گنجور

۳- آیات ۱۷ تا ۳۵

وَ مٰا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یٰا مُوسیٰ (۱۷) قٰالَ هِیَ عَصٰایَ أَتَوَکَّؤُا عَلَیْهٰا وَ أَهُشُّ بِهٰا عَلیٰ غَنَمِی وَ لِیَ فِیهٰا مَآرِبُ أُخْریٰ (۱۸) قٰالَ أَلْقِهٰا یٰا مُوسیٰ (۱۹) فَأَلْقٰاهٰا فَإِذٰا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعیٰ (۲۰) قٰالَ خُذْهٰا وَ لاٰ تَخَفْ سَنُعِیدُهٰا سِیرَتَهَا اَلْأُولیٰ (۲۱) وَ اُضْمُمْ یَدَکَ إِلیٰ جَنٰاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْریٰ (۲۲) لِنُرِیَکَ مِنْ آیٰاتِنَا اَلْکُبْریٰ (۲۳) اِذْهَبْ إِلیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغیٰ (۲۴) قٰالَ رَبِّ اِشْرَحْ لِی صَدْرِی (۲۵) وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی (۲۶) وَ اُحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسٰانِی (۲۷) یَفْقَهُوا قَوْلِی (۲۸) وَ اِجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی (۲۹) هٰارُونَ أَخِی (۳۰) اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی (۳۱) وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی (۳۲) کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً (۳۳) وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً (۳۴) إِنَّکَ کُنْتَ بِنٰا بَصِیراً (۳۵)

و چیست اینکه در دست راست تو است ای موسی (۱۷) گفت آن عصای من است تکیه می‌کنم بر آن و فرو می‌ریزم برگ درختان را بر گوسفندم و مراست در آن مطالب دیگر (۱۸) گفت بیندازش ای موسی (۱۹) پس انداخت آن را پس آن‌گاه ماری بود که می‌شتافت (۲۰) گفت بگیرش و مترس زود باشد که باز دهیم او را خلقتش را که اول بود (۲۱) و به‌بند دستت را ببالت یا گریبانت که بیرون می‌آید سفید نورانی از غیر بدی که آیت دیگر است (۲۲) تا بنمایم ترا از آیتهای ما که بزرگ است (۲۳) برو بسوی فرعون بدرستی که او زیاده‌روی در عصیان (۲۴) گفت پروردگارا گشاده کن برای من سینه‌ام را (۲۵) و آسان کن برای من کارم را (۲۶) و بگشای گره از زبان من (۲۷) که بفهمند گفتار مرا (۲۸) و بگردان برای من وزیری از اهلم (۲۹) هارون برادرام را (۳۰) قوی ساز باو پشتم را (۳۱) و انباز کن او را در کار من (۳۲) تا تسبیح گوئیم ترا بسیار (۳۳) و یاد کنیم ترا بسیار (۳۴) بدرستی که تو هستی بحال ما بینا (۳۵)

چیست ای موسی تو را بر دست راست
گفت موسی تکیه گاه من عصاست
مر فرو ریزم بدان برگ از شجر
از برای گوسفندان گاه خور
هست حاجت های دیگر هم بدان
بهر من در این عصا از هر نشان
گفت ای موسی بینداز این عصا
چون فکند او گشت در دم اژدها
می شتابید از هر آن سو چون شتر
هر کسی از دیدنش بُد زهره بُر
زیر پایش نرم گشتی سنگ سخت
تا به ریشه بلع کردی هر درخت
چونکه موسی دید آن جنبنده نیز
رو نهاد از دیدن او بر گریز
قَالَ خُذهَا لَاتَخَف باشد که زود
بدهمش بر هیأت اول نمود
مطمئن شد زآن خطاب و رفت پیش
برگرفتش شد همان بر شکل خویش
هست مروی کرد چون موسی فرار
ز اژدها گفتش پس آن دم کردگار
که گریزی از عصای خود چرا
این همان باشد که بودت متکا
تا بدانی جز به حق در هر نمط
تکیه کردن نیست جز نقص و غلط
بر فرو بر پهلوی خود دست خویش
پس برون آید سفید آن نی چو پیش
هم به غَیرِ سُوء یعنی نه از برص
باشد آنت آیت دیگر به نص
تا که بنماییمت از آیات خویش
معجزاتی کآن بزرگ آید به پیش
رو به این دو معجزه بهر رشد
جانب فرعون بگذشته ز حد
با خود اندیشید موسی کز عناد
من چسان با وی توانم ایستاد
با چنین لکنت که دارم بر زبان
او توانا من فقیر و ناتوان
گفت یا رب شرح صدرم ده که تا
گنجد اندر سینه ام اسرارها
طاقت و صبرم شود یعنی فزون
مر توانم کرد کافر را زبون
نزد سختیها نگردم تنگدل
وز مهم خود نمانم منفعل
هم تو آسان ساز بر من کار من
هم رسان بر فهمشان گفتار من
از زبانم عقده بگشا تا کنند
فهم گفتارم به وجهی دل پسند

« در بیان کندن موسی(ع) ریش فرعون را در کودکی »

روزی اندر کودکی برکند او
در کنارش ریش فرعون عدو
گفت این است آنکه گویند از نجوم
خصم من گردد به مُلک آرد هجوم
بینم او را این نشان در ناصیه
عذر پس زو خواست در دم آسیه
کاین بود کودک چه داند مهر و کین
پُر جواهر دید ریشت را چنین
دست افکند این نشان کودکی است
ور نه خصمی با تو اش در یاد نیست
آتش ار باشد کند دست اندر آن
چونکه بیند اشتعالش را عیان
آتش آوردند و لؤلؤ در برش
برد کف جبریل سوی آذرش
در دهان برد و زبانش سوخت زآن
عقده ای ماندش بدان سان در زبان
در تکلم بود زآن آزار، سست
کس نفهمیدی کلامش را درست
گفت زآن یا رب تو بگشا این گِره
بهر گفتار از زبانم یک سره
هم مرا گردان وزیری ز اهل من
تا که باشد پشت من در هر محن
هست هارونم برادر زآن مرا
پشت محکم ساز در این ماجرا
تا که اندر کار من باشد شریک
بهر خود زو بِه نبینم یار نیک
کَی نُسَبِّحَکَ وَ نَذکُرَکَ کَثِیره
إنَّکَ کُنتَ بِنَا رَبّی بَصِیره
۲- آیات ۹ تا ۱۶: وَ هَلْ أَتٰاکَ حَدِیثُ مُوسیٰ (۹) إِذْ رَأیٰ نٰاراً فَقٰالَ لِأَهْلِهِ اُمْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نٰاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهٰا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَی اَلنّٰارِ هُدیً (۱۰) فَلَمّٰا أَتٰاهٰا نُودِیَ یٰا مُوسیٰ (۱۱) إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوٰادِ اَلْمُقَدَّسِ طُویً (۱۲) وَ أَنَا اِخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمٰا یُوحیٰ (۱۳) إِنَّنِی أَنَا اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِکْرِی (۱۴) إِنَّ اَلسّٰاعَةَ آتِیَةٌ أَکٰادُ أُخْفِیهٰا لِتُجْزیٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمٰا تَسْعیٰ (۱۵) فَلاٰ یَصُدَّنَّکَ عَنْهٰا مَنْ لاٰ یُؤْمِنُ بِهٰا وَ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ فَتَرْدیٰ (۱۶)۴- آیات ۳۶ تا ۴۱: قٰالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یٰا مُوسیٰ (۳۶) وَ لَقَدْ مَنَنّٰا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْریٰ (۳۷) إِذْ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ أُمِّکَ مٰا یُوحیٰ (۳۸) أَنِ اِقْذِفِیهِ فِی اَلتّٰابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی اَلْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ اَلْیَمُّ بِالسّٰاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلیٰ عَیْنِی (۳۹) إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلیٰ مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنٰاکَ إِلیٰ أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْنٰاکَ مِنَ اَلْغَمِّ وَ فَتَنّٰاکَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلیٰ قَدَرٍ یٰا مُوسیٰ (۴۰) وَ اِصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی (۴۱)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ مٰا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یٰا مُوسیٰ (۱۷) قٰالَ هِیَ عَصٰایَ أَتَوَکَّؤُا عَلَیْهٰا وَ أَهُشُّ بِهٰا عَلیٰ غَنَمِی وَ لِیَ فِیهٰا مَآرِبُ أُخْریٰ (۱۸) قٰالَ أَلْقِهٰا یٰا مُوسیٰ (۱۹) فَأَلْقٰاهٰا فَإِذٰا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعیٰ (۲۰) قٰالَ خُذْهٰا وَ لاٰ تَخَفْ سَنُعِیدُهٰا سِیرَتَهَا اَلْأُولیٰ (۲۱) وَ اُضْمُمْ یَدَکَ إِلیٰ جَنٰاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْریٰ (۲۲) لِنُرِیَکَ مِنْ آیٰاتِنَا اَلْکُبْریٰ (۲۳) اِذْهَبْ إِلیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغیٰ (۲۴) قٰالَ رَبِّ اِشْرَحْ لِی صَدْرِی (۲۵) وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی (۲۶) وَ اُحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسٰانِی (۲۷) یَفْقَهُوا قَوْلِی (۲۸) وَ اِجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی (۲۹) هٰارُونَ أَخِی (۳۰) اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی (۳۱) وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی (۳۲) کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً (۳۳) وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً (۳۴) إِنَّکَ کُنْتَ بِنٰا بَصِیراً (۳۵)
هوش مصنوعی: خدا از موسی پرسید که در دست راستت چه چیزی داری؟ موسی گفت: این عصای من است که به آن تکیه می‌زنم و با آن بر گوسفندانم می‌زنم و کارهای دیگری نیز با آن انجام می‌دهم. خدا به او گفت: آن را بینداز. وقتی موسی عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به یک مار بزرگ شد. خدا به او گفت: آن را بگیر و نترس، ما آن را به حالت اولش برمی‌گردانیم. همچنین دستت را به زیر بغل خود بگذار تا بدون آسیب، سفید و درخشان بیرون آید، این هم نشانه‌ای دیگر است تا نشانه‌های بزرگ ما را به تو نشان دهیم. سپس خدا به موسی فرمود که به سوی فرعون برو، او طغیانگر شده است. موسی از خدا درخواست کرد که صدایش را باز کند و کارش را آسان کند و گره‌ای از زبانش باز کند تا مردم سخنانش را درک کنند. او همچنین خواست که برایش یک وزیر از خانواده‌اش، یعنی هارون برادرش، قرار دهد تا او را در کارهایش یاری کند و با هم لحظات زیادی خدا را تسبیح و یاد کنند، زیرا خدا به حال آنها آگاه است.
و چیست اینکه در دست راست تو است ای موسی (۱۷) گفت آن عصای من است تکیه می‌کنم بر آن و فرو می‌ریزم برگ درختان را بر گوسفندم و مراست در آن مطالب دیگر (۱۸) گفت بیندازش ای موسی (۱۹) پس انداخت آن را پس آن‌گاه ماری بود که می‌شتافت (۲۰) گفت بگیرش و مترس زود باشد که باز دهیم او را خلقتش را که اول بود (۲۱) و به‌بند دستت را ببالت یا گریبانت که بیرون می‌آید سفید نورانی از غیر بدی که آیت دیگر است (۲۲) تا بنمایم ترا از آیتهای ما که بزرگ است (۲۳) برو بسوی فرعون بدرستی که او زیاده‌روی در عصیان (۲۴) گفت پروردگارا گشاده کن برای من سینه‌ام را (۲۵) و آسان کن برای من کارم را (۲۶) و بگشای گره از زبان من (۲۷) که بفهمند گفتار مرا (۲۸) و بگردان برای من وزیری از اهلم (۲۹) هارون برادرام را (۳۰) قوی ساز باو پشتم را (۳۱) و انباز کن او را در کار من (۳۲) تا تسبیح گوئیم ترا بسیار (۳۳) و یاد کنیم ترا بسیار (۳۴) بدرستی که تو هستی بحال ما بینا (۳۵)
هوش مصنوعی: ای موسی، آنچه در دست راست توست چیست؟ موسی جواب داد: این عصای من است که بر آن تکیه می‌زنم و با آن برگ‌های درختان را بر گوسفندم می‌ریزم. همچنین شما در آن چیزهای دیگری هم می‌بینید. به او گفتند: آن را بیفکن. موسی عصا را انداخت و ناگهان آن تبدیل به ماری شد که به سرعت حرکت می‌کرد. به او گفتند: آن را بگیر و نترس، ما به زودی آن را به شکل اولیه‌اش برمی‌گردانیم. همچنین دستت را به سینه‌ات بچسبان، وقتی خارج می‌شود، سفید و درخشان خواهد بود، بدون اینکه عیب و نقصی داشته باشد. این یک آیت دیگر است تا نشانه‌های بزرگ ما را به تو نشان دهیم. به سوی فرعون برو، زیرا او در راه گمراهی به حد افراطی رسیده است. موسی گفت: پروردگارا، سینه‌ام را برای من گشاده کن و کارم را برایم آسان ساز. گره از زبان من باز کن تا سخنانم را درک کنند. همچنین برای من وزیری از خانواده‌ام برگزین، یعنی هارون برادرانم را. او را تقویت کن تا به من کمک کند و تا به تسبیح تو بپردازیم و بسیار به یاد تو باشیم، زیرا تو بر حال ما آگاه هستی.
چیست ای موسی تو را بر دست راست
گفت موسی تکیه گاه من عصاست
هوش مصنوعی: ای موسی، چه چیزی باعث شده که به سمت راست اشاره کنی؟ موسی پاسخ می‌دهد که تکیه‌گاه من عصای من است.
مر فرو ریزم بدان برگ از شجر
از برای گوسفندان گاه خور
هوش مصنوعی: من به خاطر گوسفندان، برگ‌های درخت را به زمین می‌ریزم تا آنها در هنگام خوراکشان از آن بهره ببرند.
هست حاجت های دیگر هم بدان
بهر من در این عصا از هر نشان
هوش مصنوعی: در این عصا نشانه‌های دیگری هم وجود دارد که برای من اهمیت دارد و نیازهای دیگری نیز دارم.
گفت ای موسی بینداز این عصا
چون فکند او گشت در دم اژدها
هوش مصنوعی: گفتند ای موسی، این عصا را بینداز. وقتی او عصا را انداخت، در همان لحظه به اژدهایی تبدیل شد.
می شتابید از هر آن سو چون شتر
هر کسی از دیدنش بُد زهره بُر
هوش مصنوعی: همه از هر طرف به سرعت می‌آمدند و مانند شتر شتاب می‌کردند، زیرا هر کسی که او را می‌دید، غرق در حیرت و شگفتی می‌شد.
زیر پایش نرم گشتی سنگ سخت
تا به ریشه بلع کردی هر درخت
هوش مصنوعی: زیر پای او، سنگ‌های سخت نرم شدند و به ریشه درختان آسیب رساندند تا آنها را از بین ببرند.
چونکه موسی دید آن جنبنده نیز
رو نهاد از دیدن او بر گریز
هوش مصنوعی: وقتی موسی آن موجود را دید، آن موجود به خاطر دیدن او فرار کرد.
قَالَ خُذهَا لَاتَخَف باشد که زود
بدهمش بر هیأت اول نمود
هوش مصنوعی: فرمود: بگیرش، نترس، زیرا به زودی آن را به حالت اولش برمی‌گردانم.
مطمئن شد زآن خطاب و رفت پیش
برگرفتش شد همان بر شکل خویش
هوش مصنوعی: او از آن پیام مطمئن شد و رفت جلو، و وقتی برگشت، به همان شکل قبلی خود درآمد.
هست مروی کرد چون موسی فرار
ز اژدها گفتش پس آن دم کردگار
هوش مصنوعی: مرو به مانند موسی، از اژدها فرار می‌کند. در آن لحظه، خداوند به او گفت.
که گریزی از عصای خود چرا
این همان باشد که بودت متکا
هوش مصنوعی: چرا از عصای خود فرار کنی، در حالی که همین چیز است که برای تو همانند بالش می‌باشد؟
تا بدانی جز به حق در هر نمط
تکیه کردن نیست جز نقص و غلط
هوش مصنوعی: برای اینکه متوجه شوی، فقط با حقیقت می‌توان در هر موضوعی اعتماد کرد، و گرنه پیمان بستن به چیزهای دیگر فقط به نواقص و اشتباهات می‌انجامد.
بر فرو بر پهلوی خود دست خویش
پس برون آید سفید آن نی چو پیش
هوش مصنوعی: با دست بر پهلو گذاشتن خود، نی سفید رنگی از آن بیرون می‌آید همان‌طور که قبلاً نیز دیده شده است.
هم به غَیرِ سُوء یعنی نه از برص
باشد آنت آیت دیگر به نص
هوش مصنوعی: این شعر به معنای این است که وجود تو نشانه‌ای از خوبی و زیبایی است و نه از عیب و نقص. در واقع، تو از آنچه که می‌تواند بد باشد، مبرایی و نمونه‌ای از کمال و نیکویی هستی.
تا که بنماییمت از آیات خویش
معجزاتی کآن بزرگ آید به پیش
هوش مصنوعی: من به تو نشانه‌هایی از قدرت خود را نشان خواهم داد که باعث شگفتی و حیرت تو شود.
رو به این دو معجزه بهر رشد
جانب فرعون بگذشته ز حد
هوش مصنوعی: این دو معجزه به سمت پیشرفت و رشد در حال حرکت است و فرعون از مرزها و محدودیت‌های خود عبور کرده است.
با خود اندیشید موسی کز عناد
من چسان با وی توانم ایستاد
هوش مصنوعی: موسی به این فکر کرد که چگونه می‌تواند در برابر تعصب و لجاجت من مقاومت کند.
با چنین لکنت که دارم بر زبان
او توانا من فقیر و ناتوان
هوش مصنوعی: با وجود لکنتی که دارم، نمی‌توانم به خوبی صحبت کنم و احساس ناتوانی و فقر می‌کنم.
گفت یا رب شرح صدرم ده که تا
گنجد اندر سینه ام اسرارها
هوش مصنوعی: خداوندا، به من وسیع‌صدر بده تا بتوانم رازها و نکته‌های فراوانی را در درون خود جای دهم.
طاقت و صبرم شود یعنی فزون
مر توانم کرد کافر را زبون
هوش مصنوعی: تحمل و صبرم به حدی می‌رسد که توانم را بیشتر می‌کند و باعث می‌شود که کافر را ذلیل و شکست‌خورده کنم.
نزد سختیها نگردم تنگدل
وز مهم خود نمانم منفعل
هوش مصنوعی: در برابر دشواری‌ها دلسرد نخواهم شد و از مسائل مهم زندگی بازنخواهم ماند.
هم تو آسان ساز بر من کار من
هم رسان بر فهمشان گفتار من
هوش مصنوعی: هم تو برای من کارهایم را آسان کن و هم سخنانم را به خوبی به آنها منتقل کن.
از زبانم عقده بگشا تا کنند
فهم گفتارم به وجهی دل پسند
هوش مصنوعی: می‌گوید که از زبانی که دارم، رازها و نگرانی‌هایم را بیرون بیاور تا دیگران بتوانند سخن‌هایم را به گونه‌ای جذاب و دلنشین درک کنند.
« در بیان کندن موسی(ع) ریش فرعون را در کودکی »
هوش مصنوعی: روزی که موسی(ع) در دوران کودکی، به دربار فرعون رفت، اتفاق عجیبی افتاد. او در حین بازی با دیگر بچه‌ها، به طرف فرعون رفت و ناگهان ریش او را کشید. این عمل، نشانه‌ای از قدرت و اراده الهی بود که می‌خواست نشان دهد موسی آینده‌ای بزرگ خواهد داشت و باید با فرعون که به ظلم و فساد شناخته می‌شود، مقابله کند. این حادثه به عنوان نشانه‌ای از حکمت و نصرت خداوند تلقی شد که تاثیرات عمیقی بر سرنوشت موسی و مصر خواهد داشت.
روزی اندر کودکی برکند او
در کنارش ریش فرعون عدو
هوش مصنوعی: روزی در دوران کودکی، او توانست ریش فرعون، دشمن خود را بکند.
گفت این است آنکه گویند از نجوم
خصم من گردد به مُلک آرد هجوم
هوش مصنوعی: او گفت که این همان چیزی است که در نجوم می‌گویند؛ دشمن من به قدرتی می‌رسد که بر من حمله‌ور خواهد شد.
بینم او را این نشان در ناصیه
عذر پس زو خواست در دم آسیه
هوش مصنوعی: من او را می‌بینم که در پیشانیش نشانه‌ای از عذر و بخشش وجود دارد، پس از او در آن لحظه درخواست بخشایش می‌کنم.
کاین بود کودک چه داند مهر و کین
پُر جواهر دید ریشت را چنین
هوش مصنوعی: کودک چه می‌داند از عشق و نفرت، این حالتی که تو داری ناشی از پر بودن جواهراتت است.
دست افکند این نشان کودکی است
ور نه خصمی با تو اش در یاد نیست
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر کسی به تو بی‌احترامی می‌کند یا خصومتی با تو دارد، باید بدانید که این رفتار ناشی از ناپختگی اوست و او در واقع هیچ دشمنی با تو ندارد. این نشان می‌دهد که به سادگی و بی‌تجربگی او توجه کن و از رفتار او آزرده نشو.
آتش ار باشد کند دست اندر آن
چونکه بیند اشتعالش را عیان
هوش مصنوعی: اگر آتش باشد و کسی دست به آن بزند، چون شعله‌اش را واضح ببیند، باید احتیاط کند.
آتش آوردند و لؤلؤ در برش
برد کف جبریل سوی آذرش
هوش مصنوعی: آتش را به همراه لؤلؤ (مروارید) آوردند و جبریل (فرشته مقرب) به سمت آتش رفت.
در دهان برد و زبانش سوخت زآن
عقده ای ماندش بدان سان در زبان
هوش مصنوعی: او در دلش یک ناراحتی و عقده ای دارد که باعث می‌شود وقتی درباره‌اش صحبت می‌کند، زبانش به زحمت می‌افتد و خود را اذیت می‌کند.
در تکلم بود زآن آزار، سست
کس نفهمیدی کلامش را درست
هوش مصنوعی: در صحبت کردن، زیرا که آزار می‌داد، هیچ کس نتوانست به درستی حرف او را درک کند.
گفت زآن یا رب تو بگشا این گِره
بهر گفتار از زبانم یک سره
هوش مصنوعی: ای پروردگار، این مشکل را حل کن و زبان من را به گونه‌ای باز کن که بتوانم سخن بگویم.
هم مرا گردان وزیری ز اهل من
تا که باشد پشت من در هر محن
هوش مصنوعی: مرا به عنوان وزیری از میان نزدیکانم برگزین تا در هر سختی و مشکلی پشتوانه‌ام باشد.
هست هارونم برادر زآن مرا
پشت محکم ساز در این ماجرا
هوش مصنوعی: من نیز مانند هارون برادرم هستم، پس از من حمایت کن و در این ماجرا به من کمک کن.
تا که اندر کار من باشد شریک
بهر خود زو بِه نبینم یار نیک
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی در کار من شریک باشد و به فکر من نباشد، من هیچ دوستی را خوب نمی‌بینم.
کَی نُسَبِّحَکَ وَ نَذکُرَکَ کَثِیره
إنَّکَ کُنتَ بِنَا رَبّی بَصِیره
هوش مصنوعی: کی وقت آن است که ما با شوق و زبانی پر از یاد تو، تو را ستایش کنیم و به یاد تو بپردازیم؟ زیرا تو، ای پروردگار ما، همیشه به احوال ما آگاه بوده‌ای.