گنجور

۱۸- آیات ۱۷۲ تا ۱۸۰

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلیٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ إِنّٰا کُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِینَ (۱۷۲) أَوْ تَقُولُوا إِنَّمٰا أَشْرَکَ آبٰاؤُنٰا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّٰا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلْمُبْطِلُونَ (۱۷۳) وَ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ وَ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۱۷۴) وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اَلَّذِی آتَیْنٰاهُ آیٰاتِنٰا فَانْسَلَخَ مِنْهٰا فَأَتْبَعَهُ اَلشَّیْطٰانُ فَکٰانَ مِنَ اَلْغٰاوِینَ (۱۷۵) وَ لَوْ شِئْنٰا لَرَفَعْنٰاهُ بِهٰا وَ لٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی اَلْأَرْضِ وَ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذٰلِکَ مَثَلُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا فَاقْصُصِ اَلْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (۱۷۶) سٰاءَ مَثَلاً اَلْقَوْمُ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ أَنْفُسَهُمْ کٰانُوا یَظْلِمُونَ (۱۷۷) مَنْ یَهْدِ اَللّٰهُ فَهُوَ اَلْمُهْتَدِی وَ مَنْ یُضْلِلْ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْخٰاسِرُونَ (۱۷۸) وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ یَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاٰ یُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ یَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِکَ کَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ (۱۷۹) وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنیٰ فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا اَلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمٰائِهِ سَیُجْزَوْنَ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۸۰)

و هنگامی که گرفت پروردگار تو از بنی آدم از پشتهای ایشان فرزندانشان و گواه گرفت ایشان را بر خودشان آیا نیستم من پروردگار شما گفتند آری گواه شدیم مبادا بگوئید روز قیامت به درستی که بودیم ما از این بیخبران (۱۷۲) یا بگوئید جز این نیست شرک آوردند پدران ما از پیش و بودیم فرزندان از بعد ایشان آیا پس هلاک می‌سازی ما را بآنچه کردند تباه‌کاران (۱۷۳) و هم چنین تفصیل می‌دهیم آیتها را و باشد که ایشان بازگشت کنند (۱۷۴) و بخوان بر ایشان خبر آنکه دادیم او را آیتهامان پس بیرون آمد از آنها پس از پی رفت او را شیطان پس شد از گمراهان (۱۷۵) و اگر می‌خواستیم هر آینه برتری می‌دادیم او را به آنها و لیکن او اقامت کرد بزمین و پیروی کرد خواهش خود را پس مثل او مثل سگست اگر حمله می‌کنی بر او زبان از دهن بیرون می‌آورد و یا وا می‌گذاریدش زبان از دهن بیرون می‌آورد آن مثل گروهی است که آنان تکذیب کردند آیتهای ما را پس بخوان قصه‌ها را باشد که ایشان اندیشه کنند (۱۷۶) بدند در مثل آن گروهی که تکذیب می‌کردند بآیتهای ما و بر خودشان بودند که ستم می‌کردند (۱۷۷) کسی را که راه نماید خدا پس اوست راه یافته و کسی را که اضلال کند پس آن گروه ایشانند زیانکاران (۱۷۸) و بحقیقت آفریدیم از برای دوزخ بسیاری را از جن و آدمیان که مر ایشان‌راست دلهایی که نمی‌یابند بان و مر ایشان‌راست چشمهایی که نمی‌بینند بانها و مر ایشان‌راست گوشهایی که نمی‌شنوند بانها آنها چون چهارپایان‌اند بلکه ایشان گمراه‌ترند آن گروه ایشانند بیخبران (۱۷۹) و مر خدا راست نامهای نیکو پس بخوانیدش بانها و واگذارید آنها را که میل بباطل می‌نمایند در نامهای او بزودی جزا داده می‌شوند آنچه را بودند که می‌کردند (۱۸۰)

یاد کن بگرفت چون پروردگار
از بنی آدم به دور روزگار
از ظهور اعنی که از اصلابشان
پشت در پشت از ره و آدابشان
نسلشان از بعد نسلی در فزون
همچنین آورد پی در پی برون
همچنین بگرفت ایشان را گواه
بر نفوس خویشتن بی اشتباه
یعنی اندر عقلهاشان بر نهاد
آنچه داعی بود بر ربّ العباد
اندر اقرار ربوبیّت به جد
که بر آن هر نفس باشد مستعد
بر شما آیا نی ام پرودگار
جمله گفتند آری این است آشکار
اندر این آیت سخن باشد فزون
در میان اهل تفسیر و فنون
نیست لازم ذکر آنها بالتمام
آنچه آن وافی است در نظم کلام
این بود بر وجه تحقیق متین
کز بشر بگرفت عهد آن رب دین
کو بود پروردگار این عباد
سر نپیچند از اطاعت و انقیاد
هم بنپرستند چیزی را جز او
شرک بر وی ناورند از هیچ رو
هستی اش داعی است او را بالعهود
کش بود پروردگاری در وجود
عقل و فهمش هم بر این باشد گواه
وین گواهی را ملک دارد نگاه
گفت زآن حق با ملایک شاهدند
کاین خلایق اندر این عهد آمدند
عقل و روح اعنی بشر را بر اِله
شد بر اقرار عبودیّت گواه
پس گواهش گر خود او باشد رواست
ور خداوند و ملایک هم بجاست
پس چو بودند این ذراری لاعلاج
در ظهور خویش از طبع و مزاج
مر طبیعت گشت ایشان را حجاب
رفتشان از یاد آن عهد و ایاب
در قیامت چونکه گردد پرده باز
مر پدید آید حقیقت از مجاز
می بگویند اهل غفلت یا هوی
بیخبر بودیم زین اقرار ما
یا جز این گویند نبود که بُدند
مر پدرهامان به شرک از پیش چند
پیشتر یعنی که از ما جَدّ و باب
همچو ما بودند اندر احتجاب
ما بُدیم از بعدشان ذریّتی
گر چو ایشانیم زین در غفلتی
پس کنی ما را هلاک آیا کنون
بر فعال گمرهان و مبطلون
یعنی این غفلت بود در آدمی
کز فزونی زآن نهد رو بر کمی
ما هم از پشت پدرها آمدیم
غافل از عهد ربوبیّت شدیم
ما کنیم آیات خود تفصیل نیز
تا که باز آیند شاید بر تمیز
یعنی از تقلید باطل ز امتیاز
رو به تحقیق و یقین آرند باز
ای محمّد (ص) خوان بر اسرائیلیان
یا به قومت زآن کس اخبار نهان
که بر او دادیم آگاهی یکی
ما ز آیتهای خود در مدرکی
شاعری بود از عرب او در نمود
که کتاب آسمانی خوانده بود
دیده بود او که رسولی آن زمان
میشود مبعوث بر خلق جهان
داعیه بودش که باشد آن رسول
خود وی و هم اوست مقبول عقول
چون نبی مبعوث گشت او از حسد
شد بر او کافر گذشت از علم خود
پس برون آمد چنان کز پوست مار
زآن همه آیات و علم استوار
پس به او لاحق شد ابلیس از درون
پس شد او از گمرهان در آزمون
بلعم باعور یا بوده است او
که بر اسرائی لیان شد کینه جو
بر هوای نفس خود کرد آن دعاء
لاجرم شد رانده از باب رجاء
حال او ثبت است در تاریخ ها
وآنچه بر وی باشد از توبیخ ها
یا که عام این حکم باشد بی خلاف
بر هر آن کز راه دین جست انحراف
شد ز علم و عمد دور از دین و کیش
کرد ترک علم و هم معلوم خویش
ور که ما می خواستیم اندر پسند
می نمودیم آن چنان کس را بلند
میرسید اعنی که بر اوج از حضیض
هم ز گوری تنگ بر ملک عریض
از ره رغبت بر آیات و کتاب
که به اسم اعظمش بود انتساب
کرد لیکن میل او سوی زمین
پیرو نفس و هوی شد از یقین
از دنائت میل بر پستی نمود
مِی نخورده هیچ، بر مستی فزود
او مثالش در صفت پس چون سگ است
خسّتش هم دور با خون در رگ است
گر به حمله رانی او را از دهان
افکند بیرون به محرومی زبان
ور که بگذاری نرانی هم ورا
افکند بیرون زبان در ماجرا
بلعم باعور هم بود این چنین
مینبود الاّ که با خسّت قرین
هم به خواب او دید و هم با وی حمار
در سخن آمد به ره کاین نیست کار
این مکن یعنی بر اسرائیلیان
تو دعای بد که بس دارد زیان
وین نگشت او را سبب بر انتباه
لحظه ای از کف نداد آن رسم و راه
این نشان نکبت و بدبختی است
هم دلیل خیرگی و سختی است
همچنین آید تو را هر دم به راه
آیتی از حق که یابی انتباه
حیف کادراکت ز غفلت خسته است
چشم و گوشت ز آرزوها بسته است
گر به هُش باشی بجنبد گر که باد
یاد آری از هلاک قوم عاد
همچنین از اختلاج عضوها
منتبه گردی ز کل تا جزوها
وآنکه باشد غافل از علم و عمل
همچو آن کلب است کآمد در مثل
این مثل دارد بر آن قومی فروغ
کاشمرند آیات ما را بر دروغ
پس بخوان این قصه ها را از قصص
بهر ایشان کآمد از آیت به نص
همچو آن بلعم که حالش گشت ذکر
شاید اندر خود کنند این قوم فکر
بَد بسی باشد مثل آن قوم را
که به تکذیبند بر آیات ما
بعد از آن کآگاه گشتند از حجج
پس کنند انکار آیات و نهج
بر نفوس خویش آوردند ظلم
نی که بر نفس دگر کردند ظلم
حق نماید هر که را بر خویش راه
یافته است او راه پس بی اشتباه
وآنکه را بر خود نماید واگذار
آن گروه از اهل خسرانند و خوار
ما بسی کردیم خلق از جن و انس
بهر دوزخ چون بر آن بودند جنس
هست ایشان را قلوبی بی تمیز
در نمی یابند با آن هیچ چیز
همچنین چشمی است ایشان را به رو
که نبینند ایچ از آن آیات او
همچنین گوشی است کز وی نشنوند
هیچ وعظی تا که بر وی بگروند
همچو اَنعامند ایشان بَلْ أضَل
چار پایانی مماثل با مثل
زآنکه گردند آن بهائم منزجر
گر کسی بر زجرشان گردد مُصر
تربیت یابند تا بر وضع خاص
منتقل گردند هم بر اختصاص
هر بهیمه فهمد اندر مکسبش
که بدان کار از چه راند صاحبش
گاو چون بیرون رود ز اصطبل خویش
میرود خود بر شیار و حبل خویش
وین جماعت از بهائم کمترند
زآنکه غرق غفلت از پا تا سرند
مر خدا را اسمها باشد نکو
پس ورا خوانید بر اسماء او
اسمها باشند بعضی اسم ذات
بعض هم اسماء افعال و صفات
هر صفاتی راست نامی ناگزیر
وصف قدرت نام او باشد قدیر
یا به وصف رحمتش خوانی رحیم
یا به وصف علم او آمد علیم
همچنین هر وصف را نامی است نیک
خوان تو بر آن نام هایش بی شریک
خاص ذات اوست یعنی آن صفات
غیر او را نیست خود وصفی به ذات
خواندن او متّصف گشتن بدوست
بر صفاتی کآن چو نام او نکوست
نی که خوانی نامهایش بر زبان
لیک باشی بی خبر ز اسرار آن
هر منافق داند آن اوصاف و نام
هم بر آن نامش توان خواند از کلام
پس مراد از خواندن اسماء او
اینست کآری سوی او از غیر رو
وصف خود بر وصف حق سازی بَدل
لایزال آیی به وصف لم یزل
پیرو آنها نگردید از ضلال
کاسم بنهند از کجی بر ذوالجلال
واگذارید آن کسان را که کنند
میل بر اسماء حق بر ناپسند
بی ز اذن شرع بر حق، اسمها
میگذارند از ره جهل و عمی
همچنان که کرده بودند آن عرب
بوالمکارم و ابیض الوجهش لقب
یا نصاری خوانده او را بوالمسیح
وین اسامی بر خدا باشد قبیح
زود باشد که جزاء داده شوند
ملحدان بر آنچه باشند و کنند
۱۷- آیات ۱۵۸ تا ۱۷۱: قُلْ یٰا أَیُّهَا اَلنّٰاسُ إِنِّی رَسُولُ اَللّٰهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً اَلَّذِی لَهُ مُلْکُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ اَلَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ کَلِمٰاتِهِ وَ اِتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵۸) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسیٰ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ (۱۵۹) وَ قَطَّعْنٰاهُمُ اِثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبٰاطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ مُوسیٰ إِذِ اِسْتَسْقٰاهُ قَوْمُهُ أَنِ اِضْرِبْ بِعَصٰاکَ اَلْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اِثْنَتٰا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنٰاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلْغَمٰامَ وَ أَنْزَلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلْمَنَّ وَ اَلسَّلْویٰ کُلُوا مِنْ طَیِّبٰاتِ مٰا رَزَقْنٰاکُمْ وَ مٰا ظَلَمُونٰا وَ لٰکِنْ کٰانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (۱۶۰) وَ إِذْ قِیلَ لَهُمُ اُسْکُنُوا هٰذِهِ اَلْقَرْیَةَ وَ کُلُوا مِنْهٰا حَیْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئٰاتِکُمْ سَنَزِیدُ اَلْمُحْسِنِینَ (۱۶۱) فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمْ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمٰاءِ بِمٰا کٰانُوا یَظْلِمُونَ (۱۶۲) وَ سْئَلْهُمْ عَنِ اَلْقَرْیَةِ اَلَّتِی کٰانَتْ‌ حٰاضِرَةَ اَلْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی اَلسَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتٰانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لاٰ یَسْبِتُونَ لاٰ تَأْتِیهِمْ کَذٰلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ (۱۶۳) وَ إِذْ قٰالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اَللّٰهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذٰاباً شَدِیداً قٰالُوا مَعْذِرَةً إِلیٰ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (۱۶۴) فَلَمّٰا نَسُوا مٰا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا اَلَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلسُّوءِ وَ أَخَذْنَا اَلَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذٰابٍ بَئِیسٍ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ (۱۶۵) فَلَمّٰا عَتَوْا عَنْ مٰا نُهُوا عَنْهُ قُلْنٰا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خٰاسِئِینَ (۱۶۶) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلیٰ یَوْمِ اَلْقِیٰامَةِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ اَلْعَذٰابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ اَلْعِقٰابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۶۷) وَ قَطَّعْنٰاهُمْ فِی اَلْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ اَلصّٰالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذٰلِکَ وَ بَلَوْنٰاهُمْ بِالْحَسَنٰاتِ وَ اَلسَّیِّئٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۱۶۸) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا اَلْکِتٰابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هٰذَا اَلْأَدْنیٰ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنٰا وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثٰاقُ اَلْکِتٰابِ أَنْ لاٰ یَقُولُوا عَلَی اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ وَ دَرَسُوا مٰا فِیهِ وَ اَلدّٰارُ اَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۶۹) وَ اَلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتٰابِ وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ إِنّٰا لاٰ نُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُصْلِحِینَ (۱۷۰) وَ إِذْ نَتَقْنَا اَلْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وٰاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مٰا آتَیْنٰاکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اُذْکُرُوا مٰا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۷۱)۱۹- آیات ۱۸۱ تا ۱۹۴: وَ مِمَّنْ خَلَقْنٰا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ (۱۸۱) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۸۲) وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ (۱۸۳) أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا مٰا بِصٰاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۱۸۴) أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا خَلَقَ اَللّٰهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ وَ أَنْ عَسیٰ أَنْ یَکُونَ قَدِ اِقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ (۱۸۵) مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَلاٰ هٰادِیَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فِی طُغْیٰانِهِمْ یَعْمَهُونَ (۱۸۶) یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلسّٰاعَةِ أَیّٰانَ مُرْسٰاهٰا قُلْ إِنَّمٰا عِلْمُهٰا عِنْدَ رَبِّی لاٰ یُجَلِّیهٰا لِوَقْتِهٰا إِلاّٰ هُوَ ثَقُلَتْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ لاٰ تَأْتِیکُمْ إِلاّٰ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهٰا قُلْ إِنَّمٰا عِلْمُهٰا عِنْدَ اَللّٰهِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۸۷) قُلْ لاٰ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لاٰ ضَرًّا إِلاّٰ مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ اَلْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ مٰا مَسَّنِیَ اَلسُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاّٰ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۱۸۸) هُوَ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا لِیَسْکُنَ إِلَیْهٰا فَلَمّٰا تَغَشّٰاهٰا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمّٰا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اَللّٰهَ رَبَّهُمٰا لَئِنْ آتَیْتَنٰا صٰالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلشّٰاکِرِینَ (۱۸۹) فَلَمّٰا آتٰاهُمٰا صٰالِحاً جَعَلاٰ لَهُ شُرَکٰاءَ فِیمٰا آتٰاهُمٰا فَتَعٰالَی اَللّٰهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (۱۹۰) أَ یُشْرِکُونَ مٰا لاٰ یَخْلُقُ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ (۱۹۱) وَ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لاٰ أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (۱۹۲) وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدیٰ لاٰ یَتَّبِعُوکُمْ سَوٰاءٌ‌ عَلَیْکُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صٰامِتُونَ (۱۹۳) إِنَّ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ عِبٰادٌ أَمْثٰالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۱۹۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلیٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ إِنّٰا کُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِینَ (۱۷۲) أَوْ تَقُولُوا إِنَّمٰا أَشْرَکَ آبٰاؤُنٰا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّٰا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلْمُبْطِلُونَ (۱۷۳) وَ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ وَ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۱۷۴) وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اَلَّذِی آتَیْنٰاهُ آیٰاتِنٰا فَانْسَلَخَ مِنْهٰا فَأَتْبَعَهُ اَلشَّیْطٰانُ فَکٰانَ مِنَ اَلْغٰاوِینَ (۱۷۵) وَ لَوْ شِئْنٰا لَرَفَعْنٰاهُ بِهٰا وَ لٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی اَلْأَرْضِ وَ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذٰلِکَ مَثَلُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا فَاقْصُصِ اَلْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (۱۷۶) سٰاءَ مَثَلاً اَلْقَوْمُ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ أَنْفُسَهُمْ کٰانُوا یَظْلِمُونَ (۱۷۷) مَنْ یَهْدِ اَللّٰهُ فَهُوَ اَلْمُهْتَدِی وَ مَنْ یُضْلِلْ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْخٰاسِرُونَ (۱۷۸) وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ یَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاٰ یُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ یَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِکَ کَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ (۱۷۹) وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنیٰ فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا اَلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمٰائِهِ سَیُجْزَوْنَ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۸۰)
هوش مصنوعی: در زمانی که خداوند از نسل آدم (علیه‌السلام) نطفه‌های او را برداشت و آنها را بر خودشان گواه قرار داد که آیا من رب شما نیستم؟ و آنها پاسخ دادند بله، ما گواهی دادیم، این‌گونه بود که شما در روز قیامت نگویید ما از این موضوع غافل بودیم یا اینکه بگویید پدران ما قبلاً شریکانی برای او قرار داده بودند و ما نیز نسل آنان بودیم. آیا تو ما را به سبب کارهای بی‌اساس آن‌ها هلاک می‌کنی؟ ما آیات را به‌تفصیل بیان می‌کنیم تا شاید به خود بیایند. همچنین بر آنان داستان آن کسی را بخوان که آیات ما را دریافت کرد و از آن خارج شد، پس شیطان او را دنبال کرد و او از گمراهان شد. اگر می‌خواستیم، او را به واسطه آن آیات بالا می‌بردیم، ولی او به زمین گرایش داشت و از هوای نفس خود تبعیت کرد. مثال او مانند مثال سگی است که اگر بر او فشار بیاوری، بزغاله می‌کند و اگر او را رها کنی هم بزغاله می‌کند. این مثال قوم‌هایی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس داستان‌ها را تعریف کن تا شاید بیندیشند. بد بود مثال قوم‌هایی که آیات ما را تکذیب کردند و خودشان به خود ظلم کردند. هر کس را خدا هدایت کند، او راه‌یافته است و هر کس را گمراه کند، آن‌ها زیانکارانند. و ما بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریده‌ایم؛ آنها دل‌هایی دارند که نمی‌فهمند، چشمانی دارند که نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که نمی‌شنوند. این‌ها همچون چهارپایانند، بلکه از آن‌ها هم گمراه‌ترند. این‌ها همان غافلان‌اند. و نام‌های زیبا مخصوص خداست، پس او را با آن نام‌ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های او کج‌روی می‌کنند، رها کنید؛ آنها جزای آنچه انجام می‌دهند را دریافت خواهند کرد.
و هنگامی که گرفت پروردگار تو از بنی آدم از پشتهای ایشان فرزندانشان و گواه گرفت ایشان را بر خودشان آیا نیستم من پروردگار شما گفتند آری گواه شدیم مبادا بگوئید روز قیامت به درستی که بودیم ما از این بیخبران (۱۷۲) یا بگوئید جز این نیست شرک آوردند پدران ما از پیش و بودیم فرزندان از بعد ایشان آیا پس هلاک می‌سازی ما را بآنچه کردند تباه‌کاران (۱۷۳) و هم چنین تفصیل می‌دهیم آیتها را و باشد که ایشان بازگشت کنند (۱۷۴) و بخوان بر ایشان خبر آنکه دادیم او را آیتهامان پس بیرون آمد از آنها پس از پی رفت او را شیطان پس شد از گمراهان (۱۷۵) و اگر می‌خواستیم هر آینه برتری می‌دادیم او را به آنها و لیکن او اقامت کرد بزمین و پیروی کرد خواهش خود را پس مثل او مثل سگست اگر حمله می‌کنی بر او زبان از دهن بیرون می‌آورد و یا وا می‌گذاریدش زبان از دهن بیرون می‌آورد آن مثل گروهی است که آنان تکذیب کردند آیتهای ما را پس بخوان قصه‌ها را باشد که ایشان اندیشه کنند (۱۷۶) بدند در مثل آن گروهی که تکذیب می‌کردند بآیتهای ما و بر خودشان بودند که ستم می‌کردند (۱۷۷) کسی را که راه نماید خدا پس اوست راه یافته و کسی را که اضلال کند پس آن گروه ایشانند زیانکاران (۱۷۸) و بحقیقت آفریدیم از برای دوزخ بسیاری را از جن و آدمیان که مر ایشان‌راست دلهایی که نمی‌یابند بان و مر ایشان‌راست چشمهایی که نمی‌بینند بانها و مر ایشان‌راست گوشهایی که نمی‌شنوند بانها آنها چون چهارپایان‌اند بلکه ایشان گمراه‌ترند آن گروه ایشانند بیخبران (۱۷۹) و مر خدا راست نامهای نیکو پس بخوانیدش بانها و واگذارید آنها را که میل بباطل می‌نمایند در نامهای او بزودی جزا داده می‌شوند آنچه را بودند که می‌کردند (۱۸۰)
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند از نسل آدم پیمانی گرفت و از آنها سوال کرد که آیا او پروردگارشان نیست. آنها پاسخ دادند که بله، گواهی دادند تا روز قیامت بهانه‌ای نداشته باشند و نگویند که ما از این موضوع بی‌خبر بودیم یا اینکه پدران ما پیش از این شرک ورزیده‌اند و ما تنها فرزندان آن‌ها هستیم. خداوند در ادامه می‌فرماید که آیاتش را برایشان توضیح می‌دهد تا شاید به حقیقت بازگردند. همچنین داستان کسانی را ذکر می‌کند که آیات الهی را نادیده گرفتند و به پستی سقوط کردند. اگر خدا می‌خواست، می‌توانست آنها را برتر سازد، اما آنها با پیروی از خواسته‌های خود، به زندگی دنیوی چسبیده و از حقیقت دور شدند. خداوند می‌فرماید که بسیاری از جن و انسان‌ها را برای جهنم آفریده است، زیرا آنها دل‌هایی دارند که نمی‌فهمند، چشمانی دارند که نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که نمی‌شنوند. این افراد همچون حیوانات هستند، بلکه حتی گمراه‌ترند. خدا نام‌های نیکو دارد و مردم باید به او دعا کنند و از کسانی که به باطل تمایل دارند، دوری کنند، زیرا آنها به زودی جزا داده خواهند شد.
یاد کن بگرفت چون پروردگار
از بنی آدم به دور روزگار
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که چگونه پروردگار از انسان‌ها در طول زمان مراقبت می‌کند و آنها را به راه راست هدایت می‌کند.
از ظهور اعنی که از اصلابشان
پشت در پشت از ره و آدابشان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نسل‌های آینده از نیاکان خود، با ویژگی‌ها و آداب و رسوم خاصشان، به وجود می‌آیند و آنچه از آن‌ها به ارث می‌رسد، شامل فرهنگ و رفتارهایی است که در طول زمان شکل گرفته است.
نسلشان از بعد نسلی در فزون
همچنین آورد پی در پی برون
هوش مصنوعی: نسل آن‌ها به طور مستمر و پیوسته در حال افزایش است و به ترتیب و به تدریج نسل‌های جدیدی را به دنیا می‌آورند.
همچنین بگرفت ایشان را گواه
بر نفوس خویشتن بی اشتباه
هوش مصنوعی: ایشان به گواهی بر اعمال و رفتار خود اعتراف کردند و در این کار هیچ اشتباهی نداشتند.
یعنی اندر عقلهاشان بر نهاد
آنچه داعی بود بر ربّ العباد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خداوند در ذهن انسان‌ها آن چیزی را قرار داده که آنها را به پرستش و بندگی خود دعوت می‌کند.
اندر اقرار ربوبیّت به جد
که بر آن هر نفس باشد مستعد
هوش مصنوعی: در واقع، انسان به طور طبیعی و به شکلی جدی به این حقیقت اعتراف می‌کند که وجود خداوند را پذیرفته است و هر فردی در درون خود آمادگی این را دارد که این رابطه را درک کند.
بر شما آیا نی ام پرودگار
جمله گفتند آری این است آشکار
هوش مصنوعی: آیا شما نمی‌دانید که خداوند به همه گفته است؟ بله، این حقیقت واضح و روشن است.
اندر این آیت سخن باشد فزون
در میان اهل تفسیر و فنون
هوش مصنوعی: در این عبارت، اشاره به این است که در این آیه، مباحث و نکات بسیاری وجود دارد که در میان کارشناسان و اهل علم تفسیر به طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.
نیست لازم ذکر آنها بالتمام
آنچه آن وافی است در نظم کلام
هوش مصنوعی: نیازی نیست که تمام جزئیات آنها را ذکر کنیم، زیرا هر آنچه که لازم است در خود سخن به طور کامل گفته شده است.
این بود بر وجه تحقیق متین
کز بشر بگرفت عهد آن رب دین
هوش مصنوعی: این بیان به این معنی است که انسان به خاطر پیوندی که با پروردگار دین خود دارد، همواره موظف به رعایت و عمل به تعهدات و اصول آن دین است.
کو بود پروردگار این عباد
سر نپیچند از اطاعت و انقیاد
هوش مصنوعی: کجاست پروردگار که این بندگان از پیروی و فرمانبرداری سر نمی‌پیچند؟
هم بنپرستند چیزی را جز او
شرک بر وی ناورند از هیچ رو
هوش مصنوعی: همه چیز را جز او نمی‌پرستند و از هیچ راهی به او شرک نمی‌ورزند.
هستی اش داعی است او را بالعهود
کش بود پروردگاری در وجود
هوش مصنوعی: وجود او دلیلی است برای بالا رفتن و پیمان شکنی، زیرا در وجودش خالق و پروردگاری نهفته است.
عقل و فهمش هم بر این باشد گواه
وین گواهی را ملک دارد نگاه
هوش مصنوعی: عقل و فهم انسان بر این موضوع گواهی می‌دهند و این گواهی تحت نظارت و کنترل ملک است.
گفت زآن حق با ملایک شاهدند
کاین خلایق اندر این عهد آمدند
هوش مصنوعی: گفت که فرشتگان گواه هستند که این مخلوقات در این زمان به وجود آمده‌اند.
عقل و روح اعنی بشر را بر اِله
شد بر اقرار عبودیّت گواه
هوش مصنوعی: عقل و روح انسان به خداوند پیوسته و بر اساس اعتراف به بندگی خود گواهی می‌دهند.
پس گواهش گر خود او باشد رواست
ور خداوند و ملایک هم بجاست
هوش مصنوعی: اگر او خود شاهد باشد، گواهی‌اش معتبر است و اگر خداوند و فرشتگان هم شاهد باشند، باز هم درست و قابل قبول خواهد بود.
پس چو بودند این ذراری لاعلاج
در ظهور خویش از طبع و مزاج
هوش مصنوعی: اینها که بیمارانی هستند که در وجود خود مشکلاتی دارند و طبیعت و مزاجشان به گونه‌ای است که نمی‌توانند درمان شوند.
مر طبیعت گشت ایشان را حجاب
رفتشان از یاد آن عهد و ایاب
هوش مصنوعی: طبیعت باعث شده تا آن‌ها از یاد بیاورند که در گذشته چگونه با هم بودند و به کجا می‌رفتند.
در قیامت چونکه گردد پرده باز
مر پدید آید حقیقت از مجاز
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هنگامی که پرده‌ها کنار برود، حقیقت واقعی نمایان خواهد شد و آنچه که تنها ظاهری و غیرواقعی بود، به وضوح آشکار خواهد گردید.
می بگویند اهل غفلت یا هوی
بیخبر بودیم زین اقرار ما
هوش مصنوعی: می‌گویند که ما افرادی هستیم که غفلت و بی‌توجهی داریم و از این واقعیت که خود را به این حالت اعتراف کرده‌ایم، بی‌خبر بودیم.
یا جز این گویند نبود که بُدند
مر پدرهامان به شرک از پیش چند
هوش مصنوعی: آیا غیر از این می‌گویند که پدران ما از دیرباز به شرک و کفر گرایش داشتند؟
پیشتر یعنی که از ما جَدّ و باب
همچو ما بودند اندر احتجاب
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که نیاکان و پدران ما نیز مانند ما در حالتی از پوشیدگی و پنهان‌کاری زندگی می‌کردند.
ما بُدیم از بعدشان ذریّتی
گر چو ایشانیم زین در غفلتی
هوش مصنوعی: ما از آن‌ها که دور شدند، نسل‌هایی هستیم. اگر مثل آن‌ها باشیم، پس چرا در این غفلت به سر می‌بریم؟
پس کنی ما را هلاک آیا کنون
بر فعال گمرهان و مبطلون
هوش مصنوعی: آیا این چنین رفتار تو باعث نابودی ما خواهد شد، در حالی که سرانجام گمراهان و بی‌خودان در حال فعالیت هستند؟
یعنی این غفلت بود در آدمی
کز فزونی زآن نهد رو بر کمی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نامیدی و غفلت از نعمت‌ها و توانمندی‌ها در انسان به وجود می‌آید، وقتی که او به افراط در خواسته‌ها و زیاده‌خواهی مشغول می‌شود و به همین دلیل از ارزش‌ها و داشته‌های واقعی‌اش غافل می‌گردد.
ما هم از پشت پدرها آمدیم
غافل از عهد ربوبیّت شدیم
هوش مصنوعی: ما هم مانند دیگران از نسل پدران‌مان به دنیا آمدیم و از وظیفه و مسئولیت بزرگ‌تری که بر عهده‌مان است غافل ماندیم.
ما کنیم آیات خود تفصیل نیز
تا که باز آیند شاید بر تمیز
هوش مصنوعی: ما آیات و نشانه‌های خود را به طور واضح و روشن بیان می‌کنیم تا شاید مردم دوباره به درک و فهم درست برگردند.
یعنی از تقلید باطل ز امتیاز
رو به تحقیق و یقین آرند باز
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که افراد باید از پیروی از نظرات نادرست و غیرمستدل فاصله بگیرند و به تحقیق و دست‌یابی به یقین و آگاهی واقعی بپردازند.
ای محمّد (ص) خوان بر اسرائیلیان
یا به قومت زآن کس اخبار نهان
هوش مصنوعی: ای محمد (ص)، تو سفره‌ای برای بنی‌اسرائیل هستی، یا به قوم خود از آن شخص اطلاعات پنهانی را برسان.
که بر او دادیم آگاهی یکی
ما ز آیتهای خود در مدرکی
هوش مصنوعی: ما به او اطلاعاتی دادیم که نشانه‌هایی از دستورات خودمان در مدرکی وجود دارد.
شاعری بود از عرب او در نمود
که کتاب آسمانی خوانده بود
هوش مصنوعی: شاعر عربی بود که در آثارش روشنایی و عمق معنویاتی را به نمایش گذاشته بود، به گونه‌ای که گویی آگاهی از یک کتاب آسمانی دارد.
دیده بود او که رسولی آن زمان
میشود مبعوث بر خلق جهان
هوش مصنوعی: او مشاهده کرده بود که در آن زمان، پیامبری به سوی تمام مردم فرستاده خواهد شد.
داعیه بودش که باشد آن رسول
خود وی و هم اوست مقبول عقول
هوش مصنوعی: او ادعا می‌کرد که پیامبر خودش است و همین‌طور مورد پذیرش و تایید عقل‌ها قرار دارد.
چون نبی مبعوث گشت او از حسد
شد بر او کافر گذشت از علم خود
هوش مصنوعی: وقتی پیامبر به رسالت انتخاب شد، برخی به دلیل حسادت بر او کافر شدند و از دانش خود فاصله گرفتند.
پس برون آمد چنان کز پوست مار
زآن همه آیات و علم استوار
هوش مصنوعی: او به گونه‌ای بیرون آمد که گویا از پوست مار جدا شده است، از آن همه نشانه‌ها و علم محکم.
پس به او لاحق شد ابلیس از درون
پس شد او از گمرهان در آزمون
هوش مصنوعی: سپس ابلیس به او نزدیک شد و از درون او را فریب داد، بنابراین او در آزمون از گروه گمراهان قرار گرفت.
بلعم باعور یا بوده است او
که بر اسرائی لیان شد کینه جو
هوش مصنوعی: بلعم باعور شخصیتی است که در تاریخ و ادبیات دینی به عنوان نماینده کینه و دشمنی شناخته می‌شود. او همان فردی است که در برابر بنی‌اسرائیل قرار گرفت و برایشان جادو یا نفرین کرد. در این متن به او به عنوان نماد واکنش‌های منفی و خصمانه نسبت به برخی گروه‌ها اشاره شده است.
بر هوای نفس خود کرد آن دعاء
لاجرم شد رانده از باب رجاء
هوش مصنوعی: به خاطر تمایلات نفسانی خودش، دعا و درخواستش به جایی نرسید و به همین دلیل از درگاه امید طرد شد.
حال او ثبت است در تاریخ ها
وآنچه بر وی باشد از توبیخ ها
هوش مصنوعی: حالت او در تاریخ‌ها ثبت شده و آنچه درباره‌اش گفته شده، چه سرزنش‌ها که باشد، معلوم است.
یا که عام این حکم باشد بی خلاف
بر هر آن کز راه دین جست انحراف
هوش مصنوعی: برخی از مردم ممکن است دچار انحراف از دین شوند و در این صورت، حکم عام و بدون هیچ مناقشه‌ای شامل حال آنان خواهد بود.
شد ز علم و عمد دور از دین و کیش
کرد ترک علم و هم معلوم خویش
هوش مصنوعی: از علم و دانش فاصله گرفته و از دین و آیین خود دور شده است. او نیز علم و شناخت خود را ترک کرده است.
ور که ما می خواستیم اندر پسند
می نمودیم آن چنان کس را بلند
هوش مصنوعی: اگر ما کسی را می‌خواستیم که در نظرمان پسندیده باشد، آن شخص برای ما بسیار برجسته و بزرگ به نظر می‌رسید.
میرسید اعنی که بر اوج از حضیض
هم ز گوری تنگ بر ملک عریض
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی از نقطه‌ای بسیار پایین و دشوار به اوج و بالاترین مقام‌ها و خوشبختی‌ها می‌رسد، به گونه‌ای که از شرایط سخت و تنگی به زندگی گسترده و خوبی دست می‌یابد.
از ره رغبت بر آیات و کتاب
که به اسم اعظمش بود انتساب
هوش مصنوعی: از روی علاقه به نشانه‌ها و کتاب‌هایی که به نام بزرگ خداوند نسبت داده شده‌اند، توجه می‌کنم.
کرد لیکن میل او سوی زمین
پیرو نفس و هوی شد از یقین
هوش مصنوعی: او تلاش کرد، اما تمایلش به سمت زمین و خواسته‌های نفسانی رفت و از یقین دور شد.
از دنائت میل بر پستی نمود
مِی نخورده هیچ، بر مستی فزود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی به خاطر ویژگی‌های ناپسند خود، به دنبال زندگی پست و بی‌ارزش است و حتی بدون آنکه می‌گساری کرده باشد، به افزایش حالتی از مستی و سرخوشی می‌پردازد. در واقع، فرد به سمت پستی می‌رود و به دنبال شادی و خوشی‌های زودگذر از هر راهی است.
او مثالش در صفت پس چون سگ است
خسّتش هم دور با خون در رگ است
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به مقایسه صفات انسان‌ها با ویژگی‌های حیوانات پرداخته و می‌گوید که انسان‌هایی که برخی صفات منفی دارند، مشابه سگ هستند. همچنین اشاره دارد که این ویژگی‌ها به صورت عمیق و درون آن‌ها ریشه دوانده و به نوعی از خون آن‌ها نیز تأثیر می‌پذیرد. به عبارت دیگر، برخی صفات بد در وجود این افراد نه تنها سطحی نیست بلکه به طبیعت آن‌ها تبدیل شده است.
گر به حمله رانی او را از دهان
افکند بیرون به محرومی زبان
هوش مصنوعی: اگر او را در حمله‌اش به زمین بیندازند، زبانش به خاطر این که محروم شده، به شدت تحت فشار قرار خواهد گرفت.
ور که بگذاری نرانی هم ورا
افکند بیرون زبان در ماجرا
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که اگر کسی را در موقعیتی رها کنی و از او دور شوی، او ممکن است در شرایطی قرار گیرد که انتقادی یا نظری منفی درباره تو بیان کند. به عبارت دیگر، رفتار افراد ممکن است به واسطه دوری و عدم توجه تغییر کند و در نتیجه، احساسات و نظرات آن‌ها از تو دور شود.
بلعم باعور هم بود این چنین
مینبود الاّ که با خسّت قرین
هوش مصنوعی: بلعم باعور هم در تنگنا قرار داشت و در نهایت به دلیل همین بخالت و دنائت بود که به این وضعیت دچار شد.
هم به خواب او دید و هم با وی حمار
در سخن آمد به ره کاین نیست کار
هوش مصنوعی: او هم در خوابش دید و هم در بیداری با او سخن گفت، اما این کار نه در خواب درست است و نه در واقعیت.
این مکن یعنی بر اسرائیلیان
تو دعای بد که بس دارد زیان
هوش مصنوعی: این کار را نکن، یعنی برای یهودیان بد دعا نکن که این کار به تو آسیب خواهد زد.
وین نگشت او را سبب بر انتباه
لحظه ای از کف نداد آن رسم و راه
هوش مصنوعی: او به هیچ وجه نتوانست از این راه و رسم که در پیش گرفته بود، لحظه‌ای منحرف شود یا از آن چشم بپوشد.
این نشان نکبت و بدبختی است
هم دلیل خیرگی و سختی است
هوش مصنوعی: این نشانه‌ای از بدبختی و عدم خوشبختی است و همچنین دلیلی برای سختی و آزردگی به شمار می‌آید.
همچنین آید تو را هر دم به راه
آیتی از حق که یابی انتباه
هوش مصنوعی: همچنین هر لحظه نشانه‌ای از حقیقت سر راه تو می‌آید که تو را به هوشیاری و آگاهی می‌رساند.
حیف کادراکت ز غفلت خسته است
چشم و گوشت ز آرزوها بسته است
هوش مصنوعی: متاسفانه، انرژی و توانایی‌ام به خاطر بی‌توجهی به کارهایی که باید انجام دهم، به هدر رفته است. احساس می‌کنم که به خاطر آرزوهایی که دارم، نه چشمم می‌بیند و نه گوشم می‌شنود.
گر به هُش باشی بجنبد گر که باد
یاد آری از هلاک قوم عاد
هوش مصنوعی: اگر هوشیار باشی، متوجه می‌شوی که وقتی باد را یاد می‌کنی، به یاد نابودی قوم عاد نیز می‌افتی.
همچنین از اختلاج عضوها
منتبه گردی ز کل تا جزوها
هوش مصنوعی: اگر به حرکات و تغییرات بدنت توجه کنی، از حالت کلی آن به جزئیات اعضای مختلف آن پی خواهی برد.
وآنکه باشد غافل از علم و عمل
همچو آن کلب است کآمد در مثل
هوش مصنوعی: کسی که از دانش و عمل بی‌خبر باشد، مانند سگی است که در جایی بی‌دلیل و بدون هدف حاضر شده است.
این مثل دارد بر آن قومی فروغ
کاشمرند آیات ما را بر دروغ
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که گروهی از مردم به وسیله نور امید و آگاهی، مانند نور کاشمر، از آیات و پیام‌های ما بهره‌مند می‌شوند، در حالی که دیگران حقیقت را با دروغ و نادرستی پوشش می‌دهند.
پس بخوان این قصه ها را از قصص
بهر ایشان کآمد از آیت به نص
هوش مصنوعی: پس این داستان‌ها را برای آن‌ها بخوان، زیرا این حکایت‌ها به خاطر آیه‌هایی که نازل شده، به سویشان آمده است.
همچو آن بلعم که حالش گشت ذکر
شاید اندر خود کنند این قوم فکر
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به بلعم باعور است که به دلیل کارهای ناپسندش مورد نقد قرار گرفته است. در اینجا می‌گوید که مانند بلعم، این جمعیت ممکن است به حال خود فکر کنند و متوجه وضعیت ناپسند خود شوند. این بیان به نوعی هشدار به آنهاست که باید در رفتار و افکارشان تجدید نظر کنند.
بَد بسی باشد مثل آن قوم را
که به تکذیبند بر آیات ما
هوش مصنوعی: بدتر از آن، وضع قومی است که آیات ما را انکار می‌کنند.
بعد از آن کآگاه گشتند از حجج
پس کنند انکار آیات و نهج
هوش مصنوعی: پس از آن که بر حجت‌ها و دلایل آگاه شدند، دیگر نمی‌توانند آیات و راه‌های درست را انکار کنند.
بر نفوس خویش آوردند ظلم
نی که بر نفس دگر کردند ظلم
هوش مصنوعی: آنها بر خودشان ظلم کرده‌اند، نه اینکه ظلمی به دیگران کرده باشند.
حق نماید هر که را بر خویش راه
یافته است او راه پس بی اشتباه
هوش مصنوعی: هر کسی که به حق و حقیقت دست یافته و راه درست را پیدا کند، خداوند او را در مسیرش یاری می‌کند و او را از اشتباهات محفوظ می‌دارد.
وآنکه را بر خود نماید واگذار
آن گروه از اهل خسرانند و خوار
هوش مصنوعی: کسی که به خود بالیختی کند و خود را بزرگ ببیند، از آن گروهی است که زیان‌کار و بی‌ارزش‌اند.
ما بسی کردیم خلق از جن و انس
بهر دوزخ چون بر آن بودند جنس
هوش مصنوعی: ما تعداد زیادی انسان و جن را برای دوزخ آماده کرده‌ایم زیرا آنها خودشان انتخاب کردند که به آنجا بروند.
هست ایشان را قلوبی بی تمیز
در نمی یابند با آن هیچ چیز
هوش مصنوعی: افرادی که فاقد درک و discernment هستند، در هیچ چیزی ارزش واقعی را نمی‌بینند و از آن بهره‌ نمی‌برند.
همچنین چشمی است ایشان را به رو
که نبینند ایچ از آن آیات او
هوش مصنوعی: چشمی دارند که نمی‌گذارند هیچ‌یک از نشانه‌های او را ببینند.
همچنین گوشی است کز وی نشنوند
هیچ وعظی تا که بر وی بگروند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برخی افراد به قدری تحت تأثیر قرار گرفته‌اند که دیگر هیچ سخن نصیحت‌آمیز یا اخلاقی‌ای را نمی‌شنوند و توجهی به آن نمی‌کنند.
همچو اَنعامند ایشان بَلْ أضَل
چار پایانی مماثل با مثل
هوش مصنوعی: آن‌ها مانند چهارپایانند، بلکه شاید حتی گمراه‌تر از آن‌ها هستند.
زآنکه گردند آن بهائم منزجر
گر کسی بر زجرشان گردد مُصر
هوش مصنوعی: اگر کسی به تندخویی و سختگیری نسبت به آن حیوانات ادامه دهد، آنها به دلیل آن رفتار، دوری می‌کنند و ناراحت می‌شوند.
تربیت یابند تا بر وضع خاص
منتقل گردند هم بر اختصاص
هوش مصنوعی: آموزش می‌بینند تا به شرایط خاصی منتقل شوند و همچنین به ویژگی‌های منحصر به فردی دست یابند.
هر بهیمه فهمد اندر مکسبش
که بدان کار از چه راند صاحبش
هوش مصنوعی: هر حیوانی می‌فهمد که در کار و زندگی‌اش چه چیزی باعث پیشرفت یا موفقیت او می‌شود و صاحبش در این زمینه چه نقشی دارد.
گاو چون بیرون رود ز اصطبل خویش
میرود خود بر شیار و حبل خویش
هوش مصنوعی: وقتی گاو از اصطبل خود خارج می‌شود، به طور طبیعی به سوی جایی که متعلق به خودش است، می‌رود و به راه و نشانه‌های خود توجه می‌کند.
وین جماعت از بهائم کمترند
زآنکه غرق غفلت از پا تا سرند
هوش مصنوعی: این گروه از حیوانات هم کمترند، زیرا به شدت در غفلت فرورفته‌اند و از سر تا پا غرق در بی‌خبری هستند.
مر خدا را اسمها باشد نکو
پس ورا خوانید بر اسماء او
هوش مصنوعی: خداوند نام‌های زیبایی دارد، بنابراین ما او را با نام‌هایش می‌خوانیم.
اسمها باشند بعضی اسم ذات
بعض هم اسماء افعال و صفات
هوش مصنوعی: نام‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ برخی از آن‌ها نام ذات‌ها هستند و برخی دیگر مربوط به افعال و صفات.
هر صفاتی راست نامی ناگزیر
وصف قدرت نام او باشد قدیر
هوش مصنوعی: هر صفتی که برای خداوند گفته شود، ناچار به نوعی بیانگر قدرت اوست و در واقع نام قدرتمند بودن اوست.
یا به وصف رحمتش خوانی رحیم
یا به وصف علم او آمد علیم
هوش مصنوعی: یا اینکه برای توصیف رحمتش از کلمه رحیم استفاده می‌کنی، یا برای توصیف علمش از کلمه علیم بهره می‌گیری.
همچنین هر وصف را نامی است نیک
خوان تو بر آن نام هایش بی شریک
هوش مصنوعی: هر صفت یا ویژگی باید یک نام خوب داشته باشد. تو می‌توانی آن ویژگی‌ها را با آن نام‌ها به خوبی بشناسی و هیچ کس در این شناخت با تو شریک نیست.
خاص ذات اوست یعنی آن صفات
غیر او را نیست خود وصفی به ذات
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد او تنها متعلق به خود اوست و هیچ صفتی به غیر از ذات او وجود ندارد. به عبارتی، او به خودی خود و به ذات خودش شناخته می‌شود و نه به واسطه ویژگی‌های دیگر.
خواندن او متّصف گشتن بدوست
بر صفاتی کآن چو نام او نکوست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در خواندن او، صفت‌هایی که دارد به خوبی و زیبایی او اشاره می‌کنند و هر چه بیشتر از او بگویی، به خوبی‌هایش افزوده می‌شود.
نی که خوانی نامهایش بر زبان
لیک باشی بی خبر ز اسرار آن
هوش مصنوعی: نی که به نام‌هایش بر زبان می‌آوری، اما از رازهای آن بی‌خبر هستی.
هر منافق داند آن اوصاف و نام
هم بر آن نامش توان خواند از کلام
هوش مصنوعی: هر فرد نفاقی بخوبی با ویژگی‌ها و صفات خود آشناست و می‌تواند بر اساس آن صفات، خود را معرفی کند.
پس مراد از خواندن اسماء او
اینست کآری سوی او از غیر رو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هدف از ذکر نام‌های خداوند این است که انسان توجه و رویکرد خود را به سمت او و دوری از غیر او معطوف کند. این عمل باعث می‌شود که فرد ارتباطی عمیق‌تر با خدا برقرار کند و از دنیا و امور غیر الهی فاصله بگیرد.
وصف خود بر وصف حق سازی بَدل
لایزال آیی به وصف لم یزل
هوش مصنوعی: توصیف و بیان ویژگی‌های خود را به توصیف و بیان ویژگی‌های حق تبدیل کن، زیرا همیشه به وصفی می‌آیی که نه موقتی است و نه تغییرپذیر.
پیرو آنها نگردید از ضلال
کاسم بنهند از کجی بر ذوالجلال
هوش مصنوعی: به این معناست که از پیروی افرادی که به گمراهی و انحراف رفته‌اند پرهیز کنید، زیرا این افراد ممکن است شما را از راه راست منحرف کرده و به سوی ظلم و فساد ببرند. کسانی که به دنبال حقیقت و عظمت الهی هستند، باید از چنین انحرافاتی دوری کنند.
واگذارید آن کسان را که کنند
میل بر اسماء حق بر ناپسند
هوش مصنوعی: به افرادی که نام‌های خدا را به نفع خود و به شیوه‌ای ناپسند استفاده می‌کنند، توجهی نکنید و آنها را رها کنید.
بی ز اذن شرع بر حق، اسمها
میگذارند از ره جهل و عمی
هوش مصنوعی: بدون اجازه قوانین شرع، از روی نادانی و جهل، نام‌هایی بر حق می‌گذارند.
همچنان که کرده بودند آن عرب
بوالمکارم و ابیض الوجهش لقب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند آن عرب که لقب "بوالمکارم" و "ابیض الوجه" را داشت، بر چیزهایی که به شخصیت و ویژگی‌های مثبت فرد اشاره دارد، تاکید می‌شود. در اینجا به صفات نیکو و برجسته افراد اشاره شده است.
یا نصاری خوانده او را بوالمسیح
وین اسامی بر خدا باشد قبیح
هوش مصنوعی: ای مسیحی‌ها او را مسیح می‌خوانید، اما چنین عناوینی برای خداوند ناپسند است.
زود باشد که جزاء داده شوند
ملحدان بر آنچه باشند و کنند
هوش مصنوعی: بزودی ملحدان به خاطر اعمال و باورهای خود مجازات خواهند شد.