گنجور

شمارهٔ ۶۰

جانا نظیر روی تو ماه منیر نیست
بهر تو جز در آینه شبه و نظیر نیست
تا بوی طرهٔ تو و زد بر مشام جان
حاجت بمشک و عنبر و عود و عبیر نیست
چشم تو تا کشید ز ابرو کمان بر سر
یکدل بشهر نیست که آماج تیر نیست
ناصح مرا مگو که مرو در قفای یار
زیرا که اختیار بدست اسیر نیست
زحمت چه می بری بعلاج من ای طبیب
دردیست درد عشق که درمان پذیر نیست
در پای دوست میر چو دانی که عاقبت
کس را بروزگار ز مردن گزیر نیست
در راه عشق راه به منزل نمی برد
آنکس که خار و خاره بپیشش حریر نیست
زاهد به میکشان دهد ار نسبت مجاز
بیچاره چون کند بحقیقت بصیر نیست
یاری گزید از همه خلق جهان صغیر
کارش دگر به کار صغیر و کبیر نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا نظیر روی تو ماه منیر نیست
بهر تو جز در آینه شبه و نظیر نیست
هوش مصنوعی: عزیزم، هیچ کس مانند تو زیبا و تابناک نیست. برای تو جز انعکاس در آینه، مشابهی وجود ندارد.
تا بوی طرهٔ تو و زد بر مشام جان
حاجت بمشک و عنبر و عود و عبیر نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که بوی موهای تو به مشام جانم نرسد، نیازی به خوشبوکننده‌هایی مثل مشک، عطر عنبر، چوب عود و عطر عبیر ندارم.
چشم تو تا کشید ز ابرو کمان بر سر
یکدل بشهر نیست که آماج تیر نیست
هوش مصنوعی: چشم تو با شکل ابرویت مانند کمان، هر دلی را در شهر هدف تیر خود قرار می‌دهد.
ناصح مرا مگو که مرو در قفای یار
زیرا که اختیار بدست اسیر نیست
هوش مصنوعی: به من نگو که به دنبال معشوق نروم، چون اسیر اختیار خود نیست و نمی‌تواند از او دور شود.
زحمت چه می بری بعلاج من ای طبیب
دردیست درد عشق که درمان پذیر نیست
هوش مصنوعی: ای پزشک، چه زحمت بیهوده‌ای برای درمان من می‌کشی! این درد به عشق مربوط می‌شود و هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
در پای دوست میر چو دانی که عاقبت
کس را بروزگار ز مردن گزیر نیست
هوش مصنوعی: در کنار دوست بایست و بدان که در نهایت، هیچ‌کس نمی‌تواند از مرگ فرار کند.
در راه عشق راه به منزل نمی برد
آنکس که خار و خاره بپیشش حریر نیست
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، کسی موفق به رسیدن به مقصد نمی‌شود که در برابر چالش‌ها و سختی‌ها، تسلیم شده و تسلیمی را در دست ندارد.
زاهد به میکشان دهد ار نسبت مجاز
بیچاره چون کند بحقیقت بصیر نیست
هوش مصنوعی: زاهد اگر به میکده‌ها برود، شاید بتواند چندی با آن‌ها رابطه برقرار کند؛ اما در حقیقت، او در تشخیص واقعیت‌ها ناتوان است و از درک عمیق مسائل غافل مانده است.
یاری گزید از همه خلق جهان صغیر
کارش دگر به کار صغیر و کبیر نیست
هوش مصنوعی: دوست و همراهی از بین تمام مردم انتخاب کرده است و حالا کار او به هیچ چیز دیگری، چه مهم و چه کم‌اهمیت، مربوط نیست.