گنجور

شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه

بود یکی خانه چو باغ جنان
سر بسر اسباب تجمل در آن
سیم و زر و لعل و در شاهوار
نیز در آن خانه بدی بی‌شمار
خانه خدا داشت ز دزدان هراس
شب همه شب داد بدان خانه پاس
خوش ز بد اندیش بداور افراغ
زانکه به شب هیچ نکشتی چراغ
بهر وی و خانه‌اش آن روشنی
بود به شبها سبب ایمنی
کهنه حریفی شبی از سارقین
سنگ زد او را به چراغ از کمین
گشت چو مستغرق ظلمت فضا
دزد فرو جست ز بام سرا
وقت خود آن لحظه غنیمت شمرد
هرچه که میخواست از آن خانه برد
نیک چو بینی بر اهل کمال
صورت حال بشر است این مقال
خانه کدام است وجود بشر
کامده خود مخزن در و گهر
سربسر اسباب تجمل در اوست
جزء وجود است ولی کل در اوست
چیست چراغ آنچه تو خوانیش عقل
کش نتوان قدر و بها کرد نقل
دزد که ابلیس رجیم لعین
آنکه حقش خوانده عدوی مبین
سنگ چه نوشابه که آن دزد هوش
شمع خرد را کند از آن خموش
و آنچه که خواهد ز بشر آن برد
شرم و حیا عفت و وجدان برد
رحم برد تا شود از سرکشی
خیره برادر به برادرکشی
حق اخوت که بود از ازل
امر طبیعی به میان ملل
گرد و تن از نوع بشر در جهان
گوی زمین باشدشان در میان
آن دو چو از یک پدر و مادرند
بلکه ز یک نفس و ز یک گوهرند
باشدشان حق اخوت به جا
بایدشان کرد مر آن حق ادا
گرنه ز مستی است چرا تا بحال
گشته چنین حق بجهان پایمال
خاصیت می‌بود این کز بشر
روز و شبان سر زند انواع شر
غفلت مستی است که حایل شود
بنده ز حق این همه غافل شود
بلکه جهان را کند آن سنگدل
ز آتش بیداد و ستم مشتعل
هیچ نگوید که جهان آفرین
داشت چه منظور ز طرحی چنین
بهرچه این ارض و سما آفرید
از پی بازیچه ما آفرید
مست می‌آگه ز جنایات نیست
با خبر از روز مکافات نیست
شد چو به تاثیر می‌از عقل فرد
هیچ نداند که چه گفت و چه کرد
نیست صغیر از ره کذب و عناد
گر بنهی نام می‌ ام‌الفساد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود یکی خانه چو باغ جنان
سر بسر اسباب تجمل در آن
هوش مصنوعی: درست کردن یک خانه مانند بهشت بود، که تمام وسایل زیبا و لوکس در آن به کار رفته بود.
سیم و زر و لعل و در شاهوار
نیز در آن خانه بدی بی‌شمار
هوش مصنوعی: در آن خانه از جواهرات و طلا و زیورآلات فراوان و باارزش وجود دارد، اما به‌علاوه مشکلات و ناپسندی‌ها هم بسیار است.
خانه خدا داشت ز دزدان هراس
شب همه شب داد بدان خانه پاس
هوش مصنوعی: خانه خدا از دزدان ترس داشت و به همین خاطر در طول شب، دائماً از آن مراقبت می‌شد.
خوش ز بد اندیش بداور افراغ
زانکه به شب هیچ نکشتی چراغ
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که بهتر است به افراد بداندیش اجازه ندهی که تأثیر منفی بر تو بگذارند، زیرا در تاریکی شب، هیچ نور و روشنی نمی‌توانی پیدا کنی.
بهر وی و خانه‌اش آن روشنی
بود به شبها سبب ایمنی
هوش مصنوعی: برای او و خانه‌اش، آن روشنایی در شب‌ها باعث امنیت و آرامش بود.
کهنه حریفی شبی از سارقین
سنگ زد او را به چراغ از کمین
هوش مصنوعی: شبی، یک دشمن قدیمی از میان دزدان، به او حمله کرد و با سنگ به چراغش زد.
گشت چو مستغرق ظلمت فضا
دزد فرو جست ز بام سرا
هوش مصنوعی: وقتی فضا پر از تاریکی شد، دزد از روی بام خانه پایین آمد.
وقت خود آن لحظه غنیمت شمرد
هرچه که میخواست از آن خانه برد
هوش مصنوعی: وقتی که فرصتی پیش آمد، هر چیزی که دلش می‌خواست از آن خانه برداشت.
نیک چو بینی بر اهل کمال
صورت حال بشر است این مقال
هوش مصنوعی: اگر به خوبی به افراد کامل نگاه کنی، می‌بینی که وضعیت انسان‌ها همانند این گفتار است.
خانه کدام است وجود بشر
کامده خود مخزن در و گهر
هوش مصنوعی: خانه انسان کجاست؟ وجود او خود گنجینه‌ای از درهای مختلف و جواهرات ارزشمند است.
سربسر اسباب تجمل در اوست
جزء وجود است ولی کل در اوست
هوش مصنوعی: تمام وسایل زیبایی و تجمل در وجود او نهفته است؛ او تنها یک بخش از وجود است، اما درواقع تمام وجود را شامل می‌شود.
چیست چراغ آنچه تو خوانیش عقل
کش نتوان قدر و بها کرد نقل
هوش مصنوعی: چیزهایی که تو به آن‌ها اشاره می‌کنی، مانند چراغی هستند که عقل ما نمی‌تواند ارزش و اهمیت آن‌ها را به درستی درک کند.
دزد که ابلیس رجیم لعین
آنکه حقش خوانده عدوی مبین
هوش مصنوعی: این جمله به طرز مستحکمی به دشمنی و نیرنگ اشاره دارد. دزد به عنوان نماد بدی و شرارت معرفی شده است و با ابلیس که در فرهنگ‌های مختلف به عنوان نماینده شر و فریب معروف است، مقایسه می‌شود. اشاره به اینکه این دزد، دشمن آشکار حق و حقیقت است، نشان می‌دهد که او به طور خاص به مبارزه با عدالت و خوبی مشغول است.
سنگ چه نوشابه که آن دزد هوش
شمع خرد را کند از آن خموش
هوش مصنوعی: سنگ چه نوشابه‌ای دارد که دزد ذکاوت و خرد شمع را از آن خاموش می‌کند؟
و آنچه که خواهد ز بشر آن برد
شرم و حیا عفت و وجدان برد
هوش مصنوعی: آنچه که انسان بخواهد، ممکن است باعث شود شرم و حیا، عفت و وجدان او از بین برود.
رحم برد تا شود از سرکشی
خیره برادر به برادرکشی
هوش مصنوعی: با دلسوزی و مهربانی، برادر بزرگ‌تر باید به برادر کوچک‌تر کمک کند تا از رفتارهای نادرست و سرکشانه خود دور شود و از درگیری و نزاع جلوگیری کند.
حق اخوت که بود از ازل
امر طبیعی به میان ملل
هوش مصنوعی: حق دوستی و برادری از آغاز وجود، یکی از اصول طبیعی در میان ملت‌ها بوده است.
گرد و تن از نوع بشر در جهان
گوی زمین باشدشان در میان
هوش مصنوعی: در این دنیا، انسان‌ها و جسم آن‌ها مانند دانه‌های گرد و غبار هستند که در میان زمین قرار دارند.
آن دو چو از یک پدر و مادرند
بلکه ز یک نفس و ز یک گوهرند
هوش مصنوعی: آن دو نفر از یک پدر و مادر نیستند، بلکه از یک روح و یک اصل مشترک هستند.
باشدشان حق اخوت به جا
بایدشان کرد مر آن حق ادا
هوش مصنوعی: برادران و دوستان باید به حقوق یکدیگر که بر گردن دارند، به‌خوبی عمل کنند و این حقوق را ادا نمایند.
گرنه ز مستی است چرا تا بحال
گشته چنین حق بجهان پایمال
هوش مصنوعی: اگر به خاطر مستی نیست، پس چرا تا به حال این حق در جهان زیر پا گذاشته شده است؟
خاصیت می‌بود این کز بشر
روز و شبان سر زند انواع شر
هوش مصنوعی: می‌بینیم که انسان به طور مداوم در طول روز و شب باعث بروز انواع مشکلات و آسیب‌ها می‌شود. این نشان‌دهنده طبیعت و ویژگی‌های بشر است که همیشه در حال ایجاد چالش‌هاست.
غفلت مستی است که حایل شود
بنده ز حق این همه غافل شود
هوش مصنوعی: بی‌خبری و غفلت مانند مستی است که انسان را از حقیقت و معرفت دور می‌کند و باعث می‌شود او نسبت به واقعیت‌های الهی و درست زندگی غافل بماند.
بلکه جهان را کند آن سنگدل
ز آتش بیداد و ستم مشتعل
هوش مصنوعی: دنیا را آن شخص بی‌رحم از روی ظلم و ستم همچون آتش روشن کرده است.
هیچ نگوید که جهان آفرین
داشت چه منظور ز طرحی چنین
هوش مصنوعی: هیچ کس نمی‌گوید که خالق جهان چه هدفی از خلق این طرح داشت.
بهرچه این ارض و سما آفرید
از پی بازیچه ما آفرید
هوش مصنوعی: این دنیا و آسمان برای ما خلق شده‌اند تا بتوانیم در آن بازی کنیم و به لذت و سرگرمی بپردازیم.
مست می‌آگه ز جنایات نیست
با خبر از روز مکافات نیست
هوش مصنوعی: کسی که مست و غرق در شادی و لذت‌های زودگذر است، از اعمال نادرست و نتیجه‌های آنها بی‌خبر است و به هیچ‌وجه به عواقب کارهایش فکر نمی‌کند.
شد چو به تاثیر می‌از عقل فرد
هیچ نداند که چه گفت و چه کرد
هوش مصنوعی: وقتی که تحت تأثیر شراب قرار می‌گیرد، عقل فرد هیچ چیزی نخواهد دانست که چه گفت و چه انجام داد.
نیست صغیر از ره کذب و عناد
گر بنهی نام می‌ ام‌الفساد
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازه‌ی دروغ و دشمنی کوچک نیست، اگر بخواهی نام مادر فساد را بر آن بگذاری.