شمارهٔ ۳۳ - کلام عیسی
عیسی مریم چو علم بر فراخت
بر به جهان کوس نبوت نواخت
باب عطایش به جهان باز شد
دم به دم آمادهٔ اعجاز شد
اکمه و ابرص فلج اعور عمی
جمله شفا یافت از آن مقتدی
نوع بشر زانشه فرخنده اسم
یافت شفا از مرض روح و حسم
هیکل پاکش که در آن دلق بو
چارهٔ بیچارگی خلق بود
فعل وی ار در نگری سربسر
نیست به جز خدمت نوع بشر
قول وی ار نیک ببینی تمام
امر به رفق است و مداوای عام
از سخنانش که ز در و گهر
هست ثمین تر بر اهل نظر
یک سخن این است که با دشمنان
هم بنمائید محبت ز جان
یک سخنش اینکه به روی شما
کس بزند سیلی اگر از جفا
آن طرفش باز به پیش آورید
تا که از او سیلی دیگر خورید
فرقهئی امروز بر آن ذوالعفاف
نسبت خود داده ولی برخلاف
آنچه که او گفته رها کردهاند
وضع قوانین ز هوی کردهاند
گشته چنان حرس و طمع را اسیر
کامده در نوع کشی بس دلیر
جای محبت که به دشمن کنند
با همه از حرص و طمع دشمنند
دمبدم از بهر جدال و نزاع
آلب حربیه کنند اختراع
راستی ای جامعهٔ عیسوی
به که مر این نکته ز من بشنوی
یا که مکن این حرکات قبیح
یا که مده نسبت خود بر مسیح
بیغرضست آنچه که گوید صغیر
گر بود انصاف از او در پذیر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عیسی مریم چو علم بر فراخت
بر به جهان کوس نبوت نواخت
هوش مصنوعی: عیسی مریم وقتی که علم را بالا برد، در جهان صدای پیامبری را طنینانداز کرد.
باب عطایش به جهان باز شد
دم به دم آمادهٔ اعجاز شد
هوش مصنوعی: در هر لحظه، درهای رحمت و بخشش او به روی دنیا گشوده است و او دائماً آمادهی انجام کارهای شگفتانگیز و معجزهآساست.
اکمه و ابرص فلج اعور عمی
جمله شفا یافت از آن مقتدی
هوش مصنوعی: شخصی که بیمار و ناتوان بود، در مقابل یک راهنما و پیشوای بزرگ قرار گرفت و همه دردها و مشکلاتش برطرف شد.
نوع بشر زانشه فرخنده اسم
یافت شفا از مرض روح و حسم
هوش مصنوعی: انسان به خاطر دو ویژگی خود، یعنی روح و حس، دارای نام نیکو و خوشبختی است و این ویژگیها باعث میشوند که از بیماریهای روحی و جسمی بهبودی یابد.
هیکل پاکش که در آن دلق بو
چارهٔ بیچارگی خلق بود
هوش مصنوعی: جسم نیکو و زیبا او، به گونهای است که در آن لباس رنج و درد مردم برخورداری و آرامش یافتن دیگران نهفته است.
فعل وی ار در نگری سربسر
نیست به جز خدمت نوع بشر
هوش مصنوعی: عمل و کردار او تنها در خدمت به بشریت است و غیر از این هدفی ندارد.
قول وی ار نیک ببینی تمام
امر به رفق است و مداوای عام
هوش مصنوعی: اگر به خوبی از حرف او مطلع شوی، میبینی که تمام کارها با نرمی و مدارا پیش میرود و به درمان همگان توجه دارد.
از سخنانش که ز در و گهر
هست ثمین تر بر اهل نظر
هوش مصنوعی: سخنان او که پر از ارزش و عمق است، از هر چیز دیگر برای دانایان گرانبهاتر است.
یک سخن این است که با دشمنان
هم بنمائید محبت ز جان
هوش مصنوعی: یک نکته این است که با دشمنان هم باید با محبت و نیکی رفتار کنید.
یک سخنش اینکه به روی شما
کس بزند سیلی اگر از جفا
هوش مصنوعی: یک از حرفهایش این است که اگر کسی به شما آسیب برساند، این کار از روی ظلم و ظلمت است.
آن طرفش باز به پیش آورید
تا که از او سیلی دیگر خورید
هوش مصنوعی: آن طرف را دوباره به جلو بیاورید تا از او دوباره ضربهای دیگر بگیرید.
فرقهئی امروز بر آن ذوالعفاف
نسبت خود داده ولی برخلاف
هوش مصنوعی: امروز گروهی بر شخصیت پاک و معصوم آن فرد، ادعای نسبت و وابستگی میکنند، اما این ادعاها با واقعیت تناقض دارد.
آنچه که او گفته رها کردهاند
وضع قوانین ز هوی کردهاند
هوش مصنوعی: آنچه او بیان کرده را نادیده گرفتهاند و قوانین را بر اساس خواستههای شخصی تنظیم کردهاند.
گشته چنان حرس و طمع را اسیر
کامده در نوع کشی بس دلیر
هوش مصنوعی: حرس و طمع به قدری تحت تأثیر قرار گرفتهاند که به مانند یک اسیر درآمدهاند و در دنیای کشمکش، شجاعت زیادی از خود نشان میدهند.
جای محبت که به دشمن کنند
با همه از حرص و طمع دشمنند
هوش مصنوعی: محبت و علاقهای که باید به دوستان و نزدیکان داشته باشیم، گاهی به دشمنان و افرادی که به ما آسیب رساندهاند تعلق میگیرد، و این عدم درک و حرص و طمع باعث میشود که به جای محبت، دشمنی و کینهورزی کنیم.
دمبدم از بهر جدال و نزاع
آلب حربیه کنند اختراع
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر جنگ و نزاع، سلاحهای جدید و اختراعات تازهای به وجود میآورند.
راستی ای جامعهٔ عیسوی
به که مر این نکته ز من بشنوی
هوش مصنوعی: ای جامعهٔ عیسوی، به چه کسی باید این نکته را بگویید تا از من بشنوید؟
یا که مکن این حرکات قبیح
یا که مده نسبت خود بر مسیح
هوش مصنوعی: یا این حرکات زشت را انجام نده، یا اینکه خود را با مسیح مقایسه نکن.
بیغرضست آنچه که گوید صغیر
گر بود انصاف از او در پذیر
هوش مصنوعی: هر چیزی که یک کودک بگوید، بیمنطقه و بیغرض است، در صورتی که بزرگترها با انصاف گوش دهند و آن را بپذیرند.