شمارهٔ ۴۳
بیا ساقی از یکدو جام شراب
مرا کن چو دور زمانه خراب
کنی تا خرابم به کلی بده
شرابم شرابم شرابم شراب
به هر گوشهای فتنهای خواسته است
مگر یار بگشوده چشمان ز خواب
بآتش رخی کارم افتاده است
که از عشق او گشته جانم کباب
چه تاب بر سر زلف پرچین او
بدیدم بدادم ز کف صبر و تاب
به پیش رخش آفتاب فلک
بود همچو مه در بر آفتاب
نه تنها ربوده است تاب از صغیر
که برده است صبر از دل شیخ و شاب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ساقی از یکدو جام شراب
مرا کن چو دور زمانه خراب
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، دو جام شراب به من بده تا این دوران ناپایدار و خراب را فراموش کنم.
کنی تا خرابم به کلی بده
شرابم شرابم شرابم شراب
هوش مصنوعی: بنوش تا به طور کامل نابود شوم، به من شراب بده، شراب، شراب، شراب!
به هر گوشهای فتنهای خواسته است
مگر یار بگشوده چشمان ز خواب
هوش مصنوعی: در هر گوشهای یک مشکل یا آشوب وجود دارد، مگر اینکه محبوب چشمهایش را از خواب باز کرده باشد و بیدار شده باشد.
بآتش رخی کارم افتاده است
که از عشق او گشته جانم کباب
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهاش، حال و روزم بد شده و عشق او باعث شده روح و جانم در آتش عشق بسوزد.
چه تاب بر سر زلف پرچین او
بدیدم بدادم ز کف صبر و تاب
هوش مصنوعی: من زیبایی و جذابیت زلف معوج او را دیدم و طاقت و صبر خود را از دست دادم.
به پیش رخش آفتاب فلک
بود همچو مه در بر آفتاب
هوش مصنوعی: در برابر چهره او، آفتاب آسمان همچون ماه در کنار آفتاب میدرخشد.
نه تنها ربوده است تاب از صغیر
که برده است صبر از دل شیخ و شاب
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که نه تنها جوانها را از شوق و شور خود محروم کرده است، بلکه صبر و تحمل را هم از دل بزرگترها و افراد مسن گرفته است. به عبارت دیگر، تأثیرات منفی یک موضوع یا وضعیت، همه اقشار جامعه را تحت تأثیر قرار داده و آرامش و امید را از آنها گرفته است.

صغیر اصفهانی