گنجور

۱۵- آیات ۸۷ تا ۸۸

وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنٰادیٰ فِی اَلظُّلُمٰاتِ أَنْ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِینَ (۸۷) فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّیْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کَذٰلِکَ نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ (۸۸)

و صاحب ماهی را چون رفت خشمناک پس گمان کرد هرگز تنگ نخواهیم گرفت بر او پس ندا کرد در تاریکیها که نیست خدایی مگر تو منزهی تو بدرستی که من هستم از ستمکاران (۸۷) پس اجابت کردیم مر او را رهانیدیم او را از اندوه و همچنین می‌رهانیم گروندگان را (۸۸)

« در بیان حال حضرت یونس علی نبینا علیه السلام »

یاد کن از صاحب ماهی که رفت
او غضبناک از میان قوم زفت
بر خود او بگرفت زآن رفتن غضب
که چرا رفت او برون بی اذن رب
زآنکه وعده کرده بود او از شتاب
قوم خود را بر هلاک و بر عذاب
چونکه آمد حالشان را باز جُست
جملگی بودند بر حال نخست
شرح آن گفتیم در آیات پیش
پس غضب فرمود او بر نفس خویش
کز چه از حق خواست بر قومش عذاب
یا چرا بی اذن حق رفت از شتاب
پس گمان کرد او که حق نگرفته هیچ
تنگ بر وی راه رزق اندر بسیج
یا گمان کرد او که چون بی اذن حق
رفته بود از قوم بیرون از غَلَق
حق نگیرد تنگ بر وی زآن عمل
یا نسازد تنگ بهر او محل
پس چو بیرون شد ز نینوی از غضب
رفت تا نزدیک بحری خشک لب
عزم دریا کرد و بر کشتی نشست
شد نهنگی راهشان بر بحر بست
موجها برخاست یا مانند کوه
اهل کشتی آمدند اندر ستوه
اندر این کشتی بگفتند از تمیز
بنده ای باشد ز مولا رو گریز
شورش بحر است از طغیان او
بر خداوندش به گاه جستجو
خاست یونس گفت آن بنده منم
که ز خواجۀ خود گریزنده منم
بایدم در بحر بر زودی فکند
تا شما سالم بمانید از گزند
زین به قرعه پس نمودند اعتماد
قرعه بر نام وی اندر دم فتاد
رفت کاندازد به دریا خویش را
باز ماند شورش و تشویش را
ماهی ای بگشود بهر او دهان
آمد این بر اهل کشتی بس گران
کافکنند اندر دهان ماهی اش
بی خبر از حکمت اللّهی اش
جانب دیگر ببردندش ز یم
باز آمد ماهی و بگشود فم
پس توکل کرد بر نعم النصیر
خویش را افکند از کشتی به زیر
ماهی اندر دم فرو بردش به کام
بطن ماهی گشت معراجش تمام
یک قدم برداشت از خود سوی دوست
نیست جز آن یک قدم تا کوی دوست
بُد دو عالم جمله زیر آن قَدم
وآن فنای حادث است اندر قِدم
نیک دانند آن قدم را اهل دل
دل ندارد هر شکمخوار این بهل
گو ز یونس، کو به بطن ماهی است
بطن حوتش بارگاه شاهی است
گفته اند ارباب تفسیر این چنین
که به ماهی شد خطاب از رب دین
کاین نه طعمۀ توست، دار او را نگاه
بل تویی گردونِ این رخشنده ماه
گر به کام ماهی اش انداختیم
ماهی اش را عرش وحدت ساختیم
هفت یا سه یا چهل روز تمام
بطن حوتش بود معراج و مقام
فلسفی گوید ز برهان متین
خارج از حکم طبیعت باشد این
راست گوید لیک این از طبع نیست
معجز است و آیت پیغمبری است
داند این کز هستِ خود فانی شده
از طبیعت رسته، ربّانی شده
سیر می کرد او به دریای شهود
در سه تاریکی و نورش می فزود
می شنید آواز اشیاء بر ثبوت
جمله در تسبیح حیّ لایموت
پس در آن تاریکی و تشویش را
خواند از دل مر خدای خویش را
کای خدایی که خدایی جز تو نیست
آشنا را آشنایی جز تو نیست
ما ز خود بیگانه گشتیم ای خدا
تا تو باشی از دو عالم یار ما
من کنم تقدیس و تسبیح تو زآن
که کنی پاک از عیوبم جسم و جان
من ز استمکارگان بر نفس خویش
بودم از نقصان از اندازه بیش
کرد چون بر ظلمِ نفس او اعتراف
حق نجاتش داد از غم بی خلاف
گفت کردیم آن دعایش مستجاب
هم رهاندیم از غم او را بر شتاب
مؤمنان را هم رهانیم این چنین
که التجاء آرند بر ما از یقین
۱۴- آیات ۸۵ تا ۸۶: وَ إِسْمٰاعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا اَلْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ اَلصّٰابِرِینَ (۸۵) وَ أَدْخَلْنٰاهُمْ فِی رَحْمَتِنٰا إِنَّهُمْ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (۸۶)۱۶- آیات ۸۹ تا ۱۰۰: وَ زَکَرِیّٰا إِذْ نٰادیٰ رَبَّهُ رَبِّ لاٰ تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْوٰارِثِینَ (۸۹) فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ وَهَبْنٰا لَهُ یَحْییٰ وَ أَصْلَحْنٰا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کٰانُوا یُسٰارِعُونَ فِی اَلْخَیْرٰاتِ وَ یَدْعُونَنٰا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کٰانُوا لَنٰا خٰاشِعِینَ (۹۰) وَ اَلَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا فَنَفَخْنٰا فِیهٰا مِنْ رُوحِنٰا وَ جَعَلْنٰاهٰا وَ اِبْنَهٰا آیَةً لِلْعٰالَمِینَ (۹۱) إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ (۹۲) وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنٰا رٰاجِعُونَ (۹۳) فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاٰ کُفْرٰانَ لِسَعْیِهِ وَ إِنّٰا لَهُ‌ و کٰاتِبُونَ (۹۴) وَ حَرٰامٌ عَلیٰ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنٰاهٰا أَنَّهُمْ لاٰ یَرْجِعُونَ (۹۵) حَتّٰی إِذٰا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ (۹۶) وَ اِقْتَرَبَ اَلْوَعْدُ اَلْحَقُّ فَإِذٰا هِیَ شٰاخِصَةٌ أَبْصٰارُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یٰا وَیْلَنٰا قَدْ کُنّٰا فِی غَفْلَةٍ مِنْ هٰذٰا بَلْ کُنّٰا ظٰالِمِینَ (۹۷) إِنَّکُمْ وَ مٰا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهٰا وٰارِدُونَ (۹۸) لَوْ کٰانَ هٰؤُلاٰءِ آلِهَةً مٰا وَرَدُوهٰا وَ کُلٌّ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۹۹) لَهُمْ فِیهٰا زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیهٰا لاٰ یَسْمَعُونَ (۱۰۰)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنٰادیٰ فِی اَلظُّلُمٰاتِ أَنْ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِینَ (۸۷) فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّیْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کَذٰلِکَ نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ (۸۸)
هوش مصنوعی: یونی به نون، زمانی که عصبانی شد و رفت، فکر کرد که نمی‌توانیم به او دسترسی پیدا کنیم. در تاریکی‌ها فریاد زد که هیچ معبودی جز تو نیست، تو پاکی. من از ظالمین بودم. ما دعایش را پاسخ دادیم و او را از غم نجات دادیم و اینگونه مؤمنین را نیز نجات خواهیم داد.
و صاحب ماهی را چون رفت خشمناک پس گمان کرد هرگز تنگ نخواهیم گرفت بر او پس ندا کرد در تاریکیها که نیست خدایی مگر تو منزهی تو بدرستی که من هستم از ستمکاران (۸۷) پس اجابت کردیم مر او را رهانیدیم او را از اندوه و همچنین می‌رهانیم گروندگان را (۸۸)
هوش مصنوعی: وقتی صاحب ماهی با خشم رفت، فکر کرد که هرگز تحت فشار قرار نخواهد گرفت. پس در تاریکی فریاد زد که هیچ خدایی جز تو وجود ندارد و تو از هر عیبی پاکی. او به درستی اعتراف کرد که من از ستمکاران هستم. سپس ما به درخواست او پاسخ دادیم و او را از غم نجات دادیم و همچنین کسانی را که ایمان آورده‌اند نیز نجات می‌دهیم.
« در بیان حال حضرت یونس علی نبینا علیه السلام »
هوش مصنوعی: حضرت یونس، پیامبر بزرگوار، در شرایطی دشوار و ناامیدکننده قرار گرفت. او پس از اینکه مردمش به او پاسخ ندادند و دعوتش را نپذیرفتند، به شدت غمگین و نگران شد. در نتیجه، از میان قومش خارج شد و با کشتی به سفر رفت. اما در میانه دریا، طوفانی شدید به پا خاست و او را در موقعیتی بسیار خطرناک قرار داد. در این اوضاع، او فهمید که باید به سوی خداوند بازگردد و از او طلب کمک کند. در نهایت، با دعا و توبه، خداوند او را نجات داد و به ساحل امنی رساند. این تجربه به او یادآوری کرد که همیشه باید به رحمت و عفو الهی امیدوار باشد.
یاد کن از صاحب ماهی که رفت
او غضبناک از میان قوم زفت
هوش مصنوعی: به یاد آور شخصی را که مانند ماه درخشید و از میان مردم سرکش و نافرمان با خشم و ناراحتی دور شد.
بر خود او بگرفت زآن رفتن غضب
که چرا رفت او برون بی اذن رب
هوش مصنوعی: او از رفتن او به شدت خشمگین شد که چرا بدون اجازه پروردگارش بیرون رفته است.
زآنکه وعده کرده بود او از شتاب
قوم خود را بر هلاک و بر عذاب
هوش مصنوعی: چون او به قوم خود وعده داده بود، بر آن‌ها haste کرد تا به عذاب و هلاکت برسند.
چونکه آمد حالشان را باز جُست
جملگی بودند بر حال نخست
هوش مصنوعی: وقتی حالشان را دوباره بررسی کردند، همه به وضعیت اولیه خود بازگشتند.
شرح آن گفتیم در آیات پیش
پس غضب فرمود او بر نفس خویش
هوش مصنوعی: ما در آیات گذشته توضیح دادیم، پس خدا بر نفس خود خشمگین شد.
کز چه از حق خواست بر قومش عذاب
یا چرا بی اذن حق رفت از شتاب
هوش مصنوعی: چرا از خدا درخواست عذاب بر قومش کرد، یا چرا بدون اجازه خدا با عجله عمل کرد؟
پس گمان کرد او که حق نگرفته هیچ
تنگ بر وی راه رزق اندر بسیج
هوش مصنوعی: او فکر کرد که هیچ چیزی از حقش را دریافت نکرده است و راهی که برای به دست آوردن روزی دارد، به شدت تنگ و محدود شده است.
یا گمان کرد او که چون بی اذن حق
رفته بود از قوم بیرون از غَلَق
هوش مصنوعی: آیا او فکر می‌کند که با خروج از جمع و بدون اجازه خداوند، از مشکلات و سختی‌ها دور شده است؟
حق نگیرد تنگ بر وی زآن عمل
یا نسازد تنگ بهر او محل
هوش مصنوعی: هر کسی نمی‌تواند به خاطر اعمالش حق خود را بگیرد و به دلیل آن عمل، دیگران را تحت فشار قرار دهد یا محیط را برای او تنگ کند.
پس چو بیرون شد ز نینوی از غضب
رفت تا نزدیک بحری خشک لب
هوش مصنوعی: پس وقتی از نینوا خارج شد و خشمش فروکش کرد، به سمت دریا رفت که خشک شده بود و در کناره‌اش ایستاد.
عزم دریا کرد و بر کشتی نشست
شد نهنگی راهشان بر بحر بست
هوش مصنوعی: او اراده کرده دریا را بپیماید و بر کشتی سوار شده است و مانند نهنگی راه آنان را در دریا مسدود کرده است.
موجها برخاست یا مانند کوه
اهل کشتی آمدند اندر ستوه
هوش مصنوعی: موج‌ها به شدت بالا آمدند و همانند کوه، اهل کشتی در مشکلات و چالش‌ها فرو رفتند.
اندر این کشتی بگفتند از تمیز
بنده ای باشد ز مولا رو گریز
هوش مصنوعی: در این کشتی گفتند که بنده‌ای که از آقا و مولا فرار کند، باید از او فاصله بگیرد و خود را تمیز و پاک نشان دهد.
شورش بحر است از طغیان او
بر خداوندش به گاه جستجو
هوش مصنوعی: دریا به خاطر نافرمانی‌اش از خالقش در حال طغیان و آشوب است، زمانی که به دنبال حقیقت و مکاشفه‌ای می‌گردد.
خاست یونس گفت آن بنده منم
که ز خواجۀ خود گریزنده منم
هوش مصنوعی: یونس از درگاه خداوند به مردم گفت: من بنده‌ای هستم که از مولای خود فرار کرده‌ام.
بایدم در بحر بر زودی فکند
تا شما سالم بمانید از گزند
هوش مصنوعی: باید سریعاً وارد دریا شوم تا شما از خطر در امان بمانید.
زین به قرعه پس نمودند اعتماد
قرعه بر نام وی اندر دم فتاد
هوش مصنوعی: از این به بعد، بر اساس قرعه‌کشی تصمیم گرفته شد و قرعه به نام او افتاد.
رفت کاندازد به دریا خویش را
باز ماند شورش و تشویش را
هوش مصنوعی: به دریا رفت و خود را رها کرد، اما هیجان و اضطراب همچنان باقی ماند.
ماهی ای بگشود بهر او دهان
آمد این بر اهل کشتی بس گران
هوش مصنوعی: ماهی به خاطر او دهانش را باز کرد و این موضوع برای اهل کشتی بسیار دردسرساز شد.
کافکنند اندر دهان ماهی اش
بی خبر از حکمت اللّهی اش
هوش مصنوعی: در اینجا به وضعیتی اشاره شده است که چیزی در دهن ماهی گیر کرده و او از عمق حکمت و دلیل آن بی‌خبر است. به نوعی می‌توان گفت که ماهی در شرایطی گرفتار شده که قادر به درک دلایل و حکمت‌های نهفته نیست.
جانب دیگر ببردندش ز یم
باز آمد ماهی و بگشود فم
هوش مصنوعی: در کناری دیگر، او را به جای دیگری بردند و ماهی از یم به زمین بازگشت و دهانش را باز کرد.
پس توکل کرد بر نعم النصیر
خویش را افکند از کشتی به زیر
هوش مصنوعی: پس به یاری خداوند بزرگ اعتماد کرد و خود را از کشتی به دریا انداخت.
ماهی اندر دم فرو بردش به کام
بطن ماهی گشت معراجش تمام
هوش مصنوعی: ماهی در دهان یک ماهی بزرگ گرفتار می‌شود و با این کار، دستش به جایی نمی‌رسد و در واقع به نقطه‌ی پایانی می‌رسد.
یک قدم برداشت از خود سوی دوست
نیست جز آن یک قدم تا کوی دوست
هوش مصنوعی: انسان تنها زمانی می‌تواند به سوی دوست واقعی قدم بردارد که از خود و موانع درونی‌اش عبور کند. در واقع، برای رسیدن به دوست و مقامات والا، نخست باید گام‌هایی از خود فاصله بگیرد.
بُد دو عالم جمله زیر آن قَدم
وآن فنای حادث است اندر قِدم
هوش مصنوعی: تمام عالم زیر قدم او قرار دارد و هردو جهان در برابر او فانی و ناپایدارند.
نیک دانند آن قدم را اهل دل
دل ندارد هر شکمخوار این بهل
هوش مصنوعی: افراد با دل و اندیشه عمیق به خوبی می‌دانند که هر گام معناداری جایگاه خاص خود را دارد، در حالی که کسانی که فقط به پرخوری و خوشگذرانی می‌پردازند، از درک این معنا بی‌بهره‌اند.
گو ز یونس، کو به بطن ماهی است
بطن حوتش بارگاه شاهی است
هوش مصنوعی: یونسی که در داخل شکم ماهی قرار دارد، به نوعی در عمق دریا پنهان است و شکم آن ماهی، مانند کاخی باشکوه و سلطنتی به حساب می‌آید.
گفته اند ارباب تفسیر این چنین
که به ماهی شد خطاب از رب دین
هوش مصنوعی: می‌گویند مفسران دین چنین بیان کرده‌اند که خداوند به ماهی فرمان داده است.
کاین نه طعمۀ توست، دار او را نگاه
بل تویی گردونِ این رخشنده ماه
هوش مصنوعی: این دنیا تنها صید تو نیست، بلکه او را به خاطر تو حفظ کن، چرا که تو هستی که ماه روشن این عالم را می‌گردانی.
گر به کام ماهی اش انداختیم
ماهی اش را عرش وحدت ساختیم
هوش مصنوعی: اگر ما ماهی را در تله بیندازیم، آن‌وقت ماهی را به بالاترین مقام و وحدت می‌رسانیم.
هفت یا سه یا چهل روز تمام
بطن حوتش بود معراج و مقام
هوش مصنوعی: به مدت هفت، سه یا چهل روز، او در دل ماهی، به عروج و جایگاه ویژه‌ای رسید.
فلسفی گوید ز برهان متین
خارج از حکم طبیعت باشد این
هوش مصنوعی: یک فیلسوف می‌گوید که برهان محکم و استوار، بر خلاف قوانین طبیعی عمل می‌کند.
راست گوید لیک این از طبع نیست
معجز است و آیت پیغمبری است
هوش مصنوعی: صحبت‌های او حقیقت دارد، اما این گونه گفتار به طبیعت او نیست؛ این یک معجزه و نشانه‌ای از پیامبری است.
داند این کز هستِ خود فانی شده
از طبیعت رسته، ربّانی شده
هوش مصنوعی: او می‌داند که به خاطر فانی بودنش، از ویژگی‌های دنیوی رها شده و به سوی معانی الهی و معنوی پیش رفته است.
سیر می کرد او به دریای شهود
در سه تاریکی و نورش می فزود
هوش مصنوعی: او در حال حرکت و پیشروی به سمت درک و شناخت عمیق است، در حالی که با چالش‌های سخت و تاریکی‌ها مواجه می‌شود و در عین حال از نور و روشنایی نیز بهره‌مند می‌شود.
می شنید آواز اشیاء بر ثبوت
جمله در تسبیح حیّ لایموت
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از شنیدن صدای موجودات و اشیاء صحبت می‌کند که همگی در حال تسبیح و ستایش خداوند زنده‌ای هستند که هرگز نمی‌میرد. این به معنای این است که همه چیز در جهان به نوعی به وجود راستین و پایدار اشاره دارد و به طور ضمنی به عظمت و جاودانگی خداوند اشاره می‌شود.
پس در آن تاریکی و تشویش را
خواند از دل مر خدای خویش را
هوش مصنوعی: در آن زمان تاریکی و آشفتگی، از اعماق دلش به یاد خداوندش ندا داد.
کای خدایی که خدایی جز تو نیست
آشنا را آشنایی جز تو نیست
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگی که هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، هیچ آشنایی برای کسی جز تو نیست.
ما ز خود بیگانه گشتیم ای خدا
تا تو باشی از دو عالم یار ما
هوش مصنوعی: ما از خودمان دور شدیم، ای خدا، تا تو تنها یاور ما در این دو جهان باشی.
من کنم تقدیس و تسبیح تو زآن
که کنی پاک از عیوبم جسم و جان
هوش مصنوعی: من تو را ستایش و تقدیس می‌کنم، زیرا تو جسم و جانم را از هر عیبی پاک می‌سازی.
من ز استمکارگان بر نفس خویش
بودم از نقصان از اندازه بیش
هوش مصنوعی: من از افرادی که به من فشار می‌آورند، بر روی نفس و روح خودم کار می‌کردم و به خاطر نقص‌هایی که داشتم، از حد و اندازه فراتر رفته بودم.
کرد چون بر ظلمِ نفس او اعتراف
حق نجاتش داد از غم بی خلاف
هوش مصنوعی: هنگامی که فرد به ظلم و نیرنگ نفس خود اعتراف کند، حقیقتی به او کمک می‌کند تا از غم و اندوه رهایی یابد.
گفت کردیم آن دعایش مستجاب
هم رهاندیم از غم او را بر شتاب
هوش مصنوعی: گفتیم که دعا کردیم و دعایش نیز مستجاب شد و به سرعت او را از غم و مشکلاتش نجات دادیم.
مؤمنان را هم رهانیم این چنین
که التجاء آرند بر ما از یقین
هوش مصنوعی: ما نیز مؤمنان را نجات خواهیم داد، به این شکل که از روی یقین و ایمان به ما پناه آورند.