شمارهٔ ۴۱ - خودبینی
اسب سواری لب آبی رسید
مرکبش از پویه بماند و رمید
زجر همی کردش و همت گماشت
اسب بجا مانده و سودی نداشت
صاف ضمیری که بدش جان پاک
آب بیالود به یک مشت خاک
اسب گذر کرد و سوار از شگفت
دامن آن مرد چو گردی گرفت
گفت که این پرده چه اسرار داشت
مرد چنین بهر وی اظهار داشت
گفت که اسب تو در این آب دید
عکس خود و از تو عنان در کشید
نخوت خود بینیش از راه برد
پای پی سرکشی اینسان فشرد
حیلتی از بهر وی انگیختم
عکس ورا خاک به سر ریختم
آب شد آلوده بخاک و دگر
عکس نشد در نظرش جلوهگر
در ره خود مانع و حایل نیافت
رست از آن دام برفتن شتافت
راستی اندر ره رهرو خطر
نیست ز خود بینی و نخوت بتر
طالب حق صاحب تمکین شود
هرکه ز خود رست خدابین شود
کار بتوفیق بر آید صغیر
دامن بخشندهٔ توفیق گیر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسب سواری لب آبی رسید
مرکبش از پویه بماند و رمید
هوش مصنوعی: یک سواره با لباسی آبی به نزدیکی رسید، اما اسبش به خاطر حرکت ناگهانی متوقف و دچار ترس شد.
زجر همی کردش و همت گماشت
اسب بجا مانده و سودی نداشت
هوش مصنوعی: او با سختی و زحمت، اسبی که باقی مانده بود را به کار گرفت، ولی از این کار هیچ سودی نبرد.
صاف ضمیری که بدش جان پاک
آب بیالود به یک مشت خاک
هوش مصنوعی: فردی که دارای روحی پاک و صاف است، هیچگاه تحت تأثیر آلودگیهای دنیوی قرار نمیگیرد و مانند یک قطره آب زلال باقی میماند، حتی اگر در معرض زشتیها و مشکلات زندگی قرار گیرد.
اسب گذر کرد و سوار از شگفت
دامن آن مرد چو گردی گرفت
هوش مصنوعی: اسب از کنار مردی گذشت و سوار آن، به شگفتی دامن او را مثل گردی در دست گرفت.
گفت که این پرده چه اسرار داشت
مرد چنین بهر وی اظهار داشت
هوش مصنوعی: او گفت که این پرده چه رازی در خود نهفته داشت، مرد به خاطر او این راز را فاش کرد.
گفت که اسب تو در این آب دید
عکس خود و از تو عنان در کشید
هوش مصنوعی: او گفت که اسب تو در این آب، تصویر خودش را دید و به خاطر این، از تو فرمان را رها کرد.
نخوت خود بینیش از راه برد
پای پی سرکشی اینسان فشرد
هوش مصنوعی: خود بزرگ بینی و خودپسندی تو باعث شده که از مسیر درست دور شوی و اینقدر مغرورانه رفتار کنی که گویی دیگری را زیر پا میگذاری.
حیلتی از بهر وی انگیختم
عکس ورا خاک به سر ریختم
هوش مصنوعی: برای او تدبیری اندیشیدم و عکس او را به خاک آغشته کردم.
آب شد آلوده بخاک و دگر
عکس نشد در نظرش جلوهگر
هوش مصنوعی: آب به خاک آلوده شد و دیگر آن تصویر زیبا در نظرش نمایان نشد.
در ره خود مانع و حایل نیافت
رست از آن دام برفتن شتافت
هوش مصنوعی: در مسیر زندگیاش هیچ مانع و障لی ندید و به خاطر این، از دامهایی که در راهش وجود داشت، آزاد شده و به سمت پیشرفت حرکت کرد.
راستی اندر ره رهرو خطر
نیست ز خود بینی و نخوت بتر
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقت، پیرو خطر و مشکلی نیست، تنها اگر از خودخواهی و تکبر دوری کنی.
طالب حق صاحب تمکین شود
هرکه ز خود رست خدابین شود
هوش مصنوعی: هر کس از خود گذشت و به حق و حقیقت دل بست، توانایی دستیابی به مقام والایی را پیدا خواهد کرد و خدا را در همگان خواهد دید.
کار بتوفیق بر آید صغیر
دامن بخشندهٔ توفیق گیر
هوش مصنوعی: اگر توفیق بیشتری بخواهی، باید از اقدامی که کودکانه است، دست برداری و با کمک و حمایت الهی به دنبال موفقیتهای بزرگتر باشی.

صغیر اصفهانی