شمارهٔ ۴۴
بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب
پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب
بده ساقی می گلگون بزن مطرف دف و بربط
که بزم از غیر چون وادی ایمن ایمن است امشب
به پیش ناوک مژگان آن ترک کمان ابرو
زره آسا دل مجروح روزن روزن است امشب
نباشد حاجت شمع و چراغی محفل ما را
که بزم جان و دل زان روی روشن روشنست امشب
شکسته توبه و طرف کله مستان بیا زاهد
ببین در بزم میخواران چه بشکن بشکنست امشب
صغیر از حاصل وصلش نبود امید یکخوشه
ولی شامل مرا آن فیض خرمن خرمنست امشب
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب
هوش مصنوعی: شخصی که تصمیم به جدایی از من دارد، امشب در کنار من است. چهرهاش مانند گل است و این شب بزم و شادمانی در بهار به یاد ماندنی است.
پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب
هوش مصنوعی: به خاطر فدای او، دامنم از اشکهای خونین پر شده و حالا این سنگهای قیمتی مانند لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان به نظر میآیند.
بده ساقی می گلگون بزن مطرف دف و بربط
که بزم از غیر چون وادی ایمن ایمن است امشب
هوش مصنوعی: به می پیمایی با رنگ قرمز و لذتمندی بپرداز، زنگ موسیقی را به صدا درآور و جشن بپا کن، زیرا امشب این دورهمی از هر چیز دیگری امن و آرام است.
به پیش ناوک مژگان آن ترک کمان ابرو
زره آسا دل مجروح روزن روزن است امشب
هوش مصنوعی: امشب دل مجروح من به خاطر تیرکمان ابروی آن ترک با مژگانش به شدت آشفته و مضطرب است.
نباشد حاجت شمع و چراغی محفل ما را
که بزم جان و دل زان روی روشن روشنست امشب
هوش مصنوعی: ما به شمع و چراغ نیازی نداریم، چرا که امشب محفل ما به واسطه چهرهی نورانی و دلنشین شخص خاصی روشن و زیباست.
شکسته توبه و طرف کله مستان بیا زاهد
ببین در بزم میخواران چه بشکن بشکنست امشب
هوش مصنوعی: توبه من شکسته و سرمست هستم، ای زاهد، بیا و ببین در میخانه چه شوری برپاست و چگونه همه در حال شادی هستند.
صغیر از حاصل وصلش نبود امید یکخوشه
ولی شامل مرا آن فیض خرمن خرمنست امشب
هوش مصنوعی: در این بیت، فرد به این نکته اشاره میکند که انتظار زیادی از به دست آوردن عشق یا اتصال به معشوق ندارد، زیرا تنها امیدش به یک خوشه است. با این حال، او این شب را شب خاصی میداند که در آن، محبت و نعمتهای فراوانی به او رسیده است و احساس میکند که از لمحه وصل، ثمرات و خیرات زیادی نصیبش شده است.

صغیر اصفهانی