گنجور

۴۲- آیات ۱۲۳ تا ۱۲۹

وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّٰهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اَللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۱۲۳) إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاٰثَةِ آلاٰفٍ مِنَ اَلْمَلاٰئِکَةِ مُنْزَلِینَ (۱۲۴) بَلیٰ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هٰذٰا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلاٰفٍ مِنَ اَلْمَلاٰئِکَةِ مُسَوِّمِینَ (۱۲۵) وَ مٰا جَعَلَهُ اَللّٰهُ إِلاّٰ بُشْریٰ لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا اَلنَّصْرُ إِلاّٰ مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَکِیمِ (۱۲۶) لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خٰائِبِینَ (۱۲۷) لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظٰالِمُونَ (۱۲۸) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲۹)

و بتحقیق یاری کرد شما را خدا در بدر و شما بودید ذلیلان پس بترسید از خدا باشد که شما شکر کنید (۱۲۳) هنگامی که می‌گفتی مر گروندگان را آیا کفایت نمی‌کند شما را که مدد کند شما را پروردگارتان بسه هزار از ملائکه فرو فرستادگان (۱۲۴) آری اگر صبر کنید و بپرهیزید و بیائید شما را از فوزشان امداد می‌کند شما را خدایتان به پنج هزار از ملائکه نشان‌کنندگان (۱۲۵) و نگردانید آن را خدا مگر بشارت برای شما و از برای آنکه مطمئن شود دلهاتان بآن و نیست نصرت مگر از نزد خدای غالب درست کردار (۱۲۶) تا قطع کند پاره‌ای را از آنان که کافر شدند یا نگونسار کند ایشان را پس برگردند نومیدان (۱۲۷) نیست مر ترا از امر چیزی یا در پذیرد از ایشان یا عذاب کند ایشان را پس بدرستی که ایشان ستمکارانند (۱۲۸) و مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است می‌آمرزد مر آن را که خواهد و عذاب می‌کند آن را که خواهد و خدا آمرزنده مهربانست (۱۲۹)

بر شما حق کرد یاری روز بدر
دادتان از بعد خواری جاه و قدر
پس بپرهیزید و شکر حق کنید
جان خود با شکر حق ملحق کنید
چونکه گویی مؤمنان را از شما
می نکرد آیا کفایت در غزا
آنکه فرماید مدد پروردگار
مر شما را از ملایک سه هزار
بل نمایید ار که صبر از جورشان
تا پدید آید نشان از فورشان
فور یعنی روی ایشان در غضب
می نمود آنسان که در تب ، بولهب
صبر از اعداء و پرهیز از خدا
گر کنید آن دم که آید بر شما
فورشان از حق رسد بهر مدد
خمس آلاف از ملایک در عدد
در اُحد یعنی که بعد از جنگ بدر
بیشتر گردد شما را شرح صدر
فرّ روحانی ز افلاک شهود
جمله بر ارض حواس آمد فرود

« در تحقیق تعداد ملائکه »

آخرین رتبه است چون ألف از عدد
در زیادی شد مثل در هر سند
گفت زآن حق خمس آلاف از ملک
می فرستم مر شما را بر کمک
تا حواس و قلب یابد فرّ روح
حق گشاید بر دل ابواب فتوح
بعد تکمیل موالید و حواس
گشت از اعداء مجاهد بی هراس
نفسِ دشمن، روز میدان قتال
می گریزد سر به زیر و خسته حال
جز ولیّ حق به میدان نبرد
کس نمانَد چون نشیند دود و گرد
عقل گوید نیست در این کارزار
مرد و تیغی جز علی (ع) و ذوالفقار
مرحبا ذاکر که جز حق هر چه بود
کُشت و بیرون کرد از ارض شهود
با پیمبر حیدر کرار ماند
حُسن ماند و عشق ماند و یار ماند
حُسن با عشق است در معنی یکی
دانی ار سرّ حقیقت اندکی
در حقیقت غیر یک حق هیچ نیست
جز وجود و بود مطلق هیچ نیست
مست گشتم رفت راه از دست باز
نامه را درپیچ ، کآمد دلنواز

« جذبه »

پیکش آمد داد مجنون را خبر
پیکش اینکه دل شود زیر و زبر
ذره ای برجا نمانَد امتیاز
تا حقیقت باز دانی از مجاز
هر دم از خود میشوم بیگانه تر
وز هوای طره اش دیوانه تر
تا چه جایی کو رسد مخمور و مست
خاصه کآید زلف مشکینش به دست
گوید آن حرفم که دل داند به گوش
رفته یا مانده است بنگر عقل و هوش
آنکه بودش صحبت از بدر و اُحد
من ندانم، گر تو دانی گو چه شد
یعنی ار دانی صفی را گو کجاست
ذرّه های هستی اش معدوم و لاست
گر تو او را میشناسی اندکی
گو حدیث از لعل خاموشش یکی
من یکی گفتم ز خود مُردم دو بار
باز گوید حرفی از من بر لب آر
یعنی از دل بردنم ناید به سیر
پیش لعلم دم به دم گوید بمیر
گو سخنها از لبم در مُردگی
زنده گردی بعد از این دلبردگی
پیش لعلم مردنت در واردات
هست هر نوبت حیات اندر حیات
من نمیرم ذات من پاینده است
مردة من بر حیاتم زنده است
آنچه می گفتی کنون گو از لبم
صبح شد لب بند ز اسرار شبم
سرّ شب گو باش اندر پرده باز
کن حقیقت را نهان اندر مجاز
گو حدیث از احمد (ص) و اصحاب عزم
وز علی(ع) و ذوالفقار و روز رزم
آن نبود الاّ بشارت از خدا
تا بیارامد از آن قلب شما
یعنی از کید عدو ایمن شوید
فارغ از اندیشۀ دشمن شوید
نیست یاری جز ز نزد کردگار
کوست غالب بر امور و راستکار
تا از ایشان بُرّد و سازد نگون
پاره ای را یعنی از کفار دون
باژگون کردند پس بی بهرگان
باژگون یعنی ز عقل و قلب و جان
نیست چیزی بر تو ز ایشان در حساب
گر بر آنها توبه خواهد یا عذاب
بر رسول اعنی که جز تبلیغ نیست
تا مطیع و عاصی از تبلیغ کیست
این گُره بر ترک فرمان جازمند
در حقوق خلق و خالق ضالمند
پس اگر در قتل و اَسر آیند فاش
تو ز قتل و اَسرشان غمگین مباش
هست از حق آنچه در ارض و سماست
بخشد و گیرد به جرم آن را که خواست
اوست بر خلقش غفور و مهربان
رحمتش سابق ز ایجاد جهان
لیک ترک جزء بر خیر کل است
نفی خار از بهر تنظیم گل است
گر که دندان کرمش افتد کندنی است
ور نه اعضاء را فراغ از درد نیست
سالم ار خواهی تمام اعضای تن
چاره کن دندان موذی را بکن
ور نه عاجز مانی از درد و الم
کرده ای بر جملۀ اعضاء ستم
این بود بر قتل کافر یک دلیل
مابقی را جمله می دان زین قبیل

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّٰهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اَللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۱۲۳) إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاٰثَةِ آلاٰفٍ مِنَ اَلْمَلاٰئِکَةِ مُنْزَلِینَ (۱۲۴) بَلیٰ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هٰذٰا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلاٰفٍ مِنَ اَلْمَلاٰئِکَةِ مُسَوِّمِینَ (۱۲۵) وَ مٰا جَعَلَهُ اَللّٰهُ إِلاّٰ بُشْریٰ لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا اَلنَّصْرُ إِلاّٰ مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَکِیمِ (۱۲۶) لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خٰائِبِینَ (۱۲۷) لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظٰالِمُونَ (۱۲۸) وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲۹)
هوش مصنوعی: خداوند در بدر به شما کمک کرد در حالی که شما ضعیف و ناتوان بودید. بنابراین تقوای الهی را پیشه کنید تا شکرگزار باشید. زمانی که به مؤمنان گفتید آیا کافی نیست که خداوند شما را با سه هزار فرشته‌ی فرود آمده یاری کند؟ بله، اگر صبر کنید و تقوای الهی داشته باشید و آن‌ها به شما یاری رسانند، خداوند شما را با پنج هزار فرشته‌ی مشخص که به جنگ می‌آیند، یاری می‌کند. این فقط بشارتی برای شماست تا دل‌های شما آرام گیرد و پیروزی تنها از جانب خداوند مقتدر و حکیم است. این کمک برای این است که بخشی از کافران را نابود کند یا آن‌ها را در هم شکند تا در نهایت ناامید شوند. شما هیچ اختیاری در این امر ندارید، نه اینکه بر آن‌ها توبه کند و نه اینکه آن‌ها را عذاب کند، زیرا آن‌ها خود ستمگرند. آنچه در آسمان‌ها و زمین است، برای خداست. او هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خداوند بخشنده و مهربان است.
و بتحقیق یاری کرد شما را خدا در بدر و شما بودید ذلیلان پس بترسید از خدا باشد که شما شکر کنید (۱۲۳) هنگامی که می‌گفتی مر گروندگان را آیا کفایت نمی‌کند شما را که مدد کند شما را پروردگارتان بسه هزار از ملائکه فرو فرستادگان (۱۲۴) آری اگر صبر کنید و بپرهیزید و بیائید شما را از فوزشان امداد می‌کند شما را خدایتان به پنج هزار از ملائکه نشان‌کنندگان (۱۲۵) و نگردانید آن را خدا مگر بشارت برای شما و از برای آنکه مطمئن شود دلهاتان بآن و نیست نصرت مگر از نزد خدای غالب درست کردار (۱۲۶) تا قطع کند پاره‌ای را از آنان که کافر شدند یا نگونسار کند ایشان را پس برگردند نومیدان (۱۲۷) نیست مر ترا از امر چیزی یا در پذیرد از ایشان یا عذاب کند ایشان را پس بدرستی که ایشان ستمکارانند (۱۲۸) و مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است می‌آمرزد مر آن را که خواهد و عذاب می‌کند آن را که خواهد و خدا آمرزنده مهربانست (۱۲۹)
هوش مصنوعی: خداوند در روز بدر به شما کمک کرد در حالی که شما در حالت ذلت بودید، پس از خدا بترسید تا شکرگزار باشید. وقتی به مؤمنان می‌گفتید آیا این کافی نیست که پروردگارتان با سه هزار فرشته به یاری شما بیاید؟ اگر صبر کنید و تقوا ورزید، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته یاری می‌کند. این یاری تنها برای بشارت به شماست تا دلتان مطمئن شود، زیرا نصرت تنها از سوی خداوند توانا و خردمند است. خداوند می‌خواهد برخی از کفار را نابود کند یا آن‌ها را به ناامیدی برگرداند. شما در این امر اختیاری ندارید، نه می‌توانید چیزی از آن‌ها بپذیرید و نه می‌توانید آنان را عذاب کنید، زیرا آن‌ها ظلم کرده‌اند. خداوند بر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، تسلط دارد و می‌تواند هر که را بخواهد ببخشد یا عذاب کند و او همواره آمرزنده و مهربان است.
بر شما حق کرد یاری روز بدر
دادتان از بعد خواری جاه و قدر
هوش مصنوعی: خداوند به شما کمک کرده و در روز حماسه، شما را از زوال و افت مقام نجات داده است.
پس بپرهیزید و شکر حق کنید
جان خود با شکر حق ملحق کنید
هوش مصنوعی: پس احتیاط کنید و نعمت‌های خداوند را سپاس بگویید، جان خود را با شکرگزاری به پیوستگی و آرامش برسانید.
چونکه گویی مؤمنان را از شما
می نکرد آیا کفایت در غزا
هوش مصنوعی: آیا این کافی است که شما مؤمنان را از خود دور کنید، در حالی که در جهاد و جنگ شرکت نمی‌کنید؟
آنکه فرماید مدد پروردگار
مر شما را از ملایک سه هزار
هوش مصنوعی: کسی که بگوید پروردگار شما را از ملائک سه هزار یاری می‌دهد.
بل نمایید ار که صبر از جورشان
تا پدید آید نشان از فورشان
هوش مصنوعی: اگر صبر کنی تا ظلم آنها به پایان برسد، نشانه‌ای از عذاب و نتیجه‌گیری آنها نمایان می‌شود.
فور یعنی روی ایشان در غضب
می نمود آنسان که در تب ، بولهب
هوش مصنوعی: فور یعنی به سرعت و از روی خشم بر ایشان خیره می‌شد، به گونه‌ای که مثل کسی که در تب باشد، دچار آشفتگی و عدم ثبات می‌شود.
صبر از اعداء و پرهیز از خدا
گر کنید آن دم که آید بر شما
هوش مصنوعی: اگر در برابر دشمنان صبر کنید و از خدا دوری کنید، در آن لحظه‌ای که به شما نزدیک می‌شود، به مشکل خواهید خورد.
فورشان از حق رسد بهر مدد
خمس آلاف از ملایک در عدد
هوش مصنوعی: کمک و یاری از جانب حق به سوی ما می‌رسد، و شمار آن به اندازه‌ی پنج هزار فرشته است.
در اُحد یعنی که بعد از جنگ بدر
بیشتر گردد شما را شرح صدر
هوش مصنوعی: پس از جنگ بدر، در نبرد احد، شما باید تحمل و شکیبایی بیشتری پیدا کنید.
فرّ روحانی ز افلاک شهود
جمله بر ارض حواس آمد فرود
هوش مصنوعی: جلوه و نوری روحانی از آسمان‌های روشن درک، به زمین و عالم حس و احساس نازل شده است.
« در تحقیق تعداد ملائکه »
هوش مصنوعی: در این تحقیق به بررسی تعداد فرشتگان پرداخته شده است.
آخرین رتبه است چون ألف از عدد
در زیادی شد مثل در هر سند
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که زمانی که عدد "الف" در یک رتبه‌بندی قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده نهایت مقام یا ارزش آن است، همان‌طور که در هر اسنادی، تعداد زیاد یا زیاد بودن برخی چیزها می‌تواند به یک نتیجه خاص اشاره کند. به عبارت دیگر، این جمله به اهمیت و جایگاه خاص عدد "الف" در رتبه‌بندی اشاره دارد.
گفت زآن حق خمس آلاف از ملک
می فرستم مر شما را بر کمک
هوش مصنوعی: می‌گوید از آن حق و سهمی که دارم، هزاران سپیدی از دارایی‌ام را برای کمک به شما ارسال می‌کنم.
تا حواس و قلب یابد فرّ روح
حق گشاید بر دل ابواب فتوح
هوش مصنوعی: تا زمانی که احساسات و قلب انسان تحت تأثیر قرار نگیرند، روح حق بر دل او دروازه‌های موفقیت را باز نخواهد کرد.
بعد تکمیل موالید و حواس
گشت از اعداء مجاهد بی هراس
هوش مصنوعی: پس از اینکه ویژگی‌ها و توانایی‌ها به کمال رسید، مجاهد از دشمنان بدون ترس و دلواپسی می‌جنگد.
نفسِ دشمن، روز میدان قتال
می گریزد سر به زیر و خسته حال
هوش مصنوعی: دشمن در روز جنگ، با حالی خسته و سر به زیر فرار می‌کند.
جز ولیّ حق به میدان نبرد
کس نمانَد چون نشیند دود و گرد
هوش مصنوعی: تنها ولی حق در میدان جنگ باقی می‌ماند، زیرا وقتی که دود و گرد و غبار برمی‌خیزد، کسی دیگر نخواهد ماند.
عقل گوید نیست در این کارزار
مرد و تیغی جز علی (ع) و ذوالفقار
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید در این میدان جنگ، هیچ مردی و سلاحی جز علی (ع) و شمشیر ذوالفقار وجود ندارد.
مرحبا ذاکر که جز حق هر چه بود
کُشت و بیرون کرد از ارض شهود
هوش مصنوعی: سلام به یادآورنده‌ای که تمام غیر از حقیقت را از عرصه مشاهده پاک کرده و نابود کرده است.
با پیمبر حیدر کرار ماند
حُسن ماند و عشق ماند و یار ماند
هوش مصنوعی: حُسن، عشق و یار همیشه با پیامبر و علی علیه‌السلام باقی‌مانده‌اند.
حُسن با عشق است در معنی یکی
دانی ار سرّ حقیقت اندکی
هوش مصنوعی: زیبایی و عشق به یکدیگر وابسته‌اند، اگر به عمق حقیقت نگاهی بیندازی.
در حقیقت غیر یک حق هیچ نیست
جز وجود و بود مطلق هیچ نیست
هوش مصنوعی: در واقع، جز حقیقت یکتای خداوند، هیچ چیز دیگری وجود ندارد و همه چیز جز وجود مطلق در حکم عدم است.
مست گشتم رفت راه از دست باز
نامه را درپیچ ، کآمد دلنواز
هوش مصنوعی: مست شدم و راه را گم کردم، دوباره نامه را بپیچید که محبت و دلگرمی به وجود آمد.
« جذبه »
هوش مصنوعی: «جذبه» به معنی قدرت جلب توجه و علاقه یا کشش جذابیت یک فرد، شی یا ایده است که می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. این واژه به نوعی اشتیاق و کشش عاطفی اشاره دارد که باعث جذب افراد به هم می‌شود. جذبه می‌تواند ناشی از ویژگی‌های ظاهری، شخصیت، یا حتی افکار و اندیشه‌های عمیق باشد.
پیکش آمد داد مجنون را خبر
پیکش اینکه دل شود زیر و زبر
هوش مصنوعی: پیام‌آور خبر آورد که مجنون از عشقش باخبر شده و دلش دگرگون شده است.
ذره ای برجا نمانَد امتیاز
تا حقیقت باز دانی از مجاز
هوش مصنوعی: هیچ نشانه و امتیازی باقی نمی‌ماند وقتی که به حقیقت پی ببری و آن را از نشانه‌ها و ظواهر تشخیص دهی.
هر دم از خود میشوم بیگانه تر
وز هوای طره اش دیوانه تر
هوش مصنوعی: هر لحظه بیشتر از خودم دور می‌شوم و از فکر زیبایی او بیشتر دیوانه می‌شوم.
تا چه جایی کو رسد مخمور و مست
خاصه کآید زلف مشکینش به دست
هوش مصنوعی: تا چه اندازه می‌تواند فردی سرشار از عشق و شوق باشد، هنگامی که زلف‌های سیاه و زیبا او به دست می‌رسد.
گوید آن حرفم که دل داند به گوش
رفته یا مانده است بنگر عقل و هوش
هوش مصنوعی: می‌گوید آنچه را که دل می‌داند، آیا به گوش رسیده یا هنوز در ذهن مانده است. به عقل و فهم خود توجه کن.
آنکه بودش صحبت از بدر و اُحد
من ندانم، گر تو دانی گو چه شد
هوش مصنوعی: کسی که درباره جنگ‌های بدر و احد صحبت می‌کند، من از آن خبر ندارم. اگر تو اطلاعاتی داری، بگو چه اتفاقی افتاد.
یعنی ار دانی صفی را گو کجاست
ذرّه های هستی اش معدوم و لاست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بفهمی جایی که صفی قرار دارد، بگو کجاست، چون ذرات وجود او همگی نابود شده و از دست رفته‌اند.
گر تو او را میشناسی اندکی
گو حدیث از لعل خاموشش یکی
هوش مصنوعی: اگر تو او را می‌شناسی، پس کمی از داستان زیبایی‌اش بگو تا دیگران از آن مطلع شوند.
من یکی گفتم ز خود مُردم دو بار
باز گوید حرفی از من بر لب آر
هوش مصنوعی: من یک بار از خودم مرده‌ام، و دوباره می‌گویم که اگر حرفی از من باقی مانده، بر زبان بیاور.
یعنی از دل بردنم ناید به سیر
پیش لعلم دم به دم گوید بمیر
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم دل از این عشق ببرم، زیرا هر لحظه که می‌گذرد، زندگی‌ام به یاد او به پایان می‌رسد.
گو سخنها از لبم در مُردگی
زنده گردی بعد از این دلبردگی
هوش مصنوعی: بگو که گفتار من از روی بی‌حالی و خاموشی در حال زندگی دوباره است، پس از این که دل را تسخیر کرده‌ای.
پیش لعلم مردنت در واردات
هست هر نوبت حیات اندر حیات
هوش مصنوعی: در هر بار زندگی، پیش از آنکه بمیرم یا تجربیات جدیدی را تجربه کنم، در واقع به علم و دانشی دست پیدا می‌کنم که در مراودات و ارتباطاتم با زندگیم تأثیر دارد.
من نمیرم ذات من پاینده است
مردة من بر حیاتم زنده است
هوش مصنوعی: من نمی‌میرم، زیرا وجود واقعی‌ام همیشگی است. حتی اگر جسم من بمیر، روح و هستی‌ام زنده خواهد ماند.
آنچه می گفتی کنون گو از لبم
صبح شد لب بند ز اسرار شبم
هوش مصنوعی: آنچه که قبلاً می‌گفتی، حالا به من بگو؛ صبح شده و من دیگر از رازهای شب نمی‌گویم.
سرّ شب گو باش اندر پرده باز
کن حقیقت را نهان اندر مجاز
هوش مصنوعی: راز شب را بگو و پرده را کنار بزن. حقیقت را در چیزی که ظاهراً غیرواقعی است، پنهان کن.
گو حدیث از احمد (ص) و اصحاب عزم
وز علی(ع) و ذوالفقار و روز رزم
هوش مصنوعی: داستان و روایت‌هایی را درباره‌ی پیامبر اسلام (ص) و یاران باوفایش، به ویژه علی (ع)، که دارنده‌ی شمشیر مشهور ذوالفقار است، و روزهایی که در میدان نبرد به دفاع از حق و عدالت پرداخته‌اند، بیان کن.
آن نبود الاّ بشارت از خدا
تا بیارامد از آن قلب شما
هوش مصنوعی: این موضوع تنها یک نشانه بود از سوی خداوند تا دل‌های شما آرامش یابند.
یعنی از کید عدو ایمن شوید
فارغ از اندیشۀ دشمن شوید
هوش مصنوعی: از مکر و حیله‌های دشمن خود را در امان نگه‌دارید و از نگرانی دربارهٔ نقشه‌های او آزاد شوید.
نیست یاری جز ز نزد کردگار
کوست غالب بر امور و راستکار
هوش مصنوعی: هیچ یاوری جز پروردگار وجود ندارد؛ او بر همه امور تسلط دارد و همیشه راستگوست.
تا از ایشان بُرّد و سازد نگون
پاره ای را یعنی از کفار دون
هوش مصنوعی: برای نابود کردن بخشی از این افراد، یعنی از افرادی که بی‌ارزش و پست هستند.
باژگون کردند پس بی بهرگان
باژگون یعنی ز عقل و قلب و جان
هوش مصنوعی: آنها کسانی را که بی‌نصیب از نعمت‌ها هستند، به زانو درآوردند. "باژگون" به این معناست که این افراد به خاطر فقدان اندیشه و احساس و جان خود، در وضعیت بدی قرار دارند.
نیست چیزی بر تو ز ایشان در حساب
گر بر آنها توبه خواهد یا عذاب
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از این افراد در نظر تو نیست، چه آنها توبه کنند و چه عذاب ببینند.
بر رسول اعنی که جز تبلیغ نیست
تا مطیع و عاصی از تبلیغ کیست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وظیفه پیامبر تنها رساندن پیام و تبلیغ دین است و کسانی که به این پیام گوش می‌دهند و اطاعت می‌کنند، در واقع تحت تأثیر همین تبلیغ قرار گرفته‌اند. در مقابل، افرادی که نافرمانی می‌کنند نیز از این پیام دور هستند. در واقع، نتیجه رفتار افراد به میزان توجه و پذیرش آنها نسبت به این پیام بستگی دارد.
این گُره بر ترک فرمان جازمند
در حقوق خلق و خالق ضالمند
هوش مصنوعی: این گره بر ترک به معنای تنگنا و مشکل در اجرای قوانین و حقوق مردم و خداوند است که در آن ظلم و ستمی وجود دارد.
پس اگر در قتل و اَسر آیند فاش
تو ز قتل و اَسرشان غمگین مباش
هوش مصنوعی: اگر در زمینه کشتن و اسیر کردن کسانی وارد شوند، تو در مورد کشتن و اسیر کردن آن‌ها ناراحت نباش.
هست از حق آنچه در ارض و سماست
بخشد و گیرد به جرم آن را که خواست
هوش مصنوعی: هر چه در زمین و آسمان وجود دارد از حق است و او بر اساس خواسته‌اش به برخی می‌دهد و از برخی می‌گیرد.
اوست بر خلقش غفور و مهربان
رحمتش سابق ز ایجاد جهان
هوش مصنوعی: او نسبت به خلق خود بسیار بخشنده و مهربان است و رحمت او از آفرینش جهان نیز پیشی گرفته است.
لیک ترک جزء بر خیر کل است
نفی خار از بهر تنظیم گل است
هوش مصنوعی: اما ترک بخشی از یک چیز برای بهبود کل آن ضروری است؛ مانند حذف خارها برای زیبایی و نظم گل.
گر که دندان کرمش افتد کندنی است
ور نه اعضاء را فراغ از درد نیست
هوش مصنوعی: اگر دندان کرم‌زده بیفتد، دیگر نیازی به نگرانی نیست، وگرنه هیچ‌یک از اعضای بدن از درد و رنج در امان نخواهند بود.
سالم ار خواهی تمام اعضای تن
چاره کن دندان موذی را بکن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که سالم بمانی، باید به کل اعضای بدنت توجه کنی و مشکلات را حل کنی، حتی اگر آن مشکل به دندان‌های معیوب مربوط باشد.
ور نه عاجز مانی از درد و الم
کرده ای بر جملۀ اعضاء ستم
هوش مصنوعی: اگر نتوانی از درد و رنجی که بر تمام اعضای بدنت تحمیل شده، رهایی یابی، خود را ناتوان و عاجز حس می‌کنی.
این بود بر قتل کافر یک دلیل
مابقی را جمله می دان زین قبیل
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دلیل اصلی برای کشتن کافر چیزی است که بیان شده و باقی دلایل نیز در این زمینه تجزیه و تحلیل می‌شوند. به عبارت دیگر، یک دلیل مشخص وجود دارد و سایر دلایل در راستای آن قرار می‌گیرند.