گنجور

شمارهٔ ۳۹

ای نام عاشق‌سوز تو ورد زبان‌ها
وی یاد جان‌افروز تو آرام جان‌ها
با اینکه بیرون از زمان و از مکانی
شاه زمان‌ها هستی و ماه مکان‌ها
گفتی نفخت فیه من روحی به قرآن
هستی خود ای جان جهان روح روان‌ها
منزل گرفتی در دل دلدادگانت
گرچه نگنجی در زمین و آسمان‌ها
فرط ظهورت پرده روی نکو شد
ای بی‌نشان پنهان شدستی در نشان‌ها
نقش بدیعی باشدت از خامه صنع
هر گل که می‌روید به طرف بوستان‌ها
هرگز ندیدیم از تو غیر از مهربانی
ای مهربان‌تر از تمام مهربان‌ها
وصفت نیامد در بیان یک از هزاران
چندان که گفتند اهل بینش داستان‌ها
کی می‌توان بردن صغیر این ره به پایان
در این بیابان گشته گم بس کاروان‌ها

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نام عاشق‌سوز تو ورد زبان‌ها
وی یاد جان‌افروز تو آرام جان‌ها
هوش مصنوعی: ای نام تو که دل‌ها را آتش می‌زند، در زبان‌ها جاری است و یاد تو که جان را روشن می‌کند، آرامش‌دهنده‌ی جان‌هاست.
با اینکه بیرون از زمان و از مکانی
شاه زمان‌ها هستی و ماه مکان‌ها
هوش مصنوعی: با این که تو فراتر از زمان و مکان هستی، اما تو همچنان بزرگترین پادشاه زمان‌ها و روشنایی بخش مکان‌ها هستی.
گفتی نفخت فیه من روحی به قرآن
هستی خود ای جان جهان روح روان‌ها
هوش مصنوعی: تو گفتی که از روح خود در قرآن دمیده‌ای، ای جان جهان و روح روان‌ها.
منزل گرفتی در دل دلدادگانت
گرچه نگنجی در زمین و آسمان‌ها
هوش مصنوعی: تو در دل عاشقانت جا دارید، هرچند که در هیچ‌کجا از زمین و آسمان نمی‌توانی جا بگیری.
فرط ظهورت پرده روی نکو شد
ای بی‌نشان پنهان شدستی در نشان‌ها
هوش مصنوعی: اکنون که تو به اوج نمایان شدی، پرده‌ی زیبایی بر روی وجودت افکنده شده است. ای موجود بدون نشانه، تو در نشانه‌ها به طور نامرئی و پنهان باقی مانده‌ای.
نقش بدیعی باشدت از خامه صنع
هر گل که می‌روید به طرف بوستان‌ها
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر گلی که در باغ‌ها می‌روید، نماد و نشانه‌ای از هنر و زیبایی خالق آن است. به عبارت دیگر، هر گل با طراحی و ظرافت خاص خود بیانگر خلق و هنر بی‌نظیر است.
هرگز ندیدیم از تو غیر از مهربانی
ای مهربان‌تر از تمام مهربان‌ها
هوش مصنوعی: هرگز چیزی جز محبت و مهربانی از تو ندیدیم، ای کسی که از همه مهربان‌تر هستی.
وصفت نیامد در بیان یک از هزاران
چندان که گفتند اهل بینش داستان‌ها
هوش مصنوعی: توصیف تو در هیچ کلامی جای نمی‌گیرد، حتی اگر هزاران داستان از فهم و بینش بگویند.
کی می‌توان بردن صغیر این ره به پایان
در این بیابان گشته گم بس کاروان‌ها
هوش مصنوعی: کی می‌تواند در این بیابان وسیع و گم، کودک را به پایان این راه برساند؟ اینجا بیش از حد کاروان‌ها وجود دارد.