گنجور

۵- آیات ۴۷ تا ۵۶

وَ إِذٰا صُرِفَتْ أَبْصٰارُهُمْ تِلْقٰاءَ أَصْحٰابِ اَلنّٰارِ قٰالُوا رَبَّنٰا لاٰ تَجْعَلْنٰا مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۴۷) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمٰاهُمْ قٰالُوا مٰا أَغْنیٰ عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ مٰا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ (۴۸) أَ هٰؤُلاٰءِ اَلَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاٰ یَنٰالُهُمُ اَللّٰهُ بِرَحْمَةٍ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاٰ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (۴۹) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ أَصْحٰابَ اَلْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ أَوْ مِمّٰا رَزَقَکُمُ اَللّٰهُ قٰالُوا إِنَّ اَللّٰهَ حَرَّمَهُمٰا عَلَی اَلْکٰافِرِینَ (۵۰) اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیٰاةُ اَلدُّنْیٰا فَالْیَوْمَ نَنْسٰاهُمْ کَمٰا نَسُوا لِقٰاءَ یَوْمِهِمْ هٰذٰا وَ مٰا کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یَجْحَدُونَ (۵۱) وَ لَقَدْ جِئْنٰاهُمْ بِکِتٰابٍ فَصَّلْنٰاهُ عَلیٰ عِلْمٍ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۵۲) هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّٰ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ اَلَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنٰا مِنْ شُفَعٰاءَ فَیَشْفَعُوا لَنٰا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ اَلَّذِی کُنّٰا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ (۵۳) إِنَّ رَبَّکُمُ اَللّٰهُ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّٰامٍ ثُمَّ اِسْتَویٰ عَلَی اَلْعَرْشِ یُغْشِی اَللَّیْلَ اَلنَّهٰارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ اَلنُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ تَبٰارَکَ اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ (۵۴) اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لاٰ یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ (۵۵) وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ اُدْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اَللّٰهِ قَرِیبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ (۵۶)

و چون گردانیده شود چشمهاشان بجانب اهل آتش گویند پروردگار ما مگردان ما را با گروه ستمکاران (۴۷) و ندا کردند اصحاب اعراف مردانی را که می‌شناختند ایشان را بعلامتشان گویند کفایت نکرد از شما جمع کردن مال و رجالتان و نه آنچه بودید که سرکشی می‌کردید (۴۸) آیا اینها کسانیند که سوگند می‌خوردید که ترساندشان خدا برحمتی داخل شوید بهشت را نیست ترسی بر شما و نه شما اندوهناک شوید (۴۹) و ندا خواهند کرد اهل آتش اهل بهشت را که بریزید بر ما از آب یا از آنچه روزی کرد شما را خدا گویند بدرستی که خدا حرام گردانید اندو را بر ناگروندگان (۵۰) آنانی که گرفتند دینشان را بهزل و بازیچه و فریقتشان زندگانی دنیا پس امروز فراموش می‌سازیمشان چنان که فراموش کردند ملاقات روزشان این روز را و بودنشان که بآیتهای ما انکار می‌ورزیدند (۵۱) و بتحقیق دادیم ایشان را کتابی که تفصیل دادیم آن را بر علم هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌کردند (۵۲) آیا انتظار می‌برند مگر تأویلش را روزی که بیاید تأویلش خواهند گفت آنان که فراموش کردند آن را از پیش بتحقیق آمدند رسولان پروردگار ما بحق پس آیا باشد مر ما را از شفیعان پس شفاعت کنند از برای ما یا برگردانیده شویم بدنیا پس کنیم جز آنچه بودیم می‌کردیم بحقیقت زیان کردند بنفسهاشان و گم شد از ایشان آنچه بودند که افترا می‌کردند (۵۳) بدرستی که پروردگار شما خدائیست که آفرید آسمانها و زمین را در شش روز پس مستولی شد بر عرش می‌پوشاند پرده شب روز را که می‌جوید آن را شتاب‌کنان و آفتاب را و ماه را و ستارگان را تسخیر شدها بامر او آگاه باشید مر او راست آفرینش و فرمان بزرگست خدا پروردگار جهانیان (۵۴) بخوانید پروردگارتان را از راه خشوع و پنهانی بدرستی که او دوست ندارد حدگذرندگان را (۵۵) افساد مکنید در زمین بعد از اصلاحش و بخوانید او را از ره بیم و امید بدرستی که رحمت خدا به نیکوکاران (۵۶)

روی ایشان را بگردانند چون
سوی دوزخ تا ببینند آن شئون
این چنین گوید کای پروردگار
با ستمکاران مکن ما را تو یار
بر تو یا رب می بریم اینک پناه
تا که با ایشان نباشیم از گناه
هم کنند اصحاب اعراف این نداء
بر رجالی که شناسند از صفاء
می بگویند از شما ننمود دفع
این عذاب انصار و یار و جمع و نفع
بودتان کبر از فقیران وز ثقات
در حیات بی قرار بی ثبات
زین عذاب آن عُجب و استکبارتان
هیچ نرهاند، آتش آمد یارتان
بودتان ننگ از صُهیب و از بلال
سرکشی را این است پایان و مآل
جانب عمار و سلمان و صُهیب
میکنند اعراف اشارت ز امر غیب
کاین رجال آیا نباشند آن کسان
که شما خوردید سوگند از لسان
که بر ایشان رحمت حق کی رسد
نیستشان از حق به بخشایش مدد
این بود ارشاد تا کس ناگزیر
ننگرد از روی خواری بر فقیر
نک درآیید ای عزیزان در بهشت
کآن شما را از ازل بُد سرنوشت
بر شما نه خوف باشد از هلاک
هم نگردید از رهی اندوهناک
اهل آتش پس بر اصحاب جنان
میکنند آواز از احراق جان
می بریزید آن قدر بر ما ز آب
که شود ساکن ز ما این التهاب
یا از آنچه بر شما ربّ الانام
کرده روزی از شراب و از طعام
می بگویند این شراب و این طعام
حق تعالی کرده بر کافر حرام
آن کسان که برگرفتند از پسند
دین خود را لهو و لعب و ریشخند
زندگانیِ جهانِ بی ثبات
داد ایشان را فریب از ترّهات
پس فراموش آوریم امروزشان
شد چو نسیان دولت فیروزشان
چون گذشت از حق، گذارندش به خود
گو بمان در سهو نسیان تا ابد
مانده از دیدار معنی جمله دور
وز لِقَآءَ ربّکم هَذَاست کور
دیدن این روز را یک دم به یاد
نگذراندند از تغافل و انجماد
همچنان کایشان به آیت های ما
بودشان انکار از جهل و عمی
این کتاب از علم آوردیم ما
هم به تفصیلی بیان کردیم ما
یعنی از دانایی خود در امور
درج در وی بحرهای علم و نور
آنچه خلقان را تمام آید به کار
در امور دین و دنیا استوار
رهنما و رحمت آمد بالیقین
بر گروهی کاهل ایمانند و دین
هیچ میباشند آیا منتظر
جز که بر تأویل آن از وجه سرّ
یعنی الاّ آنکه زآن پایان کار
ظاهر آید سر به سر روز شمار
آنچه در وی باشد از وعد و وعید
عاقبت گردد هویدا بر عبید
یا چو دیدی ظاهرش محکم چنین
کن یقین کو راست تأویلی متین
ره به تأویلش ندارد هر تنی
منتظر بر وی شود جز کودنی
گر که فهمی بر چه داری انتظار
ور نفهمی کن به ظاهر اقتصار
ظاهرش از مهر و مه روشن تر است
بر خلایق تا قیامت رهبر است
باطنش بحری است بی پایان و ژرف
نیست کس را قدر فهمش حد و ظرف
جز پیمبر یا ولیّ کاملی
بر مقام لی مع الله واصلی
یَومَ یَأتِی آید اعنی روز آن
که شود بر جمله تأویلش عیان
می بگویند آن کسان کز ناصواب
ترک کردند این کتاب مستطاب
آمد از پروردگار ما رسل
بر درستی رهنمایان بر سبل
آن زمان تکذیبشان کردیم زود
باور از روزی چنین ما را نبود
پس بود آیا شفیعی بهر ما
تا کند درخواست بر ما از خدا
یا که برگردانده گردیم از محل
سوی دنیا بهر اصلاح عمل
تا به وحدانیّتش قائل شویم
هم به امر و نهی او عامل شویم
غیر از آنچه ما بر آن عامل بُدیم
زآن عملها بر جزاء قابل شدیم
بر نفوس خود به تحقیق آن کسان
کرده اند از کرده های خود زیان
گم شد از ایشان بر آنچه مفتری
بر بتان بودند اندر یاوری
تا مگر باشندشان آنها شفیع
آن زمان گردند مأیوس از جمیع
بعد از آن حق از کمال اقتدار
ذکر خلقت کرده بهر اعتبار
گوید آن پروردگار ذوالجلال
کوست ذاتش جامع کل کمال
آنکه شش روز آن سماوات و زمین
بی ز آلت آفریده است این چنین
رتبه ها یعنی شش آمد سر به سر
کو شد از هر یک به وجهی جلوه گر
شرح آن جو ، گر که داری حوصله
گفته آمد در بیان بسمله
چونکه شد ایجاد عالم بر نظام
مستوی بر عرش شد فوق التمام
عرش قلب عالم آمد در نمود
گشت مستولی بر آن شاه وجود
قلب احمد (ص) یا که عرش اعظم است
وآن سریر پادشاه اقدم است
آن چنان که شه نشیند بر سریر
بهر استیلاء به ملک مستجیر
این مثل گفت از پی فهم فِرَق
ور نه اینسان نیست استیلای حق
بلکه باشد عین استیلای او
هستی هر ممکنی بر جای او
همچو استیلای خور بر ضوء و تاب
یا چو استیلای دریا بر حباب
از سریرش گر شود شاهی جدا
تخت باشد همچنان باقی به جا
ور به فرض او شد جدا از تختگاه
عرش و مافیها شود در دم تباه
پس مثال از بهر فهم عامه است
یافت معنی مردی ار علامه است
مستوی شد پس به عرش از مشیّتش
عرش یعنی ظل رحمانیّتش
روشنی روز را او بر سبب
می بپوشاند به تاریکی شب
می بجوید روز را شب با شتاب
اندر آید از پی او را بی حجاب
آفتاب و ماه و کوکب ها تمام
امر او را شد مسخر در نظام
می بدانید اینکه اندر انتزاع
هست او را آفریدن و اختراع
چیزها یعنی شود از وی پدید
نافذ است امرش به چیزی کآفرید
خلق کرد او هر چه ز امر مستقر
هِشت در وی از توانایی اثر
یا مراد از ملک و ملکوت است آن
جسم را آورد در جنبش ز جان
بس بزرگ است او به وحدانیّتش
در الوهیّت هم اندر قدرتش
آفرینش را بود پروردگار
عالم و آدم به او دارد قرار
در پرستش سوی او آرید رو
خود چو اُدعُواْ رَبکُم فرموده او
ای غریب افتادگان در به در
شاهتان بر شهر دل دارد مقر
رو ز غربت بر دیار خود کنید
طاعت از پروردگار خود کنید
از ره پوشیدگی با عجز و درد
رو به آن سلطان دل بایست کرد
خواندن از دل خواست آن سلطان جان
گفت خواندیم از آن رو در نهان
خفیه خواندن اقرب آمد بر حضور
وز ریاء و ریب میباشد به دور
گر مراقب سوی او باشی به دل
خوانده ای حق را به نطق معتدل
مصطفی(ص) اندر غزایی رفته بود
شب به صحرائی مهول آمد فرود
آن صحابه شد بلند آوازشان
از پی تکبیر از آغازشان
گفت پیغمبر به سوی نفس خود
بازگردید از صدا نبود مدد
او بود حاضر نه غایب از شما
بشنود هر کس کند هر سان دعا
در مقام خود کند ظاهر صفی
وجه ذکر قلب ز اسرار خفی
این قدر کافی است اینجا در اساس
جمع از ذکر خفی گردد حواس
گر حواست جمع نبود در طلب
نیست ذکر آن جنبد ار بیهوده لب
حد ذکر این است و نزد حق نکوست
او ندارد مُعتَدِین را هیچ دوست
ای بسا خوانندگان خفته دل
کز خدا باشند بر خود مشتغل
ای بسا بیدار هوش خفته تن
بانگ ذکرش دم به دم تا ذوالمنن
مُعتَدِین خوانندگان غافلند
گشته از معنی به صورت مایلند
در دعاء باشد مراد و حاجتش
آنچه دور است از اراده و مشیّتش
یا کند نفرین به کس یا از ریاء
رو نماید در نماز و در دعاء
اینست نوعی از فساد اندر زمین
بر زمین نکنید افساد این چنین
بعد از آن کاصلاح آن فرمود حق
داد عالم را ز شرع خود نسق
هر عمل کآن شد مخالف با کتاب
در زمین باشد فساد و ناصواب
حق فرستاد انبیاء را بر عباد
تا برآرند از زمین بیخ فساد
هِشت ناموس از پی اصلاح ارض
نفی مفسد پس ز ارض افتاد فرض
می بخوانید از نشان آیتش
هم ز خوف قهر و طمع رحمتش
نیست هیچ از رحمتش کس بی نصیب
لیک آن بر محسنین باشد قریب
هر به او دارد به وجهی احتیاج
باشد از خوف و طمع زو لاعلاج
خواندن بی خوف و طمع آن دیگر است
ذکر آن دور از عقول اکثر است
تا کسی نبود در او سودای عشق
کی بود آگه ز استغنای عشق
آنکه جانش بند نعمت یا نواست
باشد ار ترس و طمع ، او را بجاست
لیک عاشق از دو کون آزاده است
امر جانان را به جان آماده است
حال عاشق را مپرس از چند و چون
در رهش یکسان بود عقل و جنون
نه از بهشت و دوزخ است او را خبر
نه از ثواب و نه ا ز عِقاب و خیر و شرّ
من چه گویم با تو شرح این مقام
داند آن کو رفته این ره والسلام
ناگهان است آن ز حالی گر رسید
تا رسد نک گویم از بیم و امید
گفت خواندیم هم از خوف گناه
هم ز طمع جنّت و آن قدر و جاه
تا شما را باشد از رحمت نصیب
وآن بود بهر نکوکاران قریب
۴- آیات ۳۸ تا ۴۶: قٰالَ اُدْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فِی اَلنّٰارِ کُلَّمٰا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهٰا حَتّٰی إِذَا اِدّٰارَکُوا فِیهٰا جَمِیعاً قٰالَتْ أُخْرٰاهُمْ لِأُولاٰهُمْ رَبَّنٰا هٰؤُلاٰءِ أَضَلُّونٰا فَآتِهِمْ عَذٰاباً ضِعْفاً مِنَ اَلنّٰارِ قٰالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰکِنْ لاٰ تَعْلَمُونَ (۳۸) وَ قٰالَتْ أُولاٰهُمْ لِأُخْرٰاهُمْ فَمٰا کٰانَ لَکُمْ عَلَیْنٰا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (۳۹) إِنَّ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ اِسْتَکْبَرُوا عَنْهٰا لاٰ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوٰابُ اَلسَّمٰاءِ وَ لاٰ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ حَتّٰی یَلِجَ اَلْجَمَلُ فِی سَمِّ اَلْخِیٰاطِ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُجْرِمِینَ (۴۰) لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهٰادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَوٰاشٍ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلظّٰالِمِینَ (۴۱) وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لاٰ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۴۲) وَ نَزَعْنٰا مٰا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ اَلْأَنْهٰارُ وَ قٰالُوا اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هَدٰانٰا لِهٰذٰا وَ مٰا کُنّٰا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاٰ أَنْ هَدٰانَا اَللّٰهُ لَقَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ اَلْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهٰا بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ أَصْحٰابَ اَلنّٰارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنٰا مٰا وَعَدَنٰا رَبُّنٰا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مٰا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قٰالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَی اَلظّٰالِمِینَ (۴۴) اَلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کٰافِرُونَ (۴۵) وَ بَیْنَهُمٰا حِجٰابٌ وَ عَلَی اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمٰاهُمْ وَ نٰادَوْا أَصْحٰابَ اَلْجَنَّةِ أَنْ سَلاٰمٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهٰا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ (۴۶)۶- آیات ۵۷ تا ۵۸: وَ هُوَ اَلَّذِی یُرْسِلُ اَلرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتّٰی إِذٰا أَقَلَّتْ سَحٰاباً ثِقٰالاً سُقْنٰاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنٰا بِهِ اَلْمٰاءَ فَأَخْرَجْنٰا بِهِ مِنْ کُلِّ اَلثَّمَرٰاتِ کَذٰلِکَ نُخْرِجُ اَلْمَوْتیٰ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (۵۷) وَ اَلْبَلَدُ اَلطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبٰاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ اَلَّذِی خَبُثَ لاٰ یَخْرُجُ إِلاّٰ نَکِداً کَذٰلِکَ نُصَرِّفُ اَلْآیٰاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ (۵۸)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ إِذٰا صُرِفَتْ أَبْصٰارُهُمْ تِلْقٰاءَ أَصْحٰابِ اَلنّٰارِ قٰالُوا رَبَّنٰا لاٰ تَجْعَلْنٰا مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۴۷) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمٰاهُمْ قٰالُوا مٰا أَغْنیٰ عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ مٰا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ (۴۸) أَ هٰؤُلاٰءِ اَلَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاٰ یَنٰالُهُمُ اَللّٰهُ بِرَحْمَةٍ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاٰ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (۴۹) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ أَصْحٰابَ اَلْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ أَوْ مِمّٰا رَزَقَکُمُ اَللّٰهُ قٰالُوا إِنَّ اَللّٰهَ حَرَّمَهُمٰا عَلَی اَلْکٰافِرِینَ (۵۰) اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیٰاةُ اَلدُّنْیٰا فَالْیَوْمَ نَنْسٰاهُمْ کَمٰا نَسُوا لِقٰاءَ یَوْمِهِمْ هٰذٰا وَ مٰا کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یَجْحَدُونَ (۵۱) وَ لَقَدْ جِئْنٰاهُمْ بِکِتٰابٍ فَصَّلْنٰاهُ عَلیٰ عِلْمٍ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۵۲) هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّٰ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ اَلَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنٰا مِنْ شُفَعٰاءَ فَیَشْفَعُوا لَنٰا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ اَلَّذِی کُنّٰا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ (۵۳) إِنَّ رَبَّکُمُ اَللّٰهُ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّٰامٍ ثُمَّ اِسْتَویٰ عَلَی اَلْعَرْشِ یُغْشِی اَللَّیْلَ اَلنَّهٰارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ اَلنُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ تَبٰارَکَ اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ (۵۴) اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لاٰ یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ (۵۵) وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ اُدْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اَللّٰهِ قَرِیبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ (۵۶)
هوش مصنوعی: در آن روزی که چشم‌ها به سوی صاحبان آتش برگردانده می‌شود، آن‌ها می‌گویند: «پروردگارا، ما را با قوم ستمکار مکن.» و اهل اعراف به مردانی که آن‌ها را می‌شناسند فریاد می‌زنند: «جمع شما و تکبر شما چه سودی برایتان دارد؟» آیا این‌ها همان‌هایی هستند که قسم خوردید خدا به آن‌ها رحم نخواهد کرد؟ «وارد به بهشت شوید، نه ترسی بر شماست و نه اندوهی خواهید داشت.» و اهل آتش به اهل بهشت می‌گویند: «دریغ از آب یا از آنچه خدا به شما روزی داده، بر ما بریزید.» آن‌ها پاسخ می‌دهند: «این‌ها بر کافران حرام شده است.» کسانی که دین خود را بازیچه و سرگرمی قرار دادند و زندگی دنیا آن‌ها را فریب داد، پس امروز ما آن‌ها را فراموش می‌کنیم همان‌طور که آن‌ها ملاقات روز خود را فراموش کردند و نسبت به آیات ما انکار کردند. و ما به آن‌ها کتابی دادیم که با علم بر اساس آن را تبیین کردیم تا هدایت و رحمتی باشد برای قومی که ایمان دارند. آیا آن‌ها جز انتظار تأویل آن نمی‌نشینند؟ روزی که تأویل آن بیاید، کسانی که آن را قبل فراموش کردند خواهند گفت: «به‌راستی، فرستادگان پروردگار ما با حق آمدند، آیا برای ما شفیعانی هست تا برای ما شفاعت کنند یا ما به دنیا برگردیم و غیر از آنچه می‌کردیم عمل کنیم؟» آن‌ها خسران کردند و آنچه را که می‌ساختند از آن‌ها گم شد. به‌درستی که پروردگار شما، خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و سپس بر عرش استقرار یافت. شب را بر روز می‌پوشاند و آن‌ها را با شتاب به دنبال هم می‌طلبد و خورشید و ماه و ستاره‌ها به فرمان او مسخرند. آگاه باشید که آفرینش و فرمان از آن اوست، خداوندی که پروردگار جهانیان است. او را با ناله و پنهانی بخوانید، زیرا او کسانی را که تجاوز می‌کنند دوست ندارد. و در زمین بعد از اصلاحش فساد نکنید و او را به خوف و طمع بخوانید، زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
و چون گردانیده شود چشمهاشان بجانب اهل آتش گویند پروردگار ما مگردان ما را با گروه ستمکاران (۴۷) و ندا کردند اصحاب اعراف مردانی را که می‌شناختند ایشان را بعلامتشان گویند کفایت نکرد از شما جمع کردن مال و رجالتان و نه آنچه بودید که سرکشی می‌کردید (۴۸) آیا اینها کسانیند که سوگند می‌خوردید که ترساندشان خدا برحمتی داخل شوید بهشت را نیست ترسی بر شما و نه شما اندوهناک شوید (۴۹) و ندا خواهند کرد اهل آتش اهل بهشت را که بریزید بر ما از آب یا از آنچه روزی کرد شما را خدا گویند بدرستی که خدا حرام گردانید اندو را بر ناگروندگان (۵۰) آنانی که گرفتند دینشان را بهزل و بازیچه و فریقتشان زندگانی دنیا پس امروز فراموش می‌سازیمشان چنان که فراموش کردند ملاقات روزشان این روز را و بودنشان که بآیتهای ما انکار می‌ورزیدند (۵۱) و بتحقیق دادیم ایشان را کتابی که تفصیل دادیم آن را بر علم هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌کردند (۵۲) آیا انتظار می‌برند مگر تأویلش را روزی که بیاید تأویلش خواهند گفت آنان که فراموش کردند آن را از پیش بتحقیق آمدند رسولان پروردگار ما بحق پس آیا باشد مر ما را از شفیعان پس شفاعت کنند از برای ما یا برگردانیده شویم بدنیا پس کنیم جز آنچه بودیم می‌کردیم بحقیقت زیان کردند بنفسهاشان و گم شد از ایشان آنچه بودند که افترا می‌کردند (۵۳) بدرستی که پروردگار شما خدائیست که آفرید آسمانها و زمین را در شش روز پس مستولی شد بر عرش می‌پوشاند پرده شب روز را که می‌جوید آن را شتاب‌کنان و آفتاب را و ماه را و ستارگان را تسخیر شدها بامر او آگاه باشید مر او راست آفرینش و فرمان بزرگست خدا پروردگار جهانیان (۵۴) بخوانید پروردگارتان را از راه خشوع و پنهانی بدرستی که او دوست ندارد حدگذرندگان را (۵۵) افساد مکنید در زمین بعد از اصلاحش و بخوانید او را از ره بیم و امید بدرستی که رحمت خدا به نیکوکاران (۵۶)
هوش مصنوعی: هنگامی که چشم‌هاشان به سوی اهل آتش برگردانده می‌شود، خواهند گفت: "پروردگارا، ما را با گروه ستمکاران مگردان." و کسانی که در عرش‌اند، مردانی را می‌بینند که آن‌ها را به علامت می‌شناسند و می‌گویند: "جمع‌آوری مال و قدرتتان برای شما کافی نبود، و نه آنچه در گذشته انجام می‌دادید که در برابر حق سرکشی می‌کردید." آیا این همان کسانی هستند که به خودشان می‌گفتند که خدا به رحمتش، آنان را به بهشت وارد خواهد کرد و هیچ ترس و اندوهی بر آن‌ها نخواهد بود؟ اهل آتش به اهل بهشت ندا خواهند کرد و می‌پرسند: "بر ما از آب یا از آنچه خدا به شما داده بریزید." آن‌ها خواهند گفت: "در حقیقت، خدا آب را بر کافران حرام کرده است." کسانی که دینشان را به بازی گرفته و زندگی دنیوی را به عنوان هدف خود قرار داده‌اند، امروز فراموش می‌شوند، همان‌طور که آن‌ها روز ملاقات خود را فراموش کردند و نشانه‌های خدا را انکار کردند. ما به آن‌ها کتابی دادیم که به تفصیل و براساس علم و هدایت و رحمت برای گروهی از مردم نازل شده است. آیا انتظار دارند که تأویل این کتاب را در روزی که می‌آید ببینند؟ آن روز، کسانی که آن را فراموش کردند می‌گویند: "راستین بودند رسولان پروردگار ما." آیا ما امیدواریم که از شفیعان باشیم و آن‌ها بر ما شفاعت کنند یا اینکه ما را به دنیا برگردانند تا دوباره آنچه را که می‌کردیم انجام دهیم؟ آن‌ها به خودشان زیان زده و آنچه را که به عنوان دروغ به خود نسبت می‌دادند، از بین خواهد رفت. پروردگار شما خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و سپس بر عرش استیلا یافت. او شب را به روز می‌پوشاند و آفتاب، ماه و ستاره‌ها را به دست خود تسخیر کرده است. بدانید که او خالق و فرمانده بزرگ است. پروردگارتان را با خشوع و پنهانی بخوانید، زیرا او حدگذرندگان را دوست ندارد. در زمین پس از اصلاحش، فساد نکنید و او را از سر ترس و امید بخوانید، زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
روی ایشان را بگردانند چون
سوی دوزخ تا ببینند آن شئون
هوش مصنوعی: آن‌ها چهره‌های خود را به سمت دوزخ برمی‌گردانند تا آن‌جا را ببینند و عذاب‌ها و وقایع آن‌جا را مشاهده کنند.
این چنین گوید کای پروردگار
با ستمکاران مکن ما را تو یار
هوش مصنوعی: این چنین می‌گوید: ای پروردگار، ما را با ستمگران تنها نگذار و کمکمان کن.
بر تو یا رب می بریم اینک پناه
تا که با ایشان نباشیم از گناه
هوش مصنوعی: خدایا، به تو پناه می‌آوریم تا از گناه با این افراد دور بمانیم.
هم کنند اصحاب اعراف این نداء
بر رجالی که شناسند از صفاء
هوش مصنوعی: اصحاب اعراف، صدا می‌زنند و به مردانی اشاره می‌کنند که بر اساس پاکی خود شناخته می‌شوند.
می بگویند از شما ننمود دفع
این عذاب انصار و یار و جمع و نفع
هوش مصنوعی: می‌گویند که شما نتواسته‌اید این عذاب را از دوستان و یاران و جمع‌تان دور کنید.
بودتان کبر از فقیران وز ثقات
در حیات بی قرار بی ثبات
هوش مصنوعی: وجود شما ناشی از تکبر بر فقیران و از انسان‌های پایدار و محکم است، در حالی که در زندگی خود در بی‌قراری و عدم ثبات به سر می‌برید.
زین عذاب آن عُجب و استکبارتان
هیچ نرهاند، آتش آمد یارتان
هوش مصنوعی: عذاب و سختی که به شما می‌رسد، هیچ‌گاه باعث نخواهد شد که از خودپسندی و تکبر شما کاسته شود، و این آتش (مشکلات) پیش‌رو به یاری شما نخواهد آمد.
بودتان ننگ از صُهیب و از بلال
سرکشی را این است پایان و مآل
هوش مصنوعی: کارها و رفتارهای ناپسند شما به مانند شرمندگی از صهیب و بلال، نشان‌دهنده این است که این سرکشی شما به زودی به پایان خواهد رسید و عاقبت خوشی نخواهید داشت.
جانب عمار و سلمان و صُهیب
میکنند اعراف اشارت ز امر غیب
هوش مصنوعی: به سویی عمار و سلمان و صُهیب توجه می‌کنند و در آسمان نشانه‌هایی از امور غیبی را نشان می‌دهند.
کاین رجال آیا نباشند آن کسان
که شما خوردید سوگند از لسان
هوش مصنوعی: آیا این مردان کسانی نیستند که شما از زبانشان سوگند خوردید؟
که بر ایشان رحمت حق کی رسد
نیستشان از حق به بخشایش مدد
هوش مصنوعی: رحمت خداوند چگونه به آنها می‌رسد، در حالی که خودشان از حق چیزى نداشته و در طلب بخشش نیستند.
این بود ارشاد تا کس ناگزیر
ننگرد از روی خواری بر فقیر
هوش مصنوعی: این پیامی است که به ما می‌گوید هرگز نباید با نگاه تحقیرآمیز یا غم‌انگیز به افراد فقیر نگاه کنیم، بلکه باید احترام و انسانیت را حفظ کنیم.
نک درآیید ای عزیزان در بهشت
کآن شما را از ازل بُد سرنوشت
هوش مصنوعی: ای عزیزان، به بهشت وارد شوید؛ چرا که این سرنوشت شما از زمان‌های گذشته رقم خورده است.
بر شما نه خوف باشد از هلاک
هم نگردید از رهی اندوهناک
هوش مصنوعی: هیچ ترسی از هلاک بر شما نیست و از راه ناراحت‌کننده نیز دور نخواهید شد.
اهل آتش پس بر اصحاب جنان
میکنند آواز از احراق جان
هوش مصنوعی: افراد جهنم به همراهان بهشتی خبر می‌دهند که چگونه جان‌ها را می‌سوزانند.
می بریزید آن قدر بر ما ز آب
که شود ساکن ز ما این التهاب
هوش مصنوعی: لطفاً آن‌قدر آب بر ما بریزید که این اضطراب و التهاب درون ما آرام بگیرد و ساکت شود.
یا از آنچه بر شما ربّ الانام
کرده روزی از شراب و از طعام
هوش مصنوعی: شما یا از نعمت‌هایی که خداوند به شما عطا کرده، مانند نوشیدنی و خوراک بهره‌مند شده‌اید، یا از آنچه به شما ارزانی شده لذت می‌برید.
می بگویند این شراب و این طعام
حق تعالی کرده بر کافر حرام
هوش مصنوعی: می‌گویند این نوشیدنی و این غذا از سوی خداوند بر کافران حرام شده است.
آن کسان که برگرفتند از پسند
دین خود را لهو و لعب و ریشخند
هوش مصنوعی: آن افرادی که به جای توجه به اصول دین، به خوشگذرانی و مسخره‌بازی مشغولند، دین خود را به سرگرمی‌های بی‌محتوا اختصاص داده‌اند.
زندگانیِ جهانِ بی ثبات
داد ایشان را فریب از ترّهات
هوش مصنوعی: زندگی در جهانی ناپایدار، آنها را به وسوسه‌های بی‌اساس دچار کرده است.
پس فراموش آوریم امروزشان
شد چو نسیان دولت فیروزشان
هوش مصنوعی: پس بیاد می‌آوریم که امروز آنها مانند فراموشی، از نعمت و خوشبختی خود دور شدند.
چون گذشت از حق، گذارندش به خود
گو بمان در سهو نسیان تا ابد
هوش مصنوعی: زمانی که از حقیقت دور شود، به خود می‌گوید که بهتر است همیشه در فراموشی و سهو بماند و از واقعیت فاصله بگیرد.
مانده از دیدار معنی جمله دور
وز لِقَآءَ ربّکم هَذَاست کور
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عدم وضوح و سردرگمی در نتیجه‌ی دوری از ملاقات با کسی است که ممکن است محبوب یا معشوق باشد. شخصی که به ملاقات او چشم دوخته، اکنون به خاطر فاصله و جدایی، دچار ناامیدی و ناآگاهی شده است.
دیدن این روز را یک دم به یاد
نگذراندند از تغافل و انجماد
هوش مصنوعی: آنها به هیچ‌وجه یادشان نرفت که این روزها را یک لحظه هم نادیده بگیرند، در حالی که در سکون و بی‌تحرکی به سر می‌بردند.
همچنان کایشان به آیت های ما
بودشان انکار از جهل و عمی
هوش مصنوعی: آنها همچنان که از نشانه‌های ما آگاه بودند، به دلیل نادانی و تاریکی در جان خود انکار کردند.
این کتاب از علم آوردیم ما
هم به تفصیلی بیان کردیم ما
هوش مصنوعی: ما این کتاب را که حاوی دانش و علم است به دست آوردیم و اکنون به طور دقیق و مفصل مطالب آن را توضیح داده‌ایم.
یعنی از دانایی خود در امور
درج در وی بحرهای علم و نور
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که با استفاده از دانش و آگاهی خود، می‌توان به عمق‌های وسیع علم و روشنایی دست یافت.
آنچه خلقان را تمام آید به کار
در امور دین و دنیا استوار
هوش مصنوعی: آنچه برای مردم در انجام امور دینی و دنیوی مهم و ضروری است، همواره ثابت و پایدار است.
رهنما و رحمت آمد بالیقین
بر گروهی کاهل ایمانند و دین
هوش مصنوعی: راهنما و رحمت الهی به طور قطع بر مردمی که در ایمان و دین خود سستی و تنبلی دارند، نازل شده است.
هیچ میباشند آیا منتظر
جز که بر تأویل آن از وجه سرّ
هوش مصنوعی: آیا هیچ‌کس منتظر است که فقط به تفسیر و معنای خاص آن از جنبه‌ی پنهانش بپردازد؟
یعنی الاّ آنکه زآن پایان کار
ظاهر آید سر به سر روز شمار
هوش مصنوعی: تنها در صورتی که از آن پایان کار روشن شود، تمام روزها و لحظات به شمار خواهد آمد.
آنچه در وی باشد از وعد و وعید
عاقبت گردد هویدا بر عبید
هوش مصنوعی: آنچه در انسان وجود دارد از وعده‌ها و تهدیدها، سرانجام آشکار خواهد شد بر بندگان.
یا چو دیدی ظاهرش محکم چنین
کن یقین کو راست تأویلی متین
هوش مصنوعی: هرگاه چنین استحکامی را در ظاهر او مشاهده کردی، یقین داشته باش که تأویل آن به روشنی و استحکام خاصی نیاز دارد.
ره به تأویلش ندارد هر تنی
منتظر بر وی شود جز کودنی
هوش مصنوعی: فقط افراد نادان و بی‌خبر هستند که منتظر درک یا فهم معنای عمیق این موضوع باشند. هر کسی نمی‌تواند به‌راحتی به تفسیر آن موفق شود.
گر که فهمی بر چه داری انتظار
ور نفهمی کن به ظاهر اقتصار
هوش مصنوعی: اگر می‌فهمی که منتظر چه چیزی هستی، پس به آن بپرداز؛ و اگر نمی‌فهمی، تنها به ظواهر اکتفا کن.
ظاهرش از مهر و مه روشن تر است
بر خلایق تا قیامت رهبر است
هوش مصنوعی: شکل و چهره‌اش از خورشید و ماه زیباتر است و او تا روز قیامت رهبری برای مردم خواهد بود.
باطنش بحری است بی پایان و ژرف
نیست کس را قدر فهمش حد و ظرف
هوش مصنوعی: درون او دریایی عمیق و بی‌پایان وجود دارد و هیچ کس نمی‌تواند به درک کامل او دست یابد.
جز پیمبر یا ولیّ کاملی
بر مقام لی مع الله واصلی
هوش مصنوعی: تنها پیامبر یا ولی کاملی وجود دارد که به مقام نزدیکی و ارتباط با خداوند دست یافته است.
یَومَ یَأتِی آید اعنی روز آن
که شود بر جمله تأویلش عیان
هوش مصنوعی: روزی فرامی‌رسد که حقایق و معناهای تمام امور روشن و آشکار خواهد شد.
می بگویند آن کسان کز ناصواب
ترک کردند این کتاب مستطاب
هوش مصنوعی: می‌گویند افرادی که به دلایل نادرست از مطالعه این کتاب مهم و شگفت‌انگیز دست کشیده‌اند، دچار اشتباه شده‌اند.
آمد از پروردگار ما رسل
بر درستی رهنمایان بر سبل
هوش مصنوعی: پیامبرانی از سوی خدا بر ما آمدند که ما را به راه‌های صحیح هدایت کردند.
آن زمان تکذیبشان کردیم زود
باور از روزی چنین ما را نبود
هوش مصنوعی: ما در آن زمان به سرعت مۆمنان را دروغگو دانستیم، زیرا روزگاری نبود که این‌گونه به ما ایمان بیاورند.
پس بود آیا شفیعی بهر ما
تا کند درخواست بر ما از خدا
هوش مصنوعی: آیا کسی وجود دارد که برای ما شفاعت کند و از خداوند درخواست کند؟
یا که برگردانده گردیم از محل
سوی دنیا بهر اصلاح عمل
هوش مصنوعی: یا اینکه ما به دنیا با هدف اصلاح کارهایمان برگردیم.
تا به وحدانیّتش قائل شویم
هم به امر و نهی او عامل شویم
هوش مصنوعی: برای اینکه به یکتایی خداوند اعتقاد پیدا کنیم، باید به دستورات و نهی‌های او عمل کنیم.
غیر از آنچه ما بر آن عامل بُدیم
زآن عملها بر جزاء قابل شدیم
هوش مصنوعی: ما به جز آنچه خودمان انجام دادیم، بر اثر همان اعمال، به نتایجی دیگر دست یافتیم.
بر نفوس خود به تحقیق آن کسان
کرده اند از کرده های خود زیان
هوش مصنوعی: افراد با دقت به بررسی اعمال خود پرداخته‌اند و از نتایج کارهایشان آسیب دیده‌اند.
گم شد از ایشان بر آنچه مفتری
بر بتان بودند اندر یاوری
هوش مصنوعی: آنها که به بت‌ها پناه می‌جستند، از یادشان رفته که در چه چیزی به دروغ شایعه‌سازی کرده‌اند.
تا مگر باشندشان آنها شفیع
آن زمان گردند مأیوس از جمیع
هوش مصنوعی: شاید در آن زمان، آنها به شفاعت بیایند و از همه چیز ناامید شوند.
بعد از آن حق از کمال اقتدار
ذکر خلقت کرده بهر اعتبار
هوش مصنوعی: پس از آن، خداوند به خاطر قدرت کامل خود، به ذکر آفرینش پرداخت تا برای تأمل و عبرت دیگران باشد.
گوید آن پروردگار ذوالجلال
کوست ذاتش جامع کل کمال
هوش مصنوعی: پروردگار بزرگ و با عظمت که ذاتش شامل تمام کمالات است، می‌پرسد: تو کیستی؟
آنکه شش روز آن سماوات و زمین
بی ز آلت آفریده است این چنین
هوش مصنوعی: خداوندی که جهان و زمین را بدون هیچ وسیله‌ای در شش روز خلق کرده است، به این شکل است.
رتبه ها یعنی شش آمد سر به سر
کو شد از هر یک به وجهی جلوه گر
هوش مصنوعی: مراتب و درجات هر کدام به نحوی خود را نشان می‌دهند و هر یک جلوه‌ای خاص دارند که از هم تمایز پیدا می‌کنند.
شرح آن جو ، گر که داری حوصله
گفته آمد در بیان بسمله
هوش مصنوعی: اگر حوصله داری، داستان و توضیحات مربوط به آن وضعیت را در کلامی شیوا و روشن می‌توان یافت.
چونکه شد ایجاد عالم بر نظام
مستوی بر عرش شد فوق التمام
هوش مصنوعی: زمانی که جهان به صورت منظم و هماهنگ خلق شد، به مرحله‌ای کامل و عالی رسید که بر فراز عرش قرار گرفت.
عرش قلب عالم آمد در نمود
گشت مستولی بر آن شاه وجود
هوش مصنوعی: قلب جهان به نمایش درآمد و عرش آن را به تسخیر خود درآورد، بر شاه هستی سیطره یافت.
قلب احمد (ص) یا که عرش اعظم است
وآن سریر پادشاه اقدم است
هوش مصنوعی: قلب پیامبر اسلام، احمد (ص)، به اندازه عرش بزرگ و باعظمت است و همچون تخت پادشاهان کهن و قدیمی می‌باشد.
آن چنان که شه نشیند بر سریر
بهر استیلاء به ملک مستجیر
هوش مصنوعی: هرچند که پادشاه بر تخت سلطنت نشسته و قدرت را در دست دارد، اما در واقع به نوعی نیازمند کمک و پشتیبانی از دیگران است تا سلطنتش پایدار بماند.
این مثل گفت از پی فهم فِرَق
ور نه اینسان نیست استیلای حق
هوش مصنوعی: این مثل بیان می‌کند که اگر کسی به درک و فهم واقعی نرسد، ممکن است نتواند قدرت و تسلط الهی را به درستی مشاهده کند و درک نکند. در واقع، ظاهراً تسلط حقیقت از دید او پنهان می‌ماند.
بلکه باشد عین استیلای او
هستی هر ممکنی بر جای او
هوش مصنوعی: تمامی موجودات تحت تسلط و اراده‌ی او هستند و هر چیزی در جهان مطابق با خواست و اختیار او قرار دارد.
همچو استیلای خور بر ضوء و تاب
یا چو استیلای دریا بر حباب
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک پدیده طبیعی اشاره دارد که در آن، نور خورشید بر سطح نورانی و تابناک تاثیر می‌گذارد، و همچنین به حالتی مشابه دریا بر روی حباب‌ها. به بیان ساده، مفهوم این است که یک نیروی قوی مثل خورشید یا دریا به راحتی می‌تواند بر همه چیز تأثیر بگذارد و آن را تحت استیلا و کنترل خود درآورد.
از سریرش گر شود شاهی جدا
تخت باشد همچنان باقی به جا
هوش مصنوعی: اگر هم یک پادشاه از تخت فرمانروایی خود جدا شود، اما تخت سلطنت همچنان به جای خود باقی می‌ماند.
ور به فرض او شد جدا از تختگاه
عرش و مافیها شود در دم تباه
هوش مصنوعی: اگر او به فرض از مقام بلند عرش و آنچه در آن است جدا شود، به یکباره نابود خواهد شد.
پس مثال از بهر فهم عامه است
یافت معنی مردی ار علامه است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی بخواهد معنا و مفهوم عمیق یک موضوع را درک کند، باید از مثال‌ها و نمونه‌ها استفاده کند، به خصوص اگر آن فرد دانشمند و علامه‌ای باشد. به عبارت دیگر، برای درک بهتر و عمومی‌تر مسائل، ارائه‌ی مثال‌ها ضروری است.
مستوی شد پس به عرش از مشیّتش
عرش یعنی ظل رحمانیّتش
هوش مصنوعی: سپس به خاطر رفتار و حرکاتش، به عرش آسمان رسید، که عرش به معنای سایه رحمت خداوند است.
روشنی روز را او بر سبب
می بپوشاند به تاریکی شب
هوش مصنوعی: او نور روز را به خاطر دلیلی می‌پوشاند و آن را در سایه تاریکی شب می‌پوشاند.
می بجوید روز را شب با شتاب
اندر آید از پی او را بی حجاب
هوش مصنوعی: شب با سرعت به دنبال روز می‌گردد و هر بار که می‌رسد، بی‌حجاب ظهور می‌کند.
آفتاب و ماه و کوکب ها تمام
امر او را شد مسخر در نظام
هوش مصنوعی: خورشید و ماه و ستاره‌ها همه تحت فرمان او هستند و در نظم و ترتیب خاصی به کار می‌پردازند.
می بدانید اینکه اندر انتزاع
هست او را آفریدن و اختراع
هوش مصنوعی: شما می‌دانید که در بحث انتزاع، خالق بودن و ابداع کردن او به چه معناست.
چیزها یعنی شود از وی پدید
نافذ است امرش به چیزی کآفرید
هوش مصنوعی: همه موجودات به واسطه این حقیقت ظهور پیدا می‌کنند و فرمانش در هر آنچه که آفریده شده، جاری و موثر است.
خلق کرد او هر چه ز امر مستقر
هِشت در وی از توانایی اثر
هوش مصنوعی: او همه موجودات را بر اساس یک فرمان ثابت پدید آورد و در این خلقت، از نیرو و توانایی خود بهره گرفت.
یا مراد از ملک و ملکوت است آن
جسم را آورد در جنبش ز جان
هوش مصنوعی: مراد از جهان مادی و معنوی این است که آن جسم از روح به حرکت درآمده و جان در آن جریان دارد.
بس بزرگ است او به وحدانیّتش
در الوهیّت هم اندر قدرتش
هوش مصنوعی: او به خاطر یکتایی‌اش در مقام الهی و قدرتش بسیار بزرگ است.
آفرینش را بود پروردگار
عالم و آدم به او دارد قرار
هوش مصنوعی: جهان و انسان به وسیلۀ خداوند خلق شده‌اند و خداوند مأمنی برای آنان است.
در پرستش سوی او آرید رو
خود چو اُدعُواْ رَبکُم فرموده او
هوش مصنوعی: به سوی خداوند با دل و جان دعا کنید، همانطور که او در قرآن فرموده است.
ای غریب افتادگان در به در
شاهتان بر شهر دل دارد مقر
هوش مصنوعی: ای کسانی که در این دنیا بی‌خانمان و بی‌سرپناه هستید، بدانید که پادشاه شما، دلش به حال شما می‌تپد و در این شهر، مرکز دل او قرار دارد.
رو ز غربت بر دیار خود کنید
طاعت از پروردگار خود کنید
هوش مصنوعی: از غربت به سرزمین خود بازگردید و عبادت و فرمانبرداری از پروردگار خود را انجام دهید.
از ره پوشیدگی با عجز و درد
رو به آن سلطان دل بایست کرد
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق و محبوبی که در دل داریم، باید با فروتنی و صبر به او نزدیک شویم، حتی اگر از درد و ناتوانی رنج می‌کشیم.
خواندن از دل خواست آن سلطان جان
گفت خواندیم از آن رو در نهان
هوش مصنوعی: سلطان جان از دل خواست که بخواند و به همین دلیل ما در خفا خواندیم.
خفیه خواندن اقرب آمد بر حضور
وز ریاء و ریب میباشد به دور
هوش مصنوعی: پنهانی خواندن حاضران نزدیک‌تر به واقعیت است و به دور از ریا و تردید می‌باشد.
گر مراقب سوی او باشی به دل
خوانده ای حق را به نطق معتدل
هوش مصنوعی: اگر مراقب و توجه‌ات به او باشد، در دل خود حق را به زبانی متعادل پذیرفته‌ای.
مصطفی(ص) اندر غزایی رفته بود
شب به صحرائی مهول آمد فرود
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) در شب به بیابانی بزرگ و هولناک رفت و در آنجا فرود آمد.
آن صحابه شد بلند آوازشان
از پی تکبیر از آغازشان
هوش مصنوعی: صحابه به خاطر تکبیر و نداهای پرشورشان مورد توجه و ستایش قرار گرفتند و آوازه‌شان به خاطر این اقدام از ابتدا بلند شد.
گفت پیغمبر به سوی نفس خود
بازگردید از صدا نبود مدد
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند که به درون خود بازگردید، زیرا فقط با صدا و گفتار نمی‌توان به حقیقت رسید.
او بود حاضر نه غایب از شما
بشنود هر کس کند هر سان دعا
هوش مصنوعی: او همیشه در کنار شماست و به سخنان هر کسی که دعا می‌کند گوش می‌دهد، چه دعایش چه شکلی باشد.
در مقام خود کند ظاهر صفی
وجه ذکر قلب ز اسرار خفی
هوش مصنوعی: در جایگاه خود، صفای دل را نمایان می‌سازد، در حالی که یاد و ذکر او از رازهای پنهان برمی‌خیزد.
این قدر کافی است اینجا در اساس
جمع از ذکر خفی گردد حواس
هوش مصنوعی: اینکه در اینجا فقط به ذکر خفی توجه کنیم، برای ما کافی است تا حواسمان جمع شود.
گر حواست جمع نبود در طلب
نیست ذکر آن جنبد ار بیهوده لب
هوش مصنوعی: اگر توجه‌ات را در جستجو و تلاش جمع نکرده باشی، حتی صحبت کردن درباره‌اش هم بی‌فایده است.
حد ذکر این است و نزد حق نکوست
او ندارد مُعتَدِین را هیچ دوست
هوش مصنوعی: حد ذکر به این معناست که باید در یاد آوری خداوند اعتدال را رعایت کرد و در نزد او، ذکر و یاد او بهترین عمل است. کسانی که از حد خود تجاوز کنند و به افراط و تفریط بپردازند، در نزد او هیچ جایگاهی ندارند و دوست آنان محسوب نمی‌شوند.
ای بسا خوانندگان خفته دل
کز خدا باشند بر خود مشتغل
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که مشغول خواندن هستند، در دل خوابیده‌اند و از یاد خدا غافلند.
ای بسا بیدار هوش خفته تن
بانگ ذکرش دم به دم تا ذوالمنن
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که به نظر می‌رسد هوش و توانایی‌شان محدود است، با یادآوری و ذکر نام خدا، به هوشیاری و بیداری می‌رسند. به عبارت دیگر، با توجه و یادآوری خداوند، ممکن است در زندگی خود تحولی مثبت و شگفت‌انگیز به وجود آورند.
مُعتَدِین خوانندگان غافلند
گشته از معنی به صورت مایلند
هوش مصنوعی: خوانندگان متجاوز به حقایق، از معنای واقعی غافل شده و به ظواهر و شکل‌ها توجه دارند.
در دعاء باشد مراد و حاجتش
آنچه دور است از اراده و مشیّتش
هوش مصنوعی: در دعا کردن، خواسته و آرزوی انسان می‌تواند چیزهایی باشد که به طور طبیعی یا به واسطه اراده‌اش به آن‌ها دسترسی ندارد یا نمی‌تواند آن‌ها را به دست آورد.
یا کند نفرین به کس یا از ریاء
رو نماید در نماز و در دعاء
هوش مصنوعی: کسی یا به دیگران نفرین می‌کند یا در نماز و دعا به خاطر ریا و نمایش خود را نشان می‌دهد.
اینست نوعی از فساد اندر زمین
بر زمین نکنید افساد این چنین
هوش مصنوعی: این نوعی از فساد است، بنابراین بر روی زمین فساد نکنید.
بعد از آن کاصلاح آن فرمود حق
داد عالم را ز شرع خود نسق
هوش مصنوعی: پس از آنکه خداوند اصلاح امور را مقرر فرمود، علمای دین را از قوانین شرع خود راهنمایی کرد.
هر عمل کآن شد مخالف با کتاب
در زمین باشد فساد و ناصواب
هوش مصنوعی: هر گونه عملی که با کتاب خدا مغایرت داشته باشد، به فساد و نادرستی در زمین منجر می‌شود.
حق فرستاد انبیاء را بر عباد
تا برآرند از زمین بیخ فساد
هوش مصنوعی: خداوند پیامبران را به سوی انسان‌ها فرستاده تا فساد و نابسامانی‌های موجود در زمین را برطرف کنند.
هِشت ناموس از پی اصلاح ارض
نفی مفسد پس ز ارض افتاد فرض
هوش مصنوعی: هشت اصل و قانون برای بهبود وضعیت زمین لازم است و باید افرادی که فساد می‌افزایند، از این زمین کنار گذاشته شوند تا اصلاحات لازم انجام گیرد.
می بخوانید از نشان آیتش
هم ز خوف قهر و طمع رحمتش
هوش مصنوعی: می‌نوشید از نشانه‌ی آن، هم به دلیل ترس از عذابش و هم به امید دریافت رحمتش.
نیست هیچ از رحمتش کس بی نصیب
لیک آن بر محسنین باشد قریب
هوش مصنوعی: رحمت الهی شامل حال همه است و هیچ‌کس از آن بی‌نصیب نمی‌ماند، اما کسانی که نیکوکارند، بیشتر به آن رحمت نزدیک‌ترند.
هر به او دارد به وجهی احتیاج
باشد از خوف و طمع زو لاعلاج
هوش مصنوعی: هر کس به نحوی به او نیازمند است، چه به خاطر ترس و چه به خاطر طمع، و این نیاز درمان‌ناپذیر است.
خواندن بی خوف و طمع آن دیگر است
ذکر آن دور از عقول اکثر است
هوش مصنوعی: خواندن بدون ترس و امید به پاداش، نوعی دیگر است و ذکر این موضوع برای بیشتر مردم که از درک آن دورند، دشوار است.
تا کسی نبود در او سودای عشق
کی بود آگه ز استغنای عشق
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی در دلش عشق نداشت، چه کسی از بی‌نیازی عشق باخبر بود؟
آنکه جانش بند نعمت یا نواست
باشد ار ترس و طمع ، او را بجاست
هوش مصنوعی: کسی که زندگی‌اش به نعمت یا هنر وابسته است، اگرچه از ترس یا طمع به آن وابسته باشد، جایش مناسب است.
لیک عاشق از دو کون آزاده است
امر جانان را به جان آماده است
هوش مصنوعی: عاشق واقعی از همه قید و بندها آزاد است و برای محبت محبوبش، جانش را آماده کرده است.
حال عاشق را مپرس از چند و چون
در رهش یکسان بود عقل و جنون
هوش مصنوعی: حال عاشق را نپرس که چه حالتی دارد؛ در مسیر عشق، عقل و جنون برای او هیچ تفاوتی ندارند.
نه از بهشت و دوزخ است او را خبر
نه از ثواب و نه ا ز عِقاب و خیر و شرّ
هوش مصنوعی: او نه از بهشت و جهنم خبری دارد و نه از پاداش و کیفر، و نه تفاوت خوبی و بدی را می‌داند.
من چه گویم با تو شرح این مقام
داند آن کو رفته این ره والسلام
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چگونه باید به تو بگویم که این جایگاه را تنها کسی می‌فهمد که این مسیر را پیموده باشد و دیگر هیچ.
ناگهان است آن ز حالی گر رسید
تا رسد نک گویم از بیم و امید
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی احساساتی که در دل دارم، اگر زمانی به حقیقت بپیوندد، نمی‌توانم از ترس و امیدی که دارم صحبت کنم.
گفت خواندیم هم از خوف گناه
هم ز طمع جنّت و آن قدر و جاه
هوش مصنوعی: ما به خاطر ترس از گناه و همچنین به خاطر آرزوی بهشت، مطالعه کردیم و به دنبال رتبه و مقام بودیم.
تا شما را باشد از رحمت نصیب
وآن بود بهر نکوکاران قریب
هوش مصنوعی: تا زمانی که از رحمت خدا سهمی داشته باشید، این رحمت تنها برای نیکوکاران نزدیک است.