گنجور

۱۲- آیات ۵۰ تا ۵۴

أَ فَحُکْمَ اَلْجٰاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّٰهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۵۰) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصٰاریٰ أَوْلِیٰاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیٰاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ (۵۱) فَتَرَی اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسٰارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشیٰ أَنْ تُصِیبَنٰا دٰائِرَةٌ فَعَسَی اَللّٰهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلیٰ مٰا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نٰادِمِینَ (۵۲) وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَ هٰؤُلاٰءِ اَلَّذِینَ أَقْسَمُوا بِاللّٰهِ جَهْدَ أَیْمٰانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خٰاسِرِینَ (۵۳) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی اَلْکٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِکَ فَضْلُ اَللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (۵۴)

آیا پس داوری نادانی پیش را می‌جوئید و کیست نیکوتر از خدا بداوری از برای گروهی که یقین می‌کنند (۵۰) ای آن کسانی که گرویدید مگیرید یهود و ترسایان را دوستان برخیشان دوستان برخی‌اند و هر که دوست دارد ایشان را از شما پس بدرستی که از ایشانست بدرستی که خدا هدایت نمی‌کند گروه ستمکاران را (۵۱) پس می‌بینی آنان را که در دلهاشان مرض است می‌شتابند در ایشان می‌گویند می‌ترسیم که برسد ما را گزند بدی پس شاید خدا که آورد گشایش یا فرمانی از نزدش پس کردند بر آنچه نهان داشتند در تنهاشان پشیمانان (۵۲) و گویند آنان که گرویدند آیا این گروه آنانند که سوگند خوردند بخدا سخت‌ترین سوگندهاشان که ایشان با شمایند ناچیز شد کردارهاشان پس گشتند زیان‌کاران (۵۳) ای آنان که گرویدید آنکه برگردید از شما از دینش پس زود باشد که بیاورد خدا گروهی را که دوست دارد ایشان را و دوست دارند او را کرم‌دلانند بر گروندگان در شتابند بر کافران کارزار می‌کنند در راه خدا و نه می‌ترسند از سرزنش سرزنش‌کننده آنست افزونی خدا می‌دهدش بهر که خواهد و خدا فراخ رحمت داناست (۵۴)

آمد آیت که کنند آیا طلب
حکم دور جاهلیّت را ز رب
وآن تفاصل در قصاص است و دیت
در مقام قتل و جرح از معصیت
وآنچه در تورات و قرآن است رد
می نمایند از فساد و از حسد
در قصاص یک نفر، دو تن کُشند
همچنین مردی به قتل زن کُشند
بوده رسم جاهلیّت این چنین
نی که باشد در کتاب اهل دین
کیست نیکوتر ز حق در داوری
بهر ارباب یقین و بر تری
نزد پیغمبر دو تن ز اصحاب او
مینمودند از دیانت گفتگو
آن یکی گفت از یهودان بهر من
دوستان باشند خوب و ممتحن
لیک در مهر خداوند و رسول
دل بود از مهر آن قومم ملول
گفت آن یک نیز با قوم یهود
از نخستین هم مرا پیوند بود
همچنین باقی بود پیوند من
زآنکه در مهرند همسوگند من
آمد آیت کای گروه مؤمنان
می مگیرید از مخالف دوست هان
یعنی از قوم نصاری و یهود
بعض ایشان بعض دیگر را ودود
وآنکه گیرد یار ، ایشان را و دوست
بیشک است اینکه یک از ایشان هم اوست
پس بود واجب که گیرند اجتناب
مؤمنان مسلم از اهل کتاب
از ره انس و وداد و اتحاد
نی ز وجه اتّجار و اعتماد
راه ننماید خدا بر ظالمان
ظالم آن کو دوست شد با دشمنان
پس تو بینی اندر آن دلها مرض
سوی ایشان می شتابند از غرض
می شتابند اعنی از راه نفاق
بر وداد کافران و اهل شقاق
این چنین گویند بهر اعتذار
خائفیم از انقلاب روزگار
کار گردد بلکه یعنی باژگون
مؤمنان گردند مغلوب و زبون
سازد این اندیشه را باطل خدای
پس شود شاید به فتحی رهنمای
مؤمنان بر کافران غالب شوند
کافران سرگشته و هارب شوند
یا که فرمانی فرستد از حدود
بر جلاء و قتل و تخریب یهود
یا به اظهار نفاق بَددلان
کشف سرّ و قتل آن بی حاصلان
پس دو رویان صبح کردند از فسوس
بر هر آنچه بُد نهانشان در نفوس
یعنی از شک یا موالات فضول
که در آنها بود در کار رسول
بس پشیمان و ملول از بی شهود
واندر آن از هیچ رو سودی نبود
مؤمنان گویند هم با یکدگر
از تعجب زآن گروه بد سیَر
و اجترای آن جماعت بر خدا
وز یمین لغو و سوگند خطا
کاین گروهند آن کسان آیا به ساز
که به حق سوگند می خوردند باز
جهد می کردند در سوگند خویش
که مع اند ایشان شما را نزد کیش
شد عملهاشان همه نابود و خام
صبح پس کردند در خسران تمام
ای گروه مؤمنان هر که از شما
میشود مرتد عیان و برملا
بر زبان آرند قول ارتداد
از پس اظهار دین و اعتقاد
پس خدا زود آورد قومی دگر
که ندانند از محبت پا ز سر
دوست با حقند و حقشان یار و دوست
حق بود یار کسی کو یار اوست
حب ّ حقشان ثبت باشد در ورق
همچنین باشد بر ایشان حب ّ حق
ای موحد بر یُحِبهُم دار گوش
پس یحِبونَهُ شنو، در حب ّ بکوش
دوستدار حق بود ثابت به دین
وز عدوی حق کشد پیوسته کین
خاضع و خاشع بود بر مؤمنان
لیک سخت و کینه جو بر کافران
پنج سجده کرد روزی مصطفی (ص)
زو بپرسیدند سرّش اتقیا
گفت دادم جبرئیل از حق پیام
که علی را دوست دارم ای همام
سجده کردم زآن کرامت، باز گفت
فاطمه محبوب حق است از نهفت
سجدة دیگر نمودم، گفت باز
از پیام ذوالجلال بی نیاز
دوست دارم آن دو سبط پاک را
سجده کردم خالق افلاک را
باز گفتا گفته حق ز اسرارشان
دوست دارم آنکه باشد یارشان
سجده کردم، باز گفتا حکم اوست
دوستم با دوستانِ دوست، دوست
دوست، هر کس با علی مرتضاست
دوستانِ دوستش محبوب ماست
سجده کردم زین بشارت باز هم
پنج سجده بود بر شکر نعم
گر فزون بُد ذوق ارباب قبول
سجده تا پنجاه می کرد آن رسول
تا قیامت بلکه می کرد او سجود
پی به پی از مژده رب الودود
گفت حق پس آنکه با حق است دوست
قاهر و استیزه رو با خصمِ اوست
می کنند اندر ره حق کارزار
بی ز خوف و لوم، لائم، مرد وار
مر فزونی و کرامت را خدا
میکند بر هر که می خواهد عطا
واسع است و مطلع بر خلق، حق
کیست تا بر فضل و جودش مستحق
زود باشد تا که آید در نبرد
تا ببینند اهل خیبر جنگ مرد
روز خیبر دو تن از مردان کار
مر کمر بستند بهر کارزار
جانب خیبر زدند ایشان عَلَم
در دو روز و سست برگشتند هم
شب پیمبر گفت کار این نبرد
هست با آن کس که در مردی است فرد
صبح چون گردد عَلَم بر دست اوست
کوست یار حق و حق با اوست دوست
صبح چون شد گفت پیغمبر ، کجاست
آنکه او غالب به هر کار از خداست
کو علی ذوالجلال و باشکوه
کش بود در جنگ کافر دل چو کوه
چون سبک گردد عنان دُلدُلش
هست یکسان پیش پا، بحر و پلش
تو کجایی ای ولی ّ معتمد
چشم حق بین تو چو ن گیرد رمد
چند مانی ذوالفقار اندر غلاف
مصطفی(ص) مانده است بی کس در مصاف
رفت حیدر (ع) گفت او را مصطفٰی(ص)
روز میدانِ تو است ای ذوالوفی
زن عَلَم را سوی خیبر شو سوار
برکن ای شیر حق از بیخ این حصار
رفت و کند و کُشت و بست از هر چه بود
وآن زنان را بر اسیر آورد زود
هفت قلعه بعد یک دم گَرد بود
وین نبود از مردمان از مرد بود
یک نبردش بود با کفار این
نک خضوعش را شنو با اهل دین
دید روزی یک زنی را در عبور
کو کشیدی مشک آبی را به زور
با خود او میگفت یا رب حکم ما
کن ز نصفت با علی مرتضی
گفت او را با خضوع از حوصله
کز چه داری از علی، ای زن گله
گفت بفرستاده مردم را به جنگ
گشته بر من روزگار عیش تنگ
او کمک بودم به هر کار از امور
میکشم رنج عیال اینک به زور
گفت بر من ده سبوی آب خویش
تا که آیم از قفایت، رو تو پیش
بُرد مشک آب او تا خانه اش
گنج رحمت رفت در ویرانه اش
بُد زنی آنجا و او را میشناخت
آن ولی ّ نیکخو را می شناخت
گفت با زن کاین علی (ع) مرتضی است
خواست عذر او گفت این عذرت خطاست
من به هر روز آیمت بی منّتی
تا کنی عرض ار که داری خدمتی
زین نمط ریزم ز دریا گر که دُر
گردد این تفسیر بار صد شتر
قصد ازین، تفسیر آیت بود و بس
نی که وصف او بود مقدور کس
آن ضرار ابن عبد الله به نام
بعد فوت مرتضی (ع) رفت او به شام
آن معاویه ورا اندر خطاب
گفت، برگو تا کجا شد بوتراب
گفت، رفت او نزد حق کو را بخواند
بندة حق بود و بر حق باز راند
گفت، چیزی گو ز وصفش بیخلاف
گفت، خواهم زین مرا آری معاف
گفت ، نبوی زین معاف اندر نشست
گو به من ز اوصاف حیدر هر چه هست
گفت، چون خواهی کنون گویم یکی
از هزاران وز فزونش اندکی
با الله او می بود اول مرد دین
که نبی را کرد اجابت از یقین
همچنین افضل ز هر کس کو به تن
میبپوشید او قبا و پیرهن
اکرم از هر کس که او کرده است نحر
هم سخیتر در سخا از کآن و بحر
بهترین مردمان بعد از رسول
کآمد و شد کرد در عدل و اصول
گفت او را، کای ضرار افزوده گو
وصف او را از هر آنچه بوده گو
گفت، مردی سخت و دور اندیش بود
در تعقل ز اهل عالم بیش بود
کس به او نتوان رسید از پیشی اش
در ذکاء و عاقبت اندیشی اش
فارق حق بُد ز باطل در کلام
علم و عقل و حکمت و عدلش تمام
بُد روان از پهلویش جوی حِکَم
موج می زد در بیانش از سینه یم
نی قوی را می فکندی در طمع
نی ضعیف از وی شدی با یأس مع
داشت از دنیا و زینت های او
وحشتی که مرد ز افعی وز عدو
بود مستأنس به حق در لیل تار
وز دو چشمش جاری از خون جویبار
دائم اندر فکر حال آخرت
نی به غفلت از خیال آخرت
روز و شب با نفس خود در کارزار
خورد و خوابش کم ، سجودش بی شمار
نانش از خشکی خراشیدی دهن
جامه های کهنه پوشیدی به تن
با وجودی کز نهیب و سطوتش
کس نبُد قادر که بیند صورتش
سوی او مان قدرت دیدن نبود
کس به حرفی لب نیارستی گشود
می نشستی آن چنان با ما به شفق
که یک از ما بود می گفتی به رفق
بس ملایم بس فروتن با انام
در جلوس و در سلوک و در کلام
بود خندان دائماً بر روی ما
نیک از آن می گشت خُلق و خوی ما
کس سؤال از وی چو کردی در خطاب
دادی از نرمی و خوشرویی جواب
با فقیران مهربان و دلنواز
جمله از دنیا و اهلش بی نیاز
گفت، داری دوست او را تا چه حد
گفت، آن را نیست حدی در سند
همچو بر موسی است حب ّ مادرش
عذر خواهم زین قصور از داورش
هر چه آن زائد بود یعنی کم است
زین کمی پیوسته جانم در غم است
گفت، چونی در فراق و فوت وی
گفت، چون یعقوب گم کرده بُنی
راست گفتی ای ضرار اما صفی
دارد از وی رازهای مختفی
آن صفات صورتش بود و تنش
خاصگان دانند وصف ذوالمنش
بود او بحری نهان در زیر کف
زیرتر از بحر و کف باشد صدف
بحر چون جنبش کند در هر مقام
موجها از وی پدید آید تمام
موجها دارند با یم بستگی
بحر را از موج نبود خستگی
ظاهر آن موجی که از دریا شود
موج بنماید ولی دریا بود
باقی اش ناید به گفتن رو بیاب
نک شنو تفسیر آیت از کتاب
گفت گر در رزم اعدائید سست
در نبرد آید یکی چالاک و چست
کو خدا را دوست دارد حق ورا
غالب آید بر عدو در هر غزا
گر کسی گوید که این وصف است عام
نی که مخصوص است بر یک تن به نام
چون یُحِبهُم جمع باشد در سخن
جمع بر مفرد نبندند اهل فن
چونکه بود او بر طریق حق دلیل
جمع منسوب است بر اهل سبیل
یعنی آنها که شد اوشان رهنمون
بر جهاد اهل کفر و نفس دون
هر که او را پیرو آمد هم وی است
خود شعاع شمس منفک زو کی است
گفت با اصحاب روزی مصطفی (ص)
جنگ خواهد کرد مردی از شما
بعد من با مارقین و قاسطین
همچنین با ناکثین از اهل دین
جنگ من باشد به تنزیل کلام
او به تأویل است جنگش با انام
دو نفر گفتند آیا این قبا
راست آید هیچ بر بالای ما
گفت نی بل آنکه دوزد موزه را
دوست دارد روز گرما روزه را
مرد تأویل است یعنی بوتراب
بر جهاد نفس دارد صبر و تاب
مؤمنان را خاضع است و دلنواز
در نبرد اعداء کُش و کافر گداز
هست افزون در یُحِبهُم گفتگو
با تو گویم شرح آن را مو به مو
اهل ظاهر گفته اند از اعتماد
هست حب ّ حق تعالی با عباد
خواستن از بهر او توفیق تام
هم هدایت اندر این دنیا تمام
در سرای دیگر اعطای ثواب
بر نکویی و اجر و مزد بی حساب
حب ّ بنده با خدا بی گفتگو
آنکه خود خالص کند از غیر او
لیک گویند اهل معنی و اهل راز
یعنی ارباب حقیقت، نی مجاز
حب ّ حق در ذات او باشد قدیم
وین شد از أحببت أن اُعرف قویم
لیک حب ّ بنده بی شک حادث است
وآن قدم بر حب ّ حادث باعث است
چونکه سر زد از یُحِبهُم حب ّ حق
فانی از خود گشت عبد مسترق
وز شئونات خودیّت مضمحل
نه محب ماند به جا، نه جان و دل
پس ز گلزار یُحِبونَهُ وزد
نفخۀ دیگر که از جودش سزد
بر محب ّ فانی از بود و نمود
پس به حق باقی شود، یابد وجود
پس یُحِبهُم معنی فقر و فناست
وآن یُحِبونَهُ ظهورات لقاست
بعد مردن از خودی و بیخودی
راه یابد بر حیات سرمدی
بازگردم سوی تفسیر کلام
بعد وصف حال احباب و کرام
حق نماید وصف آن کو در کمال
بر خلافت لایق است از ذوالجلال
۱۱- آیات ۴۶ تا ۴۹: وَ قَفَّیْنٰا عَلیٰ آثٰارِهِمْ بِعِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلتَّوْرٰاةِ وَ آتَیْنٰاهُ اَلْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدیً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلتَّوْرٰاةِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (۴۶) وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ اَلْإِنْجِیلِ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ (۴۷) وَ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلْکِتٰابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلْکِتٰابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ عَمّٰا جٰاءَکَ مِنَ اَلْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنٰا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهٰاجاً وَ لَوْ شٰاءَ اَللّٰهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ لٰکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مٰا آتٰاکُمْ فَاسْتَبِقُوا اَلْخَیْرٰاتِ إِلَی اَللّٰهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِمٰا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (۴۸) وَ أَنِ اُحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ وَ اِحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلنّٰاسِ لَفٰاسِقُونَ (۴۹)۱۳- آیات ۵۵ تا ۶۲: إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاةَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ (۵۵) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْغٰالِبُونَ (۵۶) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ اَلْکُفّٰارَ أَوْلِیٰاءَ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۵۷) وَ إِذٰا نٰادَیْتُمْ إِلَی اَلصَّلاٰةِ اِتَّخَذُوهٰا هُزُواً وَ لَعِباً ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاٰ یَعْقِلُونَ (۵۸) قُلْ یٰا أَهْلَ اَلْکِتٰابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنّٰا إِلاّٰ أَنْ آمَنّٰا بِاللّٰهِ وَ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْنٰا وَ مٰا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَکْثَرَکُمْ فٰاسِقُونَ (۵۹) قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذٰلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اَللّٰهِ‌ مَنْ لَعَنَهُ اَللّٰهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ اَلْقِرَدَةَ وَ اَلْخَنٰازِیرَ وَ عَبَدَ اَلطّٰاغُوتَ أُولٰئِکَ شَرٌّ مَکٰاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَوٰاءِ اَلسَّبِیلِ (۶۰) وَ إِذٰا جٰاؤُکُمْ قٰالُوا آمَنّٰا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْکُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا کٰانُوا یَکْتُمُونَ (۶۱) وَ تَریٰ کَثِیراً مِنْهُمْ یُسٰارِعُونَ فِی اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوٰانِ وَ أَکْلِهِمُ اَلسُّحْتَ لَبِئْسَ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۶۲)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

أَ فَحُکْمَ اَلْجٰاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّٰهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۵۰) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصٰاریٰ أَوْلِیٰاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیٰاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ (۵۱) فَتَرَی اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسٰارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشیٰ أَنْ تُصِیبَنٰا دٰائِرَةٌ فَعَسَی اَللّٰهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلیٰ مٰا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نٰادِمِینَ (۵۲) وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَ هٰؤُلاٰءِ اَلَّذِینَ أَقْسَمُوا بِاللّٰهِ جَهْدَ أَیْمٰانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خٰاسِرِینَ (۵۳) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی اَلْکٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِکَ فَضْلُ اَللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (۵۴)
هوش مصنوعی: آیا آن‌ها به قوانین جاهلیت روی می‌آورند در حالی که چه کسی بهتر از خداوند برای قومی که ایمان دارند، حکم می‌کند؟ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یهودی‌ها و نصاری را دوست خود قرار ندهید؛ زیرا بعضی از آن‌ها دوست بعضی دیگرند. و کسی که از شما با آن‌ها دوستی کند، قطعاً از آن‌ها خواهد بود؛ زیرا خداوند گروه ظالمین را هدایت نمی‌کند. پس کسانی را که در دلشان بیماری است می‌بینی که به دوستانشان شتاب می‌کنند و می‌گویند می‌خواهیم نگران شویم مبادا حادثه‌ای به ما برسد. شاید خداوند پیروزی یا امری از سوی خود را به آن‌ها برساند و آن‌ها در حالی که به پنهانی‌های خود پشیمان شده‌اند، به آنچه پنهان کرده‌اند، گرفتار شوند. و مؤمنان می‌گویند آیا این‌ها همان‌هایی هستند که به خدا قسم‌های قوی خوردند که با شما هستند؟ اعمال آن‌ها نابود شده و در نتیجه شکست‌خورده‌اند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر یکی از شما از دین خود برگردد، خداوند قومی را خواهد آورد که آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها نیز دوستش دارند؛ این‌ها بر مؤمنان فروتن، اما در برابر کافران عزت‌مند خواهند بود. آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ ملامتی نمی‌ترسند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد می‌دهد و خداوند وسیع و داناست.
آیا پس داوری نادانی پیش را می‌جوئید و کیست نیکوتر از خدا بداوری از برای گروهی که یقین می‌کنند (۵۰) ای آن کسانی که گرویدید مگیرید یهود و ترسایان را دوستان برخیشان دوستان برخی‌اند و هر که دوست دارد ایشان را از شما پس بدرستی که از ایشانست بدرستی که خدا هدایت نمی‌کند گروه ستمکاران را (۵۱) پس می‌بینی آنان را که در دلهاشان مرض است می‌شتابند در ایشان می‌گویند می‌ترسیم که برسد ما را گزند بدی پس شاید خدا که آورد گشایش یا فرمانی از نزدش پس کردند بر آنچه نهان داشتند در تنهاشان پشیمانان (۵۲) و گویند آنان که گرویدند آیا این گروه آنانند که سوگند خوردند بخدا سخت‌ترین سوگندهاشان که ایشان با شمایند ناچیز شد کردارهاشان پس گشتند زیان‌کاران (۵۳) ای آنان که گرویدید آنکه برگردید از شما از دینش پس زود باشد که بیاورد خدا گروهی را که دوست دارد ایشان را و دوست دارند او را کرم‌دلانند بر گروندگان در شتابند بر کافران کارزار می‌کنند در راه خدا و نه می‌ترسند از سرزنش سرزنش‌کننده آنست افزونی خدا می‌دهدش بهر که خواهد و خدا فراخ رحمت داناست (۵۴)
هوش مصنوعی: آیا شما به دنبال داوری نادرست هستید و چه کسی از خدا بهتر می‌تواند قضاوت کند در مورد گروهی که ایمان دارند؟ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دوستان یهود و مسیحیان را برای خودتان انتخاب نکنید، چون برخی از آن‌ها دوستان برخی دیگرند و هر کسی که از شما آنان را به دوستی بگیرد، به درستی که از آن‌ها است. خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند. پس می‌بینید کسانی را که در قلب‌هایشان بیماری دارند، به سوی آن‌ها شتاب می‌کنند و می‌گویند ما می‌ترسیم گزندی به ما برسد. شاید خداوند گشایشی ایجاد کند یا فرمانی از جانب خود صادر کند. آن‌ها پس از پنهان کردن آنچه در دل دارند، به پشیمانی می‌افتند. و می‌گویند آیا این افرادی هستند که با سوگندهای سخت به خدا سوگند خورده‌اند که ما از شما هستیم، اما اعمالشان بی‌فایده شده و به زیان‌کاران پیوسته‌اند؟ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر کسی از شما از دینش برگردد، به زودی خداوند گروهی را خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آن‌ها نیز او را دوست دارند. این افراد با سخاوت و بخشش بر مؤمنان شتاب می‌زنند و در برابر کافران در راه خدا می‌جنگند و از سرزنش هیچ کسی نمی‌ترسند. این است فضل خداوند که به هر کس بخواهد می‌دهد و خداوند وسعت رحمتش را می‌داند.
آمد آیت که کنند آیا طلب
حکم دور جاهلیّت را ز رب
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که آیا مردم به دنبال حکم و قضاوتی هستند که وضعیت جاهلیت و نادانی را اصلاح کند، و این قضاوت به دست خداوند انجام خواهد گرفت.
وآن تفاصل در قصاص است و دیت
در مقام قتل و جرح از معصیت
هوش مصنوعی: این عبارت به مسأله حق و تعاملات قانونی در مورد مجازات و دیه در مورد قتل و جراحت اشاره دارد. در واقع، اگر کسی ضرر و جراحتی به دیگری وارد کند، باید از او عذرخواهی کند و در صورت نیاز، خسارت و دیه پرداخت کند. این موضوع به تمایز بین مجازات‌های قانونی و جبران خسارت‌های مالی در موقعیت‌های ناشی از عمل‌های نادرست مربوط می‌شود.
وآنچه در تورات و قرآن است رد
می نمایند از فساد و از حسد
هوش مصنوعی: آنچه در کتاب‌های مقدس مانند تورات و قرآن آمده است را به خاطر حسادت و فساد رد می‌کنند.
در قصاص یک نفر، دو تن کُشند
همچنین مردی به قتل زن کُشند
هوش مصنوعی: اگر یک نفر به قتل برسد، به طور برابر دو نفر از قاتلان باید مجازات شوند. همچنین اگر مردی زنی را به قتل برساند، برای او نیز مجازاتی در نظر گرفته می‌شود.
بوده رسم جاهلیّت این چنین
نی که باشد در کتاب اهل دین
هوش مصنوعی: رسم جاهلیت چنین بود که رفتارهایی نادرست و بی‌اساس در جامعه رخ می‌داد، نه اینکه چنین چیزهایی در نوشته‌های مذهبی و دینی وجود داشته باشد.
کیست نیکوتر ز حق در داوری
بهر ارباب یقین و بر تری
هوش مصنوعی: چه کسی در میان قاضیان حقیقی و مطمئن، بهتر از حق و حقیقت در قضاوت است؟
نزد پیغمبر دو تن ز اصحاب او
مینمودند از دیانت گفتگو
هوش مصنوعی: دو نفر از یاران پیامبر در حال صحبت درباره دیانت و مسائل مربوط به آن بودند.
آن یکی گفت از یهودان بهر من
دوستان باشند خوب و ممتحن
هوش مصنوعی: یکی از آنها گفت که برخی از یهودیان برای من دوستانی هستند که هم خوب هستند و هم امتحان شده.
لیک در مهر خداوند و رسول
دل بود از مهر آن قومم ملول
هوش مصنوعی: اما در عشق خدا و پیامبر، دل من از محبت آن قوم کسالت دارد.
گفت آن یک نیز با قوم یهود
از نخستین هم مرا پیوند بود
هوش مصنوعی: او می‌گوید که از ابتدا با قوم یهود نیز رابطه و پیوندی داشته است.
همچنین باقی بود پیوند من
زآنکه در مهرند همسوگند من
هوش مصنوعی: پیوند من همچنان برقرار است چون در محبت، ما هم‌راستا هستیم.
آمد آیت کای گروه مؤمنان
می مگیرید از مخالف دوست هان
هوش مصنوعی: ای جمع مؤمنان، پیام آمد که از دشمنان دوست مراقب باشید و دوری کنید.
یعنی از قوم نصاری و یهود
بعض ایشان بعض دیگر را ودود
هوش مصنوعی: برخی از افراد از قوم نصاری و یهود، نسبت به یکدیگر محبت و دوستی دارند.
وآنکه گیرد یار ، ایشان را و دوست
بیشک است اینکه یک از ایشان هم اوست
هوش مصنوعی: کسی که دوستی را در آغوش گیرد، واقعاً دوست دارد و در حقیقت یکی از آن دوستان است.
پس بود واجب که گیرند اجتناب
مؤمنان مسلم از اهل کتاب
هوش مصنوعی: بنابراین ضروری است که مؤمنان مسلمان از ارتباط با اهل کتاب پرهیز کنند.
از ره انس و وداد و اتحاد
نی ز وجه اتّجار و اعتماد
هوش مصنوعی: از راه دوستی و محبت و همبستگی می‌آیم، نه از جنبه‌ی سودجویی و اعتماد.
راه ننماید خدا بر ظالمان
ظالم آن کو دوست شد با دشمنان
هوش مصنوعی: خداوند به ظالمانی که با دشمنان دوست شده‌اند، راه درست را نشان نمی‌دهد.
پس تو بینی اندر آن دلها مرض
سوی ایشان می شتابند از غرض
هوش مصنوعی: پس تو در دل‌های آن‌ها می‌بینید که بیماری‌هایی وجود دارد که از روی قصد و نیت به سمتشان می‌رود.
می شتابند اعنی از راه نفاق
بر وداد کافران و اهل شقاق
هوش مصنوعی: افرادی با نفاق و دوگانگی به سرعت به سمت کافران و کسانی که از علم و حقیقت روی‌گردان هستند، می‌روند.
این چنین گویند بهر اعتذار
خائفیم از انقلاب روزگار
هوش مصنوعی: آنها به همین شکل برای عذرخواهی می‌گویند که از تغییرات ناگهانی و ناخوشایند زمان می‌ترسند.
کار گردد بلکه یعنی باژگون
مؤمنان گردند مغلوب و زبون
هوش مصنوعی: کار به جایی رسیده که مؤمنان به شکست و ذلت افتاده‌اند.
سازد این اندیشه را باطل خدای
پس شود شاید به فتحی رهنمای
هوش مصنوعی: این فکر نادرست می‌تواند به دست خداوند ویران شود، پس شاید این امر به پیروزی و رستگاری راهنمایی کند.
مؤمنان بر کافران غالب شوند
کافران سرگشته و هارب شوند
هوش مصنوعی: ای مؤمنان بر کافران پیروز می‌شوند و کافران در بلاتکلیفی و حیرت قرار می‌گیرند.
یا که فرمانی فرستد از حدود
بر جلاء و قتل و تخریب یهود
هوش مصنوعی: یا اینکه دستوری بفرستد از سوی مراجع بالاتر برای اخراج، کشتار و تخریب یهودیان.
یا به اظهار نفاق بَددلان
کشف سرّ و قتل آن بی حاصلان
هوش مصنوعی: شاید بیان نفاق و دشنام به افراد بدذات، سبب افشای رازها و نابودی آن بی‌فایده‌ها شود.
پس دو رویان صبح کردند از فسوس
بر هر آنچه بُد نهانشان در نفوس
هوش مصنوعی: سحرگاهان، دو نفر از فسوس به‌سوی هر چیزی که در دل‌هایشان نهفته بود، خارج شدند.
یعنی از شک یا موالات فضول
که در آنها بود در کار رسول
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که از تردیدها و گفتگوهای بی‌موردی که در کارهای پیامبر وجود داشت، باید پرهیز کرد.
بس پشیمان و ملول از بی شهود
واندر آن از هیچ رو سودی نبود
هوش مصنوعی: بسیار ناراحت و دلشکسته از کمبودِ شهود و در این وضعیت هیچ فایده‌ای نداشتم.
مؤمنان گویند هم با یکدگر
از تعجب زآن گروه بد سیَر
هوش مصنوعی: مؤمنان در تعجب و شگفتی از آن گروه بد رفتار، با یکدیگر صحبت می‌کنند.
و اجترای آن جماعت بر خدا
وز یمین لغو و سوگند خطا
هوش مصنوعی: این بیت به انتقاد از گروهی اشاره دارد که با بی‌پروایی به خداوند تعرض می‌کنند و برای تایید سخنان خود به سوگندهای بی‌اساس و لغو استناد می‌کنند. در واقع، این افراد با استفاده از کلمات بی‌ارزش سعی در فریب دیگران دارند.
کاین گروهند آن کسان آیا به ساز
که به حق سوگند می خوردند باز
هوش مصنوعی: این گروه کسانی هستند که به خاطر منافع خود به دروغ قسم می‌خورند و دوباره به دسیسه‌ها برمی‌گردند.
جهد می کردند در سوگند خویش
که مع اند ایشان شما را نزد کیش
هوش مصنوعی: تلاش می‌کردند تا بر پیمان خود پایبند بمانند و این که به خاطر معانی عمیق و ارزش‌هایشان، شما را به دین خود دعوت کنند.
شد عملهاشان همه نابود و خام
صبح پس کردند در خسران تمام
هوش مصنوعی: اعمال و کارهایشان به طور کامل بی‌ثمر و بی‌فایده شد و در نتیجه صبح را به حالت ناامیدی و ضرر گذراندند.
ای گروه مؤمنان هر که از شما
میشود مرتد عیان و برملا
هوش مصنوعی: ای مؤمنان، هر کسی از شما که به طور آشکار و نمایان از دین خود بیرون برود و مرتد شود، به یاد داشته باشید.
بر زبان آرند قول ارتداد
از پس اظهار دین و اعتقاد
هوش مصنوعی: افرادی که پس از بیان دین و اعتقاد خود، به بیان گفته‌هایی مخالف آن می پردازند.
پس خدا زود آورد قومی دگر
که ندانند از محبت پا ز سر
هوش مصنوعی: پس خداوند گروهی دیگر را سریعاً فرستاد که از محبت و عشق بی‌خبر باشند و تنها به ظاهر و شکل چیزها توجه کنند.
دوست با حقند و حقشان یار و دوست
حق بود یار کسی کو یار اوست
هوش مصنوعی: دوستان حق را دارند و همان حق، یار آن‌هاست. یار کسی که خود نیز یار اوست.
حب ّ حقشان ثبت باشد در ورق
همچنین باشد بر ایشان حب ّ حق
هوش مصنوعی: دوستی واقعی و محبت حقیقی آن‌ها در دل‌ها و ورق‌ها ثبت و ماندگار باشد و محبت الهی نیز بر آن‌ها ارزانی شده باشد.
ای موحد بر یُحِبهُم دار گوش
پس یحِبونَهُ شنو، در حب ّ بکوش
هوش مصنوعی: ای انسان یکتاپرست، به یاد داشته باش که خداوند افرادی را که او را دوست دارند، دوست می‌دارد. پس همان‌طور که خداوند را دوست دارند، تو نیز باید در عشق و محبت کوشا باشی.
دوستدار حق بود ثابت به دین
وز عدوی حق کشد پیوسته کین
هوش مصنوعی: دوستدار حقیقت، در ایمان خود ثابت قدم است و همیشه با دشمنان حقیقت، عداوت و کینه‌ورزی دارد.
خاضع و خاشع بود بر مؤمنان
لیک سخت و کینه جو بر کافران
هوش مصنوعی: بر مؤمنان با تواضع و خشوع رفتار می‌کند، اما نسبت به کافران رفتار خشن و کینه‌توزانه‌ای دارد.
پنج سجده کرد روزی مصطفی (ص)
زو بپرسیدند سرّش اتقیا
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اکرم (ص) پنج بار در سجده رفت و از او پرسیدند که معنای این سجده‌ها چیست، که افراد پرهیزگار از آن آگاهند.
گفت دادم جبرئیل از حق پیام
که علی را دوست دارم ای همام
هوش مصنوعی: جبرئیل از طرف خدا پیام داده است که من علی را دوست دارم، ای همام.
سجده کردم زآن کرامت، باز گفت
فاطمه محبوب حق است از نهفت
هوش مصنوعی: به خاطر آن بزرگ‏منشی سجده کردم، و او گفت فاطمه نزد خداوند محبوب است، حتی از آنچه در دل‌ها نهان است.
سجدة دیگر نمودم، گفت باز
از پیام ذوالجلال بی نیاز
هوش مصنوعی: در یک سجده دیگر، صدایی به من گفت که دیگر نیازی به پیام بزرگ و همیشگی خداوند نیست.
دوست دارم آن دو سبط پاک را
سجده کردم خالق افلاک را
هوش مصنوعی: من این دو سبط پاک را دوست دارم و در مقابل خالق آسمان‌ها سجده کرده‌ام.
باز گفتا گفته حق ز اسرارشان
دوست دارم آنکه باشد یارشان
هوش مصنوعی: او گفته است که از رازهای خداوند خوشم می‌آید، و من آن کسی را دوست دارم که در کنار دوستان او باشد.
سجده کردم، باز گفتا حکم اوست
دوستم با دوستانِ دوست، دوست
هوش مصنوعی: من به خضوع و بندگی پرداختم و او بار دیگر گفت که این کار به اراده اوست. دوستی من با کسانی که دوست دارند و با دوست من، همچنان پابرجاست.
دوست، هر کس با علی مرتضاست
دوستانِ دوستش محبوب ماست
هوش مصنوعی: دوست، هر کسی که با علی مرتضا ارتباط دارد، دوستان او نیز برای ما عزیز و محترم هستند.
سجده کردم زین بشارت باز هم
پنج سجده بود بر شکر نعم
هوش مصنوعی: من به خاطر این خبر خوش، دوباره سجده کردم و به شکرگذاری از این نعمت، پنج بار سجده کردم.
گر فزون بُد ذوق ارباب قبول
سجده تا پنجاه می کرد آن رسول
هوش مصنوعی: اگر ذوق و سلیقه صاحب‌نظران بیش از این بود، آن پیامبر تا پنجاه بار برای آنان سجده می‌کرد.
تا قیامت بلکه می کرد او سجود
پی به پی از مژده رب الودود
هوش مصنوعی: او تا قیامت در حالت بندگی و سجده، به طور مداوم به شکرگذاری و ستایش پروردگار مهربان می‌پرداخت.
گفت حق پس آنکه با حق است دوست
قاهر و استیزه رو با خصمِ اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که با حق و حقیقت همراه باشد، در برابر دشمنان آن حق از قدرت و پیروزی برخوردار است و نیازی به ترس از آن‌ها ندارد.
می کنند اندر ره حق کارزار
بی ز خوف و لوم، لائم، مرد وار
هوش مصنوعی: در مسیر حق، جنگی را به راه می‌اندازند، بدون ترس و سرزنش، به صورت مردانه.
مر فزونی و کرامت را خدا
میکند بر هر که می خواهد عطا
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌ها و بزرگی را به هر کس که بخواهد، می‌بخشد و به او عطا می‌کند.
واسع است و مطلع بر خلق، حق
کیست تا بر فضل و جودش مستحق
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که خداوند دارای وسعت و علم به تمام موجودات است و هیچ‌کس نمی‌تواند خود را شایسته نعمت‌ها و رحمت‌های او بداند.
زود باشد تا که آید در نبرد
تا ببینند اهل خیبر جنگ مرد
هوش مصنوعی: به زودی خواهد رسید که در میدان جنگ حاضر شود و مردم خیبر جنگجویان را خواهند دید.
روز خیبر دو تن از مردان کار
مر کمر بستند بهر کارزار
هوش مصنوعی: در روز نبرد خیبر، دو نفر از مردان شجاع برای جنگ آماده شدند و کمر به کار بستند.
جانب خیبر زدند ایشان عَلَم
در دو روز و سست برگشتند هم
هوش مصنوعی: در دو روز، آن‌ها پرچمی را در خیبر به اهتزاز درآوردند و سپس به سرعت به عقب برگشتند.
شب پیمبر گفت کار این نبرد
هست با آن کس که در مردی است فرد
هوش مصنوعی: شب پیامبر گفت که این جنگ با کسی است که در شجاعت و مردانگی بی‌نظیر است.
صبح چون گردد عَلَم بر دست اوست
کوست یار حق و حق با اوست دوست
هوش مصنوعی: زمانی که صبح فرا می‌رسد، پرچم حق در دست او برافراشته می‌شود. او کسی است که یار حق است و حق نیز همواره با اوست.
صبح چون شد گفت پیغمبر ، کجاست
آنکه او غالب به هر کار از خداست
هوش مصنوعی: صبح که شد، پیامبر گفت: کجاست آن کسی که در همه کارها بر خداوند تسلط دارد؟
کو علی ذوالجلال و باشکوه
کش بود در جنگ کافر دل چو کوه
هوش مصنوعی: علی، با جلال و شکوه، در میدان جنگی مانند کوه است که دل کافران را می‌ترساند.
چون سبک گردد عنان دُلدُلش
هست یکسان پیش پا، بحر و پلش
هوش مصنوعی: زمانی که مهار شترش سبک می‌شود، او به یک اندازه به سمت جلو می‌رود، چه دریا باشد و چه پل.
تو کجایی ای ولی ّ معتمد
چشم حق بین تو چو ن گیرد رمد
هوش مصنوعی: ای ولی معتمد، تو کجایی؟ چشم حقیقت‌نگر من تو را نمی‌بیند، چطور می‌توانم از آن دور شوم؟
چند مانی ذوالفقار اندر غلاف
مصطفی(ص) مانده است بی کس در مصاف
هوش مصنوعی: چندین بار شمشیر ذوالفقار، که نمایانگر قدرت و شجاعت است، در درون غلاف پیامبر (ص) باقی مانده و کسی در جنگ و نبرد نیست که از آن استفاده کند.
رفت حیدر (ع) گفت او را مصطفٰی(ص)
روز میدانِ تو است ای ذوالوفی
هوش مصنوعی: حیدر (علی) رفت و گفت: ای مصطفی (محمد)، امروز روز نبرد توست، ای دارای شمشیرهای بلند و دلیر.
زن عَلَم را سوی خیبر شو سوار
برکن ای شیر حق از بیخ این حصار
هوش مصنوعی: زن پرچم را به سمت خیبر برفراز کن، ای شیر حق، از ریشه این دژ را برکن.
رفت و کند و کُشت و بست از هر چه بود
وآن زنان را بر اسیر آورد زود
هوش مصنوعی: او رفت و همه چیز را برداشت و از بین برد، و آن زنان را به سرعت به اسیران آورد.
هفت قلعه بعد یک دم گَرد بود
وین نبود از مردمان از مرد بود
هوش مصنوعی: هفت دژ پس از یک لحظه، گرد و غبار شد و این نشان می‌دهد که این مسئله ناشی از انسان‌ها نیست، بلکه به دلیل وجود خود انسان‌هاست.
یک نبردش بود با کفار این
نک خضوعش را شنو با اهل دین
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف یک مبارزه یا جنگ با استکبار و بی‌دینی اشاره دارد و نشان می‌دهد که در این نبرد، او از خود خضوع و فروتنی نشان می‌دهد. به عبارتی، در شرایطی که با دشمنان دین مواجه است، او بر اعمال خود دقت می‌کند و این خضوع را در برابر مؤمنان حفظ می‌کند.
دید روزی یک زنی را در عبور
کو کشیدی مشک آبی را به زور
هوش مصنوعی: روزی زنی را دیدم که در حال عبور بود و مجبور بود سطل آبی را با سختی بکشد.
با خود او میگفت یا رب حکم ما
کن ز نصفت با علی مرتضی
هوش مصنوعی: با خود می‌گفت: ای پروردگار، درباره ما حکم کن و عدالت را با علی مرتضی اجرا کن.
گفت او را با خضوع از حوصله
کز چه داری از علی، ای زن گله
هوش مصنوعی: به او با احترام گفتم که چرا اینقدر از علی ناراحت هستی، ای زن.
گفت بفرستاده مردم را به جنگ
گشته بر من روزگار عیش تنگ
هوش مصنوعی: گفته شده که مردم را به جنگ فرستاده‌اند و اکنون روزگار خوشی برای من باقی نمانده است.
او کمک بودم به هر کار از امور
میکشم رنج عیال اینک به زور
هوش مصنوعی: من در هر کاری که پیش می‌آید، به دیگران کمک می‌کنم و برای تأمین نیازهای خانواده‌ام تلاش می‌کنم؛ اما حالا به سختی این بار سنگین را به دوش می‌کشم.
گفت بر من ده سبوی آب خویش
تا که آیم از قفایت، رو تو پیش
هوش مصنوعی: به من ده تا کوزه آب خودت را، تا وقتی که از ستیزم به آرامش بیام، تو جلوتر بایستی.
بُرد مشک آب او تا خانه اش
گنج رحمت رفت در ویرانه اش
هوش مصنوعی: بوی خوش مشک او به خانه‌اش رفت و برکت و رحمت به ویرانه‌اش وارد شد.
بُد زنی آنجا و او را میشناخت
آن ولی ّ نیکخو را می شناخت
هوش مصنوعی: زنی در آنجا بود که آن ولی نیکو را می‌شناخت.
گفت با زن کاین علی (ع) مرتضی است
خواست عذر او گفت این عذرت خطاست
هوش مصنوعی: زن گفت که علی (ع) شخصیتی بزرگ و برجسته است، اما او پاسخ داد که این عذر شما منطقی نیست.
من به هر روز آیمت بی منّتی
تا کنی عرض ار که داری خدمتی
هوش مصنوعی: من هر روز به تو می‌آیم بدون اینکه از تو توقعی داشته باشم، تا اگر خواستی خدمتی را به من ارائه دهی.
زین نمط ریزم ز دریا گر که دُر
گردد این تفسیر بار صد شتر
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر از عمق و زیبایی رازها و معانی زندگی به خوبی صحبت کنیم و آن را بیان کنیم، مانند دریا پر از گوهر و الماس خواهد بود؛ به گونه‌ای که ارزش آن برابر با بار هزار شتر خواهد بود. در واقع، اشاره به اهمیت و ارزش بالا و عمیق کلمات و معانی دارد.
قصد ازین، تفسیر آیت بود و بس
نی که وصف او بود مقدور کس
هوش مصنوعی: هدف از این کار، تفسیر آیه بود و نه اینکه وصف او برای کسی ممکن باشد.
آن ضرار ابن عبد الله به نام
بعد فوت مرتضی (ع) رفت او به شام
هوش مصنوعی: ضرار بن عبد الله پس از فوت امام علی (ع) به شام سفر کرد.
آن معاویه ورا اندر خطاب
گفت، برگو تا کجا شد بوتراب
هوش مصنوعی: آن مرد بزرگ به معاویه گفت: بگو ببینم تا کجا پیشرفت کرده و کجا به موفقیت رسیده‌ای.
گفت، رفت او نزد حق کو را بخواند
بندة حق بود و بر حق باز راند
هوش مصنوعی: او گفت که شخصی رفت تا پروردگار خود را بخواند. او بنده‌ای است که به حق و حقیقت توجه دارد و از آن خارج نمی‌شود.
گفت، چیزی گو ز وصفش بیخلاف
گفت، خواهم زین مرا آری معاف
هوش مصنوعی: گفت: چیزی بگو که درباره‌ی او بگوییم. بدون اینکه از تو چیزی بخواهند، اما من می‌خواهم که از این موضوع مرا معاف کنی.
گفت ، نبوی زین معاف اندر نشست
گو به من ز اوصاف حیدر هر چه هست
هوش مصنوعی: گفت: پیامبری در اینجا حضور دارد، بیا و از صفات حیدر (علی) هر آنچه که هست برای من بگو.
گفت، چون خواهی کنون گویم یکی
از هزاران وز فزونش اندکی
هوش مصنوعی: گفت، حالا که خواستی، من یکی از هزار داستان را برایت می‌گویم و از آن داستان‌ها نیز کم‌تر داستانی وجود دارد.
با الله او می بود اول مرد دین
که نبی را کرد اجابت از یقین
هوش مصنوعی: او نخستین کسی بود که به صداقت و ایمان به خدا، پیامبر را پذیرفت و از روی یقین به او پاسخ داد.
همچنین افضل ز هر کس کو به تن
میبپوشید او قبا و پیرهن
هوش مصنوعی: هر کسی که بهترین و زیباترین لباس‌ها را بر تن می‌کند، از دیگران برتر و برگزیده‌تر است.
اکرم از هر کس که او کرده است نحر
هم سخیتر در سخا از کآن و بحر
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در بخشندگی و generosity متفاوت هستند و کسی که سخاوت بیشتری دارد، در واقع باید از دیگران بهتر باشد.
بهترین مردمان بعد از رسول
کآمد و شد کرد در عدل و اصول
هوش مصنوعی: بهترین انسان‌ها پس از پیامبر آمدند و در عدالت و اصول عمل کردند.
گفت او را، کای ضرار افزوده گو
وصف او را از هر آنچه بوده گو
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای کسی که درد و رنج را زیاد کرده‌ای، تو توصیف او را بگو از هر آنچه که بوده است.
گفت، مردی سخت و دور اندیش بود
در تعقل ز اهل عالم بیش بود
هوش مصنوعی: او مردی بود با اراده و دوراندیش که در فکر کردن از دیگران برتر بود.
کس به او نتوان رسید از پیشی اش
در ذکاء و عاقبت اندیشی اش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به او برسد، زیرا او در هوش و تدبیر جایگاه بالایی دارد.
فارق حق بُد ز باطل در کلام
علم و عقل و حکمت و عدلش تمام
هوش مصنوعی: حق از باطل جداست و در سخن علم، عقل، حکمت و عدالت به روشنی تفاوت آنها مشخص می‌شود.
بُد روان از پهلویش جوی حِکَم
موج می زد در بیانش از سینه یم
هوش مصنوعی: روح او مانند جویبار حکمت از پهلویش جاری بود و از دلش کلامی حکیمانه و عمیق می‌نوشید.
نی قوی را می فکندی در طمع
نی ضعیف از وی شدی با یأس مع
هوش مصنوعی: نی قوی، نی ضعیف را در دام طمع خود می اندازد و نی ضعیف از او ناامید می‌شود.
داشت از دنیا و زینت های او
وحشتی که مرد ز افعی وز عدو
هوش مصنوعی: او از زیبایی‌ها و جذابیت‌های دنیا ترسی داشت که همانند ترسی است که مردی از نیش افعی یا دشمنش دارد.
بود مستأنس به حق در لیل تار
وز دو چشمش جاری از خون جویبار
هوش مصنوعی: در شب تاریک، او به حقیقت آرامش می‌یافت و دو چشمانش مانند جویباری از خون جاری بود.
دائم اندر فکر حال آخرت
نی به غفلت از خیال آخرت
هوش مصنوعی: همیشه در فکر وضعیت آینده‌ی خود در زندگی پس از مرگ باش و هرگز به خاطر غفلت از این موضوع، از آن غافل نشو.
روز و شب با نفس خود در کارزار
خورد و خوابش کم ، سجودش بی شمار
هوش مصنوعی: انسان در طول روز و شب در ملاقات با خود در تلاش و مبارزه است. خوابش کم است و سرانجام، تعداد عبادت‌ها و سجده‌هایش زیاد است.
نانش از خشکی خراشیدی دهن
جامه های کهنه پوشیدی به تن
هوش مصنوعی: نانش را از خشکی برداشت و با لباس‌های کهنه‌ای که به تن داشت، خود را پوشاند.
با وجودی کز نهیب و سطوتش
کس نبُد قادر که بیند صورتش
هوش مصنوعی: با وجودی که قدرت و هیبت او به حدی بود که هیچ‌کس نمی‌توانست او را ببیند.
سوی او مان قدرت دیدن نبود
کس به حرفی لب نیارستی گشود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس قدرت دیدن او را ندارد و به همین خاطر کسی نمی‌تواند درباره‌اش سخن بگوید.
می نشستی آن چنان با ما به شفق
که یک از ما بود می گفتی به رفق
هوش مصنوعی: تو آن‌چنان با ما در کنار غروب می‌نشستی که گویی یکی از ما بودی و با نرمی و ملایمت سخن می‌گفتی.
بس ملایم بس فروتن با انام
در جلوس و در سلوک و در کلام
هوش مصنوعی: او بسیار نرمخو و فروتن است، در کنار مردم، چه در نشستن، چه در رفتار و چه در کلامش.
بود خندان دائماً بر روی ما
نیک از آن می گشت خُلق و خوی ما
هوش مصنوعی: ما همواره با روی خوش در کنار یکدیگر بودیم، و این شادی بر روی رفتار و کرامت ما تأثیر داشت.
کس سؤال از وی چو کردی در خطاب
دادی از نرمی و خوشرویی جواب
هوش مصنوعی: هرگاه کسی از او سؤال کرد، با نرمی و خوشرویی به او پاسخ داد.
با فقیران مهربان و دلنواز
جمله از دنیا و اهلش بی نیاز
هوش مصنوعی: با نیازمندان مهربان و دلنشین باش، چرا که از دنیا و مردم آن بی‌نیازی.
گفت، داری دوست او را تا چه حد
گفت، آن را نیست حدی در سند
هوش مصنوعی: شخصی از دیگری پرسید که رابطه‌اش با دوستش چقدر عمیق و نزدیک است. او پاسخ داد که این رابطه حد و مرزی ندارد و ابعادی فراتر از تعریف‌ها دارد.
همچو بر موسی است حب ّ مادرش
عذر خواهم زین قصور از داورش
هوش مصنوعی: محبت مادر بر موسی، مانند دلایل و عذری برای من است. من بابت این کوتاهی از او عذرخواهی می‌کنم.
هر چه آن زائد بود یعنی کم است
زین کمی پیوسته جانم در غم است
هوش مصنوعی: هر چه اضافی است، یعنی کم است و به همین خاطر جانم همیشه در غم است.
گفت، چونی در فراق و فوت وی
گفت، چون یعقوب گم کرده بُنی
هوش مصنوعی: شخصی از حال و روز کسی که دور افتاده و از او خبری ندارد می‌پرسد و او در جواب می‌گوید مانند یعقوب است که پسرش را گم کرده و در غم او به سر می‌برد.
راست گفتی ای ضرار اما صفی
دارد از وی رازهای مختفی
هوش مصنوعی: درست گفتی، ای ضرار، اما او صفاتی دارد که از آن‌ها اسرار پنهانی وجود دارد.
آن صفات صورتش بود و تنش
خاصگان دانند وصف ذوالمنش
هوش مصنوعی: آن ویژگی‌ها و Eigenschaften او به خاطر ظاهری است که دارد و فقط افراد خاصی می‌توانند ویژگی‌های درونی و شخصیتی او را بشناسند.
بود او بحری نهان در زیر کف
زیرتر از بحر و کف باشد صدف
هوش مصنوعی: او مانند دریا است که در زیر سطح آب پنهان است، و زیر این دریا و سطح آن، همچون مرواریدی در صدف جای دارد.
بحر چون جنبش کند در هر مقام
موجها از وی پدید آید تمام
هوش مصنوعی: زمانی که دریا به حرکت درآید، در هر نقطه‌ای امواج از آن ایجاد می‌شود.
موجها دارند با یم بستگی
بحر را از موج نبود خستگی
هوش مصنوعی: موج‌ها به دریا وابسته‌اند و نشان می‌دهند که دریا هیچگاه خسته و سست نمی‌شود.
ظاهر آن موجی که از دریا شود
موج بنماید ولی دریا بود
هوش مصنوعی: ظاهر موجی که از دریا ایجاد می‌شود، تنها نشان‌دهنده‌ی موج است، اما در حقیقت، خود دریا وجود دارد.
باقی اش ناید به گفتن رو بیاب
نک شنو تفسیر آیت از کتاب
هوش مصنوعی: باقی مانده را نمی‌توان به آسانی بیان کرد، پس بهتر است به میکده بروی و تفسیر آیه‌ای از کتاب مقدس را بشنوی.
گفت گر در رزم اعدائید سست
در نبرد آید یکی چالاک و چست
هوش مصنوعی: اگر در برابر دشمنان سست و بی‌تحرک باشید، در جنگ با مشکلات مواجه خواهید شد؛ اما اگر چالاک و سریع باشید، موفق‌تر خواهید بود.
کو خدا را دوست دارد حق ورا
غالب آید بر عدو در هر غزا
هوش مصنوعی: کسی که خدا را دوست دارد، در هر نبرد و در برابر دشمنان، حق و حقیقت برتری خواهد یافت.
گر کسی گوید که این وصف است عام
نی که مخصوص است بر یک تن به نام
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که این توصیف عمومی است، باید دانست که این وصف مخصوص یک فرد خاص است و به او اشاره دارد.
چون یُحِبهُم جمع باشد در سخن
جمع بر مفرد نبندند اهل فن
هوش مصنوعی: وقتی که گروهی از افراد به یکدیگر علاقه‌مندند، متخصصان در صحبت کردن به جای اینکه به تنهایی اشاره کنند، به جمع اشاره می‌کنند.
چونکه بود او بر طریق حق دلیل
جمع منسوب است بر اهل سبیل
هوش مصنوعی: زمانی که او بر راه حق باشد، دلیل و نشانه‌اش به جمعی که در مسیر درست هستند نسبت داده می‌شود.
یعنی آنها که شد اوشان رهنمون
بر جهاد اهل کفر و نفس دون
هوش مصنوعی: آنها که به سوی جهاد با دشمنان دین و نفس پست هدایت شده‌اند.
هر که او را پیرو آمد هم وی است
خود شعاع شمس منفک زو کی است
هوش مصنوعی: هر کس که با او همراهی کند، خود او نیز مانند شعاعی از خورشید است که از آن جدا نیست.
گفت با اصحاب روزی مصطفی (ص)
جنگ خواهد کرد مردی از شما
هوش مصنوعی: روزی مردی از میان شما خواهد گفت که با پیامبر (ص) جنگ خواهد کرد.
بعد من با مارقین و قاسطین
همچنین با ناکثین از اهل دین
هوش مصنوعی: پس از من، با کسانی که از حق منحرف شده‌اند و عدالت را زیر پا گذاشته‌اند و همچنین با آن‌هایی که در مسیر دین اشتباه کرده‌اند، رابطه برقرار می‌شود.
جنگ من باشد به تنزیل کلام
او به تأویل است جنگش با انام
هوش مصنوعی: جنگ و جدال من به خاطر نزول کلام اوست و تفسیر آن، در واقع درگیری او با مردم است.
دو نفر گفتند آیا این قبا
راست آید هیچ بر بالای ما
هوش مصنوعی: دو نفر به یکدیگر گفتند آیا این لباس (قبا) به ما می‌آید؟
گفت نی بل آنکه دوزد موزه را
دوست دارد روز گرما روزه را
هوش مصنوعی: می‌گوید: نه، بلکه کسی که عاشق می‌شود، عاشق روزی است که گرما است و به خاطر آن، روزه را هم دوست دارد.
مرد تأویل است یعنی بوتراب
بر جهاد نفس دارد صبر و تاب
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و راستین، خود را برای مبارزه با نفس و خواسته‌های درونی آماده می‌کنند و در این راه صبر و استقامت دارند.
مؤمنان را خاضع است و دلنواز
در نبرد اعداء کُش و کافر گداز
هوش مصنوعی: مؤمنان در مواجهه با دشمنان، خشم و قدرتی نرم و دلنشین دارند، اما در نبرد با آنان، از هیچ تلاشی برای مبارزه و از بین بردن شرارت کافران فروگذار نمی‌کنند.
هست افزون در یُحِبهُم گفتگو
با تو گویم شرح آن را مو به مو
هوش مصنوعی: دوست داشتن تو در دل من بسیار است و اگر بخواهم، می‌توانم تمام جزئیات این احساس را با تو به اشتراک بگذارم.
اهل ظاهر گفته اند از اعتماد
هست حب ّ حق تعالی با عباد
هوش مصنوعی: در ظاهر گفته شده است که محبت حقیقی خداوند به بندگانش ناشی از اعتماد و باور به اوست.
خواستن از بهر او توفیق تام
هم هدایت اندر این دنیا تمام
هوش مصنوعی: خواستن چیزی برای او، نشانه‌ای از موفقیت کامل است و در این دنیا به معنای رسیدن به هدایت تمام خواهد بود.
در سرای دیگر اعطای ثواب
بر نکویی و اجر و مزد بی حساب
هوش مصنوعی: در عالمی دیگر، پاداش نیکوکاری به طور بی‌حساب و کتاب اهدا می‌شود.
حب ّ بنده با خدا بی گفتگو
آنکه خود خالص کند از غیر او
هوش مصنوعی: محبت واقعی بنده به خداوند بدون هیچ گونه حرف و گفتگویی است، آن کسی که خود را از غیر خدا پاک کند و خالص باشد.
لیک گویند اهل معنی و اهل راز
یعنی ارباب حقیقت، نی مجاز
هوش مصنوعی: اما اهل معرفت و راز و حکمت، که به حقیقت امور آگاه‌اند، بر این باورند که تنها در دنیای واقعی و معانی عمیق می‌توانند حقیقت را دریابند، نه در ظواهر و ظاهر امور.
حب ّ حق در ذات او باشد قدیم
وین شد از أحببت أن اُعرف قویم
هوش مصنوعی: عشق حقیقی در وجود او همیشه موجود است و این عشق باعث شده که بخواهد شناخته شود.
لیک حب ّ بنده بی شک حادث است
وآن قدم بر حب ّ حادث باعث است
هوش مصنوعی: اما عشق بنده بی‌تردید به وجود آمده است و آن اقدام بر عشق تازه منجر به این احساس می‌شود.
چونکه سر زد از یُحِبهُم حب ّ حق
فانی از خود گشت عبد مسترق
هوش مصنوعی: زمانی که محبت خداوند در دل آنان تابید، آن‌ها از خود بی‌خود شدند و به مقام عبودیت رسیدند.
وز شئونات خودیّت مضمحل
نه محب ماند به جا، نه جان و دل
هوش مصنوعی: از ویژگی‌های خودیّت این است که وقتی محو شود، نه عشق واقعی باقی می‌ماند و نه جان و دل انسان.
پس ز گلزار یُحِبونَهُ وزد
نفخۀ دیگر که از جودش سزد
هوش مصنوعی: از باغی که محبوب اوست، باید نشانی بگیریم و نفسی دیگر بکشیم که شایسته بخشش‌های اوست.
بر محب ّ فانی از بود و نمود
پس به حق باقی شود، یابد وجود
هوش مصنوعی: هرچند که محب نسبت به چیزهای مادی از بین می‌رود، اما اگر به حق و حقیقت برسد، وجود واقعی‌اش باقی می‌ماند.
پس یُحِبهُم معنی فقر و فناست
وآن یُحِبونَهُ ظهورات لقاست
هوش مصنوعی: محبت و دوستی خالصانه، نشانه‌ای از فقر و ناتوانی در برابر موجودات دیگر است؛ در حالی که آن‌ها که به دیدار محبوب‌شان مشتاق‌اند، زندگی و روشنایی را در این ارتباط می‌یابند.
بعد مردن از خودی و بیخودی
راه یابد بر حیات سرمدی
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، انسان از خودخواهی و وابستگی‌های دنیوی آزاد می‌شود و به زندگی ابدی و جاودان دست می‌یابد.
بازگردم سوی تفسیر کلام
بعد وصف حال احباب و کرام
هوش مصنوعی: من دوباره به تفسیر سخن می‌پردازم بعد از اینکه حال دوستان و بزرگان را توصیف کنم.
حق نماید وصف آن کو در کمال
بر خلافت لایق است از ذوالجلال
هوش مصنوعی: خداوند به ویژگی‌های کسی که در کمال است و شایسته خلافت او است، اشاره می‌کند.