شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی
دوش رسیدند بخوان نعم
ظرف مس و کاسهٔ چینی بهم
بانگی از آن هر دو درآمد بگوش
کآمد از آن دیگ دل من بجوش
داشت در آواز خود از روی لاف
کاسهٔ چینی سخنان گزاف
کز تو من ای ظرف مس اعلاترم
خوان شهان راز شرف در خورم
گاه شوم مشربهٔ مهوشان
گاه شوم ساغر دردی کشان
پیکر من در نظر دور بین
آینهٔ فکرت نقاش چین
یافتهام این همه نقش و نگار
تا شدهام لایق دست نگار
لب بلب نوش لبان مینهم
وز لبشان قوت روان میدهم
من همه لطف و تو کدورت تمام
من بمثل خواجه تو همچون غلام
قلع همی در بر عالی و دون
روی سفیدت کند و سیم گون
ور نه سیهروئی و بیاعتبار
خلق جهان را نبود با تو کار
صحبت چینی چو بدینجا رسید
ظرف مس آواز ز دل برکشید
گفت که هان بس کن از این خودسری
ترک کن این لاف و زبان آوری
هر دو در افتیم ز بالا به پست
روسیه آنست که بیند شکست
عیب تو این بس که چو افتی ز کف
هیچ نماند ز تو غیر از اسف
حادثه سنگیت اگر بر زند
آن همه وصف تو به هم بشکند
لیک من ار سنگ خورم از قضا
می نشود چون تو وجودم فنا
سست نیم محکمم و دیر پای
حادثه زودم نر باید ز جای
در بشر آنکس که چو من محکمست
محکم از او قاعدهٔ عالم است
وانکه بود عنصر او چون تو سست
سخت هم آغوش فنا همچو تست
من چو دل اهل حقم با ثبات
مینشوم دستخوش ترهات
تو چو دل مردم دنیا پرست
میروی از لغزش پائی ز دست
ظرفیتی بایدت آری صغیر
تا نشوی در کف محنت اسیر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش رسیدند بخوان نعم
ظرف مس و کاسهٔ چینی بهم
هوش مصنوعی: دیشب ظرف مسی و کاسهٔ چینی به هم ملحق شدند و به هم نواختند.
بانگی از آن هر دو درآمد بگوش
کآمد از آن دیگ دل من بجوش
هوش مصنوعی: از دل من صدایی بلند شد که گویی از دیگ درون قلبم به جوش آمده است.
داشت در آواز خود از روی لاف
کاسهٔ چینی سخنان گزاف
هوش مصنوعی: او در صدای خود به گونهای صحبت میکرد که گویی در حال به نمایش گذاشتن کاسهای چینی است و با لافزنی حرفهای بیاساسی میزد.
کز تو من ای ظرف مس اعلاترم
خوان شهان راز شرف در خورم
هوش مصنوعی: تو ای ظرف مسی، من مقام و ارزش بالاتری دارم؛ از تو میخواهم که راز شرافت شاهان را به من افشا کنی.
گاه شوم مشربهٔ مهوشان
گاه شوم ساغر دردی کشان
هوش مصنوعی: گاهی به سراغ دوستان خوشاخلاق و شیرینزبان میروم و گاهی به نوشیدن درد و سختی میپردازم.
پیکر من در نظر دور بین
آینهٔ فکرت نقاش چین
هوش مصنوعی: جسم من در نظر آینهٔ تصور تو، مانند نقاشی از چین به نظر میرسد.
یافتهام این همه نقش و نگار
تا شدهام لایق دست نگار
هوش مصنوعی: به دست آوردن این همه زیبایی و هنر، مرا شایسته دریافت آثار زیبا کرده است.
لب بلب نوش لبان مینهم
وز لبشان قوت روان میدهم
هوش مصنوعی: من لبان شیرینشان را مینوشم و از آنها انرژی و جان میگیرم.
من همه لطف و تو کدورت تمام
من بمثل خواجه تو همچون غلام
هوش مصنوعی: من همه خوبیها را دارم و تو تمام ناراحتی و تیرهبختی. من مثل خواجهات، مثل یک غلام بیچون و چرا هستم.
قلع همی در بر عالی و دون
روی سفیدت کند و سیم گون
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیتی میپردازد که در آن فردی، حتی در برابر چالشها و مشکلات، هنوز هم به ویژگیهای مثبت و جالب خود پایبند است. او میتواند از جنبههای مختلف برای خود راضی باشد و همچنان درخشان و بامزه باقی بماند. به نوعی، از تواناییهای خود بهرهبرداری کرده و در بین دیگران، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر شخصیتی، خود را متمایز میسازد.
ور نه سیهروئی و بیاعتبار
خلق جهان را نبود با تو کار
هوش مصنوعی: اگر تو نبودی، هیچکس در دنیا نمیتوانست به سیاهروئی و بیاعتباری دچار شود.
صحبت چینی چو بدینجا رسید
ظرف مس آواز ز دل برکشید
هوش مصنوعی: وقتی صحبت از چین به اینجا رسید، ظرف مسی از دل صدای خود را بلند کرد.
گفت که هان بس کن از این خودسری
ترک کن این لاف و زبان آوری
هوش مصنوعی: به او هشدار دادند که دیگر از این خودرایی دست بردارد و از این خودستایی و سخنپراکنی خودداری کند.
هر دو در افتیم ز بالا به پست
روسیه آنست که بیند شکست
هوش مصنوعی: ما هر دو از بالا به پایین میافتیم و در اینجا شکست را روسیه میبیند.
عیب تو این بس که چو افتی ز کف
هیچ نماند ز تو غیر از اسف
هوش مصنوعی: نقص تو این است که وقتی به مشکل میخوری، هیچ چیزی از تو باقی نمیماند جز اندوه و ناراحتی.
حادثه سنگیت اگر بر زند
آن همه وصف تو به هم بشکند
هوش مصنوعی: اگر مصیبت سختی برای تو پیش بیاید، تمام زیباییها و توصیفهای تو را تحتالشعاع قرار میدهد و ممکن است آنها را از بین ببرد.
لیک من ار سنگ خورم از قضا
می نشود چون تو وجودم فنا
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است بر اثر سرنوشت سختیها و آسیبهایی را تحمل کنم، اما وجود من مانند تو از بین نمیرود.
سست نیم محکمم و دیر پای
حادثه زودم نر باید ز جای
هوش مصنوعی: من در ظاهر ضعیف به نظر میآیم، اما در واقع محکم و مقاوم هستم و در مقابل حوادث، سریع عمل میکنم و نمیخواهم از موقعیتم حرکت کنم.
در بشر آنکس که چو من محکمست
محکم از او قاعدهٔ عالم است
هوش مصنوعی: در میان انسانها، کسی که مانند من استوار و قوی باشد، پایه و اساس جهان از وجود او تشکیل میشود.
وانکه بود عنصر او چون تو سست
سخت هم آغوش فنا همچو تست
هوش مصنوعی: کسی که عنصر وجودش مانند تو ناپایدار است، در برابر مرگ و فنا به همان اندازه آسیبپذیری دارد.
من چو دل اهل حقم با ثبات
مینشوم دستخوش ترهات
هوش مصنوعی: من همچون دل افرادی که به حقیقت اعتقاد دارند، با坚定ی مینشینم و تحت تأثیر بیحساب و کتابها قرار نمیگیرم.
تو چو دل مردم دنیا پرست
میروی از لغزش پائی ز دست
هوش مصنوعی: تو که به دنبال خواستههای ظاهری و دنیا هستی، اگر بیدقت قدم برداری، ممکن است دچار اشتباه و لغزش شوی.
ظرفیتی بایدت آری صغیر
تا نشوی در کف محنت اسیر
هوش مصنوعی: برای اینکه در برابر سختیها و مشکلات زندگی آسیبپذیر نشوی، باید قدرت و توانایی خاصی داشته باشی، حتی اگر سن و سالت کم باشد.