برگردان به زبان ساده
سَیَقُولُونَ ثَلاٰثَةٌ رٰابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سٰادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثٰامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مٰا یَعْلَمُهُمْ إِلاّٰ قَلِیلٌ فَلاٰ تُمٰارِ فِیهِمْ إِلاّٰ مِرٰاءً ظٰاهِراً وَ لاٰ تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً (۲۲) وَ لاٰ تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فٰاعِلٌ ذٰلِکَ غَداً (۲۳) إِلاّٰ أَنْ یَشٰاءَ اَللّٰهُ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذٰا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسیٰ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هٰذٰا رَشَداً (۲۴) وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاٰثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ اِزْدَادُوا تِسْعاً (۲۵) قُلِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً (۲۶)
هوش مصنوعی: آنها خواهند گفت که سه نفر بودند و چهارمین آنها سگشان است، یا خواهند گفت که پنج نفر بودند و ششمین آنها سگشان است، اینها فقط حدسهایی است که به دور از واقعیت مطرح میشود. برخی نیز خواهند گفت که هفت نفر بودند و هشتمین آنها سگشان است. بگو: پروردگار من بهتر میداند شمار آنها را، کسی جز عده کمی از آنها نمیداند. پس دربارهی آنچه به آنها مربوط میشود جز به شکلی واضح و ظاهری بحث نکن و از هیچکس در این باره فتوایی نخواه. و هرگز نگو: من فردا این کار را خواهم کرد، مگر اینکه خدا بخواهد. و هنگامی که فراموش کردی، پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگار من مرا به راهی بهتر هدایت کند. آنها در غارشان سیصد سال ماندند و نه سال به آن افزوده شد. بگو: خدا بهتر میداند که چقدر ماندند. او تنها آگاه به غیب آسمانها و زمین است. او را ببین و بشنو که هیچ سرپرستی برای آنها جز او نیست و هیچکس در حکم او شریک نیست.
بزودی میگویند سه تا بودند چهارمشان بود سگشان و میگویند پنج تن بودند ششم ایشان بود سگشان انداختی بناپیدا و میگویند هفت تن بودند و هشتم ایشان بود سگشان بگو پروردگارم داناتر است بشمار ایشان نمیدانند ایشان را مگر اندکی پس جدال مکن در ایشان مگر جدالی ظاهر و فتوی مجوی در ایشان از آنها احدی را (۲۲) و مگوی البته مر چیزی را که من کنندهام آن را فردا (۲۳) مگر آنکه خواهد خدا و یاد کن پروردگارت را چون فراموش کردی و بگو شاید که هدایت کند مرا پروردگارم تا نزدیک شوم باین از راه هدایت یافتن (۲۴) و درنگ کردند در غارشان سیصد سال و افزودند نه را (۲۵) بگو خدا داناتر است بآنچه درنگ کردند مر او راست نهانی آسمانها و زمین چه بیناست او و شنواست نیست ایشان را از غیر او هیچ یاری و شریک نمیگیرد حکمش احدی را (۲۶)
هوش مصنوعی: به زودی خواهند گفت که سه نفر بودند و سگ آنها چهارمین بود و خواهند گفت که پنج نفر بودند و سگ آنها ششمین بود. سپس خواهند گفت که هفت نفر بودند و سگ آنها هشتمین بود. بگو پروردگارم داناتر است، شمار ایشان را نمیدانند مگر معدودی. پس با آنها جدال نکن، مگر جدالی آشکار و درباره آنها فتوا نده. و چیزی را که من میگویم، نگو که فردا انجام میدهم، مگر اینکه خدا بخواهد. و به یاد پروردگارت باش زمانی که فراموش کردی و بگو شاید پروردگارم مرا به راهی هدایت کند که به آن نزدیک شوم. و آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند و نه سال دیگر به آن اضافه کردند. بگو خدا داناتر است به آنچه درنگ کردند، اوست که دانای نهانیهای آسمانها و زمین است. او بیناست و شنواست و هیچ یاری و شریکی از غیر او نمیگیرد. حکمش برای هیچ کس نیست.
زود پس باشد که گویند آن کسان
سه نفر بودند و رابع کلبشان
هوش مصنوعی: زود پس میرسند و میگویند که آن سه نفر بودند و چهارمی سگشان بود.
همچنین گویند بود استند پنج
کلبشان بوده است سادس بی ز رنج
هوش مصنوعی: آنها میگویند که پنج سگشان بدون زحمت و دردسر بودهاند.
این بود سنگی به غیب انداختن
نی ز دانایی بیانی ساختن
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که باور داشتن به چیزهایی که نمیتوان آنها را دید یا درک کرد، مانند پرتاب سنگی به جایی که مشخص نیست، بسیار دشوار است. همچنین، سخن گفتن درباره موضوعاتی که درک عمیقی از آنها نداریم، نیازمند دانایی و بصیرت است.
نیستشان یعنی که آگاهی ز حال
قولی اندازند از وهم و خیال
هوش مصنوعی: آنها آگاهی از وضعیت ندارند، به همین خاطر از تخیلات و تصورات خود سخن میگویند.
بوده یا گویند ایشان هفت تن
کلبشان بوده است هشتم بی سخن
هوش مصنوعی: میگویند که در میان آنها هفت نفر وجود داشتهاند و هشتمی هم هست که هیچ چیزی نمیگوید.
گو بود داناتر آن پروردگار
از نفوس آن جماعت، وز شمار
هوش مصنوعی: حتماً، در اینجا مفهوم جمله به زبان فارسی روان بیان میشود:
خداوند از روحیات و ویژگیهای افراد آن گروه آگاهتر است و بهتر میداند چه تعداد از آنها وجود دارند.
« در بیان عدد اصحاب کهف »
هوش مصنوعی: در مورد تعداد افراد همراهان کهف، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند که تعداد آنها هفت نفر بوده است و برخی دیگر به عدد هشت اشاره میکنند. این مسائل باعث شده که در متون مختلف به صورتهای گوناگون به این موضوع پرداخته شود. همچنین، در برخی روایات اشاره شده که یک سگ نیز در میان آنها بوده است که به عنوان همراه آنها شناخته میشود. این داستان بیانگر ایمان و پایداری جوانان در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی زمانه خود است.
بود در عهد رسول افزون سخن
تا مگر بودند ایشان چند تن
هوش مصنوعی: در زمان پیامبر، سخن گفتن و تبادل نظر بسیار رواج داشت تا شاید افراد بیشتری در این گفتگوها شرکت کنند.
بر سه می بوده است اقوال یهود
وآن نصاری قولشان بر پنج بود
هوش مصنوعی: در میان یهودیان، عقاید و نظرات بر سه اصل استوار بود، ولی مسیحیان عقاید خود را بر پنج اصل بنا کرده بودند.
مسلمین گفتند بودند اهل غار
خود به تعیین پیمبر هفت یار
هوش مصنوعی: مسلمانان میگویند که در دوران قدیم، گروهی از افراد مؤمن در یک غار پنهان شدند و این افراد به انتخاب خداوند، هفت یار پیامبر بودند.
آن دو می گفتند از پندار و وهم
نی که از روی کتاب و عقل و فهم
هوش مصنوعی: آن دو در حال صحبت بودند و میگفتند که آنچه میگویند بر اساس خیال و تصورات نیست، بلکه از روی دانش و درک صحیح و همچنین منابع معتبر است.
رجم بالغیب اعنی از روی هوی
قول سیّم بُد به نصّ مصطفی
هوش مصنوعی: بیت اشاره به آن دارد که بر اساس تمایلات و خواستههای شخصی، برخی نظرات و گفتهها ممکن است به حقیقت نزدیک نباشند و تأکید میکند که درستترین سخنان باید بر مبنای نصوص صحیح و معتبر بیان شوند، به ویژه آنچه که از پیامبر اسلام (مصطفی) نقل شده است.
قول سیّم مبتنی بر صحت است
اندر این قُل ربِّی أعلَم حجت است
هوش مصنوعی: قول صحیح بر اساس اصول معتبر است و در این میان، خداوند عالمترین شاهد و دلیل بر حقانیت است.
هم نی اند آگاه از آن جز اندکی
که خود از آن سبعه می باشد یکی
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که فقط عدهی کمی از انسانها از حقایق عمیق هستی و وجود آگاه هستند، و این آگاهی معمولاً به کسانی تعلق دارد که خود به نوعی درگیرِ آن حقایق و مسائل هستند. به عبارت دیگر، بسیاری از مردم از مسائلی که وجود دارد بیخبرند و فقط عدهی محدودی به درک درستی از آنها دست یافتهاند.
رفته از ظاهر فرو در بطن جسم
هفت گنج غیب را تن چون طلسم
هوش مصنوعی: از چهره حذف شده و به درون وجود رفته است، میگوید که در عمق جسم، هفت گنج نهفته است که مانند یک طلسم است.
روح و قلب و عقل اندر اصطفی
قوة قدسیه و سرّ و خفی
هوش مصنوعی: روح و قلب و عقل در وجود پیامبر، نیرو و قدرتی مقدس و اسراری نهفته دارند.
عقل را میدان دو عقل اندر محل
زآن یکی باشد نظر دیگر عمل
هوش مصنوعی: عقل در یک میدان دو نوع دارد: یکی نگاهی به اوضاع و احوال دارد و دیگری اقدام و عمل میکند.
کلب ایشان نفس حیوانیه است
حارس اشراف روحانیه است
هوش مصنوعی: سگ آنها نفس حیوانی است و نگهبان عالیترین جنبههای روحانی میباشد.
کهف باشد باطن جسم عظیم
خوانده عارف ظاهر آن را رقیم
هوش مصنوعی: درون جسم بزرگ همچون غاری است، و عارف آن را همچون نوشتهای میبیند که ظاهر آن قابل مشاهده است.
آنچه بر وی نقش اعضاء و حواس
گشت و شد بر لوح تفسیر از شناس
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر وجود انسان نقش بسته و حواس او تجربه کردهاند، بر صفحهای از درک و شناخت ثبت میشود.
ثبت در وی نامهاشان بالتمام
همچنین احوال و اطوار و مقام
هوش مصنوعی: در او، نامها و حالات و ویژگیها و مقامهای آنها بهطور کامل ثبت شده است.
عالم جسمانی است اندر نشان
وادی ای که کوه کهف آمد در آن
هوش مصنوعی: در جهانی مادی و قابل مشاهده، فضایی وجود دارد که در آن کوه «کَهَف» قرار دارد.
عالم علوی است آن قریه کز او
آمدند ایشان برون در جستجو
هوش مصنوعی: آن روستا عالمتر و برجستهتر از دیگر مکانهاست، زیرا کسانی که به جستجوی دانش و فهم آمدهاند، از آنجا برآمدهاند.
هر نبی ای اندر ادوار و قرون
باشد از آن هفت تن اندر شئون
هوش مصنوعی: هر پیامبری که در طول تاریخ و در زمانهای مختلف وجود دارد، از آن هفت نفر در ویژگیها و مقامهای خود تاثیر گرفته است.
آدم و ادریس و ابراهیم (ع) و نوح(ع)
موسی و عیسی، محمّد(ص) در فتوح
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به شخصیتهای بزرگ تاریخ و دین اشاره دارد، به ویژه پیامبران الهی. آدم، ادریس، ابراهیم، نوح، موسی، عیسی و محمد، هر کدام با نقش و رسالت خود در راه هدایت انسانها و رهایی از جهل و ظلم شناخته میشوند. آنها نماد پیروزی و فتح در مسیر حق و حقیقت هستند.
سبعه باشند ار که داری مدرکی
جمع هم هر هفت اندر هر یکی
هوش مصنوعی: اگر هفت نفر جمع شوند و تو مدرکی برای آنها داشته باشی، هر یک از آنها به نوعی مدرک تو را نشان میدهند.
گشت جویا سائلی از بایزید
که تویی زآن هفت ای مرد وحید
هوش مصنوعی: سوالی پیش آمد از بایزید که آیا تو همان مرد خاص و تنها هستی یا نه؟
گفت بل هر هفت ، تنها خود منم
درج باشد هفت عالم در تنم
هوش مصنوعی: گفت: در هر کجای عالم که بروی، من تنها کسی هستم که همه چیز را در وجود خود دارم. تمام یک دنیا در وجود من نهفته است.
تا ندانی کاین تن از یک آدم است
بل در آن هجده هزار از عالم است
هوش مصنوعی: تا زمانی که نمیدانی این بدن تنها متعلق به یک فرد است، باید بدانی که در آن هجده هزار عالم وجود دارد.
نیست اینجا جای شرح این کلام
نک بیان سبعه را بشنو تمام
هوش مصنوعی: این جا مناسب نیست که درباره این موضوع به تفصیل صحبت کنیم. فقط تمام معانی هفتگانه را بشنو.
در زمان احمد(ص) کامل صفات
سبعه بودند ار که داری التفات
هوش مصنوعی: در زمان پیامبر احمد (ص)، صفات هفتگانه به کمال رسیده بودند. اگر کسی به این موضوع توجه کند...
احمد(ص) و حیدر (ع)، حسین و هم حسن
باز سلمان و اویس ممتحن
هوش مصنوعی: احمد (صلوات الله علیه) و حیدر (علیه السلام)، حسین و حسن در کنار هم هستند، و همچنین سلمان و اویس نیز در آزمایش و سنجش قرار دارند.
دیگر آن مهدی(ع) که دانی قائمش
هم در ادوار ولایت دائمش
هوش مصنوعی: آن مهدی(ع) که تو میشناسی، در دوران حاکمیتش همواره ثابت و پایدار خواهد بود.
تا زمانی کز بطون یابد ظهور
این تو کی فهمی بود نطق طیور
هوش مصنوعی: تا وقتی که جوجهتیغی از شکم زمین به دنیا بیاید، تو چه درکی از سخن دلنواز پرندگان خواهی داشت؟
کی صفی این نکته را افشاء کند
پرده از چهر معانی وا کند
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند این راز را فاش کند و پرده از معانی پنهان بردارد؟
من نگویم هم تو بگذر زین بیان
ور که گویم هم نفهمی بی گمان
هوش مصنوعی: من نمیگویم، تو هم از این حرفها بگذر، چون اگر بگویم، مطمئناً تو درک نخواهی کرد.
هر کسی را هست ذوق و مشربی
زآن چه فهمی؟ چونکه دور از مطلبی
هوش مصنوعی: هر فردی سلیقه و طرز تفکر خاص خود را دارد، تو چه میدانی؟ زیرا که تو از اصل موضوع دوری.
نی که گویم نیست هیچت عقل و هوش
بلکه زین صوتت بود بیگانه گوش
هوش مصنوعی: من میگویم که عقل و درک تو در اینجا هیچ معنی ندارد، زیرا صدای تو به قدری جالب و دلنشین است که همه را جذب میکند.
از صدای مرغ یا صوت جرس
او چه فهمد چون رسد بر گوش کس
هوش مصنوعی: چگونه میتواند کسی از صدای یک مرغ یا صدای زنگ آگاهی یابد، وقتی که این صداها فقط به گوش خود او میرسند و دیگران آنها را نمیشنوند؟
هر چه عقلت بیشتر حاضر شود
بیشتر از فهم آن قاصر شود
هوش مصنوعی: هر چه ذهن و عقل تو بیشتر فعال شود، درک و فهم تو از موضوعات بیشتر کم میشود.
ور که گویی پس چرا گفتی تو این
چونکه میدانی نفهمد کس یقین
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید چرا این را گفتی، در حالی که میدانی هیچکس این راز را نمیفهمد.
بهر مرغان گفتم این نی بهر تو
فهمد ار مرغی بود در شهر تو
هوش مصنوعی: به پرندگان گفتم که این نی برای شماست، اگر پرندهای در شهر تو باشد، پیامی را که در این نی است، درک خواهد کرد.
جای دریا نیست اندر نهر تو
هست قند عارفان و زهر تو
هوش مصنوعی: در نهر تو، جایی برای دریا وجود ندارد، اما در آن شیرینی عشق عارفان و زهر تلخی هم هست.
آنکه با ما همزبان و همدل است
می نوردد بحر و اندر ساحل است
هوش مصنوعی: کسی که با ما همزبان و همدل است، میتواند به راحتی مشکلات را پشت سر بگذارد و در زندگی به موفقیت برسد.
تا گشاید لب صفی اندر سِرَش
فهمد اسرار سخن تا آخرش
هوش مصنوعی: زمانی که صفی لب به سخن بگشاید و راز دلش را بگوید، در آن لحظه اسرار نهفته در کلامش را درک خواهیم کرد.
مرغی ار خواهد بفهمد بی گزاف
این زبان گو کن سفر در کوه قاف
هوش مصنوعی: اگر پرندهای بخواهد بدون هیچگونه زحمتی این زبان را درک کند، باید سفر کند به دامنه کوه قاف.
تا که سیمرغت بیاموزد زبان
بس کنیم االلهُ أعلم بالبیان
هوش مصنوعی: تا زمانی که پرنده افسانهای سیمرغ به تو زبان یاد بدهد، ما هم سکوت میکنیم. خداوند داناتر از هر کسی در بیان و زبان است.
پس در ایشان می مکن با کس جدال
جز جدالی آشکار اندر مقال
هوش مصنوعی: بنابراین در میان مردم با هیچکس جدال نکن، جز اینکه جدال تو بهصورت روشنی در گفتار تو نمایان باشد.
هم مجو فتوا به گفتار و خطاب
اندر ایشان از یکی ز اهل کتاب
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره میشود که نباید به راحتی درباره سخن و رفتار دیگران قضاوت کرد، به ویژه اگر آن شخص از اهل کتاب باشد. باید با احتیاط و دقت بیشتری با نظرات و عقاید آنها برخورد کرد.
می مکن یعنی تعمّق در جدل
خوان ز قرآن آنچه باشد بی خلل
هوش مصنوعی: نوشیدن می به معنای عمیق شدن در بحث و جدل نیست؛ بلکه از قرآن آنچه را که بدون نقص و عیب است، بخوان.
چونکه تو زآن آگه از وحی دلی
حاجتت نبود به قول جاهلی
هوش مصنوعی: وقتی که تو از وحی و الهام آگاه هستی، دیگر نیازی به گفتههای بیپایه و بدون دلیل جاهلان نداری.
گه سخن گویند از پندارها
هم ز رجم غیب نه از علم و صفا
هوش مصنوعی: گاهی مردم درباره تفکرات و اندیشههای خود صحبت میکنند، اما این سخنان نه از علم و دانش واقعی برمیآید و نه از پاکی و صفای درونی.
لَا تَقُولَنَّ لِشَیءٍ یا فتی
اسمع إنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدا
هوش مصنوعی: نگو به هیچ چیزی ای جوان که بشنو، من فردا آن کار را انجام میدهم.
می مگو در هیچ کاری از یقین
که کنم فردا چنان من یا چنین
هوش مصنوعی: هرگز در هیچ کاری به یقین نگو که فردا چه خواهم کرد یا به چه شکلی خواهم بود.
جز که الآ أن یَشَآءَ االله ز پیش
گویی از امرش به اضمحلال خویش
هوش مصنوعی: جز اینکه خدا بخواهد، همه چیز در حال زوال و نابودی است.
من کیَم یعنی که تا کاری کنم
جز که خواهد ذوالجلال ذوالمنم
هوش مصنوعی: من کیستم که بخواهم کاری انجام دهم جز آنچه که خداوند بزرگ میخواهد.
با یهودان گفت پیغمبر جواب
روز دیگر گویم از وحی و خطاب
هوش مصنوعی: پیامبر به یهودیان گفت که پاسخ سوال شما را روز دیگری خواهم داد، زیرا وحی و پیام الهی را دریافت نکردهام.
زآنچه پرسیدید از حکم و دلیل
بر امید اینکه آید جبرئیل
هوش مصنوعی: از آنچه دربارهی حکم و دلیل پرسیدید، بر این امید که جبرئیل (فرشته وحی) بیاید و پاسخ دهد.
پس نیامد او دو هفته بر رسول
پس پیمبر گشت زین معنی ملول
هوش مصنوعی: او به مدت دو هفته نزد پیامبر نیامد و پیامبر از این علت ناامید و دلگیر شد.
پس چو آمد آیت آورد این چنین
یعنی الآ أن یشآء از رب دین
هوش مصنوعی: زمانی که آیت (نشانه) آمد، اینگونه گفته شد که اکنون زمان آن است که پروردگار دین بخواهد.
بهر ارشاد است این مر خلق را
در خطاب آن شاه روشن دلق را
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هدف از این راهنما و هدایت، نشان دادن مسیر درست به مردم است، و آن شخصیت بزرگ و با نور که همگان به او توجه دارند، برای راهنمایی و هدایت خلق به خوبی مشخص شده است.
آنکه او از رأی خود فانی بود
کی جدا آنی ز استثنا شود
هوش مصنوعی: کسی که از نظریات و ایدههای خود دست کشیده و به مراتب بالاتری رسیده، چگونه میتواند از موارد استثنایی جدا شود؟
بلکه استثناست از پا تا سرش
بر زبان ار چه نیارد دیگرش
هوش مصنوعی: او به طور کامل به زبانش آشناست و هرچند ممکن است دیگران نتوانند او را درک کنند، خودش تمام وجودش را در گفتار و بیانش نشان میدهد.
این تو بشنو که به غیر از ما و من
نیست هیچت تکیه گاهی در سخن
هوش مصنوعی: به جز من و تو، هیچ چیز دیگری برای تکیه کردن و اعتماد در گفتار وجود ندارد.
بلکه جز خود را نبینی در طلب
هست انشاءاللهت هم باد لب
هوش مصنوعی: در تلاش برای رسیدن به هدف خود، تنها باید بر روی خود تمرکز کنی و دیگران را فراموش کنی. انشاءالله که همیشه در این مسیر موفق باشی.
محض تقلید این بگویی در امور
نی که از روی تعقل یا شعور
هوش مصنوعی: فقط برای تقلید این حرفها را میزنی و در کارها، نه به خاطر تفکر یا آگاهی.
گر ز دل گویی در آن باشد نشان
یک نشانش نا امیدی زین و آن
هوش مصنوعی: اگر از دل سخن بگویی، نشانهای از آن در دل وجود دارد و یکی از نشانههایش ناامیدی است.
یک نشان دیگرش ترک حسد
یا که ترک حرص از هر نیک و بد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یکی از نشانههای رشد و پیشرفت انسانی، رهایی از حسد و حرص نسبت به دیگران و همچنین از تمام خوبیها و بدیها است. انسان باید از این احساسات منفی فاصله بگیرد تا به آرامش و کمال دست یابد.
اندکی غور ار کنی در این سخن
میکنی در حال خود تصدیقِ من
هوش مصنوعی: اگر کمی در این حرف فکر کنی، متوجه میشوی که در واقع داری از من تأیید میکنی.
یاد کن پروردگارت را دگر
چون فرامُش کرده باشی از نظر
هوش مصنوعی: اگر به یاد نیاوری خدا را، زمانی که از دید فراموش کردهای، دوباره او را یاد کن.
یعنی استثنا فراموش ار شده است
بر لب آر آنگه که بر یاد آمده است
هوش مصنوعی: فراموشی به سراغ ما آمده و تنها در زمانی که یادآوری شده است، به یاد میآوریم.
گو به من شاید نماید ره خدای
آنچه اقرب زین است در رشد و هدای
هوش مصنوعی: به من بگو که ممکن است آنچه برای رشد و هدایت من نزدیکتر است، راهی از طرف خداوند باشد.
بدهدم یعنی علاماتی که آن
اوضح از اصحاب کهف است از عیان
هوش مصنوعی: من علامتهایی را میدهم که روشنتر از آثار و نشانههای اصحاب کهف هستند و به وضوح قابل مشاهدهاند.
نیست چندان قصۀ ایشان عجب
در حقیقت پیش قدرتهای رب
هوش مصنوعی: سخن گفتن دربارهی این افراد چندان شگفتانگیز نیست، زیرا در واقع در برابر قدرتهای خداوند، موضوع معمولی و عادی به شمار میآید.
بلکه قصۀ مصطفی (ص) بس اعجب است
نزد آن کآگه ز سرّ مطلب است
هوش مصنوعی: داستان پیامبر اسلام (ص) بسیار شگفتانگیز است، به ویژه برای کسی که از عمق موضوع مطلع باشد.
نیست هیچ ار داری از دانش نصیب
همچو قرآن در جهان چیزی عجیب
هوش مصنوعی: اگر از علم و دانش بهرهمند هستی، چیزی در دنیا وجود ندارد که به پای قرآن برسد، که خود بسیار شگفتانگیز است.
بعد از آن باشد عجب تفسیر من
هم ز قرآن است این تقریر من
هوش مصنوعی: بعد از آن، شگفتی من این است که تفسیر و توضیح من از قرآن نیز به همین صورت است.
گر تو نشناسی که قرآن معجز است
اندر این تفسیر غورت جایز است
هوش مصنوعی: اگر تو قدرت و اعجاز قرآن را درک نکنی، در این تفسیر حرف زدن و قضاوت کردن درست نیست.
معجز قرآن در این تفسیر بین
وین ز لطف حق و عون پیر بین
هوش مصنوعی: معجزه قرآن را در این تفسیر ببین و از لطف خدا و کمک استاد بهرهمند شو.
حق تواند آنکه مِس را زر کند
خاک را ز افلاک عالی تر کند
هوش مصنوعی: خدایی که میتواند مس را به طلا تبدیل کند و خاک را از آسمانها برتر سازد.
بر صفی بدهد چنین نطق و لبی
کوست روشن تر ز ماه اندر شبی
هوش مصنوعی: کسی که سخنانی چنین رسا و گویای دلنشین دارد، مانند ماهی است که در شبی تاریک میدرخشد و نورانیتر از آن است.
گفتم این هم ز امر و الهام سروش
منّت ایزد را که نبوم خود فروش
هوش مصنوعی: گفتم این هم از دستورات و الهام فرشتهای است و من باید از لطف و رحمت خداوند سپاسگزار باشم که به خودم تکیه نکردهام.
می فروشد آنکه خود ، درویش نیست
اندر این باغ از ذبابی بیش نیست
هوش مصنوعی: در این باغ، کسی که خود درویش نیست و به نوعی فقر و تهیدستی ندارد، فقط مانند مگسی بیشتر نیست که به دیگران میفروشد. به عبارت دیگر، آنکه خودش درکی از فقر و تهیدستی ندارد، نمیتواند به دیگران در مورد آن سخن بگوید یا چیزی بفروشد.
مرد خودبین پیش ما کم از خس است
آنچه پس من گویم از دیگر کس است
هوش مصنوعی: مردی که فقط به خود و قدرتش میبالد، در نظر ما ارزشی ندارد و در واقع، او به اندازه یک خُس (گیاه بیارزش) به حساب میآید. آنچه من درباره او میگویم، از کسی دیگر نیست و فقط نظر من است.
شعر نبود گر شناسی این سخن
بل بود تأیید محض از حق به من
هوش مصنوعی: اگر این کلام را بشناسی، دیگر شعر نیست؛ بلکه تنها تأییدی مستقیم از طرف حق نسبت به من است.
بگذر از این قصۀ اصحاب گو
چند بودند آن کسان در خواب گو
هوش مصنوعی: از این داستان پرهیز کن و به تعداد کسانی که در خواب بودند، فکر نکن.
سیصد و نه سال در آن غار تنگ
بود ایشان را ز امر حق درنگ
هوش مصنوعی: این بیت درباره یک گروه از انسانهاست که به مدت سیصد و نه سال در یک غار زندانی شده بودند. این افراد به دلیل دستورات الهی و حکمت حق، در آن مکان محبوس بودند و زمان برای آنها به گونهای دیگر گذشت.
یا که سیصد سال شمسی بوده است
نُه بر آن اهل دیار افزوده است
هوش مصنوعی: یا اینکه سه صد سال از زمان خورشیدی گذشته و به آن افراد ساکن در آن سرزمین افزوده شده است.
سیصد و نه تا که از سال قمر
در شمار آید در اخبار و سیر
هوش مصنوعی: در سالهای قمری، اگر سهصد و نه ماه را حساب کنیم، به خبرها و رویدادهای تاریخی مهمی خواهیم رسید.
برعلاوه نوزده روز و دو ماه
سیصد شمسی شود بی اشتباه
هوش مصنوعی: با اضافه کردن نوزده روز و دو ماه، تعداد روزهای سال به سهصد میرسد بدون هیچ اشتباهی.
با نبی گفتند سیصد از حساب
بوده آنچه آمد به ما اندر کتاب
هوش مصنوعی: به نبی گفتهاند که آنچه در کتاب ما آمده، برابر با سیصد میشود.
نیستیم آگه ز نُه کآن از کجاست
آیت آمد که بگو دانا خداست
هوش مصنوعی: ما از حقیقتی که در نهان است بیخبر هستیم و نمیدانیم که آن نشانه از کجا آمده است، تنها میدانیم که خداست که دانا و آگاه است.
اعلم است او بر درنگ آن گروه
او شناسد آنچه حق است از وجوه
هوش مصنوعی: او به خوبی میداند که آن گروه در مورد چه چیزی تأمل میکنند و آنچه حقیقت دارد را از جنبههای مختلف تشخیص میدهد.
مر ورا غیب سماوات است و ارض
هم نه ز او پوشیده هیچ از طول و عرض
هوش مصنوعی: او را غیب آسمانها و زمین در بر میگیرد و هیچ چیزی از طول و عرض برای او پنهان نیست.
أبصِر او بر کلّ شیء وَأسمِع بِهِ
مِّن وَلِیٍ مَالَ هُم مِّن دُونِهِ
هوش مصنوعی: او بر هر چیزی آگاه است و از طریق او میتوان از هر چیزی باخبر شد، زیرا هیچ کس غیر از او به این امور تسلط ندارد.
امر او یعنی بود خارج یقین
خود ز درک سامعین و مبصرین
هوش مصنوعی: حکم او نشاندهندهی وجود چیزی فراتر از درک شنوندگان و بینندگان است.
هست یکسان پیش علمش ای ولی
آنچه باشد از خفی و از جلی
هوش مصنوعی: علم، برای او فرقی نمیکند که چیزها پنهان باشند یا آشکار؛ برای او همه چیز یکسان است.
هم نه در حکمش کند کس را شریک
کیست کس در حکم آن شاه ملیک
هوش مصنوعی: هیچکس در قضاوت آن پادشاه شریک نیست؛ زیرا او تنها و بیهمتا در تصمیمگیریهایش عمل میکند.