گنجور

۱۶- آیات ۱۵۵ تا ۱۵۷

وَ اِخْتٰارَ مُوسیٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقٰاتِنٰا فَلَمّٰا أَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ قٰالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیّٰایَ أَ تُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلسُّفَهٰاءُ مِنّٰا إِنْ هِیَ إِلاّٰ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهٰا مَنْ تَشٰاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشٰاءُ أَنْتَ وَلِیُّنٰا فَاغْفِرْ لَنٰا وَ اِرْحَمْنٰا وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْغٰافِرِینَ (۱۵۵) وَ اُکْتُبْ لَنٰا فِی هٰذِهِ اَلدُّنْیٰا حَسَنَةً وَ فِی اَلْآخِرَةِ إِنّٰا هُدْنٰا إِلَیْکَ قٰالَ عَذٰابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشٰاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُهٰا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاةَ وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِآیٰاتِنٰا یُؤْمِنُونَ (۱۵۶) اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ اَلرَّسُولَ اَلنَّبِیَّ اَلْأُمِّیَّ اَلَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهٰاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ اَلطَّیِّبٰاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ اَلْخَبٰائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اَلْأَغْلاٰلَ اَلَّتِی کٰانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِی أُنْزِلَ‌ مَعَهُ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ (۱۵۷)

و برگزید موسی از قومش هفتاد مرد برای میقات ما پس چون گرفتشان صاعقه گفت ای پروردگار من اگر می‌خواستی هلاک می‌کردی ایشان را از پیش و مرا هم آیا هلاک می‌کنی ما را بآنچه کردند کم خردان از ما نیست آن بجز بلای تو اضلال می‌کنی بآن کسی را که می‌خواهی و راهنمایی کسی را که می‌خواهی تویی صاحب اختیار ما پس بیامرز ما را و رحمت کن ما را و تو بهترین آمرزندگانی (۱۵۵) و بنویس برای ما در این دنیا خوبی و در آخرت به درستی که ما باز گردیدیم بتو گفت عذابم می‌رسانم آن را بهر که می‌خواهم و رحمتم فرا گرفته همه چیز را پس بزودی می‌نویسم آن را از برای آنان که می‌پرهیزند و می‌دهند زکات را و آنان که ایشان بآیتهای ما می‌گروند (۱۵۶) آنان که پیروی می‌کنند آن رسولی را که نبی اینست که می‌یابند نوشته شده نزد ایشان در توریت و انجیل می‌فرمایدشان بکارهای پسندیده و باز می‌داردشان از ناپسندیده و حلال می‌کند برای ایشان پاکیزه‌ها را و حرام می‌کند از ایشان پلیدیها را و فرو می‌نهد از ایشان بار گرانشان را و آن تکالیف شاقه که بود بر ایشان پس آنان که گرویدند باو و تعظیم کردند او را و یاری کردند او را و پیروی کردند آن نوری که فرو فرستاده شد با او آن گروه ایشانند رستگاران (۱۵۷)

« (در بیان رفتن هفتاد نفر با موسی علیه السلام به طور »

اختیار از قوم خود هفتاد مرد
بهر میقات آن کلیم الله کرد
قوم یا بودند در شک که کلام
کرده با موسی مر آن ربّ الانام
بردشان در طور تا خود بشنوند
از خدا گفتار و بر وی بگروند
چون رسیدندی به میقات آن کرام
ابری آمد رفت موسی در غمام
که نمی دیدند او را قوم او
حق به موسی آمد اندر گفتگو
چونکه موسی از غمام آمد برون
گفت بشنیدید قول حق کنون
قوم گفتند این ندانستیم ما
کاین کلام حق بود بی افترا
همچنان باقی بود ریبی که بود
جز که بینیم آن خدا را در نمود
کوه آمد زآن سخن در زلزله
میبمردند آن کسان از هایله
نزد بعضی رجفَه در حین طلب
بر هلاکت نامد ایشان را سبب
بل بر ایشان ارتعاشی در رسید
که شدند از زندگانی ناامید
گشت نزدیک آنکه مفصل هایشان
گردد از هم منقطع در جایشان
چونکه موسی دید آن حال از خدا
خواست تا د لهایشان آمد به جا
هست مروی هم که با هارون به طور
رفت موسی نوبتی بهر حضور
ناگهان غالب به هارون خواب گشت
خفت و در خفتن ز عالم درگذشت
موسی او را غسل داد و دفن کرد
آمد اندر قوم پس تنها و فرد
چونکه از هارون بپرسیدند قوم
گفت او بگذشت اندر حال نوم
قوم گفتند این نباشد بر سند
بل بکشتی خود تو او را از حسد
گفت با من چند تن همره شوید
تا ز حالش بر تمام آگه شوید
زنده سازم مر ورا تا بی خلاف
خود کند بر مردن خود اعتراف
پس به او همراه شد هفتاد تن
اندر آن مدفن نمودند انجمن
بر دعای موسی اش حق زنده کرد
زو شنیدند آنچه بود آن چند مرد
منفعل گشتند و از حق زلزله
آمد ایشان را به جان زآن مسأله
بعضی از ارباب تفسیر از نخست
این چنین گویند و این باشد درست
کاندر آن حینی که بر میقات او
رفت تا گیرد ز حق تورات او
برد آن هفتاد کس با خود به طور
تا گوه باشند او را در امور
چونکه در میقات حاضر آمدند
هم ز موسی طالب رؤیت شدند
در زمان آمد بر ایشان صاعقه
جمله مردند از وقوع بارقه
بعد از آنشان حق تعالی زنده کرد
بر بقاء بعد از فناء زیبنده کرد
شرح آن گفتیم در آیات پیش
این همان میقات باشد نی که بیش
بهر تأکید است تکرار صریح
هست از اقوال این قولی صحیح
پس به هر تقدیر در آن هایله
صاعقه بگرفتشان یا زلزله
گفت موسی زآن جماعت ترسناک
که ز وحشت گر شوند ایشان هلاک
متهم گردد در اسرائیلیان
کس ندارد باور از وی هیچ آن
گفت یا رب خواستی گر بیش از این
کردی ایشان را هلاک اندر یقین
مینمودی هم هلاکم در سبیل
وقت غرق قبطبیان در رو د نیل
می کنی ما را هلاک آیا کنون
کرد گر نابخردی فعلی زبون
نیست این جز امتحانات بهر ما
در سؤال رؤیت از روی عمی
هر که را خواهی کنی گمره به آن
یعنی از آن ابتلاء و امتحان
هر که را خواهی شوی هم رهنما
ز امتحان از وجه تَهدِی مَن تَشَآء
دوست چون ما را تویی فَاغْفِرْ لَنَا
رحم کن در عین آمرزش به ما
بهتر از آمرزگارانی یقین
یا الهی أنْتَ خَیرُ الْغَافِرِین
بر نوی س از بهر ما در این سرا
نیکویی از راحت و عیش و نوا
عیش خوش با صحت و امنیتی
هم ز اطمینان بر اعداء نصرتی
همچنین اندر سرای آخرت
نیکویی ده در مقام و مغفرت
زآنکه ما سوی تو برگشتیم باز
گرچه از برگشت مایی بینیاز
حق تعالی گفت اشکنجه و عذاب
هر که را خواهم رسانم در عِقاب
هم به هر شیئی است واسع رحمتم
وارسیده بر دو کون از قدرتم

« در تحقیق رحمت امتنانیه و وجوبیه »

هست در نزد محقق بی سؤال
رحمت حق بر دو قسم اندر مقال
امتنانیه است و ذاتیّه یکی
مطلق از هر شرط و قید ار مدرکی
اندر آن دریاست مستغرق دو کون
مر فرا بگرفته اشیاء را به عون
منتج از وی شد عطای ماسَبَق
بی سؤال سایلی بر ماخَلَق
هم بدون آنکه محتاجی کند
عرض حاجت فیض هستی تا برد
هست از آن رحمت ، اشیاء را وجود
هر یک اندر رتبه ای دارد نمود
رحمت دیگر وجوبیّه است نیز
کآن مقیّد باشد ار داری تمیز
آن هم از آن رحمت ذاتیّه باز
گشته فایض در حقیقت در مجاز
هست استحقاق بنده هم بر آن
از نتیجۀ امتنانیه عیان
همچنان که پیش از رسم و سمت
کرد استحقاق هستی مرحمت
رحمتی کآمد وجوبیّه به نام
زآن مقیّد خوانده اند آن را کرام
کآن بود مشروط خود بر شرط چند
گاهِ قول و فعل نزد هوشمند
پس نویسم زود بهر متّقین
آن کسان کز شرک پرهیزند هین
رحمت خود را که آن دارد وجوب
بر خواص مؤمنین و اهل قلوب
می دهند ایشان زکات مالها
هستشان ایمان به آیت های ما
از فرایض صعبتر باشد زکات
دوست دارد مال چون هر ذی حیات
پیروند آن مؤمنان خود بر رسول
وآن نبیّ اُمّی کامل وصول
اُمّی اعنی، زاده شد چو از مادرش
خواند نا بنوشته حق پیغمبرش
هیچ نه بنوشته و نه خوانده بود
پیش پروازش ملایک مانده بود
آن نبی که یافتند او را به نام
ثبت در تورات و انجیل از مقام
وصف و نامش در صحف مرقوم بود
نزد ایشان رفعتش معلوم بود
می نماید امر بر معروف و هم
نهی از منکر خود آن صاحب علم
آن محاسن جمله را معروف دان
هر قبیحی منکر است آن را بمان
عقل باشد بر محاسن رهبرت
شد به ظاهر عقل کل پیغمبرت
سازد ایشان را حلال او طیّبات
هم خبائث را حرام اندر جهات
بار ایشان را فرو بنهد ز دوش
وآن تکالیفی که شاق آمد به هوش
همچنین بردارد آن اغلال و بند
که بر ایشان بود سابق در پسند
پس مر آنانکه ز اسرائیلیان
بگرویدند این نبی را بیگمان
غیر ایشان یا که از قوم دگر
بهر تعظیمش فرو بردند سر
یاریاش کردند از نزدیک و دور
هم شدندش پیرو از ادراک نور
آن چنان نوری که بر وی داده شد
با وی از حق بود و بفرستاده شد
قصد زآن نور است قرآن مجید
تا ابد باقی است با او هم پدید
تسمیۀ قرآن از آن آمد به نور
کآن حقایق راست کاشف در ظهور
این گروه ناصران و تابعان
رستگارانند و مرحوم از نشان
بر ولایت گر کنی تعبیر نور
نزد اهل حق بود روشن نه دور
بود آن نور ولایت با رسول
کآیت از حق یافت در حین نزول
باید اول هر نبی ای در صعود
گردد از نور ولایت با شهود
در نبوّت پس شود صاحب عَلم
با پیمبر پس علی بود از قِدَم
با علی (ع) زآن گفت احمد (ص)، کای علی
در نهان بودی تو با هر مرسلی
لیک با من در نهان و آشکار
هم تو بودی هم تویی در روزگار
گر خدا خواهد بیانی زین ظهور
گویم اندر آیت الله نور
هست امیدم کو دهد علم و حیات
تا در آنجا چیست گویم نور ذات
لیک گویم چون رسید اینجا کلام
مجملی اندر بیان این مقام
چون تجلی کرد ذات ذو صفات
اندر اسماء و صفات از غیب ذات
زآن تجلی از ظهور سرمدی
ظاهر آمد آفتاب احمدی
از نبوّت آن تجلی نام یافت
رتبۀ پیغمبری اتمام یافت
مر ورا باشد دو وجه ای پاک دلق
آن یکی بر حق و دیگر سوی خلق
وجه عالی را ولایت دان به حق
کآن بود مطلق ز قید ماخَلَق
وحدت بی کثرت اندر افتتاح
باشد آن گر هیچ دانی اصطلاح
خواندهاند این رتبه را وجه الاحد
مطلق است از اسم و رسم و وصف و حد
وجه دانی کآن به خلق ارزانی است
در رسالت جنبۀ جسمانی است
با علی زآن گفت نور واحدیم
بر دو صورت بر خلایق آمدیم
در مقام نور داریم اتحاد
نیست اثنینت آنجا یا تضاد
در مقام جسم هم او با من است
مر نبی را روح باقی با تن است
همچنین کز وحدتش ذات وجود
در تجلی داد کثرت را نمود
هم در این کثرت جز او موجود نیست
گر تو دانی غیر از این محمود نیست
این قدر کافی بُد ار فهمی تمام
بازگردم سوی تفسیر کلام
۱۵- آیات ۱۴۸ تا ۱۵۴: وَ اِتَّخَذَ قَوْمُ مُوسیٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوٰارٌ أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لاٰ یُکَلِّمُهُمْ وَ لاٰ یَهْدِیهِمْ سَبِیلاً اِتَّخَذُوهُ وَ کٰانُوا ظٰالِمِینَ (۱۴۸) وَ لَمّٰا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قٰالُوا لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنٰا رَبُّنٰا وَ یَغْفِرْ لَنٰا لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ (۱۴۹) وَ لَمّٰا رَجَعَ مُوسیٰ إِلیٰ قَوْمِهِ غَضْبٰانَ أَسِفاً قٰالَ بِئْسَمٰا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَی اَلْأَلْوٰاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قٰالَ اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِی وَ کٰادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلاٰ تُشْمِتْ بِیَ اَلْأَعْدٰاءَ‌ وَ لاٰ تَجْعَلْنِی مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۱۵۰) قٰالَ رَبِّ اِغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنٰا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ (۱۵۱) إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا اَلْعِجْلَ سَیَنٰالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُفْتَرِینَ (۱۵۲) وَ اَلَّذِینَ عَمِلُوا اَلسَّیِّئٰاتِ ثُمَّ تٰابُوا مِنْ بَعْدِهٰا وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهٰا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۵۳) وَ لَمّٰا سَکَتَ عَنْ مُوسَی اَلْغَضَبُ أَخَذَ اَلْأَلْوٰاحَ وَ فِی نُسْخَتِهٰا هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ (۱۵۴)۱۷- آیات ۱۵۸ تا ۱۷۱: قُلْ یٰا أَیُّهَا اَلنّٰاسُ إِنِّی رَسُولُ اَللّٰهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً اَلَّذِی لَهُ مُلْکُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ اَلَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ کَلِمٰاتِهِ وَ اِتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵۸) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسیٰ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ (۱۵۹) وَ قَطَّعْنٰاهُمُ اِثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبٰاطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ مُوسیٰ إِذِ اِسْتَسْقٰاهُ قَوْمُهُ أَنِ اِضْرِبْ بِعَصٰاکَ اَلْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اِثْنَتٰا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنٰاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلْغَمٰامَ وَ أَنْزَلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلْمَنَّ وَ اَلسَّلْویٰ کُلُوا مِنْ طَیِّبٰاتِ مٰا رَزَقْنٰاکُمْ وَ مٰا ظَلَمُونٰا وَ لٰکِنْ کٰانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (۱۶۰) وَ إِذْ قِیلَ لَهُمُ اُسْکُنُوا هٰذِهِ اَلْقَرْیَةَ وَ کُلُوا مِنْهٰا حَیْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ اُدْخُلُوا اَلْبٰابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئٰاتِکُمْ سَنَزِیدُ اَلْمُحْسِنِینَ (۱۶۱) فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمْ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمٰاءِ بِمٰا کٰانُوا یَظْلِمُونَ (۱۶۲) وَ سْئَلْهُمْ عَنِ اَلْقَرْیَةِ اَلَّتِی کٰانَتْ‌ حٰاضِرَةَ اَلْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی اَلسَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتٰانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لاٰ یَسْبِتُونَ لاٰ تَأْتِیهِمْ کَذٰلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ (۱۶۳) وَ إِذْ قٰالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اَللّٰهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذٰاباً شَدِیداً قٰالُوا مَعْذِرَةً إِلیٰ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (۱۶۴) فَلَمّٰا نَسُوا مٰا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا اَلَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلسُّوءِ وَ أَخَذْنَا اَلَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذٰابٍ بَئِیسٍ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ (۱۶۵) فَلَمّٰا عَتَوْا عَنْ مٰا نُهُوا عَنْهُ قُلْنٰا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خٰاسِئِینَ (۱۶۶) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلیٰ یَوْمِ اَلْقِیٰامَةِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ اَلْعَذٰابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ اَلْعِقٰابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۶۷) وَ قَطَّعْنٰاهُمْ فِی اَلْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ اَلصّٰالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذٰلِکَ وَ بَلَوْنٰاهُمْ بِالْحَسَنٰاتِ وَ اَلسَّیِّئٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۱۶۸) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا اَلْکِتٰابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هٰذَا اَلْأَدْنیٰ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنٰا وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثٰاقُ اَلْکِتٰابِ أَنْ لاٰ یَقُولُوا عَلَی اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ وَ دَرَسُوا مٰا فِیهِ وَ اَلدّٰارُ اَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۶۹) وَ اَلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتٰابِ وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ إِنّٰا لاٰ نُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُصْلِحِینَ (۱۷۰) وَ إِذْ نَتَقْنَا اَلْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وٰاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مٰا آتَیْنٰاکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اُذْکُرُوا مٰا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۷۱)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ اِخْتٰارَ مُوسیٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقٰاتِنٰا فَلَمّٰا أَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ قٰالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیّٰایَ أَ تُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلسُّفَهٰاءُ مِنّٰا إِنْ هِیَ إِلاّٰ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهٰا مَنْ تَشٰاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشٰاءُ أَنْتَ وَلِیُّنٰا فَاغْفِرْ لَنٰا وَ اِرْحَمْنٰا وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْغٰافِرِینَ (۱۵۵) وَ اُکْتُبْ لَنٰا فِی هٰذِهِ اَلدُّنْیٰا حَسَنَةً وَ فِی اَلْآخِرَةِ إِنّٰا هُدْنٰا إِلَیْکَ قٰالَ عَذٰابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشٰاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُهٰا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاةَ وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِآیٰاتِنٰا یُؤْمِنُونَ (۱۵۶) اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ اَلرَّسُولَ اَلنَّبِیَّ اَلْأُمِّیَّ اَلَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهٰاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ اَلطَّیِّبٰاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ اَلْخَبٰائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اَلْأَغْلاٰلَ اَلَّتِی کٰانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِی أُنْزِلَ‌ مَعَهُ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ (۱۵۷)
هوش مصنوعی: موسی ۷۰ نفر از قومش را برای ملاقات با خدا انتخاب کرد. وقتی که زلزله آن‌ها را فرا گرفت، موسی گفت: «پروردگارا، اگر می‌خواستی، پیش از این آن‌ها را هلاک می‌ساختی. آیا می‌خواهی به خاطر کار نادانان ما ما را هلاک کنی؟ این فقط آزمایش توست که هر کس را بخواهی گمراه می‌کنی و هر کس را بخواهی هدایت می‌کنی. تو سرپرست ما هستی، پس ما را ببخش و به ما رحم کن که تو بهترین بخشایندگان هستی. و برای ما در این دنیا و آخرت نیکی بنویس، چرا که ما به سمت تو برگشته‌ایم.» خداوند گفت: «عذابم را به هر کس که بخواهم می‌رسانم و رحمت من شامل هر چیزی می‌شود، پس آن را برای کسانی که تقوا داشته و زکات می‌دهند و به آیات ما ایمان می‌آورند، می‌نویسم.» آن‌ها کسانی هستند که از رسول نبی ال امی پیروی می‌کنند، کسی که نامش را در تورات و انجیل می‌یابند. او آن‌ها را به کارهای نیکو امر و از کارهای زشت نهی می‌کند و چیزهای پاکیزه را برای آن‌ها حلال و چیزهای ناپاک را بر آن‌ها حرام می‌سازد و بندهای سنگینی که بر آن‌ها بود را از دوششان برمی‌دارد. کسانی که به او ایمان آورده و او را یاری کرده و از نوری که همراه او نازل شده پیروی کنند، آن‌ها در مقام رستگاری خواهند بود.
و برگزید موسی از قومش هفتاد مرد برای میقات ما پس چون گرفتشان صاعقه گفت ای پروردگار من اگر می‌خواستی هلاک می‌کردی ایشان را از پیش و مرا هم آیا هلاک می‌کنی ما را بآنچه کردند کم خردان از ما نیست آن بجز بلای تو اضلال می‌کنی بآن کسی را که می‌خواهی و راهنمایی کسی را که می‌خواهی تویی صاحب اختیار ما پس بیامرز ما را و رحمت کن ما را و تو بهترین آمرزندگانی (۱۵۵) و بنویس برای ما در این دنیا خوبی و در آخرت به درستی که ما باز گردیدیم بتو گفت عذابم می‌رسانم آن را بهر که می‌خواهم و رحمتم فرا گرفته همه چیز را پس بزودی می‌نویسم آن را از برای آنان که می‌پرهیزند و می‌دهند زکات را و آنان که ایشان بآیتهای ما می‌گروند (۱۵۶) آنان که پیروی می‌کنند آن رسولی را که نبی اینست که می‌یابند نوشته شده نزد ایشان در توریت و انجیل می‌فرمایدشان بکارهای پسندیده و باز می‌داردشان از ناپسندیده و حلال می‌کند برای ایشان پاکیزه‌ها را و حرام می‌کند از ایشان پلیدیها را و فرو می‌نهد از ایشان بار گرانشان را و آن تکالیف شاقه که بود بر ایشان پس آنان که گرویدند باو و تعظیم کردند او را و یاری کردند او را و پیروی کردند آن نوری که فرو فرستاده شد با او آن گروه ایشانند رستگاران (۱۵۷)
هوش مصنوعی: موسی از میان قومش هفتاد مرد را برای ملاقات با خدا انتخاب کرد. وقتی که آن‌ها دچار صاعقه شدند، موسی از خدا درخواست کرد که آیا می‌خواهد همه را هلاک کند، در حالی که برخی از آن‌ها از نادانی‌های ما نبودند. او خواستار رحمت و بخشش از جانب خداوند شد و از او درخواست کرد که خوبی و نیکی را برای آنان در این دنیا و آخرت بنویسد. خدا در پاسخ به او فرمود که عذاب را بر هر کسی که بخواهد می‌رساند و رحمتش شامل همه چیز است. خداوند فرمود که رحمتش را برای پرهیزکاران و کسانی که زکات می‌دهند و به نشانه‌های او ایمان می‌آورند، خواهد نوشت. همچنین در مورد کسانی صحبت شد که از پیامبری پیروی می‌کنند که نشانه‌های او در تورات و انجیل آمده است. این پیامبر به مردم دستور می‌دهد که کارهای نیک انجام دهند و از کارهای زشت پرهیز کنند، و همچنین چیزهای پاک را برای آنان حلال و چیزهای آلوده را حرام می‌کند. او بارهای سنگین و تکالیف دشوار را از دوش آنان برمی‌دارد. کسانی که به او ایمان آوردند، او را محترم شمردند و از او حمایت کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی کردند، در نهایت، این افراد رستگارند.
« (در بیان رفتن هفتاد نفر با موسی علیه السلام به طور »
هوش مصنوعی: در توصیف رفتن هفتاد نفر همراه با موسی علیه‌السلام به کوهی مشخص اشاره شده است.
اختیار از قوم خود هفتاد مرد
بهر میقات آن کلیم الله کرد
هوش مصنوعی: هفتاد نفر از قوم خود را به منظور تعیین وقت ملاقات با خداوند انتخاب کرد.
قوم یا بودند در شک که کلام
کرده با موسی مر آن ربّ الانام
هوش مصنوعی: قوم در تردید بودند که آیا پروردگار عالم با موسی سخن گفته است یا نه.
بردشان در طور تا خود بشنوند
از خدا گفتار و بر وی بگروند
هوش مصنوعی: آنان (مردم) به کوه طور رفتند تا سخنان خدا را بشنوند و به او ایمان بیاورند.
چون رسیدندی به میقات آن کرام
ابری آمد رفت موسی در غمام
هوش مصنوعی: وقتی موسی به محل معین رسید، ابری پدیدار شد و او در آن ابر به رفت و آمد مشغول بود.
که نمی دیدند او را قوم او
حق به موسی آمد اندر گفتگو
هوش مصنوعی: قوم موسی او را نمی‌دیدند، اما حق به موسی وحی فرمود و با او صحبت کرد.
چونکه موسی از غمام آمد برون
گفت بشنیدید قول حق کنون
هوش مصنوعی: وقتی موسی از غم و اندوه خارج شد، گفت: حالا به سخن خداوند گوش دهید.
قوم گفتند این ندانستیم ما
کاین کلام حق بود بی افترا
هوش مصنوعی: مردم گفتند ما نمی‌دانستیم که این سخن حقیقت دارد و بی‌اتهام است.
همچنان باقی بود ریبی که بود
جز که بینیم آن خدا را در نمود
هوش مصنوعی: اینکه ریبی (شک و تردید) همیشه وجود دارد، اما تنها زمانی برطرف می‌شود که بتوانیم خداوند را در نشانه‌ها و آثارش ببینیم.
کوه آمد زآن سخن در زلزله
میبمردند آن کسان از هایله
هوش مصنوعی: کوه از آن صحبت به لرزه در می‌آمد و کسانی که به زلزلۀ آن فکر می‌کردند، از ترس می‌مردند.
نزد بعضی رجفَه در حین طلب
بر هلاکت نامد ایشان را سبب
هوش مصنوعی: برخی از افراد در جستجوی علم و حقیقت، به دلیل اشتباهات خود به هلاکت می‌رسند و این هلاکت به خاطر نادانی و عدم درک صحیح است.
بل بر ایشان ارتعاشی در رسید
که شدند از زندگانی ناامید
هوش مصنوعی: یک زلزله روحی به آن‌ها وارد شد که باعث شد از زندگی ناامید شوند.
گشت نزدیک آنکه مفصل هایشان
گردد از هم منقطع در جایشان
هوش مصنوعی: نزدیک می‌شود به آن کسی که مفصل‌های بدنشان از یکدیگر جدا شده و در جای خود ثابت می‌مانند.
چونکه موسی دید آن حال از خدا
خواست تا د لهایشان آمد به جا
هوش مصنوعی: وقتی موسی آن وضعیت را مشاهده کرد، از خدا خواست که دل‌های آنها به حال خودشان بازگردد.
هست مروی هم که با هارون به طور
رفت موسی نوبتی بهر حضور
هوش مصنوعی: در میان مردم شخصی وجود دارد که با هارون همسفر بوده و موسی نیز به طور نوبتی برای ملاقات می‌آید.
ناگهان غالب به هارون خواب گشت
خفت و در خفتن ز عالم درگذشت
هوش مصنوعی: ناگهان غالب در خواب عمیق فرو رفت و در این خواب، از دنیا گذشت.
موسی او را غسل داد و دفن کرد
آمد اندر قوم پس تنها و فرد
هوش مصنوعی: موسی او را غسل کرده و دفن کرد و سپس به میان مردم بازگشت، تنها و بی‌همراه.
چونکه از هارون بپرسیدند قوم
گفت او بگذشت اندر حال نوم
هوش مصنوعی: هنگامی که از هارون پرسیدند که مردم چه وضعی دارند، او پاسخ داد که در حال خواب و بی‌خبر از حوادث زندگی خود به سر می‌برند.
قوم گفتند این نباشد بر سند
بل بکشتی خود تو او را از حسد
هوش مصنوعی: افراد گفتند این موضوع نباید بر پایهٔ اسناد و مدارک باشد، بلکه تو باید او را از روی حسد خود به دریا بکشی.
گفت با من چند تن همره شوید
تا ز حالش بر تمام آگه شوید
هوش مصنوعی: او گفت که چند نفر با من همراه شوید تا از وضعیت او به طور کامل مطلع شوید.
زنده سازم مر ورا تا بی خلاف
خود کند بر مردن خود اعتراف
هوش مصنوعی: وظیفه‌ام این است که او را زنده کنم تا بدون هیچ تردیدی به مرگ خود اعتراف کند.
پس به او همراه شد هفتاد تن
اندر آن مدفن نمودند انجمن
هوش مصنوعی: پس گروهی به تعداد هفتاد نفر به او پیوستند و در آن مکان گرد هم آمدند و او را به خاک سپردند.
بر دعای موسی اش حق زنده کرد
زو شنیدند آنچه بود آن چند مرد
هوش مصنوعی: در اثر دعا و درخواست موسی، خداوند زندگی را به او بازگرداند و آن مردان متوجه شدند که چه اتفاقی افتاده است.
منفعل گشتند و از حق زلزله
آمد ایشان را به جان زآن مسأله
هوش مصنوعی: آن‌ها تحت تأثیر قرار گرفتند و از حقایق زندگی، زلزله‌ای در وجودشان به وجود آمد به خاطر آن موضوع.
بعضی از ارباب تفسیر از نخست
این چنین گویند و این باشد درست
هوش مصنوعی: برخی از مفسران می‌گویند که از ابتدا این‌گونه بوده است و این نظر درست است.
کاندر آن حینی که بر میقات او
رفت تا گیرد ز حق تورات او
هوش مصنوعی: در آن لحظه که به موعد معین خود رفت تا از خداوند تورات را دریافت کند.
برد آن هفتاد کس با خود به طور
تا گوه باشند او را در امور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که گروهی از افراد با خود به همراه دارند تا در کارها و امور مهم به آنها کمک کنند و به نوعی به موفقیت دست یابند.
چونکه در میقات حاضر آمدند
هم ز موسی طالب رؤیت شدند
هوش مصنوعی: زمانی که در محل معین حاضر شدند، برخی از مردم مانند موسی خواهان دیدن خداوند شدند.
در زمان آمد بر ایشان صاعقه
جمله مردند از وقوع بارقه
هوش مصنوعی: در آن زمان، ناگهان رعد و برقی آمد و همه آن‌ها از شدت ترس جان خود را از دست دادند.
بعد از آنشان حق تعالی زنده کرد
بر بقاء بعد از فناء زیبنده کرد
هوش مصنوعی: پس از آن، خداوند زندگی بخشید و جاودانی را پس از فنا معنا و زیبایی بخشید.
شرح آن گفتیم در آیات پیش
این همان میقات باشد نی که بیش
هوش مصنوعی: ما پیش‌تر در آیات قبلی توضیح دادیم که این همان زمان و مکانی است که باید در آن حاضر شویم و نه چیزی بیشتر.
بهر تأکید است تکرار صریح
هست از اقوال این قولی صحیح
هوش مصنوعی: برای تأکید بر موضوعی، تکرار دقیق گفته‌ها موردنیاز است و این مطلب به‌درستی بیان شده است.
پس به هر تقدیر در آن هایله
صاعقه بگرفتشان یا زلزله
هوش مصنوعی: در هر صورت، در آن مکان طوفان ناگهانی یا زلزله‌ای رخ داد که آن‌ها را تحت تأثیر قرار داد.
گفت موسی زآن جماعت ترسناک
که ز وحشت گر شوند ایشان هلاک
هوش مصنوعی: موسی از آن گروه ترسناک که با وحشت خود می‌توانند باعث نابودی دیگران شوند، به شدت ترسید.
متهم گردد در اسرائیلیان
کس ندارد باور از وی هیچ آن
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در بین اسرائیلی‌ها به او باور ندارد و متهم می‌شود.
گفت یا رب خواستی گر بیش از این
کردی ایشان را هلاک اندر یقین
هوش مصنوعی: پروردگارا، اگر خواستی، می‌توانستی این انسان‌ها را بیشتر از این به نابودی بکشی و به یقین برسانی.
مینمودی هم هلاکم در سبیل
وقت غرق قبطبیان در رو د نیل
هوش مصنوعی: تو با عشقت باعث هلاکت من شدی، در زمانی که من در دل مشکلات غرق شده و در رود نیل گرفتار آمده‌ام.
می کنی ما را هلاک آیا کنون
کرد گر نابخردی فعلی زبون
هوش مصنوعی: آیا این بار که ما را به هلاکت می‌رسانی، نشان‌دهنده‌ی بی‌خردی و نادانی تو نیست؟
نیست این جز امتحانات بهر ما
در سؤال رؤیت از روی عمی
هوش مصنوعی: این موضوع جز آزمون‌ها و آزمایش‌هایی نیست که به خاطر ما در مورد دیدن چهره عمیق‌تر از واقعیت مطرح می‌شود.
هر که را خواهی کنی گمره به آن
یعنی از آن ابتلاء و امتحان
هوش مصنوعی: هر کسی را که بخواهی گمراه کنی، به آن معناست که او را در معرض آزمایش و سختی قرار خواهی داد.
هر که را خواهی شوی هم رهنما
ز امتحان از وجه تَهدِی مَن تَشَآء
هوش مصنوعی: هر کسی را که بخواهی همواره راهنمایی کن، اما از آزمون و امتحان بر حذر باش.
دوست چون ما را تویی فَاغْفِرْ لَنَا
رحم کن در عین آمرزش به ما
هوش مصنوعی: ای دوست، چون تو چنین مهربانی هستی، بر ما ببخشای و در عین حال نسبت به ما رحمت کن.
بهتر از آمرزگارانی یقین
یا الهی أنْتَ خَیرُ الْغَافِرِین
هوش مصنوعی: بهتر از کسانی که می‌بخشند، یقیناً تو بهترین بخشنده‌ای.
بر نوی س از بهر ما در این سرا
نیکویی از راحت و عیش و نوا
هوش مصنوعی: به خاطر ما در این دنیا، زیبایی و خوشی از آسودگی و لذت و موسیقی به وجود می‌آید.
عیش خوش با صحت و امنیتی
هم ز اطمینان بر اعداء نصرتی
هوش مصنوعی: زندگی خوب و خوش با سلامتی و امنیت، به اعتماد بر دشمنان نیازی ندارد.
همچنین اندر سرای آخرت
نیکویی ده در مقام و مغفرت
هوش مصنوعی: در جهان آخرت نیز نیکی‌ها و پاداش‌ها وجود دارد که انسان را به درجات عالی و بخشش‌های بزرگ میرساند.
زآنکه ما سوی تو برگشتیم باز
گرچه از برگشت مایی بینیاز
هوش مصنوعی: زیرا ما به سوی تو بازگشته‌ایم، حتی اگر تو هم ما را از بازگشت‌مان بی‌نیاز ببینی.
حق تعالی گفت اشکنجه و عذاب
هر که را خواهم رسانم در عِقاب
هوش مصنوعی: خداوند فرمود که عذاب و مجازات هر کس را که بخواهد، به او می‌رسد.
هم به هر شیئی است واسع رحمتم
وارسیده بر دو کون از قدرتم
هوش مصنوعی: من به همه چیز رحمتی گسترده دارم و از قدرت خودم به هر دو جهان نفوذ کرده‌ام.
« در تحقیق رحمت امتنانیه و وجوبیه »
هوش مصنوعی: در این تحقیق به بررسی مفاهیم رحمت و وجوب در نظام‌ها و دیدگاه‌های مختلف پرداخته شده است. به طور خاص، توجه به نحوه تعامل این دو مفهوم و تأثیر آن‌ها بر یکدیگر در زمینه‌های مختلف زندگی انسانی مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه سعی دارد تا با تحلیل این مفاهیم، درک بهتری از روابط انسانی و اخلاقی ارائه دهد.
هست در نزد محقق بی سؤال
رحمت حق بر دو قسم اندر مقال
هوش مصنوعی: در نزد پژوهشگران، رحمت خداوند به دو دسته تقسیم می‌شود، بدون آنکه نیازی به پرسش داشته باشد.
امتنانیه است و ذاتیّه یکی
مطلق از هر شرط و قید ار مدرکی
هوش مصنوعی: این بیت به بیان مفهوم وجود دو نوع شکرگزاری می‌پردازد: یکی شکرگزاری که وابسته به شرایط و الزامات خاص است و دیگری شکرگزاری که از ذات و وجود انسان ناشی می‌شود و هیچ گونه وابستگی به شرایط خاص ندارد. به این ترتیب، شکرگزاری واقعی و خالص، مستقل از موقعیت‌ها و نیازهای بیرونی است.
اندر آن دریاست مستغرق دو کون
مر فرا بگرفته اشیاء را به عون
هوش مصنوعی: در دریا، دو جهان غرق شده‌اند و آن‌چنان فراگرفته‌اند که همه اشیاء را با کمک خود احاطه کرده‌اند.
منتج از وی شد عطای ماسَبَق
بی سؤال سایلی بر ماخَلَق
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و فضل او، نعمت‌هایی به ما رسیده که بدون هیچ تقاضایی از سوی ما به ما داده شده است.
هم بدون آنکه محتاجی کند
عرض حاجت فیض هستی تا برد
هوش مصنوعی: بدون اینکه نیازی داشته باشی، می‌توانی خواسته‌ات را مطرح کنی و از نعمت وجود بهره‌مند شوی.
هست از آن رحمت ، اشیاء را وجود
هر یک اندر رتبه ای دارد نمود
هوش مصنوعی: به خاطر آن رحمتی که هست، هر چیزی در جهان وجود دارد و هر یک از آن‌ها در مرتبه‌ای خاص قرار دارد.
رحمت دیگر وجوبیّه است نیز
کآن مقیّد باشد ار داری تمیز
هوش مصنوعی: رحمت دیگری نیز وجود دارد که واجب است و در صورت داشتن درک و شناخت، می‌تواند مشخص و معین شود.
آن هم از آن رحمت ذاتیّه باز
گشته فایض در حقیقت در مجاز
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که رابطه‌ای از رحمت ذاتی پس گرفته شده و در حقیقت به صورت نمادین یا مجازی تجلی یافته است. به عبارت دیگر، عدم برخورداری از رحمت اصلی باعث شده که این رحمت در قالبی غیر واقعی یا غیر مستقیم نمایان شود.
هست استحقاق بنده هم بر آن
از نتیجۀ امتنانیه عیان
هوش مصنوعی: خود را شایسته می‌دانم که از رحمت و لطفی که به من شده، بهره‌مند باشم.
همچنان که پیش از رسم و سمت
کرد استحقاق هستی مرحمت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که قبل از هر گونه رسم و قوانینی، شایستگی و لیاقت برای دریافت نعمت‌ها و محبت‌ها وجود دارد. به عبارتی، انسان‌ها باید اول شایستگی خود را ثابت کنند تا از خوبی‌ها و رحمت‌های زندگی بهره‌مند شوند.
رحمتی کآمد وجوبیّه به نام
زآن مقیّد خوانده اند آن را کرام
هوش مصنوعی: رحمت الهی که به طور قطعی و ضروری نازل شده، به نام خاصی شناخته می‌شود و به همین خاطر آن را کرامت می‌نامند.
کآن بود مشروط خود بر شرط چند
گاهِ قول و فعل نزد هوشمند
هوش مصنوعی: اینجا می‌گوید که شرط و ویژگی‌هایی که به یک انسان یا موضوع تعلق دارد، بر اساس وضعیت‌ها و رفتارهای مختلف تغییر می‌کند. انسان‌های باهوش می‌دانند که در هر زمانی باید طبق شرایط و اعمال مناسب عمل کنند.
پس نویسم زود بهر متّقین
آن کسان کز شرک پرهیزند هین
هوش مصنوعی: بنابراین، به زودی برای پرهیزکاران می‌نویسم، کسانی که از شرک دوری می‌جویند. تذکر بدهید!
رحمت خود را که آن دارد وجوب
بر خواص مؤمنین و اهل قلوب
هوش مصنوعی: رحمت الهی بر افرادی که از ایمان و صفای دل برخوردارند، واجب است و همیشه شامل حال آن‌ها می‌شود.
می دهند ایشان زکات مالها
هستشان ایمان به آیت های ما
هوش مصنوعی: آنچه آنها از مال خود می‌دهند، کمکی است به ایمانشان به نشانه‌های ما.
از فرایض صعبتر باشد زکات
دوست دارد مال چون هر ذی حیات
هوش مصنوعی: آدمی باید با دل و جان به پرداخت زکات بپردازد، چرا که این کار از واجبات سخت‌تر است و به اندازه هر موجود زنده، به مال و دارایی توجه دارد.
پیروند آن مؤمنان خود بر رسول
وآن نبیّ اُمّی کامل وصول
هوش مصنوعی: پیر و پیشوای آن مؤمنان، پیامبر و آن نبی بی‌سواد، به کمال و تمام به ما رسید.
اُمّی اعنی، زاده شد چو از مادرش
خواند نا بنوشته حق پیغمبرش
هوش مصنوعی: منظور این است که شخصی که بی‌سواد و ناآگاه است، به‌خودی‌خود به دنیا آمده و بر اساس تقدیر و سرنوشتش، می‌تواند به آگاهی و علم برسد؛ حتی اگر در ابتدا چیزی ندانسته باشد.
هیچ نه بنوشته و نه خوانده بود
پیش پروازش ملایک مانده بود
هوش مصنوعی: او نه چیزی نوشته بود و نه مطالعه کرده بود، در قبل از پروازش، فرشتگان به تماشای او ایستاده بودند.
آن نبی که یافتند او را به نام
ثبت در تورات و انجیل از مقام
هوش مصنوعی: پیامبری که نامش در کتاب‌های مقدس تورات و انجیل ثبت شده، از مرتبه و مقام بالایی برخوردار است.
وصف و نامش در صحف مرقوم بود
نزد ایشان رفعتش معلوم بود
هوش مصنوعی: در نوشته‌ها و کتاب‌ها، ویژگی‌ها و نام او ثبت شده بود و برای آن‌ها مقام و جایگاهش واضح و مشخص بود.
می نماید امر بر معروف و هم
نهی از منکر خود آن صاحب علم
هوش مصنوعی: آدم دانشمندی که خود عالم است، به راهنمایی و تذکر در مورد کارهای نیک و پرهیز از کارهای بد می‌پردازد.
آن محاسن جمله را معروف دان
هر قبیحی منکر است آن را بمان
هوش مصنوعی: هر گلی را که زیبا می‌دانی، بدان که هر زشتی را باید ناپسند بشماری و از آن دوری کنی.
عقل باشد بر محاسن رهبرت
شد به ظاهر عقل کل پیغمبرت
هوش مصنوعی: اگر عقل تو بر سر و صورت رهبری‌ات باشد، به ظاهر او حکم عقل کل را دارد.
سازد ایشان را حلال او طیّبات
هم خبائث را حرام اندر جهات
هوش مصنوعی: خداوند، چیزهای پاک و خوب را برای انسان‌ها حلال کرده و چیزهای ناپاک و بد را در دسته‌های مختلف حرام قرار داده است.
بار ایشان را فرو بنهد ز دوش
وآن تکالیفی که شاق آمد به هوش
هوش مصنوعی: او بار سنگینی را از دوش برمی‌دارد و مشکلاتی که سخت و دشوار بودند را فراموش می‌کند.
همچنین بردارد آن اغلال و بند
که بر ایشان بود سابق در پسند
هوش مصنوعی: او همچنین آن زنجیرها و بندهایی را که قبلاً بر آن‌ها بود، برمی‌دارد.
پس مر آنانکه ز اسرائیلیان
بگرویدند این نبی را بیگمان
هوش مصنوعی: بنابراین کسانی که از میان اسرائیلی‌ها به این پیامبر گرویده‌اند، بی‌تردید درست عمل کرده‌اند.
غیر ایشان یا که از قوم دگر
بهر تعظیمش فرو بردند سر
هوش مصنوعی: جز این افراد یا از قوم دیگری به خاطر احترامش سر فرود آوردند.
یاریاش کردند از نزدیک و دور
هم شدندش پیرو از ادراک نور
هوش مصنوعی: دوستان و علاقمندانش از جاهای نزدیک و دور جمع شدند و او با شناختی عمیق به آرامش و آگاهی رسید.
آن چنان نوری که بر وی داده شد
با وی از حق بود و بفرستاده شد
هوش مصنوعی: نور خاصی که به او داده شد، به طور مستقیم از حقیقت ناشی می‌شد و به همین دلیل فرستاده شده بود.
قصد زآن نور است قرآن مجید
تا ابد باقی است با او هم پدید
هوش مصنوعی: هدف از وجود نور، قرآن مجید است که تا ابد باقی خواهد ماند و همواره در کنار او نمایان خواهد بود.
تسمیۀ قرآن از آن آمد به نور
کآن حقایق راست کاشف در ظهور
هوش مصنوعی: نام‌گذاری قرآن به "نور" به این دلیل است که این کتاب، حقایق را به روشنی و وضوح آشکار می‌کند.
این گروه ناصران و تابعان
رستگارانند و مرحوم از نشان
هوش مصنوعی: این دسته از پیروان و افرادی که از رستگاران پیروی می‌کنند، نشانه‌هایی از نیکبختی و نجات یافتگی دارند.
بر ولایت گر کنی تعبیر نور
نزد اهل حق بود روشن نه دور
هوش مصنوعی: اگر به مقام و منزلت ولایت توجه کنی، نور و روشنی آن برای اهل حق آشکار و روشن است، نه آنکه در دور و تاریکی باقی بماند.
بود آن نور ولایت با رسول
کآیت از حق یافت در حین نزول
هوش مصنوعی: نور ولایت با پیامبر وجود داشت که آیه‌ای از حق را در زمان نزول دریافت کرد.
باید اول هر نبی ای در صعود
گردد از نور ولایت با شهود
هوش مصنوعی: هر پیامبری باید ابتدا با شهود و بصیرت از نور ولایت صعود کند.
در نبوّت پس شود صاحب عَلم
با پیمبر پس علی بود از قِدَم
هوش مصنوعی: در مقام نبوت، کسی که علم و دانش دارد، به عنوان همراه پیامبر شناخته می‌شود و در این مورد، علی به عنوان نخستین و اصلی‌ترین شخص از این پیشگامان معرفی می‌شود.
با علی (ع) زآن گفت احمد (ص)، کای علی
در نهان بودی تو با هر مرسلی
هوش مصنوعی: احمد (ص) به علی (ع) گفت: ای علی، تو در خفا و پنهانی با هر پیامبری بوده‌ای.
لیک با من در نهان و آشکار
هم تو بودی هم تویی در روزگار
هوش مصنوعی: اما در دل و در ظاهر، همیشه با من بودی و تویی که در زندگی‌ام حضور داشته‌ای.
گر خدا خواهد بیانی زین ظهور
گویم اندر آیت الله نور
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، توضیحی درباره این ظهور می‌دهم که هم در آیه‌ها و هم در نور الهی جلوه‌گر است.
هست امیدم کو دهد علم و حیات
تا در آنجا چیست گویم نور ذات
هوش مصنوعی: امید من این است که کسی به من آگاهی و زندگی ببخشد تا بتوانم در آنجا بگویم که نور حقیقت چیست.
لیک گویم چون رسید اینجا کلام
مجملی اندر بیان این مقام
هوش مصنوعی: اما می‌گویم زمانی که به این نقطه رسید، کلامی مختصر در توضیح این موضوع وجود دارد.
چون تجلی کرد ذات ذو صفات
اندر اسماء و صفات از غیب ذات
هوش مصنوعی: وقتی وجود واقعی و کامل خداوند در نام‌ها و ویژگی‌های خود نمایان شد، از غیبت ذات خود بیرون آمد.
زآن تجلی از ظهور سرمدی
ظاهر آمد آفتاب احمدی
هوش مصنوعی: به خاطر درخشندگی الهی، نور خورشید وجود احمدی نمایان شد.
از نبوّت آن تجلی نام یافت
رتبۀ پیغمبری اتمام یافت
هوش مصنوعی: از پیامبری، درخششی نمایان شد و مقام پیامبری به کمال رسید.
مر ورا باشد دو وجه ای پاک دلق
آن یکی بر حق و دیگر سوی خلق
هوش مصنوعی: او دو جنبه دارد؛ یکی در ارتباط با حقیقت و دیگری در ارتباط با مردم. هر دو وجه او پاک و بی‌عیب است.
وجه عالی را ولایت دان به حق
کآن بود مطلق ز قید ماخَلَق
هوش مصنوعی: چهره‌ی والای حقیقت را به عنوان سرپرستی و رهبری بشناس، زیرا این حقیقت کاملاً آزاد و بی‌قید و شرط از محدودیت‌های جهان ماده است.
وحدت بی کثرت اندر افتتاح
باشد آن گر هیچ دانی اصطلاح
هوش مصنوعی: در آغاز، وحدت در اوج خود قرار دارد و به هیچ چیز دیگری تقسیم نمی‌شود. اگر اندکی بفهمی، متوجه اصطلاحات و معانی عمیق آن خواهی شد.
خواندهاند این رتبه را وجه الاحد
مطلق است از اسم و رسم و وصف و حد
هوش مصنوعی: این جایگاه را به عنوان حقیقتی واحد و بی‌نهایت می‌شناسند که از هرگونه نام، تصویر، ویژگی و محدودیتی آزاد است.
وجه دانی کآن به خلق ارزانی است
در رسالت جنبۀ جسمانی است
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که آنچه به مردم ارزانی داده شده، تنها جنبه ظاهر و جسمانی دارد و در حقیقت ارزش و معنا در رسالت و هدف عمیق‌تری نهفته است.
با علی زآن گفت نور واحدیم
بر دو صورت بر خلایق آمدیم
هوش مصنوعی: با علی گفتیم که ما یک نور هستیم که در دو شکل مختلف به مخلوقات آمده‌ایم.
در مقام نور داریم اتحاد
نیست اثنینت آنجا یا تضاد
هوش مصنوعی: در مقام نور، هیچ اتحاد یا تضادی وجود ندارد؛ یعنی در عالم نور، دوگانگی و جدایی معنا ندارد.
در مقام جسم هم او با من است
مر نبی را روح باقی با تن است
هوش مصنوعی: در سطح مادی، او همیشه با من همراه است و روح نبی نیز با جسمش در ارتباط است.
همچنین کز وحدتش ذات وجود
در تجلی داد کثرت را نمود
هوش مصنوعی: از همین روئی که وجود یکپارچه‌اش را در خود به تنوع و شکل‌های مختلف تبدیل کرده، نشان‌دهنده کثرت است.
هم در این کثرت جز او موجود نیست
گر تو دانی غیر از این محمود نیست
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از تنوع و افراد مختلف، تنها حقیقتی که وجود دارد، همان خداوند است. اگر تو آگاهی داشته باشی، می‌فهمی که غیر از این حقیقت، چیزی جز همان «محمود» وجود ندارد.
این قدر کافی بُد ار فهمی تمام
بازگردم سوی تفسیر کلام
هوش مصنوعی: اگر تمام فهم خود را به کار بگیرم، می‌توانم به تفسیر کلامی که گفته شده بازگردم.