گنجور

۳- آیات ۱۹ تا ۲۵

قُلْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهٰادَةً قُلِ اَللّٰهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هٰذَا اَلْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اَللّٰهِ آلِهَةً أُخْریٰ قُلْ لاٰ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمٰا هُوَ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ (۱۹) اَلَّذِینَ آتَیْنٰاهُمُ اَلْکِتٰابَ یَعْرِفُونَهُ کَمٰا یَعْرِفُونَ أَبْنٰاءَهُمُ اَلَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاٰ یُؤْمِنُونَ (۲۰) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیٰاتِهِ إِنَّهُ لاٰ یُفْلِحُ اَلظّٰالِمُونَ (۲۱) وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکٰاؤُکُمُ اَلَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (۲۲) ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا وَ اَللّٰهِ رَبِّنٰا مٰا کُنّٰا مُشْرِکِینَ (۲۳) اُنْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ (۲۴) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنٰا عَلیٰ قُلُوبِهِمْ‌ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذٰانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاٰ یُؤْمِنُوا بِهٰا حَتّٰی إِذٰا جٰاؤُکَ یُجٰادِلُونَکَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هٰذٰا إِلاّٰ أَسٰاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ (۲۵)

بگو چه چیز است بزرگتر در شهادت بگو خدا گواه است میان من و میان شما و وحی فرستاده شد بمن این قرآن تا بترسانم شما را بآن و آن را که برسد آیا شما هر آینه گواهی می‌دهید که با خداست آگهان دیگر بگو گواهی نمی‌دهم بگو جز این نیست او خدائیست یکتا و بدرستی که من بیزارم از آنچه شرک می‌آورید (۱۹) آنان که دادیمشان کتاب می‌شناسند او را هم چنان که می‌شناسند پسران خود را آنها که زیان کردند از جهت نفسهای خود پس ایشان نمی‌گروند (۲۰) و کیست ستمکارتر از آنکه افتری کرد بر خدا دروغی را یا تکذیب کرد آیتهای او را بدرستی که او رستگار نمی‌کند ستمکاران را (۲۱) و روزی که حشر کنیم ایشان را همه پس گوئیم از برای آنان که شرک آوردند کجایند انبازانتان که بودید گمان می‌بردید (۲۲) پس نباشد معذرت ایشان مگر آنکه گویند بخدا قسم که پروردگار ماست که نبودیم مشرکان (۲۳) بنگر گر چه دروغ بستند بر خودهاشان و گم شد از ایشان آنچه بودند افترا می‌کردند (۲۴) و از ایشان کسی است که گوش می‌دارد بتو و گردانیدیم بر دلهاشان پرده‌ها مبادا که بفهمند آن را و در گوشهاشان گرانی و اگر به بینند همه علامتی را نمی‌گروند بآن تا آنکه چون آیند ترا مجادله کنند با تو می‌گویند آنان که کافر شدند نیست این مگر افسانه‌های پیشینیان (۲۵)

گو به ایشان چیست اکبر در قیام
بر گواهی از گواهان بالتمام
گو گُوه بین شما و ما خداست
در شهادت اکبر او از ماسواست
وحی کرده گشته این قرآن به من
تا شما را بیم بدهم در زمن
وآنکه بر وی آیتی از وی رسد
این زمان یا بعد از این در هر سند
آیتی بر هر که تا یوم القیام
زآن رسد، حجت بر او گردد تمام
مر شمایید آنکه آیا میدهید
آن گواهی که بود با حق پدید
هم خدایان دگر یعنی بتان
گو که می ندهم گواهی من بدان
گو جز این نبود که باشد آن اِله
واحد اندر ذات خود بی اشتباه
من بریَّم زآنچه شرک آرید لیک
یعنی از اصنام و آن دارید نیک
آن کسان که دادم ایشان را کتاب
می شناسندش به تحقیق و صواب
بر نبی دارند آنسان معرفت
که بر ابناشان ز حِلیه وز صفت
مر زیانکارند آنانکه به خود
بر نبی نارند ایمان تا ابد
کیست استمکاره تر زآن بی فروغ
کافتراء بندد به حق او بر دروغ
یا کند تکذیب آیاتش عیان
رستگاری نیست پس بر ظالمان
هم رسد روزی که ایشان را تمام
حشر ما سازیمشان از خاص و عام
مشرکان را پس بگوییم از ملا
کو بگویید آن خدایان شما
که شما را بُد گمان کآنها به نیک
با خدا هستند در هستی شریک
پس نباشد بهر ایشان از جهات
فِتْنَت اعنی معذرت بهر نجات
جز که میگویند اندر اعتذار
واالله آن کو هستمان پروردگار
ما نبودیم از گروه مشرکین
وین قسم کذب است ایشان را یقین
بر حق این سوگند از فِتْنَت خورند
وز ره حیرانی و وحشت خورند
چون علوّ اهل توحید و مقام
بنگرند آیند بر سوگند خام
که به حق مشرک نبودیم از ازل
می پرستیدیم اصنام از دغل
بین چسان بندند بر خویش از دروغ
چون نبینند از پرستش ها فروغ
گم شود ز ایشان امید بهتری
زآنچه میبودند بر آن مفتری
چونکه بنشینند ایشان مجتمع
هم از ایشانند سویت مستمع
گوش بدهند آنچه خوانی از کلام
پس ورا افسانه پندارند و خام
مصطفی(ص) می خواند قرآن در حرم
مشرکان بودند جمعی دور هم
نضر حارث را بگفتند از جحود
کو ز تاریخ عجم آگاه بود
اینکه می خواند محمّد (ص) چیست هان
گفت، هست افسانۀ پیشینیان
لب بجنباند به چیزی بی تمیز
من هم آن خوانم اگر خواهید نیز
بر قلوب آن کسان گردانده ایم
پرده ها و اندر غطاشان مانده ایم
نی تَفقه در کلام حق کنند
خویش را در فهم آن احمق کنند
هم نهادستیمشان در گوشها
بس گرانی از پی روپوشها
تا کلام حق نظامت نشنوند
بشنوند ار هم نگیرند ایچ پند
هست مروی کآن رسول محترم
میبخواندی چونکه قرآن در حرم
نهی می کردند او را مشرکان
تا بلند آن را نخواند بر ز بان
نشنود مر تا کسی آواز او
یابد از راه سماعی را ز او
حق بر ایشان آن زمان بگماشت نوم
نشنوند آواز او را تا که قوم
یا به کاری کردشان حق مشتغل
تا ز احمد (ص) باز پردازند دل
گفت زآن بستیمشان بر گوش و هوش
پرده تا آن صوتشان ناید به گوش
ور ببینند از تو هر نوع آیتی
ناورند ایمان به آن در نوبتی
تا که چون آیند از کفر و ضلال
بر تو اندازند پس طرح جدال
هست حتَّی گرچه بر معنای تا
لیک اینجا میدهد فعل إذَا
اینکه میگویند کفار از گمان
نیست این جز قصۀ پیشینیان
وآنکه ایشان خلق را دارند باز
از نبی هم خود نمایند احتراز
نه خود ایمان آورند اعنی به او
نه گذارند آنکه آرد غیر رو
مختلف باشد در این آیت خبر
از نزولش در تواریخ و سِیر
پاره ای گویند آمد بر رسول
در حق بوجهل هنگام نزول
زآنکه او خود یار پیغمبر نبود
لیک یاری از قرابت می نمود
مانع آزار مردم بود از او
گر کسی در حج شدی زو کینه جو
لیک خود را میگرفت از وی به دور
مینمود از دین و آئینش نفور
عامه می گویند حکم غالب است
اینکه آیت در حق بوطالب است

« در بیان ایمان ابو طالب علیه السلام »

از مقاتل وز عطاء آورده اند
نقل در تفسیر خود وین کرده اند
که پیمبر گفتش ای عمّ از چه رو
ناوری ایمان به من، پس گفت او
گر من ایمان آورم دارم گمان
رنجها یابم ز طعن مردمان
لیک حامی بود محض نسبتش
تا نرنجاند کس از هر بابتش
هم جلال الدین رومی در کتاب
کرده اینسان نقل و این نبود صواب
این سخن باشد به نزد ما خلاف
داشت او بر دین اسلام اعتراف
قول اهل البیت (ع) اول در سبیل
هست بر ایمان بوطالب دلیل
چون یک از ثقلین باشد در سیاق
قول اهل البیت (ع) خود بالاتفاق
گفت پیغمبر کتاب و عترتم
هر دو ثقلینند اندر امتم
هر که گیرد این دو را از بعد من
هرگز او گمره نگردد در سنن
پس بود ایمان بوطالب یقین
ز اجتماع اهل بیت (ع) طاهرین
هم روایت گشته از ابن عمر
اندر این باب از تواریخ و سیر
روز فتح مکه صدّیق حمول
مر پدر را برد در نزد رسول
بوقحافه بود نام والدش
شد مسلمان ، گشت احمد (ص) حامدش
گفت با صدّیق پیغمبر، چرا
پیش ما آوردی این اشکسته را
پیش او نگذاشتی تا من روم
خوشدل از دیدار و گفتارش شوم
گفت من می خواستم کو را خدا
اجر بخشد زین چنین رنجی بجا
باالله از اسلام بوطالب دگر
شادتر باشم کز اسلام پدر
گفت پیغمبر، که این گفتی تو راست
وین عجب نبود ز صدّیق این سزاست
بوده پس او ز اولیاء و متقین
ور نمیکرد اول او اظهار دین
بود قصد از حفظ جان احمدش
تا که ب د کیشی نخواند مرتدش
مینمود از عامه پنهان دین خود
تا که باشد در حمایت معتمد
کس نگیرد دشمن او را نزد کیش
در نظرها باشد اندر عظم خویش
اول ار میداشت اسلام آشکار
قول او را کس نمیکرد اعتبار
داشت از قوم او به ظاهر پیروی
تا که گردد دین پیغمبر قوی
مختفی گر داشت چندی دین خود
باعث این بود، ار جُوی داری خرد
ور جلال الدین رومی در کتاب
گفته او را بوده ز اسلام اجتناب
بر سیاق عامه گفته است این سخن
وآن نباشد هم برون از عقل و فن
خلقی ار باشند بر قولی مُصر
کس نگوید ضد قول مشتهر
ور بگوید کس نخواند عاقلش
جز که هم باشند قومی همدلش
صد هزاران راست بر قولی قرار
تو مگو ضد جز که باشندت هزار
پس جلال الدین رومی هم مُصاب
بوده گر گفته است چیزی در کتاب
بود لازم این قدر در این مقام
باز برگردم به تفسیر کلام
۲- آیات ۸ تا ۱۸: وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَکاً لَقُضِیَ اَلْأَمْرُ ثُمَّ لاٰ یُنْظَرُونَ (۸) وَ لَوْ جَعَلْنٰاهُ مَلَکاً لَجَعَلْنٰاهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنٰا عَلَیْهِمْ مٰا یَلْبِسُونَ (۹) وَ لَقَدِ اُسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحٰاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مٰا کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۱۰) قُلْ سِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ ثُمَّ اُنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلْمُکَذِّبِینَ (۱۱) قُلْ لِمَنْ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ قُلْ لِلّٰهِ کَتَبَ عَلیٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلیٰ یَوْمِ اَلْقِیٰامَةِ لاٰ رَیْبَ فِیهِ اَلَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاٰ یُؤْمِنُونَ (۱۲) وَ لَهُ مٰا سَکَنَ فِی اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهٰارِ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ (۱۳) قُلْ أَ غَیْرَ اَللّٰهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فٰاطِرِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لاٰ یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لاٰ تَکُونَنَّ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (۱۴) قُلْ إِنِّی أَخٰافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذٰابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۱۵) مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْمُبِینُ (۱۶) وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اَللّٰهُ بِضُرٍّ فَلاٰ کٰاشِفَ لَهُ إِلاّٰ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۱۷) وَ هُوَ اَلْقٰاهِرُ فَوْقَ عِبٰادِهِ وَ هُوَ اَلْحَکِیمُ اَلْخَبِیرُ (۱۸)۴- آیات ۲۶ تا ۴۴: وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلاّٰ أَنْفُسَهُمْ وَ مٰا یَشْعُرُونَ (۲۶) وَ لَوْ تَریٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَی اَلنّٰارِ فَقٰالُوا یٰا لَیْتَنٰا نُرَدُّ وَ لاٰ نُکَذِّبَ بِآیٰاتِ رَبِّنٰا وَ نَکُونَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ (۲۷) بَلْ بَدٰا لَهُمْ مٰا کٰانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکٰاذِبُونَ (۲۸) وَ قٰالُوا إِنْ هِیَ إِلاّٰ حَیٰاتُنَا اَلدُّنْیٰا وَ مٰا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ (۲۹) وَ لَوْ تَریٰ إِذْ وُقِفُوا عَلیٰ رَبِّهِمْ قٰالَ أَ لَیْسَ هٰذٰا بِالْحَقِّ قٰالُوا بَلیٰ وَ رَبِّنٰا قٰالَ فَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۳۰) قَدْ خَسِرَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقٰاءِ اَللّٰهِ حَتّٰی إِذٰا جٰاءَتْهُمُ اَلسّٰاعَةُ بَغْتَةً قٰالُوا یٰا حَسْرَتَنٰا عَلیٰ مٰا فَرَّطْنٰا فِیهٰا وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزٰارَهُمْ عَلیٰ ظُهُورِهِمْ أَلاٰ سٰاءَ مٰا یَزِرُونَ (۳۱) وَ مَا اَلْحَیٰاةُ اَلدُّنْیٰا إِلاّٰ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدّٰارُ اَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۳۲) قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ اَلَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاٰ یُکَذِّبُونَکَ وَ لٰکِنَّ اَلظّٰالِمِینَ بِآیٰاتِ اَللّٰهِ یَجْحَدُونَ (۳۳) وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلیٰ مٰا کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّٰی أَتٰاهُمْ نَصْرُنٰا وَ لاٰ مُبَدِّلَ لِکَلِمٰاتِ اَللّٰهِ وَ لَقَدْ جٰاءَکَ مِنْ نَبَإِ اَلْمُرْسَلِینَ (۳۴) وَ إِنْ کٰانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرٰاضُهُمْ فَإِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی اَلْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی اَلسَّمٰاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شٰاءَ اَللّٰهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی اَلْهُدیٰ فَلاٰ تَکُونَنَّ مِنَ اَلْجٰاهِلِینَ (۳۵) إِنَّمٰا یَسْتَجِیبُ اَلَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَ اَلْمَوْتیٰ یَبْعَثُهُمُ اَللّٰهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (۳۶) وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اَللّٰهَ قٰادِرٌ عَلیٰ أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۳۷) وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ لاٰ طٰائِرٍ یَطِیرُ بِجَنٰاحَیْهِ إِلاّٰ أُمَمٌ أَمْثٰالُکُمْ مٰا فَرَّطْنٰا فِی اَلْکِتٰابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ثُمَّ إِلیٰ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ (۳۸) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا صُمٌّ وَ بُکْمٌ فِی اَلظُّلُمٰاتِ مَنْ یَشَأِ اَللّٰهُ یُضْلِلْهُ وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ (۳۹) قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتٰاکُمْ عَذٰابُ اَللّٰهِ أَوْ أَتَتْکُمُ اَلسّٰاعَةُ أَ غَیْرَ اَللّٰهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۴۰) بَلْ إِیّٰاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مٰا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شٰاءَ وَ تَنْسَوْنَ مٰا تُشْرِکُونَ (۴۱) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا إِلیٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنٰاهُمْ بِالْبَأْسٰاءِ وَ اَلضَّرّٰاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (۴۲) فَلَوْ لاٰ إِذْ جٰاءَهُمْ بَأْسُنٰا تَضَرَّعُوا وَ لٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطٰانُ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۴۳) فَلَمّٰا نَسُوا مٰا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ أَبْوٰابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتّٰی إِذٰا فَرِحُوا بِمٰا أُوتُوا أَخَذْنٰاهُمْ بَغْتَةً فَإِذٰا هُمْ مُبْلِسُونَ (۴۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قُلْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهٰادَةً قُلِ اَللّٰهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هٰذَا اَلْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اَللّٰهِ آلِهَةً أُخْریٰ قُلْ لاٰ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمٰا هُوَ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ (۱۹) اَلَّذِینَ آتَیْنٰاهُمُ اَلْکِتٰابَ یَعْرِفُونَهُ کَمٰا یَعْرِفُونَ أَبْنٰاءَهُمُ اَلَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاٰ یُؤْمِنُونَ (۲۰) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیٰاتِهِ إِنَّهُ لاٰ یُفْلِحُ اَلظّٰالِمُونَ (۲۱) وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکٰاؤُکُمُ اَلَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (۲۲) ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا وَ اَللّٰهِ رَبِّنٰا مٰا کُنّٰا مُشْرِکِینَ (۲۳) اُنْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ (۲۴) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنٰا عَلیٰ قُلُوبِهِمْ‌ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذٰانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاٰ یُؤْمِنُوا بِهٰا حَتّٰی إِذٰا جٰاؤُکَ یُجٰادِلُونَکَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هٰذٰا إِلاّٰ أَسٰاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ (۲۵)
هوش مصنوعی: بپرس: چه چیزی بزرگ‌تر از شهادت است؟ بگو: خداوند گواهی بین من و شماست و این قرآن به من وحی شده تا با آن شما را بترسانم و کسانی را که به آنها می‌رسد. آیا شما شهادت می‌دهید که با خداوند، خدایان دیگری وجود دارند؟ بگو: من شهادت نمی‌دهم. بگو: او تنها خدای واحد است و من از آنچه شما شریک او قرار می‌دهید، بیزارم. کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده‌ایم او را دقیقاً مانند شناساندن فرزندانشان می‌شناسند. اما کسانی که خود را زیانکار کردند، به او ایمان نمی‌آورند. و چه کسی مظلوم‌تر از کسی است که به خداوند دروغ می‌بندد یا آیات او را تکذیب می‌کند؟ بی‌شک، ستمگران به رستگاری نمی‌رسند. و روزی که آنها را همه جمع می‌کنیم، به مشرکان می‌گوییم: کجا هستند شرکای شما که می‌گفتید؟ سپس فتنه آنها تنها این است که می‌گویند: به خداوند، پروردگار ما، ما مشرک نبوده‌ایم. بنگر چگونه بر خود دروغ می‌بندند و آنچه را که می‌ساختند، از آنها دور می‌شود. و گروهی از آنها به سخنان تو گوش می‌دهند و بر دل‌هایشان پرده‌هایی گذاشته‌ایم که نتوانند بفهمند و در گوش‌هایشان سنگینی است و اگر هر نشانه‌ای را ببینند، به آن ایمان نخواهند آورد تا زمانی که به نزد تو بیایند و با تو جدل کنند. کسانی که کافر شده‌اند می‌گویند: این تنها افسانه‌های گذشتگان است.
بگو چه چیز است بزرگتر در شهادت بگو خدا گواه است میان من و میان شما و وحی فرستاده شد بمن این قرآن تا بترسانم شما را بآن و آن را که برسد آیا شما هر آینه گواهی می‌دهید که با خداست آگهان دیگر بگو گواهی نمی‌دهم بگو جز این نیست او خدائیست یکتا و بدرستی که من بیزارم از آنچه شرک می‌آورید (۱۹) آنان که دادیمشان کتاب می‌شناسند او را هم چنان که می‌شناسند پسران خود را آنها که زیان کردند از جهت نفسهای خود پس ایشان نمی‌گروند (۲۰) و کیست ستمکارتر از آنکه افتری کرد بر خدا دروغی را یا تکذیب کرد آیتهای او را بدرستی که او رستگار نمی‌کند ستمکاران را (۲۱) و روزی که حشر کنیم ایشان را همه پس گوئیم از برای آنان که شرک آوردند کجایند انبازانتان که بودید گمان می‌بردید (۲۲) پس نباشد معذرت ایشان مگر آنکه گویند بخدا قسم که پروردگار ماست که نبودیم مشرکان (۲۳) بنگر گر چه دروغ بستند بر خودهاشان و گم شد از ایشان آنچه بودند افترا می‌کردند (۲۴) و از ایشان کسی است که گوش می‌دارد بتو و گردانیدیم بر دلهاشان پرده‌ها مبادا که بفهمند آن را و در گوشهاشان گرانی و اگر به بینند همه علامتی را نمی‌گروند بآن تا آنکه چون آیند ترا مجادله کنند با تو می‌گویند آنان که کافر شدند نیست این مگر افسانه‌های پیشینیان (۲۵)
هوش مصنوعی: بگویید چه چیزی بزرگ‌تر است در شهادت؟ خداوند گواه است میان من و شما، و به من وحی شده که این قرآن را به شما برسانم تا شما را بترسانم. آیا شما شهادت می‌دهید که خداوند، خدای یکتاست؟ اگر می‌گویید که نمی‌دهید، بگوید که او خدای یکتاست و من از هر چیزی که با او شریک قرار داده می‌شود، بیزارم. کسانی که کتاب به آنها داده‌ایم، او را می‌شناسند همانگونه که فرزندان خود را می‌شناسند، اما آنهایی که به خود زیان رسانده‌اند، به سخنان حق گرایش ندارند. چه کسی ستمکارتر از کسی است که به خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ چیزی که مسلم است، این است که ستمکاران رستگار نخواهند شد. روزی که ما همه آنها را جمع کنیم، به مشرکان خواهیم گفت که کجایند شریکانی که ادعا می‌کردند دارند؟ آن وقت معذرتشان بی‌فایده خواهد بود و فقط خواهند گفت که به خدا قسم، خداوند ماست و ما مشرک نبودیم. نگاه کن، حتی اگر به خود دروغ بگویند، آنچه را که قبلاً انجام داده‌اند، فراموش خواهند کرد. در میان آنها کسانی وجود دارند که به تو گوش می‌دهند، اما ما بر دل‌هایشان پرده‌ها می‌زنیم تا نفهمند و در گوش‌هایشان سنگینی می‌گذاریم. حتی اگر همه معجزات را ببینند، به آن ایمان نخواهند آورد تا زمانی که در مقابل تو مجادله کنند و بگویند که این تنها افسانه‌های گذشتگان است.
گو به ایشان چیست اکبر در قیام
بر گواهی از گواهان بالتمام
هوش مصنوعی: به آن‌ها بگو که اکبر در ایستادن و حاضر شدن به عنوان شاهد، یکی از شاهدان بزرگ و کامل است.
گو گُوه بین شما و ما خداست
در شهادت اکبر او از ماسواست
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که میان ما و شما، خدا وجود دارد و در عظیم‌ترین گواهی‌اش، او از همه چیز دیگر جداست.
وحی کرده گشته این قرآن به من
تا شما را بیم بدهم در زمن
هوش مصنوعی: این قرآن به من وحی شده تا شما را از خطرات و عواقب ناپسند آگاه سازم.
وآنکه بر وی آیتی از وی رسد
این زمان یا بعد از این در هر سند
هوش مصنوعی: کسی که در این زمان یا در آینده نشانه‌ای از او دریافت کند، باید آن را در هر شرایطی بپذیرد.
آیتی بر هر که تا یوم القیام
زآن رسد، حجت بر او گردد تمام
هوش مصنوعی: هر کسی که تا روز قیامت به آن آیت برسد، برای او دلیل و حجتی کامل خواهد بود.
مر شمایید آنکه آیا میدهید
آن گواهی که بود با حق پدید
هوش مصنوعی: شما همان کسانی هستید که آیا گواهی می‌دهید بر حقیقتی که با وجود حق نمایان شد؟
هم خدایان دگر یعنی بتان
گو که می ندهم گواهی من بدان
هوش مصنوعی: به بت‌های دیگر بگو که من به هیچ‌وجه گواهی و شهادت خود را به آنها نمی‌دهم.
گو جز این نبود که باشد آن اِله
واحد اندر ذات خود بی اشتباه
هوش مصنوعی: جز این نبود که تنها یکی است، آن خداوندی که در ذات خود بی‌نقص و بی‌اشتباه است.
من بریَّم زآنچه شرک آرید لیک
یعنی از اصنام و آن دارید نیک
هوش مصنوعی: من از هر آنچه به شرک ارتباط دارد، جدا هستم؛ اما به معنای دیگر، از بت‌ها و آنچه که آنها نمایندگی می‌کنند نیز دوری می‌جویم.
آن کسان که دادم ایشان را کتاب
می شناسندش به تحقیق و صواب
هوش مصنوعی: کسانی که کتاب را به من داده‌ام، به درستی و با دقت آن را می‌شناسند.
بر نبی دارند آنسان معرفت
که بر ابناشان ز حِلیه وز صفت
هوش مصنوعی: آگاهی و شناختی که نسبت به پیامبر دارند، همانند شناختی است که بر فرزندانشان از نظر ظاهر و ویژگی‌ها دارند.
مر زیانکارند آنانکه به خود
بر نبی نارند ایمان تا ابد
هوش مصنوعی: کسانی که به خود نگران هستند و ایمان به حقیقت ندارند، همیشه در ضرر خواهند بود.
کیست استمکاره تر زآن بی فروغ
کافتراء بندد به حق او بر دروغ
هوش مصنوعی: کیست که از کافری که برای حق، دروغ می‌بافد، بی‌نورتر و بی‌فایده‌تر باشد؟
یا کند تکذیب آیاتش عیان
رستگاری نیست پس بر ظالمان
هوش مصنوعی: اگر کسی آیات الهی را انکار کند، راه نجاتی برای او نیست و این امر مخصوص ظالمین است.
هم رسد روزی که ایشان را تمام
حشر ما سازیمشان از خاص و عام
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که ما همه آن‌ها را جمع کنیم، چه مردم خاص و چه عام.
مشرکان را پس بگوییم از ملا
کو بگویید آن خدایان شما
هوش مصنوعی: به مشرکان بگویید که برگردند و از خدایان خود صحبت کنند، نه از ملا.
که شما را بُد گمان کآنها به نیک
با خدا هستند در هستی شریک
هوش مصنوعی: شما به اشتباه فکر می‌کنید که آن‌ها به خوبی با خداوند در ارتباط هستند و در واقع بخشی از وجود خدا به شمار می‌روند.
پس نباشد بهر ایشان از جهات
فِتْنَت اعنی معذرت بهر نجات
هوش مصنوعی: بنابراین برای آن‌ها به هیچ وجه عذری در برابر فتنه‌ها وجود ندارد، مگر برای نجات و رهایی از آن‌ها.
جز که میگویند اندر اعتذار
واالله آن کو هستمان پروردگار
هوش مصنوعی: غیر از این نمی‌گویند در عذرخواهی، به خدا قسم آن کسی که هست، پروردگار است.
ما نبودیم از گروه مشرکین
وین قسم کذب است ایشان را یقین
هوش مصنوعی: ما از دسته‌ی کافران نبوده‌ایم و این قسمی که آنان می‌خورند، دروغ است و خودشان هم به آن یقین دارند.
بر حق این سوگند از فِتْنَت خورند
وز ره حیرانی و وحشت خورند
هوش مصنوعی: قسم به حق که از فتنه‌ها در امان نخواهند ماند و از راه سردرگمی و ترس آسیب خواهند دید.
چون علوّ اهل توحید و مقام
بنگرند آیند بر سوگند خام
هوش مصنوعی: وقتی که بزرگی و مقام اهل توحید را مشاهده کنند، به سوگ و اندوه بی‌هدف می‌آیند.
که به حق مشرک نبودیم از ازل
می پرستیدیم اصنام از دغل
هوش مصنوعی: ما از ابتدا به حق مشرک نبوده‌ایم و از روی نیرنگ و فریب، بت‌ها را می‌پرستیدیم.
بین چسان بندند بر خویش از دروغ
چون نبینند از پرستش ها فروغ
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانند به خاطر دروغ به خودشان بستگی پیدا کنند، در حالی که نور و روشنی از عبادت‌ها و پرستش‌ها را نمی‌بینند؟
گم شود ز ایشان امید بهتری
زآنچه میبودند بر آن مفتری
هوش مصنوعی: امید به دست آوردن چیز بهتر از آنچه که داشتند، از بین برود.
چونکه بنشینند ایشان مجتمع
هم از ایشانند سویت مستمع
هوش مصنوعی: وقتی که آنها دور هم نشسته‌اند، توجه تو به سمت خودشان جلب می‌شود.
گوش بدهند آنچه خوانی از کلام
پس ورا افسانه پندارند و خام
هوش مصنوعی: بهتر است به سخنانی که می‌گویی گوش دهند، اما از آنچه می‌خوانی فقط افسانه‌ای را درک کنند و به عمق و حقیقت آن توجه نکنند.
مصطفی(ص) می خواند قرآن در حرم
مشرکان بودند جمعی دور هم
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) در حالی قرآن می‌خواند که برخی از مشرکان دور او جمع شده بودند.
نضر حارث را بگفتند از جحود
کو ز تاریخ عجم آگاه بود
هوش مصنوعی: به حارث گفته بودند که از کفر و انکار خبر دارد و به تاریخ کشور عجم آشنا است.
اینکه می خواند محمّد (ص) چیست هان
گفت، هست افسانۀ پیشینیان
هوش مصنوعی: آنچه که محمد (ص) می‌گوید چیست؟ هان! گفته است که تنها داستان‌های باستانی است.
لب بجنباند به چیزی بی تمیز
من هم آن خوانم اگر خواهید نیز
هوش مصنوعی: اگر لب‌هایت را به چیزی تکان دهی که برایم قابل درک نباشد، من هم هر چه بخواهید از آن برداشت می‌کنم.
بر قلوب آن کسان گردانده ایم
پرده ها و اندر غطاشان مانده ایم
هوش مصنوعی: ما بر دل‌های این مردم پوشش‌هایی قرار داده‌ایم و در درون آن‌ها به گمراهی افتاده‌ایم.
نی تَفقه در کلام حق کنند
خویش را در فهم آن احمق کنند
هوش مصنوعی: کسی که نمی‌تواند در کلام حق و حقیقت تفکر کند، در درک آن به چنان وضعی می‌رسد که خود را احمق می‌کند.
هم نهادستیمشان در گوشها
بس گرانی از پی روپوشها
هوش مصنوعی: ما در گوش‌هایمان بار سنگینی از رازهایی داریم که به خاطر پنهان‌کاری‌ها و نقاب‌ها به دوش می‌کشیم.
تا کلام حق نظامت نشنوند
بشنوند ار هم نگیرند ایچ پند
هوش مصنوعی: تا زمانی که سخن حق را از تو نشنوند، حتی اگر بشنوند، باز هم هیچ درسی یاد نمی‌گیرند.
هست مروی کآن رسول محترم
میبخواندی چونکه قرآن در حرم
هوش مصنوعی: شخصی با عظمت و محترم وجود دارد که او را مانند قرآن در مکان مقدس می‌خوانند و به او احترام می‌گذارند.
نهی می کردند او را مشرکان
تا بلند آن را نخواند بر ز بان
هوش مصنوعی: مشرکان او را از این کار نهی می‌کردند که صدای بلند را از زبانش بیرون نیاورد.
نشنود مر تا کسی آواز او
یابد از راه سماعی را ز او
هوش مصنوعی: هیچ‌کس صدای او را نمی‌شنود مگر آنکه از راه شنیدن درکی از او پیدا کند.
حق بر ایشان آن زمان بگماشت نوم
نشنوند آواز او را تا که قوم
هوش مصنوعی: حق بر انسان‌ها این بود که زمانی که صدای او را نمی‌شنیدند، خوابشان ببرد.
یا به کاری کردشان حق مشتغل
تا ز احمد (ص) باز پردازند دل
هوش مصنوعی: یا به خاطر یک کار مهم مشغولشان کرد تا دلشان از حضرت احمد (ص) بازگردد.
گفت زآن بستیمشان بر گوش و هوش
پرده تا آن صوتشان ناید به گوش
هوش مصنوعی: گفتند که ما پرده‌ای بر گوش و ذهن خود قرار دادیم تا صدای آن‌ها به گوش نرسد.
ور ببینند از تو هر نوع آیتی
ناورند ایمان به آن در نوبتی
هوش مصنوعی: اگر هر نشانه‌ای از تو ببینند، ایمان به آن نمی‌آورند و این باور به نوبت و مرحله‌ای خواهد بود.
تا که چون آیند از کفر و ضلال
بر تو اندازند پس طرح جدال
هوش مصنوعی: وقتی که از جهالت و انکار حق به سوی تو بیایند، بر تو چالش و منازعه‌ی فکری خواهند افکند.
هست حتَّی گرچه بر معنای تا
لیک اینجا میدهد فعل إذَا
هوش مصنوعی: حتی اگر معنای «تا» وجود دارد، اما در اینجا فعل «اگر» معنا می‌دهد.
اینکه میگویند کفار از گمان
نیست این جز قصۀ پیشینیان
هوش مصنوعی: اینکه می‌گویند کافران از روی شک و تردید صحبت می‌کنند، این فقط داستان‌هایی است که از نسل‌های گذشته نقل شده است.
وآنکه ایشان خلق را دارند باز
از نبی هم خود نمایند احتراز
هوش مصنوعی: کسانی که دیگران را خلق می‌کنند، باید از خود نبی نیز دوری کنند و از او متفاوت باشند.
نه خود ایمان آورند اعنی به او
نه گذارند آنکه آرد غیر رو
هوش مصنوعی: آن‌ها نه خود به او ایمان می‌آورند و نه اجازه می‌دهند دیگران به او نزدیک شوند.
مختلف باشد در این آیت خبر
از نزولش در تواریخ و سِیر
هوش مصنوعی: در این آیه، نشانه‌های متفاوتی از رویدادهای تاریخی و زندگی پیامبران وجود دارد که به نزول آن اشاره می‌کند.
پاره ای گویند آمد بر رسول
در حق بوجهل هنگام نزول
هوش مصنوعی: برخی می‌گویند که در زمان نزول وحی، شخصی به رسول خدا در مورد ابوجهل صحبت کرد.
زآنکه او خود یار پیغمبر نبود
لیک یاری از قرابت می نمود
هوش مصنوعی: او به خاطر نزدیکی به پیامبر (ص) در کمک به او سهم داشت، هرچند خودش به عنوان یار پیامبر شناخته نمی‌شد.
مانع آزار مردم بود از او
گر کسی در حج شدی زو کینه جو
هوش مصنوعی: هرگاه کسی به سفر حج می‌رفت و کینه‌ای از دیگران در دل داشت، او مانع از آزار مردم می‌شد.
لیک خود را میگرفت از وی به دور
مینمود از دین و آئینش نفور
هوش مصنوعی: او در عین حال که خود را از او دور نگه می‌داشت، از دین و آئین او نیز بیزار بود.
عامه می گویند حکم غالب است
اینکه آیت در حق بوطالب است
هوش مصنوعی: عموم مردم بر این باورند که حکمی که برتری دارد، به نفع بوطالب است.
« در بیان ایمان ابو طالب علیه السلام »
هوش مصنوعی: در مورد ایمان ابو طالب علیه السلام، می‌توان گفت که او الگو و نمونه‌ای از وفاداری و استقامت در ایمان به خدا و پیامبر اسلام بود. او در سخت‌ترین شرایط و در برابر تهدیدات و فشارهای شدید قریش، از پیامبر حمایت کرد و ثابت قدم باقی ماند. با وجود اینکه ستم و آزارهای زیادی را متحمل شد، هرگز از ایمان خود به دلیل مشکلات دست نکشید. باورهای عمیق او نه‌تنها نشان‌دهنده قوت ایمانش بود، بلکه تأثیر زیادی بر اطرافیانش نیز داشت و بسیاری را به راه راست هدایت کرد. ابو طالب به عنوان یکی از مهم‌ترین حامیان پیامبر در تاریخ اسلام شناخته می‌شود و نقش او در حفظ بقاء اسلام در روزگاران اولیه بسیار حائز اهمیت است.
از مقاتل وز عطاء آورده اند
نقل در تفسیر خود وین کرده اند
هوش مصنوعی: در کتاب‌های تاریخی و تفسیری، روایت‌هایی از مقاتل و عطاء نقل شده است که در زمینه تفسیر آیات آمده است و این موضوع در آنجا بررسی شده است.
که پیمبر گفتش ای عمّ از چه رو
ناوری ایمان به من، پس گفت او
هوش مصنوعی: پیامبر به عموی خود گفت: ای عم، چرا به من ایمان نمی‌آوری؟ و او در پاسخ چیزی گفت.
گر من ایمان آورم دارم گمان
رنجها یابم ز طعن مردمان
هوش مصنوعی: اگر من به ایمان و باور خود اعتقاد داشته باشم، فکر می‌کنم که ممکن است به خاطر طعنه‌ها و انتقادات مردم دچار درد و رنج شوم.
لیک حامی بود محض نسبتش
تا نرنجاند کس از هر بابتش
هوش مصنوعی: اما فقط به خاطر نسبتش از او دفاع می‌کند تا کسی را از هیچ بابت بیازارد.
هم جلال الدین رومی در کتاب
کرده اینسان نقل و این نبود صواب
هوش مصنوعی: جلال‌الدین رومی در کتابش این موضوع را به این شکل مطرح کرده و این صحیح نیست.
این سخن باشد به نزد ما خلاف
داشت او بر دین اسلام اعتراف
هوش مصنوعی: این گفتار از نظر ما نادرست است، زیرا او به دین اسلام اعتراف کرده است.
قول اهل البیت (ع) اول در سبیل
هست بر ایمان بوطالب دلیل
هوش مصنوعی: گفتار اهل بیت (ع) در ابتدا به راهی اشاره دارد که مستقیماً به ایمان ابوطالب (ع) مربوط می‌شود و نشانه‌ای بر ایمان اوست.
چون یک از ثقلین باشد در سیاق
قول اهل البیت (ع) خود بالاتفاق
هوش مصنوعی: وقتی سخن از اهل بیت (ع) به میان می‌آید، مشخص است که آن‌ها مقام و جایگاهی ویژه دارند و هیچ کس نمی‌تواند در این مورد تردید کند.
گفت پیغمبر کتاب و عترتم
هر دو ثقلینند اندر امتم
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند که کتاب خدا و اهل بیت من هر دو از مهم‌ترین و ارزشمندترین چیزها در میان امت من هستند.
هر که گیرد این دو را از بعد من
هرگز او گمره نگردد در سنن
هوش مصنوعی: هر کسی که این دو نکته را از من دریافت کند، هرگز در راه الهی گمراه نخواهد شد.
پس بود ایمان بوطالب یقین
ز اجتماع اهل بیت (ع) طاهرین
هوش مصنوعی: ایمان بوطالب، بر اساس یقین و باور او به جمع اهل بیت پاک و معصوم است.
هم روایت گشته از ابن عمر
اندر این باب از تواریخ و سیر
هوش مصنوعی: در این زمینه، روایت‌هایی از ابن عمر در تاریخ‌ها و زندگی‌نامه‌ها به ثبت رسیده است.
روز فتح مکه صدّیق حمول
مر پدر را برد در نزد رسول
هوش مصنوعی: در روز فتح مکه، ابوبکر صدیق، پدر خود را به حضور پیامبر (ص) برد.
بوقحافه بود نام والدش
شد مسلمان ، گشت احمد (ص) حامدش
هوش مصنوعی: پدرش لقب بوقحافه داشت و وقتی که او مسلمان شد، نامش احمد شد و به عنوان حامد خدا شناخته می‌شود.
گفت با صدّیق پیغمبر، چرا
پیش ما آوردی این اشکسته را
هوش مصنوعی: گفت با راستگوی پیامبر، چرا این شکست خورده را پیش ما آوردی؟
پیش او نگذاشتی تا من روم
خوشدل از دیدار و گفتارش شوم
هوش مصنوعی: تو به او اجازه ندی که من با خیالی راحت از دیدار و صحبتش به دلخوشی بروم.
گفت من می خواستم کو را خدا
اجر بخشد زین چنین رنجی بجا
هوش مصنوعی: او گفت: من می‌خواستم که خدا به او پاداشی بدهد به خاطر این‌همه رنجی که تحمل کرده است.
باالله از اسلام بوطالب دگر
شادتر باشم کز اسلام پدر
هوش مصنوعی: با امید به اینکه از اسلام پدرم شادتر باشم، به اسلام بوطالب ایمان می‌آورم.
گفت پیغمبر، که این گفتی تو راست
وین عجب نبود ز صدّیق این سزاست
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که این چیزی که تو گفتی، درست است و شگفتی ندارد که این از صدّیق برآید.
بوده پس او ز اولیاء و متقین
ور نمیکرد اول او اظهار دین
هوش مصنوعی: این فرد همواره از جمله اولیای الهی و درستکاران بوده است، و اگر به روشنی دین خود را نشان نمی‌داد، به این دلیل بوده که او ابتدا دین را به خوبی درون خود فهمیده و در عمل پیاده کرده است.
بود قصد از حفظ جان احمدش
تا که ب د کیشی نخواند مرتدش
هوش مصنوعی: احمد تصمیم داشت جان خود را حفظ کند تا اینکه در دین جدید خوانده نشود و از دین خارج نشود.
مینمود از عامه پنهان دین خود
تا که باشد در حمایت معتمد
هوش مصنوعی: او دین خود را از مردم مخفی می‌کرد تا در پناه کسی قابل اعتماد قرار بگیرد.
کس نگیرد دشمن او را نزد کیش
در نظرها باشد اندر عظم خویش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند دشمن او را در نظر گرفته و نزد او قرار دهد، چرا که او در نظرها به اندازه‌ای بزرگ و باعظمت است که هیچ دشمنی نمی‌تواند به او نزدیک شود.
اول ار میداشت اسلام آشکار
قول او را کس نمیکرد اعتبار
هوش مصنوعی: اگر اسلام از ابتدا به شکل آشکار معرفی می‌شد، کسی به سخنش اهمیت نمی‌داد.
داشت از قوم او به ظاهر پیروی
تا که گردد دین پیغمبر قوی
هوش مصنوعی: او به ظاهر از قوم خود پیروی می‌کند تا اینکه دین پیامبر قوی‌تر شود.
مختفی گر داشت چندی دین خود
باعث این بود، ار جُوی داری خرد
هوش مصنوعی: اگر مدتی دین خود را پنهان نگه داشته‌ای، به خاطر آن است که در جستجوی دانایی هستی.
ور جلال الدین رومی در کتاب
گفته او را بوده ز اسلام اجتناب
هوش مصنوعی: جلال‌الدین رومی در آثار خود اشاره کرده که او از اسلام دوری کرده است.
بر سیاق عامه گفته است این سخن
وآن نباشد هم برون از عقل و فن
هوش مصنوعی: این گفته، به شیوه‌ای که عموم مردم مطرح می‌کنند، بیان شده و نمی‌تواند از چارچوب عقل و دانش فراتر باشد.
خلقی ار باشند بر قولی مُصر
کس نگوید ضد قول مشتهر
هوش مصنوعی: اگر گروهی بر یک نظر و عقیده‌ای پافشاری کنند، هیچ‌کس نمی‌تواند برخلاف آن نظر به‌صورت علنی سخن بگوید.
ور بگوید کس نخواند عاقلش
جز که هم باشند قومی همدلش
هوش مصنوعی: اگر کسی چیزی بگوید، عاقل را تنها کسانی درک می‌کنند که همفکر و همدل او هستند.
صد هزاران راست بر قولی قرار
تو مگو ضد جز که باشندت هزار
هوش مصنوعی: بسیاری از نکات و حقیقت‌ها درباره وعده‌ات وجود دارد، اما چیزی جز این نگو که در کنار تو هزاران نفر هستند.
پس جلال الدین رومی هم مُصاب
بوده گر گفته است چیزی در کتاب
هوش مصنوعی: پس جلال الدین رومی نیز ممکن است تنها در اثر یا کتابش چیزی نوشته باشد.
بود لازم این قدر در این مقام
باز برگردم به تفسیر کلام
هوش مصنوعی: در این مقام ضرورت دارد که دوباره به توضیح و تفسیر سخنان بپردازم.