گنجور

شمارهٔ ۵۴

بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
چرا بسوی منت از کرم نگاهی نیست
من از جفای تو بر درگه تو مینالم
کجا روم چکنم جز توام پناهی نیست
بگفتیم ز کمندم بجوی راه فرار
بجز بسوی تو از هیچ سوی راهی نیست
کس از تو رو نتوانست درگریز آرد
که در احاطه حکمت گریزگاهی نیست
ملوک را سر ذلت بر آستانهٔ توست
بلی بغیر تو در ملک پادشاهی نیست
اگر به قهر کشی ور به لطف بنوازی
سئوال معترض و حکم دادخواهی نیست
صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری
بصدق دعوی او از تو به گواهی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
چرا بسوی منت از کرم نگاهی نیست
هوش مصنوعی: ای معشوق، جز عشق تو گناه دیگری ندارم. چرا از روی لطف و کرم، نگاهی به من نمی‌کنی؟
من از جفای تو بر درگه تو مینالم
کجا روم چکنم جز توام پناهی نیست
هوش مصنوعی: من از ظلم و بی‌مهری تو شکایت می‌کنم، نمی‌دانم کجا بروم و چگونه از دست این درد رها شوم، زیرا جز تو هیچ پناهگاهی ندارم.
بگفتیم ز کمندم بجوی راه فرار
بجز بسوی تو از هیچ سوی راهی نیست
هوش مصنوعی: گفتیم که از تله‌ام راهی برای فرار نیست، جز اینکه به سمت تو بیایم، از هیچ سمت دیگری راهی وجود ندارد.
کس از تو رو نتوانست درگریز آرد
که در احاطه حکمت گریزگاهی نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانسته از تو فرار کند، زیرا در علم و حکمت تو هیچ راهی برای گریز وجود ندارد.
ملوک را سر ذلت بر آستانهٔ توست
بلی بغیر تو در ملک پادشاهی نیست
هوش مصنوعی: پادشاهان در برابر تو خاضع و مطیع هستند و به جز تو، در این سرزمین کسی را برای سلطنت شایسته نمی‌دانند.
اگر به قهر کشی ور به لطف بنوازی
سئوال معترض و حکم دادخواهی نیست
هوش مصنوعی: اگر با خشم برخورد کنی یا با محبت رفتار کنی، هیچ سؤالی برای اعتراض وجود ندارد و هیچ حکمی برای درخواست عدالت نخواهد بود.
صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری
بصدق دعوی او از تو به گواهی نیست
هوش مصنوعی: کودک هیچ هدف و خواسته‌ای جز تو ندارد و سخن او درستی ندارد مگر اینکه تو گواهی دهی.