برگردان به زبان ساده
فغان ز عشق که آسان نماید اول بار
چو مدتی گذرد سخت میشود دشوار
هوش مصنوعی: ناله از عشق، که در ابتدا کار را آسان جلوه میدهد، ولی با گذشت زمان، آن عشق به طرز دشواری تبدیل میشود.
گمان عاشق بیچاره اینکه بیزحمت
توان رسید بوصل و گرفت کام از یار
هوش مصنوعی: عاشق بدبخت فکر میکند که میتواند بدون تلاش و زحمت به وصال معشوق برسد و از محبت او بهرهمند شود.
ولیک یار پریوش ز غمزهٔ دلکش
چو دید از دل عاشق ربوده صبر و قرار
هوش مصنوعی: اما معشوق زیبا به خاطر نگاه دلکش خود که دل عاشق را از آرامش و صبر محروم کرده است، متوجه شد.
ز طره سلسله اندازدش بپا اول
که تا برون رود او را ز سر هوای فرار
هوش مصنوعی: موی او مانند زنجیری است که به زیبایی بر روی شانههایش افتاده و او را به حرکت درمیآورد. او میخواهد از اینجا برود و از آنچه که او را از این دنیا درگیر کرده، فرار کند.
سپس طریق وفا را بر او کند مسدود
در جفا بگشاید بروی او یکبار
هوش مصنوعی: سپس راه وفا را به روی او میبندد و در عوض در برابرش یک بار در سختی و بیرحمی باز میشود.
گهی دهد بکف ترک چشم ز ابر و تیغ
که چاک چاک نماید از او دل افکار
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، نگاه زیبا و نافذ چشمی که از زیر ابر و با تیغی تیز میتابد، میتواند دلها را به شدت مجذوب کند و در عین حال بر افکار انسان تأثیر بگذارد، به گونهای که دل را غرق در احساسات کند.
گهش ز ترکش مژگان بسینه مجروح
خدنگها به یکی دم زند هزار هزار
هوش مصنوعی: هر گاه مژگان او مانند تیرکمان به سمت دل مجروح من شلیک میکند، در یک لحظه هزاران حس و احساس در دل متورم میشود.
بزخم دل نمک و مشگ گاهگاه او را
بریزد از لب میگون و جعد غالیهبار
هوش مصنوعی: دلش زخمخورده است و گاهی با نیکو سخنگویی و زیبایی لبانش، از غمهایش میکاهد؛ آنچنان که عطر و خوشبویی مشکی او را میگیرد.
ز داغ نقطه خال سیاه خود کندش
بگرد عالم سرگشته گاه چون پرگار
هوش مصنوعی: از دل سوختگی ناشی از نقطه سیاه خال خود، او کاری میکند که دنیای سرگردان را به دور خود بچرخاند مانند پرگاری که به دور نقطهای میچرخد.
گهی بگوید خونش بدل کنند اعدا
گهی بگوید سنگش بسر زنند اغیار
هوش مصنوعی: گاهی دشمنان میگویند که باید خونش را به خاطر انتقام بگیرند و گاهی دیگران میگویند که باید سنگش بزنند و او را آزار دهند.
بکار خویش بخنداندش بشیوه برق
بحال خویش بگریاندش چو ابر بهار
هوش مصنوعی: به کار خود بخنداند، مانند روش برق، و به حال خود گریانید، مانند ابرهای بهاری.
گهی چو بلبلش آرد بنغمه و گاهی
دهد بکنج خموشیش جا چو بوتیمار
هوش مصنوعی: گاهی چون بلبل آواز میخواند و گاهی در گوشهای سکوت میکند، مانند بوتیمار که درخت را در آغوش میگیرد.
گهی بگوید از کیش خویش دست بکش
گهی بگوید ز آئین خویش دل بردار
هوش مصنوعی: گاهی به تو میگوید که از اعتقادات خود فاصله بگیر و گاهی هم از تو میخواهد که از شیوه زندگیات دوری کن.
گهی نماید ابرو که این ترا قبله است
نبود باید با کعبه و کنشتت کار
هوش مصنوعی: گاهی ابروهایش را نشان میدهد و میگوید که اینجا باید قبلهات باشد، در حالی که نباید تو را با کعبه یا مکانهای مذهبی دیگر مشغول کند.
گهی بگوید بگسست بایدت تسبیح
گهی بگوید بر بست بایدت زنار
هوش مصنوعی: گاهی باید تسبیح را کنار بگذاری و زمانی دیگر باید با زنجیر خود را به هم ببندی.
گهیش بالش و بستر بشیوه مجنون
یکی ز خاره بیاراید و یکی از خار
هوش مصنوعی: گاهی اوقات خواب و استراحت به شیوه دیوانهای برای انسان مانند خوابیدن بر روی خار و درد است، یکی از آنها مثل خار است که زشت و آزاردهنده میباشد و دیگری نیز همینطور.
گهی چو موسیش از جلوهٔی کند مدهوش
گهی چو عیسی بهرش بپا نماید دار
هوش مصنوعی: گاهی مانند موسی چنان جذاب و دلربا میشود که آدم را بیهوش میکند، و گاهی مانند عیسی بر او تجلی میکند و او را به پا میدارد.
گهی نهد چو ذبیحش بحلق تیغ و گهی
بجان و دل چو خلیلش ز غم فرو زد نار
هوش مصنوعی: گاهی خداوند سرنوشت بندگانش را به گونهای رقم میزند که مانند قربانی در برابر تیغ قرار میگیرند و گاه نیز با محبت و رحمت خود دلهایشان را از غم دور میکند، مانند حالتی که حضرت ابراهیم (خلیل) در آتش امتحان شد.
گهی بچاه در اندازدش چو یوسف و گاه
دهد بباد فنا هستیش سلیمان وار
هوش مصنوعی: گاهی او را به ورطه نابودی میافکند مانند یوسف، و گاهی نیز به باد فنا میسپارد، همچون سلیمان.
گهش بهجر چو یعقوب جان کند مهجور
گهش ز غصه چو ایوب تن کند بیمار
هوش مصنوعی: گاهی از شدت عشق و دوری معشوق مانند یعقوب احساس درد و رنج میکند و گاهی از ناراحتی و غم، حالش مانند ایوب بد میشود و به بیماری میافتد.
گهی ببطن نهنگ بلاش چون یونس
دهد مقام که تا مسکنت کند اظهار
هوش مصنوعی: گاهی انسان در سختی و دشواری قرار میگیرد، همانند یونس نبی که در شکم نهنگ بود. اما این سختی میتواند فرصتی برای او باشد تا به مقام و جایگاه بالایی دست پیدا کند و بر مصیبتها غلبه کند.
غرض ز جانب معشوق چونکه بر عاشق
عتاب و جور و جفا زین قبل رود بسیار
هوش مصنوعی: هدف از رفتار معشوق این است که عاشق را با نیش و آزار و سختگیریها آزمایش کند و به او درسی بدهد.
بهرطرف که کند روی گرد خود بیند
ز خشت غصه و غم تا فلک کشیده حصار
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کند، به جز درد و غم چیزی نمیبیند و احساس میکند که این غم و غصهها مانند دیواری بلند تا آسمان او را احاطه کردهاند.
ز پا درآید و بیخویش گردد و دیگر
نمی بخندد شاد و نمی بگرید زار
هوش مصنوعی: او از پا درمیآید و خود را فراموش میکند، دیگر نه میخندد و نه از شدت ناراحتی میگرید.
نه آگهیش ز عقلست و نی زدین نه ز دل
نه با کسش سر انس و نه حالت گفتار
هوش مصنوعی: او نه از عقلش خبر دارد و نه از دلش، نه با کسی ارتباط نزدیک دارد و نه حالتی برای گفتگو دارد.
نه شوق نام دگر دارد و نه غصه ننگ
نه پا ز کفش کند فهم و نی سر از دستار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه شادی و شوریدگی به نام دیگری وابسته است و نه اندوه و شرمساری در پی آن است؛ فرد از درک و فهم خود خارج نمیشود و سر از زندگی عادی خود برنمیدارد. به عبارتی، انسان در حالت صحیح خود قرار دارد و از دغدغههای بیمورد رهاست.
نه فکر سود و زیان و نه قید عیب و هنر
نه عاقلست و نه مجنون نه مست و نه هشیار
هوش مصنوعی: نه به سود و زیان فکر میکند، نه به خوبی و بدی، نه عاقل است و نه دیوانه، نه در حالت مستی قرار دارد و نه در حالت هوشیاری.
چو دید یار بدینگونه حال عاشق خویش
بسوزدش دل سنگین و را بحال نزار
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب با این وضعیت به عاشق نگاه میکند، دل سنگین عاشق به شدت میسوزد و به حال نزار و اندوهبار درمیآید.
جفا بدل بوفا سازد و بدلجوئی
بیایدش بسر آن لعبت پری رخسار
هوش مصنوعی: خواب دل را دچار درد و رنج میکند و جستجوی معشوق به سوی او میکشاند.
کشد ورا ببر و پرده گیرد از عارض
بآب لطف همی شویدش ز چهره غبار
هوش مصنوعی: او را به دور میکند و پردهای از زیباییاش برمیدارد و با آبی از لطف، غبار را از چهرهاش میشوید.
مر آن بلاکش مهجور باز دریابد
حیات تازه ز فیض نسیم وصل نگار
هوش مصنوعی: او که به خاطر معشوقش دور افتاده، دوباره زندگی جدیدی پیدا میکند و این زندگی تازه را از لطف نسیم وصال محبوب دریافت میکند.
دو دیده باز کند از هم و بدار وجود
بغیر یار نیاید بچشم او دیار
هوش مصنوعی: چشمانش را باز میکند و به دور و برش نگاه میکند، اما جز معشوقش هیچ چیز برایش دیده نمیشود. برای او سرزمین و دیار دیگری وجود ندارد.
چو شیر و شکر با یار خود در آمیزد
یکی شوند و دوئی از میان رود بکنار
هوش مصنوعی: وقتی که همچون شیر و شکر با محبوب خود درآمیزیم، آنگاه از جدایی و دوگانگی فاصله میگیریم و به وحدت میرسیم.
دگر دو خواندنشان کافری بود زان پس
چو جان حیدر کرار و احمد مختار
هوش مصنوعی: خواندن دو نفر دیگر نادرست و بیهوده بود، همانطور که وجود حضرت علی (ع) و پیامبر اسلام (ص) با تمامی فضایل و ویژگیهایشان، برتری و اهمیت خاصی دارد.
همان دو نفس مقدس که هست وحدتشان
چو آفتاب عیان در بر اولوالابصار
هوش مصنوعی: دو نفسی که مقدس و پاک هستند، به گونهای باهم یکی شدهاند که مانند آفتاب روشن و واضح در برابر دیدگان است.
همان دو صورت انور که معنی ایشان
کند ندای انا الله واحد القهار
هوش مصنوعی: دو چهره نورانی که شناخت آنها فریاد میزند: "همانا خداوند یگانه و قاهر است."
همان دو جان مجسم که هستشان یکسان
طریق و پیشه و آئین و شیوه و کردار
هوش مصنوعی: این دو نفر که روح و جانشان یکی است، در زندگی و کار و روش و رفتار نیز شباهت دارند و به یک شکل عمل میکنند.
همان دو روح مکرم که شد به خم غدیر
فراز دست مشیت ز ایزدی در بار
هوش مصنوعی: دو روح بزرگ و محترم که در روز غدیر به فرمان الهی در دست قدرت و مشیت خدا قرار گرفتند.
گرفتشان ز عذار یگانگی پرده
که تا بوحدتشان ماسوی کنند اقرار
هوش مصنوعی: چهره یکتایی آنها را پنهان کردند تا به وحدتشان شهادت بدهند که غیر از آنچه هستند، وجود ندارند.
هنوز اهل دل از گوش جان همی شنوند
ندای وحدتآمیز سید ابرار
هوش مصنوعی: هنوز افرادی که دلشان به روشنایی عشق و حقیقت گشوده است، با تمام وجود و آگاهی، ندای یگانگی و پیوندی که سید راستین (پیامبر) به ارمغان آورده، را میشنوند.
که هرکه بنده مولائی من است او را
علی است سید و مولا و سرور و سالار
هوش مصنوعی: هر کسی که منservant (بنده) مولای خودم هست، علی را به عنوان سردار و سرور میشناسد.
زهی شریف مکان و خهی رفیع مقام
که گشت کشف در آنجا خدای را اسرار
هوش مصنوعی: ای ویژه و با عزت آن مکان و جایگاه بلند که رازهای خداوند در آنجا نمایان شد.
لسان حق ید حق را بامر حق از لعل
همی بوصف فرو ریخت لؤلؤ شهوار
هوش مصنوعی: زبان حق به دست حق به فرمان حق از جواهر سرخ، با وصف خود، گوهرهای درخشان را بر میافشاند.
کرام را ز ازل تا ابد نمودی وصف
به مدح ابن عم خویش حیدر کرار
هوش مصنوعی: از زمان های دور تا ابد، ویژگی های خوب و شایسته را به فرزندان و خاندان حیدر کرار (علی) نسبت دادهای.
الا که جویی دیدار شاهد وحدت
بکوش تا که شوی خویش قابل دیدار
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مقام شهود و درک حقیقت برسی، تلاش کن تا در این مسیر به خودشناسی و آمادگی مناسب برسی.
اگر که قابل دیدار او شوی فکند
تو را در آینه عکس از جمال پر انوار
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به دیدار او نائل شوی، او تو را در آینهای میافکند که تصویر زیبایی از نور و جمال او را نمایش میدهد.
علی عالی اعلا که اهل بینش را
بود بدیده عیان نورش از در و دیوار
هوش مصنوعی: علی که در بالاترین مقام است، برای کسانی که بینش دارند، نورش به وضوح از همه جا نمایان است.
علی که باشد امروز قاسم الا رزاق
علی که باشد فردا قسیم جنت و نار
هوش مصنوعی: امروز علی، تقسیمکننده روزیهاست و فردا او است که بهشت و جهنم را تقسیم خواهد کرد.
علی که یافت چو از غیب ذات خویش ظهور
ز کاروان وجودش بدست بود مهار
هوش مصنوعی: علی با درک عمیق خود از وجود و ماهیتش، توانست کنترل و هدایت کاروان هستی را در دستان خود بگیرد.
هم اختیارش فرمانده قضا و قدر
هم اقتدارش دائر مدار لیل و نهار
هوش مصنوعی: او هم اختیارش دست تقدیر و سرنوشت است و هم قدرتش تحت تأثیر شب و روز میچرخد.
بهر طرف نگری رو بسوی او داری
چه در جنوب و شمال و چه در یمین و یسار
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کنی، به او توجه کن، چه در سمت جنوب و شمال، چه در راست و چپ.
مطیع نفس نفیسش در انفس است انفاس
رهین پرتورویش در اعین است انظار
هوش مصنوعی: روح انسان تحت تأثیر نفس ارزشمندش است و نفس او در عالم وجود، در نگاهها و مشاهدهها، وابسته به جذابیت و درخشش اوست.
شریف جانی کاورا علی بود جانان
خوشا بحال دلی کش علی بود دلدار
هوش مصنوعی: عالی بودن جان و شخصیت علی، نشاندهندهای از خوشبختی کسی است که دلش به عشق او مشغول است. خوشا به حال آن دل که محبوبش علی است.
حلاوت رطب مهرش آن چشد که سبک
توان بنخل برآید چه میثم تمار
هوش مصنوعی: حلاوت خرمای مهر او را تنها کسی درک میکند که بتواند از درخت نخل بالا برود، مانند میثم تمار.
هوای عالم عشق ورا پرد مرغی
که بال وام نماید ز جعفر طیار
هوش مصنوعی: عشق چنان حالتی دارد که همچون پرندهای است که بالهایش را به یاد جعفر طیار (شخصیتی که در اسلام به پرواز در آمد) گشوده است.
کس ار بنصرت او در زمانه شد منصور
ز نیک بختی دارین گشت برخوردار
هوش مصنوعی: هر کس که در زمانه به حمایت او بپردازد، مانند منصور خواهد بود و از خوششانسی بهرهمند خواهد شد.
گرفت کام ار این گنبد ترنجی دور
گزید مهروی نکو در این سپنجی دار
هوش مصنوعی: اگر تو در این گنبدی که دورش ترنجی است، کام خود را بگیری، زیبای ماهرویی در این محل نیز وجود دارد.
بحیرتم که چه گویم بمدح آنکه اگر
شود بحور مداد و نه آسمان طومار
هوش مصنوعی: من در حیرتم که چگونه میتوانم ستایش کنم کسی را که اگر دریاها به جوهر تبدیل شوند و آسمان نوشته شود، باز هم نمیتوان حق او را به درستی ادا کرد.
قلم شود همه اشجار و تا به یوم نشور
شوند جن و ملک سر بسر صحیفه نگار
هوش مصنوعی: تمام درختان به قلم تبدیل میشوند و تا روز رستاخیز، جن و فرشتگان به طور کامل در صفحهای خواهند نوشت.
یک از دو صد ننویسند دو صف آن انسان
که بندگان درش را همی رود به شمار
هوش مصنوعی: هیچکس از دو صد نوشته نمیشود؛ فقط حساب یکی از آن انسان را خواهند کرد که بندگان برای او به صف ایستادهاند.
بر آستانش بی پا و سر گدایانند
که هستشان به گدائی ز پادشاهی عار
هوش مصنوعی: در درگاه خداوند، کسانی هستند که بدون پا و سر به زانو در آمدهاند و به گدایی مشغولاند، زیرا افتخار آنها در گدایی از پادشاهی کمتر است.
زنند بوسه بدرگاه مرتضی و زند
بخاک درگهشان بوسه گنبد دوار
هوش مصنوعی: به درگاه علی(ع) بوسه میزنند و بر خاک زیارتگاه او، بر گنبدی که همیشه برپا است، بوسهای میزنند.
یکی ز جمله چو صابر علی که سر تا سر
تو ان در آینهاش دید طلعت اخیار
هوش مصنوعی: برخی از افراد مانند صابر علی هستند که در تمام وجودشان، زیباییها و صفات خوب را به وضوح در آینه زندگی خود مشاهده میکنند.
در او نهفته ز اهل یقین هر آن خصلت
از او پدید ز ارباب دین هر آن آثار
هوش مصنوعی: در او، از انسانهای با یقین و ایمان، هر ویژگی و خصوصیتی نمایان است که از رهبران دین و شایستگان سرچشمه میگیرد.
منم صغیر که خاک قدوم آن شه را
کشم بدیده بصد عجز و لابهو زنهار
هوش مصنوعی: من کوچکم و با تمام ناتوانی و خواهش، در برابر آن پادشاه که قدم هایش را بر زمین میگذارند، خاک پای او را به چشمانم میآورم و از او درخواست کمک و حمایت میکنم.
بهر مقامم جز آستان او بیمیل
ز هر طریقم غیر از طریق او بیزار
هوش مصنوعی: برای هر مقام و مرتبهای جز درگاه او، دلنگرانم. از هر راهی غیر از راه او، متنفرم و بیمیل هستم.
بدهر تا که بود این اثر ز مرد را
که کور میشود از دیدنش دو دیده مار
هوش مصنوعی: هر زمان که این تأثیر از انسان وجود داشته باشد، مانند این است که کسی که آن را میبیند، چشمانش به شدت دچار ناراحتی و حیرت میشود، تا حدی که به مانند چشمان مار کور میگردد.
ز دوستان علی (ع) دشمنان او مغلوب
بحق جاه محمد (ص) و آله الاطهار
هوش مصنوعی: دوستان علی (ع) دشمنان او را به حق مقام محمد (ص) و اهل بیتش مغلوب کردهاند.