گنجور

۸- آیات ۲۹ تا ۳۱

فَلَمّٰا قَضیٰ مُوسَی اَلْأَجَلَ وَ سٰارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جٰانِبِ اَلطُّورِ نٰاراً قٰالَ لِأَهْلِهِ اُمْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نٰاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهٰا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ اَلنّٰارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ (۲۹) فَلَمّٰا أَتٰاهٰا نُودِیَ مِنْ شٰاطِئِ اَلْوٰادِ اَلْأَیْمَنِ فِی اَلْبُقْعَةِ اَلْمُبٰارَکَةِ مِنَ اَلشَّجَرَةِ أَنْ یٰا مُوسیٰ إِنِّی أَنَا اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ (۳۰) وَ أَنْ أَلْقِ عَصٰاکَ فَلَمّٰا رَآهٰا تَهْتَزُّ کَأَنَّهٰا جَانٌّ وَلّٰی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یٰا مُوسیٰ أَقْبِلْ وَ لاٰ تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ اَلْآمِنِینَ (۳۱)

پس چون بپایان رسانید موسی آن مدت را و روان شد با اهلش دید از جانب طور آتشی را گفت مر اهلش را که درنگ نمائید بدرستی که من دیدم آتشی را شاید که آورم بشما از آن خبری یا گیرانیده شعله از آتش باشد که شما گرم شوید (۲۹) پس چون آمد آن را ندا کرده شد از کناران وادی که جانب راست بود در قطعه زمینی برکت داده شده از آن درخت که ای موسی بدرستی که من منم خدا که پروردگار جهانیانم (۳۰) و آنکه بیند عصایت را پس چون دید آن را که حرکت می‌کرد گویا آن بود مار باریکی برگشت باز پس رونده و رجوع نکرد ای موسی بیا و مترس بدرستی که تویی از ایمنان (۳۱)

« در بیان دیدن موسی(ع) آتش طور را »

پس چو موسی هِشت مدت را تمام
یافت رخصت از شعیب نیک نام
تا رود بر مصر نزد مادرش
هم برادر و اقرباء و خواهرش
یا که می شد سوی بیت المقدس آن
از ابی عبد الله است این در بیان
برد اهل و مال خویش آن نیک مرد
همره خود پس شبی تاریک و سرد
راه گم شد وضع حمل زن رسید
وآن رمه از برف و سرما می رمید
می نجست از سنگ و آهن هیچ نار
ماند حیران سخت بر وی گشت کار
آتشی از جانب طور او بدید
گفت اهلش را درنگ اینجا کنید
آتشی دیدم از آن شاید خبر
بر شما آرم ز ره یابم اثر
زآن کسان که نزد آتش واقفند
ره بپرسم گر که بر ره عارفند
بر شما یا ز آتش آرم پاره ای
گرم تا گردید اندر چاره ای
پس چو آمد شد نداء کرده خود او
از یمین وادی اندر جستجو
در مکانی بس مبارک بود شاط
شد نداء کرده در آن خرّم بساط
از درختی کآن به وادی رُسته بود
بود عوسج یا که عناب از نمود
زو نداء آمد به موسی این چنین
من حقم، پروردگار عالمین
شرح آن بگذشت پیش از چند و چون
نیست بر تکرارمان حاجت کنون
ور کسی گوید که تکرار از چه باب
کرده حق این داستان را در کتاب
چند وجه آن راست از روی کلام
سرّ اصلی را خدا داند تمام
زآن یک این باشد که دارد هر سخن
ربط بر قول دگر اندر علن
همچنان که گفته اند اندر امور
مال مظلومی ببرد آن کس به زور
بازگویی بهر صاحب استماع
داشت آن مظلوم با ظالم نزاع
بر سر مالی که برد از وی چنان
نیست زین تکرار چاره در بیان
چونکه گویند این نزاع از بهر چیست
گویی آن جز بهر مال برده نیست
باز در جای دگر گویی که شاه
دادِ مظلومان دهد بی اشتباه
همچو آن مظلوم کو را رو به رو
خواست، وز ظالم گرفت اموال او
باشد این تکرار ثالث در کلام
بازگویی نیست ظالم را دوام
همچو آن ظالم که آن مظلوم را
رنجه کرد افکند ظلم او را ز پا
مال او برد آبروی او بریخت
رشتۀ کارش از آن، از هم گسیخت
پس مکرر در مکرر شد کلام
جمله هم برجا بُد ار فهمی مقام
نی که خارج از فصاحت باشد آن
این نیابد جز دقیقی نکته دان
وجه دیگر آنکه در انذار و پند
هست تکرار از خردمندان پسند
چون کلامی را مکرر گفت شاه
وقعش افزاید به دل بر اهل جاه
چند وجه دیگر است اندر کلام
مانم از تفسیر گر گویم تمام
از خدا آن دم به موسی شد ندا
که بیفکن ای کلیم از کف عصا
پس چو موسی درفکند آن را ز کف
گشت ماری می دوید از هر طرف
بود در سرعت به سان تیره مار
لیک در جثه چو ثعبان بی قرار
منهزم شد موسی از دیدار او
پشت کرد و باز ناگرداند رو
موسیا پیش آ، مترس از حیّه هین
چونکه می باشی تو نیز از آمنین
۷- آیات ۲۵ تا ۲۸: فَجٰاءَتْهُ إِحْدٰاهُمٰا تَمْشِی عَلَی اِسْتِحْیٰاءٍ قٰالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مٰا سَقَیْتَ لَنٰا فَلَمّٰا جٰاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ اَلْقَصَصَ قٰالَ لاٰ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۲۵) قٰالَتْ إِحْدٰاهُمٰا یٰا أَبَتِ اِسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اِسْتَأْجَرْتَ اَلْقَوِیُّ اَلْأَمِینُ (۲۶) قٰالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی اِبْنَتَیَّ هٰاتَیْنِ عَلیٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمٰانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ مٰا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (۲۷) قٰالَ ذٰلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا اَلْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلاٰ عُدْوٰانَ عَلَیَّ وَ اَللّٰهُ عَلیٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ (۲۸)۹- آیات ۳۲ تا ۳۵: اُسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اُضْمُمْ إِلَیْکَ جَنٰاحَکَ مِنَ اَلرَّهْبِ فَذٰانِکَ بُرْهٰانٰانِ مِنْ رَبِّکَ إِلیٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْماً فٰاسِقِینَ (۳۲) قٰالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخٰافُ أَنْ یَقْتُلُونِ (۳۳) وَ أَخِی هٰارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسٰاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخٰافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ (۳۴) قٰالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُمٰا سُلْطٰاناً فَلاٰ یَصِلُونَ إِلَیْکُمٰا بِآیٰاتِنٰا أَنْتُمٰا وَ مَنِ اِتَّبَعَکُمَا اَلْغٰالِبُونَ (۳۵)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فَلَمّٰا قَضیٰ مُوسَی اَلْأَجَلَ وَ سٰارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جٰانِبِ اَلطُّورِ نٰاراً قٰالَ لِأَهْلِهِ اُمْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نٰاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهٰا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ اَلنّٰارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ (۲۹) فَلَمّٰا أَتٰاهٰا نُودِیَ مِنْ شٰاطِئِ اَلْوٰادِ اَلْأَیْمَنِ فِی اَلْبُقْعَةِ اَلْمُبٰارَکَةِ مِنَ اَلشَّجَرَةِ أَنْ یٰا مُوسیٰ إِنِّی أَنَا اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ (۳۰) وَ أَنْ أَلْقِ عَصٰاکَ فَلَمّٰا رَآهٰا تَهْتَزُّ کَأَنَّهٰا جَانٌّ وَلّٰی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یٰا مُوسیٰ أَقْبِلْ وَ لاٰ تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ اَلْآمِنِینَ (۳۱)
هوش مصنوعی: زمانی که موسى مدت خود را گذرانید و با خانواده‌اش در حرکت بود، از سمت کوه طور آتشى را مشاهده کرد. به اهلش گفت: بایستید، زیرا آتشی را حس کرده‌ام، شاید از آن‌جا خبرى براى شما بیاورم یا تکه‌ای از آتش که بتوانید با آن گرم شوید. زمانی که به آتش نزدیک شد، از کنار دره راستش، در آن مکان مبارک، ندایی به او رسید که «ای موسى، من خدای جهانیان هستم». همچنین به او گفت که عصایش را بیفکند. هنگامی که او عصایش را انداخت، آن را دید که به شدت تکان می‌خورد مانند موجودی زنده، و از آن جا فرار کرد. خداوند او را صدا زد و گفت: «ای موسى، به نزدیک بیا و نترس، تو از امن‌ترین‌ها هستی».
پس چون بپایان رسانید موسی آن مدت را و روان شد با اهلش دید از جانب طور آتشی را گفت مر اهلش را که درنگ نمائید بدرستی که من دیدم آتشی را شاید که آورم بشما از آن خبری یا گیرانیده شعله از آتش باشد که شما گرم شوید (۲۹) پس چون آمد آن را ندا کرده شد از کناران وادی که جانب راست بود در قطعه زمینی برکت داده شده از آن درخت که ای موسی بدرستی که من منم خدا که پروردگار جهانیانم (۳۰) و آنکه بیند عصایت را پس چون دید آن را که حرکت می‌کرد گویا آن بود مار باریکی برگشت باز پس رونده و رجوع نکرد ای موسی بیا و مترس بدرستی که تویی از ایمنان (۳۱)
هوش مصنوعی: موسی زمانی که مدت زمان مشخصی را گذراند و با خانواده‌اش در حال حرکت بود، از دور آتشی را در کوه طور دید. به خانواده‌اش گفت که کمی صبر کنند چون ممکن است خبری از درخت آتشین بیاورد یا شعله‌ای از آتش برباید تا آنها گرم شوند. وقتی به آتش نزدیک شد، صدایی را شنید که از نقطه‌ای در سمت راست دره به گوشش رسید. صدایی گفت که: "ای موسی، من خداوند هستم و پروردگار جهانیان." سپس به او دستور داد که عصایش را بیندازد و وقتی موسی عصا را به زمین انداخت، آن به شکل ماری حرکت کرد. موسی که ترسیده بود، از آن دور شد، اما خداوند به او گفت که نترسد زیرا او از ایمنان است.
« در بیان دیدن موسی(ع) آتش طور را »
هوش مصنوعی: در مورد دیدن موسی(ع) آتش کوه طور، داستانی وجود دارد که به تجربه روحانی و مواجهه او با خداوند اشاره دارد. موسی(ع) در این لحظه به آتش مشاهده کرد که در واقع نشانی از حضور الهی و پیام رسانی خدا به او بود. این حادثه تأثیر عمیقی بر زندگی و رسالت او گذاشت و باعث شد تا او مأموریت خود را آغاز کند.
پس چو موسی هِشت مدت را تمام
یافت رخصت از شعیب نیک نام
هوش مصنوعی: پس از آنکه موسی مدت هشت سال را به خوبی گذراند، از شعیب نیکوکار اجازه و رخصت گرفت.
تا رود بر مصر نزد مادرش
هم برادر و اقرباء و خواهرش
هوش مصنوعی: تا زمانی که به مصر برود و پیش مادرش باشد، برادر و بستگان و خواهرش هم در کنار او خواهند بود.
یا که می شد سوی بیت المقدس آن
از ابی عبد الله است این در بیان
هوش مصنوعی: یا اینکه به سوی بیت المقدس، راهی که از ابی عبدالله بگذرد، می‌توان رفت و درباره آن سخن گفت.
برد اهل و مال خویش آن نیک مرد
همره خود پس شبی تاریک و سرد
هوش مصنوعی: آن مرد نیکو، اهل و مال خود را در یک شب تاریک و سرد برد.
راه گم شد وضع حمل زن رسید
وآن رمه از برف و سرما می رمید
هوش مصنوعی: در اینجا به معنی این است که در شرایط دشوار و سرد، یک زن که در حال زایمان است، در موقعیتی دچار مشکل و سردرگمی شده و گله حیوانات نیز به خاطر برف و سرما به سختی در حال فرار هستند.
می نجست از سنگ و آهن هیچ نار
ماند حیران سخت بر وی گشت کار
هوش مصنوعی: می‌نوشد از سنگ و آهن، هیچ آتش و شعله‌ای باقی نمی‌ماند و او در حیرت و گیجی به سختی بر او مسلط می‌شود.
آتشی از جانب طور او بدید
گفت اهلش را درنگ اینجا کنید
هوش مصنوعی: آتش را از سمت کوه طور مشاهده کرد و به اهل آنجا گفت: "چند لحظه صبر کنید و اینجا بمانید."
آتشی دیدم از آن شاید خبر
بر شما آرم ز ره یابم اثر
هوش مصنوعی: آتشی دیدم که ممکن است نشانه‌ای باشد، شاید بتوانم بر اساس آن به شما خبری منتقل کنم.
زآن کسان که نزد آتش واقفند
ره بپرسم گر که بر ره عارفند
هوش مصنوعی: از افرادی که با آتش آشنا هستند، راه را می‌پرسم اگر که در مسیر عارفان قرار داشته باشند.
بر شما یا ز آتش آرم پاره ای
گرم تا گردید اندر چاره ای
هوش مصنوعی: من شعله‌ای از آتش به شما می‌آورم تا شاید در این حالتی که دارید، به راه حلی برسید.
پس چو آمد شد نداء کرده خود او
از یمین وادی اندر جستجو
هوش مصنوعی: زمانی که او پدیدار شد، صداهایی از سمت راست دره بلند شد و او در حال جستجو بود.
در مکانی بس مبارک بود شاط
شد نداء کرده در آن خرّم بساط
هوش مصنوعی: در یک مکان بسیار خوش‌یمن، صداهایی به گوش می‌رسید و در آنجا جشن و سرور برپا بود.
از درختی کآن به وادی رُسته بود
بود عوسج یا که عناب از نمود
هوش مصنوعی: درختی که در دشت رشد کرده بود، به ثمراتی چون عوسج (نوعی درخت) یا عناب (میوه‌ای شیرین) دست یافته است.
زو نداء آمد به موسی این چنین
من حقم، پروردگار عالمین
هوش مصنوعی: خداوند به موسی صدا زد که من پروردگار جهانیان هستم و این طور به او خطاب کرد.
شرح آن بگذشت پیش از چند و چون
نیست بر تکرارمان حاجت کنون
هوش مصنوعی: موضوع و توضیح قبلی به پایان رسیده و نیازی به تکرار آن نیست. اکنون دیگر حرفی برای گفتن وجود ندارد.
ور کسی گوید که تکرار از چه باب
کرده حق این داستان را در کتاب
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که تکرار این داستان برای چه منظور است، حق این مطلب را در نوشته‌هایش بیان کرده است.
چند وجه آن راست از روی کلام
سرّ اصلی را خدا داند تمام
هوش مصنوعی: چند جنبه از حقیقت یک موضوع در کلام مشخص می‌شود، اما تنها خداوند است که از حقیقت اصلی آن باخبر است.
زآن یک این باشد که دارد هر سخن
ربط بر قول دگر اندر علن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر یک از سخن‌ها و موضوعات، ارتباطی با دیگر سخن‌ها دارد و در بیان علنی، این ارتباط‌ها مشخص می‌شود.
همچنان که گفته اند اندر امور
مال مظلومی ببرد آن کس به زور
هوش مصنوعی: همان‌طور که گفته شده، در مسائل مالی، شخصی که ضعفی دارد، تحت فشار و زور دیگران قرار می‌گیرد و دچار آسیب می‌شود.
بازگویی بهر صاحب استماع
داشت آن مظلوم با ظالم نزاع
هوش مصنوعی: مظلوم در برابر ظالم با صبر و شکیبایی از حقایق و مشکلات خود صحبت می‌کند و می‌خواهد که صدایش به گوش دیگران برسد.
بر سر مالی که برد از وی چنان
نیست زین تکرار چاره در بیان
هوش مصنوعی: در مورد شخصی که چیزی را از دیگران گرفته، هیچ راه حلی در بیانات تکراری وجود ندارد.
چونکه گویند این نزاع از بهر چیست
گویی آن جز بهر مال برده نیست
هوش مصنوعی: وقتی از تو می‌پرسند که این دعوا و نزاع به خاطر چه چیزی است، به نظر می‌رسد که علت اصلی فقط برای به دست آوردن مال است.
باز در جای دگر گویی که شاه
دادِ مظلومان دهد بی اشتباه
هوش مصنوعی: دوباره در جایی دیگر می‌گوید که پادشاه به درستی حق مظلومان را خواهد داد.
همچو آن مظلوم کو را رو به رو
خواست، وز ظالم گرفت اموال او
هوش مصنوعی: مانند آن مظلوم که به‌صورت مستقیم با کسی مواجه می‌شود و از ظالم اموالش را می‌گیرد.
باشد این تکرار ثالث در کلام
بازگویی نیست ظالم را دوام
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که تکرار بار سوم در سخن، به خودی خود، نشان‌دهنده‌ی بقا و استمرار ظلم نیست. این تکرار می‌تواند صرفاً به منظور تأکید یا بازگویی باشد و نباید به معنای استمرار و ادامه‌ی شرایط ظالمانه تفسیر شود.
همچو آن ظالم که آن مظلوم را
رنجه کرد افکند ظلم او را ز پا
هوش مصنوعی: مانند آن ظالم که بر مظلوم ظلم می‌کند، در نهایت نتیجه‌ی ظلم او به خود او بازمی‌گردد و او را از پا درمی‌آورد.
مال او برد آبروی او بریخت
رشتۀ کارش از آن، از هم گسیخت
هوش مصنوعی: مال او باعث شد که اعتبار و آبروی او از بین برود و به همین دلیل، تمامی کارها و امور او نابود شد.
پس مکرر در مکرر شد کلام
جمله هم برجا بُد ار فهمی مقام
هوش مصنوعی: پس دایماً تکرار می‌شود و کلام به‌گونه‌ای است که اگر درکی از آن داشته باشی، جایگاهش مشخص است.
نی که خارج از فصاحت باشد آن
این نیابد جز دقیقی نکته دان
هوش مصنوعی: نی‌ای که از بلاغت و فصاحت دور باشد، چیزی جز یک نکته‌ی عمیق و دقیق نمی‌تواند ارائه دهد.
وجه دیگر آنکه در انذار و پند
هست تکرار از خردمندان پسند
هوش مصنوعی: یکی از نکات مهم در هشدار و پند دادن این است که خردمندان به تکرار آن توجه می‌کنند و این تکرار را می‌پسندند.
چون کلامی را مکرر گفت شاه
وقعش افزاید به دل بر اهل جاه
هوش مصنوعی: هرگاه یک صحبت را بارها بیان کند، ارزش آن در دل مردم با نفوذ بیشتر می‌شود.
چند وجه دیگر است اندر کلام
مانم از تفسیر گر گویم تمام
هوش مصنوعی: در گفتار ما ابعاد و جوانب دیگری وجود دارد که اگر بخواهم همه آن را توضیح دهم، ممکن است خیلی طولانی شود.
از خدا آن دم به موسی شد ندا
که بیفکن ای کلیم از کف عصا
هوش مصنوعی: در آن لحظه خدا به موسی دستور داد که عصایش را به زمین بیندازد.
پس چو موسی درفکند آن را ز کف
گشت ماری می دوید از هر طرف
هوش مصنوعی: بنابراین وقتی موسی آن را از دست خود انداخت، ماری پدید آمد که از هر سو به حرکت درآمد.
بود در سرعت به سان تیره مار
لیک در جثه چو ثعبان بی قرار
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که فردی در سرعت و تندروی خود به سرعت یک مار سیاه است، اما از نظر اندازه و جثه به خاطر بزرگی و ناامنی‌اش به یک مار بزرگ و بی‌قرار شباهت دارد.
منهزم شد موسی از دیدار او
پشت کرد و باز ناگرداند رو
هوش مصنوعی: موسی از مواجهه با او ترسید و پشت به او کرد و دیگر به او نگاه نکرد.
موسیا پیش آ، مترس از حیّه هین
چونکه می باشی تو نیز از آمنین
هوش مصنوعی: ای موسی، به جلو بیا، نترس از خطر. بدان که تو هم از امن و امان برخورداری.