گنجور

۱۴- آیات ۷۸ تا ۸۲

قٰالَ هٰذٰا فِرٰاقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مٰا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (۷۸) أَمَّا اَلسَّفِینَةُ فَکٰانَتْ لِمَسٰاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی اَلْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهٰا وَ کٰانَ وَرٰاءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً (۷۹) وَ أَمَّا اَلْغُلاٰمُ فَکٰانَ أَبَوٰاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینٰا أَنْ یُرْهِقَهُمٰا طُغْیٰاناً وَ کُفْراً (۸۰) فَأَرَدْنٰا أَنْ یُبْدِلَهُمٰا رَبُّهُمٰا خَیْراً مِنْهُ زَکٰاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً (۸۱) وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا وَ کٰانَ أَبُوهُمٰا صٰالِحاً فَأَرٰادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغٰا أَشُدَّهُمٰا وَ یَسْتَخْرِجٰا کَنزَهُمٰا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ مٰا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذٰلِکَ تَأْوِیلُ مٰا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (۸۲)

گفت اینست جدایی میان من و میان تو بزودی خبر دهم ترا به تفسیر مال آنچه نتوانستی بر آن صبر کردن (۷۸) اما کشتی پس بود از مسکینانی که کار می‌کردند در دریا پس خواستم که معیوب کنم آن را و بود در پیش راه ایشان پادشاهی که می‌گرفت هر کشتی را بغضب (۷۹) و اما پسر پس بودند والدینش دو مؤمن پس ترسیدیم که تکلیف کند آن دو را زیاده‌روی در عصیان و کفر (۸۰) پس خواستیم که بدل دهد و آن دو را پروردگارشان بهتر از او در پاکی و نزدیکتر در عطوفت (۸۱) و اما دیوار پس بود از دو پسر که دو یتیم‌اند در شهر و باشد در زیرش گنجی از آن دو و بودند والدین این دو نیکوکار پس خواست پروردگار تو که برسند بقوتشان و بیرون آوردند گنجشان را برحمتی از پروردگار تو و نکردم آن را از راه خود اینست تفسیر مال آنچه نتوانستی بر آن صبر کردن (۸۲)

« مفارقت نمودن خضر(ع) از موسی(ع) »

گفت خضر آمد زمان افتراق
در میان ما تو هَذَا فِرَاق
گفته بودی اعتراض ار شد سه بار
ترک کن با من دگر صحبت مدار
زودت آگه سازم از تعبیر آن
کز شکیبش پس تو باشی ناتوان
ظاهرش دیدی و بودی بیخبر
زآنچه در باطن بُد از تو مستتر
آن سفینه بود اما در پسند
اندر آن دریا ز محتاجان چند
ده برادر، پنج بیمارند و پیر
پنج در بحرند عامل بس فقیر
پس اراده کردم از امر خدا
تا کنم معیوب خود آن فُلک را
زآنکه باشد پادشاهی در عقب
غاصب و جبّار و بیرحم و ادب
مینماید غصب هر جا کشتی ای است
کآن بود نو یا که هیچش عیب نیست
کردم آن معیوب تا یابد امان
از شرور غاصبان و ظالمان
صاحبان آن به کلی ناامید
هم نگردند از معاش و از نوید
وآن غلام کشته گشته پس بُد او
خود شقی و والدینش بس نکو
پس بترسیدیم کایشان را رسد
کفر و طغیان از وجود آن ولد
خواستیم آن پس که حق بدهد عوض
نیکتر ز او آن دو را دور از مرض
بهتر از روی زکا و رحم و رفق
کون او با نظم کون آید به وفق
این قدر باشد به فهم عامه خوب
آگه از باقی است علام الغیوب
حکم شرع این نیست کاری اشتباه
کز چه کُشت او آن پسر را بیگناه
گفته بود او خود که می ناید به راست
امر من با شرع و ظاهر وآن بجاست
اصلش آن باشد که نقاش ار زُدود
نقش خود را عیب نبود در وجود
وآن جدار، اما بود از دو یتیم
زیر آن گنجی است پنهان ای کلیم
بُد پدرشان مرد نیکی از خواص
گنج دارد بر یتیمان اختصاص
گر که می افتاد مانا این جدار
میشد از زیرش مگر گنج آشکار
خلق می بردند مال کودکان
خواست پس پروردگار آن را نهان
تا رسند آن هر دو بر رشد و تمیز
گنج را یابند بی حرف و ستیز
زآن سبب کردم من این دیوار راست
تا بدانی رمز امری کز خداست

« تأویل عرفانی حکایت »

آن سفینه تن بود کو را شکست
در ریاضت تا ز شرّ نفس رست
نفس باشد غاصب فُلک بدن
از ریاضت تن رهد زو بی سخن
کُشتن نفس است قتل آن غلام
کار قلب از قتل او گردد به کام
شرح آن هر جا مکرر گفته ایم
درّ معنی بس مفصل سُفته ایم
هست نفس مطمئنه آن جدار
کآن پس از اماره گردد با تو یار
او چو گردد کُشته این ظاهر شود
مستقیم از خضر صاحب سرّ شود
زآنکه گردد از ریاضات زیاد
بی ز حرکت، بی ز قوّت، چون جماد
رَسته چون از قوه های طبع پاک
هست نزدیک آنکه تا گردد هلاک
حال او را کرده تعبیر از سند
بر جداری کو به افتادن رسد
پس نماید دست خضر آن را قوی
بر کمالات و صفات معنوی
این اشارت بس بود در این مقام
هست در تفسیر شرحش بالتمام
۱۳- آیات ۷۱ تا ۷۷: فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا رَکِبٰا فِی اَلسَّفِینَةِ خَرَقَهٰا قٰالَ أَ خَرَقْتَهٰا لِتُغْرِقَ أَهْلَهٰا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً (۷۱) قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۷۲) قٰالَ لاٰ تُؤٰاخِذْنِی بِمٰا نَسِیتُ وَ لاٰ تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً (۷۳) فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا لَقِیٰا غُلاٰماً فَقَتَلَهُ قٰالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً (۷۴) قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۷۵) قٰالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْ‌ءٍ بَعْدَهٰا فَلاٰ تُصٰاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً (۷۶) فَانْطَلَقٰا حَتّٰی إِذٰا أَتَیٰا أَهْلَ قَرْیَةٍ اِسْتَطْعَمٰا أَهْلَهٰا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمٰا فَوَجَدٰا فِیهٰا جِدٰاراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقٰامَهُ قٰالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً (۷۷)۱۵- آیات ۸۳ تا ۸۸: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳) إِنّٰا مَکَّنّٰا لَهُ فِی اَلْأَرْضِ وَ آتَیْنٰاهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً (۸۴) فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵) حَتّٰی إِذٰا بَلَغَ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ وَجَدَهٰا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَهٰا قَوْماً قُلْنٰا یٰا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِمّٰا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمّٰا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶) قٰالَ أَمّٰا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلیٰ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذٰاباً نُکْراً (۸۷) وَ أَمّٰا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَلَهُ جَزٰاءً اَلْحُسْنیٰ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنٰا یُسْراً (۸۸)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ هٰذٰا فِرٰاقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مٰا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (۷۸) أَمَّا اَلسَّفِینَةُ فَکٰانَتْ لِمَسٰاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی اَلْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهٰا وَ کٰانَ وَرٰاءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً (۷۹) وَ أَمَّا اَلْغُلاٰمُ فَکٰانَ أَبَوٰاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینٰا أَنْ یُرْهِقَهُمٰا طُغْیٰاناً وَ کُفْراً (۸۰) فَأَرَدْنٰا أَنْ یُبْدِلَهُمٰا رَبُّهُمٰا خَیْراً مِنْهُ زَکٰاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً (۸۱) وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا وَ کٰانَ أَبُوهُمٰا صٰالِحاً فَأَرٰادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغٰا أَشُدَّهُمٰا وَ یَسْتَخْرِجٰا کَنزَهُمٰا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ مٰا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذٰلِکَ تَأْوِیلُ مٰا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (۸۲)
هوش مصنوعی: این گفت‌وگو نشان‌دهنده جدایی بین من و توست. به زودی به تو توضیح می‌دهم که چرا نتوانستی در برابر آنچه اتفاق افتاد صبر کنی. در مورد کشتی، آن برای فقیرانی بود که در دریا کار می‌کردند و من خواستم آن را آسیب‌پذیر کنم زیرا پشتشان سلطانی بود که هر کشتی را به زور می‌گرفت. در مورد پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند و ما از این می‌ترسیدیم که او بر آنها زحمت و کفر بگذارد. بنابراین خواستیم که پروردگارشان به آنها جانشینی بهتر از او عطا کند که پاک‌تر و از نظر صله رحم نزدیک‌تر باشد. و اما دیوار، متعلق به دو یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی برای آنها وجود داشت و پدرشان آدم نیکوکار و صالحی بود. پروردگار تو خواست که آنها به بلوغ برسند و گنج‌شان را بیرون آورند؛ رحمت خداوند بود. من این کارها را از روی اختیار خود انجام ندادم. این همان توضیحی است که نتوانستی در برابر آن صبر کنی.
گفت اینست جدایی میان من و میان تو بزودی خبر دهم ترا به تفسیر مال آنچه نتوانستی بر آن صبر کردن (۷۸) اما کشتی پس بود از مسکینانی که کار می‌کردند در دریا پس خواستم که معیوب کنم آن را و بود در پیش راه ایشان پادشاهی که می‌گرفت هر کشتی را بغضب (۷۹) و اما پسر پس بودند والدینش دو مؤمن پس ترسیدیم که تکلیف کند آن دو را زیاده‌روی در عصیان و کفر (۸۰) پس خواستیم که بدل دهد و آن دو را پروردگارشان بهتر از او در پاکی و نزدیکتر در عطوفت (۸۱) و اما دیوار پس بود از دو پسر که دو یتیم‌اند در شهر و باشد در زیرش گنجی از آن دو و بودند والدین این دو نیکوکار پس خواست پروردگار تو که برسند بقوتشان و بیرون آوردند گنجشان را برحمتی از پروردگار تو و نکردم آن را از راه خود اینست تفسیر مال آنچه نتوانستی بر آن صبر کردن (۸۲)
هوش مصنوعی: گفت که این جدایی میان من و تو به زودی برایت توضیح می‌دهم که چرا نتوانستی بر آن صبر کنی. اما کشتی متعلق به گروهی از مسکینانی بود که در دریا کار می‌کردند. من خواستم کشتی را آسیب‌رسانی کنم، زیرا در مقابل آنها پادشاهی بود که هر کشتی را به خاطر خشمش می‌گرفت. و اما درباره پسری صحبت می‌کنیم که والدینش مؤمن بودند و ترسیدیم که این پسر به بی‌راهه برود و نافرمانی و کفر ورزد. بنابراین خواستیم که خدا او را به فردی بهتر از آنچه بود، در پاکی و رحمت، تبدیل کند. همچنین دیواری بود که متعلق به دو یتیم در آن شهر بود و در زیر آن دیوار گنجی برای آنها وجود داشت. والدین این دو نفر نیکوکار بودند و خدا خواست که این دو به بلوغ برسند و گنج آنها را به رحمتش بیرون آورد. من آنچه انجام دادم به خاطر خدا بود و این است تفسیر آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی.
« مفارقت نمودن خضر(ع) از موسی(ع) »
هوش مصنوعی: خضر(ع) از موسی(ع) جدا شد.
گفت خضر آمد زمان افتراق
در میان ما تو هَذَا فِرَاق
هوش مصنوعی: خضر گفت: زمان جدایی فرا رسیده و ما باید از هم جدا شویم. اکنون این جدایی به وقوع پیوسته است.
گفته بودی اعتراض ار شد سه بار
ترک کن با من دگر صحبت مدار
هوش مصنوعی: تو به من گفته بودی که اگر سه بار اعتراضی کردی، دیگر با من صحبت نکن و رابطه را قطع کن.
زودت آگه سازم از تعبیر آن
کز شکیبش پس تو باشی ناتوان
هوش مصنوعی: به زودی تو را از معنای آن آگاه می‌کنم، زیرا بعد از صبر و شکیبایی، تو ناتوان خواهی بود.
ظاهرش دیدی و بودی بیخبر
زآنچه در باطن بُد از تو مستتر
هوش مصنوعی: ظاهر کسی را دیدی و از حقیقت و باطن او بی‌خبر بودی؛ آنچه در درون او پنهان بود، از تو دور ماند.
آن سفینه بود اما در پسند
اندر آن دریا ز محتاجان چند
هوش مصنوعی: آن کشتی بود، اما در آن دریا از نیازمندان چندین نفر وجود داشتند که آن را می‌پسندیدند.
ده برادر، پنج بیمارند و پیر
پنج در بحرند عامل بس فقیر
هوش مصنوعی: ده برادر داریم که از این تعداد، پنج نفر بیمار و ناتوان هستند و پنج نفر دیگر در دریا هستند و مشغول به کاری هستند که می‌توان گفت شرایط مالی مناسبی ندارند.
پس اراده کردم از امر خدا
تا کنم معیوب خود آن فُلک را
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم بر اساس فرمان خداوند، آن کشتی معیوب خود را درست کنم.
زآنکه باشد پادشاهی در عقب
غاصب و جبّار و بیرحم و ادب
هوش مصنوعی: چون پادشاهی در پشت سر ظالم، زورگو و بی‌رحم وجود داشته باشد، ادب و نزاکت از میان می‌رود.
مینماید غصب هر جا کشتی ای است
کآن بود نو یا که هیچش عیب نیست
هوش مصنوعی: هر جا که کشتی‌ای وجود دارد، اگر نو و بی‌عیب باشد، غصب و سوءاستفاده از آن آشکار می‌شود.
کردم آن معیوب تا یابد امان
از شرور غاصبان و ظالمان
هوش مصنوعی: من کاستی‌ها و نقص‌های خود را به نمایش گذاشتم تا از شر ستمگران و غاصبان در امان بمانم.
صاحبان آن به کلی ناامید
هم نگردند از معاش و از نوید
هوش مصنوعی: افراد آنجا به طور کامل از زندگی و خوشبختی ناامید نخواهند شد.
وآن غلام کشته گشته پس بُد او
خود شقی و والدینش بس نکو
هوش مصنوعی: آن پسر که به قتل رسیده، خودش بدبخت بود و والدینش هم نیکو بودند.
پس بترسیدیم کایشان را رسد
کفر و طغیان از وجود آن ولد
هوش مصنوعی: ما از این ترسیدیم که کفر و سرکشی به وجود آن فرزند سرایت کند.
خواستیم آن پس که حق بدهد عوض
نیکتر ز او آن دو را دور از مرض
هوش مصنوعی: خواستیم که خداوند پاداشی بهتر از این دو به ما عطا کند و آن‌ها را از بیماری و ناراحتی دور نگه داریم.
بهتر از روی زکا و رحم و رفق
کون او با نظم کون آید به وفق
هوش مصنوعی: بهتر از اینکه کسی با زیبایی و لطافت خودش را به همه نشان دهد، این است که او به نظم و انضباط خود توجه کند و از آن طریق به موفقیت برسد.
این قدر باشد به فهم عامه خوب
آگه از باقی است علام الغیوب
هوش مصنوعی: اینقدر دانایی باید داشته باشیم که افراد عادی هم بتوانند به خوبی از این اطلاعات استفاده کنند و از آنچه در آینده رخ خواهد داد آگاه شوند.
حکم شرع این نیست کاری اشتباه
کز چه کُشت او آن پسر را بیگناه
هوش مصنوعی: حکم دین این نیست که به خاطر اشتباهی که فردی مرتکب شده، کسی را که بی‌گناه است، مورد مجازات قرار دهند.
گفته بود او خود که می ناید به راست
امر من با شرع و ظاهر وآن بجاست
هوش مصنوعی: او پیش از این گفته بود که بر طبق روال و قوانینی که به آنها پایبند است، به درستی و انصاف عمل نمی‌کند.
اصلش آن باشد که نقاش ار زُدود
نقش خود را عیب نبود در وجود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر خود خالق و هنری که خلق کرده است، هنگامی که از اثرش فاصله می‌گیرد یا آن را اصلاح می‌کند، به عیبی برنمی‌خورد. در واقع، خالق می‌تواند نواقص کارش را ببینید و برطرف کند، و این نشانه عدم کمال کارش نیست.
وآن جدار، اما بود از دو یتیم
زیر آن گنجی است پنهان ای کلیم
هوش مصنوعی: دیوار یاد شده، متعلق به دو یتیم است و در زیر آن گنجی پنهان وجود دارد. ای موسی، به این موضوع توجه کن.
بُد پدرشان مرد نیکی از خواص
گنج دارد بر یتیمان اختصاص
هوش مصنوعی: پدرشان مرد نیکوکار بوده است و خوبی‌های او به یتیمان تعلق دارد، زیرا او از ویژگی‌های خاصی برخوردار بوده که باعث شده تا سرمایه‌ای برای یتیمان به جا بگذارد.
گر که می افتاد مانا این جدار
میشد از زیرش مگر گنج آشکار
هوش مصنوعی: اگر این دیوار محکم می‌افتاد، از زیر آن گنجینه‌ای آشکار می‌شد.
خلق می بردند مال کودکان
خواست پس پروردگار آن را نهان
هوش مصنوعی: مردم در پی سرمایه و دارایی‌ کودکان بی‌سرپرست بودند، اما خداوند این اموال را پنهان نگه داشت.
تا رسند آن هر دو بر رشد و تمیز
گنج را یابند بی حرف و ستیز
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن دو به بلوغ و درک برسند، به نیازی به گفتگو و دعوا، گنج را پیدا خواهند کرد.
زآن سبب کردم من این دیوار راست
تا بدانی رمز امری کز خداست
هوش مصنوعی: به خاطر این موضوع، من این دیوار را برقرار کردم تا تو به درک و فهم امر و مفهومی که از سوی خداوند است، دست پیدا کنی.
« تأویل عرفانی حکایت »
هوش مصنوعی: تأویل عرفانی حکایت به بررسی و تفسیر عمیق و روحانی داستان‌ها و روایت‌ها اشاره دارد. این نوع تأویل به دنبال درک معانی و پیام‌های پنهان در حکایت‌هاست که می‌تواند به ما بینش‌های جدیدی درباره زندگی، معنویت و حقیقت ارائه دهد. در چنین تأویلی، عناصر داستان به عنوان نشانه‌ها یا سمبل‌هایی در نظر گرفته می‌شوند که به آموزه‌های اخلاقی و فلسفی اشاره دارند. بنابراین، خواننده به جای تمرکز بر واقعیت‌های ظاهری، به جستجوی معانی عمیق‌تری می‌پردازد که می‌تواند به درک بهتر از وجود و روابط انسانی منجر شود.
آن سفینه تن بود کو را شکست
در ریاضت تا ز شرّ نفس رست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جسم آدمی مانند یک کشتی است که در مسیر سختی‌ها و تمرینات روحی و جسمی، از آسیب‌ها و رنج‌های نفس خود ر‌ها شده است. در واقع، با تلاش و مجاهدت در مقابل خواسته‌های نفس، می‌توان به آرامش و آزادی دست یافت.
نفس باشد غاصب فُلک بدن
از ریاضت تن رهد زو بی سخن
هوش مصنوعی: نفس انسان مثل دزدی است که بدن را از زحمت و تلاش‌های سخت آزاد می‌کند.
کُشتن نفس است قتل آن غلام
کار قلب از قتل او گردد به کام
هوش مصنوعی: کشتن نفس به معنای از بین بردن خواسته‌ها و تمایلات دنیوی است و این کار باعث می‌شود که قلب انسان به آرامش و رضایت برسد. در واقع، با مهار نفس خود و غلبه بر آن، شخص به آرامش روحی و معنوی دست می‌یابد.
شرح آن هر جا مکرر گفته ایم
درّ معنی بس مفصل سُفته ایم
هوش مصنوعی: معنای آن این است که ما در جاهای مختلف به طور مکرر درباره موضوع خاصی صحبت کرده‌ایم و تحلیل و توضیحات مفصلی درباره مفاهیم آن ارائه داده‌ایم.
هست نفس مطمئنه آن جدار
کآن پس از اماره گردد با تو یار
هوش مصنوعی: نفس مطمئنه مانند دیواری است که پس از درگیری‌ها و چالش‌ها، به همراه تو پشتیبان می‌شود و به تو آرامش می‌بخشد.
او چو گردد کُشته این ظاهر شود
مستقیم از خضر صاحب سرّ شود
هوش مصنوعی: زمانی که او به کشتن برسد، این حالت باعث می‌شود که به طور مستقیم به خضر، دارنده اسرار، تبدیل شود.
زآنکه گردد از ریاضات زیاد
بی ز حرکت، بی ز قوّت، چون جماد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر انسان بیش از حد در تمرینات و ریاضت‌ها غرق شود، بدون اینکه حرکتی بکند یا نیرویی از خود نشان دهد، مانند یک جسم بی‌حرکت و بی‌جان می‌شود.
رَسته چون از قوه های طبع پاک
هست نزدیک آنکه تا گردد هلاک
هوش مصنوعی: زمانی که از نیروی ذاتی و طبیعی خود رها می‌شویم، به نزدیک شدن به هلاکت و نابودی می‌رسیم.
حال او را کرده تعبیر از سند
بر جداری کو به افتادن رسد
هوش مصنوعی: حالت او را به گونه‌ای توصیف کرده‌اند که مانند درختی است که با وجود استقامتش، به زودی به زمین خواهد افتاد.
پس نماید دست خضر آن را قوی
بر کمالات و صفات معنوی
هوش مصنوعی: دست حضرت خضر به آن شخص کمک می‌کند تا به کمالات و ویژگی‌های معنوی قوی‌تری دست یابد.
این اشارت بس بود در این مقام
هست در تفسیر شرحش بالتمام
هوش مصنوعی: این اشاره کافی است و در این مرحله به تفسیر کامل آن پرداخته خواهد شد.