گنجور

شمارهٔ ۴۶

آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست
چون منش دیده خون بار و دل زاری هست
نازم آن چشم فریبنده بیمار تو را
که بهر گوشه ز هجرش دل بیماری هست
دورم از خود کنی و شادم از اینرو که شود
از تو ثابت که بعالم گل بیخاری هست
چه بخوانی چه برانی من و خاک در تو
کافرم گر بجهان غیر توام یاری هست
مدعی گوی به بیند دو رخ خوب تو را
گر بشق القمر احمدش انکاری هست
ناصحم گفت کند عشق ز هر کارت باز
بگمانش که بجز عشق مرا کاری هست
تا ابد زنده توان بود به آثار نکو
آن نمرده است کز او اسمی و آثاری هست
روز خوش نیز تو در خواب نخواهی دیدن
ای که شب از ستمت دیده بیداری هست
چون توانی بکن آنروز که نتوانی یاد
کز پی روز سپید تو شب تاری هست
نیست در دست تو گر درهم و دینار صغیر
به ز گنج گهرت دفتر اشعاری هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست
چون منش دیده خون بار و دل زاری هست
هوش مصنوعی: کسی که همچون تو محبوبی دارد، دلش را می‌آزارد. چشمان او مانند چشمه‌ای از خون و دلش پر از اندوه است.
نازم آن چشم فریبنده بیمار تو را
که بهر گوشه ز هجرش دل بیماری هست
هوش مصنوعی: می‌ستایم آن چشمان فریبنده و جذاب تو را که به خاطر دوری‌ات، دل عاشق من دچار درد و بیماری است.
دورم از خود کنی و شادم از اینرو که شود
از تو ثابت که بعالم گل بیخاری هست
هوش مصنوعی: از خود دور شده‌ام و از این موضوع خوشحالم، زیرا این موضوع ثابت می‌کند که در این جهان، حتی یک گل نیز می‌تواند از خارها بگذرد.
چه بخوانی چه برانی من و خاک در تو
کافرم گر بجهان غیر توام یاری هست
هوش مصنوعی: هرچقدر که بخوانی یا دور کنی من و خاک تو، بی‌دینی و کافری هستیم. اگر در دنیای دیگری به جز تو، یاری وجود داشته باشد.
مدعی گوی به بیند دو رخ خوب تو را
گر بشق القمر احمدش انکاری هست
هوش مصنوعی: اگر کسی از زیبایی چهره‌ات حرف بزند و آن را انکار کند، فهمیدنی نیست که چگونه می‌توان زیبایی‌های تو را نادیده گرفت.
ناصحم گفت کند عشق ز هر کارت باز
بگمانش که بجز عشق مرا کاری هست
هوش مصنوعی: دوست من به من گفت که عشق از هر کاری می‌تواند دست بکشد، اما او این را نمی‌داند که جز عشق، هیچ کار دیگری برای من مهم نیست.
تا ابد زنده توان بود به آثار نکو
آن نمرده است کز او اسمی و آثاری هست
هوش مصنوعی: انسان می‌تواند با کارها و آثار نیک خود تا ابد در یاد بماند و زنده باشد. زیرا هر کس که کارهای خوب انجام دهد، نام و آثارش فراموش نخواهد شد و همچنان در ذهن‌ها باقی خواهد ماند.
روز خوش نیز تو در خواب نخواهی دیدن
ای که شب از ستمت دیده بیداری هست
هوش مصنوعی: تو حتی در روزهای خوب هم خواب را نخواهی دید، ای کسی که شب‌ها به خاطر ستم‌هایت بی‌خواب شده‌ام.
چون توانی بکن آنروز که نتوانی یاد
کز پی روز سپید تو شب تاری هست
هوش مصنوعی: چرا امروز کاری نکن که فردا نمی‌توانی، زیرا پس از روز روشن، شب تاریک وجود دارد.
نیست در دست تو گر درهم و دینار صغیر
به ز گنج گهرت دفتر اشعاری هست
هوش مصنوعی: به معنای این جمله این است که اگرچه پول و ثروت مادی در دست تو نیست، اما داشتن دفتر اشعار و هنر، از گنج و ثروت واقعی باارزش‌تر است.