گنجور

۲- آیات ۱۰ تا ۲۲

لَقَدْ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکُمْ کِتٰاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۰) وَ کَمْ قَصَمْنٰا مِنْ قَرْیَةٍ کٰانَتْ ظٰالِمَةً وَ أَنْشَأْنٰا بَعْدَهٰا قَوْماً آخَرِینَ (۱۱) فَلَمّٰا أَحَسُّوا بَأْسَنٰا إِذٰا هُمْ مِنْهٰا یَرْکُضُونَ (۱۲) لاٰ تَرْکُضُوا وَ اِرْجِعُوا إِلیٰ مٰا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسٰاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ (۱۳) قٰالُوا یٰا وَیْلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰالِمِینَ (۱۴) فَمٰا زٰاَلَتْ تِلْکَ دَعْوٰاهُمْ حَتّٰی جَعَلْنٰاهُمْ حَصِیداً خٰامِدِینَ (۱۵) وَ مٰا خَلَقْنَا اَلسَّمٰاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا لاٰعِبِینَ (۱۶) لَوْ أَرَدْنٰا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا إِنْ کُنّٰا فٰاعِلِینَ (۱۷) بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی اَلْبٰاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَکُمُ اَلْوَیْلُ مِمّٰا تَصِفُونَ (۱۸) وَ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لاٰ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبٰادَتِهِ وَ لاٰ یَسْتَحْسِرُونَ (۱۹) یُسَبِّحُونَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ لاٰ یَفْتُرُونَ (۲۰) أَمِ اِتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ اَلْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ (۲۱) لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَةٌ إِلاَّ اَللّٰهُ لَفَسَدَتٰا فَسُبْحٰانَ اَللّٰهِ رَبِّ اَلْعَرْشِ عَمّٰا یَصِفُونَ (۲۲)

بحقیقت فرستادیم بر شما کتابی که در آنست پند شما آیا پس در نمی‌یابید بعقل (۱۰) و بسیار در هم شکستیم از قریه که بود ستمکار و پدید آوردیم پس از آن گروهی دیگر را (۱۱) پس چون احساس کردند عذاب ما را آن‌گاه ایشان از آن می‌گریختند (۱۲) مگریزید و باز گردید بسوی آنچه متنعم شدید در آن و سکناتان باشد که شما پرسیده شوید (۱۳) گفتند ای وای بر ما بدرستی که ما بودیم ستمکاران (۱۴) پس بود پیوسته این نداشان تا کردیمشان درویده بمرگ افسردگان یا فرو مردگان (۱۵) و نیافریدیم آسمان و زمین را و آنچه باشد میان آن دو بازی‌کنندگان (۱۶) اگر می‌خواستیم که فرا گیریم لهوی را هر آینه فرا می‌گرفتیم آن را از نزد خود اگر بودیم کنندگان (۱۷) بلکه می‌اندازیم حق را بر باطل پس می‌شکند آن را پس آن‌گاه آن باشد ناچیز و بر شماست وای از آنچه وصف می‌کنید (۱۸) و مر او راست هر که در آسمانها و زمین است و آنکه نزد اوست سرکشی نمی‌کند از پرستش او و مانده نمی‌شوند (۱۹) تسبیح می‌کنند شب و روز سست نمی‌شوند (۲۰) بلکه فرا گرفتند خدایانی را از زمین که ایشان نشر می‌کنند (۲۱) اگر بودی در آن دو تا الهان که غیر خدا آن دو هر آینه تباه شده بودند آن دو و پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه وصف می‌کنند (۲۲)

بر شما کردیم نازل این کتاب
کاندر آن باشد شرافت بی حساب
ارجمند آیید از وی برملا
در نمی یابید آیا پس شما
کآن شما را بر شرف گردد سبب
مفتخر گردند بر عالم عرب
ای بسا از قریه کاشکستیم پیش
اهل آن را که ستمشان بود کیش
بعد ایشان قوم دیگر را پدید
جایشان کردیم و این باشد وعید
گفت بر تهدید کفار عرب
هم شما را هست یعنی این سبب
بأس ما چون اهل آن ده یافتند
بر گریز از قریه می بشتافتند
می بنگریزید و برگردید باز
بر تنعم ها و آمال دراز
آنچه در وی بر تنعم بوده اید
سالها سکنی در آن بنموده اید
بر مساکن بازگردیده شوید
مر شما شاید که پرسیده شوید
از شما پرسند از خرد و درشت
اینکه این پیغمبرانتان را که کُشت
خادمان پرسندتان یا در سؤال
چیست فرمان تا نماییم امتثال
می بگفتند از اسف یَا وَیلَنآ
زآنکه می باشیم استمکاره ما
پس همیشه بودشان مر خواندن این
حَتَّی جَعَلنَاهُم حَصِیداً خَامِدِین
نافریدیم این زمین و آسمان
ما به بازی و آنچه باشد بینشان
خواستیم ار لهو را گیریم ما
می گرفتیم آن ز نزد خود به جا
یعنی از جنس مجرد کاقربند
آن به ما و از وجه نسبت انسبند
یا روا بود ار به ما فرزند و زن
می گرفتیم آن ز جنس خویشتن
فاعل ار بودیم لهوی را به ساز
می گرفتیم آنچه بهتر بود باز
بل بیندازیم حق را که جداست
سخت بر باطل به وجهی که سزاست
بشکند پس آنچه را بر باطل است
باطل آن هنگام محو و زایل است
حجت ما غالب است اعنی چنان
که اگر می گشت محسوس و عیان
بود باطل را چو سنگی بر زجاج
بشکند آن را به چُستی لاعلاج
بر شما وَیل است و حزن از هر جهت
زآنچه بر وی می کنید او را صفت
هست او را آنچه در ارض و سماست
وآنچه نزدش از ملایک ز اعتلاست
کس ندارد سرکشی از طاعتش
هم نه مانده می شوند از خدمتش
روز و شب تنزیه گویند از نخست
هم نگردند از عبادت هیچ سست
می بگیرند از خدایان از زمین
مردگان تا زنده سازند از یقین
گر که بودی در زمین و آسمان
مر خدایان جز خدای بی نشان
هر دو پس گشتی تباه این عرش و فرش
پس بود پاک آن خدا، خلاّق عرش
زآنچه وصفش می کنند از بیخرد
ز اتخاذِ کفو و انباز و ولد
این است برهان تمانع بی گمان
مجملی گفتیم از پیش این بیان
ذکر آن از بهر فهم عامه است
نی که بهر مرد صوفی جامه است
آنکه جانش غرق بحر وحدت است
گوش او کی بر دلیل و حجت است
پیش عاشق بر ثبوت دلبرش
گر دلیل آری شگفت آید برش
گویی او را که به برهانی درست
آن فلانی دلبر و معشوق توست
شاید ار او گوید این افسانه است
یا که این افسانه گو دیوانه است
من از این افسانه ها گردد سرم
پای تا سر بند زلف دلبرم
پیش آن کو یافت اسرار صفی
چیست تا برهان و گفت فلسفی
غیر حق گو چیست جز صرف عدم
تا دلیل آری به نفی اش از حکم
بر که گریی اینچنین زار ای حکیم
مرده ای نبود در این گور و گلیم
این بر آن ماند که آرد کس دلیل
بر ثبوت آفتاب بی بدیل
که نباشد غیر از این یک آفتاب
آفتاب دیگری پر ضوء و تاب
بس بدیهی باشد ار بیننده ای است
که به جز یک هستی اندر هست نیست
۱- آیات ۱ تا ۹: بسم االله الرحمن الرحیم۳- آیات ۲۳ تا ۳۲: لاٰ یُسْئَلُ عَمّٰا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ (۲۳) أَمِ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ هٰذٰا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ اَلْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۴) وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدُونِ (۲۵) وَ قٰالُوا اِتَّخَذَ اَلرَّحْمٰنُ وَلَداً سُبْحٰانَهُ بَلْ عِبٰادٌ مُکْرَمُونَ (۲۶) لاٰ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ (۲۷) یَعْلَمُ مٰا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ اِرْتَضیٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ (۲۸) وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلٰهٌ مِنْ دُونِهِ فَذٰلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلظّٰالِمِینَ (۲۹) أَ وَ لَمْ یَرَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ کٰانَتٰا رَتْقاً فَفَتَقْنٰاهُمٰا وَ جَعَلْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ أَ فَلاٰ یُؤْمِنُونَ (۳۰) وَ جَعَلْنٰا فِی اَلْأَرْضِ‌ رَوٰاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنٰا فِیهٰا فِجٰاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ (۳۱) وَ جَعَلْنَا اَلسَّمٰاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیٰاتِهٰا مُعْرِضُونَ (۳۲)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لَقَدْ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکُمْ کِتٰاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۰) وَ کَمْ قَصَمْنٰا مِنْ قَرْیَةٍ کٰانَتْ ظٰالِمَةً وَ أَنْشَأْنٰا بَعْدَهٰا قَوْماً آخَرِینَ (۱۱) فَلَمّٰا أَحَسُّوا بَأْسَنٰا إِذٰا هُمْ مِنْهٰا یَرْکُضُونَ (۱۲) لاٰ تَرْکُضُوا وَ اِرْجِعُوا إِلیٰ مٰا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسٰاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ (۱۳) قٰالُوا یٰا وَیْلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰالِمِینَ (۱۴) فَمٰا زٰاَلَتْ تِلْکَ دَعْوٰاهُمْ حَتّٰی جَعَلْنٰاهُمْ حَصِیداً خٰامِدِینَ (۱۵) وَ مٰا خَلَقْنَا اَلسَّمٰاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا لاٰعِبِینَ (۱۶) لَوْ أَرَدْنٰا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا إِنْ کُنّٰا فٰاعِلِینَ (۱۷) بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی اَلْبٰاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَکُمُ اَلْوَیْلُ مِمّٰا تَصِفُونَ (۱۸) وَ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لاٰ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبٰادَتِهِ وَ لاٰ یَسْتَحْسِرُونَ (۱۹) یُسَبِّحُونَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ لاٰ یَفْتُرُونَ (۲۰) أَمِ اِتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ اَلْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ (۲۱) لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَةٌ إِلاَّ اَللّٰهُ لَفَسَدَتٰا فَسُبْحٰانَ اَللّٰهِ رَبِّ اَلْعَرْشِ عَمّٰا یَصِفُونَ (۲۲)
هوش مصنوعی: ما کتابی برای شما نازل کرده‌ایم که در آن ذکر شما وجود دارد. آیا نمی‌فهمید؟ و چقدر از شهرهایی که ظالم بودند را نابود کردیم و بعد از آن قومی دیگر را برپا کردیم. هنگامی که آنها سختی ما را حس کردند، ناگهان به سمت گریختند. به آنها گفته شد که نگریزد و به آنچه که در آن راحت بودند و خانه‌هایشان بازگردند، شاید مورد سؤال قرار بگیرند. آنها گفتند: ای وای بر ما، ما ظالم بودیم. و این دعا و ناله آنها همچنان ادامه داشت تا اینکه آنها را به کشتن دادیم و خاموش کردند. ما آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آنهاست را به بازی نگرفتن. اگر می‌خواستیم، سرگرمی‌ای برای خود می‌ساختیم، اگر ما خواسته بودیم. بلکه ما حق را به باطل می‌افکنیم، و آن را نابود می‌کنیم و آن‌گاه آن باطل از بین می‌رود و برای شما عذاب و خشم است به خاطر آنچه توصیف می‌کنید. برای اوست آنچه در آسمان‌ها و زمین است و کسانی که نزد او هستند، از عبادتش کبر نمی‌ورزند و خسته نمی‌شوند. آنها در شب و روز به ستایش او مشغولند و دست از این ستایش نمی‌کشند. آیا آنها از زمین خداوندی به عنوان معبود انتخاب کرده‌اند که قادر به یاری خود باشند؟ اگر در این دو، معبودی جز الله بود، جهان فاسد می‌شد. بنابراین، پاک و منزه است خداوند، پروردگار عرش، از آنچه شما وصف می‌کنید.
بحقیقت فرستادیم بر شما کتابی که در آنست پند شما آیا پس در نمی‌یابید بعقل (۱۰) و بسیار در هم شکستیم از قریه که بود ستمکار و پدید آوردیم پس از آن گروهی دیگر را (۱۱) پس چون احساس کردند عذاب ما را آن‌گاه ایشان از آن می‌گریختند (۱۲) مگریزید و باز گردید بسوی آنچه متنعم شدید در آن و سکناتان باشد که شما پرسیده شوید (۱۳) گفتند ای وای بر ما بدرستی که ما بودیم ستمکاران (۱۴) پس بود پیوسته این نداشان تا کردیمشان درویده بمرگ افسردگان یا فرو مردگان (۱۵) و نیافریدیم آسمان و زمین را و آنچه باشد میان آن دو بازی‌کنندگان (۱۶) اگر می‌خواستیم که فرا گیریم لهوی را هر آینه فرا می‌گرفتیم آن را از نزد خود اگر بودیم کنندگان (۱۷) بلکه می‌اندازیم حق را بر باطل پس می‌شکند آن را پس آن‌گاه آن باشد ناچیز و بر شماست وای از آنچه وصف می‌کنید (۱۸) و مر او راست هر که در آسمانها و زمین است و آنکه نزد اوست سرکشی نمی‌کند از پرستش او و مانده نمی‌شوند (۱۹) تسبیح می‌کنند شب و روز سست نمی‌شوند (۲۰) بلکه فرا گرفتند خدایانی را از زمین که ایشان نشر می‌کنند (۲۱) اگر بودی در آن دو تا الهان که غیر خدا آن دو هر آینه تباه شده بودند آن دو و پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه وصف می‌کنند (۲۲)
هوش مصنوعی: ما به شما کتابی فرستاده‌ایم که در آن پندهایی برای شما وجود دارد. آیا فکر نمی‌کنید و با عقل خود نمی‌آموزید؟ ما در گذشته، بسیاری از شهرها را که اهل ستم بودند نابود کردیم و بعد از آن‌ها گروه‌های دیگری را به وجود آوردیم. وقتی آن‌ها عذاب ما را احساس کردند، از آن فرار کردند. به آن‌ها گفته شد که فرار نکنید و به سوی نعمت‌هایی که داشتید و جاهایی که در آن سکونت داشتید، بازگردید؛ چرا که شما مورد سؤال قرار خواهید گرفت. آن‌ها گفتند: "وای بر ما، ما ستمکار بودیم." این ندا همواره با آن‌ها بود تا این‌که ما آن‌ها را به مرگ یا نابودی رساندیم. ما آسمان و زمین را برای تفریح نیافریدیم. اگر می‌خواستیم بازیچه‌ای برای خود بیاوریم، حتماً چنین می‌کردیم. اما ما حق را بر باطل می‌افکنیم و آن را می‌شکنیم و نهایتاً باطل از بین می‌رود. وای بر شما، از آنچه توصیف می‌کنید. خداوندی که در آسمان‌ها و زمین است، هیچ‌کس از او سرپیچی نمی‌کند و همه به پرستش او مشغولند و هیچ‌گاه خسته نمی‌شوند. آن‌ها شب و روز خداوند را تسبیح می‌کنند. اما آن‌ها خداوندانی از زمین برگزیده‌اند که به نفع آن‌ها از خود نمی‌زنند. اگر دو اله غیر از خدا وجود می‌داشت، هر دو تباه می‌شدند. خداوند، پروردگار عرش، از آنچه شما توصیف می‌کنید، منزه است.
بر شما کردیم نازل این کتاب
کاندر آن باشد شرافت بی حساب
هوش مصنوعی: این کتاب را به شما نازل کرده‌ایم، زیرا در آن شرافت و ارزش‌های بی‌نظیری نهفته است.
ارجمند آیید از وی برملا
در نمی یابید آیا پس شما
هوش مصنوعی: شما از طرف او به شکلی ممتاز و با احترام وارد می‌شوید، آیا متوجه نمی‌شوید که این موضوع چگونه است؟
کآن شما را بر شرف گردد سبب
مفتخر گردند بر عالم عرب
هوش مصنوعی: شما به درجه‌ای از شرافت و افتخار می‌رسید که در میان مردم عرب، به شما احترام خاصی قائل می‌شوند.
ای بسا از قریه کاشکستیم پیش
اهل آن را که ستمشان بود کیش
هوش مصنوعی: بسیاری از ما از روستاهایی که در آن‌ها زندگی می‌کردیم، به دلیل ظلم و ستمی که بر ما می‌رفت، جدا شدیم و به جای دیگری رفته‌ایم.
بعد ایشان قوم دیگر را پدید
جایشان کردیم و این باشد وعید
هوش مصنوعی: پس از آن‌ها قوم دیگری را به جای آن‌ها قرار دادیم و این وعده‌ای است که داده شده است.
گفت بر تهدید کفار عرب
هم شما را هست یعنی این سبب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به رغم تهدیدهای دشمنان عرب، باز هم شما در معرض خطر هستید و این وضعیت نشانه‌ای از وجود مشکل یا چالشی است.
بأس ما چون اهل آن ده یافتند
بر گریز از قریه می بشتافتند
هوش مصنوعی: اهل آن ده از وقتی که متوجه شدند خطر بزرگی در سرزمینشان وجود دارد، به سرعت از روستای خود دور شدند.
می بنگریزید و برگردید باز
بر تنعم ها و آمال دراز
هوش مصنوعی: به آنچه که می‌نوشید و می‌بینید توجه کنید و دوباره به زندگی راحت و آرزوهای دور و دراز خود برگردید.
آنچه در وی بر تنعم بوده اید
سالها سکنی در آن بنموده اید
هوش مصنوعی: هر چه را که در زندگی از لذت و رفاه به دست آورده‌اید، سال‌ها در همان شرایط زندگی کرده‌اید.
بر مساکن بازگردیده شوید
مر شما شاید که پرسیده شوید
هوش مصنوعی: به خانه‌های خود برگردید، شاید فرصتی پیش بیاید که مورد سوال قرار بگیرید.
از شما پرسند از خرد و درشت
اینکه این پیغمبرانتان را که کُشت
هوش مصنوعی: اگر از شما بپرسند که درباره چیزهای بزرگ و کوچک چه نظری دارید، به یاد داشته باشید که پرسش درباره کسانی است که پیامبران شما را کشتند.
خادمان پرسندتان یا در سؤال
چیست فرمان تا نماییم امتثال
هوش مصنوعی: خادمان از شما می‌پرسند که چه دستوری دارید تا طبق آن عمل کنیم و خواسته‌تان را به انجام رسانیم.
می بگفتند از اسف یَا وَیلَنآ
زآنکه می باشیم استمکاره ما
هوش مصنوعی: می‌گفتند از می‌نوشی که ما در چه حال و روزی هستیم و عاقبتمان چه خواهد شد.
پس همیشه بودشان مر خواندن این
حَتَّی جَعَلنَاهُم حَصِیداً خَامِدِین
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که همیشه بر این اساس بوده‌اند که ما آنها را به حالت خاموش و بی‌اثر درآوردیم.
نافریدیم این زمین و آسمان
ما به بازی و آنچه باشد بینشان
هوش مصنوعی: ما این زمین و آسمان را خلق نکرده‌ایم که بازیچه‌ای برای خودمان باشد و آنچه در بین آنها وجود دارد.
خواستیم ار لهو را گیریم ما
می گرفتیم آن ز نزد خود به جا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواستیم که از بازی و سرگرمی بهره‌مند شویم، می‌توانستیم آن را از نزد خود به دست آوریم.
یعنی از جنس مجرد کاقربند
آن به ما و از وجه نسبت انسبند
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که موجودات مجرد از نظر نوع و ذات به ما نزدیک‌ترند، اما از نظر نسبت و ارتباط، فاصله‌ای با ما دارند. به عبارت دیگر، این موجودات دارای ویژگی‌هایی هستند که ما نیز بخشی از آنها را داریم، اما در عین حال، ارتباط ما با آنها متفاوت و خاص است.
یا روا بود ار به ما فرزند و زن
می گرفتیم آن ز جنس خویشتن
هوش مصنوعی: اگر درست بود که ما از خودمان فرزند و همسر می‌گرفتیم، چه اشکالی داشت؟
فاعل ار بودیم لهوی را به ساز
می گرفتیم آنچه بهتر بود باز
هوش مصنوعی: اگر ما وجود داشتیم و اختیار داشتیم، به راحتی می‌توانستیم لذت‌ها را به سبک خود تنظیم کنیم و بهترین‌ها را انتخاب کنیم.
بل بیندازیم حق را که جداست
سخت بر باطل به وجهی که سزاست
هوش مصنوعی: اگر به حق و حقیقت توجه کنیم، می‌بینیم که حق همیشه از باطل جداست و این جدایی به گونه‌ای است که حق شایسته است که بر باطل غالب شود.
بشکند پس آنچه را بر باطل است
باطل آن هنگام محو و زایل است
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر اساس نادرست باشد، در نهایت از بین می‌رود و نابود می‌شود.
حجت ما غالب است اعنی چنان
که اگر می گشت محسوس و عیان
هوش مصنوعی: حجت و دلیلی که ما داریم، به قدری قوی است که اگر به شکل واضح و قابل لمس در می‌آمد، هیچ شک و تردیدی باقی نمی‌گذاشت.
بود باطل را چو سنگی بر زجاج
بشکند آن را به چُستی لاعلاج
هوش مصنوعی: چنانچه یک چیز نادرست مانند سنگی بر شیشه بیفتد، به سادگی و به طور غیرقابل برگردانی آن را می‌شکند.
بر شما وَیل است و حزن از هر جهت
زآنچه بر وی می کنید او را صفت
هوش مصنوعی: برای شما عذاب و اندوه است از هر سو به خاطر آنچه بر او می‌آورید و بر او صفت می‌نهید.
هست او را آنچه در ارض و سماست
وآنچه نزدش از ملایک ز اعتلاست
هوش مصنوعی: او دارای همه چیزهایی است که در زمین و آسمان وجود دارد و همچنین آنچه که از مقام و مرتبت نزد ملائکه برایش است.
کس ندارد سرکشی از طاعتش
هم نه مانده می شوند از خدمتش
هوش مصنوعی: هیچ کس نیست که از اطاعت او سرکشی کند و همگی در خدمت او باقی می‌مانند.
روز و شب تنزیه گویند از نخست
هم نگردند از عبادت هیچ سست
هوش مصنوعی: روز و شب خداوند را پاک و بی‌عیب می‌دانند و از اول، هیچ‌گاه از عبادت سست نمی‌شوند.
می بگیرند از خدایان از زمین
مردگان تا زنده سازند از یقین
هوش مصنوعی: از خدایان طلب می‌کنند تا از زمین مردگان نوشیدنی بپاشند و به وسیله یقین، زندگی دوباره‌ای ببخشند.
گر که بودی در زمین و آسمان
مر خدایان جز خدای بی نشان
هوش مصنوعی: اگر در زمین و آسمان، خدایی جز خدای بی‌نشان وجود داشت، تو حاضر بودی.
هر دو پس گشتی تباه این عرش و فرش
پس بود پاک آن خدا، خلاّق عرش
هوش مصنوعی: هر دو، یعنی زمین و آسمان، در نهایت نابود خواهند شد. اما خداوند، خالق آسمان و زمین، از هر گونه آلودگی پاک و مطهر است.
زآنچه وصفش می کنند از بیخرد
ز اتخاذِ کفو و انباز و ولد
هوش مصنوعی: آنچه در موردش صحبت می‌کنند، از دید بی‌خردی درباره انتخاب همسر و همراه و فرزند است.
این است برهان تمانع بی گمان
مجملی گفتیم از پیش این بیان
هوش مصنوعی: این نکته‌ای است که به وضوح می‌گوید دلیل و حجت وجود دارد و ما به صورت خلاصه و مختصر درباره آن توضیح داده‌ایم.
ذکر آن از بهر فهم عامه است
نی که بهر مرد صوفی جامه است
هوش مصنوعی: یادآوری این موضوع به خاطر درک عموم مردم است و نه به این دلیل که برای عارفان و صوفیان اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.
آنکه جانش غرق بحر وحدت است
گوش او کی بر دلیل و حجت است
هوش مصنوعی: کسی که روحش در دریای وحدت غوطه‌ور است، چگونه می‌تواند به دلایل و شواهد توجه کند؟
پیش عاشق بر ثبوت دلبرش
گر دلیل آری شگفت آید برش
هوش مصنوعی: اگر عاشق بخواهد دلش را ثابت کند و دلیلی برای وجود محبوبش بیاورد، این کار برای او عجیب و غیرمنتظره خواهد بود.
گویی او را که به برهانی درست
آن فلانی دلبر و معشوق توست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که دلیل عشقی و زیبایی محبوب تو به وضوح و به درستی ثابت شده است.
شاید ار او گوید این افسانه است
یا که این افسانه گو دیوانه است
هوش مصنوعی: ممکن است او بگوید که این داستان حقیقت ندارد، یا اینکه این داستان فقط از دیوانگی او ناشی می‌شود.
من از این افسانه ها گردد سرم
پای تا سر بند زلف دلبرم
هوش مصنوعی: من از این داستان‌ها و حرف‌ها خسته‌ام و تمام وجودم را به عشق دلبرم سپرده‌ام.
پیش آن کو یافت اسرار صفی
چیست تا برهان و گفت فلسفی
هوش مصنوعی: در برابر کسی که اسرار و رازهای معنوی را درک کرده است، چه دلیلی برای استدلال و بحث فلسفی وجود دارد؟
غیر حق گو چیست جز صرف عدم
تا دلیل آری به نفی اش از حکم
هوش مصنوعی: غیر از حقیقت، چه چیز دیگری وجود دارد جز عدم و نیستی؟ تا اینکه بتوانی با منفی کردن آن، دلیلی برای نفی آن از قضاوت ارائه دهی.
بر که گریی اینچنین زار ای حکیم
مرده ای نبود در این گور و گلیم
هوش مصنوعی: ای حکیم، چرا این‌طور بی‌تاب و گریان هستی؟ در این گور و زیر این پتو هیچ‌کس نیست که برای او اشک بریزی.
این بر آن ماند که آرد کس دلیل
بر ثبوت آفتاب بی بدیل
هوش مصنوعی: این مانند این است که کسی بخواهد برای وجود خورشید بی‌نظیر دلیل بیاورد.
که نباشد غیر از این یک آفتاب
آفتاب دیگری پر ضوء و تاب
هوش مصنوعی: به جز این خورشید روشن و تابان، هیچ نور و روشنی دیگری وجود ندارد.
بس بدیهی باشد ار بیننده ای است
که به جز یک هستی اندر هست نیست
هوش مصنوعی: اگر بیننده‌ای بیابد، که جز یک وجود در کل وجودها چیزی وجود ندارد، این امر بسیار واضح و مسلم خواهد بود.