اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فَلَمّٰا جٰاءَتْ قِیلَ أَ هٰکَذٰا عَرْشُکِ قٰالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِینَا اَلْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهٰا وَ کُنّٰا مُسْلِمِینَ (۴۲) وَ صَدَّهٰا مٰا کٰانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ إِنَّهٰا کٰانَتْ مِنْ قَوْمٍ کٰافِرِینَ (۴۳) قِیلَ لَهَا اُدْخُلِی اَلصَّرْحَ فَلَمّٰا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَنْ سٰاقَیْهٰا قٰالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوٰارِیرَ قٰالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمٰانَ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۴۴)
هوش مصنوعی: وقتی که به او گفته شد آیا این همان تخت توست، او گفت: گویی همین است و ما قبل از این علم یافته بودیم و ما تسلیم خدا بودیم. و آنچه را که او غیر از خدا عبادت میکرد، او را از آن باز داشت؛ زیرا او از قوم کافران بود. سپس به او گفتند: وارد این کاخ شو. وقتی او آن را دید، گمان کرد که در دریا است، بنابراین دامنهایش را بالا زد. او گفت: این کاخی است که از شیشه ساخته شده است. سپس گفت: پروردگارا، من به خودم ستم کردم و با سلیمان تسلیم خداوند، پروردگار جهانیان شدم.
پس چون آمد گفته شد آیا اینچنین است تخت تو گفت گویا آنست و داده شدیم علم را پیش از آن و بودیم مسلمانان (۴۲) و باز داشته بود او را آنچه بود که میپرستید از غیر خدا بدرستی که او بود از گروه کافران (۴۳) گفته شد مر او را داخل شود در صحن یا قصر پس چون دید آن را پنداشتش آب بسیار و بر زد از دو ساقش گفت بدرستی که آن صحنی است ساده از آبگینهها گفت پروردگار من بدرستی که من ستم کردم بر خود و اسلام آوردم با سلیمان مر خدای را که پروردگار جهانیان است (۴۴)
هوش مصنوعی: وقتی او وارد شد، به او گفته شد آیا این تخت توست؟ او پاسخ داد که گویی این همان تخت است و ما قبل از آن علم این موضوع را داشتیم و مسلمان بودیم. او به خاطر پرستش غیر خدا، از گروه کافران بود. به او گفته شد که وارد قصر شود، و وقتی آنجا را دید، فکر کرد که دریا بسیار بزرگی است و پاهایش را از ترس به عقب کشید. سپس گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان تسلیم خدای جهانیان شدم.
« در بیان آمدن بلقیس خدمت حضرت سلیمان علیه السلام »
هوش مصنوعی: بلقیس، ملکه سبا، با خبر از قدرت و حکمت حضرت سلیمان، تصمیم گرفت که به دیدار او برود. او با شکوه و جلال به دربار سلیمان آمد تا ببیند این پیامبر بزرگ چه کسانی هستند که خود را به عنوان خداوند یکتا معرفی میکند. بلقیس به دنبال حقیقت بود و میخواست فراتر از افسانهها، از دانایی و قدرت حضرت سلیمان مطلع شود. در این دیدار، او با شگفتی به معجزات و智慧 سلیمان پی برد و به او احترام گذاشت. این ملاقات نه تنها به دلیل جایگاه بلقیس بلکه به خاطر رسالت سلیمان نیز بسیار حائز اهمیت بود.
پس چو آمد گفته شد کآیا چنین
بوده تختت گفت بر او مانَد این
هوش مصنوعی: پس زمانی که او آمد، گفته شد که آیا واقعاً تخت تو اینگونه بوده؟ تخت پاسخ داد که این وضعیت بر او باقی مانده است.
داده شد زین پیش ما را علم و فهم
بر تو در پیغمبری نه از ظنّ و وهم
هوش مصنوعی: قبل از این به ما علم و درک داده شده است، اما در مورد تو به پیامبری نیافتیم که فقط بر اساس گمان و خیال باشد.
هم ز منقادان و گردن هِشتگان
بر سلیمانیم نه از ره گشتگان
هوش مصنوعی: ما از دسته کسانی هستیم که در خدمت سلیمان قرار داریم و نه از افرادی که در مسیر زندگی به بیراهه رفتهاند.
حق تعالی داشت مر بلقیس را
باز آنچه می پرستید از خطا
هوش مصنوعی: خداوند به بلقیس نشان داد که آنچه را که میپرستید، اشتباه بود.
جز خدا را می پرستید اعنی او
بُد ز قوم کافران در جستجو
هوش مصنوعی: جز خدا را نمیپرستید، یعنی او در میان قوم کافران به دنبال حقیقت بود.
گفته شد او را به قصر آ تو ز باب
چونکه دید آن صحن را پنداشت آب
هوش مصنوعی: او را به قصر بردند و وقتی آن مکان را دید، فکر کرد که آنجا آب است.
بر گمانش دجلۀ آب است آن
جامه را برداشت از ساق آن زمان
هوش مصنوعی: او بر این باور است که این لباس همانند دجله، در واقع آب است، و به همین دلیل آن را از پایش برداشت.
گفت ای بلقیس جامه هل فرو
ساخته است از شیشه این قصر نکو
هوش مصنوعی: بلقیس گفت که این قصر زیبا به گونهای ساخته شده است که گویی جامهای شفاف از شیشه به تن دارد.
گفت ای پروردگار من ستم
کردم از بی دانشی بر خویش هم
هوش مصنوعی: خداوندا، من به خاطر نادانیام به خودم ظلم کردم.
باز آوردم من اسلام از یقین
با سلیمان ز امر ربّ العالمین
هوش مصنوعی: من با یقین و اعتماد به نفس، اسلام را دوباره به زندگی آوردم، به مانند سلیمان که از سوی خداوند، صاحب فرمانروایی بود.