گنجور

۲- آیات ۱۴ تا ۲۶

قٰالَ أَنْظِرْنِی إِلیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ (۱۴) قٰالَ إِنَّکَ مِنَ اَلْمُنْظَرِینَ (۱۵) قٰالَ فَبِمٰا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرٰاطَکَ اَلْمُسْتَقِیمَ (۱۶) ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمٰانِهِمْ وَ عَنْ شَمٰائِلِهِمْ وَ لاٰ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شٰاکِرِینَ (۱۷) قٰالَ اُخْرُجْ مِنْهٰا مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ (۱۸) وَ یٰا آدَمُ اُسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ اَلْجَنَّةَ فَکُلاٰ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمٰا وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَکُونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِینَ (۱۹) فَوَسْوَسَ لَهُمَا اَلشَّیْطٰانُ لِیُبْدِیَ لَهُمٰا مٰا وُورِیَ عَنْهُمٰا مِنْ سَوْآتِهِمٰا وَ قٰالَ مٰا نَهٰاکُمٰا رَبُّکُمٰا عَنْ هٰذِهِ اَلشَّجَرَةِ إِلاّٰ أَنْ تَکُونٰا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونٰا مِنَ اَلْخٰالِدِینَ (۲۰) وَ قٰاسَمَهُمٰا إِنِّی لَکُمٰا لَمِنَ اَلنّٰاصِحِینَ (۲۱) فَدَلاّٰهُمٰا بِغُرُورٍ فَلَمّٰا ذٰاقَا اَلشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمٰا سَوْآتُهُمٰا وَ طَفِقٰا یَخْصِفٰانِ عَلَیْهِمٰا مِنْ وَرَقِ اَلْجَنَّةِ وَ نٰادٰاهُمٰا رَبُّهُمٰا أَ لَمْ أَنْهَکُمٰا عَنْ تِلْکُمَا اَلشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُمٰا إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ لَکُمٰا عَدُوٌّ مُبِینٌ (۲۲) قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ (۲۳) قٰالَ اِهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتٰاعٌ إِلیٰ حِینٍ (۲۴) قٰالَ فِیهٰا تَحْیَوْنَ وَ فِیهٰا تَمُوتُونَ وَ مِنْهٰا تُخْرَجُونَ (۲۵) یٰا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمْ لِبٰاساً یُوٰارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِبٰاسُ اَلتَّقْویٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آیٰاتِ اَللّٰهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (۲۶)

گفت مهلت ده مرا تا روزی که برانگیخته (۱۴) گفت بدرستی که تو از مهلت‌دادگانی (۱۵) گفت پس بسبب اضلال کردن تو مرا هر آینه می‌نشینم البته از برای ایشان براه تو که راست است (۱۶) پس هر آینه می‌آیم ایشان را از میان دستهاشان و از پشت سرشان و از راستشان و از چپهاشان و نخواهی یافت بیشترین ایشان را شکرکنندگان (۱۷) گفت بیرون رو از آن نکوهیده رانده شده هر آینه آنکه پیروند تو را از ایشان هر آینه پر سازم البته دوزخ را از شما همه (۱۸) و ای آدم ساکن شو تو و جفت در بهشت پس بخورید از هر جا که خواسته باشید و نزدیک مشوید این درخت را پس خواهید شد از ستمکاران (۱۹) پس وسوسه کرد مر ایشان را شیطان تا ظاهر گرداند مر ایشان را آنچه پوشیده بود از ایشان از عورتهاشان و گفت نهی نکرد شما را پروردگارتان از این درخت مگر آنکه بشوید دو فرشته یا بشوید از جاودانیان (۲۰) و سوگند خورد از برای ایشان که من مر شما را هر آینه از نیک خواهانم (۲۱) پس فرود آورد ایشان را بفریب پس چون چشیدند از آن درخت ظاهر گشت مر ایشان را عورتهاشان و در ایستادند که می‌چسبانیدند بر اندو از برگ بهشت و ندا کرد ایشان را پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم مر شما را بدرستی که شیطان مر شما را دشمنی است آشکار (۲۲) گفتند پروردگار ما ستم کردیم بر نفسهامان و اگر نیامرزی تو ما را و نبخشی ما را هر آینه باشیم البته از زیانکاران (۲۳) گفت فرو شوید بعضی‌تان مر بعضی را دشمن و مر شما راست در زمین جای قراری و مایه تعیشی تا وقتی (۲۴) گفت در آن زندگانی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید (۲۵) ای فرزندان آدم بحقیقت فرو فرستادیم بر شما پوششی که بپوشد عورتهای شما را و اساس تجملی و لباس پرهیزکاری آن بهتر است آن از آیتهای خداست باشد که ایشان پند گیرند (۲۶)

گفت مهلت ده مرا تا یُبعَثُون
کینه تا بکشم ز خصم از صد فسون
آنکه باعث گشت بر این خواری ام
کرد از باب کرم متواری ام
رفت یکجا خرمنم بر باد او
کینه بکشم تا ابد ز اولاد او
گفت مهلت دادمت ایّام چند
تا که فرزندان آدم زنده اند
تا تو باشی امتحان زشت و خوب
هر کجا باشد رهت جز در قلوب
زآنکه اندر قلب جای غیر نیست
فوق خود مر نفس دون را سیر نیست
نفس همرتبه است بی شک با بلیس
بلکه خود نفس است شیطان خسیس
تا که در نفسی طبیعت غالب است
جنس خود را دان که شیطان جاذب است
ور کج اندیشی در آید در ستیز
کز چه مهلت دادش او تا رستخیز
اندر این معنی بود رمزی دقیق
گوش کن داری گر ادراکی عمیق
آدم از نفس و طبیعت وز مزاج
باشد اندر زندگانی لاعلاج
گر طبیعت ماند اندر وی ز کار
نیست او را زندگانی برقرار
تا قیامت پس هوی با آدم است
دیو سرکش با هوی هم توأم است
زآن هوای نفس را از اصل و فرع
خوانده شیطان کامل اندر نطق شرع
عارفان را در سلوک و در فتوح
تا مقام کشف قلب و سیر روح
کاندر آن گردد هویدا رستخیز
نیستشان راحت ز نفس پر ستیز
نکته ها را گر نکو فهمی تمام
اعتراضت مینماند در کلام
گفت شیطان پس چه کردی گمرهم
هم به ترک سجده دور از درگهم
می نشینم بر صراطت کوست راست
بهر ایشان بر هر آنچه نارواست
راهشان یعنی زنم از راه دین
همچو دزدان که درآیند از کمین
آیم ایشان را ز پیش و از عقب
گاه پیدا گاه پنهان در طلب
آخرت یعنی که پیش آینده است
سهل بنمایم بر ایشان هر چه هست
وآن نباشد مختفی بر خاص و عام
هست روشنتر ز شمس بی غمام
گوید ار کس روز روشن تیره است
عقلت ار باور نمایی خیره است
در گمان افتی که بعد از فوت تن
چون تواند بود باقی نفس من
غیر از این عالم بود یا عالمی
دیو دان کز پیش راهت زد همی
وآنکه آید از قفا یعنی نهان
باشد آن دنیا و شیئیات آن
حبّ جاه و مال و اخذ زرّ و سیم
خواه باشد از ستم خواه از یتیم
وآنکه می آید برون از راه راست
در عملهای نکو عُجب و ریاست
وآنکه می آید ز چپ تا ره زند
لذت عصیان به دل شیرین کند
حاصل از هر ره درآید بر عباد
تا دهد کِشت عملها را به باد
گفت ابلیس از بنی آدم یقین
نیستند اکثر تو را از شاکرین
نیستشان بر نعمت منعم سپاس
وین نگفت الاّ که از فرض و قیاس
زآنکه چون مقصود خویش از بوالبشر
کرد حاصل جمله از اکل شجر
شد گمان او، کز او بی گفتگو
اضعفند البته فرزندان او
میتوان از راهشان بردن تمام
همچنان که بردم از ره آن همام
گفت حق او را ز جنّت رو برون
عیبناک و رانده و خوار و زبون
باالله ار ز ایشان کَست تابع شود
از شما پر دوزخ از واقع شود
بعد از آن گفتیم با آدم عیان
که تو با جفتت بمان اندر جنان
هم خورید از هر کجا خواهید باز
آن ثمرها که بر آن باشد نیاز
لیک نزدیکی به سوی این شجر
کوست گندم می نجویید از ثمر
میتوان دادن تمیز از آن به خود
نیک و بد زآن شد درخت نیک و بد
ور خورید از آن به ظلم افسانه اید
هم برون از این سرا و خانه اید
وسوسه پس کرد دیو بد سیر
سویشان بر کشف سوء مستتر
آنچه بُد پوشیده یعنی زآن دو جفت
خود نمی دیدند آن را بی ز گفت
زآن دو تن می خواست دیو بد خصال
کشف عورت را که یابند انفعال
گشته وارد در خبر کاهل جنان
عورت ایشان ندیدندی عیان
آدم و حوا ندیدی هم صریح
عورتِ هم را که بس باشد قبیح
بود دیو آگاه کز اکل شجر
جامه ها ریزد از ایشان سر به سر
گفتشان که نهی شان پروردگار
زین نکرد الاّ به سلب اعتبار
دو مَلَک باشید بس نیکو سرشت
جاودان از اکل گندم در بهشت
زنده یا مانید با صد اعتلا
ره نیابد مرگ هرگز در شما
با وجود آن وساوس، بوالبشر
بس تأمل داشت در اکل شجر
بهر ایشان خورد سوگند این چنین
که شما را نک منم از ناصحین
مشفقم من در نصیحت در کلام
زنده مانید ار خورید از وی مدام
وآن دو هم سوگند خوردند از پسند
که کنند از وی قبول نصح و پند
پس فرود آوردشان بر آن درخت
بر فریب و کذب و آن سوگند سخت
یا که کرد اهباطشان ز اعلی مقام
سوی اسفل زآن تقلب در کلام
مار و طاووس اندر آن وسواس و کار
با بلیس فتنه جو بودند یار
شرح آن در سورة ثانی گذشت
گر که خواهی سوی آن کن بازگشت
چون چشیدند آن ثمر را در زمان
شد بر ایشان عورت مخفی عیان
ریخت یعنی از تن ایشان را لباس
حکمت این شد مقتضی از رب ناس
برگها می دوختند از هر چه بود
عورت خود تا به آن پوشند زود
در گریز از شرم هر یک سو به سو
تا کس ایشان را نبیند رو به رو
کرد ایشان را نداء پروردگار
نهیتان آیا نکردم استوار
که حذر گیرید ز اکل این درخت
تا نه بر بیرون کشید از روضه رخت
هم نگفتم کآن بلیس نابکار
دشمنی باشد شما را آشکار
کرد بر آ دم خطاب آنگه که تو
میگریزی از من آیا سو به سو
گفت بل کآن باشد از شرمندگی
زآنچه بر من رفت اندر بندگی
می گریزم از گناه خویشتن
نی که از پروردگار مؤتمن
پس بگفتندی هم از شرم گناه
رَبنَا إنَّا ظَلَمنَآ یا اِله
ما به نفس خویش کردیم این ستم
ور نیامرزی تو ما را از کرم
هم نبخشایی گناه ای رب دین
پس یقین باشیم ما از خاسرین
گفت پس هابط شوید اندر زمین
بعض را بعضی است دشمن بالیقین
مار و شیطان، آدم و طاووس از آن
دشمن یکدیگرند از آن زمان
یا که مقصود از نتاج آدمند
که به هر حالی معاند با همند
شد شما را در زمین تا وقت مرگ
جایگاه و عیش و نوش و ساز و برگ
میزیید اندر زمین، میرید هم
زآن برون آیید هم در صور دم
ای بنی آدم فرستادیم ما
مر لباس و جامه از بهر شما
تا که عورات شما پوشد لباس
آنچه شیطان خواست کشفش در قیاس
مر عرب عریان شدندی در طواف
که ز ما در جامه ها سر زد خلاف
پس روا نبود که با این جامه ها
در طواف آییم اندر کعبه ما
آمد این آیت که نزد اهل هوش
جامه باشد از قبایح روی پوش
جامه ها باشد لباس و ریشتان
ساتر از مستقبح و تشویشتان
مر لباس از پنبه باشد در سیر
ریش از ابریشم و پشم و وَبَر
وآن لباسی که بپوشند آن به تن
از تواضع، وآن بود زبر و خشن
این شما را بِه بود زآن جامه ها
که بپوشند اهل کبر از عامه ها
هست تقوی جامۀ اهل نیاز
که نباشند اهل کبر و اهل ناز
جامۀ تقوی شما را بهتر است
وآن به اکرام و تواضع درخور است
بر دو گونه است ار نکو دانی لباس
آن یکی مر اهل ظاهر را اساس
جامۀ فتوی است بهر حفظ شرع
و امر احکام آنچه هست از اصل و فرع
جامۀ تقوی است از روی صفت
خاص اهل فقر و حال و معرفت
جامۀ فتوی بدن را ساتر است
زآنچه در شرع از بدی ها ظاهر است
وز لباس تقوی آمد بهره مند
قلب و روح و سرّ و خفی اندر پسند
بهرة دل صدق باشد در طلب
زآن شود پوشیده شهوت ، هم غضب
هست از تقوی محبّت حظّ روح
غیر مولی ستر زآن شد در فتوح
بهرة سِر رؤیت نور شهود
شد کز آن اشیاء نماند در نمود
وز لباس تقوی آن بهرة خفا
بر هویت بین بقای او به جا
مستتر ماند هویّتها همه
بی ز اشیاء اوست در اشیاء همه
آن هویّت کوست ساری در وجود
ماند و باقی رفت از چشم شهود
اول و آخر نماند غیر او
در شهود لا اله غیرهُ
گفت حیدر (ع) پیشوای متقین
هیچ شیئی را ندیدم من یقین
جز که بود او ، قبل شیء و بعد شیء
هم مع او راست یعنی ذات وی
یعنی آن شیء صورتی ز آیات بود
چون تعیّن رفت باقی ذات بود
این بود ز آیات حق یعنی لباس
تا مگر گردند ایشان حق شناس
۱- آیات ۱ تا ۱۳: بسم الله الرحمن الرحیم۳- آیات ۲۷ تا ۳۷: یٰا بَنِی آدَمَ لاٰ یَفْتِنَنَّکُمُ اَلشَّیْطٰانُ کَمٰا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ اَلْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمٰا لِبٰاسَهُمٰا لِیُرِیَهُمٰا سَوْآتِهِمٰا إِنَّهُ یَرٰاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاٰ تَرَوْنَهُمْ إِنّٰا جَعَلْنَا اَلشَّیٰاطِینَ أَوْلِیٰاءَ لِلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ (۲۷) وَ إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَةً قٰالُوا وَجَدْنٰا عَلَیْهٰا آبٰاءَنٰا وَ اَللّٰهُ أَمَرَنٰا بِهٰا قُلْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَأْمُرُ بِالْفَحْشٰاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَی اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ (۲۸) قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ اُدْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ کَمٰا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ (۲۹) فَرِیقاً هَدیٰ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ اَلضَّلاٰلَةُ إِنَّهُمُ اِتَّخَذُوا اَلشَّیٰاطِینَ أَوْلِیٰاءَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ یَحْسَبُونَ‌ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (۳۰) یٰا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا وَ لاٰ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاٰ یُحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ (۳۱) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اَللّٰهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبٰادِهِ وَ اَلطَّیِّبٰاتِ مِنَ اَلرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا خٰالِصَةً یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۳۲) قُلْ إِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّیَ اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَ اَلْإِثْمَ وَ اَلْبَغْیَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللّٰهِ مٰا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ (۳۳) وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذٰا جٰاءَ أَجَلُهُمْ لاٰ یَسْتَأْخِرُونَ سٰاعَةً وَ لاٰ یَسْتَقْدِمُونَ (۳۴) یٰا بَنِی آدَمَ إِمّٰا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیٰاتِی فَمَنِ اِتَّقیٰ وَ أَصْلَحَ فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ (۳۵) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ اِسْتَکْبَرُوا عَنْهٰا أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۳۶) فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیٰاتِهِ أُولٰئِکَ یَنٰالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ اَلْکِتٰابِ حَتّٰی إِذٰا جٰاءَتْهُمْ رُسُلُنٰا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قٰالُوا أَیْنَ مٰا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ قٰالُوا ضَلُّوا عَنّٰا وَ شَهِدُوا عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کٰانُوا کٰافِرِینَ (۳۷)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ أَنْظِرْنِی إِلیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ (۱۴) قٰالَ إِنَّکَ مِنَ اَلْمُنْظَرِینَ (۱۵) قٰالَ فَبِمٰا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرٰاطَکَ اَلْمُسْتَقِیمَ (۱۶) ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمٰانِهِمْ وَ عَنْ شَمٰائِلِهِمْ وَ لاٰ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شٰاکِرِینَ (۱۷) قٰالَ اُخْرُجْ مِنْهٰا مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ (۱۸) وَ یٰا آدَمُ اُسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ اَلْجَنَّةَ فَکُلاٰ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمٰا وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَکُونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِینَ (۱۹) فَوَسْوَسَ لَهُمَا اَلشَّیْطٰانُ لِیُبْدِیَ لَهُمٰا مٰا وُورِیَ عَنْهُمٰا مِنْ سَوْآتِهِمٰا وَ قٰالَ مٰا نَهٰاکُمٰا رَبُّکُمٰا عَنْ هٰذِهِ اَلشَّجَرَةِ إِلاّٰ أَنْ تَکُونٰا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونٰا مِنَ اَلْخٰالِدِینَ (۲۰) وَ قٰاسَمَهُمٰا إِنِّی لَکُمٰا لَمِنَ اَلنّٰاصِحِینَ (۲۱) فَدَلاّٰهُمٰا بِغُرُورٍ فَلَمّٰا ذٰاقَا اَلشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمٰا سَوْآتُهُمٰا وَ طَفِقٰا یَخْصِفٰانِ عَلَیْهِمٰا مِنْ وَرَقِ اَلْجَنَّةِ وَ نٰادٰاهُمٰا رَبُّهُمٰا أَ لَمْ أَنْهَکُمٰا عَنْ تِلْکُمَا اَلشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُمٰا إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ لَکُمٰا عَدُوٌّ مُبِینٌ (۲۲) قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ (۲۳) قٰالَ اِهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتٰاعٌ إِلیٰ حِینٍ (۲۴) قٰالَ فِیهٰا تَحْیَوْنَ وَ فِیهٰا تَمُوتُونَ وَ مِنْهٰا تُخْرَجُونَ (۲۵) یٰا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمْ لِبٰاساً یُوٰارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِبٰاسُ اَلتَّقْویٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آیٰاتِ اَللّٰهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (۲۶)
هوش مصنوعی: شیطان از خدا خواست که مهلت داده شود تا روز قیامت، و خدا به او گفت که او از مهلت‌یافتگان است. شیطان نیز گفت که به خاطر اینکه او را گمراه کرده، در راه راست به کمین انسان‌ها خواهد نشست و از هر طرف به آنها حمله خواهد کرد و بیشتر آنها را شکرگذار نخواهد یافت. خدا به شیطان گفت که از آنجا خارج شود و به او وعده داد که جهنم را از پیروان او پر خواهد کرد. سپس خدا به آدم و همسرش گفت که در بهشت ساکن شوند و از میوه‌های آن بخورند، اما به آن درخت خاص نزدیک نشوند، زیرا در این صورت از ظالمین خواهند شد. اما شیطان به آنها وسوسه کرد تا عریانی‌شان را ببیند و گفت که خدا شما را از آن درخت نهی کرده، زیرا ممکن است شما فرشته یا از جاودانی‌ها شوید. او به آنها قسم خورد که از مشاوران نیکوکار است و با فریب آنها را به سمت آن درخت کشاند. وقتی که از آن خوردند، عریانی‌شان نمایان شد و شروع به پوشاندن خود با برگ‌های بهشت کردند. خدا به آنها ندا داد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و نگفتم که شیطان دشمن روشن شماست؟ آنها هم گفتند خداوند ما، ما به خود ظلم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود. خدا به آنها گفت که همه شما به زمین پایین بروید و برای مدتی در آنجا زندگی خواهید کرد؛ در آنجا زندگی خواهید کرد، خواهید مرد و از آنجا خارج خواهید شد. خدا به بنی‌آدم گفت که برای شما لباسی فرستاده که عورات شما را می‌پوشاند و همچنین زینتی دیگر، اما لباس تقوا بهتر است که این از نشانه‌های خداست تا شاید یادآوری کنند.
گفت مهلت ده مرا تا روزی که برانگیخته (۱۴) گفت بدرستی که تو از مهلت‌دادگانی (۱۵) گفت پس بسبب اضلال کردن تو مرا هر آینه می‌نشینم البته از برای ایشان براه تو که راست است (۱۶) پس هر آینه می‌آیم ایشان را از میان دستهاشان و از پشت سرشان و از راستشان و از چپهاشان و نخواهی یافت بیشترین ایشان را شکرکنندگان (۱۷) گفت بیرون رو از آن نکوهیده رانده شده هر آینه آنکه پیروند تو را از ایشان هر آینه پر سازم البته دوزخ را از شما همه (۱۸) و ای آدم ساکن شو تو و جفت در بهشت پس بخورید از هر جا که خواسته باشید و نزدیک مشوید این درخت را پس خواهید شد از ستمکاران (۱۹) پس وسوسه کرد مر ایشان را شیطان تا ظاهر گرداند مر ایشان را آنچه پوشیده بود از ایشان از عورتهاشان و گفت نهی نکرد شما را پروردگارتان از این درخت مگر آنکه بشوید دو فرشته یا بشوید از جاودانیان (۲۰) و سوگند خورد از برای ایشان که من مر شما را هر آینه از نیک خواهانم (۲۱) پس فرود آورد ایشان را بفریب پس چون چشیدند از آن درخت ظاهر گشت مر ایشان را عورتهاشان و در ایستادند که می‌چسبانیدند بر اندو از برگ بهشت و ندا کرد ایشان را پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم مر شما را بدرستی که شیطان مر شما را دشمنی است آشکار (۲۲) گفتند پروردگار ما ستم کردیم بر نفسهامان و اگر نیامرزی تو ما را و نبخشی ما را هر آینه باشیم البته از زیانکاران (۲۳) گفت فرو شوید بعضی‌تان مر بعضی را دشمن و مر شما راست در زمین جای قراری و مایه تعیشی تا وقتی (۲۴) گفت در آن زندگانی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده می‌شوید (۲۵) ای فرزندان آدم بحقیقت فرو فرستادیم بر شما پوششی که بپوشد عورتهای شما را و اساس تجملی و لباس پرهیزکاری آن بهتر است آن از آیتهای خداست باشد که ایشان پند گیرند (۲۶)
هوش مصنوعی: از او خواست که به او مهلت دهد تا روزی که برانگیخته می‌شود. او پاسخ داد که تو از مهلت‌دهندگان هستی و به خاطر فریب دادن او، قسم خورد که به دنبال انسان‌ها خواهد نشست و آنها را از هر سو خواهد گمراه کرد و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهد یافت. سپس به او گفت که از ساحت نکوهش شده خارج شود و او را به گمراه کردن انسان‌ها تهدید کرد. آدم و همسرش در بهشت بودند و به آنها گفته شد که از هر غذایی که خواستند بخورند اما به نزدیک آن درخت نروند، زیرا که سبب ستمکار شدنشان می‌شود. شیطان آنها را وسوسه کرد تا آنچه را که از آنها پنهان بود، آشکار کند و گفت که خداوند آنها را از خوردن از این درخت باز نداشته جز اینکه ممکن است دو فرشته شوند یا از جاودانگان. او به آنها قسم خورد که خیرخواه آنهاست و با فریب آنها را به خوردن از آن درخت ترغیب کرد. وقتی که از آن درخت خوردند، عوریت‌هایشان نمایان شد و شروع به پوشاندن خود با برگ‌های بهشت کردند. پروردگارشان به آنها گفت که آیا به آنها نگفته بود که از این درخت نخورید و شیطان دشمنی آشکار برای شماست؟ آنها اعتراف کردند که به خود ظلم کرده‌اند و اگر خداوند آنها را نبخشد، از زیانکاران خواهند بود. به آنها گفته شد که هر یک دشمن دیگری خواهند بود و در زمین محل سکونت و رزق خواهید داشت تا زمانی مشخص. در این دنیا زندگی می‌کنید و خواهید مرد و از آن بیرون می‌آورده خواهید شد. به فرزندان آدم گفته شد که واقعا به آنها پوششی فرستاده شده که عوریت‌هایشان را بپوشاند و پوشش تقوا بهترین است و این نشانه‌هایی از خداست تا پند گیرند.
گفت مهلت ده مرا تا یُبعَثُون
کینه تا بکشم ز خصم از صد فسون
هوش مصنوعی: گفت که به من فرصتی بده تا کسانی که با کینه و دشمنی به سراغم آمده‌اند، را از بین ببرم و با ترفند و تدابیرم بر آنها فائق بیایم.
آنکه باعث گشت بر این خواری ام
کرد از باب کرم متواری ام
هوش مصنوعی: کسی که سبب ذلت و ناچیزیم شد، به خاطر لطفش از من دوری می‌کند.
رفت یکجا خرمنم بر باد او
کینه بکشم تا ابد ز اولاد او
هوش مصنوعی: خرمنم به یکباره ویران شد و من تا ابد به خاطر او کینه‌ای در دل خواهم داشت، حتی از نسل او.
گفت مهلت دادمت ایّام چند
تا که فرزندان آدم زنده اند
هوش مصنوعی: گفت که به تو فرصتی داده‌ام تا چند روزی در این دنیا زندگی کنی، چون هنوز نسل آدمیان زنده‌اند.
تا تو باشی امتحان زشت و خوب
هر کجا باشد رهت جز در قلوب
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو هستی، آزمایش خوب و بد در هر مکانی وجود دارد، مگر در دل‌ها.
زآنکه اندر قلب جای غیر نیست
فوق خود مر نفس دون را سیر نیست
هوش مصنوعی: چون در قلب انسان جایی برای غیر خود وجود ندارد، نفس پست او نمی‌تواند به بالا صعود کند.
نفس همرتبه است بی شک با بلیس
بلکه خود نفس است شیطان خسیس
هوش مصنوعی: نفس انسانی از لحاظ ویژگی‌ها و تمایلات می‌تواند شبیه به شیطان باشد. در واقع، این نفس است که به ما وسوسه و خواسته‌های نادرست القا می‌کند و در این زمینه، ظرفیت‌های منفی و خودخواهی را در ما فعال می‌کند.
تا که در نفسی طبیعت غالب است
جنس خود را دان که شیطان جاذب است
هوش مصنوعی: به مدت زمانی که نفس انسانی بر انسان چیره است، باید شناخت و خودآگاهی نسبت به ذات و ویژگی‌های خود داشته باشی، زیرا وسوسه‌ها و تمایلات منفی امکان جذب تو را دارند.
ور کج اندیشی در آید در ستیز
کز چه مهلت دادش او تا رستخیز
هوش مصنوعی: اگر کسی با تفکر نادرست درگیر شود، باید بداند که چه دلیلی وجود دارد که او تا زمان برپایی قیامت مهلت یافته است.
اندر این معنی بود رمزی دقیق
گوش کن داری گر ادراکی عمیق
هوش مصنوعی: در این موضوع، راز و رمز خاصی وجود دارد. به دقت گوش فرا بده؛ اگر درک عمیقی داری، می‌توانی به آن پی ببری.
آدم از نفس و طبیعت وز مزاج
باشد اندر زندگانی لاعلاج
هوش مصنوعی: انسان به خاطر ویژگی‌های نفسانی، طبیعت و مزاج خود در زندگی دچار مشکلاتی است که درمان‌پذیر نیستند.
گر طبیعت ماند اندر وی ز کار
نیست او را زندگانی برقرار
هوش مصنوعی: اگر طبیعت او را رها کند و به کار نیفتد، دیگر زندگی برای او پایدار نخواهد بود.
تا قیامت پس هوی با آدم است
دیو سرکش با هوی هم توأم است
هوش مصنوعی: تا پایان دنیا، وسوسه‌ها و خواسته‌های نفسانی همیشه با انسان همراه خواهد بود و همچنان که دیو سرکش با این خواسته‌ها در ارتباط است.
زآن هوای نفس را از اصل و فرع
خوانده شیطان کامل اندر نطق شرع
هوش مصنوعی: نفس انسانی، مانند شیطانی است که در ظاهر و باطن فرد تأثیر می‌گذارد و به گونه‌ای کامل در کلمات و رفتارهای او نفوذ دارد.
عارفان را در سلوک و در فتوح
تا مقام کشف قلب و سیر روح
هوش مصنوعی: دست‌یابی عارفان به مراحل و موفقیت‌ها، آنها را به جایی می‌رساند که بتوانند دل را بشناسند و روح خود را به سیر و سفر در این عالم برسانند.
کاندر آن گردد هویدا رستخیز
نیستشان راحت ز نفس پر ستیز
هوش مصنوعی: در آنجا مشخص می‌شود که رستاخیز وجود ندارد و آن‌ها از نفس پرخاشگر خود راحت نیستند.
نکته ها را گر نکو فهمی تمام
اعتراضت مینماند در کلام
هوش مصنوعی: اگر نکات را به خوبی درک کنی، تمامی انتقادهایت فقط به کلام محدود می‌شود.
گفت شیطان پس چه کردی گمرهم
هم به ترک سجده دور از درگهم
هوش مصنوعی: شیطان گفت: پس چه کار کردی؟ من هم به دلیل ترک سجده، از درگاهت دور شدم.
می نشینم بر صراطت کوست راست
بهر ایشان بر هر آنچه نارواست
هوش مصنوعی: من بر راه تو می‌نشینم، کجاست؟ راست و صحیح است. به خاطر آن‌ها، بر هر چیزی که نادرست است، تأمل می‌کنم.
راهشان یعنی زنم از راه دین
همچو دزدان که درآیند از کمین
هوش مصنوعی: من برای آن‌ها مانند دزدی که از پشت مخفیانه به راه می‌آید، از دین دور می‌شوم.
آیم ایشان را ز پیش و از عقب
گاه پیدا گاه پنهان در طلب
هوش مصنوعی: من با آنها در جلو و عقب می‌آیم، گاهی در دسترس و گاهی پنهان، در جستجوی آنها.
آخرت یعنی که پیش آینده است
سهل بنمایم بر ایشان هر چه هست
هوش مصنوعی: در آخرت، آینده‌ای نزدیک به نظر می‌رسد و من می‌توانم به راحتی هر چیزی را که هست، برای آنها توضیح دهم و نشان دهم.
وآن نباشد مختفی بر خاص و عام
هست روشنتر ز شمس بی غمام
هوش مصنوعی: این موضوع بر کسی پنهان نیست و برای همه روشن است، همان‌طور که خورشید بدون ابر نورش را منتشر می‌کند.
گوید ار کس روز روشن تیره است
عقلت ار باور نمایی خیره است
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که روز روشن تاریک است، باید بدانی که اگر به این حرف ایمان بیاوری، دیوانه‌ای.
در گمان افتی که بعد از فوت تن
چون تواند بود باقی نفس من
هوش مصنوعی: آیا پس از مرگ بدنم، نفس من چگونه می‌تواند باقی بماند؟
غیر از این عالم بود یا عالمی
دیو دان کز پیش راهت زد همی
هوش مصنوعی: جز این دنیا، دنیای دیگری وجود دارد که در آن شیطان بر راهت مانع‌تراشی می‌کند.
وآنکه آید از قفا یعنی نهان
باشد آن دنیا و شیئیات آن
هوش مصنوعی: کسی که از پشت سر می‌آید به معنای این است که آن دنیا و واقعیت‌هایش پنهان و مخفی هستند.
حبّ جاه و مال و اخذ زرّ و سیم
خواه باشد از ستم خواه از یتیم
هوش مصنوعی: عشق به مقام و ثروت و گرفتن طلا و نقره، چه از طریق ظلم به دیگران باشد و چه از طریق بهره‌کشی از یتیمان.
وآنکه می آید برون از راه راست
در عملهای نکو عُجب و ریاست
هوش مصنوعی: کسی که از مسیر درست خارج می‌شود و کارهای نیک انجام می‌دهد، دچار خودپسندی و محبت به مقام و ریاست می‌گردد.
وآنکه می آید ز چپ تا ره زند
لذت عصیان به دل شیرین کند
هوش مصنوعی: کسی که از سمت چپ می‌آید، در حالی که دچار وسوسه می‌شود، لذتی از سرکشیدن برمی‌دارد و دلش را شیرین می‌کند.
حاصل از هر ره درآید بر عباد
تا دهد کِشت عملها را به باد
هوش مصنوعی: هر چیزی که از هر طریقی به دست آید، برای بندگان، به عنوان پاداشی است که کارهای درست و نیکشان را به باد می‌دهد.
گفت ابلیس از بنی آدم یقین
نیستند اکثر تو را از شاکرین
هوش مصنوعی: ابلیس بیان می‌کند که بسیاری از انسان‌ها به درستی شکرگزار نیستند و در ایمانشان تردید دارند.
نیستشان بر نعمت منعم سپاس
وین نگفت الاّ که از فرض و قیاس
هوش مصنوعی: این افراد به خاطر نعمت‌هایی که دارند، شکرگزاری نمی‌کنند و تنها دلیل این بی‌توجهی آن است که فقط به قواعد و فرضیات منطقی توجه می‌کنند.
زآنکه چون مقصود خویش از بوالبشر
کرد حاصل جمله از اکل شجر
هوش مصنوعی: زیرا هنگامی که بوالبشر، مقصود خود را به دست آورد، تمام نتیجه از خوردن میوه درختان به دست آمد.
شد گمان او، کز او بی گفتگو
اضعفند البته فرزندان او
هوش مصنوعی: او فکر می‌کند که فرزندانش بدون شک از او ضعیف‌تر هستند.
میتوان از راهشان بردن تمام
همچنان که بردم از ره آن همام
هوش مصنوعی: می‌توان به راحتی از مسیر آن‌ها منحرف شد، همان‌طور که من توانستم آن بزهکار را از راهش دور کنم.
گفت حق او را ز جنّت رو برون
عیبناک و رانده و خوار و زبون
هوش مصنوعی: گفتند که حق او را از بهشت بیرون کرده‌اند و او به خاطر عیب‌هایش راند شده و خوار و زبون گردیده است.
باالله ار ز ایشان کَست تابع شود
از شما پر دوزخ از واقع شود
هوش مصنوعی: اگر کسی از شما پیروی کند، با خداوند قسم، او نیز به دوزخ خواهد افتاد.
بعد از آن گفتیم با آدم عیان
که تو با جفتت بمان اندر جنان
هوش مصنوعی: پس از آن به آدم گفتیم که تو باید همراه همسرت در بهشت بمانی.
هم خورید از هر کجا خواهید باز
آن ثمرها که بر آن باشد نیاز
هوش مصنوعی: از هر جایی که دوست دارید، بخورید و نوش جان کنید. اما میوه‌هایی که می‌خورید، باید با نیازهایتان سازگار باشد.
لیک نزدیکی به سوی این شجر
کوست گندم می نجویید از ثمر
هوش مصنوعی: اما نزدیک شدن به این درخت است که نباید از ثمر آن گندم خواست.
میتوان دادن تمیز از آن به خود
نیک و بد زآن شد درخت نیک و بد
هوش مصنوعی: انسان می‌تواند از آنچه که به دیگران ارائه می‌دهد، حالات نیک و بد خود را بشناسد. این مانند درختی است که میوه‌های خوب و بدی می‌دهد.
ور خورید از آن به ظلم افسانه اید
هم برون از این سرا و خانه اید
هوش مصنوعی: اگر از ظلم و افسانه‌ای که در این دنیا دارید، تغذیه کنید، پس شما نیز از این عالم و مکان به بیرون رفته‌اید.
وسوسه پس کرد دیو بد سیر
سویشان بر کشف سوء مستتر
هوش مصنوعی: وسوسه‌ی شیطان را کنار زدند و آن موجود بدخواه را از پنهان‌کاری‌هایش فاش کردند.
آنچه بُد پوشیده یعنی زآن دو جفت
خود نمی دیدند آن را بی ز گفت
هوش مصنوعی: آنچه وجود داشت و پنهان بود، یعنی آن دو نفر خود را نمی‌دیدند و به خاطر سخن نمی‌توانستند آن را درک کنند.
زآن دو تن می خواست دیو بد خصال
کشف عورت را که یابند انفعال
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که دیو بد ذات از دو نفر خواسته است که پرده‌پوشی را کنار بزنند تا نقاط ضعف و نارسایی‌های آنها را پیدا کند. این موضوع نشان دهنده‌ی تلاش برای کشف حقیقت و ضعف‌های نهفته در شخصیت افراد است.
گشته وارد در خبر کاهل جنان
عورت ایشان ندیدندی عیان
هوش مصنوعی: در خبرها آمده است که اهل بهشت از تماشای آرایش و زیبایی‌های ایشان بی‌علاقه و بی‌دنیا هستند و هرگز به صورت روشن و واضح نتوانسته‌اند آن را مشاهده کنند.
آدم و حوا ندیدی هم صریح
عورتِ هم را که بس باشد قبیح
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینی که آدم و حوا حتی در زمان خودشان هم عیوب یکدیگر را به وضوح نمی‌دیدند؟ این به نوعی نشانه بی‌ادبی و زشت‌کاری است.
بود دیو آگاه کز اکل شجر
جامه ها ریزد از ایشان سر به سر
هوش مصنوعی: دیو آگاه شد که از خوردن میوه‌ها، لباس‌ها به طور کامل از آن‌ها برمی‌چیند.
گفتشان که نهی شان پروردگار
زین نکرد الاّ به سلب اعتبار
هوش مصنوعی: خدای متعال به خاطر از بین بردن اعتبار و ارزش آنها، دستور نهی دادن به آنها را صادر کرد.
دو مَلَک باشید بس نیکو سرشت
جاودان از اکل گندم در بهشت
هوش مصنوعی: دو فرشته وجود دارند که با ویژگی‌های نیکو و والا خلق شده‌اند و برای همیشه در بهشت از خوردن گندم بهره‌مند هستند.
زنده یا مانید با صد اعتلا
ره نیابد مرگ هرگز در شما
هوش مصنوعی: اگر زنده باشید یا با صدای بلند زندگی کنید، مرگ هرگز به شما دست نخواهد یافت.
با وجود آن وساوس، بوالبشر
بس تأمل داشت در اکل شجر
هوش مصنوعی: با وجود افکار و نگرانی‌هایی که داشت، بوالبشر باز هم در مورد خوردن میوه‌ها فکر و تأمل زیادی می‌کرد.
بهر ایشان خورد سوگند این چنین
که شما را نک منم از ناصحین
هوش مصنوعی: برای آنها سوگند خوردم که شما را نصیحت کنم، چون من از مشاوران هستم.
مشفقم من در نصیحت در کلام
زنده مانید ار خورید از وی مدام
هوش مصنوعی: من در نصیحت کردن محبت دارم؛ اگر همیشه از آن استفاده کنید، زندگی‌تان زنده و پویا خواهد بود.
وآن دو هم سوگند خوردند از پسند
که کنند از وی قبول نصح و پند
هوش مصنوعی: آن دو نیز با یکدیگر پیمان بستند که از او نصیحت و پند را بپذیرند و قبول کنند.
پس فرود آوردشان بر آن درخت
بر فریب و کذب و آن سوگند سخت
هوش مصنوعی: پس آن‌ها را به آن درخت (آگاهی) فرود آوردند، بر اساس فریب و دروغ و قسمی سخت.
یا که کرد اهباطشان ز اعلی مقام
سوی اسفل زآن تقلب در کلام
هوش مصنوعی: شاید این اتفاق به خاطر بالاتر بودن مقام آنها از جایگاه پایین‌ترشان باشد، که باعث تغییر و تحول در صحبت‌هایشان شده است.
مار و طاووس اندر آن وسواس و کار
با بلیس فتنه جو بودند یار
هوش مصنوعی: مار و طاووس در آن وضعیت نگران‌کننده و مشغول به کار با ابلیس بودند که فریبکار و فتنه‌گر است و در حقیقت با هم هم‌پیمان بودند.
شرح آن در سورة ثانی گذشت
گر که خواهی سوی آن کن بازگشت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی درباره این موضوع بیشتر بدانی، می‌توانی به توضیحات ارائه شده در بخش دوم برگردی.
چون چشیدند آن ثمر را در زمان
شد بر ایشان عورت مخفی عیان
هوش مصنوعی: زمانی که آنها آن میوه را چشیدند، ناگهان چیزهای پنهان و نهفته برایشان آشکار شد.
ریخت یعنی از تن ایشان را لباس
حکمت این شد مقتضی از رب ناس
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که بر تن انسان‌ها لباسی از حکمت پوشانده شده است، و این وضعیت به خواست و اراده پروردگار حاصل شده است.
برگها می دوختند از هر چه بود
عورت خود تا به آن پوشند زود
هوش مصنوعی: برگ‌ها از هر چیزی که داشتند، می‌دوختند تا آن را سریعاً به عنوان پوشش خود بپوشانند.
در گریز از شرم هر یک سو به سو
تا کس ایشان را نبیند رو به رو
هوش مصنوعی: در تلاش برای فرار از شرم و خجالت، هر کس به سمتی می‌رود تا کسی او را رو در رو نبیند.
کرد ایشان را نداء پروردگار
نهیتان آیا نکردم استوار
هوش مصنوعی: آیا من شما را به صدای پروردگار خود نخواندم و دعوت نکردم که ثابت قدم باشید؟
که حذر گیرید ز اکل این درخت
تا نه بر بیرون کشید از روضه رخت
هوش مصنوعی: از خوردن میوه این درخت پرهیز کنید تا این‌که چهره‌تان را از بهشت بیرون نکند.
هم نگفتم کآن بلیس نابکار
دشمنی باشد شما را آشکار
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه نگفته‌ام که آن شیطان تبهکار، دشمنتان باشد.
کرد بر آ دم خطاب آنگه که تو
میگریزی از من آیا سو به سو
هوش مصنوعی: وقتی تو از من فاصله می‌گیری و به سمت دیگری می‌روی، آیا من باید به تو بگویم که این کار درست نیست؟
گفت بل کآن باشد از شرمندگی
زآنچه بر من رفت اندر بندگی
هوش مصنوعی: او گفت: "این احساس شرمندگی به خاطر آن چیزی است که در مسیر بندگی بر من گذشت."
می گریزم از گناه خویشتن
نی که از پروردگار مؤتمن
هوش مصنوعی: من از اشتباهات خودم فرار می‌کنم، نه به خاطر این که از خداوندی بی‌پناه و حمایت‌گر بترسم.
پس بگفتندی هم از شرم گناه
رَبنَا إنَّا ظَلَمنَآ یا اِله
هوش مصنوعی: پس از آن، به خاطر شرم از گناه، گفتند: پروردگارا، ما به خود ظلم کردیم، ای خدا.
ما به نفس خویش کردیم این ستم
ور نیامرزی تو ما را از کرم
هوش مصنوعی: ما به خودمان ظلم کردیم، حالا اگر تو بخواهی ما را ببخشی، این به بزرگواری و رحم تو بستگی دارد.
هم نبخشایی گناه ای رب دین
پس یقین باشیم ما از خاسرین
هوش مصنوعی: خداوند، اگر گناه ما را نمی‌بخشی، پس ما به طور قطع از زیان‌کاران خواهیم بود.
گفت پس هابط شوید اندر زمین
بعض را بعضی است دشمن بالیقین
هوش مصنوعی: پس گفت: حالا به زمین پایین بیایید، زیرا در میان شما عده‌ای هستند که دشمن یکدیگرند.
مار و شیطان، آدم و طاووس از آن
دشمن یکدیگرند از آن زمان
هوش مصنوعی: مار و شیطان، آدم و طاووس از دیرباز با یکدیگر دشمنی داشته‌اند.
یا که مقصود از نتاج آدمند
که به هر حالی معاند با همند
هوش مصنوعی: آیا مقصود از فرزندان آدم این است که با هر شرایطی دشمنی و مخالفت با یکدیگر دارند؟
شد شما را در زمین تا وقت مرگ
جایگاه و عیش و نوش و ساز و برگ
هوش مصنوعی: شما تا زمان مرگ در این دنیا با آرامش و لذت و همه چیزهایی که نیاز دارید زندگی می‌کنید.
میزیید اندر زمین، میرید هم
زآن برون آیید هم در صور دم
هوش مصنوعی: شما در این دنیا زندگی می‌کنید و همچنین از آن خارج می‌شوید، و به مانند صدا در صور دم، با انتقال به دنیای دیگر، تغییر می‌کنید.
ای بنی آدم فرستادیم ما
مر لباس و جامه از بهر شما
هوش مصنوعی: ای انسان‌ها، ما لباس و پوشش را برای شما فرستادیم.
تا که عورات شما پوشد لباس
آنچه شیطان خواست کشفش در قیاس
هوش مصنوعی: تا زمانی که عیوب و نقص‌های شما را بپوشاند، لباس‌هایی که شیطان می‌خواهد به نمایش می‌گذارد.
مر عرب عریان شدندی در طواف
که ز ما در جامه ها سر زد خلاف
هوش مصنوعی: عرب عریان در حال طواف به دور خانه خدا قرار گرفت، چرا که در جامه‌های ما ناهماهنگی و تضاد وجود داشت.
پس روا نبود که با این جامه ها
در طواف آییم اندر کعبه ما
هوش مصنوعی: پس شایسته نیست که با این لباس‌ها به دور کعبه بچرخیم.
آمد این آیت که نزد اهل هوش
جامه باشد از قبایح روی پوش
هوش مصنوعی: این آیه نشان می‌دهد که برای افراد باهوش، می‌تواند زینتی باشد که نواقص و عیوب را بپوشاند.
جامه ها باشد لباس و ریشتان
ساتر از مستقبح و تشویشتان
هوش مصنوعی: لباس‌ها باید پوشش دهنده و ریش‌هایتان حجاب‌تان از ناخوشایند و ناپسند باشد.
مر لباس از پنبه باشد در سیر
ریش از ابریشم و پشم و وَبَر
هوش مصنوعی: لباس من از پنبه است، در حالی که ریشم از ابریشم، پشم و مو ساخته شده است.
وآن لباسی که بپوشند آن به تن
از تواضع، وآن بود زبر و خشن
هوش مصنوعی: لباسی که به خاطر تواضع بر تن می‌کنند، باید زبر و خشن باشد.
این شما را بِه بود زآن جامه ها
که بپوشند اهل کبر از عامه ها
هوش مصنوعی: این شما را بهتر می‌کند از لباس‌هایی که افراد متکبر می‌پوشند.
هست تقوی جامۀ اهل نیاز
که نباشند اهل کبر و اهل ناز
هوش مصنوعی: تقوی، مانند لباس است برای کسانی که به نیازمندی‌های خود واقفند و در عین حال از خودبزرگ‌بینی و فخر فروشی دور هستند.
جامۀ تقوی شما را بهتر است
وآن به اکرام و تواضع درخور است
هوش مصنوعی: پوشش و لباس تقوی بهتر است، زیرا نشان‌دهنده‌ی احترام و فروتنی است.
بر دو گونه است ار نکو دانی لباس
آن یکی مر اهل ظاهر را اساس
هوش مصنوعی: دو نوع لباس وجود دارد، اگر خوب دقت کنی. یکی از آنها مربوط به اهل ظاهر است که پایه و اساس خاص خود را دارد.
جامۀ فتوی است بهر حفظ شرع
و امر احکام آنچه هست از اصل و فرع
هوش مصنوعی: پوشش فتوا برای محافظت از قوانین شرع و احکام است، چه مسائل اصلی و چه جزئیات آن.
جامۀ تقوی است از روی صفت
خاص اهل فقر و حال و معرفت
هوش مصنوعی: جامه‌ی تقوا به ویژگی‌های خاص افرادی که به سوی فقر، حال و شناخت واقعی رفته‌اند تعلق دارد.
جامۀ فتوی بدن را ساتر است
زآنچه در شرع از بدی ها ظاهر است
هوش مصنوعی: لباس فتوای شرعی مانند پوششی است که بدن را از بدی‌ها و معصیت‌ها که در دین مشخص شده، محافظت می‌کند.
وز لباس تقوی آمد بهره مند
قلب و روح و سرّ و خفی اندر پسند
هوش مصنوعی: از پوشش تقوا، دل و روح و اسرار درونی انسان بهره‌مند می‌شوند و در نظر خداوند مقبول واقع می‌شوند.
بهرة دل صدق باشد در طلب
زآن شود پوشیده شهوت ، هم غضب
هوش مصنوعی: خوشی و لذت دل از حقیقت و صدق در جستجو به دست می‌آید؛ وقتی که انسان در پی این خواسته‌های واقعی باشد، شهوت و خشم برای او پنهان و کم‌رنگ می‌شوند.
هست از تقوی محبّت حظّ روح
غیر مولی ستر زآن شد در فتوح
هوش مصنوعی: از تقوا و پرهیزکاری، محبت و دوستی حاصل می‌شود، و روح غیر از مولی (سرپرست) در روشنایی و پیروزی‌ها از این محبت بهره‌مند می‌شود.
بهرة سِر رؤیت نور شهود
شد کز آن اشیاء نماند در نمود
هوش مصنوعی: سود و فایده‌ای که از دیدن نور حقیقت به دست می‌آید، به قدری زیاد است که دیگر چیزی از اشیاء ظاهری باقی نمی‌ماند.
وز لباس تقوی آن بهرة خفا
بر هویت بین بقای او به جا
هوش مصنوعی: از پوشش تقوا، لذت پنهانی را بر هویت ببین؛ که باقی ماندن او به جا است.
مستتر ماند هویّتها همه
بی ز اشیاء اوست در اشیاء همه
هوش مصنوعی: وجود تمامی چیزها بدون حضور او در آنها پنهان است و هیچ چیز وجود ندارد که هویت واقعی‌اش از او جدا باشد.
آن هویّت کوست ساری در وجود
ماند و باقی رفت از چشم شهود
هوش مصنوعی: هویت آن چیزی که در وجود باقی ماند و از دید ما ناپدید شد.
اول و آخر نماند غیر او
در شهود لا اله غیرهُ
هوش مصنوعی: در ابتدای کار و در انتهای آن، جز او هیچ چیز دیگری در حوزه ایمان و دید وجود ندارد.
گفت حیدر (ع) پیشوای متقین
هیچ شیئی را ندیدم من یقین
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمود که هیچ چیز را به طور قطعی مشاهده نکرده‌ام.
جز که بود او ، قبل شیء و بعد شیء
هم مع او راست یعنی ذات وی
هوش مصنوعی: تنها اوست که قبل و بعد از هر چیزی وجود دارد و ذات او همیشه با هر چیز همراه است.
یعنی آن شیء صورتی ز آیات بود
چون تعیّن رفت باقی ذات بود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چیزی که در ابتدا به صورت یک تصویر یا نماد جلوه‌گری می‌کند، زمانی که مشخصات و ویژگی‌های آن از بین برود، فقط ماهیت اصلی و ذات آن باقی می‌ماند. به عبارت دیگر، آنچه که ما می‌بینیم تنها ظاهری است و جوهر حقیقی آن پس از زوال ویژگی‌ها نمایان می‌شود.
این بود ز آیات حق یعنی لباس
تا مگر گردند ایشان حق شناس
هوش مصنوعی: این بیان از آیات الهی نشان می‌دهد که لباس و ظواهر بیرونی موجب می‌شود که انسان‌ها بتوانند حقیقت را بشناسند و درک کنند. هدف از این امر این است که آن‌ها به علم و شناخت عمیق‌تری از حقیقت نائل آیند.