شمارهٔ ۱۸
جانا ز روی خویش بر افکن نقاب را
تا کی نهان به ابر کنی آفتاب را
مغرور حسن خود شده خوبان شهر مصر
ای یوسف از جمال برافکن نقاب را
بنشسته ام به راه که شاید من گدا
گویم سلامی آن شه مالک رقاب را
حالی که لاله را قدح باده بر کف است
ساقی مکن دریغ ز مستان شراب را
ما درس معرفت ز خط یار خوانده ایم
بگذار در مقابل زاهد کتاب را
دیدم به خواب خنجر خونین به دست یار
جویا شدم ز ابروی او شرح خواب را
گفتا صغیر قتل تو تعبیر خواب توست
آورده بود کاش به فعل این جواب را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا ز روی خویش بر افکن نقاب را
تا کی نهان به ابر کنی آفتاب را
هوش مصنوعی: عزیزم، چقدر باید در پس پرده بمانی؟ تا کی باید نور زیبای خود را پنهان کنی؟
مغرور حسن خود شده خوبان شهر مصر
ای یوسف از جمال برافکن نقاب را
هوش مصنوعی: زیبایی خود را آنقدر جدی گرفتهاند که دیگر خوبان شهر مصر از خود راضی شدهاند. ای یوسف، از زیباییات پرده بردار و نشان بده.
بنشسته ام به راه که شاید من گدا
گویم سلامی آن شه مالک رقاب را
هوش مصنوعی: نشستهام به انتظار که شاید بتوانم به آن شاه که مالک سرهاست، سلامی از طرف خودم بگویم.
حالی که لاله را قدح باده بر کف است
ساقی مکن دریغ ز مستان شراب را
هوش مصنوعی: در زمانی که گلابی (لاله) در دست ساقی، جام پر از شراب دارد، از اینکه بگذارید نوشیدنیهای خوشمزه به دست میکشد، دریغ نکنید.
ما درس معرفت ز خط یار خوانده ایم
بگذار در مقابل زاهد کتاب را
هوش مصنوعی: ما از دستخط یار، علم و معرفت آموختهایم، پس بگذارید در برابر زاهد، کتاب را بگذاریم.
دیدم به خواب خنجر خونین به دست یار
جویا شدم ز ابروی او شرح خواب را
هوش مصنوعی: در خواب خنجر خونینی را در دست معشوق دیدم و از او خواستم تا توضیحی درباره خوابم و ابروی زیبا و دلربایش بدهد.
گفتا صغیر قتل تو تعبیر خواب توست
آورده بود کاش به فعل این جواب را
هوش مصنوعی: گفت که کوچکیت، کشته شدن تو را تفسیر خواب تو میسازد. ای کاش عمل این پاسخ را به همراه داشت.