گنجور

شمارهٔ ۱۳

جانا ز که آموختی این عشوه گری را
عشاق کشی خانه کنی پرده دری را
سرو از تو خجل گشت چو سیب ذقنت دید
آری چه کند سرزنش بی ثمری را
هر لحظه دلم در خم موئیت کند جای
خوش کرده فلک قسمت او در بدری را
تا کی به فراق گل رخسار تو هر شب
هم ناله شوم نالهٔ مرغ سحری را
جور فلک و طعنه اغیار و غم یار
یا رب چه کنم این همه خونین جگری را
از بی خبری مدعیان بی خبرانند
زان خرده گرفتند به من بی خبری را
در دست مرا چون هنری نیست همان به
بر حضرت او عرضه دهم بی هنری را
آباد شدم از نظر پیر خرابات
نازم روش رندی و صاحب نظری را
دیوانه شود همچو صغیر آن که ببیند
از چشم سیه غمزه آن رشگ پری را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا ز که آموختی این عشوه گری را
عشاق کشی خانه کنی پرده دری را
هوش مصنوعی: عزیزم، از کجا این همه ناز و کرشمه را یاد گرفته‌ای؟ تو که دل‌ها را می‌شکنی و به راحتی وارد دل‌ها می‌شوی.
سرو از تو خجل گشت چو سیب ذقنت دید
آری چه کند سرزنش بی ثمری را
هوش مصنوعی: سرو وقتی رنگ و فرم زیبای صورت تو را دید، شرمنده شد. حالا چه انتقادی می‌تواند به کم‌ثمر بودن خودش داشته باشد؟
هر لحظه دلم در خم موئیت کند جای
خوش کرده فلک قسمت او در بدری را
هوش مصنوعی: هر لحظه دل من به خاطر موی تو تنگ می‌شود و سرنوشت در این دنیا برای او، در پریشانی و تنگدستی قرار داده است.
تا کی به فراق گل رخسار تو هر شب
هم ناله شوم نالهٔ مرغ سحری را
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر دوری چهره زیبای تو، دیگر نمی‌توانم تحمل کنم و مانند مرغ سحر غمگین و نالان می‌شوم.
جور فلک و طعنه اغیار و غم یار
یا رب چه کنم این همه خونین جگری را
هوش مصنوعی: خداوند، چه کنم با این همه درد و رنجی که از بدبختی‌های زندگی، زخم زبان دیگران و غم معشوقم بر دلم نشسته است؟
از بی خبری مدعیان بی خبرانند
زان خرده گرفتند به من بی خبری را
هوش مصنوعی: مدعیان که خود از حقیقت بی‌خبرند، به من که در این زمینه ناآگاه هستم اعتراض می‌کنند و مرا به نادانی متهم می‌کنند.
در دست مرا چون هنری نیست همان به
بر حضرت او عرضه دهم بی هنری را
هوش مصنوعی: می‌گوید: چون در دست من هنری وجود ندارد، بهتر است همین بی‌هنری‌ام را پیش ایشان (خدا) به نمایش بگذارم.
آباد شدم از نظر پیر خرابات
نازم روش رندی و صاحب نظری را
هوش مصنوعی: از نگاه سالخورده دیوانه‌ی خانه‌ی خراب، به خوبی و زندگی تازه‌ای دست یافته‌ام و به شیوه‌ی فریبنده و عاقلانه او افتخار می‌کنم.
دیوانه شود همچو صغیر آن که ببیند
از چشم سیه غمزه آن رشگ پری را
هوش مصنوعی: آن کسی که زیبایی معشوق را با چشمان تیره و جذابش می‌بیند، دیوانه و شیدا می‌شود، مانند کودکانی که تحت تأثیر زیبایی‌های دنیا قرار می‌گیرند.