گنجور

۹- آیات ۳۵ تا ۳۶

اَللّٰهُ نُورُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکٰاةٍ فِیهٰا مِصْبٰاحٌ اَلْمِصْبٰاحُ فِی زُجٰاجَةٍ اَلزُّجٰاجَةُ کَأَنَّهٰا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبٰارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لاٰ شَرْقِیَّةٍ وَ لاٰ غَرْبِیَّةٍ یَکٰادُ زَیْتُهٰا یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نٰارٌ نُورٌ عَلیٰ نُورٍ یَهْدِی اَللّٰهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْأَمْثٰالَ‌ لِلنّٰاسِ وَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۳۵) فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهٰا بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصٰالِ (۳۶)

خدا نور آسمانها و زمین است مثل نورش چون چراغ و اینست که در آن باشد چراغی که آن چراغ باشد در آبگینه که آن آبگینه گویا باشد ستاره درخشان که برافروخته می‌شود از درخت با برکت زیتون که نه شرقی است و نه غربی نزدیک باشد روغنش که روشنایی بخشد و اگر چه مس نکرده باشد آن را آتش نوریست بر نور هدایت می‌کند خدا برای نورش کسی را که می‌خواهد و می‌زند خدا مثلها را برای مردمان و خدا بهمه چیزی داناست (۳۵) در خانه‌هایی که اذن داد خدا که بلند کرده شود و ذکر کرده شود در آنها نامش تسبیح می‌کند مر او را در آنها در بامدادان و شبانگاهان (۳۶)

حق بود نور سماوات و زمین
آفرینش جمله ز او روشن جبین
هر کسی نوعی کند تعبیر نور
زین یکی کاشیاء ز وی دارد ظهور
او پدید آرندة ارض و سماست
مر منوّر ماسوی را در ضیاست
لیک بر تعبیر ارباب شهود
نور نبود جز به معنای وجود
اوست یعنی عین هستی بی غلو
هستی ای نبود به جز هستی او
هستی اشیاء نمود است و حباب
چون شکست آن نیست چیزی غیر آب
کن ز هست عارضی صرف نظر
بین چه ماند بعد از او باقی دگر
بس دقیق است اندکی کن التفات
حق بود پاک از نشان ممکنات
هستی حق نی که با اشیاء یکی است
بلکه اشیاء جز نمودی هیچ نیست
چونکه ظلمت نیست جز صرف عدم
نام شیئی ناید آنجا در قلم
کرد زآن تعبیر هستی را به نور
تا که هستی ها نماید در ظهور
هر چه را آری به ادراک آن درست
هستی اش مدرک شود اندر نخست
گرچه از ادراک این، ادراک تو
غافلی کن غور تا یابی نکو
می نماید مخفی از فرط ظهور
هستی مطلق چو خور در ضوء و نور
شمس وحدت شد فروزان بی حجاب
لیک بینی آنچه زو نور است و تاب
از شجر بینی نمود و برگ و بر
غافل از آبی که شد اصل شجر
آب پنهان در وی از پیدایی است
دیدِ آن موقوف بر بینایی است
اندکی گر در شجر بینی نکو
اصل آن آب است پیداتر از او
این مثل بود و مثلها ناقص است
بی مثل نادر مراد آید به دست
بینی از اشیاء تو آثار و نمود
هستی از اشیاست پیداتر به بود
بی ز هستی ماسوی از بیش و کم
نزد ادراکند خود محض عدم
شد چو پیدا رایت االله نور
جمله هستی ها نمود اندر ظهور
پیش گفتیم ار در آنت نیست ریب
در تو باشد هستی اندر غیب غیب
وصف نور هستی حق در مثال
همچو مشکات است بی نقص و زوال
واندر آن باشد چراغی در وضوح
چون جسد کآن روشن است از نور روح
وآن حواس آمد منافذ کز درون
روشنی روح از آن تابد برون
در زجاجه باشد این مصباح نور
یعنی آن قلب منوّر در ظهور
که ز نور روح باشد مستقل
همچو قندیل از چراغ مشتعل
روشن او زآن شعلۀ تابنده است
غیر خود را روشنی بخشنده است
باشد آن قندیل بر ضوء و بهاء
چون بزرگ استاره ای اندر سماء
مر فروزان گشته آن روشن چراغ
از درختی کوست زیتون در سراغ
بس مبارک باشد آن نیکو شجر
هم کثیر النفع در دُهن و اثر
نفس قدسیه است مانا آن درخت
در فضای قلب بر گسترده رخت
شرقی و غربی نباشد بلکه آن
هست او خود این و آن را در میان
بین شرق روح و غرب جسم او
باشد اندر کرّ و فرّ و ها و هو
نه وجودش واجب آمد نه محال
شد به لاشرقی و لاغربی مثال
هستش اخلاق و عمل ، نفع و ثمر
وآن کمالات و ترقی در اثر
یا که نفس از روح و نبود روح را
مر مکان از شرق و غرب و حد و جا
هست نزدیک آنکه خود بی آتشی
روشنی بخشد ز نور و تابشی
مستعد یعنی چنان باشد به کار
که فروزد از تلألو بی ز نار
فعل نفس اعنی بود از فعل روح
بس قریب اندر ظهور و در وضوح
هم دگر نور وجود و نور عقل
هست از نور علی نورت به نقل
یا که هم بر نور استعداد خود
آن کمال حاصلت افزوده شد
مینماید حق به نور خویشتن
هر که را خواهد هدایت بر علن
حق مثلها را زند هر جا بجاش
میکند معقول را محسوس و فاش
تا که دریابند مردم از مثل
آنچه مقصود است بی نقص و خلل
حق به هر چیزی است دانا بالتمام
داند آنچه کرده خلق از هر مقام
در بیوتی باشد آن مشکات و نور
که خداشان داده رخصت بر حضور
که شود آوازها در آن بلند
یاد کرده در وی اسم ارجمند
می نمایند اندر آن تسبیح حق
صبح و شام از حسن عهد ماسبق
خواند این آیت مگر خیر الانام
گفت مردی این سرا باشد کدام
گفت باشد خانۀ پیغمبران
گفت ابابکر صدّیق اندر زمان
این سرای حیدر و است و فاطمه
یافت آیت را نکو او ترجمه
۸- آیات ۳۲ تا ۳۴: وَ أَنْکِحُوا اَلْأَیٰامیٰ مِنْکُمْ وَ اَلصّٰالِحِینَ مِنْ عِبٰادِکُمْ وَ إِمٰائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (۳۲) وَ لْیَسْتَعْفِفِ اَلَّذِینَ لاٰ یَجِدُونَ نِکٰاحاً حَتّٰی یُغْنِیَهُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَلَّذِینَ یَبْتَغُونَ اَلْکِتٰابَ مِمّٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُکُمْ فَکٰاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مٰالِ اَللّٰهِ اَلَّذِی آتٰاکُمْ وَ لاٰ تُکْرِهُوا فَتَیٰاتِکُمْ عَلَی اَلْبِغٰاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اَللّٰهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرٰاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۳) وَ لَقَدْ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکُمْ آیٰاتٍ مُبَیِّنٰاتٍ وَ مَثَلاً مِنَ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (۳۴)۱۰- آیات ۳۷ تا ۴۱: رِجٰالٌ لاٰ تُلْهِیهِمْ تِجٰارَةٌ وَ لاٰ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اَللّٰهِ وَ إِقٰامِ اَلصَّلاٰةِ وَ إِیتٰاءِ اَلزَّکٰاةِ یَخٰافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ اَلْقُلُوبُ وَ اَلْأَبْصٰارُ (۳۷) لِیَجْزِیَهُمُ اَللّٰهُ أَحْسَنَ مٰا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَللّٰهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشٰاءُ بِغَیْرِ حِسٰابٍ (۳۸) وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمٰالُهُمْ کَسَرٰابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ اَلظَّمْآنُ مٰاءً‌ حَتّٰی إِذٰا جٰاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اَللّٰهَ عِنْدَهُ فَوَفّٰاهُ حِسٰابَهُ وَ اَللّٰهُ سَرِیعُ اَلْحِسٰابِ (۳۹) أَوْ کَظُلُمٰاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشٰاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحٰابٌ ظُلُمٰاتٌ بَعْضُهٰا فَوْقَ بَعْضٍ إِذٰا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرٰاهٰا وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اَللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمٰا لَهُ مِنْ نُورٍ (۴۰) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلطَّیْرُ صَافّٰاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اَللّٰهُ عَلِیمٌ بِمٰا یَفْعَلُونَ (۴۱)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اَللّٰهُ نُورُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکٰاةٍ فِیهٰا مِصْبٰاحٌ اَلْمِصْبٰاحُ فِی زُجٰاجَةٍ اَلزُّجٰاجَةُ کَأَنَّهٰا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبٰارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لاٰ شَرْقِیَّةٍ وَ لاٰ غَرْبِیَّةٍ یَکٰادُ زَیْتُهٰا یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نٰارٌ نُورٌ عَلیٰ نُورٍ یَهْدِی اَللّٰهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْأَمْثٰالَ‌ لِلنّٰاسِ وَ اَللّٰهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۳۵) فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهٰا بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصٰالِ (۳۶)
هوش مصنوعی: خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. مثال نور او مانند چراغی در مشکاة‌ای است که در آن یک لامپ قرار دارد. آن لامپ در یک شیشه مانند یک ستاره درخشان می‌درخشد و از درختی مبارک به نام زیتون روشن می‌شود، که نه شرقی است و نه غربی و روغنش تقریباً روشنایی می‌بخشد حتی اگر آتش به آن نرسد. نوری بر نور دیگر. خداوند هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند و خداوند به مردم مثال‌ها می‌زند و او بر هر چیزی آگاه است. در خانه‌هایی که خداوند اجازه داده است تا بلند شوند و نام او در آن ذکر شود، صبح و شب تسبیح خداوند گفته می‌شود.
خدا نور آسمانها و زمین است مثل نورش چون چراغ و اینست که در آن باشد چراغی که آن چراغ باشد در آبگینه که آن آبگینه گویا باشد ستاره درخشان که برافروخته می‌شود از درخت با برکت زیتون که نه شرقی است و نه غربی نزدیک باشد روغنش که روشنایی بخشد و اگر چه مس نکرده باشد آن را آتش نوریست بر نور هدایت می‌کند خدا برای نورش کسی را که می‌خواهد و می‌زند خدا مثلها را برای مردمان و خدا بهمه چیزی داناست (۳۵) در خانه‌هایی که اذن داد خدا که بلند کرده شود و ذکر کرده شود در آنها نامش تسبیح می‌کند مر او را در آنها در بامدادان و شبانگاهان (۳۶)
هوش مصنوعی: خداوند نور آسمان‌ها و زمین است و نور او مانند نوری است که از چراغی می‌تابد. این نور همچون چراغ در ظرفی شفاف قرار دارد که به آن شیشه گفته می‌شود و این شیشه تجلی ستاره‌ای درخشان است که از درخت مبارکی به نام زیتون می‌تابد. این درخت نه به سمت شرق و نه به سمت غرب تعلق دارد و روغن آن به روشنی می‌افزاید. حتی اگر آتش آن را لمس نکرده باشد، نوری از نور می‌سازد و هدایت می‌کند. خداوند برای نورش هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و مثال‌ها را برای مردم ذکر می‌کند، چرا که او به همه چیز آگاه است. در مکان‌هایی که خداوند اجازه داده تا بلند شوند و در آن‌ها نام او ذکر شود، او را صبح و شب تسبیح می‌کنند.
حق بود نور سماوات و زمین
آفرینش جمله ز او روشن جبین
هوش مصنوعی: خداوند منبع نور آسمان‌ها و زمین است و همه‌ی موجودات از او سرچشمه می‌گیرند و تحت نور او قرار دارند.
هر کسی نوعی کند تعبیر نور
زین یکی کاشیاء ز وی دارد ظهور
هوش مصنوعی: هر فردی به نوعی معنا و مفهوم نور را تفسیر می‌کند، چون هر کس بر اساس درکی که از آن دارد، تصویر و نشانی از آن را ارائه می‌دهد.
او پدید آرندة ارض و سماست
مر منوّر ماسوی را در ضیاست
هوش مصنوعی: او خالق زمین و آسمان است و نور بخش تمام موجودات در جهانی روشن است.
لیک بر تعبیر ارباب شهود
نور نبود جز به معنای وجود
هوش مصنوعی: اما در واقع، برای درک و بینش عمیق، تنها وجود و حقیقت واقعی اهمیت دارد و بدون آن نور و روشنایی در فهم و درک وجود ندارد.
اوست یعنی عین هستی بی غلو
هستی ای نبود به جز هستی او
هوش مصنوعی: او خود هستی است، بدون هیچ زیاده‌گویی. همه چیز تنها وجود اوست و غیر از او هیچ چیزی وجود ندارد.
هستی اشیاء نمود است و حباب
چون شکست آن نیست چیزی غیر آب
هوش مصنوعی: وجود اشیاء تنها نمایشی از حقیقت است و مانند حبابی است که با شکستش دیگر چیزی جز آب باقی نمی‌ماند.
کن ز هست عارضی صرف نظر
بین چه ماند بعد از او باقی دگر
هوش مصنوعی: از وجود ظاهری و گذشته خود چشم‌پوشی کن، زیرا پس از آن چه چیز باقی خواهد ماند که دیگر مهم باشد؟
بس دقیق است اندکی کن التفات
حق بود پاک از نشان ممکنات
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که توجه و تمرکز بر حقیقت، بسیار مهم و ارزشمند است و در عین حال باید از نشانه‌ها و آثار دنیایی و ممکنات فاصله گرفت، زیرا آنچه که پاک و حقیقی است، نیازمند دقت و تیزبینی است.
هستی حق نی که با اشیاء یکی است
بلکه اشیاء جز نمودی هیچ نیست
هوش مصنوعی: وجود حق چیزی فراتر از آن است که فقط با اشیا یکی باشد؛ بلکه اشیا تنها تجلی و نمایشی از حقیقت هستند و خودشان چیزی جز آن نمایش نیستند.
چونکه ظلمت نیست جز صرف عدم
نام شیئی ناید آنجا در قلم
هوش مصنوعی: هیچ موجودیتی در تاریکی وجود ندارد و نامی نیز از چیزی در آنجا برده نمی‌شود.
کرد زآن تعبیر هستی را به نور
تا که هستی ها نماید در ظهور
هوش مصنوعی: با روشنایی خود معنای هستی را تبیین کرد تا موجودات به ظهور و نمایان شدن برسند.
هر چه را آری به ادراک آن درست
هستی اش مدرک شود اندر نخست
هوش مصنوعی: هر چیزی که به درک تو نسبت به آن می‌رسد، در ابتدا به همان اندازه وجود واقعی‌اش را نشان می‌دهد.
گرچه از ادراک این، ادراک تو
غافلی کن غور تا یابی نکو
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است از درک این موضوع غافل باشی، اما با تفکر عمیق به حقیقتی نیکو دست خواهی یافت.
می نماید مخفی از فرط ظهور
هستی مطلق چو خور در ضوء و نور
هوش مصنوعی: وجود مطلق مانند خورشید است که درخشندگی و نورش به حدی است که گویی خود را پنهان کرده است. این وجود تمام هستی را روشن می‌کند اما در عین حال از نظر ما مخفی می‌ماند.
شمس وحدت شد فروزان بی حجاب
لیک بینی آنچه زو نور است و تاب
هوش مصنوعی: آفتاب یگانگی به‌طور درخشان و بدون پرده ظاهر شده است، اما تو تنها نوری را که از او می‌تابد می بینی.
از شجر بینی نمود و برگ و بر
غافل از آبی که شد اصل شجر
هوش مصنوعی: درخت و برگ‌هایش را می‌بینی، اما از آبی که ریشه‌اش را تغذیه کرده غافل هستی.
آب پنهان در وی از پیدایی است
دیدِ آن موقوف بر بینایی است
هوش مصنوعی: آب نهفته در درون او به خاطر دیدن ظاهر آن است و درک این آب بستگی به بینایی و درک فرد دارد.
اندکی گر در شجر بینی نکو
اصل آن آب است پیداتر از او
هوش مصنوعی: اگر کمی به درخت نگاه کنی، می‌بینی که ریشه‌ی خوب آن در آب است و این آب از خود درخت پنهان‌تر و آشکارتر است.
این مثل بود و مثلها ناقص است
بی مثل نادر مراد آید به دست
هوش مصنوعی: این بیان می‌گوید که هر چیزی که شبیه و مشابه دارد، نقص و کمبودهایی نیز خواهد داشت. اما چیزی که بی‌نظیر و منحصر به فرد است، به آسانی قابل درک و دست‌یابی است.
بینی از اشیاء تو آثار و نمود
هستی از اشیاست پیداتر به بود
هوش مصنوعی: در شکل و فرم اجسام، نشانه‌ها و اثرات وجود دیده می‌شود که نشان‌دهنده حقیقت هستی است.
بی ز هستی ماسوی از بیش و کم
نزد ادراکند خود محض عدم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بدون وجود و هستی دیگران، چیزهای اضافی و کم و زیاد معنایی ندارند و در حقیقت خود را فقط در فقدان وجود می‌توان شناخت. یعنی وقتی به هستی چیزهای دیگر توجه نمی‌کنیم، در واقع به عدم و نبودن آن‌ها پی می‌بریم.
شد چو پیدا رایت االله نور
جمله هستی ها نمود اندر ظهور
هوش مصنوعی: زمانی که پرچم خداوند نمایان شد، نور همه هستی‌ها در ظهور آشکار گشت.
پیش گفتیم ار در آنت نیست ریب
در تو باشد هستی اندر غیب غیب
هوش مصنوعی: اگر در وجود تو تردیدی نیست، باید بدانی که هستی در عالم ناپیدا وجود دارد.
وصف نور هستی حق در مثال
همچو مشکات است بی نقص و زوال
هوش مصنوعی: نور وجود خداوند مانند یک مشعل در یک محیط بی‌نقص و دائمی توصیف می‌شود که هیچ گونه نقص و زوالی ندارد.
واندر آن باشد چراغی در وضوح
چون جسد کآن روشن است از نور روح
هوش مصنوعی: در آنجا چراغی وجود دارد که به وضوح مانند جسم دیده می‌شود، و این روشنی به خاطر وجود نور روح است.
وآن حواس آمد منافذ کز درون
روشنی روح از آن تابد برون
هوش مصنوعی: حواس ما مانند منافذی هستند که نور روح از درون به بیرون می‌تابد.
در زجاجه باشد این مصباح نور
یعنی آن قلب منوّر در ظهور
هوش مصنوعی: این چراغ روشن در شیشه‌ای قرار دارد، یعنی قلب من که روشن و درخشان است در حال نمایان شدن است.
که ز نور روح باشد مستقل
همچو قندیل از چراغ مشتعل
هوش مصنوعی: وقتی که روح از نور خودش مستقل شود، مانند قندیلی می‌ماند که از شعله‌ی چراغ جداست.
روشن او زآن شعلۀ تابنده است
غیر خود را روشنی بخشنده است
هوش مصنوعی: او مانند شعله‌ای درخشان است که نه تنها خود را روشن می‌کند، بلکه دیگران را نیز نورانی می‌سازد.
باشد آن قندیل بر ضوء و بهاء
چون بزرگ استاره ای اندر سماء
هوش مصنوعی: این قندیل روشنایی و درخشندگی دارد، مانند یک ستاره بزرگ که در آسمان می‌درخشد.
مر فروزان گشته آن روشن چراغ
از درختی کوست زیتون در سراغ
هوش مصنوعی: درخت زیتون که طراوت و روشنی مخصوص به خود را دارد، باعث روشن شدن چراغی شده است که در حال حاضر در حال درخشش است.
بس مبارک باشد آن نیکو شجر
هم کثیر النفع در دُهن و اثر
هوش مصنوعی: این درخت نیکو بسیار سودمند است و تأثیر زیادی دارد، پس بسیار باید خوشحال شد از وجود آن.
نفس قدسیه است مانا آن درخت
در فضای قلب بر گسترده رخت
هوش مصنوعی: نفس قدسی مانند درختی است که در فضای قلب ریشه دوانده و همواره پایدار و برقرار است.
شرقی و غربی نباشد بلکه آن
هست او خود این و آن را در میان
هوش مصنوعی: نباید به شرق و غرب تقسیم شود؛ بلکه حقیقت وجودی، خود اوست که این دو را در میان می‌آورد.
بین شرق روح و غرب جسم او
باشد اندر کرّ و فرّ و ها و هو
هوش مصنوعی: میان روحی که در شرق قرار دارد و بدنی که در غرب است، تحرک و جنبش وجود دارد. در این میان، حالاتی چون آمدن و رفتن، و شور و شوق نیز به وجود می‌آید.
نه وجودش واجب آمد نه محال
شد به لاشرقی و لاغربی مثال
هوش مصنوعی: وجود او نه آن‌قدر ضروری است که نتوان از آن چشم پوشید، و نه به‌قدری غیرممکن است که نتوان به آن اشاره کرد. او نه در شرق جای دارد و نه در غرب، بلکه در یک محدوده‌ای فراتر از این دو قرار دارد.
هستش اخلاق و عمل ، نفع و ثمر
وآن کمالات و ترقی در اثر
هوش مصنوعی: اخلاق و عمل انسان باعث می‌شود که نفع و سود به دست آید و انسان به کمال و پیشرفت دست یابد.
یا که نفس از روح و نبود روح را
مر مکان از شرق و غرب و حد و جا
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم جدایی نفس از روح و عدم وجود روح اشاره دارد. همچنین به وجود فضا و مکان اشاره می‌کند که می‌تواند در شرق و غرب یا هر مکانی از دنیا باشد. به عبارت دیگر، می‌گوید شاید نفس از روح جدا شده و دیگر روحی در کار نیست که بخواهد جایگاه خاصی داشته باشد.
هست نزدیک آنکه خود بی آتشی
روشنی بخشد ز نور و تابشی
هوش مصنوعی: کسی که خود به روشنایی و نور نیازی ندارد، می‌تواند به دیگران نوری و روشنی افکند.
مستعد یعنی چنان باشد به کار
که فروزد از تلألو بی ز نار
هوش مصنوعی: مستعد یعنی کسی که چنان در کار خود ماهر و پرشور است که نور و درخشش او به اندازه‌ای زیاد باشد که بدون داشتن آتش نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
فعل نفس اعنی بود از فعل روح
بس قریب اندر ظهور و در وضوح
هوش مصنوعی: عمل و رفتار نفس، در حقیقت بسیار نزدیک و مشابه به عمل روح است؛ به طوری که این دو در ظاهر و وضوح به هم شبیه هستند.
هم دگر نور وجود و نور عقل
هست از نور علی نورت به نقل
هوش مصنوعی: نور وجود و نور عقل به یکدیگر وابسته‌اند و هر دو از نور علی (علی بن ابی‌طالب) نشأت می‌گیرند.
یا که هم بر نور استعداد خود
آن کمال حاصلت افزوده شد
هوش مصنوعی: شاید تو نیز با بهره‌گیری از توانایی‌های خود به کمال و موفقیتی بیشتر دست یافته‌ای.
مینماید حق به نور خویشتن
هر که را خواهد هدایت بر علن
هوش مصنوعی: خداوند با نور خود به هر کسی که بخواهد هدایت می‌کند و این هدایت برای همه آشکار است.
حق مثلها را زند هر جا بجاش
میکند معقول را محسوس و فاش
هوش مصنوعی: حق تشابهات را زنده می‌کند و هر چیزی را به جای خودش می‌چیند، به‌گونه‌ای که چیزهای منطقی را به چیزهای محسوس و واضح تبدیل می‌کند.
تا که دریابند مردم از مثل
آنچه مقصود است بی نقص و خلل
هوش مصنوعی: مردم باید مقصود را به خوبی و بدون هیچ گونه نقصی درک کنند.
حق به هر چیزی است دانا بالتمام
داند آنچه کرده خلق از هر مقام
هوش مصنوعی: خداوند به همه چیز آگاه است و به طور کامل از هر آنچه انسان‌ها در هر جایگاهی انجام داده‌اند، باخبر است.
در بیوتی باشد آن مشکات و نور
که خداشان داده رخصت بر حضور
هوش مصنوعی: در خانه‌هایی که خداوند اجازه حضور داده، نوری ایجاد می‌شود که شبیه به نور مشکات است.
که شود آوازها در آن بلند
یاد کرده در وی اسم ارجمند
هوش مصنوعی: در آنجا آوازها به بلندای دل‌ها به گوش می‌رسد و نامی بزرگ و ارزشمند در آن یاد شده است.
می نمایند اندر آن تسبیح حق
صبح و شام از حسن عهد ماسبق
هوش مصنوعی: در تسبیح خداوند، هر صبح و شام از زیبایی پیمانی که در گذشته بسته شده، یاد می‌کنند.
خواند این آیت مگر خیر الانام
گفت مردی این سرا باشد کدام
هوش مصنوعی: این آیه را برای چه خواندی؟ آیا غیر از این است که بهترین مخلوق گفته است: این خانه متعلق به چه کسی است؟
گفت باشد خانۀ پیغمبران
گفت ابابکر صدّیق اندر زمان
هوش مصنوعی: در پاسخ به این سوال، گفته شده که منزلت و مقام پیغمبران در زمان ابوبکر صدیق نیز محترم و شناخته شده بود.
این سرای حیدر و است و فاطمه
یافت آیت را نکو او ترجمه
هوش مصنوعی: این خانه متعلق به حیدر و فاطمه است و نشانه‌ای نیکو در آن وجود دارد.