گنجور

۴- آیه ۱۴

زُیِّنَ لِلنّٰاسِ حُبُّ اَلشَّهَوٰاتِ مِنَ اَلنِّسٰاءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَنٰاطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَةِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ وَ اَلْخَیْلِ‌ اَلْمُسَوَّمَةِ وَ اَلْأَنْعٰامِ وَ اَلْحَرْثِ ذٰلِکَ مَتٰاعُ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ اَللّٰهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلْمَآبِ (۱۴)

آراسته شد از برای مردمان دوستی خواهشها از زنان و پسران و مالهای بسیار تحصیل کرده شده از طلا و نقره و اسبان نشاندار و شتر و گاو و گوسفند و زراعت آن متاع زندگانی دنیاست و خدا نزدش خوبی بازگشت است (۱۴)

« در بیان دوستی مردمان زنان و اولاد خود را و جمع مال و منال دنیوی که آن مانع حیات معنوی است »

یافت زینت مردمان را آن و این
حبّ شهوات از نساء و از بنین
بودشان با آرزو پیوندها
از تعلق با زن و فرزندها
وز قَنَاطِیرِ مُقَنْطَر که ز طمع
مالها بر یکدگر گردید جمع
وز طلا و نقره و اَنعام و خیل
کشتزاران که بر آن دل راست میل
شد متاع آن بر حیات دنیوی
لیک مانع بر حیات معنوی
هر یکی زآنها بود جان را حجاب
نزد حق نیکو بود حُسن مآب
بازگشت نیک بر وی منحصر
شد به ترک غیر او در جهر و سرّ
ترک یعنی ترک آمال و هوی
نی زدن بر نعمت حق پشت پا
گفت ترک مهر غیر دوست کن
نی که ترک مغز، بهر پوست کن
پوست را بر، در مقام خود به کار
لیک بهر مغز آن را واگذار
غفلت از حق است دنیا ای شَمن
نی خیام و خانه و باغ و چمن
گر شوند آنها حجابِ حق، بتند
خاصه گر شد مرد ره زآن خودپسند
زندگی را سیم و زر باشد معین
گر نگردد خرج با وی عقل و دین
عاقل آن را کرد صرف دین و کیش
تا منظم زو کند آئین خویش
ابلهان آئین به اخذ زر دهند
تاج عیسی را به نعل خر دهند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زُیِّنَ لِلنّٰاسِ حُبُّ اَلشَّهَوٰاتِ مِنَ اَلنِّسٰاءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَنٰاطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَةِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ وَ اَلْخَیْلِ‌ اَلْمُسَوَّمَةِ وَ اَلْأَنْعٰامِ وَ اَلْحَرْثِ ذٰلِکَ مَتٰاعُ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ اَللّٰهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلْمَآبِ (۱۴)
هوش مصنوعی: در زندگی، محبت به لذت‌ها برای مردم زیبا شده است؛ این لذت‌ها شامل زنان، فرزندان، طلا و نقره، اسب‌های ویژه و دام و کشاورزی می‌شود. این‌ها مایحتاج و لذت‌های دنیا هستند، اما در نزد خداوند بازگشت خوبی وجود دارد.
آراسته شد از برای مردمان دوستی خواهشها از زنان و پسران و مالهای بسیار تحصیل کرده شده از طلا و نقره و اسبان نشاندار و شتر و گاو و گوسفند و زراعت آن متاع زندگانی دنیاست و خدا نزدش خوبی بازگشت است (۱۴)
هوش مصنوعی: آرایش زندگی برای انسان‌ها، درخواستی‌ست که از زنان، پسران و دارایی‌های زیادی به دست آمده، از جمله طلا و نقره، اسب‌های نجیب، شتر، گاو و گوسفند، و همچنین محصولات کشاورزی. اینها همگی از جمله چیزهایی هستند که در زندگی دنیوی ارزشمند محسوب می‌شوند و از طرفی نزد خداوند، بازگشت به نیکی و خیر به همراه دارد.
« در بیان دوستی مردمان زنان و اولاد خود را و جمع مال و منال دنیوی که آن مانع حیات معنوی است »
هوش مصنوعی: در صحبت از دوستی، مردم باید به توجه به خانواده و فرزندان خود و همچنین جمع‌آوری ثروت دنیوی بپردازند، در حالی که این مسائل ممکن است مانع از زندگی معنوی آنها شود.
یافت زینت مردمان را آن و این
حبّ شهوات از نساء و از بنین
هوش مصنوعی: زیبایی و زینت انسان‌ها در عشق به شهوات، از جمله زنان و فرزندان است.
بودشان با آرزو پیوندها
از تعلق با زن و فرزندها
هوش مصنوعی: زندگی آنها با آرزوهایشان گره خورده و از وابستگی به خانواده و فرزندانشان جدا نیست.
وز قَنَاطِیرِ مُقَنْطَر که ز طمع
مالها بر یکدگر گردید جمع
هوش مصنوعی: از انبوه ثروت‌ها که به خاطر حرص به مال، مردم به هم نزدیک شدند و گرد هم آمدند.
وز طلا و نقره و اَنعام و خیل
کشتزاران که بر آن دل راست میل
هوش مصنوعی: از طلا و نقره و دام‌ها و زمین‌های زراعی که دل را به سوی آن‌ها می‌کشاند.
شد متاع آن بر حیات دنیوی
لیک مانع بر حیات معنوی
هوش مصنوعی: کالای دنیا برای زندگی دنیوی فراهم شده، اما بر زندگی معنوی مانع ایجاد کرده است.
هر یکی زآنها بود جان را حجاب
نزد حق نیکو بود حُسن مآب
هوش مصنوعی: هر یک از آن‌ها به‌نوعی مانع صفای دل در نزد خداوند می‌شوند، اما خود آن‌ها به‌خاطر زیبایی‌هایشان ارزشمند هستند.
بازگشت نیک بر وی منحصر
شد به ترک غیر او در جهر و سرّ
هوش مصنوعی: بازگشت خوب و نیکو به او تنها به این بستگی دارد که در وجود و در دل خود، از غیر او دوری کنیم و به او توجه داشته باشیم.
ترک یعنی ترک آمال و هوی
نی زدن بر نعمت حق پشت پا
هوش مصنوعی: ترک به معنای رها کردن آرزوها و خواسته‌های نفسانی است، نه اینکه به نعمت‌های الهی پشت کرده و به آن‌ها بی‌اعتنا باشیم.
گفت ترک مهر غیر دوست کن
نی که ترک مغز، بهر پوست کن
هوش مصنوعی: بگو محبت دیگران را رها کن، نه اینکه فقط ظاهری از محبت را بپذیری و به باطن اهمیت ندهی.
پوست را بر، در مقام خود به کار
لیک بهر مغز آن را واگذار
هوش مصنوعی: ظاهر را به کار بگیر، اما برای درک عمیق‌تر و اصل مطلب، به محتوای درونی آن توجه کن.
غفلت از حق است دنیا ای شَمن
نی خیام و خانه و باغ و چمن
هوش مصنوعی: دنیا اصلاً واقعیتی ندارد و غفلت از حقیقت است، ای دوست، نه همانند خیام و نه مانند خانه، باغ و چمن.
گر شوند آنها حجابِ حق، بتند
خاصه گر شد مرد ره زآن خودپسند
هوش مصنوعی: اگر کسانی که به حجاب و پرده حق درمی‌آیند، به خاطر خودپسندی از راه درست منحرف شوند، به ویژه اگر مردی باشد که به خود می‌بالد، باید مراقب باشیم.
زندگی را سیم و زر باشد معین
گر نگردد خرج با وی عقل و دین
هوش مصنوعی: در زندگی اگرچه ثروت و دارایی مهم هستند، اما اگر نتوانیم آنها را به درستی مدیریت کنیم و به همراه عقل و دیانت رفتار کنیم، به درد نمی‌خورند.
عاقل آن را کرد صرف دین و کیش
تا منظم زو کند آئین خویش
هوش مصنوعی: انسان خردمند، دین و آیین خود را به گونه‌ای ساماندهی می‌کند که زندگی‌اش بر اساس آن تنظیم و ترتیب یابد.
ابلهان آئین به اخذ زر دهند
تاج عیسی را به نعل خر دهند
هوش مصنوعی: افراد نادان به راحتی برتری و ارزش‌های واقعی را نادیده می‌گیرند و به جای آن، چیزهای بی‌ارزش و ناچیز را می‌ستایند. آن‌ها به سادگی چیزهای باارزش را به کسی می‌دهند که شایستگی‌اش را ندارد و در عوض، چیزهای بی‌ارزش را به دیگران می‌بخشند.