گنجور

شمارهٔ ۱۹ - حاسد و محسود

بود دو تن را دو درخت کهن
حاسد و محسود بدند آن دو تن
خواست شبی حاسد شوریده بخت
قطع ز محسود نماید درخت
جست یکی اره کش تیشه زن
گفت درختی است فلانجا زمن
زود برو قطع کن از ریشه‌اش
ریشه بر آور ز دم تیشه‌اش
آن شجر پیر فکن ای جوان
باز بیا اُجرت زحمت ستان
داد نویدش بسی و ره نمود
سوی درختی که ز محسود بود
او بشب تیره روان شد براه
راه غلط کرد و برفت اشتباه
مقترن‌ آمد به درخت حسود
قافیه را باخت که این آن نبود
الغرض افکند ز پا آن شجر
با کشش اره و ضرب تبر
باز بیامد بر حاسد چو باد
گفت کرم کن که درخت اوفتاد
داد بوی اجرت و دلشاد شد
ساعتی از قید غم آزاد شد
رفت شب و روز پدیدار گشت
خفته بدان فتنه و بیدار گشت
یک تنش‌ آمد ز محبان ببر
داد از آن واقعه بر وی خبر
گفت درخت تو بریدند دوش
زین سخنش رفت ز سر عقل و هوش
بافت چه رخ داده از آن مات شد
مات همانا ز مکافات شد
کفت ملامت به خود و این سخن
ورد زبان ساخت بهر انجمن
ای که ستم بر دگران میکنی
تیشه تو بر ریشه خود می‌زنی
آری اگر راه به وحدت بریم
ما همه در اصل ز یک گوهریم
با هم اگر نیک و اگر بد کنیم
هرچه کنیم آن همه با خود کنیم
پند صغیر است در شاهوار
ساز بگوش دل خود گوشوار

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود دو تن را دو درخت کهن
حاسد و محسود بدند آن دو تن
هوش مصنوعی: دو نفر مانند دو درخت قدیمی وجود داشتند که یکی از آن‌ها حسود و دیگری مورد حسد قرار گرفته بود.
خواست شبی حاسد شوریده بخت
قطع ز محسود نماید درخت
هوش مصنوعی: شبى، حسودى که خود در حال نابسامانى و بدبختى است، تصمیم می‌گیرد که درختی را که دیگران از ثمر آن بهره می‌برند، قطع کند تا از خوشبختى آنها جلوگیری کند.
جست یکی اره کش تیشه زن
گفت درختی است فلانجا زمن
هوش مصنوعی: یک نفر که با اره کار می‌کند و علف‌زنی را هم انجام می‌دهد، گفت درختی در فلان جا وجود دارد.
زود برو قطع کن از ریشه‌اش
ریشه بر آور ز دم تیشه‌اش
هوش مصنوعی: سریع برو و ریشه‌اش را از جا بکن، با تیشه‌ات آن را از ته قطع کن.
آن شجر پیر فکن ای جوان
باز بیا اُجرت زحمت ستان
هوش مصنوعی: ای جوان، آن درخت کهنسال را بینداز و دوباره بیاید، تا پاداش زحماتت را بگیری.
داد نویدش بسی و ره نمود
سوی درختی که ز محسود بود
هوش مصنوعی: بسیاری از وعده‌ها به او داده شد و راهی را به سوی درختی نشان دادند که از آن حسد می‌ورزیدند.
او بشب تیره روان شد براه
راه غلط کرد و برفت اشتباه
هوش مصنوعی: او در تاریکی شب به راه افتاد، اما به اشتباه مسیر نادرستی را انتخاب کرد و رفت.
مقترن‌ آمد به درخت حسود
قافیه را باخت که این آن نبود
هوش مصنوعی: حسادت و کینه به درخت همراه شده و باعث شده که قافیه نتواند خود را ثابت کند؛ زیرا این وضعیت درست نیست.
الغرض افکند ز پا آن شجر
با کشش اره و ضرب تبر
هوش مصنوعی: به هر حال، آن درخت به سبب فشار اره و ضربه تبر از پای در آمد.
باز بیامد بر حاسد چو باد
گفت کرم کن که درخت اوفتاد
هوش مصنوعی: باز بر حاسد که همچون باد می‌وزد، گفت: «رحم کن، زیرا درخت او افتاده است».
داد بوی اجرت و دلشاد شد
ساعتی از قید غم آزاد شد
هوش مصنوعی: عطر پاداش را حس کرد و برای مدتی خوشحال شد و از بند غم رهایی یافت.
رفت شب و روز پدیدار گشت
خفته بدان فتنه و بیدار گشت
هوش مصنوعی: شب به پایان رسید و روز نمایان شد، و آن خوابیده بر اثر حوادث بیدار گردید.
یک تنش‌ آمد ز محبان ببر
داد از آن واقعه بر وی خبر
هوش مصنوعی: یک نفر از دوستداران آمد و خبر آن واقعه را به او رساند.
گفت درخت تو بریدند دوش
زین سخنش رفت ز سر عقل و هوش
هوش مصنوعی: دوستش گفت که درخت تو را شب گذشته قطع کردند، و از شنیدن این خبر، او عقل و حوشش را از دست داد.
بافت چه رخ داده از آن مات شد
مات همانا ز مکافات شد
هوش مصنوعی: بافت چه اتفاقی افتاده که به حالت حیرت درآمده است، همین حیرت به خاطر عواقب کارهایش و نادانی‌اش به وجود آمده است.
کفت ملامت به خود و این سخن
ورد زبان ساخت بهر انجمن
هوش مصنوعی: او به خود سرزنش می‌کند و این حرفش به موضوعی برای گفتگو در جمع تبدیل می‌شود.
ای که ستم بر دگران میکنی
تیشه تو بر ریشه خود می‌زنی
هوش مصنوعی: تو که به دیگران ظلم می‌کنی، در واقع به خودت آسیب می‌زنی.
آری اگر راه به وحدت بریم
ما همه در اصل ز یک گوهریم
هوش مصنوعی: اگر به راستی به سمت اتحاد حرکت کنیم، در واقع همه ما از یک منبع و اصل واحد هستیم.
با هم اگر نیک و اگر بد کنیم
هرچه کنیم آن همه با خود کنیم
هوش مصنوعی: اگر با هم خوب یا بد رفتار کنیم، در واقع هر چیزی که انجام دهیم، نتیجه‌اش به خودمان برمی‌گردد.
پند صغیر است در شاهوار
ساز بگوش دل خود گوشوار
هوش مصنوعی: به سخنان کوچک توجه کن، زیرا آنها می‌توانند به تو درس‌های بزرگ بیاموزند. با دل و جان به این نکات توجه کن تا از آنها بهره‌مند شوی.