گنجور

۴- آیات ۳۶ تا ۴۱

قٰالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یٰا مُوسیٰ (۳۶) وَ لَقَدْ مَنَنّٰا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْریٰ (۳۷) إِذْ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ أُمِّکَ مٰا یُوحیٰ (۳۸) أَنِ اِقْذِفِیهِ فِی اَلتّٰابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی اَلْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ اَلْیَمُّ بِالسّٰاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلیٰ عَیْنِی (۳۹) إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلیٰ مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنٰاکَ إِلیٰ أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْنٰاکَ مِنَ اَلْغَمِّ وَ فَتَنّٰاکَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلیٰ قَدَرٍ یٰا مُوسیٰ (۴۰) وَ اِصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی (۴۱)

گفت بدرستی که داده شد خواسته‌ات را ای موسی (۳۶) و بدرستی که منت نهادیم بر تو بار دیگر (۳۷) و هنگامی که وحی فرستادیم بمادرت آنچه وحی فرستاده می‌شود (۳۸) که درآورش در تابوت پس بیندازش در دریا پس باید که بیندازد او را دریا بکنار تا بگیردش دشمنی که مراست و دشمنی که او راست و انداختم بر تو مهری را از خود تا تربیت کرده شوی بر نگهداری من (۳۹) هنگامی که می‌رفت خواهرت پس می‌گفت آیا دلالت کنم شما را بر کسی که کفایت کند او را پس باز گردانیدیم ترا بمادرت تا بیاساید چشمش و اندوهناک نباشد و کشتی تنی را پس رهانیدیم ترا از غم و آزمودیم ترا آزمودنی پس ماندی سالها در اهل مدین پس آمدی بر اندازه ای موسی (۴۰) و گزین کردم ترا برای خودم (۴۱)

قَالَ قَد أوتِیتَ سَؤلَک یا کلیم
منّت ما بر تو زین باشد عظیم
آنچه گفتی شد برآورده تمام
بر تو زآن منّت نهادیم ای همام
وحی چون کردیم سوی مادرت
کافکند از خوف در بحر اندرت
چونکه می گشتند آن فرعونیان
تا که جویند از تو در جایی نشان
دیده بُد در خواب فرعون عنود
کز محلۀ آل اسرائیل زود
آتشی آمد سرا و قصر او
سوخت یکجا شد در آن آتش فرو
کاهنان گفتند در تعبیر آن
زاده گردد طفلی از یعقوبیان
که هلاک تو بود بر دست او
قبطیان کردند صید شست او
زآن سبب هر طفل کآمد در وجود
گر پسر بود از شما کُشتند زود
چون تولد یافتی تو مادرت
مضطرب گشت از جفای کافرت
چونکه آن فرعونیان در جستجو
آمدند اندر سرای از چار سو
ما فرستادیم بر شکل بشر
از ملایک سوی امّت یک نفر
گفت موسی را به صندوقی گذار
پس ورا در رود نیل اندر سپار
باید اندازیم اندر ساحلش
تا فرا گیرد عدوی قاتلش
آنکه باشد دشمن من خصم او
پس چنین کرد آن زن از خوف عدو
بود نهری جاری از دریای نیل
بر سر او باغ فرعون مُحیل
برد آن صندوق را آب اندر آن
آمد آن بر چشم فرعون از مکان
برگرفتند و درش کردند باز
کودکی دیدند در وی دلنواز
مهری از اوشان به قلب اندر فتاد
بر تو بر دلها فکندم این وداد
تخم مهرت را به دلها کاشتیم
هر کست را بر محبّت داشتیم
زوجۀ فرعونت اندر پیش خود
پرورش می داد زآن مهرش که بُد
تا تو یابی پرورش بر دیدنم
تربیت یابی به فضل روشنم
یاد کن وقتی که آمد خواهرت
بر تجسّس سوی ایشان یکسرت
وآن چنان بودی که چون صندوق را
مادرش افکند در نیل از قضا
خواهرش رفت از عقب تا بیند آن
در کجا با آب خواهد شد روان
دید رفت اندر سرای شاه او
رفت در پی هم بدان درگاه او
گفت فرعون این مرا باشد پسر
آسیه بگرفت چون جانش به بر
دایه بهرش خواستند از هر مقام
شیر کس را هیچ نگرفت او به کام
خواهرش گفتا شما را من دلیل
میشوم بر دایه کش گردد کفیل
آسیه گفت ار کنی این با تو هم
من بسی از مال و زر احسان کنم
رفت و آگه کرد مادر را ز حال
بُرد او را سوی ایوان جلال
گفت زآن حق بر وسیلۀ خواهرت
بازگردانم به سوی مادرت
کرده بودم زآنکه با او وعده من
کت رسانم سوی او بی رنج تن
نیست اندر وعدة ما پس خلاف
نی کنم در وعده من با کس خلاف
پس رسانم زود من بر مادرت
دیده تا روشن کند بر منظرت
نه به هجرانت شود اندوهناک
هم ننوشی تو به غیر از شیر پاک
قبطی ای کُشتی رهاندیمت ز غم
آزمودیمت به فتنه زآن الم
شرح قتل قبطی و خوفش به نص
گویم از تفصیل در سورة قصص
پس به مَدین سالها کردی درنگ
نامد اندر امتحان پایت به سنگ
وَفَتَنَّاکَ فُتُون یعنی شدی
خالص از محنت کت از پی آمدی
ز امتحانها آمدی نیکو برون
زآن فزودی جمله بر صبر و سکون
تا رسیدی تو به اندازه کمال
اندر این وادی شدی فرخنده حال
بشنوی از ما خطاب از برتری
یابی اینسان رتبۀ پیغمبری
برگزیدیمت ز بهر حبّ خویش
بود این فضلی دگر ز اندازه بیش
بهر خود یعنی ز بهر طاعتم
هم به خلقان بر اقامۀ حجتم
وحی می بود انبیاء را در نهان
با تو من کردم تکلّم بالعیان
وین تو را باشد نشانِ اختصاص
همچو بر درگاه سلطان میرِ خاص
۳- آیات ۱۷ تا ۳۵: وَ مٰا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یٰا مُوسیٰ (۱۷) قٰالَ هِیَ عَصٰایَ أَتَوَکَّؤُا عَلَیْهٰا وَ أَهُشُّ بِهٰا عَلیٰ غَنَمِی وَ لِیَ فِیهٰا مَآرِبُ أُخْریٰ (۱۸) قٰالَ أَلْقِهٰا یٰا مُوسیٰ (۱۹) فَأَلْقٰاهٰا فَإِذٰا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعیٰ (۲۰) قٰالَ خُذْهٰا وَ لاٰ تَخَفْ سَنُعِیدُهٰا سِیرَتَهَا اَلْأُولیٰ (۲۱) وَ اُضْمُمْ یَدَکَ إِلیٰ جَنٰاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْریٰ (۲۲) لِنُرِیَکَ مِنْ آیٰاتِنَا اَلْکُبْریٰ (۲۳) اِذْهَبْ إِلیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغیٰ (۲۴) قٰالَ رَبِّ اِشْرَحْ لِی صَدْرِی (۲۵) وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی (۲۶) وَ اُحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسٰانِی (۲۷) یَفْقَهُوا قَوْلِی (۲۸) وَ اِجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی (۲۹) هٰارُونَ أَخِی (۳۰) اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی (۳۱) وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی (۳۲) کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً (۳۳) وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً (۳۴) إِنَّکَ کُنْتَ بِنٰا بَصِیراً (۳۵)۵- آیات ۴۲ تا ۵۶: اِذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوکَ بِآیٰاتِی وَ لاٰ تَنِیٰا فِی ذِکْرِی (۴۲) اِذْهَبٰا إِلیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغیٰ (۴۳) فَقُولاٰ لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشیٰ (۴۴) قٰالاٰ رَبَّنٰا إِنَّنٰا نَخٰافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنٰا أَوْ أَنْ یَطْغیٰ (۴۵) قٰالَ لاٰ تَخٰافٰا إِنَّنِی مَعَکُمٰا أَسْمَعُ وَ أَریٰ (۴۶) فَأْتِیٰاهُ فَقُولاٰ إِنّٰا رَسُولاٰ رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنٰا بَنِی إِسْرٰائِیلَ وَ لاٰ تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنٰاکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَ اَلسَّلاٰمُ عَلیٰ مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدیٰ (۴۷) إِنّٰا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنٰا أَنَّ اَلْعَذٰابَ عَلیٰ مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلّٰی (۴۸) قٰالَ فَمَنْ رَبُّکُمٰا یٰا مُوسیٰ (۴۹) قٰالَ رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطیٰ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدیٰ (۵۰) قٰالَ فَمٰا بٰالُ اَلْقُرُونِ اَلْأُولیٰ (۵۱) قٰالَ عِلْمُهٰا عِنْدَ رَبِّی فِی کِتٰابٍ لاٰ یَضِلُّ رَبِّی وَ لاٰ یَنْسیٰ (۵۲) اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهٰا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَخْرَجْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْ نَبٰاتٍ شَتّٰی (۵۳) کُلُوا وَ اِرْعَوْا أَنْعٰامَکُمْ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِأُولِی اَلنُّهیٰ (۵۴) مِنْهٰا خَلَقْنٰاکُمْ وَ فِیهٰا نُعِیدُکُمْ وَ مِنْهٰا نُخْرِجُکُمْ تٰارَةً أُخْریٰ (۵۵) وَ لَقَدْ أَرَیْنٰاهُ آیٰاتِنٰا کُلَّهٰا فَکَذَّبَ وَ أَبیٰ (۵۶)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یٰا مُوسیٰ (۳۶) وَ لَقَدْ مَنَنّٰا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْریٰ (۳۷) إِذْ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ أُمِّکَ مٰا یُوحیٰ (۳۸) أَنِ اِقْذِفِیهِ فِی اَلتّٰابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی اَلْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ اَلْیَمُّ بِالسّٰاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلیٰ عَیْنِی (۳۹) إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلیٰ مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنٰاکَ إِلیٰ أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْنٰاکَ مِنَ اَلْغَمِّ وَ فَتَنّٰاکَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلیٰ قَدَرٍ یٰا مُوسیٰ (۴۰) وَ اِصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی (۴۱)
هوش مصنوعی: خداوند به موسی گفت: «به خواسته‌ات رسیدی، ای موسی. و همچنین بار دیگر بر تو نعمت نهادیم. وقتی که به مادرت وحی کردیم که او را در تابوت بگذارد و به دریا بیندازد. دریا باید او را به ساحل بیندازد و آنجا کسی که دشمن من و دشمن اوست، او را بگیرد. به محبت خودم بر تو افکنده‌ام و تو تحت نظر من پرورش یافتی. در آن زمان که خواهرت به دنبال تو رفت و گفت آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را پرورش دهد؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمانش روشن شود و غمگین نشود. و تو انسانی را کشتی و ما تو را از اندوه نجات دادیم و در آزمون‌های مختلفی قرار دادی، و سال‌ها در قوم مدین گذراندی. سپس وقت معینی رسید، ای موسی، و تو را برای خودم انتخاب کردم.»
گفت بدرستی که داده شد خواسته‌ات را ای موسی (۳۶) و بدرستی که منت نهادیم بر تو بار دیگر (۳۷) و هنگامی که وحی فرستادیم بمادرت آنچه وحی فرستاده می‌شود (۳۸) که درآورش در تابوت پس بیندازش در دریا پس باید که بیندازد او را دریا بکنار تا بگیردش دشمنی که مراست و دشمنی که او راست و انداختم بر تو مهری را از خود تا تربیت کرده شوی بر نگهداری من (۳۹) هنگامی که می‌رفت خواهرت پس می‌گفت آیا دلالت کنم شما را بر کسی که کفایت کند او را پس باز گردانیدیم ترا بمادرت تا بیاساید چشمش و اندوهناک نباشد و کشتی تنی را پس رهانیدیم ترا از غم و آزمودیم ترا آزمودنی پس ماندی سالها در اهل مدین پس آمدی بر اندازه ای موسی (۴۰) و گزین کردم ترا برای خودم (۴۱)
هوش مصنوعی: خداوند به موسی گفت که درخواستش را برآورده کرده است و به او لطفی دوباره کرده است. زمانی که وحی را به مادرش فرستاد، به او گفت که فرزندش را در تابوتی قرار دهد و آن را به دریا بیندازد. او باید این تابوت را به کنار دریا می‌انداخت تا دشمن خدا که دشمن موسی نیز هست، آن را پیدا کند. خدا به موسی محبت خاصی عطا کرده بود تا او را در مسیر تربیت و نگهداری خود قرار دهد. زمانی که خواهر موسی در جستجوی او بود، گفت که آیا می‌تواند کسی را نشان دهد که مراقب او باشد. پس خداوند موسی را به مادرش بازگرداند تا او آرام گیرد و غمگین نباشد. خداوند موسی را از غم رهانید و او را در آزمونی قرار داد. موسی سال‌ها در سرزمین مدین زندگی کرد و پس از آن به اندازه‌ای بزرگ شد که خداوند او را برای خود انتخاب کرد.
قَالَ قَد أوتِیتَ سَؤلَک یا کلیم
منّت ما بر تو زین باشد عظیم
هوش مصنوعی: خداوند به موسی می‌فرماید: "به تو خواسته‌ات داده شده است، ای سخن‌گوی من؛ اما این لطف و رحمت من بر تو بسیار بزرگ است."
آنچه گفتی شد برآورده تمام
بر تو زآن منّت نهادیم ای همام
هوش مصنوعی: هر چه از تو خواستم، به حقیقت رسید و همه آن را به خاطر تو انجام دادیم، ای همام (دوست) که بر ما لطف کردی.
وحی چون کردیم سوی مادرت
کافکند از خوف در بحر اندرت
هوش مصنوعی: وقتی که وحی را به مادر تو رساندیم، او از ترس به دریا افتاد و در آن غرق شد.
چونکه می گشتند آن فرعونیان
تا که جویند از تو در جایی نشان
هوش مصنوعی: وقتی که فرعونیان در جستجوی تو بودند تا نشانه‌ای از تو در جایی پیدا کنند.
دیده بُد در خواب فرعون عنود
کز محلۀ آل اسرائیل زود
هوش مصنوعی: چشمم در خواب فرعون لجوج دید که از محلهٔ بنی‌اسرائیل به زودی خواهد رفت.
آتشی آمد سرا و قصر او
سوخت یکجا شد در آن آتش فرو
هوش مصنوعی: آتش بزرگ و وخیمی به خانه و کاشانه او رسید و همه چیزش را یکجا سوزاند.
کاهنان گفتند در تعبیر آن
زاده گردد طفلی از یعقوبیان
هوش مصنوعی: کاهنان پیش‌بینی کردند که از نسل یعقوب، فرزندی به دنیا خواهد آمد.
که هلاک تو بود بر دست او
قبطیان کردند صید شست او
هوش مصنوعی: به خاطر تو، بر دست او سرنوشت تو به خطر افتاده است و آدم‌های قبطی تو را به زنجیر کشیده‌اند.
زآن سبب هر طفل کآمد در وجود
گر پسر بود از شما کُشتند زود
هوش مصنوعی: به همین دلیل هر کودکی که به دنیا می‌آید، اگر پسر باشد، زود از سوی شما کشته می‌شود.
چون تولد یافتی تو مادرت
مضطرب گشت از جفای کافرت
هوش مصنوعی: زمانی که تو به دنیا آمدی، مادر تو به خاطر مشکلات و دشواری‌های ناشی از کفر تو نگران و مضطرب شد.
چونکه آن فرعونیان در جستجو
آمدند اندر سرای از چار سو
هوش مصنوعی: زمانی که فرعونیان به جستجوی هدف خود آمدند و از هر سو به خانه‌ای وارد شدند.
ما فرستادیم بر شکل بشر
از ملایک سوی امّت یک نفر
هوش مصنوعی: ما یک نفر را از میان فرشتگان به صورت انسانی فرستادیم تا هدایت این ملت را به عهده بگیرد.
گفت موسی را به صندوقی گذار
پس ورا در رود نیل اندر سپار
هوش مصنوعی: موسی را در صندوقی قرار بده و آن را به درون رود نیل بینداز.
باید اندازیم اندر ساحلش
تا فرا گیرد عدوی قاتلش
هوش مصنوعی: باید او را به سواحل برسانیم تا دشمن خطرناک خود را بشناسد و بر آن آگاه شود.
آنکه باشد دشمن من خصم او
پس چنین کرد آن زن از خوف عدو
هوش مصنوعی: اگر کسی دشمن من باشد، او هم دشمن من خواهد بود. بنابراین آن زن به خاطر ترس از دشمن چنین کرد.
بود نهری جاری از دریای نیل
بر سر او باغ فرعون مُحیل
هوش مصنوعی: یک نهر از دریای نیل به سمت باغ فریبنده فرعون جاری بود.
برد آن صندوق را آب اندر آن
آمد آن بر چشم فرعون از مکان
هوش مصنوعی: آبی که در صندوق بود، به چشم فرعون رسید و او را از جای خود برداشت.
برگرفتند و درش کردند باز
کودکی دیدند در وی دلنواز
هوش مصنوعی: آنها در را برداشتند و باز کردند، و درون آن چیزی دیدند که دل را شاد می‌کرد: کودکی.
مهری از اوشان به قلب اندر فتاد
بر تو بر دلها فکندم این وداد
هوش مصنوعی: عشقی از طرف او در دل‌ها نشسته است و من نیز این محبت را به دل‌ها تقدیم کرده‌ام.
تخم مهرت را به دلها کاشتیم
هر کست را بر محبّت داشتیم
هوش مصنوعی: ما عشق و محبت تو را در دل‌هایمان کاشته‌ایم و هر کسی را که دوست داشته‌ایم، به اعتبار همان محبت به او نگریسته‌ایم.
زوجۀ فرعونت اندر پیش خود
پرورش می داد زآن مهرش که بُد
هوش مصنوعی: همسر فرعون در دل خود عشق و محبت را نسبت به تو پرورش می‌داد.
تا تو یابی پرورش بر دیدنم
تربیت یابی به فضل روشنم
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در حال پرورش و رشد هستی، من نیز با دیدنت به کمال و دانش بیشتری دست پیدا می‌کنم.
یاد کن وقتی که آمد خواهرت
بر تجسّس سوی ایشان یکسرت
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش وقتی خواهرت به طور کامل برای کنکاش یا بررسی به آنجا آمد.
وآن چنان بودی که چون صندوق را
مادرش افکند در نیل از قضا
هوش مصنوعی: وقتی مادر صندوق را به طور ناخواسته در آب نیل رها می‌کند، اوضاع به شکلی پیش می‌رود که...
خواهرش رفت از عقب تا بیند آن
در کجا با آب خواهد شد روان
هوش مصنوعی: خواهرش به دنبال او رفت تا ببیند آن در کجا با آب روان خواهد شد.
دید رفت اندر سرای شاه او
رفت در پی هم بدان درگاه او
هوش مصنوعی: مردی به دیدار شاه رفت و در پی او به درگاهش رفت.
گفت فرعون این مرا باشد پسر
آسیه بگرفت چون جانش به بر
هوش مصنوعی: فرعون گفت که این پسر آسیه است و او را در آغوش گرفت، زیرا جانش به او وابسته بود.
دایه بهرش خواستند از هر مقام
شیر کس را هیچ نگرفت او به کام
هوش مصنوعی: مادر شیری که به او پیشنهادهایی از هر مقام داده شد، هیچ چیز را قبول نکرد و تنها برای خود شیرینی خواست.
خواهرش گفتا شما را من دلیل
میشوم بر دایه کش گردد کفیل
هوش مصنوعی: خواهرش گفت: من به شما دلیل می‌آورم تا کسی از کار شما حمایت کند.
آسیه گفت ار کنی این با تو هم
من بسی از مال و زر احسان کنم
هوش مصنوعی: آسیه گفت که اگر تو این کار را انجام دهی، من هم خیلی از دارایی و ثروتم را به تو کمک می‌کنم.
رفت و آگه کرد مادر را ز حال
بُرد او را سوی ایوان جلال
هوش مصنوعی: رفت و مادر را از وضعیت او مطلع کرد و سپس او را به سمت فضایی باشکوه راهنمايي کرد.
گفت زآن حق بر وسیلۀ خواهرت
بازگردانم به سوی مادرت
هوش مصنوعی: گفت که به وسیله خواهرت، من خواهم توانست تو را به مادر خود بازگردانم.
کرده بودم زآنکه با او وعده من
کت رسانم سوی او بی رنج تن
هوش مصنوعی: من به خاطر او تلاش کرده بودم تا پیامی را به او برسانم بدون اینکه زحمتی ببینم.
نیست اندر وعدة ما پس خلاف
نی کنم در وعده من با کس خلاف
هوش مصنوعی: در وعده ما هیچ چیز نیست که خلافی در آن وجود داشته باشد، پس در وعده‌ای که با کسی می‌گذارم، خیانت نخواهم کرد.
پس رسانم زود من بر مادرت
دیده تا روشن کند بر منظرت
هوش مصنوعی: من به سرعت به مادرت خبر می‌رسانم تا او چشمانش را به تو بیفکند و بر تو نور بتاباند.
نه به هجرانت شود اندوهناک
هم ننوشی تو به غیر از شیر پاک
هوش مصنوعی: نه به خاطر دوری تو غمگین می‌شود و نه چیزی جز شیر پاک نمی‌نوشی.
قبطی ای کُشتی رهاندیمت ز غم
آزمودیمت به فتنه زآن الم
هوش مصنوعی: ای مصری، من تو را از غم نجات می‌دهم. تو را در فتنه‌ها آزمودم تا ببینم چه چیزی درونت نهفته است.
شرح قتل قبطی و خوفش به نص
گویم از تفصیل در سورة قصص
هوش مصنوعی: من داستان قتل یک قبطی و ترس او را به صورت واضح و مفصل از آیات سوره قصص بیان می‌کنم.
پس به مَدین سالها کردی درنگ
نامد اندر امتحان پایت به سنگ
هوش مصنوعی: پس سال‌ها در مدینه تأمل کردی و در امتحان، پایت به سنگ نیفتاد.
وَفَتَنَّاکَ فُتُون یعنی شدی
خالص از محنت کت از پی آمدی
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که تو به واسطه آزمایش‌ها و سختی‌ها، خالص و پاک‌نهاد شده‌ای و به حقیقت خودت نزدیک‌تر شده‌ای.
ز امتحانها آمدی نیکو برون
زآن فزودی جمله بر صبر و سکون
هوش مصنوعی: تو از آزمون‌ها به خوبی عبور کردی و به همین دلیل بر صبر و آرامش خود افزوده‌ای.
تا رسیدی تو به اندازه کمال
اندر این وادی شدی فرخنده حال
هوش مصنوعی: وقتی به درجه و کمال لازم در این مسیر رسیدی، حال خوش و خوشبختی نصیبت شد.
بشنوی از ما خطاب از برتری
یابی اینسان رتبۀ پیغمبری
هوش مصنوعی: اگر از ما بشنوی، متوجه خواهی شد که برتری و مقام والای انسان به اندازه‌ای است که نزدیک به مقام پیامبری می‌باشد.
برگزیدیمت ز بهر حبّ خویش
بود این فضلی دگر ز اندازه بیش
هوش مصنوعی: ما تو را از روی محبت خود انتخاب کردیم و این یک فضیلت دیگر است که از هر حد و اندازه‌ای فراتر می‌رود.
بهر خود یعنی ز بهر طاعتم
هم به خلقان بر اقامۀ حجتم
هوش مصنوعی: من برای خودم و به خاطر عبادتم، حتی در میان مردم هم به بیان دلیل و حجتم پرداخته‌ام.
وحی می بود انبیاء را در نهان
با تو من کردم تکلّم بالعیان
هوش مصنوعی: من با تو صحبت کردم به صورت آشکار، در حالی که پیامبران به گونه‌ای پنهان وحی دریافت می‌کردند.
وین تو را باشد نشانِ اختصاص
همچو بر درگاه سلطان میرِ خاص
هوش مصنوعی: این اشخاص خاص دارای نشانه‌ای هستند، مانند نشانه‌ای که بر دروازه‌ی یک پادشاه مخصوص وجود دارد.