گنجور

۷- آیات ۲۰ تا ۲۲

وَ تَفَقَّدَ اَلطَّیْرَ فَقٰالَ مٰا لِیَ لاٰ أَرَی اَلْهُدْهُدَ أَمْ کٰانَ مِنَ اَلْغٰائِبِینَ (۲۰) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذٰاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطٰانٍ مُبِینٍ (۲۱) فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقٰالَ أَحَطْتُ بِمٰا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ (۲۲)

و جویا شد پرنده را پس گفت چیست مرا که نمی‌بینم هدهد را یا باشد از غایبان (۲۰) هر آینه عذاب کنمش البته عذابی سخت یا هر آینه بکشم او را البته یا هر آینه بیاورد مرا البته حجتی روشن (۲۱) پس درنگ نمود نه دور پس گفت احاطه کردم بآنچه نکرده بآن و آوردم ترا از سبا خبری بتحقیق (۲۲)

« در بیان غایب دیدن سلیمان علیه السلام هدهد را »

روزی از مرغان تفحص کرد بیش
دید هدهد نیست اندر جای خویش
پس سلیمان گفت چبود مر مرا
که نبینم هیچ هدهد را به جا
هست یا از غائبان او را عذاب
کرد خواهم من عذابی بی حساب
سازم از جفتش جدا اندر قفس
حبس با ضدش نمایم باز پس
بکشمش یا بهر عبرت در زمن
یا که آرد حجتی روشن به من
پس درنگ او کرد اندک ، نی بعید
چونکه آمد وآن چنان تهدید دید
با سلیمان گفت أحَطتُ لَم تُحِطْ
دیدم آنچه تو ندیدی منضبط
آمدم سویت ز شهری کآن سباست
با نَبَأ یعنی که اخباری به راست
۶- آیه ۱۹: فَتَبَسَّمَ ضٰاحِکاً مِنْ قَوْلِهٰا وَ قٰالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلیٰ وٰالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صٰالِحاً تَرْضٰاهُ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبٰادِکَ اَلصّٰالِحِینَ (۱۹)۸- آیات ۲۳ تا ۲۸: إِنِّی وَجَدْتُ اِمْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ لَهٰا عَرْشٌ عَظِیمٌ (۲۳) وَجَدْتُهٰا وَ قَوْمَهٰا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطٰانُ أَعْمٰالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ اَلسَّبِیلِ فَهُمْ لاٰ یَهْتَدُونَ (۲۴) أَلاّٰ یَسْجُدُوا لِلّٰهِ اَلَّذِی یُخْرِجُ اَلْخَبْ‌ءَ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ مٰا تُخْفُونَ وَ مٰا تُعْلِنُونَ (۲۵) اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ (۲۶) قٰالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ اَلْکٰاذِبِینَ (۲۷) اِذْهَبْ بِکِتٰابِی هٰذٰا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مٰا ذٰا یَرْجِعُونَ (۲۸)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ تَفَقَّدَ اَلطَّیْرَ فَقٰالَ مٰا لِیَ لاٰ أَرَی اَلْهُدْهُدَ أَمْ کٰانَ مِنَ اَلْغٰائِبِینَ (۲۰) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذٰاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطٰانٍ مُبِینٍ (۲۱) فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقٰالَ أَحَطْتُ بِمٰا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ (۲۲)
هوش مصنوعی: سلیمان پرنده‌ها را بررسی کرد و گفت: چرا هدهد را نمی‌بینم؟ آیا او از غایبان است؟ اگر نیاید، به شدت مجازاتش می‌کنم یا او را خواهم کشت، یا باید دلیلی واضح برای من بیاورد. کمی بعد هدهد آمد و گفت: من از چیزی آگاه هستم که تو از آن آگاه نیستی و خبری قطعی از سرزمین سبا برایت آورده‌ام.
و جویا شد پرنده را پس گفت چیست مرا که نمی‌بینم هدهد را یا باشد از غایبان (۲۰) هر آینه عذاب کنمش البته عذابی سخت یا هر آینه بکشم او را البته یا هر آینه بیاورد مرا البته حجتی روشن (۲۱) پس درنگ نمود نه دور پس گفت احاطه کردم بآنچه نکرده بآن و آوردم ترا از سبا خبری بتحقیق (۲۲)
هوش مصنوعی: پرنده از پیامبر پرسید که چرا هدهد را نمی‌بیند و آیا ممکن است او از غایبان باشد. در این صورت، پیامبر تهدید کرد که او را عذاب خواهد کرد یا به قتل خواهد رساند، مگر اینکه با دلیل و نشانه‌ای واضح بازگردد. بعد از تفکر کمی، پیامبر گفت که به این ماجرا آگاهی پیدا کرده و اطلاعاتی از سرزمین سبا آورده است.
« در بیان غایب دیدن سلیمان علیه السلام هدهد را »
هوش مصنوعی: در داستانی که به سلیمان علیه السلام ارتباط دارد، هدهد پرنده‌ای است که نقش مهمی در ارتباط و اطلاع‌رسانی دارد. او به عنوان یک پیام‌آور در بین موجودات و انسان‌ها شناخته می‌شود و سفرهایی به نقاط دور انجام می‌دهد تا اخبار و اطلاعات را به سلیمان برساند. این پرنده با مشاهده جهان اطراف و گزارش دادن به سلیمان، به او در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌هایش یاری می‌کند.
روزی از مرغان تفحص کرد بیش
دید هدهد نیست اندر جای خویش
هوش مصنوعی: روزی پرندگان شروع به جست‌وجو کردند و متوجه شدند که هدهد در محل خود حضور ندارد.
پس سلیمان گفت چبود مر مرا
که نبینم هیچ هدهد را به جا
هوش مصنوعی: سلیمان گفت: چه دلیلی دارد که هدهد را نمی‌بینم؟
هست یا از غائبان او را عذاب
کرد خواهم من عذابی بی حساب
هوش مصنوعی: می‌خواهم او را عذاب دهم، خواه از غایبان باشد یا نه، عذابی بسیار بی‌پایان و غیرقابل اندازه‌گیری.
سازم از جفتش جدا اندر قفس
حبس با ضدش نمایم باز پس
هوش مصنوعی: من از دو طرفش جدا می‌شوم و در قفس حبس می‌زنم. سپس با تکیه بر ضد آن، دوباره به سمت آن باز می‌گردم.
بکشمش یا بهر عبرت در زمن
یا که آرد حجتی روشن به من
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر کشمکش درونی شاعر است. او بین این دو گزینه انتخاب می‌کند: آیا باید کسی را بکشد یا اینکه در این زمان و مکان به نکته‌ای روشن و عبرتی بیاموزد که بتواند او را توجیه کند. در واقع، این تفکر نشان‌دهنده تلاش برای درک حقیقت و یافتن دلیل و منطقی برای عمل کردن است.
پس درنگ او کرد اندک ، نی بعید
چونکه آمد وآن چنان تهدید دید
هوش مصنوعی: او کمی درنگ کرد و این جای تعجب نیست که وقتی آمد، چنین تهدیدی را مشاهده کرد.
با سلیمان گفت أحَطتُ لَم تُحِطْ
دیدم آنچه تو ندیدی منضبط
هوش مصنوعی: من چیزی را دیدم که تو ندیدی و در آن موارد من به دقت و نظم بیشتری دست یافتم.
آمدم سویت ز شهری کآن سباست
با نَبَأ یعنی که اخباری به راست
هوش مصنوعی: من از شهری به سوی تو آمده‌ام که در آن همه چیز زیباست و خبرهایی که به تو می‌دهم حقیقت دارند.