گنجور

شمارهٔ ۳۷ - سیرچمن

از پی تفریح شدم صبحدم
در چمنی غیرت باغ ارم
دلکش و جان پرور خاطرنشین
روح فزا همچو بهشت برین
سرو ز موزونی قامت در آن
طعنه زن قامت نسرین بر آن
بسکه کل افروخته از خاک چهر
پر ز کواکب شده همچون سپهر
آب به هر جدول آن موج زن
همچو ضمیر من و موج سخن
لاله بر افروخته هر سو عذار
دلبری‌ آموخته از روی یار
نرگس شهلا چو تماشائیان
دیدهٔ خود دوخته بر ارغوان
گل ننهادی که نهد نیم دم
دیدهٔ خود بلبل شیدا بهم
قهقهٔ کبک و نوای هزار
هوش ز سر بردی و از دل قرار
زیر و بم قبره و فاخته
غلغله در آن چمن انداخته
حاصل مطلب من از آن دلگشا
در دل خود هیچ ندیدم صفا
سیر گلم شاد نسازد چرا
از غمم آزاد نسازد چرا
یافتم آْخر که در آن بوستان
نسبت مرا همدمی از دوستان
نیست ز یاران چو مرا همنفس
گلشن از آنروز شده بر من قفس
مسکن اگر طرف گلستان بود
همدمی ار نیست چو زندان بود
ور که مکان گوشهٔ زندان بود
همدمی ار هست گلستان بود
راستی اندر بر اهل نظر
نیست گلی به ز جمال بشر
گلشن و باغ و چمن و بوستان
سنبل و سوسن سمن و ارغوان
این همه فرع بشر‌ام د صغیر
فرع بنه کام دل از اصل گیر

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از پی تفریح شدم صبحدم
در چمنی غیرت باغ ارم
هوش مصنوعی: صبح زود برای تفریح به باغی رفتم که زیبایی آن زبانزد است و حس غیرت و عشق را در من بیدار کرد.
دلکش و جان پرور خاطرنشین
روح فزا همچو بهشت برین
هوش مصنوعی: زیبا و روح‌نواز است، آنچه دل را شاد می‌کند و روح را جلا می‌بخشد، مانند بهشتی عالی و دلنشین.
سرو ز موزونی قامت در آن
طعنه زن قامت نسرین بر آن
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و هماهنگی قامت سرو و نسرین اشاره دارد. به نوعی، سرو با قد بلند و موزونش نماد زیبایی است و این در مقایسه با نسرین که گل زیبایی است، موجب طعنه و نکته‌سنجی می‌شود. به عبارت دیگر، قامت سرو به قدری زیبا و بی‌نقص است که به نسرین نیز طعنه می‌زند و این معنادار به نظر می‌رسد.
بسکه کل افروخته از خاک چهر
پر ز کواکب شده همچون سپهر
هوش مصنوعی: به قدری زمین به پرتوهای نورانی دل افکارش روشن شده که چهره‌اش مانند آسمان پرستاره است.
آب به هر جدول آن موج زن
همچو ضمیر من و موج سخن
هوش مصنوعی: آب در هر جوی با اشتیاق می‌جوشد، مانند افکار و احساسات من که همچون موجی در حال حرکت و گفت و گو هستند.
لاله بر افروخته هر سو عذار
دلبری‌ آموخته از روی یار
هوش مصنوعی: گل لاله در هر سو می‌درخشد و زیبایی دلبری را از چهره یار آموخته است.
نرگس شهلا چو تماشائیان
دیدهٔ خود دوخته بر ارغوان
هوش مصنوعی: نرگس زیبا با چشمانش که به رنگ ارغوانی دوخته شده است، توجه تماشاگران را جلب کرده است.
گل ننهادی که نهد نیم دم
دیدهٔ خود بلبل شیدا بهم
هوش مصنوعی: تو گلی را در دلم نکارده‌ای، اما با هر نگاه خود به چشمانم، بلبل عاشق را به وجد می‌آوری.
قهقهٔ کبک و نوای هزار
هوش ز سر بردی و از دل قرار
هوش مصنوعی: صدای شاداب کبک و نغمه‌های دلنشین هزار جان، آرامش را از تو دور کرد و از دل رخت بربست.
زیر و بم قبره و فاخته
غلغله در آن چمن انداخته
هوش مصنوعی: در باغ، صدای زنگ و آواز پرندگان، خروس و کبوتر به گوش می‌رسد و فضایی شاداب و پر سر و صدا را ایجاد کرده است.
حاصل مطلب من از آن دلگشا
در دل خود هیچ ندیدم صفا
هوش مصنوعی: من از آن دلنشین و دلگشا چیزی جز بی‌نظمی و ناامیدی در درون خود نمی‌بینم.
سیر گلم شاد نسازد چرا
از غمم آزاد نسازد چرا
هوش مصنوعی: چرا گل تازه و خوشبو نمی‌تواند غم مرا از بین ببرد و شاد نباشد؟
یافتم آْخر که در آن بوستان
نسبت مرا همدمی از دوستان
هوش مصنوعی: در نهایت متوجه شدم که در آن باغ، دوستی را پیدا کردم که به من نسبت دارد و همدمی از دوستانم است.
نیست ز یاران چو مرا همنفس
گلشن از آنروز شده بر من قفس
هوش مصنوعی: دوستی مانند من در میان یاران نیست، به همین دلیل از آن زمان به بعد زندگی‌ام مانند قفسی در گلشن شده است.
مسکن اگر طرف گلستان بود
همدمی ار نیست چو زندان بود
هوش مصنوعی: اگرچه مکان زندگی در کنار گلستان باشد، اما اگر دوستی نباشد، آنجا مانند زندان خواهد بود.
ور که مکان گوشهٔ زندان بود
همدمی ار هست گلستان بود
هوش مصنوعی: اگرچه مکان تو در گوشهٔ زندان باشد، اما اگر همراه تو دوستی باشد، همچون گلستان خواهد بود.
راستی اندر بر اهل نظر
نیست گلی به ز جمال بشر
هوش مصنوعی: در واقع، برای اهل خرد و بینش، زیبایی انسان هیچ چیز ارزشمندی نیست و تنها زیبایی گل است که چشمگیر و قابل توجه است.
گلشن و باغ و چمن و بوستان
سنبل و سوسن سمن و ارغوان
هوش مصنوعی: باغ و گلزار، جایی پر از گل‌های زیبا مانند سنبل، سوسن، سمن و ارغوان.
این همه فرع بشر‌ام د صغیر
فرع بنه کام دل از اصل گیر
هوش مصنوعی: من تنها یک میوه فرعی از درخت بزرگ بشریتم، پس می‌توانم با دل خوش از ریشه اصلی بهره‌مند شوم.