گنجور

۱۲- آیات ۸۰ تا ۸۸

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطٰاناً نَصِیراً (۸۰) وَ قُلْ جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ کٰانَ زَهُوقاً (۸۱) وَ نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ مٰا هُوَ شِفٰاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لاٰ یَزِیدُ اَلظّٰالِمِینَ إِلاّٰ خَسٰاراً (۸۲) وَ إِذٰا أَنْعَمْنٰا عَلَی اَلْإِنْسٰانِ أَعْرَضَ وَ نَأیٰ بِجٰانِبِهِ وَ إِذٰا مَسَّهُ اَلشَّرُّ کٰانَ یَؤُساً (۸۳) قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلیٰ شٰاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدیٰ سَبِیلاً (۸۴) وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ مٰا أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّٰ قَلِیلاً (۸۵) وَ لَئِنْ شِئْنٰا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ ثُمَّ لاٰ تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنٰا وَکِیلاً (۸۶) إِلاّٰ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کٰانَ عَلَیْکَ کَبِیراً (۸۷) قُلْ لَئِنِ اِجْتَمَعَتِ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ عَلیٰ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هٰذَا اَلْقُرْآنِ لاٰ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کٰانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً (۸۸)

و بگو پروردگار من داخل گردان مرا داخل گردیدن راستی و بیرون آور مرا بیرون آوردن راستی و بگردان از برای من از نزدت تسلطی یاری‌کننده (۸۰) و بگو آمد حق و ناچیز شد باطل بدرستی که باطل باشد ناچیز (۸۱) و فرو فرستیم از قرآن آنچه آن شفا و رحمتی است از برای گروندگان و نمی‌افزاید ستمکاران را جز زیان (۸۲) و چون انعام می‌کنیم بر انسان روی بگرداند و دور شود بیکطرف و چون مس کند او را شر و سختی باشد بسیار ناامید (۸۳) بگو هر کس می‌کند بمانندش پس پروردگار شما داناتر است بآنکه او درست‌تر است از جهة راه (۸۴) و می‌پرسند ترا از روح بگو از امر پروردگار من است و داده نشدید از دانش مگر اندک (۸۵) و اگر بخواهیم هر آینه ببریم آنچه وحی کردیم بتو پس نیابی برای خود بآن بر ما کار گذاری را (۸۶) مگر رحمتی از پروردگارت بدرستی که فضل او باشد بر تو بزرگ (۸۷) بگو هر آینه اگر جمع شوند آدمیان و پریان بر آنکه بیاورند بمانند این قرآن را نیاورند مانندش را و اگر چه باشند بعضی‌شان مر بعضی را هم پشت (۸۸)

« محل استجابت دعا »

گو مرا داخل کن ای پروردگار
راست اندر قبر و بر صدقم در آر
یعنی اندر وقت بعثم در حضور
با کرامت آورم بیرون ز گور
یا به غارم چون تو گشتی رهنمون
هم سلامت آور از غارم برون
یا که داخل کن به یثرب نیک فر
تو مرا هم آر بیرون با ظفر
لیک تحقیق این بود گر مایلی
استماعش را به وجه کاملی
که مرا داخل به عین الجمع کن
وحدت بی کثرت اعنی بی سخن
مُدخَل مرضی و نیکو کالتفات
دیده را نبود به سوی غیر ذات
هم به سوی کثرت و تفصیل باز
خارج اعنی راجعم کن در جواز
مُخرَجَ صِدق آنکه دور از آفت است
نی در آن ز آشوب و تلوین علت است
سوی نفس و آن صفات و آن خصال
نی در آن بعد از هدی باشد ضلال
و از صراط استقامت و اعتدال
نیست یک مو انحراف از هیچ حال
هم بگردان بهر من از نزد خود
حجتی یاری کننده در رشد
ناصری کآن باشد اندر کار من
از پی اثبات و تمکین یار من
اندر اشیاء باشم از بعد فناء
ثابت اندر حال تمکین و بقاء
گو که آمد حق و باطل شد برون
یعنی آمد هستی بی چند و چون
هستی موهوب حقانی نشان
که نه تبدیل است و تغییری در آن
گشت ناچیز آنچه باطل بود و زشت
یعنی آن هستی امکانی سرشت
کآن بود لایق به تغییر و زوال
هستی وهمی است فانی لامحال
بوده فانی فانیُ الذات از ازل
باقی الذات است باقی لم یزل
آنچه گفتم بو د تأویل کلام
لیک بِه تفسیر بهر فهم عام
ما فرستیم آنچه از قرآن شفاست
مؤمنان را یا که رحمت وین بجاست
لیک نفزاید بر استمکارگان
هیچ قرآن غیر خسران و زیان
چونکه بر انسان کنیم اِنعام ما
صحت و امنیت و ملک و غنا
رو بگرداند ز حق از ناشناس
دور سازد نفس خود را از سپاس
ور که بر وی رنج و فقری در رسید
از خدا گردد به زودی ناامید
گو کند هر کس هر آنچه از خوب و زشت
آن بود بر صنعت و شکلی که هِشت
پس بود رب شما بیقال و قیل
أعلَمُ بِمَن هُوَ أهدَی سَبیل
هست داناتر بر آن یعنی که راه
یافته است او بر صوابی از اِله
از تو می پرسند از روح این زمن
گو که آن باشد ز امر رب من
نیست او از عال م خلق و ز حد
تا که تعریفش به حس ممکن بود
نی شما داده شدید از مدرکی
هم ز دانایی به غیر از اندکی
میبریم آن را اگر خواهیم هم
که به سویت وحی کردیم از کرم
یعنی این قرآن که باشد بحر نور
محو سازیم از صحایف وز صدور
هم نیابی تو بدان بر ما وکیل
تا که آن را گیرد از رب جلیل
رحمتی الاّ که از پروردگار
بر تو آن را خود نماید واگذار
بر تو می باشد بزرگ افضال حق
ماند اندر امّتت بیحرف و دق
کس نیابد بهر محوش هیچ دست
تا قیامت در خلایق باقی است
گو شوند ار جمع یکجا انس و جان
تا که مثلش آورند اندر جهان
مثل آن نارند هرگز آیتی
خلق هم پشت ار شوند از قوتی
۱۱- آیات ۷۶ تا ۷۹: وَ إِنْ کٰادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ اَلْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهٰا وَ إِذاً لاٰ یَلْبَثُونَ خِلاٰفَکَ إِلاّٰ قَلِیلاً (۷۶) سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنٰا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنٰا وَ لاٰ تَجِدُ لِسُنَّتِنٰا تَحْوِیلاً (۷۷) أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلیٰ غَسَقِ اَللَّیْلِ وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کٰانَ مَشْهُوداً (۷۸) وَ مِنَ اَللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَکَ عَسیٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقٰاماً مَحْمُوداً (۷۹)۱۳- آیات ۸۹ تا ۹۵: وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا اَلْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبیٰ أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ إِلاّٰ کُفُوراً (۸۹) وَ قٰالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّٰی تَفْجُرَ لَنٰا مِنَ اَلْأَرْضِ یَنْبُوعاً (۹۰) أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ اَلْأَنْهٰارَ خِلاٰلَهٰا تَفْجِیراً (۹۱) أَوْ تُسْقِطَ اَلسَّمٰاءَ کَمٰا زَعَمْتَ عَلَیْنٰا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللّٰهِ وَ اَلْمَلاٰئِکَةِ قَبِیلاً (۹۲) أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقیٰ فِی اَلسَّمٰاءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتّٰی تُنَزِّلَ عَلَیْنٰا کِتٰاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحٰانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاّٰ بَشَراً رَسُولاً (۹۳) وَ مٰا مَنَعَ اَلنّٰاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جٰاءَهُمُ اَلْهُدیٰ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا أَ بَعَثَ اَللّٰهُ بَشَراً رَسُولاً (۹۴) قُلْ لَوْ کٰانَ فِی اَلْأَرْضِ مَلاٰئِکَةٌ‌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنٰا عَلَیْهِمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مَلَکاً رَسُولاً (۹۵)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطٰاناً نَصِیراً (۸۰) وَ قُلْ جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ کٰانَ زَهُوقاً (۸۱) وَ نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ مٰا هُوَ شِفٰاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لاٰ یَزِیدُ اَلظّٰالِمِینَ إِلاّٰ خَسٰاراً (۸۲) وَ إِذٰا أَنْعَمْنٰا عَلَی اَلْإِنْسٰانِ أَعْرَضَ وَ نَأیٰ بِجٰانِبِهِ وَ إِذٰا مَسَّهُ اَلشَّرُّ کٰانَ یَؤُساً (۸۳) قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلیٰ شٰاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدیٰ سَبِیلاً (۸۴) وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ مٰا أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّٰ قَلِیلاً (۸۵) وَ لَئِنْ شِئْنٰا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ ثُمَّ لاٰ تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنٰا وَکِیلاً (۸۶) إِلاّٰ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کٰانَ عَلَیْکَ کَبِیراً (۸۷) قُلْ لَئِنِ اِجْتَمَعَتِ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ عَلیٰ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هٰذَا اَلْقُرْآنِ لاٰ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کٰانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً (۸۸)
هوش مصنوعی: پروردگارا، مرا به جایی شایسته و نیکو وارد کن و از جایی نیکو خارج کن و از جانب خود، قدرتی یاری‌رسان به من عطا فرما. و بگو که حق آمد و باطل نابود شد، زیرا باطل همواره نابودشدنی است. و ما از قرآن چیزی فرو می‌فرستیم که برای مؤمنان شفا و رحمت است و هیچ چیز جز زیان برای ستمکاران نمی‌افزاید. و زمانی که نعمت‌های ما بر انسان نازل می‌شود، او به انحراف می‌رود و از ما دور می‌شود، و وقتی که به او ضرری می‌رسد، ناامید و بی‌تاب می‌شود. بگو هر کسی بر طبق روش خود عمل می‌کند و پروردگارتان از هر کس که راه را بهتر می‌شناسد، آگاه‌تر است. و از تو درباره روح سؤال می‌کنند، بگو روح از امور پروردگار من است و آنچه شما از علم دارید بسیار محدود است. و اگر بخواهیم، آنچه را به تو وحی کرده‌ایم، از تو می‌گیریم و هیچ حمایتگری از ما برای تو نخواهی یافت، مگر رحمت پروردگارت که فضل او بر تو بسیار بزرگ است. بگو اگر انسان‌ها و جنّیان جمع شوند تا مانند این قرآن بیاورند، نخواهند توانست، حتی اگر برخی از آنها پشتیبان یکدیگر باشند.
و بگو پروردگار من داخل گردان مرا داخل گردیدن راستی و بیرون آور مرا بیرون آوردن راستی و بگردان از برای من از نزدت تسلطی یاری‌کننده (۸۰) و بگو آمد حق و ناچیز شد باطل بدرستی که باطل باشد ناچیز (۸۱) و فرو فرستیم از قرآن آنچه آن شفا و رحمتی است از برای گروندگان و نمی‌افزاید ستمکاران را جز زیان (۸۲) و چون انعام می‌کنیم بر انسان روی بگرداند و دور شود بیکطرف و چون مس کند او را شر و سختی باشد بسیار ناامید (۸۳) بگو هر کس می‌کند بمانندش پس پروردگار شما داناتر است بآنکه او درست‌تر است از جهة راه (۸۴) و می‌پرسند ترا از روح بگو از امر پروردگار من است و داده نشدید از دانش مگر اندک (۸۵) و اگر بخواهیم هر آینه ببریم آنچه وحی کردیم بتو پس نیابی برای خود بآن بر ما کار گذاری را (۸۶) مگر رحمتی از پروردگارت بدرستی که فضل او باشد بر تو بزرگ (۸۷) بگو هر آینه اگر جمع شوند آدمیان و پریان بر آنکه بیاورند بمانند این قرآن را نیاورند مانندش را و اگر چه باشند بعضی‌شان مر بعضی را هم پشت (۸۸)
هوش مصنوعی: بگو پروردگارا، مرا به راه راست درآور و مرا از حق خارج نکن. و از جانب خود، یاری کننده‌ای به من عطا کن. بگو که حق آمد و باطل نابود شد؛ زیرا باطل حتماً نابودشدنی است. ما از قرآن، آنچه که شفا و رحمت برای مؤمنان است نازل می‌کنیم و تنها به ستمکاران آسیب می‌زند. زمانی که بر انسان نعمت می‌بخشیم، او رو گردان می‌شود و به سمت دیگر می‌رود، اما وقتی با مشکلی مواجه می‌شود ناامید می‌شود. بگو هرکس کار نیکی انجام دهد، پروردگار شما بهترین آگاهان است به اینکه او در کدام راه راست‌تر است. در مورد روح از تو می‌پرسند؛ بگو این را به فرمان پروردگار من است و شما جز دانش اندکی از آن ندارید. اگر بخواهیم می‌توانیم آنچه را به تو وحی شده، از تو بگیریم و نمی‌توانی چیزی برای خود در این مورد انجام دهی، مگر آنکه رحمت پروردگارت شامل حالت شود، که به راستی، فضل او برای تو بزرگ است. بگو که اگر انسان‌ها و جنّها جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند، هرگز نخواهند توانست مشابه آن را بیاورند، حتی اگر بعضی از آن‌ها به کمک هم بیایند.
« محل استجابت دعا »
هوش مصنوعی: محل استجابت دعا به مکانی اشاره دارد که در آن دعاها به احتمال زیاد مورد قبول واقع می‌شوند و پاسخ داده می‌شوند. این مکان ممکن است در ذهن یا قلب انسان باشد، یا می‌تواند در زمانی خاص، مانند لحظات دعا و نیایش، یا در مکان‌های مقدس وجود داشته باشد. در باورها و فرهنگ‌های مختلف، برخی نقاط زمین یا زمان‌ها به عنوان محل‌های ویژه برای مستجاب شدن دعا شناخته می‌شوند.
گو مرا داخل کن ای پروردگار
راست اندر قبر و بر صدقم در آر
هوش مصنوعی: ای پروردگار، مرا درون قبر بگذار و بر دیوار قبرم راست و درست بنویس.
یعنی اندر وقت بعثم در حضور
با کرامت آورم بیرون ز گور
هوش مصنوعی: در زمان قیامت، با احترام و کرامت از قبر خارج می‌شوم.
یا به غارم چون تو گشتی رهنمون
هم سلامت آور از غارم برون
هوش مصنوعی: اگر تو به غار من بیای و مرا راهنمایی کنی، سلامت به من هدیه می‌کنی و مرا از آنجا نجات می‌دهی.
یا که داخل کن به یثرب نیک فر
تو مرا هم آر بیرون با ظفر
هوش مصنوعی: یا به شهر یثرب (مدینه) welcome‌ی بیار تا من هم با پیروزی بیاوتن خارج شوم.
لیک تحقیق این بود گر مایلی
استماعش را به وجه کاملی
هوش مصنوعی: اما حقیقت این است که اگر بخواهی به طور کامل به شنیدن آن اهتمام ورزی، باید دقت و توجه خاصی پشت آن باشد.
که مرا داخل به عین الجمع کن
وحدت بی کثرت اعنی بی سخن
هوش مصنوعی: مرا در حقیقت و واقعیت واحد درآور، جایی که کثرت و تفاوت‌ها وجود نداشته باشد؛ یعنی در جایی که هیچ گفتگو و سخنی هم نیست.
مُدخَل مرضی و نیکو کالتفات
دیده را نبود به سوی غیر ذات
هوش مصنوعی: ورود و فاصله‌ گرفتن از انسان‌های نیکو و شایسته، برای تقویت روح و چشم‌دل، به سوی غیر خدا مناسب نیست.
هم به سوی کثرت و تفصیل باز
خارج اعنی راجعم کن در جواز
هوش مصنوعی: به سمت تنوع و جزئیات برو، اما همواره به اصل و حقیقت رجوع کن تا در درستی کار خود مطمئن باشی.
مُخرَجَ صِدق آنکه دور از آفت است
نی در آن ز آشوب و تلوین علت است
هوش مصنوعی: راستین و نیکو کسی است که از آسیب‌ها و ناآرامی‌ها دور باشد؛ زیرا در آنجا، ریشه همه مسائل و تغییرات نهفته است.
سوی نفس و آن صفات و آن خصال
نی در آن بعد از هدی باشد ضلال
هوش مصنوعی: به سوی نفس و ویژگی‌ها و صفات آن، در پس از راهنمایی، هیچ گمراهی وجود ندارد.
و از صراط استقامت و اعتدال
نیست یک مو انحراف از هیچ حال
هوش مصنوعی: از راه راست و درست و تعادل نباید حتی یک ذره انحراف داشته باشیم.
هم بگردان بهر من از نزد خود
حجتی یاری کننده در رشد
هوش مصنوعی: به دور و بر خود نگاه کن و از میان آنچه که داری، دلیلی قوی و یاری دهنده در مسیر رشد و پیشرفت من پیدا کن.
ناصری کآن باشد اندر کار من
از پی اثبات و تمکین یار من
هوش مصنوعی: ناصری که در کار من هست، به دنبال اثبات و تحکیم محبوب من می‌باشد.
اندر اشیاء باشم از بعد فناء
ثابت اندر حال تمکین و بقاء
هوش مصنوعی: در میان موجودات هستم و بعد از نابودی، در حالت استحکام و ادامه وجود ثابت و پایدار خواهم ماند.
گو که آمد حق و باطل شد برون
یعنی آمد هستی بی چند و چون
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی حقیقت نمایان می‌شود، هر آنچه را که نادرست و بی‌خود است بیرون می‌ریزد. به عبارت دیگر، زمانی که واقعیت روشن می‌شود، هستی به صورت واضح و بدون تردید خود را نشان می‌دهد.
هستی موهوب حقانی نشان
که نه تبدیل است و تغییری در آن
هوش مصنوعی: هستی، نشانه‌ای از حق و حقیقت است که تغییرپذیر نیست و دستخوش دگرگونی نمی‌شود.
گشت ناچیز آنچه باطل بود و زشت
یعنی آن هستی امکانی سرشت
هوش مصنوعی: هر آنچه که باطل و ناپسند بود، به چیزی کم‌ارزش تبدیل می‌شود؛ زیرا هستی و وجود، به نوعی از ذات و طبیعت امکان‌پذیر است.
کآن بود لایق به تغییر و زوال
هستی وهمی است فانی لامحال
هوش مصنوعی: چون این چیزها لایق تغییر و نابودی هستند، پس وجودشان خیالی است و حتمی نمی‌مانند.
بوده فانی فانیُ الذات از ازل
باقی الذات است باقی لم یزل
هوش مصنوعی: از ابتدا بوده است که هر چیزی فناپذیر است و تنها ذات حقایق بدون زوال و همیشگی باقی می‌ماند.
آنچه گفتم بو د تأویل کلام
لیک بِه تفسیر بهر فهم عام
هوش مصنوعی: من آنچه گفتم، نیاز به تفسیر دارد تا به راحتی برای همه قابل درک باشد، اما بهتر است که برای عموم به شکلی ساده تر توضیح داده شود.
ما فرستیم آنچه از قرآن شفاست
مؤمنان را یا که رحمت وین بجاست
هوش مصنوعی: ما آنچه را که از قرآن موجب شفا و رحمت مؤمنان است، می‌فرستیم و این حقیقتی است که در اینجا جای دارد.
لیک نفزاید بر استمکارگان
هیچ قرآن غیر خسران و زیان
هوش مصنوعی: اما بر ستمکاران، هیچ قرآن و کتابی جز زیان و خسارت نمی‌افزاید.
چونکه بر انسان کنیم اِنعام ما
صحت و امنیت و ملک و غنا
هوش مصنوعی: وقتی که بر انسان نعمت ببخشیم، او در آرامش و امنیت خواهد بود و به دارایی و ثروت دست پیدا می‌کند.
رو بگرداند ز حق از ناشناس
دور سازد نفس خود را از سپاس
هوش مصنوعی: اگر کسی از حقیقت روی بگرداند و از ناشناسی دور شود، باید نفس خودش را از شکرگزاری دور کند.
ور که بر وی رنج و فقری در رسید
از خدا گردد به زودی ناامید
هوش مصنوعی: اگر کسی به رنج و فقر دچار شود، به زودی از خدا ناامید می‌شود.
گو کند هر کس هر آنچه از خوب و زشت
آن بود بر صنعت و شکلی که هِشت
هوش مصنوعی: هر کسی می‌تواند هر چیزی را بسازد یا انجام دهد، چه خوب و چه بد، بسته به نیازی که دارد و شکلی که برای کارش انتخاب می‌کند.
پس بود رب شما بیقال و قیل
أعلَمُ بِمَن هُوَ أهدَی سَبیل
هوش مصنوعی: خداوند بزرگتر از آن است که کسی بتواند درباره‌اش قضاوت کند و او بهتر از هر کس می‌داند که چه کسی راه راست را پیدا کرده است.
هست داناتر بر آن یعنی که راه
یافته است او بر صوابی از اِله
هوش مصنوعی: کسی که در درک و شناخت بهتر عمل کند، به حقیقتی رسیده است که او را به درستی و راه درست هدایت کرده است.
از تو می پرسند از روح این زمن
گو که آن باشد ز امر رب من
هوش مصنوعی: از تو می‌پرسند که معنای این دنیا چیست، بگو که این امر به خدای من مربوط می‌شود.
نیست او از عال م خلق و ز حد
تا که تعریفش به حس ممکن بود
هوش مصنوعی: او از محدودیت‌های دنیای مخلوقات فراتر است و نمی‌توان او را با حس و تعریف‌های معمولی شناخت.
نی شما داده شدید از مدرکی
هم ز دانایی به غیر از اندکی
هوش مصنوعی: شما از منبع خاصی پرورش یافته‌اید و فقط مقداری از دانش و آگاهی را دارید.
میبریم آن را اگر خواهیم هم
که به سویت وحی کردیم از کرم
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم، ما آن را می‌بریم، چون با کرامت به تو وحی کرده‌ایم.
یعنی این قرآن که باشد بحر نور
محو سازیم از صحایف وز صدور
هوش مصنوعی: این قرآن همانند دریای نور است که ما می‌توانیم آن را از نوشته‌ها و دل‌ها پاک کنیم.
هم نیابی تو بدان بر ما وکیل
تا که آن را گیرد از رب جلیل
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به ما وکیلی معرفی کنی، پس تنها خداوند بزرگ است که این مسئله را حل خواهد کرد.
رحمتی الاّ که از پروردگار
بر تو آن را خود نماید واگذار
هوش مصنوعی: رحمت الهی را به حال خود واگذار تا خود را بر تو آشکار کند.
بر تو می باشد بزرگ افضال حق
ماند اندر امّتت بیحرف و دق
هوش مصنوعی: بر تو واجب است که بزرگی و نعمت‌های الهی را به امّتت منتقل کنی، حتی اگر بدون کلمات و توضیحات باشد.
کس نیابد بهر محوش هیچ دست
تا قیامت در خلایق باقی است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند برای محو کردن او هیچ کمکی کند و تا همیشه در دل مردم باقی خواهد ماند.
گو شوند ار جمع یکجا انس و جان
تا که مثلش آورند اندر جهان
هوش مصنوعی: اگر انسان‌ها و جان‌ها همه گرد هم آیند، باید تلاش کنند تا کسی همانند او را در دنیا به وجود آورند.
مثل آن نارند هرگز آیتی
خلق هم پشت ار شوند از قوتی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند آن آتش، هیچ نشانی از خود باقی نخواهد گذاشت، زیرا اگر انسان‌ها هم از نیرویی برخوردار شوند، دیگر از خود علامتی باقی نمی‌گذارند.