گنجور

بخش ۲۲ - در کریمه‌ الم‌ یجدک یتیماً فآوی

احمدا آور یتیمی‌ را به‌ یاد
چون تو را دیدم یتیمی‌ نامراد
نه‌ تو بودی آن یتیم‌ بی‌پدر؟
از یتیمی‌ بی‌ نوا و در به‌ در؟
پس‌ شدم من‌ خود کفیل‌ و ضامنت‌
دادم اندر صدر عزّت‌ مسکنت‌
خود پدر گشتم‌ تو را از بدو حال
تا شدی زآن تربیت‌ صاحب‌ کمال
وآن علی‌ را ز ابتدا تا آخرت‌
ساختم‌ هر جا معین‌ و یاورت‌
پس‌ دل و جان از عطایم‌ شاد دار
وآنچه‌ کردم با تو ز احسان یاد آر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

احمدا آور یتیمی‌ را به‌ یاد
چون تو را دیدم یتیمی‌ نامراد
هوش مصنوعی: احمقانه است که یاد یتیم را با دیدن تو به خاطر بیاورم، زیرا تو خود یتیمی بی‌کس و ناکام هستی.
نه‌ تو بودی آن یتیم‌ بی‌پدر؟
از یتیمی‌ بی‌ نوا و در به‌ در؟
هوش مصنوعی: آیا تو همان یتیمی نیستی که پدرش را ندارد؟ از زندگی بی‌صدا و آواره‌ات خبر داری؟
پس‌ شدم من‌ خود کفیل‌ و ضامنت‌
دادم اندر صدر عزّت‌ مسکنت‌
هوش مصنوعی: بنابراین، من به خودم مسئولیت و تعهد داده‌ام که در جایگاه بلندی از عزت، زندگی‌ام را اداره کنم.
خود پدر گشتم‌ تو را از بدو حال
تا شدی زآن تربیت‌ صاحب‌ کمال
هوش مصنوعی: من از لحظه‌ای که به وجود آمدی، خودم به عنوان پدرت تلاش کردم تا تو به کمال و فضیلت دست یابی از راه تربیت و آموزش مناسب.
وآن علی‌ را ز ابتدا تا آخرت‌
ساختم‌ هر جا معین‌ و یاورت‌
هوش مصنوعی: من از ابتدا تا انتها، همیشه علی را ساخته‌ام و در هر شرایطی همراه و یار او بوده‌ام.
پس‌ دل و جان از عطایم‌ شاد دار
وآنچه‌ کردم با تو ز احسان یاد آر
هوش مصنوعی: دل و جانت را از خوبی‌هایی که به تو کرده‌ام شاد نگه‌دار و فراموش نکن آنچه را که برایت انجام داده‌ام.