گنجور

۱۴- آیات ۳۱ تا ۳۳

وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ کُلَّهٰا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی اَلْمَلاٰئِکَةِ فَقٰالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمٰاءِ هٰؤُلاٰءِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۳۱) قٰالُوا سُبْحٰانَکَ لاٰ عِلْمَ لَنٰا إِلاّٰ مٰا عَلَّمْتَنٰا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ (۳۲) قٰالَ یٰا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ فَلَمّٰا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مٰا تُبْدُونَ وَ مٰا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (۳۳)

و آموخت او مرا نامها همه آن را پس عرض آنها را بر رشتگان پس گفت خبر دهید مرا بنامهای این مسمیات اگر هستید راستگویان (۳۱)، گفتند پاکی تو نیست ما را دانستنی مگر آنچه آموختی ما را بدرستی که تویی دانای درست کردار (۳۲)، گفت ای آدم خبر ده ایشان را بنامهای ایشان پس چون آگاه کرد ایشان را بنامهای ایشان گفت آیا نگفتم مر شما را بدرستی که من داناترم نهانی آسمان‌ها و زمین را و می‌دانم آنچه آشکار کنید و آنچه شما پنهان کنید (۳۳)

پس شد آدم علّم الاسماء به نام
سرّ اشیاء منکشف بر وی تمام
از خواص و نفع و ضرّ و خیر و شرّ
از حقیقت، وز معانی، وز صوَر
عرضه شد پس بر ملایک سر به سر
که دهید از نامها اینسان خبر
نامشان گویید تا چون ، وز کجاست
ای ملایک گر شما گویید راست
این به ارشاد است و اعلام و مجاز
نی به نفی صدق ز ارباب نیاز
جملگی گفتند پاکی مر تو راست
ما ندانیم آنچه میدانی تو راست
جز که آموزی تو بر ما ای علیم
دانشی که هم علیمی هم حکیم
این شهادت بود زآن کاندر حضور
خویش را دیدند در عین قصور
زآن کمالی کاندر انسان حق نهاد
بر ملایک اطلاع از پیش داد
وآنگه ایشان از تخلّف دم زدند
دم به نفی از رتبۀ آدم زدند
هست یعنی حق منزّه ای جواد
زینکه اندر فعل او باشد فساد
بودشان آگاهی از این کز حدود
نیستشان دیگر ترقی در وجود

« در بیان قصۀ ملایک و اعتراف آنها به عجز خود که لا عِلْم لَنا »

لاجرم گفتند، لا عِلْمَ لَنا
غیر آن کآموخت بر ما، رب ما
یعنی آنچه لازم ایجاد ماست
باعث بینائی و بنیاد ماست
زآن به آدم گفت خلاّق بشر
سویشان از نام هاشان ده خبر
گفت أنْبِئْهُم نه عَلَّمهُم که تا
علمشان گردد سبب بر اجتبا
کازدیاد علم و عرفان و ادب
هست در معنی ترقی را سبب
شه تو را گر زر دهد قارون شوی
ور خبر از گنج ، کی افزون شوی؟
زآنچه خود داری تو را آگاه کرد
باید از این نیز شکر شاه کرد
کاین هم اکرامی از آن آزاده است
داده ای باشد کز اول داده است
هیچ کس جز داد او چیزی نداشت
خود نبُد چیز ی و تمییزی نداشت
خاک کِبوَد تا شناسد خدمتش
گشت اینسان تا تو دانی قدرتش
داد آدم پس خبر زآن نامها
یعنی از آن رتبه ها و اکرامها
گفت آیا من نگفتم بی ز ریب
کز شما داناترم بر علم غیب
اعلمم بر غیبِ ارض و آسمان
وآنچه دارید از عیان و از نهان
کآن بود عرفان و حب مستتر
وآن ودیعه بود در ذات بشر
بر سبیل علم ، او را اختیار
کرد بهر اصطفی پروردگار
زاصطفایش بود آگه ذوالجلال
وآن ملایک را نبود این احتمال
زآن ره آدم را به کَرّمنا ستود
وین فضیلت ثابت اندر علم بود
گفت من داناترم بر آن امور
از شما یعنی بر آن ظلم و قصور
وان شرور، و آن فضولی، وان فساد
کآدمی را بود مخفی در نهاد
این ز مَا تُبدُون عیان شد یک به یک
معنی مَا تَکْتُمُون قدس ملک
قدس و رجحان و شرافت مکتتم
در ملک بود و نشد افزون و کم
ثابتند اندر کمال خود مدام
سالم از ضعف و ضلالت والسلام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ کُلَّهٰا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی اَلْمَلاٰئِکَةِ فَقٰالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمٰاءِ هٰؤُلاٰءِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۳۱) قٰالُوا سُبْحٰانَکَ لاٰ عِلْمَ لَنٰا إِلاّٰ مٰا عَلَّمْتَنٰا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ (۳۲) قٰالَ یٰا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ فَلَمّٰا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مٰا تُبْدُونَ وَ مٰا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (۳۳)
هوش مصنوعی: خداوند به آدم همه نام‌ها را آموخت و سپس آن‌ها را به فرشتگان ارائه داد و از آن‌ها خواست تا اگر راست می‌گویند، نام این موجودات را به او بگویند. فرشتگان گفتند: "پاکی برای تو، ما هیچ دانشی جز آنچه به ما آموخته‌ایم، نداریم؛ تو تنها دانای حکیم هستی." سپس خداوند به آدم گفت: "به آن‌ها نام‌هایشان را بگو." وقتی آدم نام‌ها را به آن‌ها گفت، خداوند پرسید: "آیا نگفتم که من علم غیب آسمان‌ها و زمین را دارم و می‌دانم چه چیزهایی را نشان می‌دهید و چه چیزهایی را پنهان می‌کنید؟"
و آموخت او مرا نامها همه آن را پس عرض آنها را بر رشتگان پس گفت خبر دهید مرا بنامهای این مسمیات اگر هستید راستگویان (۳۱)، گفتند پاکی تو نیست ما را دانستنی مگر آنچه آموختی ما را بدرستی که تویی دانای درست کردار (۳۲)، گفت ای آدم خبر ده ایشان را بنامهای ایشان پس چون آگاه کرد ایشان را بنامهای ایشان گفت آیا نگفتم مر شما را بدرستی که من داناترم نهانی آسمان‌ها و زمین را و می‌دانم آنچه آشکار کنید و آنچه شما پنهان کنید (۳۳)
هوش مصنوعی: او به من همه نام‌ها را آموخت و من آنها را به ملائک عرضه کردم. سپس گفت: آیا می‌توانید مرا از نام‌های این موجودات آگاه کنید اگر راست می‌گویید؟ آن‌ها پاسخ دادند که ما هیچ دانش و آگاهی جز آنچه تو به ما یاد داده‌ای نداریم. تو، دانای بی‌نقص هستی. سپس خداوند به آدم گفت: حالا به آن‌ها از نام‌هایشان خبر بده. وقتی آدم نام‌ها را به آن‌ها گفت، خداوند بیان کرد: آیا نگفتم که من به اسرار آسمان‌ها و زمین آگاهی دارم و آنچه شما آشکار می‌سازید و آنچه را که پنهان می‌کنید می‌دانم؟
پس شد آدم علّم الاسماء به نام
سرّ اشیاء منکشف بر وی تمام
هوش مصنوعی: آدم نام‌ها را آموخت و به واسطه این نام‌ها، اسرار اشیاء برای او روشن شد.
از خواص و نفع و ضرّ و خیر و شرّ
از حقیقت، وز معانی، وز صوَر
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی ویژگی‌ها و اثرات مثبت و منفی چیزها اشاره دارد. از واقعیت‌ها و معانی و تصاویر می‌گوید که چه تأثیراتی دارند و چگونه درک ما از آن‌ها شکل می‌گیرد.
عرضه شد پس بر ملایک سر به سر
که دهید از نامها اینسان خبر
هوش مصنوعی: فرشتگان جمع شدند و از هم خواستند که دربارهٔ نام‌ها و اوصاف این شخص، اطلاعاتی به یکدیگر بدهند.
نامشان گویید تا چون ، وز کجاست
ای ملایک گر شما گویید راست
هوش مصنوعی: نام آن‌ها را بگویید تا بدانیم که از کجا هستند، ای فرشتگان، اگر شما راست می‌گویید.
این به ارشاد است و اعلام و مجاز
نی به نفی صدق ز ارباب نیاز
هوش مصنوعی: این سخن به راهنمایی و ابلاغ مربوط می‌شود و به معنای انکار حقیقت از جانب کسانی که به نیاز خود آگاهند نیست.
جملگی گفتند پاکی مر تو راست
ما ندانیم آنچه میدانی تو راست
هوش مصنوعی: همه گفتند که تو پاک و بی‌عیب هستی، اما ما چیزی از آنچه که تو می‌دانی نمی‌دانیم.
جز که آموزی تو بر ما ای علیم
دانشی که هم علیمی هم حکیم
هوش مصنوعی: جز اینکه تو بر ما تعلیم می‌دهی، ای عالم، دانشی که هم عالم به همه چیز هستی و هم حکیم.
این شهادت بود زآن کاندر حضور
خویش را دیدند در عین قصور
هوش مصنوعی: این شهادت به این معناست که افرادی که در حضور خداوند بودند، با وجود کاستی‌ها و نقص‌های خود، حقیقت را مشاهده کردند.
زآن کمالی کاندر انسان حق نهاد
بر ملایک اطلاع از پیش داد
هوش مصنوعی: چون خداوند بر انسان ویژگی‌های خاصی قرار داد، به ملائکه هم از پیش اطلاع داد که او دارای این کمالات است.
وآنگه ایشان از تخلّف دم زدند
دم به نفی از رتبۀ آدم زدند
هوش مصنوعی: سپس آن‌ها از بی‌توجهی سخن گفتند و به رد ویژگی‌های انسانی پرداختند.
هست یعنی حق منزّه ای جواد
زینکه اندر فعل او باشد فساد
هوش مصنوعی: وجود یعنی حقی پاک و بی‌نقص، زیرا در کارهای او هیچ گونه فساد و نقصی نیست.
بودشان آگاهی از این کز حدود
نیستشان دیگر ترقی در وجود
هوش مصنوعی: آنها می‌دانند که از مرزهای خود فراتر نمی‌روند و دیگر نمی‌توانند در وجود خود پیشرفتی داشته باشند.
« در بیان قصۀ ملایک و اعتراف آنها به عجز خود که لا عِلْم لَنا »
هوش مصنوعی: در داستان ملائک و اعتراف آن‌ها به ناتوانی‌شان، این نکته بیان می‌شود که آن‌ها بدون دانشی از موضوعاتی خاص، به ناتوانی خود اذعان می‌کنند.
لاجرم گفتند، لا عِلْمَ لَنا
غیر آن کآموخت بر ما، رب ما
هوش مصنوعی: بدون شک گفتند که ما هیچ دانشی نداریم جز آنچه که پروردگارمان به ما آموخته است.
یعنی آنچه لازم ایجاد ماست
باعث بینائی و بنیاد ماست
هوش مصنوعی: آنچه برای شکل‌گیری و وجود ما ضروری است، موجب وضوح دید و پایه‌ریزی وجود ما می‌شود.
زآن به آدم گفت خلاّق بشر
سویشان از نام هاشان ده خبر
هوش مصنوعی: از این رو، خداوند به آدم گفت: اطلاعاتی دربارهٔ آنها (فرزندانش) از نام‌هایشان به دست بیاور.
گفت أنْبِئْهُم نه عَلَّمهُم که تا
علمشان گردد سبب بر اجتبا
هوش مصنوعی: به آنها بگو که یاد دادن به انسان‌ها باعث می‌شود دانش‌شان به وسیله‌ای برای انتخاب و برگزیده‌شدن تبدیل شود.
کازدیاد علم و عرفان و ادب
هست در معنی ترقی را سبب
هوش مصنوعی: افزایش علم، عرفان و ادبیات به عنوان دلیل و عاملی برای پیشرفت و ترقی شناخته می‌شود.
شه تو را گر زر دهد قارون شوی
ور خبر از گنج ، کی افزون شوی؟
هوش مصنوعی: اگر پادشاه تو را طلا دهد، مانند قارون ثروتمند می‌شوی، اما اگر از گنجی باخبر شوی، دیگر نیاز به افزونی نداری.
زآنچه خود داری تو را آگاه کرد
باید از این نیز شکر شاه کرد
هوش مصنوعی: باید از این نکته آگاه باشی که هر چه داری، به خاطر خودت و کوشش‌هایت به دست آمده است، بنابراین شایسته است که به خاطر نعمت‌هایت شکرگزاری کنی.
کاین هم اکرامی از آن آزاده است
داده ای باشد کز اول داده است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این رفتار و احترام تو نتیجه نیکوئی و بزرگواری است که از ابتدا در تو وجود داشته است. در واقع، این رفتار، انعکاسی از طبیعت والا و آزادگی توست.
هیچ کس جز داد او چیزی نداشت
خود نبُد چیز ی و تمییزی نداشت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز خدا چیزی ندارد و خود او هم چیز خاصی ندارد و برتری‌ای ندارد.
خاک کِبوَد تا شناسد خدمتش
گشت اینسان تا تو دانی قدرتش
هوش مصنوعی: زمینی که گِل است، می‌فهمد که چقدر به او خدمت شده است و به همین خاطر به این شکل درآمده است، تا تو هم بفهمی که چقدر قدرت دارد.
داد آدم پس خبر زآن نامها
یعنی از آن رتبه ها و اکرامها
هوش مصنوعی: آدم به دیگران اطلاع داد از آن نام‌ها و مقام‌ها، یعنی از جایگاه‌ها و احترام‌هایی که وجود دارد.
گفت آیا من نگفتم بی ز ریب
کز شما داناترم بر علم غیب
هوش مصنوعی: آیا من نگفتم که من در موضوعات نا مشخص و پنهان از شما بیشتر می‌دانم و این بدون هیچ تردیدی است؟
اعلمم بر غیبِ ارض و آسمان
وآنچه دارید از عیان و از نهان
هوش مصنوعی: من بر اسرار زمین و آسمان آگاه هستم و از همه چیزهایی که شما دارید، چه پنهان و چه آشکار، مطلع می‌باشم.
کآن بود عرفان و حب مستتر
وآن ودیعه بود در ذات بشر
هوش مصنوعی: این شعر به معنای این است که عشق و معرفت در وجود انسان نهفته است و این احساسات و ویژگی‌ها به عنوان یک امانت در ذات بشر قرار داده شده‌اند.
بر سبیل علم ، او را اختیار
کرد بهر اصطفی پروردگار
هوش مصنوعی: او را به دلیل علم و دانشی که داشت، به عنوان برگزیده‌ای از طرف پروردگار انتخاب کرد.
زاصطفایش بود آگه ذوالجلال
وآن ملایک را نبود این احتمال
هوش مصنوعی: از بزرگیش آگاه بود ذوالجلال، و ملایک نمی‌توانستند به این مورد پی ببرند.
زآن ره آدم را به کَرّمنا ستود
وین فضیلت ثابت اندر علم بود
هوش مصنوعی: از آن راه آدم را به خاطر کرامتش ستودند و این فضیلت در علم ثابت شده است.
گفت من داناترم بر آن امور
از شما یعنی بر آن ظلم و قصور
هوش مصنوعی: او گفت من در مورد آن مسائل، از شما آگاه‌ترم؛ یعنی در مورد آن ظلم و نقص‌ها.
وان شرور، و آن فضولی، وان فساد
کآدمی را بود مخفی در نهاد
هوش مصنوعی: اهریمن‌ها، فضولی‌ها و فسادهایی که در وجود انسان نهفته است.
این ز مَا تُبدُون عیان شد یک به یک
معنی مَا تَکْتُمُون قدس ملک
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچه شما به وضوح نشان می‌دهید، به تدریج حقیقتی را آشکار می‌کند که شما در دل مخفی کرده‌اید. در واقع، رفتار و اعمال شما می‌تواند به روشنی آنچه را که در درون دارید، فاش کند.
قدس و رجحان و شرافت مکتتم
در ملک بود و نشد افزون و کم
هوش مصنوعی: مکانی که نام و شأن مقدس و والا دارد، در سرزمینش ثابت و پایدار است و هیچ‌گاه نه افزایش پیدا کرده و نه کاهش.
ثابتند اندر کمال خود مدام
سالم از ضعف و ضلالت والسلام
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به افرادی دارد که در کمال و تمامیت خود همیشه ثابت و سالم هستند و هیچ‌گونه ضعفی یا اشتباهی را در خود نمی‌یابند. آنها در مسیر خود به دور از انحراف و ناهنجاری به پیش می‌روند.