گنجور

بخش ۱۷ - خطاب‌ به‌ پیر طریقت‌ و تمجید ذات‌ آن حضرت

ای علی‌ رحمت‌ ای شاه ملیک‌
ای عری ذات‌ تو از شبه‌ و شریک‌
ای تو گنج‌ و جمله‌ اسماء چون طلسم‌
ای تو جانِ جان و مافیها چو جسم‌
ذات‌ تو پاینده و ربانی‌ است‌
جسم‌ ها ناپایدار و فانی‌ است‌
آنچه‌ نآید در اشارت‌ ذات‌ توست‌
هم‌ اشارت‌ هم‌ عبارت‌ مات‌ توست‌
از اشارت‌ وز عبارت‌ برتری
بر اشارت‌، بر عبارت‌ داوری
کی‌ عبارت‌ ها کند اثبات‌ تو
هست‌ برهان، ثبوت‌ ذات‌ تو
ای نبیل‌ غم‌ دلیل‌ جبرئیل‌
بر ثبوت‌ خود تویی‌ محکم‌ دلیل‌
حجت‌ شمس‌ است‌،شمس‌ گرم تاب‌
آفتاب‌ آمد دلیل‌ آفتاب‌
شمس‌ پیش‌ آفتابت‌ گرم کی‌ است‌
از هزاران پرتو نورت‌ یکی‌ است‌
سایه‌ گفتم‌ شمس‌ حق‌ را سایه‌ کو
جز ظهورش سایه‌ و همسایه‌ کو
حضرت‌ حق‌ کرده در مظهر ظهور
ذات‌ مطلق‌ کرده در مظهر ظهور
مظهر مولا علی‌ رحمت‌ است‌
حضرت‌ اعلی‌ علی‌ رحمت‌ است‌
من‌ گدای آن درم، آری بلی‌
پرتویی‌ زآن مظهرم، آری بلی‌
چونکه‌ در نور وجودش فانی‌ام
رفتم‌ از ظلمت‌ برون، نورانی‌ام
من‌ سلیمان زمانم‌ در ظهور
جبرئیلم‌ هست‌ طیری از طیور
این‌ صفی‌ باز از میان شد یللّی‌
مست‌ چشم‌ دلستان شد یللّی‌
مستی‌ ما از شراب‌ باقی‌ است‌
نشئه‌ مستان ز چشم‌ ساقی‌ است‌
از می‌ باقی‌ چو مستم‌ روز و شب‌
گویم‌ ار مستانه‌ حرفی‌، بی‌ عجب‌
مست‌ را تکلیف‌ نبود در سخن‌
خا صه‌ رند دائم‌السکری چو من‌
شیر جانم‌ هر دم از سکر جنون
می‌کَنَد زنجیر و می‌تازد برون
گر به‌ هوش آیم‌ دمی‌ کاین‌ نادر است‌
شور مستی‌ باز باقی‌ بر سر است‌
چون خمارِ مِی‌ زند گاهم‌ به‌ سر
می‌ کند دل ساز سودایی‌ دگر
پس‌ علاج درد سر ز افیون کنم‌
لاجرم همواره مستم‌، چون کنم‌
خاصه‌ تا مخمور چشم‌ ساقی‌ام
در سماع و شور و مستی‌ باقی‌ام
جان باقی‌ کیست‌، مست‌ چشم‌ او
کل‌ شی‌ءٍ هالک‌ الاّ وجهه‌
چون شد آن جایی‌ که‌ در وی شد فنا
بُد حجابی‌ کآن شکست‌ و گشت لا
موج و قطره عین‌ دریا آمده
که‌ هم‌ از دریا هویدا آمده
بنگر از چشم‌ من‌ ای صاحب‌ نظر
تا شوی از سرّ این‌ دریا خبر
باطن‌ این‌ بحر جز ﷲ نیست‌
هیچ‌ کس‌ از کُنه‌ او آگاه نیست‌
عقل‌ها در ذات‌ او حیران همه‌
واله‌ و مبهوت‌ و سرگردان همه‌
موج این‌ دریا بود انسان کل‌
شخص‌ انسان را هویت‌ جان کل‌
کیست‌ انسان مظهر ذات‌ اله‌
کآن به‌ هر عصر است‌ قطب‌ و پادشاه
این‌ زمان مهدی است‌ قطب‌ ما یقین‌
عارفان از خرمن‌ او خوشه‌ چین‌
هست‌ مهدی قطب‌ مطلق‌ بی‌ خلاف‌
او چو عنقا، وین‌ جهان چون کوه قاف‌
‌او به شخص‌ امروز حی‌ و قائم‌ است‌
بر تمام آفرینش‌ حاکم‌ است‌
هرکه‌ گوید مهدویت‌ نوعی‌ است‌
فهم‌ او را فکر باطل‌ کرده پست‌
قطب‌ مطلق‌ مهدی موعود ماست‌
وین‌ زمین‌ و آسمان چون آسیاست‌
می‌ کند گردش فلک‌ بر دور او
حی‌ و قیوم است‌، غیبت‌ طور او
گشت‌ خواهد ظاهر آن سلطان راد
عالمی‌ را پر کند از عدل و داد
هست‌ فرزند حسن‌(ع،)کابن‌ علی‌ است‌
در دل عارف‌ ظهورش منجلی‌ است‌
از امامان او بود ثانی‌ عشر
بر وی از چشم‌ و دل عارف‌ نگر
اولیاء جزو آیات‌ وی اند
بندة ذات‌ وی و مات‌ وی اند
عصرها را در ولایت‌ هادی است‌
کار ما در عصر او بر شادی است‌
ای گروه عارفان شادی کنید
عبد او باشید و آزادی کنید
خاصه‌ کآن سلطان دین‌ در عصر ما
زد به‌ رحمت‌ اهل‌ عرفان را صلا
باز فرما ای حکیم‌ حق‌ زبان
تاچه‌ گفتی‌ نکته‌ زین دور زمان
تا که‌ آن دریای رحمت‌ جوش کرد
سنگ‌ها هم‌ آب‌حیوان نوش کرد
رحمت‌ ظاهر گواه غایب‌ است‌
وآن امام حی‌ قائم‌ نایب‌ است‌
از علی‌ رحمت‌ ای عالی‌ مقام
فیض‌ مهدی می‌ رسد بر ما مدام
از زبان مهدی آن شاه وفی‌
زبدة الاسرار می‌ گوید صفی‌
لطف‌ مهدی گر نباشد بر زبان
می‌ رسد هرگز کجا فیض‌ بیان
نی‌ همین‌ فیض‌ بیان، بل‌ فیض‌ جان
او بود خلاّق جان و هم‌ جهان
اوست‌ خالق‌، وین‌ همه‌ مخلوق او
هِل‌ صفی‌ مخلوق و از خلاّق گو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای علی‌ رحمت‌ ای شاه ملیک‌
ای عری ذات‌ تو از شبه‌ و شریک‌
هوش مصنوعی: ای علی، رحمت و بخشش تو بی‌نظیر است. ای شاه بزرگوار، تو تنها هستی و همتای دیگری نداری.
ای تو گنج‌ و جمله‌ اسماء چون طلسم‌
ای تو جانِ جان و مافیها چو جسم‌
هوش مصنوعی: ای تو که گنجینه‌ای از همه اسم‌ها و رموز، ای تو جان جان‌ها و هر چیزی که هستی شبیه به جسم.
ذات‌ تو پاینده و ربانی‌ است‌
جسم‌ ها ناپایدار و فانی‌ است‌
هوش مصنوعی: ماهیت تو جاودانه و الهی است، در حالی که بدن‌ها ناپایدار و زودگذر هستند.
آنچه‌ نآید در اشارت‌ ذات‌ توست‌
هم‌ اشارت‌ هم‌ عبارت‌ مات‌ توست‌
هوش مصنوعی: هر چیزی که خارج از فهم و درک تو باشد، نه تنها به خود تو اشاره دارد، بلکه خود کلام و واژه‌ها نیز نشان‌دهنده‌ی حقیقت وجود تو هستند.
از اشارت‌ وز عبارت‌ برتری
بر اشارت‌، بر عبارت‌ داوری
هوش مصنوعی: از طریق نشانه‌ها و کلمات می‌توان فهمید که برتری در نشانه‌ها و اشاره‌ها نسبت به کلمات واضح‌تر است.
کی‌ عبارت‌ ها کند اثبات‌ تو
هست‌ برهان، ثبوت‌ ذات‌ تو
هوش مصنوعی: کی می‌توانند کلمات و عبارات وجود تو را ثابت کنند، زیرا وجود واقعی تو برهانی بر خود تو است.
ای نبیل‌ غم‌ دلیل‌ جبرئیل‌
بر ثبوت‌ خود تویی‌ محکم‌ دلیل‌
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، غم و اندوه تو نشانی است از جبرئیل، و تو خود دلیلی محکم بر وجودت هستی.
حجت‌ شمس‌ است‌،شمس‌ گرم تاب‌
آفتاب‌ آمد دلیل‌ آفتاب‌
هوش مصنوعی: خورشید، نشانه‌ و دلیل روشنی و گرمی آفتاب است؛ همان‌طور که خود آفتاب نشانه‌ روشنی و گرماست.
شمس‌ پیش‌ آفتابت‌ گرم کی‌ است‌
از هزاران پرتو نورت‌ یکی‌ است‌
هوش مصنوعی: شمس در برابر نور تابناکت چقدر گرم است؟ او فقط یکی از هزاران پرتو روشنایی توست.
سایه‌ گفتم‌ شمس‌ حق‌ را سایه‌ کو
جز ظهورش سایه‌ و همسایه‌ کو
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وجود شمس حقیقت اشاره می‌کند و می‌گوید که اگر در کنار او و ظهورش سایه‌ای وجود دارد، این سایه به چه معناست و چه کسی به عنوان همسایه حقیقت می‌تواند باشد. در واقع، او به دنبال درک عمق وجود و عشق الهی است.
حضرت‌ حق‌ کرده در مظهر ظهور
ذات‌ مطلق‌ کرده در مظهر ظهور
هوش مصنوعی: خداوند در دنیا به نمایان شدن خود پرداخته و خود را به شکل ظهور حقیقی نشان داده است.
مظهر مولا علی‌ رحمت‌ است‌
حضرت‌ اعلی‌ علی‌ رحمت‌ است‌
هوش مصنوعی: علی‌ بن‌ ابی‌طالب، تجلی و نماینده‌ رحمت الهی است و جایگاه بلندی در رحمت‌ ها دارد.
من‌ گدای آن درم، آری بلی‌
پرتویی‌ زآن مظهرم، آری بلی‌
هوش مصنوعی: من فقر و نیازم را به آن در نشان می‌دهم، بله من همچنین تابش نور و درخشش آن مظهر را در خود دارم، بله.
چونکه‌ در نور وجودش فانی‌ام
رفتم‌ از ظلمت‌ برون، نورانی‌ام
هوش مصنوعی: زمانی که در روشنایی وجود او فانی شدم، از تاریکی خارج شدم و به روشنایی رسیدم.
من‌ سلیمان زمانم‌ در ظهور
جبرئیلم‌ هست‌ طیری از طیور
هوش مصنوعی: من در عصر خودم مانند سلیمان هستم و در ظهور جبرئیل، پرنده‌ای از پرندگان هستم.
این‌ صفی‌ باز از میان شد یللّی‌
مست‌ چشم‌ دلستان شد یللّی‌
هوش مصنوعی: این جمع دوباره از هم گسسته شد و زیبایی چشمان دلربا به می‌افزاید.
مستی‌ ما از شراب‌ باقی‌ است‌
نشئه‌ مستان ز چشم‌ ساقی‌ است‌
هوش مصنوعی: مستی ما از شراب باقی مانده است و حال و هوای مستان به خاطر نگاه ساقی است.
از می‌ باقی‌ چو مستم‌ روز و شب‌
گویم‌ ار مستانه‌ حرفی‌، بی‌ عجب‌
هوش مصنوعی: هر روز و شب که مست شراب باقی هستم، اگر سخنی از سر مستی بگویم، تعجبی ندارد.
مست‌ را تکلیف‌ نبود در سخن‌
خا صه‌ رند دائم‌السکری چو من‌
هوش مصنوعی: مستم و نیازی به بیان ندارد. مثل رندانی که همیشه در حالت مستی هستند، من هم همینطورم.
شیر جانم‌ هر دم از سکر جنون
می‌کَنَد زنجیر و می‌تازد برون
هوش مصنوعی: عشق و احساس عمیق من هر لحظه من را از حالت سکر و سرمستی بیرون می‌آورد و مثل شیری که در قفسی محبوس شده، به شدت می‌تازد و آزادی را می‌جوید.
گر به‌ هوش آیم‌ دمی‌ کاین‌ نادر است‌
شور مستی‌ باز باقی‌ بر سر است‌
هوش مصنوعی: اگر لحظه‌ای هوشیار شوم، این لحظه نادر است؛ زیرا حالتی که من در آن به سر می‌برم، همچنان شوری از مستی به جا مانده است.
چون خمارِ مِی‌ زند گاهم‌ به‌ سر
می‌ کند دل ساز سودایی‌ دگر
هوش مصنوعی: زمانی که شراب مرا مست می‌کند، گاهی به سر می‌آید و دلم به دنبال آرزویی دیگر می‌گردد.
پس‌ علاج درد سر ز افیون کنم‌
لاجرم همواره مستم‌، چون کنم‌
هوش مصنوعی: برای درمان درد سرم به افیون پناه می‌برم، به همین خاطر همیشه مست هستم، چه کنم؟
خاصه‌ تا مخمور چشم‌ ساقی‌ام
در سماع و شور و مستی‌ باقی‌ام
هوش مصنوعی: به‌ویژه که تا زمانی که چشم‌سار ساقی‌ام مست‌کننده و سرمست‌کننده است، من نیز در حال وجد و شور و مستی باقی‌ام.
جان باقی‌ کیست‌، مست‌ چشم‌ او
کل‌ شی‌ءٍ هالک‌ الاّ وجهه‌
هوش مصنوعی: کسی که حیات واقعی دارد، آن شخصی است که به زیبایی و جذابیت چشم‌های او دل بسته است، زیرا همه چیز در این دنیا فانی است جز چهره‌ی او.
چون شد آن جایی‌ که‌ در وی شد فنا
بُد حجابی‌ کآن شکست‌ و گشت لا
هوش مصنوعی: زمانی که به جایی رسید که در آن به فنا رفت، پرده‌ای بود که شکسته شد و به عدم تبدیل گشت.
موج و قطره عین‌ دریا آمده
که‌ هم‌ از دریا هویدا آمده
هوش مصنوعی: موج و قطره هر دو نمایانگر دریا هستند، چراکه هر یک از آن‌ها از دریا نشأت گرفته‌اند و نشان‌دهنده وجود آن هستند.
بنگر از چشم‌ من‌ ای صاحب‌ نظر
تا شوی از سرّ این‌ دریا خبر
هوش مصنوعی: به رای من نگاه کن، ای کارشناس، تا به اسرار این دریا پی ببری.
باطن‌ این‌ بحر جز ﷲ نیست‌
هیچ‌ کس‌ از کُنه‌ او آگاه نیست‌
هوش مصنوعی: در دل این دریا تنها خداوند وجود دارد و هیچ‌کس به عمق و حقیقت او آگاه نیست.
عقل‌ها در ذات‌ او حیران همه‌
واله‌ و مبهوت‌ و سرگردان همه‌
هوش مصنوعی: همه عقل‌ها در وجود او گیج و حیران هستند و هیچ‌کدام نمی‌توانند درک کنند او چه‌قدر بزرگ و شگفت‌انگیز است.
موج این‌ دریا بود انسان کل‌
شخص‌ انسان را هویت‌ جان کل‌
هوش مصنوعی: این بیت به رابطه‌ بین وجود انسان و طبیعت اشاره دارد. به نوعی می‌گوید که انسان مانند موجی در دریا است و به هویت فردی و جمعی خود پیوند می‌خورد. انسان را می‌توان به مثابه‌ کلّیت وجودی دانست که بخشی از یک حقیقت بزرگ‌تر است. این ارتباط نشان‌دهنده‌ وابستگی ما به جهان و دیگران است و بیانگر این مفهوم است که هر فرد با وجود خود، هم بخشی از کل است و هم بر آن تأثیر می‌گذارد.
کیست‌ انسان مظهر ذات‌ اله‌
کآن به‌ هر عصر است‌ قطب‌ و پادشاه
هوش مصنوعی: کیست که انسان به‌تمام‌معنا جلوه‌گاه ذات‌الهی است و در هر دوره‌ای، محور و فرمانروای روحانی است؟
این‌ زمان مهدی است‌ قطب‌ ما یقین‌
عارفان از خرمن‌ او خوشه‌ چین‌
هوش مصنوعی: این زمان، زمان ظهور مهدی است و او محور اصلی ماست. عارفان با آگاهی و ایمان خود، از درخت معرفت او، دانایی و درک عمیق به دست می‌آورند.
هست‌ مهدی قطب‌ مطلق‌ بی‌ خلاف‌
او چو عنقا، وین‌ جهان چون کوه قاف‌
هوش مصنوعی: مهدی، محور و مرکز مطلق است و هیچ‌گونه مخالفتی با او وجود ندارد. او شبیه به پرنده‌ای افسانه‌ای به نام عنقا است و این جهان مانند کوه قاف می‌باشد.
‌او به شخص‌ امروز حی‌ و قائم‌ است‌
بر تمام آفرینش‌ حاکم‌ است‌
هوش مصنوعی: او امروز زنده و حاضر است و بر تمام آفریدگان فرمان‌روایی می‌کند.
هرکه‌ گوید مهدویت‌ نوعی‌ است‌
فهم‌ او را فکر باطل‌ کرده پست‌
هوش مصنوعی: هر کسی که بگوید مهدویت یک نوع نظر است، نشان‌دهنده این است که ذهنش با تفکر نادرست آغشته شده و به سطوح پایین‌تری سقوط کرده است.
قطب‌ مطلق‌ مهدی موعود ماست‌
وین‌ زمین‌ و آسمان چون آسیاست‌
هوش مصنوعی: امام مهدی، تنها و بی‌نظیر در عالم، محور همه چیز است و این دنیا و آسمان به مانند یک وسیله بازی در دست اوست.
می‌ کند گردش فلک‌ بر دور او
حی‌ و قیوم است‌، غیبت‌ طور او
هوش مصنوعی: در دور او، آسمان به حرکت در می‌آید و او سرزندگی و حیات را در خود دارد، اما وجود او از دیدگان پنهان است.
گشت‌ خواهد ظاهر آن سلطان راد
عالمی‌ را پر کند از عدل و داد
هوش مصنوعی: سلطان بزرگی به زودی نمایان خواهد شد که جهان را پر از عدالت و انصاف می‌کند.
هست‌ فرزند حسن‌(ع،)کابن‌ علی‌ است‌
در دل عارف‌ ظهورش منجلی‌ است‌
هوش مصنوعی: فرزند حسن، که دلایل و صفات او نشانه‌های وجود علی است، در دل عارفان روشنایی و ظهور خاصی دارد.
از امامان او بود ثانی‌ عشر
بر وی از چشم‌ و دل عارف‌ نگر
هوش مصنوعی: این بیت به معرفی مقام و ویژگی‌های خاص امامان می‌پردازد، و به خصوص به دومی از آن‌ها اشاره دارد. به بینش و درک عارفان اشاره می‌کند که با چشمی عمیق به این شخصیت‌ها نگاه می‌کنند، به بیان دیگر، عارفان از منظر قلب و چشم خود به عظمت و مقام آن امام چهارهفته توجه دارند.
اولیاء جزو آیات‌ وی اند
بندة ذات‌ وی و مات‌ وی اند
هوش مصنوعی: اولیا و دوستان خدا به نوعی نشانه‌های او هستند و بندگان او به خاطر وجودش و شهادت به او زندگی می‌کنند.
عصرها را در ولایت‌ هادی است‌
کار ما در عصر او بر شادی است‌
هوش مصنوعی: در عصر هادی، ما در حال انجام کارهایی هستیم که موجب شادی و خوشحالی‌مان می‌شود.
ای گروه عارفان شادی کنید
عبد او باشید و آزادی کنید
هوش مصنوعی: ای اهل معرفت، خوشحال باشید و بدانید که در خدمت خداوند هستید و از قید و بندهای دنیا آزادید.
خاصه‌ کآن سلطان دین‌ در عصر ما
زد به‌ رحمت‌ اهل‌ عرفان را صلا
هوش مصنوعی: خصوصاً آنکه در زمان ما، این پادشاه دین به رحمت به اهل عرفان ندا داده است.
باز فرما ای حکیم‌ حق‌ زبان
تاچه‌ گفتی‌ نکته‌ زین دور زمان
هوش مصنوعی: ای حکیم، دوباره زبانت را باز کن و بگو که در این دوران چه نکته‌ای را بیان کردی.
تا که‌ آن دریای رحمت‌ جوش کرد
سنگ‌ها هم‌ آب‌حیوان نوش کرد
هوش مصنوعی: زمانی که دریای رحمت و محبت به جوش می‌آید، حتی سنگ‌ها هم از آن بهره‌مند می‌شوند و زندگی را از آن می‌نوشند.
رحمت‌ ظاهر گواه غایب‌ است‌
وآن امام حی‌ قائم‌ نایب‌ است‌
هوش مصنوعی: رحمت‌های آشکار نشانه‌ای از وجود غیبی هستند و امام زمان (عج) که در این دنیا غایب است، نماینده و نایب آن رحمت‌هاست.
از علی‌ رحمت‌ ای عالی‌ مقام
فیض‌ مهدی می‌ رسد بر ما مدام
هوش مصنوعی: از وجود علی، که مقامش بسیار والا و پر ارادت است، همواره نعمت‌های مهدی به ما می‌رسد.
از زبان مهدی آن شاه وفی‌
زبدة الاسرار می‌ گوید صفی‌
هوش مصنوعی: مهدی، آن شاه وفادار، به بیان اسرار می‌پردازد و از بهترین آنها سخن می‌گوید.
لطف‌ مهدی گر نباشد بر زبان
می‌ رسد هرگز کجا فیض‌ بیان
هوش مصنوعی: اگر لطف و رحمت مهدی نباشد، هرگز نمی‌توان به زبانی شایسته و گویا سخن گفت و از نعمت بیان بهره‌مند شد.
نی‌ همین‌ فیض‌ بیان، بل‌ فیض‌ جان
او بود خلاّق جان و هم‌ جهان
هوش مصنوعی: نی، این سخن و بیان تنها نیست، بلکه این بیان از جان او نشأت می‌گیرد. او خالق جان و جهان است.
اوست‌ خالق‌، وین‌ همه‌ مخلوق او
هِل‌ صفی‌ مخلوق و از خلاّق گو
هوش مصنوعی: او خالق همه چیز است و این همه مخلوق او هستند. بنابراین باید در درک مخلوقات، به خالقی که آنها را خلق کرده است توجه کنیم.