گنجور

۲۴- آیات ۱۲۳ تا ۱۳۱

لَیْسَ بِأَمٰانِیِّکُمْ وَ لاٰ أَمٰانِیِّ أَهْلِ اَلْکِتٰابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لاٰ یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَلِیًّا وَ لاٰ نَصِیراً (۱۲۳) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِکَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ نَقِیراً (۱۲۴) وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اِتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرٰاهِیمَ حَنِیفاً وَ اِتَّخَذَ اَللّٰهُ إِبْرٰاهِیمَ خَلِیلاً (۱۲۵) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطاً (۱۲۶) وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی اَلنِّسٰاءِ قُلِ اَللّٰهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَ مٰا یُتْلیٰ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتٰابِ فِی یَتٰامَی اَلنِّسٰاءِ اَللاّٰتِی لاٰ تُؤْتُونَهُنَّ مٰا کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلْوِلْدٰانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتٰامیٰ بِالْقِسْطِ وَ مٰا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ بِهِ عَلِیماً (۱۲۷) وَ إِنِ اِمْرَأَةٌ خٰافَتْ مِنْ بَعْلِهٰا نُشُوزاً أَوْ إِعْرٰاضاً فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَیْهِمٰا أَنْ یُصْلِحٰا بَیْنَهُمٰا صُلْحاً وَ اَلصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ اَلْأَنْفُسُ اَلشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۱۲۸) وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّسٰاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاٰ تَمِیلُوا کُلَّ اَلْمَیْلِ فَتَذَرُوهٰا کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ‌ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ غَفُوراً رَحِیماً (۱۲۹) وَ إِنْ یَتَفَرَّقٰا یُغْنِ اَللّٰهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ وٰاسِعاً حَکِیماً (۱۳۰) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّٰاکُمْ أَنِ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَنِیًّا حَمِیداً (۱۳۱)

نیست بآرزوهای شما و نه آرزوهای اهل کتاب کسی که می‌کند بدی جزا داده می‌شود بآن و نمی‌یابد از برایش از غیر خدا دوستی و نه یاری‌کننده (۱۲۳) و کسی که بکند کارهای خوب از نر یا ماده و او مؤمن باشد پس آنها داخل می‌شوند بهشت را و ستم کرده نمی‌شوند مقدار نقیری (۱۲۴) و کیست بهتر در دین از آنکه خالص گردانید وجهش را از برای خدا و او نیکوکار است و پیروی کرد دین ابراهیم را حقّگرای و گرفت خدا ابراهیم را دوست (۱۲۵) و مر خدا راست آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است و باشد خدا بهمه چیز فرا رسنده (۱۲۶) و فتوی می‌پرسند از تو در زنان بگوی خدای فتوی می‌دهد شما را در آنها و آنچه خوانده می‌شود بر شما در کتاب در و آنکه کارگزاری کنید مر آن یتیمان را بعدالت و آنچه می‌کنید از خوبی پس بدرستی که خدا باشد بآن دانا (۱۲۷) و اگر زنی گمان برد از شوهرش سرباز زدنی یا روی گردانیدنی پس نیست گناهی بر آن دو تا که اصلاح کنند میان خود بصلحی و صلح بهتر است و حاضر گردانیده شده نفسها را بخل و اگر نیکی کنید و بپرهیزید پس بدرستی که خدا باشد بآنچه می‌کنید آگاه (۱۲۸) و هرگز نتوانید که عدالت کنید میان زنان و اگر چه بسیار خواسته باشید پس میل نکنید تمام میل پس واگذارید او را چون محبوس و اگر باصلاح آرید و بپرهیزید پس بدرستی که خدا باشد آمرزنده مهربان (۱۲۹) و اگر جدا شوند بی‌نیاز گرداند خدا هر یک را از توانگریش و باشد خدا فراخ زحمت درست کردار (۱۳۰) و مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و بحقیقت وصیت کردیم آنان را که داده شدند کتاب را پیش از شما و شما را که بپرهیزید از خدا و اگر کافر شوید پس بدرستی که مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و باشد خدا بی‌نیاز ستوده (۱۳۱)

بر نیاید کار در نظم و حساب
ز آرزوهای شما و اهل کتاب
نیست یعنی محض قول اندر مثل
کار بر صدق است و اخلاق و عمل
هر که کا ری بد کند یابد جزا
گُل نروید چونکه کِشتی گندنا
هم نیابد دوستداری بهر خود
دون حق یا ناصری گاه مدد

« در پاداش اعمال »

وآنکه کرد اعمال نیک از مرد و زن
وآن بود مؤمن در افعال حسن
شرط ایمان است یعنی در عمل
بی ز ایمان شد عمل ها بی محل
پس خود ایشانند داخل در جنان
بی ستم کز فعلشان بینی زیان
یعنی از پاداش اعمال نکو
کم شود چیزی از ایشان یک تسو
آنچه اندر کیسه کردی از دِرم
هست باقی زآن نیاید هیچ کم
خاصه گر حقت دهد چیزی به مزد
پس سپاری نزد او از بیم دزد
وقت حاجت زو چو خواهی باز پس
خیره گردی کاین همان مال است و بس
زآنکه بینی آنچه بودت دسترنج
هر یکی را می دهد صد باغ و گنج
تا چه جای آنکه چیزی کم شود
بر تو ظلمی در جزا و اِستم شود
کیست نیکوتر ز روی دین و داد
زآنکه بر امر خدا گردن نهاد
نفس خود را کرد خالص بهر او
این بود وجه منْ أسلَم وجهه
محسن است آن کس که در توحید حق
شد بری از غیر او از ماخَلَق
پیروی بر کیش ابراهیم کرد
جسم و جان در راه او تسلیم کرد
زآن گرفت او را خدا بر خود خلیل
دوست یعنی اندر افعال جمیل
تن بر آتش داد و جان بر جان نواز
مال و هم فرزند قربان کرد باز
چونکه بستندش عدو بر منجنیق
امتحان را تا شود ز آتش حریق
جبرئیلش گفت وقت التجاست
حاجت خویش ار کنی ظاهر بجاست
گفت نبود جز به حقم حاجتی
داند او خود ور که دارم نیّتی
هست شرط دوستی کز غیر یار
چشمپوشی گر بسوزندت به نار
گشت زآن رو حق به هر کارش کفیل
کرد آتش را گلستان بر خلیل
قحطیی شد در زمانِ او به شام
داد مال خود به مسکینان تمام
دوستی بودش به مصر از خواجگان
رهنوردی کرد سوی او روان
اُشتری هم چند، تا نان و طعام
بهر او سازد روان آن نیک نام
گفت گر میخواست بهر خویش او
میفرستادم بدون گفتگو
لیک او خوا هد ز بهر دیگران
وین بود در مصر بس سخت و گران
زآنکه قحطی نیز اینجا شایع است
میتوان داد ار به اندک قانع است
بازگشتند آن جماعت سوی شام
دست خالی لیک بهر ننگ و نام
خاک پر کردند از ره در جوال
چون خلیل آن دید بفزودش ملال
رفت گریان در عبادتخانه زود
بارها دیدند ز آن پس آرد بود
کرد ساره ز آردها مشتی خمیر
پخت نان از بهر اتباع و فقیر
سِرّ آن از ساره ابراهیم جست
گفت ز ارسال خلیل مصر توست
گفت نی بل کز خلیل سابق است
گر خلیل آید ذلیلش لایق است

« در سخاوت امیرالمؤمنین علی(ع) »

زین عجب تر از امیر مؤمنان
شد پدید از عشق حق در امتحان
گشت زهراء(س) ناتوان وز شیر حق
گشت جانش بر اناری مستحق
در سراغش شد به مردی از یهود
پیش او جز دانه ای باقی نبود
زو گرفت آن را به مالی بی شمار
در ره آمد امتحان کردگار
یک مریضی در میان راه دید
بی غذا وز زندگانی ناامید
جست حالش کز کجایی ای فقیر
گفت، هستم چونکه پرسیدی اسیر
گشته ام بیمار و بی غمخوار و یار
کن تو یاری بر رضای کردگار
گفت، برگو تا چه خواهی از غذا
گفت، باشد بر انارم اکتفا
گفت، دارم من مریضی در حرم
خواسته از من انار آن محترم
کرده ام یک دانه پیدا بهر او
داد نیمی زآن چو بودش آرزو
گفت زآن نیم دگر یابم حیات
ده به حبّ آنکه دادت این صفات
نیم دیگر داد هم بر مستحق
عشق حق را زآن علی (ع) شد ماصدق
تا تو بشناسی ولیّ فرد را
وز تمام ماسوی الله مرد را
خواست تکبیر از ملایک زآن عمل
کاین بود گر مرد باقی شد دغل
گشت بر جبریل امر از کردگار
کز بهشت از بهر زهراء(س) بر انار
چون به سوی خانه آمد شیر حق
دید رمّانی عجیب اندر طبق
گفت با صدّیقه(س) کاینها از کجاست
گفت خود داناتر از مایی به راست
خود تو بفرستاده ای ای مؤتمن
وآنگه از تفصیل آن پرسی ز من
شخصی آورد این طبق بر در همه
گفت حیدر داده بهر فاطمه
گفت، آری باشد از محبوب من
داده از باغی که بد منسوب من
این عمل گر بینی از چشم شهود
جز ز حیدر(ع) ناید از کس در وجود
من بسی در علم اخلاقم دقیق
گشته ام غواص این بحر عمیق
دانم آن وصفی که ممتاز است و خاص
بر که دارد در مراتب اختصاص
جود کردن با شروط، افسانه است
آن کند کز غیر حق بیگانه است
آن کند که جان به پیشش خاک بود
جانی آن کو برتر از افلاک بود
خواند زآن حق بهر خویش او را خلیل
چون بد اندر راه مهر حق دلیل

« در شرایط جود »

با تو گویم شرطهای جود را
تا بیابی گوهر مقصود را
شرط اول آنکه معطی در ضمیر
خویش را کمتر شمارد از فقیر
شرط دیگر آنکه پاداش عطاء
نه عوض خواهد ، نه خدمت ، نه دعاء
شرط دیگر کآن عطاء داند کمش
گرچه بدهد گنجهای عالمش
شرط دیگر کش نماند آن به یاد
از نظر سازد فراموش آنچه داد
شرط دیگر آنکه صد بار ار دهد
زآن نخواهد منّتی بر وی نهد
بل نخواهد تا شود معروف او
یا به پاداش عطاء موصوف او
شرط دیگر که نخواهد زآن عمل
دشمنی بر مهر دل گردد بدل
شرط دیگر آنکه وقت محنتی
زو نخواهد با تمکّن نصرتی
شرط دیگر آنکه بشناسد ز حق
آن کرم را نی ز خود بر مستحق
غیر از اینها شرطها باشد به کار
گر نویسم بگذرد از اختصار
این چنین جودی نه کار هر کس است
آن کند کش کم دو کون از یک خس است
آن کند کانداخت چون دشمن خدو
بر رخش یکجا گذشت از قتل او
چون به جنبش دید از خود خشم را
دوخت از قتل مبارز چشم را

« مقاتلۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمرو بن عبدود »

گفت عمرو عبدود با وی که دوست
با ابی طالب بدم چون لحم و پوست
می نخواهم با تو آیم در نبرد
رو تو گو کآید دگر گر هست مرد
گفت پاس مهر حق واجب تر است
یار او شو گر که مهرت رهبر است
ور نه من بر پاس مهر ذوالجلال
با تو خواهم کرد در میدان قتال
جان من پروردة احسان اوست
میکُشم آن را که با یارم عدوست
من نی ام فرزند کس، نسل حقم
از تعیّن های خلقی مطلقم
هم تو را الله کُشم نی بر غرض
نیست چشمم بر ثوابی یا عوض
حق تعالی داده پیش از خلقتم
آنچه باید از عطا ء و نعمتم
می نخواهم بیش از آن کو داده است
بهر من هر دولتی آماده است
تو درا از باب دولت خواهی ام
تا بری صد ملک و گنج از شاهیام
اندر آ، کت در دو کون افضل کنم
جاودانت، فارِس یل یل کنم
نامهای عاریت بیهوده است
نام آن دارد که احمد دوده است
اندر آ، تا بنگری میدان ما
فارِس آیی در صف جولان ما
فرّ احمد(ص) بنگری، ذی فرّ شوی
سر به پای او نهی ، سرور شوی
کُشت و نزد مصطفی(ص) برد او سرش
سوی دشت افکند کوه پیکرش
گفت این افزون بود در راه دین
از ثواب اولین و آخرین
آنکه خود داد آنچه بودش در حساب
گو مر او را چیست حاجت بر ثواب
جای احمد (ص) خفت و تن تقدیم کرد
سر بدش در سجدهگه تسلیم کرد
دل به دلبر داد و جان بر جان نواز
گشت اندر عشق جانان پاکباز
بد خلافت حق او و اولاد او
هِشت بر یاران ، گذشت از یاد او
گفت حق ، خواهم عیالت را اسیر
داد و گفت از توست این نی از فقیر
گفت از حبّ خلایق باش دور
زآنکه در حبّ تو بس باشم غیور
گفت دورم، جز تو کس را دوستدار
مینخواهم، رستم از اغیار و یار
زآن بد او را دشمن افزون ، دوست کم
تا بماند سِرّ وحدت مکتتم
لعل شاهی درخور تاج شه است
نی سزای هر گدای ابله است
عشق را باید ز جان بگذشته ای
روی دل از هر دو عالم گشته ای
رند قلاش قلندر پیشه ای
با قلندر پیشگان هم ریشه ای
یار حیدر کی شود هر کودنی
کو یکی حیدر دلی، حیدر تنی
آنکه او را در ارادت بنده شد
فانی حق گشت و بر حق زنده شد
حبّ او این نیست تا هر ناکسی
ضمّ کند با حبّ هر خار و خسی
حبّ دنیا تا نپردازی ز دل
نیست راهت بر ولای معتدل
حبّ حیدر (ع) شرط مقصود و ره است
شرح و متن لا اله الاّ الله است
گوش کن من کنت مولا از رسول
این بود توحید محض اندر اصول
پیروی کن کیش ابراهیم را
جویی از توحید اگر تعلیم را
حق تعالی برگرفت او را به دوست
هر که حق یار است مولای تو اوست
گفت پیغمبر مرا تا دوست کیست
دوست آن کو با ولیّ حق علی است
با پیمبر هر که نبود دوست او
مشرک و بیگانه از حق، اوست او
من نگویم ترک کن شیخین را
لیک بگذار احول ی مر عین را
هر که بشناسد به نورانیّتش
بیند آن وحدت عیان از کثرتش
وحدت اندر کثرت آمد مختفی
شرح آن را مو به مو جو از صفی
کثرت و وحدت دو وصف از ذات اوست
هر یکی در جای خود مرآت اوست
هست از حق آنچه در ارض و سماست
کو به هر چیزی محیط از ماسواست
نیست محتاج او به افعال عباد
تا کس آرد سرکشی یا انقیاد
از تو میجویند فتوا مردمان
در زنان یعنی ز میراث زنان
کز چه نصف ارث باشد بالعیان
حق دختر یا که حق خواهران
گو به ایشان داده حق فتوا چنین
در کتاب خود به توضیح متین
آنچه در میراث ایتام نساست
گرچه صاحب مال او یا بینواست
آن زنانی که شما ندهید باز
آنچه فرض است از خداشان ز امتیاز
بر نکاح آن زنان رغبت برید
تا که اموال ضعیفان را خورید
لاجرم منع نکاح دیگران
میکنید از طمع مال آن زنان
بود اندر جاهلیّت رسم این
که یتیم ار دختری بد دلنشین
آن ولیّ آوردی او را در نکاح
تا خورد مالش به صد گون افتضاح
ور نبودش حسن مانع بد ولیّ
از نکاحش تا به مرگ از بددلی
تا برد مالش مبادا دیگری
بسته پر بد در سرای ابتری
تَرْغَبونَ أن تَنکِحوهنَّ از آن
حق به قبح این عمل سازد بیان
هست اندرو قُل لَا تَؤْتُو نَهنَّ
تا به آخر دانی ار چندین سخن
اول آنکه بر زنان میراث بود
منع اندر جاهلیّت از جحود
دویم آنکه می ندادندی صداق
زوجه را از جاهلی بالاتفاق
سیّم آنکه دختران را از رجال
باز می ماندند بهر طمع مال
حق تعالی نهی ایشان زآن سرشت
میکند زین آیه کآن عیب است و زشت
وآن ضعیفان یعنی ایتام نساء
یا ز فرزندان خُرد از اقرباء
که نمی دادندشان میراث هیچ
این نماید بس قبیح اندر بسیج
ایستادن واجب آمد بر شما
با عدالت بهر ایتام نساء
در مهم مهر و در میراثشان
رفع ظلم از رسم نو احداثشان
بر یتیمان آنچه از نیکی کنید
حق بر آن داناست بی گفت و شنید
ور زنی ترسد که اندر بسترش
سر زند باز از کراهت شوهرش
وز قرینه یابد او را بی وثوق
یا که معرض از پی منع حقوق
پس گناهی نیست در اصلاح اگر
واگذارند از حقوق یکدگر
زن ببخشد چیزی از مهرش به او
بگذرد وز نوبتش بی گفتگو
مرد هم دارد حقوق زن نگاه
هم جداش از خود نسازد ز انتباه
صلح باشد بهتر از جنگ و طلاق
همچنین بِه اتفاق از افتراق
نفس ها بر بخل حاضر گشته اند
گوییا بر حقد و بخل آغشته اند
زن کند بر مرد ضنّت گر که او
با زن دیگر شود هم وصل جو
مرد هم خسّت کند زو در معاش
آن چنان کو کرد ضنّت در فراش
حقد و بخل اندر نهاد مرد و زن
هست مدغم همچو رگها در بدن
بس بود مشکل که آن خوی سگش
رفع گردد تا بجنبد یک رگش
خوبی و پرهیز اگر گیرید پیش
وز نشوز اعراض بهر پاس کیش
پس خدا بر کارتان باشد خبیر
اندر احسان و خصومت ناگزیر
ور که نتوانید عدل و استوا
در میان آرید مابین نسا
ور حریصید اندر آن یعنی مصر
تا نمایید استواء در خیر و برّ
جز تساوی بینشان منظور نیست
وین شما را در عمل مقدور نیست
مصطفی(ص) ز اصلاح نسوان عذر داشت
بر خدا اصلاحشان را می گذاشت
کاین قدر باشد ز من باقی ز توست
کز تو هر اشکسته ای گردد درست
میل پس نارید اندر اجتماع
میل دل یعنی به ترک مستطاع
میلتان باشد به نصف و اعتدال
گرچه بس مشکل بود در احتمال
مشکل است اعنی که فعل معتدل
در عیان آید به وفق میل دل
گفت زآن بِه نیّتی کز مؤمن است
از عمل کآن ممکن، این لایمکن است
آن تو را مقدور و این مقدور نیست
باشد ار مقدور بهتر دور نیست
بین نسوان نیّتت بر نصفت است
در عمل آوردن آن را محنت است
میل دل پس گفت بر یک رو مکن
ترک احسان از زن بدخو مکن
آنکه باشد در تمتع نیک تر
میل دل بر وی مکن نزدیکتر
پس گذارید آن زن مرغوب را
چون معلق اندر احسان و جزا
مر معلق کیست در موضوع ما
آنکه نه بیوه است و نی مطبوع ما
در حدیث آمد که باشد بهر مرد
گر دو زن پس بر یکی زآن میل کرد
در قیامت کرده باشد از غلو
نیمۀ تن میل سوی پشت او
ور به اصلاح آورید از انتباه
آنچه کردید از حقوق زن تباه
هم بپرهیزید از امثال آن
یعنی از ابطال حقّ آن زنان
پس خدا بر ماضی آمرزنده است
مهربان هم در عطاء بر بنده است
مردی ار او راست یک زن در طلب
هست یک شب حق او از چار شب
همچنین تا چار زن گر دارد او
نیستش زاید شبی بی گفتگو
مصطفی(ص) را بود نُه زن در وثاق
بود هر شب با یکی بالاتفاق
گشت چون بیمار می بردند باز
بسترش هر شب به جایی ز امتیاز
تا از او خوشنود باشند آن همه
بر کسی ناید جفاء و مظلمه
در یکی روز از معاذ بن جبل
شد دو زن فوت از وباء اندر محل
قرعه زد در دفن و کفن آن نیکنام
تا مقدم دارد از ایشان کدام
هر یک از زوجین گشتند ار جدا
از ره ترک مواسات و ولا
از رفیق و صاحب خود در مجاز
حق نماید هر یکی را بی نیاز
از فراوانی فضل و جود خویش
یا به دل از بهرشان آرد به پیش
میرساند رزقشان بر وفق حال
کو بود بر بندگان واسع مجال
حکمتش سازد وسایل بهر خلق
وز رهی محکم دهد روزی و حلق
باشد از وی هر چه در ارض و سماست
میرساند بهر هر کس هر چه خواست
ما وصیّت کرده ایم اندر خطاب
بر شما سابق تر از اهل کتاب
هم وصیّت مینمایم بر شما
تا بپرهیزید از شرک و هوی
ور به ترک امر حق کافر شوید
سوی فرمان الهی نگروید
پس بود زو هر چه در ارض و سماست
هم غنی در ذات خویش از ماسوی است
نی ز کفر کس رسد بر وی زیان
هم نه نفع از شکر و حمد بندگان
امر بر تقوی ز بذل رحمت است
نی که بر پرهیز خلقش حاجت است
هست از طاعات خلق خود غنی
گر برد فرمان او کس ور که نی
هم حمید اعنی ستوده است او به ذات
حمدش ار گویند ور نی ممکنات
۲۳- آیات ۱۱۷ تا ۱۲۲: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّٰ إِنٰاثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاّٰ شَیْطٰاناً مَرِیداً (۱۱۷) لَعَنَهُ اَللّٰهُ وَ قٰالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبٰادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً (۱۱۸) وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذٰانَ اَلْأَنْعٰامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّٰهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ اَلشَّیْطٰانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرٰاناً مُبِیناً (۱۱۹) یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ مٰا یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطٰانُ إِلاّٰ غُرُوراً (۱۲۰) أُولٰئِکَ مَأْوٰاهُمْ جَهَنَّمُ وَ لاٰ یَجِدُونَ عَنْهٰا مَحِیصاً (۱۲۱) وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً وَعْدَ اَللّٰهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اَللّٰهِ قِیلاً (۱۲۲)۲۵- آیات ۱۳۲ تا ۱۳۵: وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کَفیٰ بِاللّٰهِ وَکِیلاً (۱۳۲) إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا اَلنّٰاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرِینَ وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلیٰ ذٰلِکَ قَدِیراً (۱۳۳) مَنْ کٰانَ یُرِیدُ ثَوٰابَ اَلدُّنْیٰا فَعِنْدَ اَللّٰهِ ثَوٰابُ اَلدُّنْیٰا وَ اَلْآخِرَةِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ سَمِیعاً بَصِیراً (۱۳۴) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّٰامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدٰاءَ لِلّٰهِ وَ لَوْ عَلیٰ أَنْفُسِکُمْ أَوِ اَلْوٰالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللّٰهُ أَوْلیٰ بِهِمٰا فَلاٰ تَتَّبِعُوا اَلْهَویٰ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۱۳۵)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لَیْسَ بِأَمٰانِیِّکُمْ وَ لاٰ أَمٰانِیِّ أَهْلِ اَلْکِتٰابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لاٰ یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَلِیًّا وَ لاٰ نَصِیراً (۱۲۳) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِکَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ نَقِیراً (۱۲۴) وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اِتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرٰاهِیمَ حَنِیفاً وَ اِتَّخَذَ اَللّٰهُ إِبْرٰاهِیمَ خَلِیلاً (۱۲۵) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطاً (۱۲۶) وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی اَلنِّسٰاءِ قُلِ اَللّٰهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَ مٰا یُتْلیٰ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتٰابِ فِی یَتٰامَی اَلنِّسٰاءِ اَللاّٰتِی لاٰ تُؤْتُونَهُنَّ مٰا کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلْوِلْدٰانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتٰامیٰ بِالْقِسْطِ وَ مٰا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ بِهِ عَلِیماً (۱۲۷) وَ إِنِ اِمْرَأَةٌ خٰافَتْ مِنْ بَعْلِهٰا نُشُوزاً أَوْ إِعْرٰاضاً فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَیْهِمٰا أَنْ یُصْلِحٰا بَیْنَهُمٰا صُلْحاً وَ اَلصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ اَلْأَنْفُسُ اَلشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۱۲۸) وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّسٰاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاٰ تَمِیلُوا کُلَّ اَلْمَیْلِ فَتَذَرُوهٰا کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ‌ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ غَفُوراً رَحِیماً (۱۲۹) وَ إِنْ یَتَفَرَّقٰا یُغْنِ اَللّٰهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ وٰاسِعاً حَکِیماً (۱۳۰) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّٰاکُمْ أَنِ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَنِیًّا حَمِیداً (۱۳۱)
هوش مصنوعی: این متن به بیان این نکته می‌پردازد که هیچ‌کس نمی‌تواند به خیال و آرزوهای خود اطمینان داشته باشد و افراد اهل کتاب نیز نمی‌توانند در این زمینه توهم داشته باشند. هر کس عمل بدی انجام دهد، به جزای آن خواهد رسید و کس دیگری نمی‌تواند او را از عذاب خدا نجات دهد. در مقابل، کسانی که اعمال نیک انجام می‌دهند و مؤمن هستند، به بهشت خواهند رفت و مورد ظلم قرار نخواهند گرفت. همچنین بیان می‌شود که هیچ‌کس نمی‌تواند دینی بهتر از کسی که خود را به خدا تسلیم کرده و عمل صالح انجام می‌دهد، داشته باشد. خداوند همه چیز را در آسمان‌ها و زمین می‌داند و به آن احاطه دارد. همچنین در خصوص مسائل خانوادگی و حقوق زنان و یتیمان توصیه می‌شود که با انصاف رفتار شود و به یتیمان رسیدگی شود. اگر بین زن و شوهر مشکلی پیش آید، آن‌ها می‌توانند با مذاکره مشکل خود را حل کنند و صلح بهتر از اختلاف است. در نهایت، این آیات تأکید دارند که خداوند غنی است و نیاز به کسی ندارد و به توصیف وظایف اخلاقی و دینی می‌پردازند.
نیست بآرزوهای شما و نه آرزوهای اهل کتاب کسی که می‌کند بدی جزا داده می‌شود بآن و نمی‌یابد از برایش از غیر خدا دوستی و نه یاری‌کننده (۱۲۳) و کسی که بکند کارهای خوب از نر یا ماده و او مؤمن باشد پس آنها داخل می‌شوند بهشت را و ستم کرده نمی‌شوند مقدار نقیری (۱۲۴) و کیست بهتر در دین از آنکه خالص گردانید وجهش را از برای خدا و او نیکوکار است و پیروی کرد دین ابراهیم را حقّگرای و گرفت خدا ابراهیم را دوست (۱۲۵) و مر خدا راست آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است و باشد خدا بهمه چیز فرا رسنده (۱۲۶) و فتوی می‌پرسند از تو در زنان بگوی خدای فتوی می‌دهد شما را در آنها و آنچه خوانده می‌شود بر شما در کتاب در و آنکه کارگزاری کنید مر آن یتیمان را بعدالت و آنچه می‌کنید از خوبی پس بدرستی که خدا باشد بآن دانا (۱۲۷) و اگر زنی گمان برد از شوهرش سرباز زدنی یا روی گردانیدنی پس نیست گناهی بر آن دو تا که اصلاح کنند میان خود بصلحی و صلح بهتر است و حاضر گردانیده شده نفسها را بخل و اگر نیکی کنید و بپرهیزید پس بدرستی که خدا باشد بآنچه می‌کنید آگاه (۱۲۸) و هرگز نتوانید که عدالت کنید میان زنان و اگر چه بسیار خواسته باشید پس میل نکنید تمام میل پس واگذارید او را چون محبوس و اگر باصلاح آرید و بپرهیزید پس بدرستی که خدا باشد آمرزنده مهربان (۱۲۹) و اگر جدا شوند بی‌نیاز گرداند خدا هر یک را از توانگریش و باشد خدا فراخ زحمت درست کردار (۱۳۰) و مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و بحقیقت وصیت کردیم آنان را که داده شدند کتاب را پیش از شما و شما را که بپرهیزید از خدا و اگر کافر شوید پس بدرستی که مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و باشد خدا بی‌نیاز ستوده (۱۳۱)
هوش مصنوعی: آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب هیچ کدام نمی‌تواند کسی را از عذاب رهایی بخشد. هر کس بدی کند، سزاوار آن خواهد بود و نه دوستی و یاوری از غیر خدا برایش نخواهد بود. اما کسانی که کارهای نیک انجام دهند، چه مرد باشند و چه زن، و مؤمن نیز باشند، به بهشت وارد می‌شوند و هیچ ظلمی به آن‌ها نخواهد شد. هیچ کس در دین بهتر از کسی نیست که وجه خود را خالصاً برای خدا قرار دهد و نیکوکار باشد و از دین ابراهیم پیروی کند که حق‌طلب بود و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت. خداوند مالک آنچه در آسمان‌ها و زمین است است و به همه چیز احاطه دارد. اگر درباره زنان از تو سوال کنند، بگو که خداوند در این زمینه به شما فتوا می‌دهد. آنچه در کتاب درباره آن ذکر شده، به شما اطلاع داده شده و باید با یتیمان به عدالت رفتار کنید. هر کار خوبی که بکنید، خداوند به آن آگاه است. اگر زنی گمان کند که شوهرش از او دوری می‌کند، بر آن‌ها گناهی نیست اگر بخواهند میان خود صلح کنند و اصلاح نمایند، زیرا صلح بهتر است. نفس‌ها به تنگی و حسد گرایش دارد، اما اگر نیکوکار باشید و تقوا پیشه کنید، خداوند به کارهای شما آگاه است. هرگز نمی‌توانید میان زنان به طور کامل عدالت را برقرار کنید، حتی اگر بسیار بخواهید. بنابراین، به یکی از آن‌ها تمایل نکنید و او را به صورت محبوس نگه ندارید. اگر اصلاح کنید و تقوا پیشه کنید، خداوند آمرزنده و مهربان است. اگر جدا شوند، خداوند هر یک را از فضل خود بی‌نیاز می‌سازد، و خداوند در کارهایتان و به درستی فراخ و توانا است. همچنین، ما به کسانی که قبل از شما کتاب داده شده، وصیت کردیم و شما را به تقوای خدا سفارش کردیم. اگر کافر شوید، بدانید که خداوند در آسمان‌ها و زمین مالک است و او بی‌نیاز و ستوده است.
بر نیاید کار در نظم و حساب
ز آرزوهای شما و اهل کتاب
هوش مصنوعی: کارها و حساب‌ها به خوبی پیش نمی‌رود و به نتیجه نمی‌رسد، در صورتی که به آرزوهای شما و نوشته‌های اهل کتاب توجه شود.
نیست یعنی محض قول اندر مثل
کار بر صدق است و اخلاق و عمل
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در عالم واقعیت، تنها گفتار و ادعا کافی نیست و برای سنجش صداقت و نیت انسان‌ها، باید اعمال و رفتار آن‌ها را هم در نظر گرفت. به عبارت دیگر، صداقت و معنای واقعی یک انسان تنها از طریق اعمال و اخلاق او قابل ارزیابی است.
هر که کا ری بد کند یابد جزا
گُل نروید چونکه کِشتی گندنا
هوش مصنوعی: هر کسی که کار ناپسند و بدی انجام دهد، عاقبتش را خواهد دید. مانند اینکه گلی در جایی که بذر فاسد کاشته شده، نخواهد روئید.
هم نیابد دوستداری بهر خود
دون حق یا ناصری گاه مدد
هوش مصنوعی: دوستی حقیقی هرگز به دنبال منافع شخصی نیست و هیچگاه به خاطر چیزهای ناچیز یا ناپسند به کسی یاری نمی‌رساند.
« در پاداش اعمال »
هوش مصنوعی: «در برابر کارها و اعمالی که انجام می‌دهیم، پاداش‌هایی وجود دارد.»
وآنکه کرد اعمال نیک از مرد و زن
وآن بود مؤمن در افعال حسن
هوش مصنوعی: کسی که از مرد و زن کارهای نیک انجام دهد و به خوبی‌ها عمل کند، مؤمن واقعی است.
شرط ایمان است یعنی در عمل
بی ز ایمان شد عمل ها بی محل
هوش مصنوعی: ایمان واقعی نیازمند عمل است و اگر بدون ایمان عمل کنیم، آن اعمال هیچ ارزشی نخواهند داشت و در جای خود قرار نمی‌گیرند.
پس خود ایشانند داخل در جنان
بی ستم کز فعلشان بینی زیان
هوش مصنوعی: آن‌ها خود در بهشت جای دارند و هیچ ظلمی نمی‌بینند، زیرا اعمالشان هیچ زیانی به همراه ندارد.
یعنی از پاداش اعمال نکو
کم شود چیزی از ایشان یک تسو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی کارهای نیک انجام دهد، هیچ چیزی از پاداش آن کم نخواهد شد. در واقع، اعمال خوب انسان باعث افزایش پاداش او می‌شود و هیچ دلیلی برای کاهش آن وجود ندارد.
آنچه اندر کیسه کردی از دِرم
هست باقی زآن نیاید هیچ کم
هوش مصنوعی: هر آنچه که در کیسه‌ات نگه‌داری کرده‌ای از دارایی و ثروت، باقی خواهد ماند و هیچ چیزی از آن کم نخواهد شد.
خاصه گر حقت دهد چیزی به مزد
پس سپاری نزد او از بیم دزد
هوش مصنوعی: به ویژه اگر خداوند چیزی به تو عطا کند، آن را به دیگری نسپار تا نکند از ترس دزد آن را از دست بدهی.
وقت حاجت زو چو خواهی باز پس
خیره گردی کاین همان مال است و بس
هوش مصنوعی: زمانی که نیاز به او داری و می‌خواهی برگردی، باز هم باید به او توجه کنی، زیرا او همان چیزی است که در جستجویش هستی و بس.
زآنکه بینی آنچه بودت دسترنج
هر یکی را می دهد صد باغ و گنج
هوش مصنوعی: وقتی به نتایجی که به دست آورده‌ای نگاه می‌کنی، متوجه می‌شوی که هر فردی باید پاداش زحماتش را دریافت کند؛ هر کس به اندازه تلاش و کوشش خود از نعمت‌ها و ثروت‌ها بهره‌مند می‌شود.
تا چه جای آنکه چیزی کم شود
بر تو ظلمی در جزا و اِستم شود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید نگران باشی که کمبود یا نقصان چیزی باعث شود تا ظلمی به تو در طبیعت یا به‌عنوان مجازات وارد شود. به عبارت دیگر، اگر کمبودی پیش بیاید، نباید احساس کنی که مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌ای.
کیست نیکوتر ز روی دین و داد
زآنکه بر امر خدا گردن نهاد
هوش مصنوعی: کیست که از نظر دین و عدل بهتر از کسی باشد که فرمان خدا را پذیرفته و به آن عمل کرده باشد؟
نفس خود را کرد خالص بهر او
این بود وجه منْ أسلَم وجهه
هوش مصنوعی: نفس خود را برای او خالص و پاک کردم، این بود که وجهه‌ام را تسلیم او کردم.
محسن است آن کس که در توحید حق
شد بری از غیر او از ماخَلَق
هوش مصنوعی: محسن کسی است که در یگانگی خداوند آن‌قدر عمیق می‌شود که از همه چیز جز او آزاد می‌شود و هیچ چیز دیگری جز او را نمی‌بیند.
پیروی بر کیش ابراهیم کرد
جسم و جان در راه او تسلیم کرد
هوش مصنوعی: فرد با پیروی از روش ابراهیم، تمام وجود خود را در راه او تسلیم کرده است.
زآن گرفت او را خدا بر خود خلیل
دوست یعنی اندر افعال جمیل
هوش مصنوعی: خداوند او را به عنوان دوست خود انتخاب کرد و به همین دلیل در کارهای نیکو و زیبای او تأثیر گذاشت.
تن بر آتش داد و جان بر جان نواز
مال و هم فرزند قربان کرد باز
هوش مصنوعی: تنش را با آتش می‌سوزاند و جان و دلش را برای محبوب و عزیزش قربانی می‌کند، حتی مال و فرزندانش را نیز فدای او می‌نماید.
چونکه بستندش عدو بر منجنیق
امتحان را تا شود ز آتش حریق
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن مرا به امتحان سختی بیندازد، مانند این است که در آتش سوزان قرار گیرم.
جبرئیلش گفت وقت التجاست
حاجت خویش ار کنی ظاهر بجاست
هوش مصنوعی: جبریil به او گفت که حالا زمان درخواست و نیازمندی است، اگر خواسته‌ات را بگویی، به خوبی مورد قبول است.
گفت نبود جز به حقم حاجتی
داند او خود ور که دارم نیّتی
هوش مصنوعی: او گفت که تنها به حق و حقیقت، خواسته‌ای دارد و اگر من نیازی ندارم، خودش از آن آگاه است.
هست شرط دوستی کز غیر یار
چشمپوشی گر بسوزندت به نار
هوش مصنوعی: برای دوستی واقعی لازم است که از غیر یار بگذری و اگر برایت مشکلاتی پیش بیاید، باید تحمل کنی.
گشت زآن رو حق به هر کارش کفیل
کرد آتش را گلستان بر خلیل
هوش مصنوعی: به همین خاطر، خداوند در هر کاری حافظ و پشتیبان او شد و آتش را برای ابراهیم مانند گلستانی نرم کرد.
قحطیی شد در زمانِ او به شام
داد مال خود به مسکینان تمام
هوش مصنوعی: در دوران او، قحطی در شام به وقوع پیوست و او تمام دارایی‌اش را به فقرا و نیازمندان بخشید.
دوستی بودش به مصر از خواجگان
رهنوردی کرد سوی او روان
هوش مصنوعی: دوستی در مصر داشت که از بزرگان و ثروتمندان بود و تصمیم گرفت به سمت او سفر کند.
اُشتری هم چند، تا نان و طعام
بهر او سازد روان آن نیک نام
هوش مصنوعی: چند شتری هم باید وجود داشته باشد تا غذا و خوراک برای آن نیکو نام فراهم شود.
گفت گر میخواست بهر خویش او
میفرستادم بدون گفتگو
هوش مصنوعی: اگر او می‌خواست که از من چیزی بگیرد، بدون هیچ صحبتی برایش می‌فرستادم.
لیک او خوا هد ز بهر دیگران
وین بود در مصر بس سخت و گران
هوش مصنوعی: اما او برای دیگران می‌خواهد و این چیز در مصر بسیار دشوار و سنگین است.
زآنکه قحطی نیز اینجا شایع است
میتوان داد ار به اندک قانع است
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در اینجا قحطی نیز رایج است، اگر کسی به کم قانع باشد، می‌تواند موقعیت‌هایی پیدا کند.
بازگشتند آن جماعت سوی شام
دست خالی لیک بهر ننگ و نام
هوش مصنوعی: آن گروه به سوی شام برگشتند، با دست‌های خالی، اما تنها به خاطر شهرت و افتخار.
خاک پر کردند از ره در جوال
چون خلیل آن دید بفزودش ملال
هوش مصنوعی: خاک را به عنوان نماد پراکندگی و دوری، در کیسه‌ای جمع کردند و وقتی خلیل این وضعیت را مشاهده کرد، بر غم و ناراحتی‌اش افزوده شد.
رفت گریان در عبادتخانه زود
بارها دیدند ز آن پس آرد بود
هوش مصنوعی: او با گریه و زاری به عبادتگاه رفت و با گذر زمان، دیگران متوجه شدند که او به زودی بازمی‌گردد.
کرد ساره ز آردها مشتی خمیر
پخت نان از بهر اتباع و فقیر
هوش مصنوعی: ساره از آردها مقداری خمیر درست کرد تا نان بپزد و آن را به نیازمندان و فقیران بدهد.
سِرّ آن از ساره ابراهیم جست
گفت ز ارسال خلیل مصر توست
هوش مصنوعی: راز این موضوع را از ساره، همسر ابراهیم، پرسید که گفت: تو از طرف خلیل، یعنی ابراهیم، به مصر فرستاده شده‌ای.
گفت نی بل کز خلیل سابق است
گر خلیل آید ذلیلش لایق است
هوش مصنوعی: گفت نی، بلکه از خلیل است که اگر خلیل بیاید، ذلت او شایسته است.
« در سخاوت امیرالمؤمنین علی(ع) »
هوش مصنوعی: سخاوت امیرالمؤمنین علی(ع) به قدری معروف و مثال‌زدنی بود که همگان آن را به یاد دارند. ایشان با generosity و بخشندگی خود، نه فقط در میان نزدیکان و دوستان، بلکه به طور کلی نسبت به جامعه و نیازمندان، همواره در پی کمک به دیگران بودند. رفتار ایشان نشان‌دهنده‌ی عمیق‌ترین نوع انسانیت و compassion بود و به همین خاطر، او به عنوان الگویی برای تمامی مسلمانان و بشر شناخته می‌شود. ایشان به هیچ عنوان از بخشش خود دریغ نمی‌کردند و ایمان راسخ داشتند که سخاوت به دیگران، باعث برکت و آبادانی در زندگی خودشان نیز خواهد شد.
زین عجب تر از امیر مؤمنان
شد پدید از عشق حق در امتحان
هوش مصنوعی: امیر مؤمنان در امتحان عشق به خدا، چیزی شگفت‌انگیز از خود نشان داد.
گشت زهراء(س) ناتوان وز شیر حق
گشت جانش بر اناری مستحق
هوش مصنوعی: بانوی بزرگوار زهراء(س) در سختی و زحمت به سر می‌برد و روح پاکش به خدای بزرگ تکیه کرده و به او امید دارد. او همچون کوهی و پشتیبان راستین است که از هر زحمتی در امان نیست، اما در عین حال به حقایق ناب دست می‌یابد و در زندگی‌اش از ثمرات این روح‌انگیزی بهره‌مند می‌شود.
در سراغش شد به مردی از یهود
پیش او جز دانه ای باقی نبود
هوش مصنوعی: مردی از قوم یهود به دنبال او رفت، اما در نزد او تنها دانه‌ای باقی مانده بود.
زو گرفت آن را به مالی بی شمار
در ره آمد امتحان کردگار
هوش مصنوعی: او را با ثروت فراوانی گرفت و در مسیر، آزمایشی از سوی پروردگار برایش پیش آمد.
یک مریضی در میان راه دید
بی غذا وز زندگانی ناامید
هوش مصنوعی: در مسیر، شخصی بیمار و ناامید از زندگی را دید که گرسنه بود.
جست حالش کز کجایی ای فقیر
گفت، هستم چونکه پرسیدی اسیر
هوش مصنوعی: از حال او بپرس، ای بیچاره! او پاسخ می‌دهد که چون از من سوال کردی اسیر هستم.
گشته ام بیمار و بی غمخوار و یار
کن تو یاری بر رضای کردگار
هوش مصنوعی: من دچار بیماری شده‌ام و هیچ کمک‌کننده و دوستی ندارم؛ تو نیز به من یاری کن تا بر رضایت خداوندی که دوستش دارم، تکیه کنم.
گفت، برگو تا چه خواهی از غذا
گفت، باشد بر انارم اکتفا
هوش مصنوعی: سخنگو گفت که چه چیزی می‌خواهی به عنوان غذا. او پاسخ داد که من تنها به انار اکتفا می‌کنم.
گفت، دارم من مریضی در حرم
خواسته از من انار آن محترم
هوش مصنوعی: فردی می‌گوید که در حرم مقدسی به بیماری دچار شده و از او خواسته‌اند که اناری برای آن مکان مقدس بیاورد.
کرده ام یک دانه پیدا بهر او
داد نیمی زآن چو بودش آرزو
هوش مصنوعی: برای او یک دانه پیدا کرده‌ام و نیمی از آن را به او داده‌ام چون او آرزوی آن را داشت.
گفت زآن نیم دگر یابم حیات
ده به حبّ آنکه دادت این صفات
هوش مصنوعی: گفتند که از آن نیمه دیگر که در مرگ است، زندگی حقیقی را به من عطا کن، به خاطر عشق به کسی که این ویژگی‌ها را به تو بخشیده است.
نیم دیگر داد هم بر مستحق
عشق حق را زآن علی (ع) شد ماصدق
هوش مصنوعی: نیمه‌ای از جوهر عشق را به کسانی که شایسته‌اش هستند بخشید، این عشق به حق از علی (ع) نشأت می‌گیرد و او مصداق واقعی آن است.
تا تو بشناسی ولیّ فرد را
وز تمام ماسوی الله مرد را
هوش مصنوعی: تا زمانی که بتوانی ولیّ (ولیّ خدا) را بشناسی، فردی را در میان دیگران که به خداوند تعلق دارد، باید از تمام موجودات و غیر خدا صرف‌نظر کنی.
خواست تکبیر از ملایک زآن عمل
کاین بود گر مرد باقی شد دغل
هوش مصنوعی: درخواست از فرشتگان این است که به دلیل عملی که انجام داده‌اند، اگر انسان راستینی باقی بماند، نیرنگی در کار نیست.
گشت بر جبریل امر از کردگار
کز بهشت از بهر زهراء(س) بر انار
هوش مصنوعی: فرمان از سوی خداوند به جبریل (فرشته وحی) صادر شد که برای مریم (س)، میوه انار را از بهشت بیاورد.
چون به سوی خانه آمد شیر حق
دید رمّانی عجیب اندر طبق
هوش مصنوعی: زمانی که شیر حق به سمت خانه‌اش آمد، یک جعبه‌ی عجیب و غریب را مشاهده کرد.
گفت با صدّیقه(س) کاینها از کجاست
گفت خود داناتر از مایی به راست
هوش مصنوعی: در گفت و گویی که با حضرت صدیقه (سلام الله علیها) داشت، از او پرسیدند که این مسائل و حقایق از کجا آغاز شده‌اند؟ او در پاسخ فرمود که خودت به حقیقت آگاه‌تری از ما و حقیقت را بهتر می‌دانی.
خود تو بفرستاده ای ای مؤتمن
وآنگه از تفصیل آن پرسی ز من
هوش مصنوعی: تو خود نماینده‌ای و به‌خود فرستاده‌ای، پس اکنون درباره جزئیات آن از من بپرس.
شخصی آورد این طبق بر در همه
گفت حیدر داده بهر فاطمه
هوش مصنوعی: شخصی ظرف یا طبقی را آورد و همه گفتند که این هدیه‌ای است از حضرت علی برای فاطمه.
گفت، آری باشد از محبوب من
داده از باغی که بد منسوب من
هوش مصنوعی: او گفت: بله، این هدیه‌ای است از طرف محبوب من که از باغی آمده که به من مربوط است.
این عمل گر بینی از چشم شهود
جز ز حیدر(ع) ناید از کس در وجود
هوش مصنوعی: اگر این عمل را با چشم بصیرت ببینی، تنها از حیدر (علی بن ابی‌طالب) است که در وجود هیچ‌کس دیگری مشاهده نمی‌شود.
من بسی در علم اخلاقم دقیق
گشته ام غواص این بحر عمیق
هوش مصنوعی: من بارها در علم اخلاق مطالعه و دقت کرده‌ام، مانند غواصی که در عمق این دریای وسیع جستجو می‌کند.
دانم آن وصفی که ممتاز است و خاص
بر که دارد در مراتب اختصاص
هوش مصنوعی: می‌دانم که توصیفی وجود دارد که به آدمی خاص و منحصر به فرد تعلق دارد و او را در سطوح ویژه‌اش متمایز می‌کند.
جود کردن با شروط، افسانه است
آن کند کز غیر حق بیگانه است
هوش مصنوعی: بخشندگی همراه با شرط و شروط، فقط یک داستان خیالی است؛ زیرا واقعی نمی‌تواند باشد و از حقیقت جداست.
آن کند که جان به پیشش خاک بود
جانی آن کو برتر از افلاک بود
هوش مصنوعی: این شخص، که جانش در برابر او همچون خاک است، عظمتی دارد که فراتر از آسمان‌هاست.
خواند زآن حق بهر خویش او را خلیل
چون بد اندر راه مهر حق دلیل
هوش مصنوعی: او برای خود از حق، همچون خلیل(ابراهیم) می‌خواند، چون در مسیر محبت حق، دلیل و نشانه‌ای برای خود می‌آورد.
« در شرایط جود »
هوش مصنوعی: در شرایط فعلی، ما با واقعیت‌هایی روبرو هستیم که نیازمند توجه و اقدام فوری هستند. باید با دقت و درایت به مسائل روزمره نگاه کنیم و راه‌حل‌های مؤثری برای مشکلات موجود پیدا کنیم. این وضعیت می‌تواند فرصتی باشد برای تغییرات مثبت و بهبود وضعیت کنونی.
با تو گویم شرطهای جود را
تا بیابی گوهر مقصود را
هوش مصنوعی: به تو می‌گویم قوانین و ویژگی‌های سخاوتمندی را، تا بتوانی به هدف واقعی و ارزشمند خود دست یابی.
شرط اول آنکه معطی در ضمیر
خویش را کمتر شمارد از فقیر
هوش مصنوعی: اولین شرط این است که بخشنده در دل خود، ارزشی کمتر از فرد نیازمند برای خود قائل شود.
شرط دیگر آنکه پاداش عطاء
نه عوض خواهد ، نه خدمت ، نه دعاء
هوش مصنوعی: شرط دیگر این است که پاداش بخشش، نه جبران مالی خواهد بود و نه خدمت یا دعا.
شرط دیگر کآن عطاء داند کمش
گرچه بدهد گنجهای عالمش
هوش مصنوعی: شرط دیگری که وجود دارد این است که کسی که عطا می‌کند باید بداند که این بخشش چقدر ارزش دارد، حتی اگر او گنج‌های دنیا را نیز بدهد.
شرط دیگر کش نماند آن به یاد
از نظر سازد فراموش آنچه داد
هوش مصنوعی: شرط دیگری باقی نمانده که آنچه را به یاد دارم فراموش کنم، و آنچه دادم، فراموش شود.
شرط دیگر آنکه صد بار ار دهد
زآن نخواهد منّتی بر وی نهد
هوش مصنوعی: شرط دیگر این است که حتی اگر کسی صد بار هم به او کمک کند، هرگز از او توقع پیروز شدن یا ادعای لطف نداشته باشد.
بل نخواهد تا شود معروف او
یا به پاداش عطاء موصوف او
هوش مصنوعی: او نمی‌خواهد که مشهور شود یا به خاطر بخشش‌هایش شناخته گردد.
شرط دیگر که نخواهد زآن عمل
دشمنی بر مهر دل گردد بدل
هوش مصنوعی: شرط دیگری که اگر از این عمل، دشمنی بر دل مهرآمیز فردی نباشد، تغییر خواهد کرد.
شرط دیگر آنکه وقت محنتی
زو نخواهد با تمکّن نصرتی
هوش مصنوعی: یکی دیگر از شروط این است که در زمان سختی و مشکلات، از توانایی کمک و نصرتی که داری، بهره نمی‌گیری.
شرط دیگر آنکه بشناسد ز حق
آن کرم را نی ز خود بر مستحق
هوش مصنوعی: شرط دیگر این است که او باید آن کرم و فضیلت را از حق بشناسد و نه اینکه آن را از خود تقدیر کند برای شایسته‌ها.
غیر از اینها شرطها باشد به کار
گر نویسم بگذرد از اختصار
هوش مصنوعی: به جز این موارد، شرایط دیگری نیز وجود دارد که برای کارگر نوشته می‌شود و باید کوتاه و مختصر باشد.
این چنین جودی نه کار هر کس است
آن کند کش کم دو کون از یک خس است
هوش مصنوعی: این کار دشواری است که هر کسی نمی‌تواند انجام دهد؛ او کسی است که می‌تواند از دو جهان، یک چیز را به وجود آورد.
آن کند کانداخت چون دشمن خدو
بر رخش یکجا گذشت از قتل او
هوش مصنوعی: این بیت بیان‌گر این است که کسی که به بهانه‌ یک دشمن، دیگران را در یک نقطه مشغول می‌کند، به سادگی می‌تواند از عواقب کار خود جان سالم به در ببرد. در واقع، در مواقعی که انسان‌ها به خاطر دشمنان خود غافل می‌شوند، ممکن است دچار آسیب‌هایی هم شوند.
چون به جنبش دید از خود خشم را
دوخت از قتل مبارز چشم را
هوش مصنوعی: زمانی که متوجه شد به خاطر خشمش در حال کار زشت و کشنده‌ای است، نگاهش را از مبارزه گرفت و خود را از آن وضعیت کنار کشید.
« مقاتلۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمرو بن عبدود »
هوش مصنوعی: مبارزه امام علی (ع) با عمرو بن عبدود یکی از رویدادهای مهم تاریخی است. این نبرد به عنوان نمایشی از شجاعت و شایستگی امام علی (ع) شناخته می‌شود و نشان‌دهنده ویژگی‌های بی‌نظیر او در میدان جنگ است. عمرو بن عبدود یکی از جنگجویان بسیار توانا و معروف زمان خود بود و این رویارویی به یکی از لحظات سرنوشت‌ساز در تاریخ اسلام تبدیل شد. این نبرد نه تنها به پیروزی علی (ع) انجامید بلکه تأثیر زیادی بر روحیه مسلمانان گذاشت و به ارتقای مقام و جایگاه ایشان کمک کرد.
گفت عمرو عبدود با وی که دوست
با ابی طالب بدم چون لحم و پوست
هوش مصنوعی: عمرو عبدود به او گفت که من با ابی‌طالب دوستی دارم مانند لحم و پوست که همیشه به هم چسبیده‌اند.
می نخواهم با تو آیم در نبرد
رو تو گو کآید دگر گر هست مرد
هوش مصنوعی: من نمی‌خواهم با تو به جنگ بروم، تو بگو آیا کسی دیگر هم هست که بتواند مقابل من بایستد؟
گفت پاس مهر حق واجب تر است
یار او شو گر که مهرت رهبر است
هوش مصنوعی: یعنی باید محبت و پاسداری از حق را مهم‌تر از هر چیز دیگری بدانیم و اگر کسی حق را رهبری می‌کند و ما به محبت او نیاز داریم، باید به او نزدیک شویم و یار او باشیم.
ور نه من بر پاس مهر ذوالجلال
با تو خواهم کرد در میدان قتال
هوش مصنوعی: اگر نه، من در میدان جنگ با تو به خاطر محبت و بزرگی خداوند مبارزه خواهم کرد.
جان من پروردة احسان اوست
میکُشم آن را که با یارم عدوست
هوش مصنوعی: جان من به خاطر لطف و محبت او رشد کرده است، و کسی را که با عزیزم دشمنی کند، می‌کشم.
من نی ام فرزند کس، نسل حقم
از تعیّن های خلقی مطلقم
هوش مصنوعی: من مانند نی هستم که فرزند کسی نیستم و نسل من از حقیقت است. به عبارتی، من موجودی هستم که از محدودیت‌های دنیای مادی فراتر رفته‌ام.
هم تو را الله کُشم نی بر غرض
نیست چشمم بر ثوابی یا عوض
هوش مصنوعی: من نه به خاطر هدفی خاص تو را می‌کشم، بلکه چشمم به پاداش یا جبران نیست.
حق تعالی داده پیش از خلقتم
آنچه باید از عطا ء و نعمتم
هوش مصنوعی: خداوند پیش از آفرینش انسان، تمام نعمت‌ها و بخشش‌هایی را که نیاز دارد به او عطا کرده است.
می نخواهم بیش از آن کو داده است
بهر من هر دولتی آماده است
هوش مصنوعی: من بیشتر از آنچه که به من داده شده نمی‌خواهم؛ هر فرصتی که نیاز داشته باشم برایم فراهم است.
تو درا از باب دولت خواهی ام
تا بری صد ملک و گنج از شاهیام
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به تو از نعمت‌های زندگی بگویم، تو را از دروازهٔ قدرت و ثروت خواهی دید که می‌توانی با آن صد ملک و گنج از پادشاه بدست آوری.
اندر آ، کت در دو کون افضل کنم
جاودانت، فارِس یل یل کنم
هوش مصنوعی: بیا، تا در دو دنیا جایت را جاودانه کنم و تو را چون یک قهرمان و شجاع بزرگ بشناسم.
نامهای عاریت بیهوده است
نام آن دارد که احمد دوده است
هوش مصنوعی: نام‌های قرضی و بی‌مورد ارزش ندارند؛ تنها نامی که ارزشمند است، نام احمداست که به نسل پاک و بزرگ او اشاره دارد.
اندر آ، تا بنگری میدان ما
فارِس آیی در صف جولان ما
هوش مصنوعی: بیا و ببین که در کجای میدان ما قرار داری، مانند یک سوارکار ماهر در صف هنرنمایی ما.
فرّ احمد(ص) بنگری، ذی فرّ شوی
سر به پای او نهی ، سرور شوی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و نور و عظمت پیامبر (ص) را ببینی، چنان مجذوب او می‌شوی که تمام وجودت را به او تسلیم می‌کنی و در این حال، خوشبخت و سعادتمند می‌گردی.
کُشت و نزد مصطفی(ص) برد او سرش
سوی دشت افکند کوه پیکرش
هوش مصنوعی: او را کشتند و سپس سرش را به نزد پیامبر بردند و پیکرش را به سوی دشت انداختند.
گفت این افزون بود در راه دین
از ثواب اولین و آخرین
هوش مصنوعی: این کار به نظر او در راه دین بیش از ثواب کسانی است که در آغاز و پایان زمان بوده‌اند.
آنکه خود داد آنچه بودش در حساب
گو مر او را چیست حاجت بر ثواب
هوش مصنوعی: کسی که خود آنچه را داشت به حساب آورد، دیگر نیازی به پاداش ندارد.
جای احمد (ص) خفت و تن تقدیم کرد
سر بدش در سجدهگه تسلیم کرد
هوش مصنوعی: حضرت احمد (ص) در برابر خداوند، با تواضع و فروتنی تمام خود را تقدیم کرد و سر خود را در سجده به نشانه تسلیم گذاشت.
دل به دلبر داد و جان بر جان نواز
گشت اندر عشق جانان پاکباز
هوش مصنوعی: دل به محبوب سپرده شد و جان را به کسی که مهربان است هدیه کرد، در عشق معشوق، فرد پاکباز و فداکار شد.
بد خلافت حق او و اولاد او
هِشت بر یاران ، گذشت از یاد او
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خلافت و رهبری حق، همواره متعلق به او و نسل او است و آنچه که بر یاران او گذشته، از یادشان رفته است.
گفت حق ، خواهم عیالت را اسیر
داد و گفت از توست این نی از فقیر
هوش مصنوعی: حق گفت: خواهم عیالت را در اسارت بگذارم و همچنین گفت: این کار از توست، نه از فقیر.
گفت از حبّ خلایق باش دور
زآنکه در حبّ تو بس باشم غیور
هوش مصنوعی: دوست داری از محبت مردم دوری کنی، زیرا من در عشق تو آنقدر غیرت دارم که نمی‌توانم به سمت دیگران بروم.
گفت دورم، جز تو کس را دوستدار
مینخواهم، رستم از اغیار و یار
هوش مصنوعی: گفت که دور از همه هستم و جز تو هیچ کس را دوست ندارم، نه رستم و نه دیگران.
زآن بد او را دشمن افزون ، دوست کم
تا بماند سِرّ وحدت مکتتم
هوش مصنوعی: به خاطر بدی او، دشمنانش بیشتر شده‌اند و دوستانش کمتر. این وضعیت باعث می‌شود که راز اتحاد و یکپارچگی‌اش محفوظ بماند.
لعل شاهی درخور تاج شه است
نی سزای هر گدای ابله است
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که انگشتر یا جواهری خاص که مخصوص پادشاه یا مقام بلندمرتبه‌ای است، نباید به کسی که فاقد درک و شناخت لازم است، داده شود. به عبارت دیگر، ارزش و زیبایی چیزهای بزرگ و باارزش، نیازمند هم‌ردیفی با افراد شایسته و достой است و نباید به افراد نادان یا بی‌خبر از مقام و منزلت داده شود.
عشق را باید ز جان بگذشته ای
روی دل از هر دو عالم گشته ای
هوش مصنوعی: عشق حقیقی نیاز دارد که انسان تمام وجودش را فدای آن کند و دلبستگی‌اش به جهان مادی را رها کند.
رند قلاش قلندر پیشه ای
با قلندر پیشگان هم ریشه ای
هوش مصنوعی: یک فرد آزاداندیش و زندگی‌گذر، با کسانی که مانند او هستند و زندگی مشابهی دارند، در ارتباط و هم‌نشینی است.
یار حیدر کی شود هر کودنی
کو یکی حیدر دلی، حیدر تنی
هوش مصنوعی: هر کسی که دل شجاع و جسارتی مانند حیدر (علی) دارد، نمی‌تواند به سادگی به عنوان دوست او شناخته شود. تنها کسی که از ویژگی‌های حیدر برخوردار باشد، شایسته دوستی اوست.
آنکه او را در ارادت بنده شد
فانی حق گشت و بر حق زنده شد
هوش مصنوعی: کسی که در محبت و ارادت خود به حق، تسلیم و فانی شود، حقیقتاً به وجود حقیقی دست یافته و در عالم حقیقت زنده می‌گردد.
حبّ او این نیست تا هر ناکسی
ضمّ کند با حبّ هر خار و خسی
هوش مصنوعی: عشق او به راحتی با محبت هر شخص بی‌ارزش و کم‌مقدار ترکیب نمی‌شود.
حبّ دنیا تا نپردازی ز دل
نیست راهت بر ولای معتدل
هوش مصنوعی: عشق به دنیا تا زمانی که از دل پاک نشود، راهی برای رسیدن به مسیر درست و معتدل نخواهی داشت.
حبّ حیدر (ع) شرط مقصود و ره است
شرح و متن لا اله الاّ الله است
هوش مصنوعی: عشق به حضرت علی (ع) شرط لازم برای رسیدن به هدف و مسیر درست است و توصیف و مفهوم «لا اله الا الله» به این عشق وابسته است.
گوش کن من کنت مولا از رسول
این بود توحید محض اندر اصول
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن! پیامبر خدا فرمود: هر که من ولی او هستم، علی ولی اوست. این جمله بر پایه توحید در اصول دین است.
پیروی کن کیش ابراهیم را
جویی از توحید اگر تعلیم را
هوش مصنوعی: از مکتب ابراهیم پیروی کن، اگر به دنبال یادگیری توحید هستی.
حق تعالی برگرفت او را به دوست
هر که حق یار است مولای تو اوست
هوش مصنوعی: خداوند او را به عنوان دوست برگزید و هر کس که حق را یاری کند، مولای تو همان است.
گفت پیغمبر مرا تا دوست کیست
دوست آن کو با ولیّ حق علی است
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که دوست واقعی کیست؛ دوستی که با ولیّ حق، علی، همراه باشد.
با پیمبر هر که نبود دوست او
مشرک و بیگانه از حق، اوست او
هوش مصنوعی: هر کسی که با پیامبر دوستی نداشته باشد، به نوعی در مسیر نادرست قرار گرفته و از حقیقت دور است.
من نگویم ترک کن شیخین را
لیک بگذار احول ی مر عین را
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که شیخین را رها کن، ولی بگذار احول به چشمانت نگاه کند.
هر که بشناسد به نورانیّتش
بیند آن وحدت عیان از کثرتش
هوش مصنوعی: هر کسی که به نورانیت یک موجود پی ببرد، می‌تواند وحدت آن را در میان کثرت‌ها به وضوح مشاهده کند.
وحدت اندر کثرت آمد مختفی
شرح آن را مو به مو جو از صفی
هوش مصنوعی: در میان چیزهای متنوع و متعدد، وحدت پنهان است. برای درک دقیق این وحدت، باید به دقت و با جزئیات بیشتری تحقیق کنیم.
کثرت و وحدت دو وصف از ذات اوست
هر یکی در جای خود مرآت اوست
هوش مصنوعی: کثرت و وحدت، هر کدام ویژگی‌هایی از ذات خداوند هستند و هر یک به نوبه خود نمایانگر او به شمار می‌روند.
هست از حق آنچه در ارض و سماست
کو به هر چیزی محیط از ماسواست
هوش مصنوعی: هرچه در زمین و آسمان وجود دارد، به حقیقت از خداوند است و او به هر چیزی که غیر از خودش باشد، احاطه دارد.
نیست محتاج او به افعال عباد
تا کس آرد سرکشی یا انقیاد
هوش مصنوعی: او به اعمال بندگان نیازی ندارد، بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند با سرکشی یا اطاعت خود او را تحت تأثیر قرار دهد.
از تو میجویند فتوا مردمان
در زنان یعنی ز میراث زنان
هوش مصنوعی: مردم درباره حقوق و ارث زنان از تو نظر و راهنمایی می‌گیرند.
کز چه نصف ارث باشد بالعیان
حق دختر یا که حق خواهران
هوش مصنوعی: چرا باید سهم ارث دختر به وضوح نصف باشد، یا سهم خواهران چه دلیلی دارد که کاهش یابد؟
گو به ایشان داده حق فتوا چنین
در کتاب خود به توضیح متین
هوش مصنوعی: به آن‌ها بگو که در کتاب خود، توضیحی قاطع درباره فتوا داده شده است.
آنچه در میراث ایتام نساست
گرچه صاحب مال او یا بینواست
هوش مصنوعی: آنچه که در ارث یتیمان نگهداری نشده است، حتی اگر صاحب مال آن یتیم فردی ثروتمند باشد یا بی‌پول، به حال خود باقی می‌ماند.
آن زنانی که شما ندهید باز
آنچه فرض است از خداشان ز امتیاز
هوش مصنوعی: زنان زمانی که از شما حقوق و جایگاه مناسبشان را دریافت نکنند، از نظر خداوند به امتیاز ویژه‌ای دست نخواهند یافت.
بر نکاح آن زنان رغبت برید
تا که اموال ضعیفان را خورید
هوش مصنوعی: بهتر است با آن زنان ازدواج کنید تا از اموال نیازمندان بهره‌برداری کنید.
لاجرم منع نکاح دیگران
میکنید از طمع مال آن زنان
هوش مصنوعی: پس طبیعی است که به خاطر میل به ثروت آن زنان، شما مانع ازدواج دیگران می‌شوید.
بود اندر جاهلیّت رسم این
که یتیم ار دختری بد دلنشین
هوش مصنوعی: در دوران جاهلیت، این سنت وجود داشت که اگر یتیمی دختری زیبا داشت، به او بی‌اعتنایی می‌کردند.
آن ولیّ آوردی او را در نکاح
تا خورد مالش به صد گون افتضاح
هوش مصنوعی: او را به همسری گرفتند تا ثروتش به انواع مختلف مورد سوءاستفاده قرار گیرد و در نتیجه، آبرویش برود.
ور نبودش حسن مانع بد ولیّ
از نکاحش تا به مرگ از بددلی
هوش مصنوعی: اگر او حسن و زیبایی نداشته باشد، مانع از ازدواج او با ولی (غیر از خود) تا مرگ، تنها به خاطر بددلی است.
تا برد مالش مبادا دیگری
بسته پر بد در سرای ابتری
هوش مصنوعی: مراقب باشید که مبادا دیگری مال شما را بردارد و برود، چون این کار به شما آسیب می‌زند.
تَرْغَبونَ أن تَنکِحوهنَّ از آن
حق به قبح این عمل سازد بیان
هوش مصنوعی: شما میل دارید که با آن زنان ازدواج کنید، اما این عمل زشت و ناپسند است.
هست اندرو قُل لَا تَؤْتُو نَهنَّ
تا به آخر دانی ار چندین سخن
هوش مصنوعی: در آنجا بگوید که به او دستور ندهید، تا زمانی که بفهمید در گفتار او چه اندازه از حقیقت وجود دارد.
اول آنکه بر زنان میراث بود
منع اندر جاهلیّت از جحود
هوش مصنوعی: در ابتدا باید گفت که در دوران جاهلیت، زنان از حق ارث محروم بودند و این موضوع به دلیل نادیده گرفتن مقام آن‌ها به وجود آمده بود.
دویم آنکه می ندادندی صداق
زوجه را از جاهلی بالاتفاق
هوش مصنوعی: در گذشته، به خاطر نادانی، به طور مشترک و بدون هیچ تردیدی، مهریه همسران را پرداخت نمی‌کردند.
سیّم آنکه دختران را از رجال
باز می ماندند بهر طمع مال
هوش مصنوعی: دختران از مردان دور می‌ماندند به خاطر حریص بودن به مال و ثروت.
حق تعالی نهی ایشان زآن سرشت
میکند زین آیه کآن عیب است و زشت
هوش مصنوعی: خداوند متعال به واسطهٔ این آیه به آنها می‌گوید که از آن ویژگی‌ها و صفات زشت خودداری کنند، زیرا آن عیوب ناپسند و زشت هستند.
وآن ضعیفان یعنی ایتام نساء
یا ز فرزندان خُرد از اقرباء
هوش مصنوعی: این دو گروه شامل یتیم‌ها و فرزندان کوچک از خاندان‌های نزدیک هستند.
که نمی دادندشان میراث هیچ
این نماید بس قبیح اندر بسیج
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوع ندادن ارث به گروهی اشاره شده است، که این عمل در میان جمعیت، از نظر اخلاقی و اجتماعی بسیار ناپسند و زشت محسوب می‌شود.
ایستادن واجب آمد بر شما
با عدالت بهر ایتام نساء
هوش مصنوعی: ایستادن و برقراری عدالت، به خصوص برای یتیمان و زنان، بر شما واجب و لازم است.
در مهم مهر و در میراثشان
رفع ظلم از رسم نو احداثشان
هوش مصنوعی: در جشن بزرگ مهر، حقوق و میراثشان باید بازگردانده شود و ظلم‌ها از نو ساخته شده برطرف گردد.
بر یتیمان آنچه از نیکی کنید
حق بر آن داناست بی گفت و شنید
هوش مصنوعی: هر نوع خوبی که به یتیمان می‌کنید، بدانید که حق آن بر گردن شماست و نیازی به گفتن و توضیح نیست.
ور زنی ترسد که اندر بسترش
سر زند باز از کراهت شوهرش
هوش مصنوعی: اگر زن از اینکه شوهری بالای سرش باشد بترسد، همچنان به خاطر تنفر شوهرش از او ناراحت خواهد شد.
وز قرینه یابد او را بی وثوق
یا که معرض از پی منع حقوق
هوش مصنوعی: از روی نشانه‌ها او را شناسایی می‌کند؛ یا اینکه به خاطر نداشتن اعتماد، در پی جلوگیری از حق و حقوق است.
پس گناهی نیست در اصلاح اگر
واگذارند از حقوق یکدگر
هوش مصنوعی: اگر کسی از حقوق دیگری بگذرد و به اصلاح امور بپردازد، گناهی در این کار وجود ندارد.
زن ببخشد چیزی از مهرش به او
بگذرد وز نوبتش بی گفتگو
هوش مصنوعی: زن، چیزی از محبتش را به او عطا می‌کند، و بدون هیچ چانه‌زنی، نوبت او نیز خواهد رسید.
مرد هم دارد حقوق زن نگاه
هم جداش از خود نسازد ز انتباه
هوش مصنوعی: مرد باید حقوق زن را محترم بشمارد و نباید او را از خود جدا ببیند.
صلح باشد بهتر از جنگ و طلاق
همچنین بِه اتفاق از افتراق
هوش مصنوعی: بهتر است که صلح بر جنگ و جدایی اولویت داشته باشد، زیرا توافق و همبستگی ارزش بیشتری دارد تا جدا شدن و تفرقه.
نفس ها بر بخل حاضر گشته اند
گوییا بر حقد و بخل آغشته اند
هوش مصنوعی: انگار که نفس‌ها تحت تاثیر حسد و منیت قرار گرفته‌اند و به سمت خودخواهی و خساست تمایل پیدا کرده‌اند.
زن کند بر مرد ضنّت گر که او
با زن دیگر شود هم وصل جو
هوش مصنوعی: زنی که به شوهرش مشکوک است، اگر فکر کند که او ممکن است با زن دیگری ارتباط برقرار کند، نسبت به او احساس خطر و نگرانی خواهد کرد.
مرد هم خسّت کند زو در معاش
آن چنان کو کرد ضنّت در فراش
هوش مصنوعی: مرد به قدری در هزینه کردن خسیس است که همانطور که در خواب به فکر پول است، در معاشرت نیز همانطور عمل می‌کند.
حقد و بخل اندر نهاد مرد و زن
هست مدغم همچو رگها در بدن
هوش مصنوعی: کینه و حسادت در وجود مرد و زن به طور عمیق وجود دارد، مانند رگ‌هایی که در بدن به هم پیوسته‌اند.
بس بود مشکل که آن خوی سگش
رفع گردد تا بجنبد یک رگش
هوش مصنوعی: مشکل این است که تا آن خوی سگش برطرف شود، حتی یک رگ او نیز تکان نمی‌خورد.
خوبی و پرهیز اگر گیرید پیش
وز نشوز اعراض بهر پاس کیش
هوش مصنوعی: اگر به خوبی و پرهیزکاری روی بیاوری و از بدی‌ها دوری کنی، می‌توانی به حفظ و پاسداری از دین و ایمان خود بپردازی.
پس خدا بر کارتان باشد خبیر
اندر احسان و خصومت ناگزیر
هوش مصنوعی: پس خداوند در کارهای شما نظارت دارد و همواره در کارهای خوب و در موقعیت‌های خصمانه به شما کمک خواهد کرد.
ور که نتوانید عدل و استوا
در میان آرید مابین نسا
هوش مصنوعی: اگر نمی‌توانید عدالت و توازن را در بین مردم برقرار کنید، بهتر است که در میان آن‌ها نباشید.
ور حریصید اندر آن یعنی مصر
تا نمایید استواء در خیر و برّ
هوش مصنوعی: اگر در پی به دست آوردن و طلب کردن هستید، بهتر است در مصر تلاش کنید، تا به وضعیت متعادلی در خیر و نیکی برسید.
جز تساوی بینشان منظور نیست
وین شما را در عمل مقدور نیست
هوش مصنوعی: تنها هدف آنها برقراری تساوی میان آنهاست و این کار برای شما امکان‌پذیر نیست.
مصطفی(ص) ز اصلاح نسوان عذر داشت
بر خدا اصلاحشان را می گذاشت
هوش مصنوعی: پیامبر(ص) از اصلاح زنان عذر می‌آورد و کار اصلاح آن‌ها را به خدا واگذار می‌کرد.
کاین قدر باشد ز من باقی ز توست
کز تو هر اشکسته ای گردد درست
هوش مصنوعی: هر چه از من باقی مانده است، به خاطر توست، زیرا هر نقص و کمبودی که در من وجود دارد، با کمک تو به کمال می‌رسد.
میل پس نارید اندر اجتماع
میل دل یعنی به ترک مستطاع
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تمایلات و خواسته‌ها را نمی‌توان در جمع و اجتماع برآورده کرد. در واقع، آرزوهای قلبی انسان نیازمند ترک برخی از امکانات و محدودیت‌هاست تا به تحقق برسد.
میلتان باشد به نصف و اعتدال
گرچه بس مشکل بود در احتمال
هوش مصنوعی: خواسته‌تان این است که به میانه‌روی و تعادل برسید، هرچند که این کار بسیار دشوار است.
مشکل است اعنی که فعل معتدل
در عیان آید به وفق میل دل
هوش مصنوعی: پیدا کردن چیزی که به طور طبیعی و بدون مشکل با خواسته‌های دل انسان هماهنگ شود، کار دشواری است.
گفت زآن بِه نیّتی کز مؤمن است
از عمل کآن ممکن، این لایمکن است
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که از نیّت و هدفی که با ایمان و درستکاری همراه است، بهتر از هر عملی است که ممکن است انجام شود. در واقع، نیّت خوب و مخلصانه از عمل‌هایی که قابل انجام هستند، ارزشمندتر است.
آن تو را مقدور و این مقدور نیست
باشد ار مقدور بهتر دور نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای تو ممکن است، شاید برای دیگران امکان‌پذیر نباشد. اگر آنچه که برای تو ممکن است، بهتر از آن چیزی باشد که در دسترس دیگران است، پس بهتر است از آن دوری کنی.
بین نسوان نیّتت بر نصفت است
در عمل آوردن آن را محنت است
هوش مصنوعی: میان زنان، هدف تو برابری است، اما در اجرایی کردن این هدف با دشواری‌هایی مواجه هستی.
میل دل پس گفت بر یک رو مکن
ترک احسان از زن بدخو مکن
هوش مصنوعی: میل دل به تو می‌گوید که بر یک روی خود نچرخ و از کمک به زن بدخلق دست نکش.
آنکه باشد در تمتع نیک تر
میل دل بر وی مکن نزدیکتر
هوش مصنوعی: اگر کسی در لذت و بهره‌مندی بهتری دارد، به دل خود نزدیک‌تر از او میل نداشته باش.
پس گذارید آن زن مرغوب را
چون معلق اندر احسان و جزا
هوش مصنوعی: پس بگذارید آن زن ارزشمند را مانند چیزی معلق در فضایی از نیکی و پاداش نگه دارید.
مر معلق کیست در موضوع ما
آنکه نه بیوه است و نی مطبوع ما
هوش مصنوعی: این فردی که در موضوع ما صحبت می‌کند، نه تنها بیوه نیست، بلکه به هیچ عنوان هم مطابق میل و خواسته ما نیست.
در حدیث آمد که باشد بهر مرد
گر دو زن پس بر یکی زآن میل کرد
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که مرد می‌تواند دو همسر داشته باشد، اما اگر به یکی از آن‌ها بیشتر تمایل پیدا کند، باید به او توجه بیشتری کند.
در قیامت کرده باشد از غلو
نیمۀ تن میل سوی پشت او
هوش مصنوعی: در روز قیامت، ممکن است نیمه‌ای از بدن انسان به سمت پشت او متمایل شود و این به نوعی تاکید بر گناه یا اعمال نادرست او در زندگی است.
ور به اصلاح آورید از انتباه
آنچه کردید از حقوق زن تباه
هوش مصنوعی: اگر شما از خطاهای گذشته‌تان در مورد حقوق زنان آگاه شوید و آن‌ها را اصلاح کنید، می‌توانید به بهبود وضعیت کمک کنید.
هم بپرهیزید از امثال آن
یعنی از ابطال حقّ آن زنان
هوش مصنوعی: از موارد مشابه این یعنی از نادیده گرفتن حق آن زنان دوری کنید.
پس خدا بر ماضی آمرزنده است
مهربان هم در عطاء بر بنده است
هوش مصنوعی: خداوند همواره گذشته را می‌آمرزد و همچنین در بخشش به بندگانش بسیار مهربان است.
مردی ار او راست یک زن در طلب
هست یک شب حق او از چار شب
هوش مصنوعی: مردی که راست و درستکار باشد، اگر زنی به دنبال او باشد، یک شب او ارزش بیشتری از چهار شب دیگر دارد.
همچنین تا چار زن گر دارد او
نیستش زاید شبی بی گفتگو
هوش مصنوعی: اگر او چهار همسر داشته باشد، بدون شک او در شب نمی‌تواند بدون گفتگو با آنها باشد.
مصطفی(ص) را بود نُه زن در وثاق
بود هر شب با یکی بالاتفاق
هوش مصنوعی: مصطفی(ص) نه همسر داشت و هر شب به نوبت با یکی از آنها می‌گذرانید.
گشت چون بیمار می بردند باز
بسترش هر شب به جایی ز امتیاز
هوش مصنوعی: زمانی که بیمار را به بسترش منتقل می‌کردند، هر شب او را به مکانی خاص می‌بردند که چشمگیر و ممتاز بود.
تا از او خوشنود باشند آن همه
بر کسی ناید جفاء و مظلمه
هوش مصنوعی: برای اینکه همه از او راضی و خرسند باشند، هیچ ظلم و بی‌عدالتی بر کسی روا نخواهد شد.
در یکی روز از معاذ بن جبل
شد دو زن فوت از وباء اندر محل
هوش مصنوعی: روزی معاذ بن جبل خبر داد که در محل، دو زن به دلیل بیماری واگیر فوت کردند.
قرعه زد در دفن و کفن آن نیکنام
تا مقدم دارد از ایشان کدام
هوش مصنوعی: در مراسم دفن و کفن کسی که خوب و نیک‌نام است، قرعه‌ای زده شد تا مشخص کنند کدام یک از آنها مقدم است.
هر یک از زوجین گشتند ار جدا
از ره ترک مواسات و ولا
هوش مصنوعی: هر یک از دو نفر که با هم بیگانه شوند و ارتباط محبت‌آمیز و همکاری را قطع کنند، در واقع از مسیر دوستی و همبستگی خارج شده‌اند.
از رفیق و صاحب خود در مجاز
حق نماید هر یکی را بی نیاز
هوش مصنوعی: هر کس که با دوست و صاحب خود باشد، باید طوری باشد که از آن‌ها بی‌نیاز باشد و به اعتبار خود، حق آن‌ها را بشناسد.
از فراوانی فضل و جود خویش
یا به دل از بهرشان آرد به پیش
هوش مصنوعی: از کمیابی نعمت و بخشش خود، یا از دل، برای آنان چیزی به پیش می‌آورد.
میرساند رزقشان بر وفق حال
کو بود بر بندگان واسع مجال
هوش مصنوعی: خداوند به بندگانش روزی می‌دهد و این روزی را بر اساس نیاز و شرایط آن‌ها تنظیم می‌کند.
حکمتش سازد وسایل بهر خلق
وز رهی محکم دهد روزی و حلق
هوش مصنوعی: خداوند بر اساس حکمت خود، امکاناتی برای مردم فراهم می‌کند و از طریق راه‌های استوار روزی آنها را می‌رساند و به زندگی‌شان سامان می‌دهد.
باشد از وی هر چه در ارض و سماست
میرساند بهر هر کس هر چه خواست
هوش مصنوعی: از او هر چیزی که در زمین و آسمان وجود دارد به هر کسی که بخواهد می‌رساند.
ما وصیّت کرده ایم اندر خطاب
بر شما سابق تر از اهل کتاب
هوش مصنوعی: ما پیش از اهل کتاب به شما توصیه کرده‌ایم.
هم وصیّت مینمایم بر شما
تا بپرهیزید از شرک و هوی
هوش مصنوعی: من به شما وصیت می‌کنم که از شرک و پیروی از هوس‌ها بپرهیزید.
ور به ترک امر حق کافر شوید
سوی فرمان الهی نگروید
هوش مصنوعی: اگر به ترک دستورهای خدا ایمان نداشته باشید، هرگز به فرمان الهی توجه نکنید.
پس بود زو هر چه در ارض و سماست
هم غنی در ذات خویش از ماسوی است
هوش مصنوعی: پس از اوست که هرچه در زمین و آسمان وجود دارد. او در ذات خود غنی است و به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد.
نی ز کفر کس رسد بر وی زیان
هم نه نفع از شکر و حمد بندگان
هوش مصنوعی: هیچ کس نمی‌تواند به خدا آسیبی برساند، حتی اگر از کفر و بی‌اعتنایی صحبت کند؛ همچنین، شکرگزاری و ستایش بندگان نیز تأثیری بر او ندارد.
امر بر تقوی ز بذل رحمت است
نی که بر پرهیز خلقش حاجت است
هوش مصنوعی: فرمان به پرهیز و تقوا بر اساس رحمت الهی است و نه به خاطر نیاز به پرهیز مردم.
هست از طاعات خلق خود غنی
گر برد فرمان او کس ور که نی
هوش مصنوعی: خداوند از عبادت و طاعت بندگانش بی‌نیاز است؛ اگر کسی از او اطاعت کند، او را از رحمتش بهره‌مند می‌سازد، و اگر کسی اطاعت نکند، باز هم خداوند نیازی به او ندارد.
هم حمید اعنی ستوده است او به ذات
حمدش ار گویند ور نی ممکنات
هوش مصنوعی: حمید به معنای ستوده است و اگر کسی به ذات او حمد کند، ممکن است که در موجودات دیگر نیز دیده شود.