شمارهٔ ۴
زین سرونشان یافتم آن سرونشان را
آن سرونشان نازم و این سرونشان را
زلفش بربود از من و خلقی دل و دانم
نستانم از او چون دگران من دگر آن را
چشم و مژه و ابروی او یا دو کماندار
بر قصد هم آورده به کف تیر و کمان را
رفتیم پی گندم خالش من و آدم
او داد مکان از کف و من کون و مکان را
بر خلق جهان تنگ شکر جای کند تنگ
آرد به شکر خنده چو آن تنگ دهان را
در آتش رخ دانیش آن خط سیه چیست
دودیست که بنموده سیه روز جهان را
نتوان سر موئی به میان فرق نهادن
با موی بسنجی اگر آن موی میان را
برخاستهام از سر جان بر سر آنم
تا سازمش ایثار به مقدم سر و جان را
آری نشود گر سر من خاک ره دوست
بر دوش کشم بهر چه این بار گرانرا
بین پایهٔ نازش چه بلند است که بر خاک
نادیده کسی سایهٔ آن سرو روان را
عیبی به وجودش نتوان یافت صغیرا
جز این که وفا نیست مر آن روح روان را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زین سرونشان یافتم آن سرونشان را
آن سرونشان نازم و این سرونشان را
هوش مصنوعی: از این سربازان، آن یکی را شناختم و به او افتخار میکنم، همچنین به این سرباز دیگر نیز.
زلفش بربود از من و خلقی دل و دانم
نستانم از او چون دگران من دگر آن را
هوش مصنوعی: معنی این بیت این است که آن محبوب با زیبایی خود، دل بسیاری را از من گرفته و من میدانم که نمیتوانم مانند دیگران از او دل ببُرم یا دوری کنم؛ چرا که احساسات و وابستگی من به او متفاوت از دیگران است.
چشم و مژه و ابروی او یا دو کماندار
بر قصد هم آورده به کف تیر و کمان را
هوش مصنوعی: چشم و مژه و ابروی او همچون دو کماندار هستند که تیر و کمان را به قصد هدفی دقیق در دست گرفتهاند.
رفتیم پی گندم خالش من و آدم
او داد مکان از کف و من کون و مکان را
هوش مصنوعی: به دنبال گندم رفتیم، من و آدم او. او مکان را از دست داد و من هم در جستجوی وجود و مکان هستم.
بر خلق جهان تنگ شکر جای کند تنگ
آرد به شکر خنده چو آن تنگ دهان را
هوش مصنوعی: بر جهان به طرز تنگ و دلگیر شکر خوشبو جریان مییابد، مانند آنکه وقتی دهان تنگی میخندد، شکر در آن احساس میشود.
در آتش رخ دانیش آن خط سیه چیست
دودیست که بنموده سیه روز جهان را
هوش مصنوعی: در آتش چهرهاش، آن خط سیاه چه معنایی دارد؟ در واقع، آن خط سیاه، دودی است که روزگار تاریک دنیا را نشان میدهد.
نتوان سر موئی به میان فرق نهادن
با موی بسنجی اگر آن موی میان را
هوش مصنوعی: نمیتوانی به راحتی یک مو را در وسط موهای دیگر تشخیص بدهی، اگر آن موی وسط نیز شبیه به باقی مویها باشد.
برخاستهام از سر جان بر سر آنم
تا سازمش ایثار به مقدم سر و جان را
هوش مصنوعی: به پا خاستهام و تمام وجودم را آماده کردهام تا با فداکاری و از خودگذشتی، جان و سرم را برای هدفی مهم تقدیم کنم.
آری نشود گر سر من خاک ره دوست
بر دوش کشم بهر چه این بار گرانرا
هوش مصنوعی: بله، اگر جای من به خاطر دوست، خاک زمین را بر دوش بزنم، باز هم سنگینی این بار را تحمل میکنم.
بین پایهٔ نازش چه بلند است که بر خاک
نادیده کسی سایهٔ آن سرو روان را
هوش مصنوعی: ناز و زیبایی او چنان زیاد است که حتی کسی که در خاک پنهان است، زیر سایهٔ قامت این درخت بلند احساس کوچک بودن میکند.
عیبی به وجودش نتوان یافت صغیرا
جز این که وفا نیست مر آن روح روان را
هوش مصنوعی: هیچ عیبی نمیتوان در وجود او پیدا کرد، جز این که وفا در او وجود ندارد و این برای آن روح لطیف مشکلی بزرگ است.