گنجور

۴- آیات ۳۳ تا ۴۱

وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (۳۳) وَ مٰا جَعَلْنٰا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ اَلْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ اَلْخٰالِدُونَ (۳۴) کُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ اَلْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ اَلْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنٰا تُرْجَعُونَ (۳۵) وَ إِذٰا رَآکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلاّٰ هُزُواً أَ هٰذَا اَلَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَ هُمْ بِذِکْرِ اَلرَّحْمٰنِ هُمْ کٰافِرُونَ (۳۶) خُلِقَ اَلْإِنْسٰانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیٰاتِی فَلاٰ تَسْتَعْجِلُونِ (۳۷) وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۳۸) لَوْ یَعْلَمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لاٰ یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ اَلنّٰارَ وَ لاٰ عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لاٰ هُمْ یُنْصَرُونَ (۳۹) بَلْ تَأْتِیهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلاٰ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهٰا وَ لاٰ هُمْ یُنْظَرُونَ (۴۰) وَ لَقَدِ اُسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحٰاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مٰا کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۴۱)

و اوست که آفرید شب و روز را و آفتاب و ماه را هر یک در گردونی که می‌روند (۳۳) و نگردانیدیم مر انسانی پیش از تو بودن جاوید را آیا پس اگر بمیری تو پس ایشان جاودانیانند (۳۴) هر تنی چشنده مرگست و می‌آزمائیم شما را بشر و خیر آزمودنی و بسوی ما بازگردانیده می‌شوید (۳۵) و چون ببینند ترا آنان که کافر شدند نمی‌گیرندت مگر استهزا آیا اینست که ذکر می‌کنند آلهان شما را و ایشان بذکر خدای بخشنده ایشانند کافران (۳۶) آفریده شد انسان از شتاب زود باشد بنمائیم آیتهای خود پس شتاب مکنید با من (۳۷) و می‌گویند کی خواهد بود این وعده اگر هستید راست‌گویان (۳۸) و اگر بدانند آنان که کافر شدند وقتی را که باز نمی‌توانند داشت از روهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه ایشان یاری کرده شوند (۳۹) بلکه می‌آید ایشان را ناگهان پس متحیر می‌گرداندشان پس نتوانستند بر گردانیدن آن را و نه ایشان مهلت داده شوند (۴۰) و بتحقیق استهزا کرده شد برسولانی از پیش تو پس احاطه کرد به آنانکه استهزا کردند از ایشان آنچه بودند بآن استهزا می‌کردند (۴۱)

اوست آن کس کآفرید این روز و شب
آفتاب و ماه را هم بر سبب
در فَلک باشند اِشناور همی
همچو ماهی که شتابد در یمی
آدمی را ما نگرداندیم هان
پیش از تو جاودان اندر جهان
پس تو آیا گر بمیری، دشمنان
جاودان خواهند ماندن در جهان
مشرکان گفتند کی باشد که زود
مصطفی میرد رهیم از نار و دود
گفت زآن رو کس همیشه زنده نیست
این جهان بر هیچ کس پاینده نیست
گر تو میری ، زنده ای بر جاودان
آن بمیرد که ندارد نورِ جان
مرگ را باشد چشنده هر تنی
کس ندارد زیستن را ضامنی
ما به نیکی و بدیتان در جهان
آزماییم آزمونی بر نشان
هم به سوی ما شما گردید باز
بر هر آنچه کرده اید از فعل و ساز
بر قریش ، احمد (ص) به روزی بر گذشت
زآن میان بوجهل بر وی خیره گشت
گفت ز استهزا ء که این است از گزاف
مر پیمبر بر نبی عبد مناف
آمد آیت که تو را بینند چون
آن کسان که کافرند و بد درون
می نگیرندت به جز بر هزو و هم
کاین است آن کس کز خدایان کرده رم
از تو در ذمّ اِلهان دلخورند
لیک خود بر ذکر رحمان کافرند
آدمی گردیده مخلوق از شتاب
عاجل است ار چند باشد آن عذاب
زود بنماییمتان آیات خویش
پس بمشتابید از اندازه بیش
می بگویند این مواعید از خطاست
پس کی است این وعده گر گویید راست
گر بدانند آن کسان در اهتزاز
آن زمانی که ندارند ایچ باز
آتش از روها و پشتِ خویشتن
نیستشان هم ناصری اندر محن
بلکه آیدشان قیامت ناگهان
پس کند مبهوتشان اندر زمان
پس بنتوانند از خود داشت باز
هم نه مهلت با شد ایشان را به ساز
همچنین سخریه کردند آن اُمم
پیش از تو بر رسولان از ستم
پس به ایشان کرد احاطه آن جزاء
که بُد اندر سخریت بر انبیاء
کیست گو آن کو شما را روز و شب
شد نگهدار از عذاب و از تعب

« در بیان حکایت ذوالنون مصری »

آمد از ذوالنون مصری در خبر
که شبی رفتم برون از شهر و در
بود از مهتاب آن روشن شبی
میرود دیدم به سرعت عقربی
از پی اش رفتم به جویی پس رسید
یک وزغ زآن جو به ناگه سر کشید
بر نشست آن عقرب اندر پشت او
بگذراند او را بدان سو ز آب جو
حیرتم افزود و گفتم حکمتی است
اندر این فهمید باید تا که چیست
از پی اش گشتم به تندی رهسپار
دیدم افتاده است مستی بر کنار
کرده قصد خفته یک ماری به قهر
عقربش زد نیش و کُشت او را به زهر
از همان جا عقرب آن دم بازگشت
خفته شد بیدار و گفتم سرگذشت
دفع آن هم بود ممکن بی سبب
کرد این تا ظاهر آید حفظ رب
آدمی را هست در لیل و نهار
کرب و غم زآن پیش کآید در شمار
گر که بینی آن حوادث را به خواب
عظم و لحمت گردد آب از اضطراب
حق نماید از تو دفع آن حادثات
تا توانی بود باقی در حیات
تو به جای شکر احسان این چنین
روز و شب با حافظی در جنگ و کین
بلکه گیری غیر او را یار و دوست
غافل از آن کو نگهدار تو اوست
حفظ خود گر باز گیرد نیم دم
تو شوی بر اصل خود یعنی عدم
جمله ذرّات وجودت بر هواست
هستی موهوم تو معدوم و لاست
۳- آیات ۲۳ تا ۳۲: لاٰ یُسْئَلُ عَمّٰا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ (۲۳) أَمِ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ هٰذٰا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ اَلْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۴) وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدُونِ (۲۵) وَ قٰالُوا اِتَّخَذَ اَلرَّحْمٰنُ وَلَداً سُبْحٰانَهُ بَلْ عِبٰادٌ مُکْرَمُونَ (۲۶) لاٰ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ (۲۷) یَعْلَمُ مٰا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ اِرْتَضیٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ (۲۸) وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلٰهٌ مِنْ دُونِهِ فَذٰلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلظّٰالِمِینَ (۲۹) أَ وَ لَمْ یَرَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ کٰانَتٰا رَتْقاً فَفَتَقْنٰاهُمٰا وَ جَعَلْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ أَ فَلاٰ یُؤْمِنُونَ (۳۰) وَ جَعَلْنٰا فِی اَلْأَرْضِ‌ رَوٰاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنٰا فِیهٰا فِجٰاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ (۳۱) وَ جَعَلْنَا اَلسَّمٰاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیٰاتِهٰا مُعْرِضُونَ (۳۲)۵- آیات ۴۲ تا ۵۰: قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهٰارِ مِنَ اَلرَّحْمٰنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (۴۲) أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنٰا لاٰ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لاٰ هُمْ مِنّٰا یُصْحَبُونَ (۴۳) بَلْ مَتَّعْنٰا هٰؤُلاٰءِ وَ آبٰاءَهُمْ حَتّٰی طٰالَ عَلَیْهِمُ اَلْعُمُرُ أَ فَلاٰ یَرَوْنَ أَنّٰا نَأْتِی اَلْأَرْضَ نَنْقُصُهٰا مِنْ أَطْرٰافِهٰا أَ فَهُمُ اَلْغٰالِبُونَ (۴۴) قُلْ إِنَّمٰا أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ وَ لاٰ یَسْمَعُ اَلصُّمُّ اَلدُّعٰاءَ إِذٰا مٰا یُنْذَرُونَ (۴۵) وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذٰابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یٰا وَیْلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰالِمِینَ (۴۶) وَ نَضَعُ اَلْمَوٰازِینَ اَلْقِسْطَ لِیَوْمِ اَلْقِیٰامَةِ فَلاٰ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کٰانَ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنٰا بِهٰا وَ کَفیٰ بِنٰا حٰاسِبِینَ (۴۷) وَ لَقَدْ آتَیْنٰا مُوسیٰ وَ هٰارُونَ اَلْفُرْقٰانَ وَ ضِیٰاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ (۴۸) اَلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ هُمْ مِنَ اَلسّٰاعَةِ مُشْفِقُونَ (۴۹) وَ هٰذٰا ذِکْرٌ مُبٰارَکٌ أَنْزَلْنٰاهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ (۵۰)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (۳۳) وَ مٰا جَعَلْنٰا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ اَلْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ اَلْخٰالِدُونَ (۳۴) کُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ اَلْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ اَلْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنٰا تُرْجَعُونَ (۳۵) وَ إِذٰا رَآکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلاّٰ هُزُواً أَ هٰذَا اَلَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَ هُمْ بِذِکْرِ اَلرَّحْمٰنِ هُمْ کٰافِرُونَ (۳۶) خُلِقَ اَلْإِنْسٰانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیٰاتِی فَلاٰ تَسْتَعْجِلُونِ (۳۷) وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۳۸) لَوْ یَعْلَمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لاٰ یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ اَلنّٰارَ وَ لاٰ عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لاٰ هُمْ یُنْصَرُونَ (۳۹) بَلْ تَأْتِیهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلاٰ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهٰا وَ لاٰ هُمْ یُنْظَرُونَ (۴۰) وَ لَقَدِ اُسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحٰاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مٰا کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۴۱)
هوش مصنوعی: خداوند کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را خلق کرده و همه آنها در مدار خاص خود در حرکت هستند. هیچ انسانی پیش از تو جاودانگی نداشته است. اگر تو بمیری، آیا آنها جاودانه خواهند ماند؟ هر انسانی طعم مرگ را خواهد چشید و ما شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم و به سوی ما بازمی‌گردید. وقتی کافران تو را می‌بینند، فقط تو را به تمسخر می‌گیرند و می‌گویند آیا این همان کسی است که به خدایان شما اشاره می‌کند، در حالی که خودشان به یاد خداوند رحمان کافرند؟ انسان از شتاب و بی‌صبر خلق شده است؛ من آیات خود را به شما نشان می‌دهم پس شتاب نکنید. آنها می‌پرسند این وعده کی تحقق می‌یابد اگر راست می‌گویید؟ اگر کافران می‌دانستند که در آن زمان چگونه نمی‌توانند از آتش جهنم نجات یابند و هیچ کمکی نمی‌شوند! به راستی عذاب به صورت ناگهانی به سوی آنها خواهد آمد و آنها را حیران خواهد کرد و قادر به بازگشت و نجات نخواهند بود. به راستی، پیش از تو نیز به پیامبران تمسخر شده است و به کسانی که آنان را مسخره کردند، عذابی خواهند رسید که به آن باور داشتند.
و اوست که آفرید شب و روز را و آفتاب و ماه را هر یک در گردونی که می‌روند (۳۳) و نگردانیدیم مر انسانی پیش از تو بودن جاوید را آیا پس اگر بمیری تو پس ایشان جاودانیانند (۳۴) هر تنی چشنده مرگست و می‌آزمائیم شما را بشر و خیر آزمودنی و بسوی ما بازگردانیده می‌شوید (۳۵) و چون ببینند ترا آنان که کافر شدند نمی‌گیرندت مگر استهزا آیا اینست که ذکر می‌کنند آلهان شما را و ایشان بذکر خدای بخشنده ایشانند کافران (۳۶) آفریده شد انسان از شتاب زود باشد بنمائیم آیتهای خود پس شتاب مکنید با من (۳۷) و می‌گویند کی خواهد بود این وعده اگر هستید راست‌گویان (۳۸) و اگر بدانند آنان که کافر شدند وقتی را که باز نمی‌توانند داشت از روهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه ایشان یاری کرده شوند (۳۹) بلکه می‌آید ایشان را ناگهان پس متحیر می‌گرداندشان پس نتوانستند بر گردانیدن آن را و نه ایشان مهلت داده شوند (۴۰) و بتحقیق استهزا کرده شد برسولانی از پیش تو پس احاطه کرد به آنانکه استهزا کردند از ایشان آنچه بودند بآن استهزا می‌کردند (۴۱)
هوش مصنوعی: او کسی است که شب و روز، خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری مشخص حرکت می‌کنند. قبلاً هیچ انسانی را جاودانه خلق نکردیم. حالا اگر تو بمیرى، آیا آن‌ها جاودانی خواهند بود؟ هر انسانی مرگ را چشیده و ما شما را به آزمون می‌گذاریم، بنابراین به سوی ما بازمی‌گردید. وقتی کافران تو را ببینند، چیزی جز تمسخر تو را نمی‌گیرند و آیا این واقعاً همان چیزی نیست که به خداوند بخشنده یاد می‌کنند؟ کافران به یاد او هستند. انسان از شتاب خلق شده، زود قضاوت می‌کند؛ بنابراین آیات خود را به او نشان می‌دهیم، اما شتاب نکنید. آن‌ها می‌پرسند این وعده چه زمانی تحقق می‌یابد، اگر راست می‌گویید؟ اگر کافران می‌دانستند که وقتی زمان آتش برای آن‌ها فرا می‌رسد، نه توانایی فرار دارند و نه کسی به آن‌ها یاری می‌کند. آن‌ها به‌طور ناگهانی با واقعیتی روبرو می‌شوند که باعث سردرگمی‌شان می‌شود و نمی‌توانند از این وضعیت رهایی یابند و مهلتی هم برایشان نخواهد بود. به‌راستی که از پیامبران پیش از تو تمسخر شده‌اند و آنچه که از آنها تمسخر می‌کردند بر خودشان محاط خواهد شد.
اوست آن کس کآفرید این روز و شب
آفتاب و ماه را هم بر سبب
هوش مصنوعی: او کسی است که این روزها و شب‌ها را خلق کرد و آفتاب و ماه نیز به خاطر او به وجود آمدند.
در فَلک باشند اِشناور همی
همچو ماهی که شتابد در یمی
هوش مصنوعی: در آسمان‌ها، آن‌ها در حال حرکت هستند، مانند ماهی‌ای که در دریا شنا می‌کند.
آدمی را ما نگرداندیم هان
پیش از تو جاودان اندر جهان
هوش مصنوعی: انسان را در این دنیا قبل از تو، به جاودانگی نرسانده‌ایم.
پس تو آیا گر بمیری، دشمنان
جاودان خواهند ماندن در جهان
هوش مصنوعی: اگر تو بمیری، آیا دشمنان تو همچنان در این دنیا باقی خواهند ماند و جاودانه خواهند بود؟
مشرکان گفتند کی باشد که زود
مصطفی میرد رهیم از نار و دود
هوش مصنوعی: مشرکان گفتند چه زمانی است که مصطفی به سرعت از آتش و دود رهایی یابد؟
گفت زآن رو کس همیشه زنده نیست
این جهان بر هیچ کس پاینده نیست
هوش مصنوعی: هیچ کسی در این دنیا جاودان و همیشه زنده نمی‌ماند، زیرا این جهان بر هیچ کس دائمی نیست.
گر تو میری ، زنده ای بر جاودان
آن بمیرد که ندارد نورِ جان
هوش مصنوعی: اگر تو بروی، زنده خواهی بود و جاودان، اما آن کسی می‌میرد که نور جان ندارد.
مرگ را باشد چشنده هر تنی
کس ندارد زیستن را ضامنی
هوش مصنوعی: هر کسی در نهایت طعم مرگ را خواهد چشید و هیچ‌کس نمی‌تواند تضمین کند که همیشه زنده می‌ماند.
ما به نیکی و بدیتان در جهان
آزماییم آزمونی بر نشان
هوش مصنوعی: ما در این دنیا با نیکی و بدی‌های شما را امتحان می‌کنیم تا نشانه‌ای از شما به دست آوریم.
هم به سوی ما شما گردید باز
بر هر آنچه کرده اید از فعل و ساز
هوش مصنوعی: شما دوباره به سوی ما برگشته‌اید و بر همه کارها و اعمالی که انجام داده‌اید، فکر کنید.
بر قریش ، احمد (ص) به روزی بر گذشت
زآن میان بوجهل بر وی خیره گشت
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اکرم (ص) از بین قریش عبور کرد و در این میان، ابوجهل به او نگریست و متعجب ماند.
گفت ز استهزا ء که این است از گزاف
مر پیمبر بر نبی عبد مناف
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی تمسخر از کسی است که می‌گوید این مسئله که پیامبر از خانواده عبد مناف است، بی‌اهمیت و بی‌مورد است. در واقع، اشاره به این دارد که نسبت‌های خانوادگی در مورد مقام پیامبر یا ارزش‌های او تأثیری ندارند و این سخن به نوعی به بی‌اهمیتی آن موضوع اشاره می‌کند.
آمد آیت که تو را بینند چون
آن کسان که کافرند و بد درون
هوش مصنوعی: پیامی فرستاده شده که تو را ببینند مانند کسانی که کافرند و روح پلیدی دارند.
می نگیرندت به جز بر هزو و هم
کاین است آن کس کز خدایان کرده رم
هوش مصنوعی: به جز حالات شادی و سرور نباید تو را در نظر بگیرند، زیرا کسی که از خدایان دوری جسته و به سرگردانی رسیده، اینگونه است.
از تو در ذمّ اِلهان دلخورند
لیک خود بر ذکر رحمان کافرند
هوش مصنوعی: از تو به خاطر ناپسندیدن خدا دلخور هستند، اما خودشان در یاد خدا بی‌اعتنایی می‌کنند.
آدمی گردیده مخلوق از شتاب
عاجل است ار چند باشد آن عذاب
هوش مصنوعی: انسان به خاطر عجله و شتابش، به موجودی بی‌تاب تبدیل شده است، حتی اگر عذاب و سختی‌هایی در پی داشته باشد.
زود بنماییمتان آیات خویش
پس بمشتابید از اندازه بیش
هوش مصنوعی: به زودی نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهم، پس با شتاب به‌سوی زیادی‌ها روید.
می بگویند این مواعید از خطاست
پس کی است این وعده گر گویید راست
هوش مصنوعی: می‌گویند این وعده‌ها و قرارهایی که داده شده، نادرست و بی‌پایه است، پس چه زمانی این وعده‌ها حقیقت پیدا می‌کند اگر کسی راست بگوید؟
گر بدانند آن کسان در اهتزاز
آن زمانی که ندارند ایچ باز
هوش مصنوعی: اگر کسانی که در حالتی شاد و سرزنده هستند، بدانند که این لحظات شادی زودگذر است و هیچ چیز دائمی نیست، ممکن است احساساتشان تغییر کند و از شادابی آن زمان کاسته شود.
آتش از روها و پشتِ خویشتن
نیستشان هم ناصری اندر محن
هوش مصنوعی: آتش نه از خودشان بلکه از درون وجودشان است، و در سختی‌ها ناصری وجود ندارد که به آنها کمک کند.
بلکه آیدشان قیامت ناگهان
پس کند مبهوتشان اندر زمان
هوش مصنوعی: ناگهان روز قیامت فرا می‌رسد و در آن لحظه آن‌ها را حیرت‌زده و متعجب می‌کند.
پس بنتوانند از خود داشت باز
هم نه مهلت با شد ایشان را به ساز
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توانند از خود چیزی داشته باشند و باز هم فرصت برای آنها فراهم نیست که به خواسته‌های خود برسند.
همچنین سخریه کردند آن اُمم
پیش از تو بر رسولان از ستم
هوش مصنوعی: قوم‌های پیش از تو نیز به پیامبرانشان ظلم کردند و آنها را مسخره کردند.
پس به ایشان کرد احاطه آن جزاء
که بُد اندر سخریت بر انبیاء
هوش مصنوعی: پس خداوند جزای اعمالشان را به پیامبران نشان داد که به خاطر سختی‌هایی که تحمل کرده بودند، سزاوار آن بودند.
کیست گو آن کو شما را روز و شب
شد نگهدار از عذاب و از تعب
هوش مصنوعی: کیست که مانند او باشد که هر شب و روز شما را از عذاب و رنج محافظت کند؟
« در بیان حکایت ذوالنون مصری »
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری داستانی دارد که در آن به وقایع زندگی و تجربیات او اشاره شده است. او به عنوان یک عالم و عارف شناخته می‌شود و در طول زندگی‌اش به جستجو و درک حقیقت پرداخت. این داستان به نوعی به موضوعات روحانی و اخلاقی می‌پردازد و نشان‌دهنده تلاش انسان برای شناخت خویش و ارتباط با خداوند است. حکایت زندگی او می‌تواند الهام‌بخش دیگران باشد و نشان دهد که چگونه می‌توان بر دشواری‌ها غلبه کرد و به رشد معنوی دست یافت.
آمد از ذوالنون مصری در خبر
که شبی رفتم برون از شهر و در
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری خبری آورده که شبی از شهر بیرون رفته و در جایی بوده است.
بود از مهتاب آن روشن شبی
میرود دیدم به سرعت عقربی
هوش مصنوعی: در شب روشنی که ماه در آسمان بود، به سرعت مانند عقرب به سوی مقصدی می‌رفت.
از پی اش رفتم به جویی پس رسید
یک وزغ زآن جو به ناگه سر کشید
هوش مصنوعی: به دنبال او رفتم و به جوی آبی رسیدم، ناگهان از آن جوی قورباغه‌ای سر بیرون آورد.
بر نشست آن عقرب اندر پشت او
بگذراند او را بدان سو ز آب جو
هوش مصنوعی: عقرب در پشت او نشسته بود و او تلاش کرد تا از آن سمت به سوی آب جو برود.
حیرتم افزود و گفتم حکمتی است
اندر این فهمید باید تا که چیست
هوش مصنوعی: حیرت من بیشتر شد و گفتم باید حکمت یا معنایی در این وجود داشته باشد که بفهمم چیست.
از پی اش گشتم به تندی رهسپار
دیدم افتاده است مستی بر کنار
هوش مصنوعی: به سرعت به دنبال او رفتم و دیدم که در کنار راه، حالتی مستی به او دست داده است.
کرده قصد خفته یک ماری به قهر
عقربش زد نیش و کُشت او را به زهر
هوش مصنوعی: یک مار که در خواب به سر می‌برد، در حالتی غیرمنتظره با یک عقرب مواجه می‌شود. عقرب به او حمله می‌کند و به دلیل زهرش، مار را از پای درمی‌آورد.
از همان جا عقرب آن دم بازگشت
خفته شد بیدار و گفتم سرگذشت
هوش مصنوعی: در همان جا که عقرب به عقب برگشت، او خوابش برد و من داستانی را برایش تعریف کردم.
دفع آن هم بود ممکن بی سبب
کرد این تا ظاهر آید حفظ رب
هوش مصنوعی: از طریق یک علت خاص، می‌توان از مشکلات جلوگیری کرد تا این که قدرتی الهی در آنجا ظاهر شود و حمایت کند.
آدمی را هست در لیل و نهار
کرب و غم زآن پیش کآید در شمار
هوش مصنوعی: انسان در طول شب و روز با مشکلات و ناراحتی‌ها روبه‌رو است و این سختی‌ها جزئی از زندگی او محسوب می‌شوند.
گر که بینی آن حوادث را به خواب
عظم و لحمت گردد آب از اضطراب
هوش مصنوعی: اگر آن اتفاقات را در خواب ببینی، بزرگی و عظمتِ آنها باعث می‌شود که از شدت اضطراب، آب دهانت بسوزد.
حق نماید از تو دفع آن حادثات
تا توانی بود باقی در حیات
هوش مصنوعی: خداوند از تو می‌خواهد که تا جایی که می‌توانی، از مشکلات و حوادث ناگوار دوری کنی تا زندگی‌ات تداوم یابد.
تو به جای شکر احسان این چنین
روز و شب با حافظی در جنگ و کین
هوش مصنوعی: تو به جای این که از لطف و محبت من قدردانی کنی، هر روز و شب با من در حال جنگ و دشمنی هستی.
بلکه گیری غیر او را یار و دوست
غافل از آن کو نگهدار تو اوست
هوش مصنوعی: اگر تو به دنبال یاری و دوستی غیر از او باشی، غافل از این هستی که تنها اوست که نگهدار و حافظ توست.
حفظ خود گر باز گیرد نیم دم
تو شوی بر اصل خود یعنی عدم
هوش مصنوعی: اگر مراقب خودت باشی و لحظه‌ای از آن غافل نشوی، به حالت اصلی‌ات که عدم است، برمی‌گردی.
جمله ذرّات وجودت بر هواست
هستی موهوم تو معدوم و لاست
هوش مصنوعی: تمام عناصر وجود تو در فضا پراکنده است و هستی تو که خیالی بیش نیست، وجود ندارد و در واقع بی‌محتواست.