بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
کوفیان را هم به آواز جلی
بس نصیحت کرد عباس علی
کاین حسین ای قوم، مرآت خداست
حاسد او حاسد ذات خداست
کینه حق را ز دل بیرون کنید
عبرت از حال بلیس دون کنید
او نبودش حقد بر ذات اله
شد حسودِ آدم آن مردود شاه
یک زمانم گوش بر حجّت کنید
ز انبیاء و قومشان عبرت کنید
گر شما را حجّت این قرآن بود
فرض حق اکرام بر مهمان بود
خاصه مهمانی که ذوالقرباست او
بر تمام ماسوا مولاست او
جنگ با مولای عالم از چه رو
می نشاید با خدا شد جنگجو
عادیان را با خدا چون بود جنگ
شیشه ناموسشان آمد به سنگ
مر شما را نقل عاد از یاد رفت
گرچه عادی خرمنش بر باد رفت
قوم صالح را مگر نشنوده اید
حالشان را، یا که خود زآن دوده اید
ناقة الله ناقهٔ جسم ولی است
پی نمودن ناقه را از اَحولی است
گر نِهاید از دودة اهل عذاب
چون کنید از ناقة الله منع آب
ناقهٔ جسم ولی پاک دید
تا به کوه جان نگشته ناپدید
توبه سوی وی کنید از کار خویش
معذرت خواهید از رفتار خویش
مظهر حق، عفو حق را آیت است
خاصه این مظهر که بحر رحمت است
گرچه بستید آب را بر روی وی
گر چه ناقهٔ جسم او گردید پی
جزو جسم او بُدند اصحاب او
جمله را کشتید پیشش رو به رو
با همه این کفر و جهل و خیرگی
وین همه طغیان و ظلم و تیرگی
توبه گر آرید زین عصیان همه
رو کنید از کفر بر ایمان همه
من به عفو او شما را ضامنم
زآنکه باب رحمت و عفوش منم
ور ز فعل خویشتن نادم نِهاید
در طریق کین حق محکم پی اید
مورد قهر خدایید از ظِلال
بر شما آید عذاب از ذوالجلال
بر شما از قتل فرزند رسول
چون کند بیشک عذاب حق نزول
روز اول زرد گردد همچو کاه
رویتان پس ، سرخ و بعد از آن سیاه
زردی آثار پشیمانی بود
هم ز محرومی و نادانی بود
از دو دنیا خاصه از مال یزید
زرد رو گردید یعنی نا امید
نادم آیید آن زمان ز افعال خویش
چون چنان بینید روز و حال خویش
نه به کف یک حبّه مال و ملکتی است
بر شما از خلق و خالق لعنتی است
قاتل حق بهر دنیا بوده اید
مال دنیا اخذ هم ننموده اید
مانده است از بهر قوم بدمنِش
حسرت دنیا و لعن و سرزنش
زآن شوید از فعل زشت ناصواب
زرد روی و این بود اول عذاب
زآن سپس گردید یکجا سرخ روی
بر شما چون خندد ابلیس عدوی
مورد سخریه شیطان شوید
گر چه امروزش مطیع و پیروید
بُرده دزد دین متاع و گشته فوت
وقت توبه از شما در وقت موت
سرخ رویی هم دلیل آتش است
اهل دوزخ را ز آتش بالش است
وقت مردن سرخ رو چون آتشید
یعنی اهل آتشید و سرکشید
زآن سپس در موقف آن پادشاه
رویتان یکباره می گردد سیاه
چو از شما گردد مؤاخذ ذوالمنن
کز چه پی کردید ناقه جسم من
رو سیه گردید آن دم در جواب
رو سیاهی باشد آثار عذاب
بر تو یا عباس امروز از گناه
بندة درویشت آمد عذر خواه
مر تو را امروز آیم در پناه
تا در آن موقف نباشم رو سیاه
رو سیه گشتید چون ای قوم دون
بر شما آید عذاب از حد فزون
نه عذابی که شود افزون و کم
بل عذابی که ندارد کیف و کم
ما نخواهیم این عذاب از بهر کس
زآنکه حق را مظهر لطفیم و بس
زآن همی گویم به آواز بلند
بر شما از راه لطف این وعظ و پند
ورنه ما از جنگ روگردان نهایم
بهر حق در بذل جان محکم پی ایم
جمله دانید اینکه حیدر دوده ایم
راه صحرای فنا پیموده ایم
آنکه تن را پی کند در راه دوست
تیغ و زوبین نرگس و ریحان اوست
در ضیاء و نور، ما شمع حقیم
روشن از نور وجود مطلقیم
چون ز حق باشد ضیاء و هوشمان
کی توان کردن ز پف خاموشمان
هر که او پف کرد بر شمع خدا
سوختن مر ریش او را بُد سزا
شمع حق را چون شما گیرید سر
روشنی او را فزاید بیشتر
ما نه آن شمعیم کز سر روشن است
شمعمان روشن به نور ذوالمن است
شمع وحدت گر شما را هست گوش
گر شود بی سر نخواهد شد خموش
شمع حق را گر که دارید این گمان
که توان خاموش کردن از جهان
این خیال اغوای دیو سرکش است
خود نه روشن او به نور آتش است
گر مرا افتد ز دوش امروز دست
کی مرا بر دست جان آید شکست
کرده حق چون دست جانم را بلند
کو رسد بر دست ناسوتی گزند
دستها را گشته از سرّ الست
دست عباس علی(ع) بالای دست
چونکه دستم دست تقدیر خداست
دست من بالای دست ماسواست
پس چه باک افتد ز دوش ار دست من
زآنکه عالی ها ست جمله پست من
چون بر اعداء صاحب دست بلند
کرد حجت را تمام از وعظ و پند
شد نفس ها بند اندر سینه ها
مشتعل شد لیک نار کینه ها
زآنکه حرفش را جوابی کس نداشت
هم به روی شرم آبی کس نداشت
حجت حق را بلی اهل عذاب
خود چه گویند از سیه رویی جواب
زآن زند بر خرمن جان برقشان
سازد اندر بحر آتش غرقشان
دست قدرت، پنجه حق، شیر عشق
پشت ملّت، بازوی دین، میر عشق
چون جوابی نآمد او را در کلام
تیغ قهر آورد بیرون از نیام
بخش ۷ - در نصیحت برادران ایمانی به پاس حرمت اهل ﷲ: ای برادر زین فقیر خیرخواهبخش ۹ - در مقاتله آن شیر بیشه وجود با شیاطین انسی نمود و معنی فنای فیالمعبود رزقنا ﷲ الملک الودود: شد علی با ذوالفقار حیدری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کوفیان را هم به آواز جلی
بس نصیحت کرد عباس علی
هوش مصنوعی: عباس علی به مردم کوفه با سخنانی دلنشین و زیبا نصیحت کرد.
کاین حسین ای قوم، مرآت خداست
حاسد او حاسد ذات خداست
هوش مصنوعی: این حسین، ای مردم، آینهای از خداست و کسی که به او حسادت میورزد، در واقع به ذات خدا حسادت کرده است.
کینه حق را ز دل بیرون کنید
عبرت از حال بلیس دون کنید
هوش مصنوعی: کینه و نفرت را از دل خارج کنید و از وضعیت ابلیس درس عبرت بگیرید.
او نبودش حقد بر ذات اله
شد حسودِ آدم آن مردود شاه
هوش مصنوعی: از نبود او، حسادت به ذات خدا به وجود آمد و آدم، آن مردودی که از درگاه شاه رانده شد، حسود شد.
یک زمانم گوش بر حجّت کنید
ز انبیاء و قومشان عبرت کنید
هوش مصنوعی: مدتی به کلام پیامبران و قومهای آنها گوش دهید و از تجربیات و سرنوشت آنها درس بگیرید.
گر شما را حجّت این قرآن بود
فرض حق اکرام بر مهمان بود
هوش مصنوعی: اگر شما دلیل و برهانتان این قرآن است، پس بر اساس حق، احترام گذاشتن به مهمان واجب است.
خاصه مهمانی که ذوالقرباست او
بر تمام ماسوا مولاست او
هوش مصنوعی: وجود مهمانی که او را «ذوالقرب» میخوانند، در بین همه چیزها و موجودات دیگر، بزرگترین و سرور است.
جنگ با مولای عالم از چه رو
می نشاید با خدا شد جنگجو
هوش مصنوعی: چرا باید با سرور و آفریننده جهان جنگید؟ چون انسان حاکمیت بر همه چیز را نمیتواند به دست آورد.
عادیان را با خدا چون بود جنگ
شیشه ناموسشان آمد به سنگ
هوش مصنوعی: مردم عادی وقتی با خدا مواجه میشوند، وضعیت برایشان دشوار و بحرانی میشود؛ چرا که ارزشهایشان به خطر میافتد و سرنوشتشان تحت فشار قرار میگیرد.
مر شما را نقل عاد از یاد رفت
گرچه عادی خرمنش بر باد رفت
هوش مصنوعی: شما از یاد بردید که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده، هر چند که آن عادت و خاطرهتان به باد رفته است.
قوم صالح را مگر نشنوده اید
حالشان را، یا که خود زآن دوده اید
هوش مصنوعی: آیا حال و روز قوم صالح را نشنیدهاید یا خود جزو آن گروه هستید؟
ناقة الله ناقهٔ جسم ولی است
پی نمودن ناقه را از اَحولی است
هوش مصنوعی: ناقهى خدا، در واقع، شکلی از جسم است، اما دنبال کردن این نقاله (که نماد است) نشانهای از حماقت است.
گر نِهاید از دودة اهل عذاب
چون کنید از ناقة الله منع آب
هوش مصنوعی: اگر از عذاب اهل جهنم نجات نیابید، چطور میتوانید پیکر الاغ الهی را از آب محروم کنید؟
ناقهٔ جسم ولی پاک دید
تا به کوه جان نگشته ناپدید
هوش مصنوعی: بدن مانند یک شتر است، ولی روح پاک و زلال است و تا زمانی که به کوهها نرسیده، ناپدید نمیشود.
توبه سوی وی کنید از کار خویش
معذرت خواهید از رفتار خویش
هوش مصنوعی: به خداوند پناه ببرید و از اعمال خود پشیمان شوید و از رفتارهای نادرست خود عذرخواهی کنید.
مظهر حق، عفو حق را آیت است
خاصه این مظهر که بحر رحمت است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دلیلی برای بخشش خداوند به وضوح در وجود شخصی که نماینده ی حق است دیده میشود. به ویژه این شخص که نماد بیپایانی رحمت الهی است.
گرچه بستید آب را بر روی وی
گر چه ناقهٔ جسم او گردید پی
هوش مصنوعی: هرچند که آب را بر او منع کردید و او را از آشامیدن محروم کردید، اما جسم او به صورت یک شتر سنگین و بزرگ درآمد.
جزو جسم او بُدند اصحاب او
جمله را کشتید پیشش رو به رو
هوش مصنوعی: همه کسانی که همراه او بودند، مثل جزء بدن او میبودند و در مقابلش همگی را از پا درآوردید.
با همه این کفر و جهل و خیرگی
وین همه طغیان و ظلم و تیرگی
هوش مصنوعی: با وجود تمام این بیایمانی و نادانی و گیجی، و همچنین همهی شورشها و ظلمها و تاریکیها.
توبه گر آرید زین عصیان همه
رو کنید از کفر بر ایمان همه
هوش مصنوعی: اگر توبه کنید و از گناهان خود بازگردید، همه به سوی ایمان هدایت خواهید شد و از کفر دور میگردید.
من به عفو او شما را ضامنم
زآنکه باب رحمت و عفوش منم
هوش مصنوعی: من به بخشش او به شما اطمینان میدهم، زیرا من درهای رحمت و بخشش او را باز کردهام.
ور ز فعل خویشتن نادم نِهاید
در طریق کین حق محکم پی اید
هوش مصنوعی: اگر از عمل خود پشیمان نشوی، در مسیر دشمنی با حق، راهی محکم نخواهی یافت.
مورد قهر خدایید از ظِلال
بر شما آید عذاب از ذوالجلال
هوش مصنوعی: شما تحت غضب خدا هستید و عذابی از جانب خدای بزرگ بر شما نازل خواهد شد.
بر شما از قتل فرزند رسول
چون کند بیشک عذاب حق نزول
هوش مصنوعی: شما با کشتن فرزند پیامبر، مستحق عذاب الهی خواهید شد.
روز اول زرد گردد همچو کاه
رویتان پس ، سرخ و بعد از آن سیاه
هوش مصنوعی: در روز اول، چهرهتان مانند کاه زرد میشود؛ سپس سرخ و بعد از آن سیاه میگردد.
زردی آثار پشیمانی بود
هم ز محرومی و نادانی بود
هوش مصنوعی: زردی و کدورت نشاندهنده پشیمانی است و این حالت ناشی از کمبود و نادانی است.
از دو دنیا خاصه از مال یزید
زرد رو گردید یعنی نا امید
هوش مصنوعی: از دو دنیا، به ویژه از ثروت یزید، رنگش به زردی رفته و به ناامیدی رسیده است.
نادم آیید آن زمان ز افعال خویش
چون چنان بینید روز و حال خویش
هوش مصنوعی: زمانی که به رفتارهای خود فکر کنید و آنها را ببینید، متوجه خواهید شد که باید از کارهای خود پشیمان شوید.
نه به کف یک حبّه مال و ملکتی است
بر شما از خلق و خالق لعنتی است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ثروت و داراییهایی که در دنیای مادی داریم، نه فقط متعلق به خود ما هستند، بلکه از طرف مردم و خداوند نیز به ما تعلق دارند. در واقع، اینکه ما به این اموال افتخار کنیم یا از آنها بخوریم، ممکن است ما را به مهارت یا قدرت نرساند و به نوعی از مسئولیتپذیری ما میکاهد.
قاتل حق بهر دنیا بوده اید
مال دنیا اخذ هم ننموده اید
هوش مصنوعی: شما به خاطر دنیا دست به ظلم و دشمنی زدهاید، در حالی که حتی از مال دنیا نیز بهرهای نبردهاید.
مانده است از بهر قوم بدمنِش
حسرت دنیا و لعن و سرزنش
هوش مصنوعی: از افراد بد ذات تنها حسرت دنیا و ناله و سرزنش باقی مانده است.
زآن شوید از فعل زشت ناصواب
زرد روی و این بود اول عذاب
هوش مصنوعی: از آنکار زشت و نادرست، مردم به زشتی و بدحالی میافتند و این آغاز عذاب و رنج است.
زآن سپس گردید یکجا سرخ روی
بر شما چون خندد ابلیس عدوی
هوش مصنوعی: سپس رنگ چهرهتان یکجا سرخ شد، همانند زمانی که ابلیس دشمن، میخندد.
مورد سخریه شیطان شوید
گر چه امروزش مطیع و پیروید
هوش مصنوعی: اگرچه امروز شیطان از شما اطاعت میکند و پیروی میکند، اما ممکن است روزی شما را مسخره کند.
بُرده دزد دین متاع و گشته فوت
وقت توبه از شما در وقت موت
هوش مصنوعی: دزد دین، ایمان و اعتقادات شما را گرفته و در لحظههای پایانی زندگی، فرصت توبه و بازگشت را از شما سلب کرده است.
سرخ رویی هم دلیل آتش است
اهل دوزخ را ز آتش بالش است
هوش مصنوعی: چهرهی سرخ نشانهای از آتش و گرماست؛ اهل جهنم هم به خاطر آتش و درد، به حسرت بر روی خود مینوازند و از آن رنج میکشند.
وقت مردن سرخ رو چون آتشید
یعنی اهل آتشید و سرکشید
هوش مصنوعی: زمان مرگ، چهره سرخ و آتشین مانند آتش دارند، یعنی این افراد از آتشند و سرکش و بیپروا هستند.
زآن سپس در موقف آن پادشاه
رویتان یکباره می گردد سیاه
هوش مصنوعی: سپس، در آن زمان که پادشاه به شما نگاه میکند، ناگهان چهرهتان تغییر میکند و تیره و سیاه میشود.
چو از شما گردد مؤاخذ ذوالمنن
کز چه پی کردید ناقه جسم من
هوش مصنوعی: وقتی که از شما بازخواست شود و مورد سؤال قرار بگیرم که در پی چه چیزی بودید و چه کارهایی انجام دادید، باید جوابگو باشید.
رو سیه گردید آن دم در جواب
رو سیاهی باشد آثار عذاب
هوش مصنوعی: در آن لحظه که انسان در برابر پاسخ خود رو به روشنیاش سیاه میشود، نشان از عذاب و پشیمانی است.
بر تو یا عباس امروز از گناه
بندة درویشت آمد عذر خواه
هوش مصنوعی: ای عباس، امروز از گناه این درویش عذرخواهی کن.
مر تو را امروز آیم در پناه
تا در آن موقف نباشم رو سیاه
هوش مصنوعی: امروز به سراغ تو میآیم تا در آن لحظه، هیچ نگرانی نداشته باشم و دلیلی برای شرمندگی نداشته باشم.
رو سیه گشتید چون ای قوم دون
بر شما آید عذاب از حد فزون
هوش مصنوعی: ای مردم پست، چون عذاب سخت به سراغ شما بیاید، رنگتان سیاه خواهد شد و شرمتان به وضوح نمایان خواهد گشت.
نه عذابی که شود افزون و کم
بل عذابی که ندارد کیف و کم
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که عذاب و درد به دو نوع تقسیم میشود: یک نوع عذابی که شدت و ضعف دارد و نوع دیگر عذابی که هرچند ممکن است کمتر باشد، اما فاقد لذت یا آرامش است. در واقع، شاعر به این نکته اشاره میکند که برخی عذابها، هرچند شدیدتر هستند، قابل تحملترند از عذابی که صرفاً بیحس و بیمزه است.
ما نخواهیم این عذاب از بهر کس
زآنکه حق را مظهر لطفیم و بس
هوش مصنوعی: ما به خاطر هیچکس حاضر نیستیم این عذاب را تحمل کنیم، زیرا فقط به خاطر ذات حق و مهر او هست که در این دنیا زندگی میکنیم.
زآن همی گویم به آواز بلند
بر شما از راه لطف این وعظ و پند
هوش مصنوعی: به خاطر شما و به خاطر لطفی که دارید، با صدای بلند این نصیحت و پند را بیان میکنم.
ورنه ما از جنگ روگردان نهایم
بهر حق در بذل جان محکم پی ایم
هوش مصنوعی: ما از جنگ و مبارزه فرار نکردهایم، بلکه برای حق و حقیقت، با تمام وجود آمادهایم و در این راه ثابتقدم هستیم.
جمله دانید اینکه حیدر دوده ایم
راه صحرای فنا پیموده ایم
هوش مصنوعی: ما همه میدانیم که حیدر از نسل ماست و ما راه دشوار فنا و نابودی را پیمودهایم.
آنکه تن را پی کند در راه دوست
تیغ و زوبین نرگس و ریحان اوست
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر محبت و دوستی قدم برمیدارد، با زیبایی و لطافتهایی همچون گل نرگس و ریحان روبهرو میشود.
در ضیاء و نور، ما شمع حقیم
روشن از نور وجود مطلقیم
هوش مصنوعی: ما در روشنی و نور مانند شمعی هستیم که از نور وجود مطلقی روشن شدهایم.
چون ز حق باشد ضیاء و هوشمان
کی توان کردن ز پف خاموشمان
هوش مصنوعی: وقتی که نور و آگاهی از حقیقت باشد، چگونه میتوانیم از خواب غفلت خود بیدار شویم؟
هر که او پف کرد بر شمع خدا
سوختن مر ریش او را بُد سزا
هوش مصنوعی: هر کسی که بر شمع خدا دم بدمد یا در آن نفوذ کند، سزاوار است که ریشش بسوزد.
شمع حق را چون شما گیرید سر
روشنی او را فزاید بیشتر
هوش مصنوعی: شمع حق را وقتی شما در دست بگیرید، نور و روشنیاش بیشتر میشود.
ما نه آن شمعیم کز سر روشن است
شمعمان روشن به نور ذوالمن است
هوش مصنوعی: ما آن شمعی نیستیم که نورش از خود اوست، بلکه روشنی ما از نور خدای بزرگ است.
شمع وحدت گر شما را هست گوش
گر شود بی سر نخواهد شد خموش
هوش مصنوعی: اگر شمع وحدت شما وجود داشته باشد، گوش شنوا نیز در کار است و حتی اگر بیصدا شود، خاموش نخواهد شد.
شمع حق را گر که دارید این گمان
که توان خاموش کردن از جهان
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنید میتوانید نور حقیقت را از میان بردارید و آن را خاموش کنید، سخت در اشتباهید.
این خیال اغوای دیو سرکش است
خود نه روشن او به نور آتش است
هوش مصنوعی: این تصور ناشی از وسوسه شیطان است و حقیقتاً خود آن هم به روشنی شعله آتش نیست.
گر مرا افتد ز دوش امروز دست
کی مرا بر دست جان آید شکست
هوش مصنوعی: اگر امروز کسی بر دوشم افتد، چه کسی میتواند به من کمک کند تا این بار سنگین را تحمل کنم؟
کرده حق چون دست جانم را بلند
کو رسد بر دست ناسوتی گزند
هوش مصنوعی: خداوند به من کمک کرده و دستم را بالا برده تا از آسیبهای دنیوی در امان بمانم.
دستها را گشته از سرّ الست
دست عباس علی(ع) بالای دست
هوش مصنوعی: دستها به حقیقت و واقیعتی عمیق اشاره دارد که بزرگمردانی چون عباس و علی (علیهماالسلام) از آن برخوردار هستند. این عبارت نشانی از ارتباط عمیق و معنوی این شخصیتها با حقیقت هستی و سرّ وجود دارد.
چونکه دستم دست تقدیر خداست
دست من بالای دست ماسواست
هوش مصنوعی: دست من تحت تأثیر اراده خداوند است و از هر چیز دیگری فراتر میرود.
پس چه باک افتد ز دوش ار دست من
زآنکه عالی ها ست جمله پست من
هوش مصنوعی: پس چه نگرانیای هست اگر از دوشم چیزی بیفتد، زیرا تمام چیزهای بزرگ و ارزشمند در اختیار من هستند و چیزهای ناچیز تنها به من تعلق دارند.
چون بر اعداء صاحب دست بلند
کرد حجت را تمام از وعظ و پند
هوش مصنوعی: زمانی که بر دشمنان با قدرت و استدلالی قوی حمله میکند، بر آنان حجت و دلیلی کامل برای نصیحت و تذکر ارائه میدهد.
شد نفس ها بند اندر سینه ها
مشتعل شد لیک نار کینه ها
هوش مصنوعی: نفسها در سینهها حبس شده و شعلهور شدهاند، اما آتش کینهها همچنان در حال سوختن است.
زآنکه حرفش را جوابی کس نداشت
هم به روی شرم آبی کس نداشت
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانست به حرف او پاسخی بدهد و حتی کسی هم نبود که به خاطر شرم، رنگ صورتش را عوض کند.
حجت حق را بلی اهل عذاب
خود چه گویند از سیه رویی جواب
هوش مصنوعی: اهل عذاب چه میتوانند بگویند وقتی به خاطر چهره زشت و ناهنجار خود در برابر حقیقت قادر به دفاع نیستند.
زآن زند بر خرمن جان برقشان
سازد اندر بحر آتش غرقشان
هوش مصنوعی: از آن جملههایی که بر جمعیت جانها حملهور میشود، مانند برقی که در خرمن حیات میزند و در دریاچهای از آتش غرق میکند.
دست قدرت، پنجه حق، شیر عشق
پشت ملّت، بازوی دین، میر عشق
هوش مصنوعی: دست توانای خدا، نیروی عشق مانند یک شیر، حمایتکننده ملت است و ایمان به دین، قوتی برای عشق میبخشد.
چون جوابی نآمد او را در کلام
تیغ قهر آورد بیرون از نیام
هوش مصنوعی: وقتی که او پاسخی نیافت، خشم و قهرش را مانند شمشیری که از غلافش بیرون آمده، به نمایش گذاشت.