گنجور

شمارهٔ ۲۰ - قطعه

دهان بسته قفس و اندر آن سخن مرغیست
که پرگشوده و دارد همی سر پرواز
پرد ز بام تو ناگه ببام خاطر خلق
کنی چو بهر ضرورت در قفس را باز
سخن چو بوم و چه بلبل شوند هر دو قبول
بذوق اهل حقیقت بطبع اهل مجاز
رود بجانب ویران اگر که باشد بوم
چمد بگلشن اگر بلبلی است دستانساز

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دهان بسته قفس و اندر آن سخن مرغیست
که پرگشوده و دارد همی سر پرواز
هوش مصنوعی: در قفسی که در آن دهان بسته است، پرنده‌ای وجود دارد که با وجود محدودیت‌ها، آرزوی پرواز را در دل دارد و در درونش گفتگو می‌کند.
پرد ز بام تو ناگه ببام خاطر خلق
کنی چو بهر ضرورت در قفس را باز
هوش مصنوعی: ناگهان از روی بام تو، می‌توانی دل‌های مردم را به سوی خود جلب کنی، همچنان که در مواقع ضروری، در قفس را می‌گشایند.
سخن چو بوم و چه بلبل شوند هر دو قبول
بذوق اهل حقیقت بطبع اهل مجاز
هوش مصنوعی: هر دو گفتار مانند بوم و بلبل می‌شوند، اما فقط کسانی که به حقیقت علاقمندند، آن را می‌پذیرند، در حالی که دیگران به زیبایی‌های ظاهری و غیر واقعی توجه دارند.
رود بجانب ویران اگر که باشد بوم
چمد بگلشن اگر بلبلی است دستانساز
هوش مصنوعی: اگر جایی خراب و ویران باشد، رود هم آنجا می‌رود. اما اگر در باغی بلبلی باشد که ساز بزند، می‌توان به زیبایی و نشاط آنجا امیدوار بود.