گنجور

۱۱- آیات ۹۰ تا ۹۷

وَ لَقَدْ قٰالَ لَهُمْ هٰارُونُ مِنْ قَبْلُ یٰا قَوْمِ إِنَّمٰا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ اَلرَّحْمٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی (۹۰) قٰالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عٰاکِفِینَ حَتّٰی یَرْجِعَ إِلَیْنٰا مُوسیٰ (۹۱) قٰالَ یٰا هٰارُونُ مٰا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (۹۲) أَلاّٰ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی (۹۳) قٰالَ یَا بْنَ أُمَّ لاٰ تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لاٰ بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی (۹۴) قٰالَ فَمٰا خَطْبُکَ یٰا سٰامِرِیُّ (۹۵) قٰالَ بَصُرْتُ ِمٰا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ اَلرَّسُولِ فَنَبَذْتُهٰا وَ کَذٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی (۹۶) قٰالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی اَلْحَیٰاةِ أَنْ تَقُولَ لاٰ مِسٰاسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ اُنْظُرْ إِلیٰ إِلٰهِکَ اَلَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عٰاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی اَلْیَمِّ نَسْفاً (۹۷)

و بتحقیق گفت مر ایشان را هارون از پیش ای قوم جز این نیست مبتلا شدید بآن و بدرستی که پروردگار شما خداست پس پیروی کنید مر او اطاعت نمائید امر مرا (۹۰) گفتند همیشه خواهیم بود بر آن مقیمان تا باز گردد بسوی ما موسی (۹۱) گفت ای هارون چه بازداشت ترا وقتی که دیدی ایشان را که گمراه شدند (۹۲) که پیروی نکردی مرا آیا پس عصیان ورزیدی امر مرا (۹۳) گفت ای پسر مادر من مگیر محاسنم را و نه سرم را بدرستی که من ترسیدم که بگویی جدایی افکندی میان بنی اسرائیل و رعایت نکردی سخن مرا (۹۴) گفت پس چه بود کار تو ای سامری (۹۵) گفت دیده‌ور شدم بآنچه دیده‌ور نشدند بآن پس گرفتم مشتی از اثر آن فرستاده پس انداختم آن را و همچنین آن را و همچنین خوب وانمود برای من نفسم (۹۶) گفت پس برو پس بدرستی که مر تراست در زندگی که بگویی روا نیست مس کردن من و بدرستی که مر تراست وعده که خلاف کرده نشوی آن را و بنگر به الهت که گشتی تمام روز بر آن مقیم پرستش هر آینه می‌سوزانیم آن را پس هر آینه می‌افشانیمش در دریا افشاندنی (۹۷)

گفت هارون پیش از آن کآید کلیم
قوم را کاین فتنه ای باشد عظیم
غیر از این نبود که بر وی مبتلا
گشته اید از جهل و طغیان و عمی
هست بخشاینده آن پروردگار
نه جز او طاعت جز او را هست عار
پیرویِ من کنید اندر امور
آورید از من اطاعت بی قصور
قوم گفتندش کجا زایل شویم
زین پرستش جمله از جان پیرویم
پیش او باشیم بر زیبندگی
هم مجاور در مقام بندگی
تا که موسی باز گردد سوی ما
تا چه باشد امر او بر خوی ما
او شود گوساله را چون ما مطیع
یا که این داند ز افعال شنیع
گفت موسی پس به هارون که چه چیز
کرد منعت چونکه دیدی این ستیز
دیدی اعنی کآن رمه گمره شدند
اینکه آیی از پی ام زین ناپسند
سرکشیدی ز امر من آیا تو نیز
که به ایشان نامدی اندر ستیز
گفت هارونش که ای ابن مادرم
می مگیر از خشم خود ریش و سرم
بر من ای موسی مکن زین ره غضب
زآن تو را من نامدم اندر عقب
هم نکردم سخت با ایشان قتال
زآن بترسیدم که گویی در مقال
بین قومم تو فکندی تفرقه
حفظ قولم را نکردی ای ثقه
که بگفتی بعد من در قوم من
کن تو اصلاح ار شود حادث فتن
کی نصیحت های من کس می شنود
حرف من در گوش ایشان باد بود
دید هارون را چو از جرم او بری
قَالَ فَمَا خَطبُکَ یَا سَامِرِی
یعنی این کار از چه بستی در خیال
که فکندی قوم ما را در ضلال
چیست این کاری که کردی ای عدو
قَالَ بَصُرتُ بِمَا لَم یَبصُرُواْ
دیدم آنچه کس ندید از قوم گول
برگرفتم خاکی از گام رسول
بود این آثار فعل جبرئیل
وقت غرق قبطیان در رود نیل
دیدم آمد بر زمین روحانی ای
کش نبود اندر نکویی ثانی ای
یافتم کو باشد از افلاکیان
پاک از طبع و مزاج خاکیان
پس ز خاک گام اسبش قبضتی
برگرفتم بهر رفع حاجتی
پس فکندم در دل گوساله زآن
زنده شد آمد به آواز آن زمان
این چنین آراست بر من، نفس من
در نظر این فعلم آمد بس حسن
قصد قتلش کرد موسی رو تُرُش
وحی آمد پس ز حق کو را مکُش
که در او وصف سخاوت غالب است
قلب و جانش بس به احسان راغب است
خلق گردند از حیاتش منتفع
روح او را زآن نخواهم منتزع
آری آن کز جود کرد ایجاد خلق
کی گذارد کز سخی بُرّند حلق
گفت پیغمبر سخی را از گناه
بگذرید او را چو گیرد دست اِله
هر گَهی که اندر آید حق به وی
دستگیر اوست آن خلاّق حی

« در بیان گذشتن موسی(ع) از قتل سامری »

پس ز قتل سامری موسی گذشت
لیک گفت از قوم باید دور گشت
پس برون رو، پس تو را باشد ز ناس
فِی الحَیَوة أن تَقُولَ لَا مِسَاس
از حق این پاداش بودش از غضب
که هر آن کس دید او را کرد تب
لاجرم کردند مردم زو نفور
بُد گریزان هر که می دیدش ز دور
همچو حیوانات وحشی می بگشت
روز و شب تنها میان کوه و دشت
در تفاسیر است مذکور از یقین
که بُدند اولاد او هم این چنین
بی تخلّف هم تو را باشد عذاب
موعدی واندر قیامت در عِقاب
نه نمایند اندر آن موعد خلاف
نه تو را دارند از دوزخ معاف
بین به سوی آن الهت آسفاً
الَّذِی ظَلْتَ عَلَیهِ عَاکِفاً
می بسوزانیمش از نار اَلم
پس پراکنده کنیم او را به یم
۱۰- آیات ۸۳ تا ۸۹: وَ مٰا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یٰا مُوسیٰ (۸۳) قٰالَ هُمْ أُولاٰءِ عَلیٰ أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضیٰ (۸۴) قٰالَ فَإِنّٰا قَدْ فَتَنّٰا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ اَلسّٰامِرِیُّ (۸۵) فَرَجَعَ مُوسیٰ إِلیٰ قَوْمِهِ غَضْبٰانَ أَسِفاً قٰالَ یٰا قَوْمِ أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطٰالَ عَلَیْکُمُ اَلْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ‌ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی (۸۶) قٰالُوا مٰا أَخْلَفْنٰا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنٰا وَ لٰکِنّٰا حُمِّلْنٰا أَوْزٰاراً مِنْ زِینَةِ اَلْقَوْمِ فَقَذَفْنٰاهٰا فَکَذٰلِکَ أَلْقَی اَلسّٰامِرِیُّ (۸۷) فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوٰارٌ فَقٰالُوا هٰذٰا إِلٰهُکُمْ وَ إِلٰهُ مُوسیٰ فَنَسِیَ (۸۸) أَ فَلاٰ یَرَوْنَ أَلاّٰ یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلاً وَ لاٰ یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لاٰ نَفْعاً (۸۹)۱۲- آیات ۹۸ تا ۱۱۲: إِنَّمٰا إِلٰهُکُمُ اَللّٰهُ اَلَّذِی لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً (۹۸) کَذٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبٰاءِ مٰا قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَیْنٰاکَ مِنْ لَدُنّٰا ذِکْراً (۹۹) مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وِزْراً (۱۰۰) خٰالِدِینَ فِیهِ وَ سٰاءَ لَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ حِمْلاً (۱۰۱) یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ وَ نَحْشُرُ اَلْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً (۱۰۲) یَتَخٰافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّٰ عَشْراً (۱۰۳) نَحْنُ أَعْلَمُ بِمٰا یَقُولُونَ إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّٰ یَوْماً (۱۰۴) وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْجِبٰالِ فَقُلْ یَنْسِفُهٰا رَبِّی نَسْفاً (۱۰۵) فَیَذَرُهٰا قٰاعاً صَفْصَفاً (۱۰۶) لاٰ تَریٰ فِیهٰا عِوَجاً وَ لاٰ أَمْتاً (۱۰۷) یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ اَلدّٰاعِیَ لاٰ عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ اَلْأَصْوٰاتُ لِلرَّحْمٰنِ فَلاٰ تَسْمَعُ إِلاّٰ هَمْساً (۱۰۸) یَوْمَئِذٍ لاٰ تَنْفَعُ اَلشَّفٰاعَةُ إِلاّٰ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمٰنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً (۱۰۹) یَعْلَمُ مٰا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً (۱۱۰) وَ عَنَتِ اَلْوُجُوهُ لِلْحَیِّ اَلْقَیُّومِ وَ قَدْ خٰابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (۱۱۱) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلاٰ یَخٰافُ ظُلْماً وَ لاٰ هَضْماً (۱۱۲)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ لَقَدْ قٰالَ لَهُمْ هٰارُونُ مِنْ قَبْلُ یٰا قَوْمِ إِنَّمٰا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ اَلرَّحْمٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی (۹۰) قٰالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عٰاکِفِینَ حَتّٰی یَرْجِعَ إِلَیْنٰا مُوسیٰ (۹۱) قٰالَ یٰا هٰارُونُ مٰا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (۹۲) أَلاّٰ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی (۹۳) قٰالَ یَا بْنَ أُمَّ لاٰ تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لاٰ بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی (۹۴) قٰالَ فَمٰا خَطْبُکَ یٰا سٰامِرِیُّ (۹۵) قٰالَ بَصُرْتُ ِمٰا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ اَلرَّسُولِ فَنَبَذْتُهٰا وَ کَذٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی (۹۶) قٰالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی اَلْحَیٰاةِ أَنْ تَقُولَ لاٰ مِسٰاسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ اُنْظُرْ إِلیٰ إِلٰهِکَ اَلَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عٰاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی اَلْیَمِّ نَسْفاً (۹۷)
هوش مصنوعی: هارون به قوم خودش گفت: "ای قوم من، شما تنها به خاطر او آزمایش شده‌اید و پروردگار شما رحمان است، پس از من پیروی کنید و به فرمان من اطاعت کنید." آن‌ها پاسخ دادند: "ما هرگز از اینجا نمی‌رویم و بر روی آن می‌مانیم تا موسی به نزد ما برگردد." هارون از آن‌ها سوال کرد: "چرا وقتی دیدی که آن‌ها گمراه شده‌اند، مرا دنبال نکردی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟" او گفت: "ای پسر مادرم، مرا به خاطر ریش یا سرم نیازار، زیرا من ترسیدم که بگویی بین بنی‌اسرائیل تفرقه انداختم و سخن من را رعایت نکردی." سپس هارون از سامری پرسید: "پس مشکل تو چیست؟" سامری پاسخ داد: "من چیزی را دیدم که آن‌ها نمی‌دیدند، پس مقدار کمی از اثر پیامبر را گرفتم و آن را دور انداختم و همین‌طور نفس من آن را برایم زینت داد." هارون گفت: "پس برو، تو در زندگی‌ات این حق را داری که بگویی هیچ‌کس به من نزدیک نشود و تو وعده‌ای داری که هرگز نقض نخواهد شد. اکنون به خدایی که بر آن معتقد بودی نگاه کن، ما آن را آتش می‌زنیم و سپس آن را به دریا می‌پاشیم."
و بتحقیق گفت مر ایشان را هارون از پیش ای قوم جز این نیست مبتلا شدید بآن و بدرستی که پروردگار شما خداست پس پیروی کنید مر او اطاعت نمائید امر مرا (۹۰) گفتند همیشه خواهیم بود بر آن مقیمان تا باز گردد بسوی ما موسی (۹۱) گفت ای هارون چه بازداشت ترا وقتی که دیدی ایشان را که گمراه شدند (۹۲) که پیروی نکردی مرا آیا پس عصیان ورزیدی امر مرا (۹۳) گفت ای پسر مادر من مگیر محاسنم را و نه سرم را بدرستی که من ترسیدم که بگویی جدایی افکندی میان بنی اسرائیل و رعایت نکردی سخن مرا (۹۴) گفت پس چه بود کار تو ای سامری (۹۵) گفت دیده‌ور شدم بآنچه دیده‌ور نشدند بآن پس گرفتم مشتی از اثر آن فرستاده پس انداختم آن را و همچنین آن را و همچنین خوب وانمود برای من نفسم (۹۶) گفت پس برو پس بدرستی که مر تراست در زندگی که بگویی روا نیست مس کردن من و بدرستی که مر تراست وعده که خلاف کرده نشوی آن را و بنگر به الهت که گشتی تمام روز بر آن مقیم پرستش هر آینه می‌سوزانیم آن را پس هر آینه می‌افشانیمش در دریا افشاندنی (۹۷)
هوش مصنوعی: هارون به قوم اسرائیل گفت که شما به جز این به بلا دچار نشده‌اید و پروردگار شما تنها خداست، پس باید او را پیروی کنید و از او اطاعت نمایید. آنها جواب دادند که همیشه بر این کار پایداری خواهند داشت تا موسی به سوی ما بازگردد. موسی از هارون پرسید که چرا وقتی دیدی که آنها گمراه شده‌اند، از او پیروی نکردی و آیا دستور من را نادیده گرفتی؟ هارون پاسخ داد که ای پسر مادرم، مرا به خاطر نگیرد و محاسن و سرم را نچین، زیرا من ترسیدم که بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخن مرا رعایت نکردی. موسی پرسید که کار تو چه بود ای سامری؟ سامری گفت که من چیزی را دیدم که دیگران ندیدند و مقداری از اثر پیامبر را گرفتم و آن را انداختم و این کار برای من به خوبی جلوه‌گر شد. موسی از او خواست که برود و دستور داد که تو در این دنیا به این می‌گویی که نمی‌توانی به من دست زنی و به تو وعده داده شده که خلاف آن نشوی. همچنین به بت‌ات نگاه کن که چه مدت مشغول پرستش آن بودی و ما آن را می‌سوزانیم و سپس آن را به دریا می‌ریزیم.
گفت هارون پیش از آن کآید کلیم
قوم را کاین فتنه ای باشد عظیم
هوش مصنوعی: هارون گفت قبل از این که موسی به سوی قومش بیاید، این فتنه‌ای بزرگ رخ خواهد داد.
غیر از این نبود که بر وی مبتلا
گشته اید از جهل و طغیان و عمی
هوش مصنوعی: جز این نیست که شما به خاطر نادانی و طغیان و ظلمی که کرده‌اید، دچار این گرفتاری شده‌اید.
هست بخشاینده آن پروردگار
نه جز او طاعت جز او را هست عار
هوش مصنوعی: پروردگار بخشنده‌ای وجود دارد و جز او هیچ عبادتی ارزش ندارد. به غیر از او اطاعت از کسی دیگر بی‌اهمیت است.
پیرویِ من کنید اندر امور
آورید از من اطاعت بی قصور
هوش مصنوعی: در کارها از من پیروی کنید و بدون کاستی از من اطاعت کنید.
قوم گفتندش کجا زایل شویم
زین پرستش جمله از جان پیرویم
هوش مصنوعی: مردم به او گفتند: کجا می‌رویم و چگونه از این پرستش دست برداریم، در حالی که تمام وجودمان را برای آن می‌گذاریم؟
پیش او باشیم بر زیبندگی
هم مجاور در مقام بندگی
هوش مصنوعی: ما در نزد او هستیم و در کنار زیبایی‌ها، در حالت بندگی به سر می‌بریم.
تا که موسی باز گردد سوی ما
تا چه باشد امر او بر خوی ما
هوش مصنوعی: تا وقتی موسی به سوی ما برگردد، ببینیم فرمان او درباره ما چه خواهد بود.
او شود گوساله را چون ما مطیع
یا که این داند ز افعال شنیع
هوش مصنوعی: او به گوساله می‌گوید که آیا مانند ما مطیع و فرمانبردار می‌شوی یا اینکه این گوساله می‌داند که از کارهای زشت پرهیز کند؟
گفت موسی پس به هارون که چه چیز
کرد منعت چونکه دیدی این ستیز
هوش مصنوعی: موسی به هارون گفت: وقتی که دیدی این منازعه و نزاع، چرا چیزی نگفتی و مانع نشدی؟
دیدی اعنی کآن رمه گمره شدند
اینکه آیی از پی ام زین ناپسند
هوش مصنوعی: دیدی که آن گروه از مردم گمراه شدند و بر این اساس، تو هم که به دنبال من می‌آیی، این کار پسندیده‌ای نیست.
سرکشیدی ز امر من آیا تو نیز
که به ایشان نامدی اندر ستیز
هوش مصنوعی: آیا تو هم در کارها و خواسته‌هایم نافرمانی کرده‌ای، همان‌طور که دیگران بدون ورود به جدال عمل کردند؟
گفت هارونش که ای ابن مادرم
می مگیر از خشم خود ریش و سرم
هوش مصنوعی: هارون به او گفت: ای پسر مادرم، از خشم خود مو و ریش مرا نکن.
بر من ای موسی مکن زین ره غضب
زآن تو را من نامدم اندر عقب
هوش مصنوعی: ای موسی، مرا به خشم مکش، چرا که من برای پیروی از تو نیامده‌ام.
هم نکردم سخت با ایشان قتال
زآن بترسیدم که گویی در مقال
هوش مصنوعی: من با آن‌ها سخت نبرد نکردم، چون می‌ترسیدم که گویی در یک سخنرانی جدی هستم.
بین قومم تو فکندی تفرقه
حفظ قولم را نکردی ای ثقه
هوش مصنوعی: بین مردم من تو باعث تفرقه شدی و نتوانستی قول و وعده‌ام را حفظ کنی، ای شخص اعتماد.
که بگفتی بعد من در قوم من
کن تو اصلاح ار شود حادث فتن
هوش مصنوعی: اگر تو بگویی که بعد از من در میان قوم من اصلاح کن، اگر حوادث فتنه‌ای پیش آید.
کی نصیحت های من کس می شنود
حرف من در گوش ایشان باد بود
هوش مصنوعی: کسی به نصیحت‌های من گوش نمی‌دهد و حرف‌هایم فقط در گوششان همچون باد می‌گذرد.
دید هارون را چو از جرم او بری
قَالَ فَمَا خَطبُکَ یَا سَامِرِی
هوش مصنوعی: هارون وقتی دید که سامری از اشتباهش پاک شده است، پرسید: "پس کاری که کردی چیست، ای سامری؟"
یعنی این کار از چه بستی در خیال
که فکندی قوم ما را در ضلال
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که چه چیزی باعث شد که تو به خیال خودت این عمل را انجام دادی و قوم ما را به گمراهی کشاندی.
چیست این کاری که کردی ای عدو
قَالَ بَصُرتُ بِمَا لَم یَبصُرُواْ
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به کار یا اقدامی دارد که دشمن انجام داده است و گوینده از آن تعجب کرده و بیان می‌کند که او به چیزهایی نگاهی انداخته که دیگران قادر به دیدنشان نبودند. این به نوعی نشان دهنده بینش یا درکی خاص است که گوینده از اوضاع دارد و به کنایه به مشاهده واقعیت‌هایی اشاره دارد که برای دیگران نامعلوم مانده است.
دیدم آنچه کس ندید از قوم گول
برگرفتم خاکی از گام رسول
هوش مصنوعی: من چیزی را دیدم که هیچ‌کس دیگری نداشته است و از قوم گول، خاکی از قدم‌های پیامبر را بر برمی‌دارم.
بود این آثار فعل جبرئیل
وقت غرق قبطیان در رود نیل
هوش مصنوعی: این نشان‌ها و نشانه‌ها، نتیجه کار جبرئیل هستند، زمانی که فرعونیان در رود نیل غرق شدند.
دیدم آمد بر زمین روحانی ای
کش نبود اندر نکویی ثانی ای
هوش مصنوعی: دیدم که یک موجود روحانی بر روی زمین آمد که مانند او در نیکی و خوبی وجود ندارد.
یافتم کو باشد از افلاکیان
پاک از طبع و مزاج خاکیان
هوش مصنوعی: کسی را یافتم که از فرشتگان پاک‌تر است و از ویژگی‌های زمینی‌ها دور است.
پس ز خاک گام اسبش قبضتی
برگرفتم بهر رفع حاجتی
هوش مصنوعی: از خاک پای اسب او تکه‌ای برمی‌دارم تا به حاجتی که دارم برسم.
پس فکندم در دل گوساله زآن
زنده شد آمد به آواز آن زمان
هوش مصنوعی: پس آن گوساله را در دل انداختم و به خاطر آوازش در آن زمان زنده شد.
این چنین آراست بر من، نفس من
در نظر این فعلم آمد بس حسن
هوش مصنوعی: به این صورت زیبا خود را آراسته‌است که نفس من، در نظر این کار، بسیار زیبا و خوشایند به نظر می‌رسد.
قصد قتلش کرد موسی رو تُرُش
وحی آمد پس ز حق کو را مکُش
هوش مصنوعی: موسی که به شدت عصبانی شده بود و تصمیم به کشتن شخصی داشت، ناگهان وحی الهی به او رسید و به او گفت که این کار را نکند.
که در او وصف سخاوت غالب است
قلب و جانش بس به احسان راغب است
هوش مصنوعی: این فرد به شدت سخاوت دارد و دل و وجودش به کمک و نیکی کردن به دیگران تمایل زیادی نشان می‌دهد.
خلق گردند از حیاتش منتفع
روح او را زآن نخواهم منتزع
هوش مصنوعی: مخلوقات از زندگی او بهره‌مند می‌شوند، اما من نمی‌خواهم روح او را از او جدا کنم.
آری آن کز جود کرد ایجاد خلق
کی گذارد کز سخی بُرّند حلق
هوش مصنوعی: بله، آن کسی که با بخشندگی خود به خلق زندگی می‌بخشد، هرگز اجازه نمی‌دهد که از سخی و بخشنده چیزی کم شود.
گفت پیغمبر سخی را از گناه
بگذرید او را چو گیرد دست اِله
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که اگر شخص بخشنده‌ای مرتکب گناه شد، او را ببخشید؛ زیرا وقتی که خداوند او را در آغوش می‌گیرد، باید او را مورد لطف قرار داد.
هر گَهی که اندر آید حق به وی
دستگیر اوست آن خلاّق حی
هوش مصنوعی: هر بار که حقیقت و واقعیت به کسی نزدیک شود، آن خالق و آفریننده به او کمک می‌کند.
« در بیان گذشتن موسی(ع) از قتل سامری »
هوش مصنوعی: موسی(ع) پس از ماجرای ساخت گوساله سامری، تصمیم گرفت که به سراغ او برود و از او حساب بکشد. او با قاطی بودن تنش و خشم به سمت سامری رفت و از او خواست که دلیل رفتار نادرستش را توضیح دهد. موسی(ع) بر این باور بود که سامری با اعمالش، مردم را به انحراف کشیده است و باید مجازات شود. اما سامری تنها به توجیه کارهایش پرداخت و از قبول مسئولیت فرار کرد. در نهایت، موسی(ع) از عذاب سامری و مجازات او گذشت و به او فرصتی دوباره داد تا به اشتباهاتش فکر کند.
پس ز قتل سامری موسی گذشت
لیک گفت از قوم باید دور گشت
هوش مصنوعی: پس از آنکه سامری موسی را به قتل رساند، اما او گفت که باید از مردم دور شود.
پس برون رو، پس تو را باشد ز ناس
فِی الحَیَوة أن تَقُولَ لَا مِسَاس
هوش مصنوعی: بنابراین، از این فضا بیرون برو، زیرا در زندگی بر تو لازم است که بگویی هیچ ارتباطی وجود ندارد.
از حق این پاداش بودش از غضب
که هر آن کس دید او را کرد تب
هوش مصنوعی: این پاداشی بود که از خشم حق به او داده شد، زیرا هر کس او را دید، دچار تب و بیماری شد.
لاجرم کردند مردم زو نفور
بُد گریزان هر که می دیدش ز دور
هوش مصنوعی: بنا بر این، مردم از او نفرت داشتند و هر کسی که او را از دور می‌دید، از او فراری بود.
همچو حیوانات وحشی می بگشت
روز و شب تنها میان کوه و دشت
هوش مصنوعی: روز و شب مانند حیوانات وحشی به تنهایی در کوه‌ها و دشت‌ها پرسه می‌زنم.
در تفاسیر است مذکور از یقین
که بُدند اولاد او هم این چنین
هوش مصنوعی: در تفسیرها آمده است که نسل او نیز به همین صورت بوده و از نظر یقین و باور، به ویژگی‌هایی مشابه او دست یافته‌اند.
بی تخلّف هم تو را باشد عذاب
موعدی واندر قیامت در عِقاب
هوش مصنوعی: در روز قیامت، عذاب و مجازات تو حتمی و غیرقابل اجتناب است.
نه نمایند اندر آن موعد خلاف
نه تو را دارند از دوزخ معاف
هوش مصنوعی: در آن زمان نه خبر از اختلافی هست و نه کسی مسئولیت تو را از عذاب جهنم بر دوش می‌گیرد.
بین به سوی آن الهت آسفاً
الَّذِی ظَلْتَ عَلَیهِ عَاکِفاً
هوش مصنوعی: به سوی معبودی که بر آن متعهد و دلسوز بودی نگاه کن، افسوس که دیگر به آن پایبند نیستی.
می بسوزانیمش از نار اَلم
پس پراکنده کنیم او را به یم
هوش مصنوعی: ما با شعله‌های درد او را می‌سوزانیم و سپس او را به دریا پراکنده می‌کنیم.