گنجور

۱۴- آیات ۱۴۳ تا ۱۴۷

وَ لَمّٰا جٰاءَ مُوسیٰ لِمِیقٰاتِنٰا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قٰالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قٰالَ لَنْ تَرٰانِی وَ لٰکِنِ اُنْظُرْ إِلَی اَلْجَبَلِ فَإِنِ اِسْتَقَرَّ مَکٰانَهُ فَسَوْفَ تَرٰانِی فَلَمّٰا تَجَلّٰی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسیٰ‌ صَعِقاً فَلَمّٰا أَفٰاقَ قٰالَ سُبْحٰانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ (۱۴۳) قٰالَ یٰا مُوسیٰ إِنِّی اِصْطَفَیْتُکَ عَلَی اَلنّٰاسِ بِرِسٰالاٰتِی وَ بِکَلاٰمِی فَخُذْ مٰا آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ اَلشّٰاکِرِینَ (۱۴۴) وَ کَتَبْنٰا لَهُ فِی اَلْأَلْوٰاحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ فَخُذْهٰا بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهٰا سَأُرِیکُمْ دٰارَ اَلْفٰاسِقِینَ (۱۴۵) سَأَصْرِفُ عَنْ آیٰاتِیَ اَلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاٰ یُؤْمِنُوا بِهٰا وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلرُّشْدِ لاٰ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ کٰانُوا عَنْهٰا غٰافِلِینَ (۱۴۶) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ لِقٰاءِ اَلْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّٰ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴۷)

و چون آمد موسی بوقت مقرر ما و سخن کرد با او پروردگارش گفت ای پروردگار من بنما مرا که بنگرم بسوی تو گفت هرگز نخواهی دید مرا و لیکن بنگر بکوه پس اگر قرار کرد در جایش پس زود باشد که به بینی مرا پس چون تجلی کرد پروردگارش مر کوه را گردانید آن را ریزه‌ریزه و در افتاد موسی بیهوش شد پس چون بهوش آمد گفت دانم پاک بودنت را بازگشتم بسوی تو و من اول گروندگانم (۱۴۳) گفت ای موسی به درستی که برگزیدم تو را بر مردمان برسالتهایم و کلامم پس بگیر آنچه دادم تو را و باش از شکرگزاران (۱۴۴) و نوشتیم برای او در لوحهای توریت از هر چیزی پندی و بیانی از برای همه چیز پس بگیر آن را بجد و جهد و امر کن قومت را که اخذ کنند به نیکوترش زود باشد بنمایانم شما را سرای فاسقان (۱۴۵) بزودی می‌گردانم از آیتهای خود آنان را که کبر می‌ورزند در زمین بناحق و اگر ببینند هر آیتی را نمی‌گروند بآن و اگر بینند راه حقی را نمی‌گیرند آن را راه و اگر بینند طریق باطلی را می‌گیرندش راه آن باینست که ایشان تکذیب کردند آیتهای ما را و بودند از آنها بیخبران (۱۴۶) و آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و رسیدن جزای آخرت را نابود شد کردارشان آیا جزا داده می‌شوند بجز آنچه بودند که می‌کردند (۱۴۷)

وآنکه در میقات با هفتاد تن
موسی آمد گفت حق با وی سخن
این چنین گویند کز حق میشنید
تا چهل روز او کلام بس مفید
تا نود ألف از حق او اندر خطاب
نکته ها بشنید در نظم و حساب
وین عجب نبود که اندر اربعین
رازها گردد عیا ن بر مرد دین
خاصه گر باشد پیمبر یا ولیّ
سرّ وحدت سازدش حق منجلی
آن تکلّم باشد او را واردات
در مقام کشف اسماء و صفات
هر دم آید وارداتی تازه اش
تا چه باشد سیر او و اندازه اش
در بیان علّم الاسماء به نام
کرده ام تحقیق این معنی تمام
هر بنی آدم که دارد عقل و جان
باشدش از علّم الاسماء نشان
از پدر آموخت چون رفتار او
کشف سازد حق بر او اسرار او
آدم اندر عشق و توبت فرد بود
پای تا سر انکسار و درد بود
رَبنَا إنَّا ظَلَمنَا گفت و رست
چون درستی دیده بود اندر شکست
زآن تضرّع کرد آن دانای راز
آدم و آدم نشان را سرفراز
حق تکلّم کرد با موسی به طور
زآنکه بس در حبّ خود دیدش غیور
چونکه با او خواست آید در کلام
طور را بگرفت ظلمت بالتمام
هفت فرسخ دور او تاریک شد
رفت کثرت ، جان به حق نزدیک شد
ظلمت ار دانی اشارت بر فناست
رستگیِ جان ز قید ماسوی است
دور از وی گفت گردد کاتبین
چون شد از افعال مطلق سوی عین
می نویسند آن دو کاتب در سند
هر چه هست از فعل نیک و فعل بد
در فناء مرد ره از افعال رست
نیست کاتب را در آن احوال دست
غیر آن روحانیان و عرشیان
کس نماند او را به چشم اندر عیان
زآن تجلی جان او بیتاب شد
از کفش سر رشتۀ آداب شد
وصفش اندر وصف حق شد منطمس
گشت پس بر کشف ذاتی ملتمس
رَب أرِنِی گفتن از مشتاقی است
حرص عاشق بر لقای باقی است
نه از جسارت بود و نه از ترک ادب
بل بُد از افزونی عشق و طلب
گفت بنما روی تا بینم تو را
گفت از طمس صفاتی برتر آ
تا تو از خود با خبر در نیّتی
خلق و حق بینی در اثنیّتی
واقفی زآنکه تویی تو، من منم
مَحق نبوی در وجود ذوالمنم
تا نگویی کاین طلب جایز نبود
چون به کشف ذات او فایز نبود
بود جایز، بلکه واجب آن طلب
تا مهیّا بر وصول آید ز رب
گر که مسمومی ز حق تریاق خواست
عیب نبود کو به استحقاق خواست
فرقه ای گویند بهر رفع لوم
که نمود این خواهش او بر میل قوم
ور نه جایز نیست بهر انبیاء
که ز حق خواهند چیزی بر خطاء
چون نمود او این سؤال از عشق و تاب
لن ترانی گفت حقش در جواب
لیک بنگر سوی کوه استوار
گر که ماند در مکانش برقرار
پس مرا باشد که هم بینی تو زود
پس تجلی کرد بر کوهی که بود
در زمان گردید آن کُه ریز ریز
وآن کلیم افتاد بی هوش و تمیز
اوفتاده بود بی هُش تا دو یوم
هم بمردند آنکه با او بُد ز قوم
بود آن کوه و جود موسوی
گفت بین گر ماند آن بر جا جوی
هم بود ممکن که بینی آن جمال
وین بود تعلیق بر امری محال
کوه اندر جای خود اصلا نماند
رفت از خود هستی موسی نماند
گشت یکجا فانی از حیث وجود
پس چو باز آمد به هوش اندر شهود
گشت باقی بر بقای کبریاء
آن بقائی کش ز پی نبود فناء
پس ز نطق وحدت آمد در سخن
گفت زآن باشی تو پاک ای ذوالمنن
که توان دیدن تو را غیر از تو کس
من به سویت بازگشتم این نفس
اول مؤمن منم در جهر و سرّ
بر بزرگی و جلال حق مقر
اهل صف اول اعنی از رجال
کاهل توحیدند و ثابت در کمال
مردن هفتاد تن کشف از فناست
موتوا ان قبل تموتوا گفت راست
بعد از آنکه آن فناشان رخ نمود
مر بقائی از پی، ایشان را نبود
برنگشتند از مقام جمع راز
سوی ملک فرق و کون امتیاز
تا گه موت طبیعی روز و شب
مات و مستغرق بُدند از نور رب
کآن تجلی بود اسباب کمال
کی شود باعث به موت و ضعف حال
هر مریضی یافت صحت زآن ظهور
گشت شیرین آبهای تلخ و شور
هر زمین شوره زاری شد چمن
رَست هر محبوسی از بند محن
پس چرا آن طالبان رؤیتش
مرده باشند از فروغ طلعتش
پس به موسی گفت خلاّق جهان
برگزیدم من تو را بر مردمان
بر پیام و بر کلام خود تمام
پس بگیر آن را عمل کن در مقام
آنچه دادم بر تو از تنزیل و وحی
میرسان آن را به خلق از امر و نهی
پس تو باش از شاکران نعمتم
شکر گو با شاکران در حضرتم
آن کسان که برگزیدم در مقام
هر یک ایشان را ز اخیار و کرام
هم نوشتیم اندر الواح از نمود
آنچه آن واجب ز امر و نهی بود
از هر آن چیز از حلال و از حرام
بود آن پندی مفصل در کلام
هفت لوح آن بود یا ده در نزول
خود به قدر قامتش در عرض و طول
اندر آنها بود ثبت از معنوی
مر تفاصیل وجو د موسوی
از خیال و روح و قلب و عقل و فکر
نکتهها کز حق رسیدش نغز و بکر
چند حرف از وی نگارم مجملی
مر بر آن یابد تذکر عاقلی

« در بیان ده حکم از تورات »

کن مرا تسبیح و تقدیس از جهات
که خدایی غیر من نبود به ذات
شرک ناور شکر من کن مستدام
شکر هم بر والدینت کن به نام
بازگشت جمله چون باشد به من
چون کنی این عیش تو گردد حسن
خون کس ناحق مریز از هیچ راه
کآن تو را باشد حرام و هم گناه
گر که گردی مرتکب بر قتل کس
تنگ گردد بر تو عالم هر نفس
هم مخور از کذب بر نامم قسم
که کنم دورت ز هر توفیق هم
نی گواهی ده به چیزی جز که آن
بشنوی از گوش و بینی بر عیان
زآنکه فردا می دهند اعضای تو
مر گواهی بر دروغت رو به رو
هم مبر بر مردم از چیزی حسد
که به استحقاقشان از من رسد
کآن زمان باشی عدوی نعمتم
دور ماند هر حسود از رحمتم
از زناء شو دور تا زآن احتراز
روزی و رحمت نگیرم از تو باز
هم نبندم بر تو باب آسمان
تیره گردد از زناء مرآت جان
هم مکش ذبحی به جز بر نام من
کآن تو را گردد زیان بر جان و تن
غدر کردن با زن همسایه نیز
بس بزرگ آمد گناهش در تمیز
خواه بر خلق آنچه خواهی بهر خود
وین تو را بر حسن ذات آمد سند
هست در تورات عدل ارجمند
جمله این ده حکم بهر وعظ و پند
گر بر این ده حکم کس عامل شود
نقص زو بیرون رود کامل شود
پس بگیر الواح را با جدّ و جهد
هم به قومت امر کن بر حسن عهد
تا فرا گیرند بر نیکوتر آن
همچو صبر و عفو نزد امتحان
یا هر آن چیزی که در دانش نکوست
یا به نیکی مطلق اندر جستجوست
یعنی آن را کن به نیکویی عمل
بی اضافه و نسبتی در هر محل
هست نیکو امر و نهی ای کز خداست
جمله را جایش عمل کردن بجاست
زود باشد که نمایم بر شما
آن سرای فاسقان را هر کجا
قصر آن فرعون و قومش سر به سر
کز کسان خالی شد و زیر و زبر
زود باشد که بگردانم عیان
هم ز آیت های قدرت بر نشان
آن کسان را که تکبّر میکنند
در زمین بر غیر حق وز ناپسند
کبرشان یعنی به استحقاق نیست
کبر بر حق کبر مسکین بر غنی است
ور ببینند این گروه سرکشان
کل آیتهای ما را بر عیان
تا به وحدانیّت خود برملا
کشف سازم هم به صدق انبیا
نگروند ایشان بر آنها از عناد
ور ببینند آن گرُه راه رشاد
مینگیرند آن ره ار بینند لیک
راه گمراهی بر آن پویند نیک
این بر آن باشد که تکذیب از خطا
این کسان کردند بر آیات ما
از غرض بودند از آن بیخبر
تا کنند از عبرتی در وی نظر
بود آن غفلت ز حقد شومشان
نی که نبود امر حق معلومشان
کرد تکذیب آنکه بر آیات ما
هم به دار آخرت یعنی لقا
شد تباه اعمالشان از جزء و کل
نیستشان نفعی ز طاعت در سبل
مر جزاء داده شوند آیا جز آن
که عمل کردند از سود و زیان
۱۳- آیات ۱۱۹ تا ۱۴۲: فَغُلِبُوا هُنٰالِکَ وَ اِنْقَلَبُوا صٰاغِرِینَ (۱۱۹) وَ أُلْقِیَ اَلسَّحَرَةُ سٰاجِدِینَ (۱۲۰) قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۱۲۱) رَبِّ مُوسیٰ وَ هٰارُونَ (۱۲۲) قٰالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هٰذٰا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی اَلْمَدِینَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهٰا أَهْلَهٰا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (۱۲۳) لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلاٰفٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ (۱۲۴) قٰالُوا إِنّٰا إِلیٰ رَبِّنٰا مُنْقَلِبُونَ (۱۲۵) وَ مٰا تَنْقِمُ مِنّٰا إِلاّٰ أَنْ آمَنّٰا بِآیٰاتِ رَبِّنٰا لَمّٰا جٰاءَتْنٰا رَبَّنٰا أَفْرِغْ عَلَیْنٰا صَبْراً وَ تَوَفَّنٰا مُسْلِمِینَ (۱۲۶) وَ قٰالَ اَلْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسیٰ وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قٰالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنٰاءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِسٰاءَهُمْ وَ إِنّٰا فَوْقَهُمْ قٰاهِرُونَ (۱۲۷) قٰالَ مُوسیٰ لِقَوْمِهِ اِسْتَعِینُوا بِاللّٰهِ وَ اِصْبِرُوا إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّٰهِ یُورِثُهٰا مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (۱۲۸) قٰالُوا أُوذِینٰا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنٰا وَ مِنْ بَعْدِ مٰا جِئْتَنٰا قٰالَ عَسیٰ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (۱۲۹) وَ لَقَدْ أَخَذْنٰا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلثَّمَرٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (۱۳۰) فَإِذٰا جٰاءَتْهُمُ اَلْحَسَنَةُ قٰالُوا لَنٰا هٰذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسیٰ وَ مَنْ مَعَهُ أَلاٰ إِنَّمٰا طٰائِرُهُمْ عِنْدَ اَللّٰهِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۳۱) وَ قٰالُوا مَهْمٰا تَأْتِنٰا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنٰا بِهٰا فَمٰا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ (۱۳۲) فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلطُّوفٰانَ وَ اَلْجَرٰادَ وَ اَلْقُمَّلَ وَ اَلضَّفٰادِعَ وَ اَلدَّمَ آیٰاتٍ مُفَصَّلاٰتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کٰانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ (۱۳۳) وَ لَمّٰا وَقَعَ عَلَیْهِمُ اَلرِّجْزُ قٰالُوا یٰا مُوسَی اُدْعُ لَنٰا رَبَّکَ بِمٰا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا اَلرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ (۱۳۴) فَلَمّٰا کَشَفْنٰا عَنْهُمُ اَلرِّجْزَ إِلیٰ أَجَلٍ هُمْ بٰالِغُوهُ إِذٰا هُمْ یَنْکُثُونَ (۱۳۵) فَانْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنٰاهُمْ فِی اَلْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ کٰانُوا عَنْهٰا غٰافِلِینَ (۱۳۶) وَ أَوْرَثْنَا اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ کٰانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشٰارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغٰارِبَهَا اَلَّتِی بٰارَکْنٰا فِیهٰا وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ اَلْحُسْنیٰ عَلیٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ بِمٰا صَبَرُوا وَ دَمَّرْنٰا مٰا کٰانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مٰا کٰانُوا یَعْرِشُونَ (۱۳۷) وَ جٰاوَزْنٰا بِبَنِی إِسْرٰائِیلَ اَلْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلیٰ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلیٰ أَصْنٰامٍ لَهُمْ قٰالُوا یٰا مُوسَی اِجْعَلْ لَنٰا إِلٰهاً کَمٰا لَهُمْ آلِهَةٌ قٰالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (۱۳۸) إِنَّ هٰؤُلاٰءِ مُتَبَّرٌ مٰا هُمْ فِیهِ وَ بٰاطِلٌ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۳۹) قٰالَ أَ غَیْرَ اَللّٰهِ أَبْغِیکُمْ إِلٰهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی اَلْعٰالَمِینَ (۱۴۰) وَ إِذْ أَنْجَیْنٰاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ اَلْعَذٰابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنٰاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسٰاءَکُمْ وَ فِی ذٰلِکُمْ بَلاٰءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (۱۴۱) وَ وٰاعَدْنٰا مُوسیٰ ثَلاٰثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قٰالَ مُوسیٰ لِأَخِیهِ هٰارُونَ اُخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِیلَ اَلْمُفْسِدِینَ (۱۴۲)۱۵- آیات ۱۴۸ تا ۱۵۴: وَ اِتَّخَذَ قَوْمُ مُوسیٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوٰارٌ أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لاٰ یُکَلِّمُهُمْ وَ لاٰ یَهْدِیهِمْ سَبِیلاً اِتَّخَذُوهُ وَ کٰانُوا ظٰالِمِینَ (۱۴۸) وَ لَمّٰا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قٰالُوا لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنٰا رَبُّنٰا وَ یَغْفِرْ لَنٰا لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِینَ (۱۴۹) وَ لَمّٰا رَجَعَ مُوسیٰ إِلیٰ قَوْمِهِ غَضْبٰانَ أَسِفاً قٰالَ بِئْسَمٰا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَی اَلْأَلْوٰاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قٰالَ اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِی وَ کٰادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلاٰ تُشْمِتْ بِیَ اَلْأَعْدٰاءَ‌ وَ لاٰ تَجْعَلْنِی مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۱۵۰) قٰالَ رَبِّ اِغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنٰا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ (۱۵۱) إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا اَلْعِجْلَ سَیَنٰالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُفْتَرِینَ (۱۵۲) وَ اَلَّذِینَ عَمِلُوا اَلسَّیِّئٰاتِ ثُمَّ تٰابُوا مِنْ بَعْدِهٰا وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهٰا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۵۳) وَ لَمّٰا سَکَتَ عَنْ مُوسَی اَلْغَضَبُ أَخَذَ اَلْأَلْوٰاحَ وَ فِی نُسْخَتِهٰا هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ (۱۵۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ لَمّٰا جٰاءَ مُوسیٰ لِمِیقٰاتِنٰا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قٰالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قٰالَ لَنْ تَرٰانِی وَ لٰکِنِ اُنْظُرْ إِلَی اَلْجَبَلِ فَإِنِ اِسْتَقَرَّ مَکٰانَهُ فَسَوْفَ تَرٰانِی فَلَمّٰا تَجَلّٰی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسیٰ‌ صَعِقاً فَلَمّٰا أَفٰاقَ قٰالَ سُبْحٰانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ (۱۴۳) قٰالَ یٰا مُوسیٰ إِنِّی اِصْطَفَیْتُکَ عَلَی اَلنّٰاسِ بِرِسٰالاٰتِی وَ بِکَلاٰمِی فَخُذْ مٰا آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ اَلشّٰاکِرِینَ (۱۴۴) وَ کَتَبْنٰا لَهُ فِی اَلْأَلْوٰاحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ فَخُذْهٰا بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهٰا سَأُرِیکُمْ دٰارَ اَلْفٰاسِقِینَ (۱۴۵) سَأَصْرِفُ عَنْ آیٰاتِیَ اَلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاٰ یُؤْمِنُوا بِهٰا وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلرُّشْدِ لاٰ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ کٰانُوا عَنْهٰا غٰافِلِینَ (۱۴۶) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ لِقٰاءِ اَلْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّٰ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴۷)
هوش مصنوعی: هنگامی که موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: پروردگارا، به من نمایش بده که تو را ببینم. خداوند فرمود: هرگز نمی‌توانی مرا ببینی، اما به کوه نگاه کن؛ اگر آن ثابت ماند، تو هم مرا خواهی دید. وقتی که پروردگارش به کوه تجلی کرد، آن را در هم کوبید و موسی بی‌جان روی زمین افتاد. هنگامی که به خود آمد، گفت: تو را پاک و منزه می‌دارم! به تو بازمی‌گردم و من نخستین مؤمنان هستم. خداوند گفت: ای موسی، من تو را بر دیگران برگزیدم به خاطر پیام‌های خودم و بخاطر سخنانم. آنچه را که به تو داده‌ام بگیر و از شکرگزاران باش. ما در الواح، از هر موضوعی موعظه و تبیین نوشتیم. آن‌ها را با قدرت بگیر و به قوم خود بگو که بهترین آن‌ها را بگیرند؛ به زودی شما را به سرای فاسقان نشان می‌دهم. من آیات خود را از کسانی که در زمین بدون حق تکبر می‌کنند، دور می‌کنم. اگر همه آیات را ببینند، به آن ایمان نمی‌آورند و اگر راه هدایت را ببینند، آن را انتخاب نمی‌کنند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را انتخاب می‌کنند. این به این دلیل است که آن‌ها آیات ما را انکار کردند و از آن غافل بودند. و کسانی که آیات ما و ملاقات آخرت را انکار کردند، اعمالشان نابود می‌شود. آیا جز آنچه انجام می‌دادند، مجازات خواهند شد؟
و چون آمد موسی بوقت مقرر ما و سخن کرد با او پروردگارش گفت ای پروردگار من بنما مرا که بنگرم بسوی تو گفت هرگز نخواهی دید مرا و لیکن بنگر بکوه پس اگر قرار کرد در جایش پس زود باشد که به بینی مرا پس چون تجلی کرد پروردگارش مر کوه را گردانید آن را ریزه‌ریزه و در افتاد موسی بیهوش شد پس چون بهوش آمد گفت دانم پاک بودنت را بازگشتم بسوی تو و من اول گروندگانم (۱۴۳) گفت ای موسی به درستی که برگزیدم تو را بر مردمان برسالتهایم و کلامم پس بگیر آنچه دادم تو را و باش از شکرگزاران (۱۴۴) و نوشتیم برای او در لوحهای توریت از هر چیزی پندی و بیانی از برای همه چیز پس بگیر آن را بجد و جهد و امر کن قومت را که اخذ کنند به نیکوترش زود باشد بنمایانم شما را سرای فاسقان (۱۴۵) بزودی می‌گردانم از آیتهای خود آنان را که کبر می‌ورزند در زمین بناحق و اگر ببینند هر آیتی را نمی‌گروند بآن و اگر بینند راه حقی را نمی‌گیرند آن را راه و اگر بینند طریق باطلی را می‌گیرندش راه آن باینست که ایشان تکذیب کردند آیتهای ما را و بودند از آنها بیخبران (۱۴۶) و آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و رسیدن جزای آخرت را نابود شد کردارشان آیا جزا داده می‌شوند بجز آنچه بودند که می‌کردند (۱۴۷)
هوش مصنوعی: موسی در زمان مقرر به ملاقات پروردگارش آمد و با او سخن گفت. او از خدا خواست که خود را به او نشان دهد، اما خدا پاسخ داد که هرگز نخواهد توانست او را ببیند. خدا به موسی گفت که به کوه نگاه کند و اگر کوه در مکان خود ثابت بماند، ممکن است او را ببیند. وقتی تجلی خدا بر کوه انجام گرفت، کوه به صورت ریزه‌ریز درآمد و موسی بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت که به پاکی خدا پی برده است و به سوی او بازگشت و خود را از نخستین مؤمنان دانست. خدا به او فرمود که او را برگزیده و به او رسالت و کلامش را داده است، و به او سفارش کرد که چیزی را که به او داده است بگیرد و شکرگزار باشد. همچنین خدا در لوح‌هایی به او فرمود که هر گونه پند و راهنمایی را برای قومش در نظر بگیرد و از آنچه خوب است پیروی کنند. خدا هشدار داد که کسانی که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، به زودی عذاب خواهند شد و اگر آیاتش را ببینند، ایمان نخواهند آورد. در نهایت، کسانی که آیات خدا را انکار کرده‌اند، در اعمالشان نابود خواهند شد و تنها به همان اندازه که عمل کرده‌اند، جزا خواهند دید.
وآنکه در میقات با هفتاد تن
موسی آمد گفت حق با وی سخن
هوش مصنوعی: آن کسی که در موعد مشخص، با هفتاد نفر از موسی آمد، گفت که حق با اوست و دارد سخن می‌گوید.
این چنین گویند کز حق میشنید
تا چهل روز او کلام بس مفید
هوش مصنوعی: این طور گفته می‌شود که او به مدت چهل روز از حق آموخت و سخنانش بسیار ارزشمند و مفید بود.
تا نود ألف از حق او اندر خطاب
نکته ها بشنید در نظم و حساب
هوش مصنوعی: او در گفتگو و بحث‌هایش نکته‌های زیادی از حقیقت شنیده و در قالب نظم و حساب بیان کرده است.
وین عجب نبود که اندر اربعین
رازها گردد عیا ن بر مرد دین
هوش مصنوعی: این شگفتی نیست که در روزهای چهارشنبه رازهایی برای عالم دین آشکار شود.
خاصه گر باشد پیمبر یا ولیّ
سرّ وحدت سازدش حق منجلی
هوش مصنوعی: به ویژه اگر آن شخص پیامبر یا ولیّ باشد، حقایق و رازهای وحدت در او به وضوح نمایان می‌شود.
آن تکلّم باشد او را واردات
در مقام کشف اسماء و صفات
هوش مصنوعی: آن گفت‌وگو و سخن گفتن، به او در مقام درک و شناخت نام‌ها و صفات الهی کمک می‌کند.
هر دم آید وارداتی تازه اش
تا چه باشد سیر او و اندازه اش
هوش مصنوعی: هر لحظه چیز جدیدی وارد زندگی‌ام می‌شود، اکنون ببینم که چقدر می‌تواند او را سیر کند و کم و زیادش چه میزان است.
در بیان علّم الاسماء به نام
کرده ام تحقیق این معنی تمام
هوش مصنوعی: در مورد شناخت نام‌ها و اصل آن‌ها، به طور کامل تحقیق کرده‌ام.
هر بنی آدم که دارد عقل و جان
باشدش از علّم الاسماء نشان
هوش مصنوعی: هر انسانی که دارای عقل و روح است، باید نشانه‌ای از علم نام‌ها داشته باشد.
از پدر آموخت چون رفتار او
کشف سازد حق بر او اسرار او
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که فرد از پدر خود یاد می‌گیرد که چگونه با دیگران رفتار کند و از طریق این رفتار، رازهای حقیقت برای او آشکار می‌شود.
آدم اندر عشق و توبت فرد بود
پای تا سر انکسار و درد بود
هوش مصنوعی: انسان در عشق به تو به طور کامل تسلیم و شکست خورده است و پر از درد و رنج است.
رَبنَا إنَّا ظَلَمنَا گفت و رست
چون درستی دیده بود اندر شکست
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، ما به خود ظلم کردیم، اما وقتی که درستی را دید، آزاد شد.
زآن تضرّع کرد آن دانای راز
آدم و آدم نشان را سرفراز
هوش مصنوعی: آن حکیم بزرگ به خاطر زاری و درخواست انسانی، به او و ذات انسانی‌اش افتخار و عزت بخشید.
حق تکلّم کرد با موسی به طور
زآنکه بس در حبّ خود دیدش غیور
هوش مصنوعی: خداوند با موسی صحبت کرد و این گفتگو به خاطر عشق شدیدش به او بود.
چونکه با او خواست آید در کلام
طور را بگرفت ظلمت بالتمام
هوش مصنوعی: وقتی او تصمیم گرفت که با او سخن بگوید، تاریکی کامل بر کوه طور سایه افکند.
هفت فرسخ دور او تاریک شد
رفت کثرت ، جان به حق نزدیک شد
هوش مصنوعی: فاصلهٔ زیادی بین او و تاریکی ایجاد شد، اما با دوری از کثرت، روح به حقیقت نزدیک‌تر گردید.
ظلمت ار دانی اشارت بر فناست
رستگیِ جان ز قید ماسوی است
هوش مصنوعی: اگر ظلمت را بشناسی، می‌فهمی که نشانه‌ای از فناست. رهایی روح از قید چیزهای غیر از خود است.
دور از وی گفت گردد کاتبین
چون شد از افعال مطلق سوی عین
هوش مصنوعی: نویسندگان وقتی از وجود او دور می‌شوند، به وصف اعمالش می‌پردازند و به او نگاه می‌کنند.
می نویسند آن دو کاتب در سند
هر چه هست از فعل نیک و فعل بد
هوش مصنوعی: دو کاتب در سندی هر چه که هست را ثبت می‌کنند، از کارهای نیک و بد.
در فناء مرد ره از افعال رست
نیست کاتب را در آن احوال دست
هوش مصنوعی: در حالتی که انسان در حالت فنا و از بین رفتن خود قرار می‌گیرد، نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده آزاد شود، مانند کاتبی که در آن مواقع، دیگر دستی بر کار ندارد.
غیر آن روحانیان و عرشیان
کس نماند او را به چشم اندر عیان
هوش مصنوعی: غیر از روحانیان و افرادی که در آسمان هستند، هیچ‌کس دیگر او را به وضوح و به چشم نمی‌بیند.
زآن تجلی جان او بیتاب شد
از کفش سر رشتۀ آداب شد
هوش مصنوعی: به خاطر تماشای نور و جلوه‌های جان او، دل از دست رفت و از راه و شیوه‌های معمولی دور شد.
وصفش اندر وصف حق شد منطمس
گشت پس بر کشف ذاتی ملتمس
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وقتی توصیف زیبایی و حقیقت آن شخص به حدی عمیق می‌شود که دیگر مشخص نیست، در آن لحظه، به شناخت و درک واقعی ذات او نزدیک می‌شویم.
رَب أرِنِی گفتن از مشتاقی است
حرص عاشق بر لقای باقی است
هوش مصنوعی: در اینجا، درخواست دیدن، نشانه‌ای از longing و اشتیاق عاشق به ملاقات و درک معشوق است. عشق به چیزی جاویدان و ابدی در دل عاشق، نشان‌دهنده‌ی تمایل او برای نزدیک‌تر شدن به حقیقت و معنا است.
نه از جسارت بود و نه از ترک ادب
بل بُد از افزونی عشق و طلب
هوش مصنوعی: این عمل نه به خاطر بی‌ادبی و جسارت بود، بلکه ناشی از شدت عشق و اشتیاقی بود که وجودم را پر کرده بود.
گفت بنما روی تا بینم تو را
گفت از طمس صفاتی برتر آ
هوش مصنوعی: او گفت: «رویت را نشانم بده تا تو را ببینم.» و او پاسخ داد: «از ویژگی‌های پنهان فراتر است.»
تا تو از خود با خبر در نیّتی
خلق و حق بینی در اثنیّتی
هوش مصنوعی: تا زمانی که از درون خود آگاه نشوی، نه می‌توانی مخلوق و نه خالق را به درستی بشناسی.
واقفی زآنکه تویی تو، من منم
مَحق نبوی در وجود ذوالمنم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من به حقیقت وجود خود آگاه هستم و می‌دانم که در کنار وجود تو که حقیقتی بزرگ‌تر است، موقعیتم چگونه است. من خودم را در این رابطه درست و حقیقی می‌شناسم و به مقام و جایگاه تو نیز احترام می‌گذارم.
تا نگویی کاین طلب جایز نبود
چون به کشف ذات او فایز نبود
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگویی که این خواسته و طلب درست نیست، زیرا به شناخت و درک واقعی او نرسیده‌ای.
بود جایز، بلکه واجب آن طلب
تا مهیّا بر وصول آید ز رب
هوش مصنوعی: طلب و درخواست محبوب و مقصود از سوی دل، نه تنها ممکن است، بلکه ضرورت و واجب است تا زمانی که شرایط برای رسیدن به آن فراهم شود.
گر که مسمومی ز حق تریاق خواست
عیب نبود کو به استحقاق خواست
هوش مصنوعی: اگر کسی از زهر مسموم شده باشد و برای درمان به تریاق درخواست کند، اشکالی ندارد چون او به حق و با دلیل خواسته است.
فرقه ای گویند بهر رفع لوم
که نمود این خواهش او بر میل قوم
هوش مصنوعی: گروهی می‌گویند برای جلوگیری از سرزنش، که این خواهش او بر اساس تمایل مردم نمایش داده شده است.
ور نه جایز نیست بهر انبیاء
که ز حق خواهند چیزی بر خطاء
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد انبیا از حقیقت چیزی بخواهند، جایز نیست که دچار خطا شوند.
چون نمود او این سؤال از عشق و تاب
لن ترانی گفت حقش در جواب
هوش مصنوعی: زمانی که او از عشق و شوق خود پرسید، حق پاسخ داد که هرگز مرا نخواهی دید.
لیک بنگر سوی کوه استوار
گر که ماند در مکانش برقرار
هوش مصنوعی: اما به کوه محکم و استوار نگاه کن که چگونه در جای خود ثابت و برقرار مانده است.
پس مرا باشد که هم بینی تو زود
پس تجلی کرد بر کوهی که بود
هوش مصنوعی: پس من باید زودتر تو را ببینم، زیرا روشنایی وجودت بر کوه نمایان شد.
در زمان گردید آن کُه ریز ریز
وآن کلیم افتاد بی هوش و تمیز
هوش مصنوعی: زمانی فرارسید که آن کوه به تکه‌تکه شد و کلیم (موسى) به حالت بی‌هوشی و عدم درک افتاد.
اوفتاده بود بی هُش تا دو یوم
هم بمردند آنکه با او بُد ز قوم
هوش مصنوعی: او بی‌هوش افتاده بود و دو روز گذشت تا اینکه افرادی که با او بودند، مُردند.
بود آن کوه و جود موسوی
گفت بین گر ماند آن بر جا جوی
هوش مصنوعی: کوهی که جود موسوی درباره‌اش سخن گفت، اگر باقی بماند، به مانند جوی آب به نظر می‌رسد.
هم بود ممکن که بینی آن جمال
وین بود تعلیق بر امری محال
هوش مصنوعی: اگر ممکن بود که آن زیبایی را ببینی، این امر معلق بر چیزی غیرممکن است.
کوه اندر جای خود اصلا نماند
رفت از خود هستی موسی نماند
هوش مصنوعی: کوه در جای خود باقی نماند و از وجود خودش خارج شد، اما وجود موسی باقی ماند.
گشت یکجا فانی از حیث وجود
پس چو باز آمد به هوش اندر شهود
هوش مصنوعی: در یکجا وجودش تمام شد و نابود گردید، سپس وقتی دوباره به هوش آمد، در درک و شناخت خود دوباره زنده شد.
گشت باقی بر بقای کبریاء
آن بقائی کش ز پی نبود فناء
هوش مصنوعی: همیشه و همواره، تنها باقی و پایدار، majesty و عظمت خداوند است، زیرا چیزی که به دنبال او باشد، هرگز زائل نمی‌شود.
پس ز نطق وحدت آمد در سخن
گفت زآن باشی تو پاک ای ذوالمنن
هوش مصنوعی: از سخن گفتن دربارهٔ وحدت بر می‌آید که تو باید در پاکی بماندی، ای بخشندهٔ بزرگ.
که توان دیدن تو را غیر از تو کس
من به سویت بازگشتم این نفس
هوش مصنوعی: کسی جز تو قدرت دیدن تو را ندارد، من با این نفس به سمت تو بازگشتم.
اول مؤمن منم در جهر و سرّ
بر بزرگی و جلال حق مقر
هوش مصنوعی: من در پنهان و آشکار، نخستین مؤمنی هستم که به عظمت و بزرگی خدای حق اعتراف می‌کنم.
اهل صف اول اعنی از رجال
کاهل توحیدند و ثابت در کمال
هوش مصنوعی: افراد صف اول به معنای مردان با ایمان و با ثبات در اعتقاد به وحدت خداوند و در کمالات انسانی هستند.
مردن هفتاد تن کشف از فناست
موتوا ان قبل تموتوا گفت راست
هوش مصنوعی: مرگ هفتاد نفر نشان‌دهنده این است که فنا و زوال واقعی وجود ندارد. مرگ را به قبل از مرگ تجربه کنید تا حقیقت را دریابید.
بعد از آنکه آن فناشان رخ نمود
مر بقائی از پی، ایشان را نبود
هوش مصنوعی: پس از اینکه فنا و زوال آن‌ها آشکار شد، دیگر بقایی برایشان وجود نداشت.
برنگشتند از مقام جمع راز
سوی ملک فرق و کون امتیاز
هوش مصنوعی: آن‌ها از جایگاه مشترک حقیقت و راز به عقب برنگشتند، زیرا تفاوت‌ها و ویژگی‌های جهان و موجودات دیگر را درک کردند.
تا گه موت طبیعی روز و شب
مات و مستغرق بُدند از نور رب
هوش مصنوعی: در آن زمان که مرگ طبیعی در حال رخ دادن بود، روز و شب به شدت تحت تأثیر نور الهی غرق شده و مات شده بودند.
کآن تجلی بود اسباب کمال
کی شود باعث به موت و ضعف حال
هوش مصنوعی: این تجلی که بر کمال و زیبایی دلالت دارد، چگونه می‌تواند منجر به مرگ و ناتوانی شود؟
هر مریضی یافت صحت زآن ظهور
گشت شیرین آبهای تلخ و شور
هوش مصنوعی: هر بیماری که بهبود پیدا کرد، از آن نشان پیدا شد که آب‌های تلخ و شور به شیرینی تبدیل شدند.
هر زمین شوره زاری شد چمن
رَست هر محبوسی از بند محن
هوش مصنوعی: هر زمینی که خشک و خالی بود، به باغ و چمن تبدیل شد و هر کسی که در بند مشکلات و سختی‌ها بود، آزاد شد.
پس چرا آن طالبان رؤیتش
مرده باشند از فروغ طلعتش
هوش مصنوعی: چرا آن کسانی که به دنبال دیدن او هستند، از نور و زیبایی چهره‌اش جانشان گرفته شده باشد؟
پس به موسی گفت خلاّق جهان
برگزیدم من تو را بر مردمان
هوش مصنوعی: پس خداوند به موسی گفت: «من تو را برگزیدم تا برای مردم راهنما و هدایت‌گر باشی.»
بر پیام و بر کلام خود تمام
پس بگیر آن را عمل کن در مقام
هوش مصنوعی: پیام و صحبت‌های خود را به طور کامل پس بگیر و در عمل در مقام خود به آن‌ها جامه عمل بپوشان.
آنچه دادم بر تو از تنزیل و وحی
میرسان آن را به خلق از امر و نهی
هوش مصنوعی: هر چیزی که من از وحی و نازل شده‌ها به تو دادم، آن را به مردم برسان و آنچه درباره دستورات و نهی‌هاست را به آنان آموزش بده.
پس تو باش از شاکران نعمتم
شکر گو با شاکران در حضرتم
هوش مصنوعی: پس تو نیز از سپاسگزاران نعمت‌هایم باش و در حضورم همراه با دیگر شاکران، شکرگزاری کن.
آن کسان که برگزیدم در مقام
هر یک ایشان را ز اخیار و کرام
هوش مصنوعی: افرادی که من انتخاب کرده‌ام، در مقام و جایگاه خود از بهترین‌ها و شریف‌ترین‌ها هستند.
هم نوشتیم اندر الواح از نمود
آنچه آن واجب ز امر و نهی بود
هوش مصنوعی: ما آنچه را که لازم بود از دستورات و نهی‌ها، بر روی لوح‌ها نوشتیم.
از هر آن چیز از حلال و از حرام
بود آن پندی مفصل در کلام
هوش مصنوعی: هر چیزی که حلال و حرام دارد، در کلام حکمت‌آموزی عمیق و دقیقی نهفته است.
هفت لوح آن بود یا ده در نزول
خود به قدر قامتش در عرض و طول
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی اشاره شده که تعداد لوح‌ها که می‌تواند هفت یا ده باشد به اندازه قامت خود در ابعاد عرض و طول نازل شده‌اند. این بیان به نوعی به تناسب و اندازه‌گیری وجود در سطوح مختلف اشاره دارد.
اندر آنها بود ثبت از معنوی
مر تفاصیل وجو د موسوی
هوش مصنوعی: در میان آن‌ها چیزی نوشته شده است که جزئیات وجود موسوی را بیان می‌کند.
از خیال و روح و قلب و عقل و فکر
نکتهها کز حق رسیدش نغز و بکر
هوش مصنوعی: از تفکرات و احساسات و اندیشه‌ها و عقل انسان، نکاتی زیبا و تازه ناشی از حقیقت به وجود آمده است.
چند حرف از وی نگارم مجملی
مر بر آن یابد تذکر عاقلی
هوش مصنوعی: تعدادی کلمه از معشوقم به‌طور مختصر می‌تواند به یاد عاقلانه‌ای بیفتد.
« در بیان ده حکم از تورات »
هوش مصنوعی: در اینجا به تفسیر ده دستور از کتاب مقدس تورات پرداخته می‌شود.
کن مرا تسبیح و تقدیس از جهات
که خدایی غیر من نبود به ذات
هوش مصنوعی: مرا در هر جهت پاک و مقدس بدان، زیرا که جز من ذات خدایی وجود ندارد.
شرک ناور شکر من کن مستدام
شکر هم بر والدینت کن به نام
هوش مصنوعی: شرک را از زندگی‌ام دور کن و همیشه شکر و سپاسگزاری خود را به خاطر خانواده‌ات حفظ کن.
بازگشت جمله چون باشد به من
چون کنی این عیش تو گردد حسن
هوش مصنوعی: اگر همه چیز به من بازگردد، تو چگونه می‌خواهی این لذت را به زیبایی تبدیل کنی؟
خون کس ناحق مریز از هیچ راه
کآن تو را باشد حرام و هم گناه
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را به ناحق نکش، چون این کار هم بر تو حرام است و هم گناه.
گر که گردی مرتکب بر قتل کس
تنگ گردد بر تو عالم هر نفس
هوش مصنوعی: اگر به قتل کسی متهم شوی، هر لحظه بر تو دنیا تنگ‌تر خواهد شد.
هم مخور از کذب بر نامم قسم
که کنم دورت ز هر توفیق هم
هوش مصنوعی: اگر به دروغ بر نام من چیزی بگویی، قسم می‌خورم که هر توفیقی که داری را از تو دور کنم.
نی گواهی ده به چیزی جز که آن
بشنوی از گوش و بینی بر عیان
هوش مصنوعی: عشق و حقیقت را تنها با تجربه مستقیم و مشاهده خودت بشناس، نه اینکه فقط به حرف‌های دیگران بسنده کنی. آنچه را که خودت با چشمانت می‌بینی و می‌شنوی، می‌تواند تو را به درک بهتری از واقعیت راهنمایی کند.
زآنکه فردا می دهند اعضای تو
مر گواهی بر دروغت رو به رو
هوش مصنوعی: زیرا فردا اعضای بدنت بر دروغ‌های تو شهادت خواهند داد و به مقابله با تو خواهند ایستاد.
هم مبر بر مردم از چیزی حسد
که به استحقاقشان از من رسد
هوش مصنوعی: از دیگران حسد نبر که آنچه به شایستگی آنها می‌رسد، از من هم می‌تواند برسد.
کآن زمان باشی عدوی نعمتم
دور ماند هر حسود از رحمتم
هوش مصنوعی: اگر در آن زمان که نعمت‌های من به تو می‌رسد، دشمنی کنی، حسودان هم از رحمت من دور خواهند ماند.
از زناء شو دور تا زآن احتراز
روزی و رحمت نگیرم از تو باز
هوش مصنوعی: از زنا دوری کن تا اینکه روزی به رحمت تو دیگر ناشی از آن نباشم.
هم نبندم بر تو باب آسمان
تیره گردد از زناء مرآت جان
هوش مصنوعی: اگر در دل خود در برابر تو را ببندم، آسمان بر من تیره خواهد شد و روشنایی جانم از بین می‌رود.
هم مکش ذبحی به جز بر نام من
کآن تو را گردد زیان بر جان و تن
هوش مصنوعی: جز نام من بر کسی قربانی نکن، زیرا این کار تو را به آسیب روح و جسم می‌کشاند.
غدر کردن با زن همسایه نیز
بس بزرگ آمد گناهش در تمیز
هوش مصنوعی: خیانت به همسایه، به ویژه وقتی که آن همسایه زن باشد، گناهی بسیار بزرگ و قابل توجه به حساب می‌آید.
خواه بر خلق آنچه خواهی بهر خود
وین تو را بر حسن ذات آمد سند
هوش مصنوعی: هر طور که می‌خواهی می‌توانی برای خود عمل کنی، اما این به ذات نیکو و زیبای تو اعتبار و مدرک می‌دهد.
هست در تورات عدل ارجمند
جمله این ده حکم بهر وعظ و پند
هوش مصنوعی: در تورات، اصول عدالت و ارجمندی وجود دارد و این ده حکم به منظور آموزش و پند دادن به مردم تنظیم شده است.
گر بر این ده حکم کس عامل شود
نقص زو بیرون رود کامل شود
هوش مصنوعی: اگر در این سرزمین حکمی از سوی کسی اجرا شود، نقص‌ها از آن جا دور شده و همه چیز به کمال خواهد رسید.
پس بگیر الواح را با جدّ و جهد
هم به قومت امر کن بر حسن عهد
هوش مصنوعی: پس با جدیت و تلاش الواح را بگیر و به قوم خود دستور بده که به حسن پیمان وفادار باشند.
تا فرا گیرند بر نیکوتر آن
همچو صبر و عفو نزد امتحان
هوش مصنوعی: برای رسیدن به ویژگی‌های بهتر، مانند صبر و بخشش، باید در شرایط سخت و امتحان‌ها تجربه کسب کرد.
یا هر آن چیزی که در دانش نکوست
یا به نیکی مطلق اندر جستجوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در علم خوب و پسندیده باشد یا به دنبال نیکی مطلق باشد.
یعنی آن را کن به نیکویی عمل
بی اضافه و نسبتی در هر محل
هوش مصنوعی: یعنی آن کار را با نیکی انجام بده و بدون هیچ گونه افزودنی و نسبتی در هر مکان.
هست نیکو امر و نهی ای کز خداست
جمله را جایش عمل کردن بجاست
هوش مصنوعی: امر و نهی الهی خوب و پسندیده است و همه باید در جای خود به آن عمل کنند.
زود باشد که نمایم بر شما
آن سرای فاسقان را هر کجا
هوش مصنوعی: به زودی آن خانه‌ي فاسقان را در هر کجا برای شما نشان خواهم داد.
قصر آن فرعون و قومش سر به سر
کز کسان خالی شد و زیر و زبر
هوش مصنوعی: قصر فرعون و قومش به طور کامل خالی و ویران شد.
زود باشد که بگردانم عیان
هم ز آیت های قدرت بر نشان
هوش مصنوعی: به زودی من می‌توانم نشانه‌های قدرت را به وضوح آشکار کنم.
آن کسان را که تکبّر میکنند
در زمین بر غیر حق وز ناپسند
هوش مصنوعی: افرادی که در زمین به غرور و خودبزرگ‌بینی می‌پردازند، در واقع بر پایه‌ی نادرست و ناپسند رفتار می‌کنند.
کبرشان یعنی به استحقاق نیست
کبر بر حق کبر مسکین بر غنی است
هوش مصنوعی: خود بزرگ بینی آنها ناشی از ادعای غیر منطقی‌شان است؛ این arrogance به این معناست که احساس superiority می‌کنند در حالی که واقعاً استحقاقی ندارند. این حالت شبیه به خودپسندی فردی فقیر است که بخواهد بر فرد ثروتمند فخر بفروشد.
ور ببینند این گروه سرکشان
کل آیتهای ما را بر عیان
هوش مصنوعی: اگر این گروه سرکش آیات ما را به وضوح ببینند، چه خواهند کرد؟
تا به وحدانیّت خود برملا
کشف سازم هم به صدق انبیا
هوش مصنوعی: من می‌خواهم با بیان صادقانه‌ام، حقیقت یکتایی خدا را آشکار کنم، همان‌طور که پیامبران نیز چنین کردند.
نگروند ایشان بر آنها از عناد
ور ببینند آن گرُه راه رشاد
هوش مصنوعی: اگر اصرار و دشمنی آنها را نادیده بگیریم و به آن جمع قوی و خردمند نگاه کنیم، می‌توان به راه درست هدایت شد.
مینگیرند آن ره ار بینند لیک
راه گمراهی بر آن پویند نیک
هوش مصنوعی: اگر در مسیر درست قرار بگیرند، آن را خواهند گرفت، اما در عوض ممکن است به سمت راه‌های نادرست بروند.
این بر آن باشد که تکذیب از خطا
این کسان کردند بر آیات ما
هوش مصنوعی: این به آن معناست که این افراد، در مورد آیات ما، به اشتباه برآن شدند که به دروغ به ما اتهام بزنند.
از غرض بودند از آن بیخبر
تا کنند از عبرتی در وی نظر
هوش مصنوعی: آن‌ها قصد داشتند که بدون آگاهی از واقعیت، نگاهی به او بیندازند تا از او درس عبرت بگیرند.
بود آن غفلت ز حقد شومشان
نی که نبود امر حق معلومشان
هوش مصنوعی: غفلت آنها ناشی از کینه و حسدشان بود، نه به این خاطر که فرمان حق برایشان روشن نبود.
کرد تکذیب آنکه بر آیات ما
هم به دار آخرت یعنی لقا
هوش مصنوعی: آن کسی که به آیات ما در روز قیامت کافر است، در واقع خود را از ملاقات و دیدار الهی محروم کرده است.
شد تباه اعمالشان از جزء و کل
نیستشان نفعی ز طاعت در سبل
هوش مصنوعی: اعمال آنها خراب شده و از هیچ یک از اجزا و کل کارهایشان سودی از عبادت در راه‌ها نیست.
مر جزاء داده شوند آیا جز آن
که عمل کردند از سود و زیان
هوش مصنوعی: آیا جزای انسان‌ها تنها بر اساس اعمالشان خواهد بود، چه نیک و چه بد؟