گنجور

۱۱- آیات ۳۸ تا ۴۱

قٰالَ یٰا أَیُّهَا اَلْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهٰا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ (۳۸) قٰالَ عِفْرِیتٌ مِنَ اَلْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقٰامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (۳۹) قٰالَ اَلَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتٰابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّٰا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قٰالَ هٰذٰا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّمٰا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ‌ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ (۴۰) قٰالَ نَکِّرُوا لَهٰا عَرْشَهٰا نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ اَلَّذِینَ لاٰ یَهْتَدُونَ (۴۱)

گفت ای جماعت کدامتان می‌آرد مرا تختش پیش از آنکه آیند مرا منقادان (۳۸) گفت دیوی از جن من می‌آرم ترا باو پیش از آنکه برخیزی از جایت و بدرستی که منم بر آن هر آینه قوی امین (۳۹) گفت آنکه بود نزدش علمی از کتاب من می‌آورم بتو آن را پیش از آنکه برگردد بسوی تو چشم تو پس چون دید آن را قرار یافته نزدش گفت این از تفضل پروردگار منست تا بیامرزد مرا که آیا شکر می‌گویم و ناسپاسی می‌کنم و کسی که شکر کند پس جز این نیست که شکر می‌گوید برای خودش و کسی که ناسپاس کرد پس بدرستی که پروردگار من بی‌نیاز کریم است (۴۰) گفت ساز نامعلومی دهید برای او تختش را به بینم آیا می‌یابد یا باشد از آنان که نمی‌یابند (۴۱)

« در بیان آوردن تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام »

پس سلیمان گفت با اشراف خویش
از شما آرد کدام آن تخت پیش
قبل از آن یعنی که آیند از یقین
سوی من باشند وآنگه مسلمین
خواست آرد تخت او را پیش از آن
تا نماید عقل بلقیس امتحان
خواست تا آن تخت را حاضر کند
تا که بر وی معجزی ظاهر کند
گفت عفریتی ز جن آرم تو را
پیش از آنی که تو برخیزی ز جا
من بر این کارم قوی و هم امین
بی ز نقصی بنهم آن را بر زمین
گفت زین هم زودتر ممکن بود
وآن نه کار هر بشر یا جن بود
گفت آن کس کآگه از اسرار بود
نزد او از علم دین بسیار بود
پیش از آنکه چشم را بر هم زنی
آرم آن تخت ار طلبکار از منی
دید پس چون بود تخت اندر مقر
نزد او گفت اینست فضل دادگر
آزماید تا مرا خلاّق ناس
که به فضلش شاکرم یا ناسپاس
هر سپاس آورد پس نبود جز این
شاکر است او بهر نفس خود یقین
شکر او نعمت کند بر وی زیاد
وآنکه شکر نعمت او از دست داد
پس بود پروردگارم ز اعتزاز
از سپاس و ناسپاسی بی نیاز
ثعلبی کو از روات عامه است
نقل از وی این خبر در نامه است
که بپرسید از رسول ابن سلام
بود که آرنده تخت از مقام؟
گفت گر داری ولایت از ولیّ
آورنده آن نبود الاّ علی(ع)
این بود ز اسرار و دانند اهل هوش
گر تو زآن بیگانه ای بر گیر گوش
گفت زآن بودی تو با هر مرسلی
در نهان در کل ادوار ای علی (ع)
لیک با من در نهان و آشکار
بوده ای پیوسته اندر روزگار
پس سلیمان گفت با اعیان کنید
ناشناسا تخت را زو چونکه دید
عقل او تا بنگریم از امتحان
یافته ره یا که هست از گمرهان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ یٰا أَیُّهَا اَلْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهٰا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ (۳۸) قٰالَ عِفْرِیتٌ مِنَ اَلْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقٰامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (۳۹) قٰالَ اَلَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتٰابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّٰا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قٰالَ هٰذٰا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّمٰا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ‌ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ (۴۰) قٰالَ نَکِّرُوا لَهٰا عَرْشَهٰا نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ اَلَّذِینَ لاٰ یَهْتَدُونَ (۴۱)
هوش مصنوعی: او گفت: «ای گروه سران، کدام یک از شما می‌تواند تخت او را قبل از آنکه به من تسلیم بیایند، بیاورد؟» یکی از جن‌ها گفت: «من آن را برای تو می‌آورم قبل از آنکه از جایت بلند شوی و من بر آن توانا و مورد اعتماد هستم.» اما کسی که علم از کتاب داشت گفت: «من آن را قبل از آنکه نگاهت به تو برگردد، برایت می‌آورم.» وقتی او آن تخت را در مقابل خود دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است تا من را آزمایش کند که آیا شکرگذاری می‌کنم یا کافر می‌شوم. و هرکس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند و هرکس کافر باشد، پروردگار من بی‌نیاز و کریم است.» سپس گفتند: «بیایید تخت او را تغییر شکل دهید تا ببینیم آیا او راه درست را می‌شناسد یا از کسانی است که هدایت نمی‌شوند.»
گفت ای جماعت کدامتان می‌آرد مرا تختش پیش از آنکه آیند مرا منقادان (۳۸) گفت دیوی از جن من می‌آرم ترا باو پیش از آنکه برخیزی از جایت و بدرستی که منم بر آن هر آینه قوی امین (۳۹) گفت آنکه بود نزدش علمی از کتاب من می‌آورم بتو آن را پیش از آنکه برگردد بسوی تو چشم تو پس چون دید آن را قرار یافته نزدش گفت این از تفضل پروردگار منست تا بیامرزد مرا که آیا شکر می‌گویم و ناسپاسی می‌کنم و کسی که شکر کند پس جز این نیست که شکر می‌گوید برای خودش و کسی که ناسپاس کرد پس بدرستی که پروردگار من بی‌نیاز کریم است (۴۰) گفت ساز نامعلومی دهید برای او تختش را به بینم آیا می‌یابد یا باشد از آنان که نمی‌یابند (۴۱)
هوش مصنوعی: گفت: ای گروه، کدام یک از شما می‌تواند تخت او را پیش من بیاورد قبل از اینکه اطرافیانش به اینجا برسند؟ یکی از دیوان گفت: من می‌توانم تخت او را برایت بیاورم قبل از اینکه تو از جایت بلند شوی و من انسانی قوی و مورد اعتماد هستم. اما کسی که نزد او علم از کتاب داشت، گفت: من می‌توانم این کار را انجام دهم و تخت او را پیش از آنکه تو به آن نگاه کنی، بیاورم. وقتی این تخت را دید، گفت: این نعمت و فضل پروردگاری است که به من عطا شده تا ببینم آیا شکرگزار هستم یا ناسپاس. چون کسی که شکر کند، در واقع شکرش به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، باید بداند که پروردگار من بی‌نیاز و کریم است. سپس گفته شد که برای او تختی نامعلوم بسازید تا ببینم آیا می‌تواند آن را پیدا کند یا نه.
« در بیان آوردن تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام »
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که تخت بلقیس، ملکه سبا، پیش حضرت سلیمان (علیه السلام) آورده شد. سلیمان، با قدرت و حکمت خود، توانست تخت او را به سرعت به حضر خود بیاورد و این نشان‌دهنده عظمت و تسلط او بر جنیان و موجودات دیگر بود.
پس سلیمان گفت با اشراف خویش
از شما آرد کدام آن تخت پیش
هوش مصنوعی: پس سلیمان به بزرگان و دست‌یاران خود گفت: کدام‌یک از شما می‌تواند تخت را به نزد من بیاورد؟
قبل از آن یعنی که آیند از یقین
سوی من باشند وآنگه مسلمین
هوش مصنوعی: قبل از آنکه به یقین برسند، می‌توانند به من نزدیک شوند و سپس کسانی که به ایمان رسیده‌اند.
خواست آرد تخت او را پیش از آن
تا نماید عقل بلقیس امتحان
هوش مصنوعی: او می‌خواست که تخت بلقیس را پیش از آن بیاورد تا عقل و درایت او را آزمایش کند.
خواست تا آن تخت را حاضر کند
تا که بر وی معجزی ظاهر کند
هوش مصنوعی: خواست تا آن تخت را فراهم کند تا بتواند معجزه‌ای را برای او به نمایش بگذارد.
گفت عفریتی ز جن آرم تو را
پیش از آنی که تو برخیزی ز جا
هوش مصنوعی: عفریت به او گفت که من تو را پیش از آنکه از جایت بلند شوی، به اینجا می‌آورم.
من بر این کارم قوی و هم امین
بی ز نقصی بنهم آن را بر زمین
هوش مصنوعی: من بر کار خود استوار و قابل اعتماد هستم و بدون هیچ نقصی آن را به زمین می‌گذارم.
گفت زین هم زودتر ممکن بود
وآن نه کار هر بشر یا جن بود
هوش مصنوعی: گفت که این کار هم زودتر امکان‌پذیر بود و این کار، کار هر انسانی یا موجودی نیست.
گفت آن کس کآگه از اسرار بود
نزد او از علم دین بسیار بود
هوش مصنوعی: شخصی که به رازها آگاه است، در نزد او علم دین بسیار زیادی وجود دارد.
پیش از آنکه چشم را بر هم زنی
آرم آن تخت ار طلبکار از منی
هوش مصنوعی: قبل از اینکه چشمانت را ببندی، اگر به دنبال آن تخت سلطنتی هستی، آن را به من بده.
دید پس چون بود تخت اندر مقر
نزد او گفت اینست فضل دادگر
هوش مصنوعی: بنگر که چگونه است آن تختی که در جایگاه خود هست. او گفت: این است نعمت و بذل و بخشش از سوی دادگر.
آزماید تا مرا خلاّق ناس
که به فضلش شاکرم یا ناسپاس
هوش مصنوعی: خداوند مرا آزمایش می‌کند تا ببیند آیا من به وجود او و نعمت‌هایش سپاسگزارم یا کافر.
هر سپاس آورد پس نبود جز این
شاکر است او بهر نفس خود یقین
هوش مصنوعی: هر قدر که انسان شکرگزاری می‌کند، در واقع نمی‌تواند به‌طور کامل شکرگزار باشد، زیرا در هر نفس زندگی‌اش، باید به یاد داشته باشد که او در وجود خود به چه نعمت‌هایی دست یافته است.
شکر او نعمت کند بر وی زیاد
وآنکه شکر نعمت او از دست داد
هوش مصنوعی: شکرگزاری از نعمت‌ها باعث می‌شود که آن نعمت‌ها بیشتر شوند، اما کسی که شکر نعمت‌های خدا را فراموش کند، از آن‌ها محروم خواهد شد.
پس بود پروردگارم ز اعتزاز
از سپاس و ناسپاسی بی نیاز
هوش مصنوعی: پروردگارم به خاطر شکرگزاری و کفران نعمت نیازمند نیست.
ثعلبی کو از روات عامه است
نقل از وی این خبر در نامه است
هوش مصنوعی: ثعلبی، که از راویان شناخته‌شده اهل سنت است، این خبر را در کتابش آورده است.
که بپرسید از رسول ابن سلام
بود که آرنده تخت از مقام؟
هوش مصنوعی: آیا کسی از رسول ابن سلام پرسید که چه کسی تخت را از مقامش جابه‌جا کرده است؟
گفت گر داری ولایت از ولیّ
آورنده آن نبود الاّ علی(ع)
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقام رهبری و ولایت قرار دارد، باید بداند که اساس این مقام تنها از سوی علی (ع) است و هیچ کس دیگری به این مقام نرسیده است.
این بود ز اسرار و دانند اهل هوش
گر تو زآن بیگانه ای بر گیر گوش
هوش مصنوعی: اگر تو از رازها و اسرار آگاه نیستی، به گفته‌های دانایان گوش بسپار، چون این افراد به عمق مسائل و کارها آگاهند.
گفت زآن بودی تو با هر مرسلی
در نهان در کل ادوار ای علی (ع)
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که تو همیشه و در هر زمان، با هر شخصی به طور پنهانی ارتباط داشته‌ای، ای علی (ع).
لیک با من در نهان و آشکار
بوده ای پیوسته اندر روزگار
هوش مصنوعی: ولی تو همیشه در نهاد و در ظاهر با من بوده‌ای و در همه زمان‌ها در کنارم بوده‌ای.
پس سلیمان گفت با اعیان کنید
ناشناسا تخت را زو چونکه دید
هوش مصنوعی: سلیمان به بزرگان و مهمانان گفت که تخت را از دید پنهان کنید، زیرا او به زودی خواهد آمد و باید او را غافلگیر کنیم.
عقل او تا بنگریم از امتحان
یافته ره یا که هست از گمرهان
هوش مصنوعی: عقل او را هنگامی که تماشا می‌کنیم، می‌توانیم بفهمیم که آیا از آزمون‌ها چیزهایی یاد گرفته است یا اینکه همچنان در سردرگمی به سر می‌برد.