گنجور

۱۱- آیه ۷۸

وَ دٰاوُدَ وَ سُلَیْمٰانَ إِذْ یَحْکُمٰانِ فِی اَلْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ اَلْقَوْمِ وَ کُنّٰا لِحُکْمِهِمْ شٰاهِدِینَ (۷۸)

و داود را و سلیمان را هنگامی که حکم می‌کردند در کشت وقتی که چرید بشب در آن گوسفند قوم و بودیم مر حکم ایشان را شاهدان (۷۸)

کن ز داوود و سلیمان باز یاد
حکم چون کردند در کشت از رشاد
منتشر گشتند چون در لیل تار
گوسفند قوم در آن کشتزار
ما بدان حکمی که شد مابینشان
خود گوَه بودیم یا دانا بدان
شاهدیم از آنچه رفت از بیش و کم
بین صاحب ذرع با صاحب غنم

« آمدن ایلیا و یوحنا در محضر حضرت داوود(ع) به مرافعه و حکم نمودن سلیمان(ع) مابین ایشان »

آمد این قصه چنین اندر خبر
روزی از بهر ترافع دو نفر
سوی دار الشرع داوود آمدند
ایلیا در نام و یوحنا بُدند
بود دهقان ایلیا اندر سبب
داشت زرعی یا که باغی از عنب
بود یوحنا همانا گله دار
وز غنم بودش به صحراء بیشمار
ایلیا گفتا که گله او ز راه
رفته در شب کرده زرعم را تباه
یا که در شب باغ انگور مرا
کرده فاسد گوسفندان در چرا
گفت یوحنا که من بودم به خواب
گشته واقع نی به عمد این ناصواب
گفت داوود از بهای گوسفند
داد باید آن زیان بی چون و چند
ارزش آن گوسفندان ور که هم
هست قدر آن زیان بی بیش و کم
گوسفندان را به صاحب زرع پس
داد باید حکم شرع این است و بس
چون ز دار الشرع رفتند آن دو تن
با سلیمان باز گفتند آن سخن
یازده بگذشته بود او را ز سال
نامد این حکمش موافق در فعال
شد به دار الشرع و مر داوود را
گفت بهتر زین توان کرد این قضا
ایلیا را باز هل این گوسفند
تا شود از پشم و شیرش بهره مند
هم به یوحنا سپار آن باغ زود
تا رساند بر همان حالی که بود
پس کند تسلیم آن بر ایلیا
زو ستاند باغ خود را برملا
تا که بی بهره نمانند ایچ یک
گفت داوودش که االله مَعَک
حکم این باشد که گفتی پس نمود
حکم بر ایشان چنان کو گفته بود
زین قضیه بر رسولش ذوا لجلال
داد از بهر حکومت انتقال
۱۰- آیات ۷۱ تا ۷۷: وَ نَجَّیْنٰاهُ وَ لُوطاً إِلَی اَلْأَرْضِ اَلَّتِی بٰارَکْنٰا فِیهٰا لِلْعٰالَمِینَ (۷۱) وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ یَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِینَ (۷۲) وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا وَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْهِمْ فِعْلَ اَلْخَیْرٰاتِ وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاةِ وَ کٰانُوا لَنٰا عٰابِدِینَ (۷۳) وَ لُوطاً آتَیْنٰاهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّیْنٰاهُ مِنَ اَلْقَرْیَةِ اَلَّتِی کٰانَتْ تَعْمَلُ اَلْخَبٰائِثَ إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فٰاسِقِینَ (۷۴) وَ أَدْخَلْنٰاهُ فِی رَحْمَتِنٰا إِنَّهُ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (۷۵) وَ نُوحاً إِذْ نٰادیٰ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ فَنَجَّیْنٰاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ اَلْکَرْبِ اَلْعَظِیمِ (۷۶) وَ نَصَرْنٰاهُ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنٰاهُمْ أَجْمَعِینَ (۷۷)۱۲- آیات ۷۹ تا ۸۲: فَفَهَّمْنٰاهٰا سُلَیْمٰانَ وَ کُلاًّ آتَیْنٰا حُکْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنٰا مَعَ دٰاوُدَ اَلْجِبٰالَ یُسَبِّحْنَ وَ اَلطَّیْرَ وَ کُنّٰا فٰاعِلِینَ (۷۹) وَ عَلَّمْنٰاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شٰاکِرُونَ (۸۰) وَ لِسُلَیْمٰانَ اَلرِّیحَ عٰاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلیٰ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی بٰارَکْنٰا فِیهٰا وَ کُنّٰا بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عٰالِمِینَ (۸۱) وَ مِنَ اَلشَّیٰاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذٰلِکَ وَ کُنّٰا لَهُمْ حٰافِظِینَ (۸۲)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ دٰاوُدَ وَ سُلَیْمٰانَ إِذْ یَحْکُمٰانِ فِی اَلْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ اَلْقَوْمِ وَ کُنّٰا لِحُکْمِهِمْ شٰاهِدِینَ (۷۸)
هوش مصنوعی: داوود و سلیمان زمانی که درباره زراعت قضاوت می‌کردند و در آن زمان، چهارپاهای مردم به آن زراعت آسیب رسانده بودند، ما در آن قضاوت حضور داشتیم و شاهد بودیم.
و داود را و سلیمان را هنگامی که حکم می‌کردند در کشت وقتی که چرید بشب در آن گوسفند قوم و بودیم مر حکم ایشان را شاهدان (۷۸)
هوش مصنوعی: داود و سلیمان را به یاد آورید زمانی که در مورد گوسفندانی که شبانه به چرا رفته بودند قضاوت می‌کردند و ما شاهد قضاوت‌های آن‌ها بودیم.
کن ز داوود و سلیمان باز یاد
حکم چون کردند در کشت از رشاد
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که داوود و سلیمان چگونه حکمرانی کردند و در امور کشاورزی از درایت و هوش خود بهره می‌بردند.
منتشر گشتند چون در لیل تار
گوسفند قوم در آن کشتزار
هوش مصنوعی: گوسفندها مانند ستاره‌ها در شب تاریک به دور و بر پراکنده شدند و در آن مزرعه سرگردان شدند.
ما بدان حکمی که شد مابینشان
خود گوَه بودیم یا دانا بدان
هوش مصنوعی: ما در حکمی که بین آن‌ها صادر شد، یا شاهد بودیم یا به آن آگاه بودیم.
شاهدیم از آنچه رفت از بیش و کم
بین صاحب ذرع با صاحب غنم
هوش مصنوعی: ما شاهدیم که آنچه در زندگی بر سر انسان‌ها می‌آید، به نوع و مقدار دارایی و منابع آن‌ها بستگی دارد؛ یعنی کسی که زمین زراعی دارد و کسی که دامدار است، تجربه‌های مختلفی از زندگی خواهند داشت.
« آمدن ایلیا و یوحنا در محضر حضرت داوود(ع) به مرافعه و حکم نمودن سلیمان(ع) مابین ایشان »
هوش مصنوعی: ایلیا و یوحنا در حضور حضرت داوود (ع) حضور یافتند و حضرت سلیمان (ع) در میان آن‌ها قضاوت کرد و حکم صادر نمود.
آمد این قصه چنین اندر خبر
روزی از بهر ترافع دو نفر
هوش مصنوعی: روزی داستانی پیش آمد که به خاطر حل و فصل اختلاف دو نفر بود.
سوی دار الشرع داوود آمدند
ایلیا در نام و یوحنا بُدند
هوش مصنوعی: مردم به سوی دادگاه داوود رفتند و ایلیا و یوحنا نیز در آنجا حاضر بودند.
بود دهقان ایلیا اندر سبب
داشت زرعی یا که باغی از عنب
هوش مصنوعی: کشاورز ایلیا در کاری مشغول بود؛ یا در حال پرورش زراعتی بود، یا باغی از انگور داشت.
بود یوحنا همانا گله دار
وز غنم بودش به صحراء بیشمار
هوش مصنوعی: یوحنا به عنوان یک گله‌دار شناخته می‌شود و او در صحرا تعداد زیادی از دام‌ها را داشته است.
ایلیا گفتا که گله او ز راه
رفته در شب کرده زرعم را تباه
هوش مصنوعی: ایلیا می‌گوید که گله‌اش در شب به راهی منحرف شده و این باعث خراب شدن زراعتش شده است.
یا که در شب باغ انگور مرا
کرده فاسد گوسفندان در چرا
هوش مصنوعی: در شب، باغ انگور مرا خراب کرده و گوسفندان در چرا به آن آسیب رسانده‌اند.
گفت یوحنا که من بودم به خواب
گشته واقع نی به عمد این ناصواب
هوش مصنوعی: یوحنا گفت که من در خواب بودم و واقعیت را به عمد نادیده گرفتم.
گفت داوود از بهای گوسفند
داد باید آن زیان بی چون و چند
هوش مصنوعی: داوود می‌گوید که برای خرید گوسفند باید قیمت آن را پرداخت کرد و این ضرر را باید بدون هیچ شک و شبهه‌ای پذیرفت.
ارزش آن گوسفندان ور که هم
هست قدر آن زیان بی بیش و کم
هوش مصنوعی: به ارزش آن گوسفندان توجه کن، زیرا اهمیت آن‌ها به اندازه‌ی نفع و ضرری است که دارند، بدون اینکه چیزی کم و زیاد شود.
گوسفندان را به صاحب زرع پس
داد باید حکم شرع این است و بس
هوش مصنوعی: گوسفندان باید به صاحب زمین برگردانده شوند، زیرا این حکم شرعی است و دیگر هیچ چیزی جایگزین آن نمی‌شود.
چون ز دار الشرع رفتند آن دو تن
با سلیمان باز گفتند آن سخن
هوش مصنوعی: زمانی که آن دو نفر از دایره قوانین و آداب شرع خارج شدند، دوباره با سلیمان درباره آن موضوع گفتگو کردند.
یازده بگذشته بود او را ز سال
نامد این حکمش موافق در فعال
هوش مصنوعی: او یازده سال از عمرش گذشته بود، ولی این حکم به گونه‌ای با فعالیت‌هایش هماهنگ نبود.
شد به دار الشرع و مر داوود را
گفت بهتر زین توان کرد این قضا
هوش مصنوعی: به دار قانون رفت و به داوود گفت که از این بدتر نمی‌توان در این سرنوشت عمل کرد.
ایلیا را باز هل این گوسفند
تا شود از پشم و شیرش بهره مند
هوش مصنوعی: ایلیا، این گوسفند را به جلو بران تا از پشم و شیرش بهره‌مند شویم.
هم به یوحنا سپار آن باغ زود
تا رساند بر همان حالی که بود
هوش مصنوعی: باغ را به یوحنا بسپار تا او سریع‌تر آن را به حالتی که بود برساند.
پس کند تسلیم آن بر ایلیا
زو ستاند باغ خود را برملا
هوش مصنوعی: پس از آن، ایلیا تسلیم می‌شود و باغش را در معرض دید قرار می‌دهد.
تا که بی بهره نمانند ایچ یک
گفت داوودش که االله مَعَک
هوش مصنوعی: داوود به این نکته اشاره می‌کند که هیچ کس نباید از بهره‌مندی باز بماند و به آنها یادآوری می‌کند که خدا همیشه با آنهاست.
حکم این باشد که گفتی پس نمود
حکم بر ایشان چنان کو گفته بود
هوش مصنوعی: حکم این گونه است که اگر چیزی گفته شود، پس بر اساس آن حکم بر افراد صادر می‌شود، به همان صورت که گفته شده است.
زین قضیه بر رسولش ذوا لجلال
داد از بهر حکومت انتقال
هوش مصنوعی: از این موضوع، خداوند به پیامبر خود، که مظهر جلال است، قدرت حکومت و حاکمیت را عطا کرد تا به امور مردم رسیدگی کند.