گنجور

۵- آیات ۵۷ تا ۷۹

قٰالَ فَمٰا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا اَلْمُرْسَلُونَ (۵۷) قٰالُوا إِنّٰا أُرْسِلْنٰا إِلیٰ قَوْمٍ مُجْرِمِینَ (۵۸) إِلاّٰ آلَ لُوطٍ إِنّٰا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ (۵۹) إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ قَدَّرْنٰا إِنَّهٰا لَمِنَ اَلْغٰابِرِینَ (۶۰) فَلَمّٰا جٰاءَ آلَ لُوطٍ اَلْمُرْسَلُونَ (۶۱) قٰالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (۶۲) قٰالُوا بَلْ جِئْنٰاکَ بِمٰا کٰانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ (۶۳) وَ أَتَیْنٰاکَ بِالْحَقِّ وَ إِنّٰا لَصٰادِقُونَ (۶۴) فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اِتَّبِعْ أَدْبٰارَهُمْ وَ لاٰ یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ اُمْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ (۶۵) وَ قَضَیْنٰا إِلَیْهِ ذٰلِکَ اَلْأَمْرَ أَنَّ دٰابِرَ هٰؤُلاٰءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ (۶۶) وَ جٰاءَ أَهْلُ اَلْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ (۶۷) قٰالَ إِنَّ هٰؤُلاٰءِ ضَیْفِی فَلاٰ تَفْضَحُونِ (۶۸) وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ لاٰ تُخْزُونِ (۶۹) قٰالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ اَلْعٰالَمِینَ (۷۰) قٰالَ هٰؤُلاٰءِ بَنٰاتِی إِنْ کُنْتُمْ فٰاعِلِینَ (۷۱) لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ (۷۲) فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ (۷۳) فَجَعَلْنٰا عٰالِیَهٰا سٰافِلَهٰا وَ أَمْطَرْنٰا عَلَیْهِمْ حِجٰارَةً مِنْ سِجِّیلٍ (۷۴) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِینَ (۷۵) وَ إِنَّهٰا لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ (۷۶) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ (۷۷) وَ إِنْ کٰانَ أَصْحٰابُ اَلْأَیْکَةِ لَظٰالِمِینَ (۷۸) فَانْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُمٰا لَبِإِمٰامٍ مُبِینٍ (۷۹)

گفت پس چیست کارتان ای فرستادگان (۵۷) گفتند بدرستی که ما را فرستادند بسوی گروهی گناهکاران (۵۸) مگر خاندان لوط بدرستی که ما رهاننده ایشانیم همه (۵۹) مگر زنش که تقدیر کردیم که او هر آینه باشد از بازماندگان (۶۰) پس چون آمد آل لوط را فرستادگان (۶۱) گفت بدرستی که شمائید گروه ناشناخته (۶۲) گفتند بلکه آمدیم تو را بآنچه بودند در آن شک می‌کردند (۶۳) و آورده‌ایم تو را حق و بدرستی که ما هر آینه راستگویانیم (۶۴) پس بیرون ببر اهلت را در پاره از شب و تابع شو قفاهای ایشان را و نباید التفات کند از شما احدی و بروید جایی که مامور شده‌اید (۶۵) و گذارش دادیم بسوی او این امر را بدرستی که دنبال اینهاست بریده شده صبح‌کنندگان (۶۶) و آمدند اهل شهر شادمانی می‌کردند (۶۷) گفت بدرستی که اینها مهمانان منند پس رسوا مکنید مرا (۶۸) و بترسید از خدا و خوار مسازید مرا (۶۹) گفتند آیا منع نکردیم تو را از جهانیان (۷۰) گفت اینست دختران من اگر هستید کنندگان (۷۱) بجان تو که ایشان هر آینه در مستیشان حیران می‌زیستند (۷۲) پس گرفتشان فریاد مهلک داخل درروزشدگان (۷۳) پس گردانیدیم زبرش را زیرش و باراندیم بر ایشان سنگها از سنگ گل (۷۴) بدرستی که در این هر آینه آیتهاست مر اهل فراست را (۷۵) و بدرستی که آن هر آینه براه ثابت است (۷۶) بدرستی که در آن هر آینه آیتیست مر گروندگان را (۷۷) و اگر چه بودند یارانی که هر آینه ستمکاران (۷۸) پس انتقام کشیدیم از ایشان و بدرستی که آن دو هر آینه در راهی روشنند (۷۹)

گفت ابراهیم کبود آنکه او
ناامید از بخشش آید نیست رو
ناامید از رحمتش گردد کجا
غیر گمراهی که دور است از هدا
گفت ابراهیم چبود کارتان
غیر از این اندر زمین و اسرارتان
بر بشارت بود کافی یک ملک
کار دیگر هستتان پس بی ز شک
گفت بفرستاده اند اندر زمین
جمله ما را سوی قوم مجرمین
سوی قوم لوط یعنی بر هلاک
غیر آل او بدون اشتراک
اهل او باشند از ما در امان
جز زنش کو باشد از پس ماندگان
پس در آن هنگام که ایشان آمدند
خانواده لوط را وارد شدند
لوط گفتا از شما بیگانگان
ترسم از شرّی به خود زین مردمان
گفت نی بیگانه ایم از ما ضرر
بر تو ناید آمدیمت تا مگر
بر هر آن چیزی که قومت بوده اند
بر عناد و فسق و شک آلوده اند
راستی آورده ایمت بر وعید
که بر ایشان دادی از قهر شدید
راستگویانیم ما وز عیب پاک
میکنیم این لحظه قومت را هلاک
اهل خود را پس ببر بیرون به شب
پاره ای چون رفت از شب بی تعب
اهل خود را پیش افکن با شتاب
وز قفاشان رو تو خود کآمد عذاب
از شما می ننگرد یک تن به پس
خود روید آنجا که مأمورید بس
یا به صفرا یا به سوی مصر و شام
کآن زمین را نیست بیمی ز انتقام
حکم ما کردیم سویش کاین است کار
شد بریده صبح ز اهل این دیار
تا به صبح اعنی که بر جا نغنوند
در سحر نابود و مستأصل شوند
آمدندی سوی خانۀ لوط ، شاد
اهل شهر از بهر آمال و فساد
مژده دادندی ز مهمانان به هم
گفت لوط آن قوم را با بیم و غم
مر مرا باشند مهمان این کسان
پس نسا زیدم به رسوایی نشان
می بترسید از حق ای قوم ضلال
تا نیابم خواری از مهمان به حال
می بگفتند از غریبان نهی ما
بر تو ننمودیم آیا بارها
تا نگردی حامی هر رهگذر
چون گذشتی از شروط مستقر
گفت باشند این بناتم ای گروه
گر کنید آن را که گویم بی ستوه
مر شما را پند من باشد صلاح
بهترند این دختران بهر نکاح
ای محمّد (ص) بر حیات تو قسم
که بُدند ایشان به سکر دم به دم
مستیِ شهوت بُد ایشان را فزون
بیهُش و حیران چو ارباب جنون
صیحه پس بگرفتشان اندر زمین
صیحه یعنی بانگ جبریل امین
شهرهاشان کرد یکجا سرنگون
روشنیِ روز چون آمد برون
پس نمودیم آن همه زیر و زبر
هم بباراندیمشان بر سر حجر
باشد اندر این نشانها بی شمار
بهر ارباب فراست و اعتبار
آن بلاد اندر سر راه شماست
در عیون رهگذر ی آن برملاست
اندر اینکه یاد کردیم از یقین
آیتی باشد ز بهر مؤمنین
بوده اند اصحاب ایکه ظالمان
ما کشیدیم انتقام از آن کسان
شرح یوم الظله را اندر عذاب
جای خود مذکور سازم در کتاب
ایکه و مدین به راه روشن است
عابرین بینند و آن بس اَبیَن است
۴- آیات ۴۷ تا ۵۶: وَ نَزَعْنٰا مٰا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوٰاناً عَلیٰ سُرُرٍ مُتَقٰابِلِینَ (۴۷) لاٰ یَمَسُّهُمْ فِیهٰا نَصَبٌ وَ مٰا هُمْ مِنْهٰا بِمُخْرَجِینَ (۴۸) نَبِّئْ عِبٰادِی أَنِّی أَنَا اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ (۴۹) وَ أَنَّ عَذٰابِی هُوَ اَلْعَذٰابُ اَلْأَلِیمُ (۵۰) وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ‌ ضَیْفِ إِبْرٰاهِیمَ (۵۱) إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقٰالُوا سَلاٰماً قٰالَ إِنّٰا مِنْکُمْ وَجِلُونَ (۵۲) قٰالُوا لاٰ تَوْجَلْ إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ عَلِیمٍ (۵۳) قٰالَ أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلیٰ أَنْ مَسَّنِیَ اَلْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (۵۴) قٰالُوا بَشَّرْنٰاکَ بِالْحَقِّ فَلاٰ تَکُنْ مِنَ اَلْقٰانِطِینَ (۵۵) قٰالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ اَلضّٰالُّونَ (۵۶)۶- آیات ۸۰ تا ۹۹: وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحٰابُ اَلْحِجْرِ اَلْمُرْسَلِینَ (۸۰) وَ آتَیْنٰاهُمْ آیٰاتِنٰا فَکٰانُوا عَنْهٰا مُعْرِضِینَ (۸۱) وَ کٰانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ اَلْجِبٰالِ بُیُوتاً آمِنِینَ (۸۲) فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ (۸۳) فَمٰا أَغْنیٰ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ (۸۴) وَ مٰا خَلَقْنَا اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا إِلاّٰ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ اَلسّٰاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ اَلصَّفْحَ اَلْجَمِیلَ (۸۵) إِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَلْخَلاّٰقُ اَلْعَلِیمُ (۸۶) وَ لَقَدْ آتَیْنٰاکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثٰانِی وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ (۸۷) لاٰ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلیٰ مٰا مَتَّعْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْهُمْ وَ لاٰ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اِخْفِضْ جَنٰاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (۸۸) وَ قُلْ إِنِّی أَنَا اَلنَّذِیرُ اَلْمُبِینُ (۸۹) کَمٰا أَنْزَلْنٰا عَلَی اَلْمُقْتَسِمِینَ (۹۰) اَلَّذِینَ جَعَلُوا اَلْقُرْآنَ عِضِینَ (۹۱) فَوَ رَبِّکَ‌ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (۹۲) عَمّٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۹۳) فَاصْدَعْ بِمٰا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْمُشْرِکِینَ (۹۴) إِنّٰا کَفَیْنٰاکَ اَلْمُسْتَهْزِئِینَ (۹۵) اَلَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اَللّٰهِ إِلٰهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۹۶) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمٰا یَقُولُونَ (۹۷) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ اَلسّٰاجِدِینَ (۹۸) وَ اُعْبُدْ رَبَّکَ حَتّٰی یَأْتِیَکَ اَلْیَقِینُ (۹۹)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ فَمٰا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا اَلْمُرْسَلُونَ (۵۷) قٰالُوا إِنّٰا أُرْسِلْنٰا إِلیٰ قَوْمٍ مُجْرِمِینَ (۵۸) إِلاّٰ آلَ لُوطٍ إِنّٰا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ (۵۹) إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ قَدَّرْنٰا إِنَّهٰا لَمِنَ اَلْغٰابِرِینَ (۶۰) فَلَمّٰا جٰاءَ آلَ لُوطٍ اَلْمُرْسَلُونَ (۶۱) قٰالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (۶۲) قٰالُوا بَلْ جِئْنٰاکَ بِمٰا کٰانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ (۶۳) وَ أَتَیْنٰاکَ بِالْحَقِّ وَ إِنّٰا لَصٰادِقُونَ (۶۴) فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اِتَّبِعْ أَدْبٰارَهُمْ وَ لاٰ یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ اُمْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ (۶۵) وَ قَضَیْنٰا إِلَیْهِ ذٰلِکَ اَلْأَمْرَ أَنَّ دٰابِرَ هٰؤُلاٰءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ (۶۶) وَ جٰاءَ أَهْلُ اَلْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ (۶۷) قٰالَ إِنَّ هٰؤُلاٰءِ ضَیْفِی فَلاٰ تَفْضَحُونِ (۶۸) وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ لاٰ تُخْزُونِ (۶۹) قٰالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ اَلْعٰالَمِینَ (۷۰) قٰالَ هٰؤُلاٰءِ بَنٰاتِی إِنْ کُنْتُمْ فٰاعِلِینَ (۷۱) لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ (۷۲) فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ (۷۳) فَجَعَلْنٰا عٰالِیَهٰا سٰافِلَهٰا وَ أَمْطَرْنٰا عَلَیْهِمْ حِجٰارَةً مِنْ سِجِّیلٍ (۷۴) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِینَ (۷۵) وَ إِنَّهٰا لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ (۷۶) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ (۷۷) وَ إِنْ کٰانَ أَصْحٰابُ اَلْأَیْکَةِ لَظٰالِمِینَ (۷۸) فَانْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُمٰا لَبِإِمٰامٍ مُبِینٍ (۷۹)
هوش مصنوعی: پیامبران از خداوند برای قوم گناهکار و فاسدی فرستاده شدند. به جز خانواده لوط که به نجات آن‌ها وعده داده شده بود، جز همسر او که در زمره بازماندگان قرار گرفت. وقتی پیامبران به خانه لوط رسیدند، او آن‌ها را قوم منحرفی خطاب کرد و آن‌ها پاسخ دادند که آمده‌اند تا حقیقتی را که قومش در آن تردید داشتند، به او بگویند. آن‌ها از لوط خواستند که شبانه خانواده‌اش را همراه خود بردارد و به صورت مخفیانه از آن‌جا خارج شود و هیچ‌کس از آن‌ها نباید به عقب نگاه کند و باید طبق دستورات پیش بروند. خداوند به لوط فرمان داده بود که صبح زود قوم گناهکار در عذاب خواهد بود. سپس اهالی شهر برای دیدن مهمانان لوط به خانه‌اش آمدند و لوط به آن‌ها گفت که این میهمانان او هستند و از آن‌ها خواست که او را در تنگنا قرار ندهند. او همچنین از آن‌ها خواست که تقوای الهی داشته باشند و او را در خطر نیندازند. آن‌ها به لوط یادآوری کردند که او را از ارتباط با قوم فاسد نهی کرده بودند و لوط هم به آن‌ها گفت که این میهمانان، دختران او هستند اگر قصد عمل ناپسندی دارند. قوم در حال مستی و غفلت بودند و ناگهان عذاب بر آن‌ها فرود آمد. خداوند شهر را زیر و رو کرد و بارانی از سنگ بر سرشان فرستاد. این واقعه نشانه‌‏ای برای عبرت‌گیران بود و همراه با آن، عده‌ای که جزو گناهکاران بودند، عذاب شدند.
گفت پس چیست کارتان ای فرستادگان (۵۷) گفتند بدرستی که ما را فرستادند بسوی گروهی گناهکاران (۵۸) مگر خاندان لوط بدرستی که ما رهاننده ایشانیم همه (۵۹) مگر زنش که تقدیر کردیم که او هر آینه باشد از بازماندگان (۶۰) پس چون آمد آل لوط را فرستادگان (۶۱) گفت بدرستی که شمائید گروه ناشناخته (۶۲) گفتند بلکه آمدیم تو را بآنچه بودند در آن شک می‌کردند (۶۳) و آورده‌ایم تو را حق و بدرستی که ما هر آینه راستگویانیم (۶۴) پس بیرون ببر اهلت را در پاره از شب و تابع شو قفاهای ایشان را و نباید التفات کند از شما احدی و بروید جایی که مامور شده‌اید (۶۵) و گذارش دادیم بسوی او این امر را بدرستی که دنبال اینهاست بریده شده صبح‌کنندگان (۶۶) و آمدند اهل شهر شادمانی می‌کردند (۶۷) گفت بدرستی که اینها مهمانان منند پس رسوا مکنید مرا (۶۸) و بترسید از خدا و خوار مسازید مرا (۶۹) گفتند آیا منع نکردیم تو را از جهانیان (۷۰) گفت اینست دختران من اگر هستید کنندگان (۷۱) بجان تو که ایشان هر آینه در مستیشان حیران می‌زیستند (۷۲) پس گرفتشان فریاد مهلک داخل درروزشدگان (۷۳) پس گردانیدیم زبرش را زیرش و باراندیم بر ایشان سنگها از سنگ گل (۷۴) بدرستی که در این هر آینه آیتهاست مر اهل فراست را (۷۵) و بدرستی که آن هر آینه براه ثابت است (۷۶) بدرستی که در آن هر آینه آیتیست مر گروندگان را (۷۷) و اگر چه بودند یارانی که هر آینه ستمکاران (۷۸) پس انتقام کشیدیم از ایشان و بدرستی که آن دو هر آینه در راهی روشنند (۷۹)
هوش مصنوعی: فرستادگان گفتند که ما به سوی قومی گناهکار فرستاده شده‌ایم، به ویژه قوم لوط که ما آمده‌ایم تا آنها را نجات دهیم، به جز همسر لوط که مقدر شده او از بازماندگان خواهد بود. وقتی فرستادگان به خانواده لوط رسیدند، او آنها را ناشناخته دانست و گفت که ما به خاطر شک و تردیدهایی که داشته‌اند، آمده‌ایم و حقیقت را آورده‌ایم. به او گفتند که باید اهلت را در بخشی از شب بیرون ببری و دقت کن که هیچ کس از شما نباید برگردد و به جایی بروید که به شما دستور داده شده است. در این میان، اهل شهر خوشحال بودند و لوط به آنها گفت که این مهمانان من هستند و از رسوایی نترسید و از خدا بترسید. او به آن‌ها گفت که این تنها دختران من هستند که می‌توانید به آن‌ها رجوع کنید. در این لحظه، قوم به شدت تحت تأثیر نوشیدنی قرار داشتند. سپس، عذاب بر آنها نازل شد و زمین بر سرشان واژگون شد و سنگ‌باران شدند. این واقعه نشانه‌ای برای حکمت‌مندان و دلیلی بر حقانیت است و به کسانی که ایمان دارند آیتی است. در نهایت، خداوند از آنها انتقام گرفت و این دو نشانه‌ای بر راه راست بودند.
گفت ابراهیم کبود آنکه او
ناامید از بخشش آید نیست رو
هوش مصنوعی: ابراهیم کبود می‌گوید کسی که از بخشش ناامید باشد، نباید به او روی آورد.
ناامید از رحمتش گردد کجا
غیر گمراهی که دور است از هدا
هوش مصنوعی: کسی که از رحمت الهی ناامید شود، جز این که در گمراهی به سر ببرد، به کجا می‌تواند برود؟ او از هدایت دور است.
گفت ابراهیم چبود کارتان
غیر از این اندر زمین و اسرارتان
هوش مصنوعی: ابراهیم پرسید: شما چه کار دیگری در زمین انجام می‌دهید و رازهایتان چیست؟
بر بشارت بود کافی یک ملک
کار دیگر هستتان پس بی ز شک
هوش مصنوعی: خبر خوشی وجود دارد که برای شما کافی است؛ کاری دیگر در پیش است و این امر بدون تردید است.
گفت بفرستاده اند اندر زمین
جمله ما را سوی قوم مجرمین
هوش مصنوعی: شخصی گفت که فرستاده‌ای وجود دارد که ما را به سوی مردمی گنهکار در زمین می‌فرستد.
سوی قوم لوط یعنی بر هلاک
غیر آل او بدون اشتراک
هوش مصنوعی: به سوی مردم لوط اشاره دارد، یعنی نابودی کسانی که از ایمان و پاکی فاصله گرفته‌اند، بدون اینکه افرادی از خاندان او (مؤمنان) در این عذاب شریک باشند.
اهل او باشند از ما در امان
جز زنش کو باشد از پس ماندگان
هوش مصنوعی: تنها کسانی که به او وابسته‌اند از ما در امان هستند، جز همسرش که از دیگران جدا مانده و در پس‌ماندگی قرار دارد.
پس در آن هنگام که ایشان آمدند
خانواده لوط را وارد شدند
هوش مصنوعی: در آن زمان که آنان به شهر رسیدند، خانواده لوط را به خانه خود آوردند.
لوط گفتا از شما بیگانگان
ترسم از شرّی به خود زین مردمان
هوش مصنوعی: لوط می‌گوید که از شما بیگانگان می‌ترسم و از شرّی که این مردم برای خودم ایجاد می‌کنند.
گفت نی بیگانه ایم از ما ضرر
بر تو ناید آمدیمت تا مگر
هوش مصنوعی: گفتیم ما بیگانه نیستیم و از ما ضرری به تو نمی‌رسد. ما آمدیم تا شاید...
بر هر آن چیزی که قومت بوده اند
بر عناد و فسق و شک آلوده اند
هوش مصنوعی: تمام چیزهایی که قوم تو به آن تمسک جسته‌اند، آکنده از دشمنی و نافرمانی و تردید هستند.
راستی آورده ایمت بر وعید
که بر ایشان دادی از قهر شدید
هوش مصنوعی: تو به راستی به سرنوشتی که برای آنها در نظر گرفته بودی، اشاره کرده‌ای که از خشم و قهر شدید تو ناشی می‌شود.
راستگویانیم ما وز عیب پاک
میکنیم این لحظه قومت را هلاک
هوش مصنوعی: ما راستگو هستیم و عیب‌ها را از بین می‌بریم، این لحظه، قوم تو را از بین خواهیم برد.
اهل خود را پس ببر بیرون به شب
پاره ای چون رفت از شب بی تعب
هوش مصنوعی: انسان باید در شبی که پر از خستگی و رنج است، افرادی را که به او نزدیک هستند و به او تعلق خاطر دارند، از خود دور کند و به آنها اجازه ندهد که در مشکلات و چالش‌ها درگیر شوند. این شب نماد وضعیت دشوار و پرمصرف است که باید از آن خلاص شد.
اهل خود را پیش افکن با شتاب
وز قفاشان رو تو خود کآمد عذاب
هوش مصنوعی: با سرعت اهل و دوستانت را جلو بینداز و از جمع افرادی که دور و برت هستند فاصله بگیرد، چرا که عذاب و سختی به سوی تو می‌آید.
از شما می ننگرد یک تن به پس
خود روید آنجا که مأمورید بس
هوش مصنوعی: هرگز به کسی نگاه نکنید و از او روی برگردانید، زیرا شما باید به جایی بروید که مکلف به رفتن به آنجا هستید.
یا به صفرا یا به سوی مصر و شام
کآن زمین را نیست بیمی ز انتقام
هوش مصنوعی: به طمع ثروت یا به مقصد مصر و شام، چرا که در آنجا از انتقام و عذاب ترسی وجود ندارد.
حکم ما کردیم سویش کاین است کار
شد بریده صبح ز اهل این دیار
هوش مصنوعی: ما تصمیم گرفتیم که او باید به اینجا بیاید، زیرا صبحگاهان اینجا دیگر از ساکنان این دیار خبری نیست.
تا به صبح اعنی که بر جا نغنوند
در سحر نابود و مستأصل شوند
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که تا صبح، زمانی که در سکوت شب هیچ نمی‌زند، همه چیز در سحر به طور کامل از بین می‌رود و دچار خسارت و نابودی می‌شود.
آمدندی سوی خانۀ لوط ، شاد
اهل شهر از بهر آمال و فساد
هوش مصنوعی: افرادی به خانه لوط آمدند و اهالی شهر به خاطر آرزوها و فسادهایشان خوشحال بودند.
مژده دادندی ز مهمانان به هم
گفت لوط آن قوم را با بیم و غم
هوش مصنوعی: به مهمانانی که آمده بودند، خبر دادند که لوط به آن قوم هشدار داده و به آنها ترس و غم را پیام رسانده است.
مر مرا باشند مهمان این کسان
پس نسا زیدم به رسوایی نشان
هوش مصنوعی: من به خاطر حضور این افراد، دیگر نمی‌توانم رسوا شوم و دلم نمی‌خواهد که نشان بی‌شرمی به جا بگذارم.
می بترسید از حق ای قوم ضلال
تا نیابم خواری از مهمان به حال
هوش مصنوعی: ای گروه گمراه، از حق بترسید، تا جایی که به حال مهمان دچار ذلت نشوم.
می بگفتند از غریبان نهی ما
بر تو ننمودیم آیا بارها
هوش مصنوعی: آن ها می‌گفتند که ما از بیگانگان نهی نکرده‌ایم، آیا بارها این موضوع را به تو نگفته‌ایم؟
تا نگردی حامی هر رهگذر
چون گذشتی از شروط مستقر
هوش مصنوعی: تا زمانی که از دیگران حمایت نکنی و حامی مسیر زندگی آن‌ها نباشی، نمی‌توانی به شرایط پایدار و خوبی دست یابی.
گفت باشند این بناتم ای گروه
گر کنید آن را که گویم بی ستوه
هوش مصنوعی: ای گروه، اگر به آنچه می‌گویم با صبر و حوصله عمل کنید، این دختران من خواهند بود.
مر شما را پند من باشد صلاح
بهترند این دختران بهر نکاح
هوش مصنوعی: شما را نصیحت می‌کنم که این دختران برای ازدواج مناسب‌ترند.
ای محمّد (ص) بر حیات تو قسم
که بُدند ایشان به سکر دم به دم
هوش مصنوعی: ای محمد (ص)، به زندگی تو سوگند که آنها دائماً در حالت مستی و غفلت هستند.
مستیِ شهوت بُد ایشان را فزون
بیهُش و حیران چو ارباب جنون
هوش مصنوعی: شور و شوق شدید ناشی از تمایل به عشق و شهوت، آن‌ها را به قدری غافل و گیج کرده که مانند افرادی با جنون به نظر می‌رسند.
صیحه پس بگرفتشان اندر زمین
صیحه یعنی بانگ جبریل امین
هوش مصنوعی: بانگ و فریاد جبریل امین آن‌ها را در دل زمین گرفت.
شهرهاشان کرد یکجا سرنگون
روشنیِ روز چون آمد برون
هوش مصنوعی: وقتی نور روز پدیدار شد، شهرها به یکباره به سمت تاریکی و نابودی رفتند.
پس نمودیم آن همه زیر و زبر
هم بباراندیمشان بر سر حجر
هوش مصنوعی: ما آن همه مشکلات و سختی‌ها را زیر و رو کردیم و در نهایت آن‌ها را بر سر سنگی فرود آوردیم.
باشد اندر این نشانها بی شمار
بهر ارباب فراست و اعتبار
هوش مصنوعی: در این نشانه‌ها و نشانه‌گیری‌ها، معانی و درس‌های زیادی نهفته است که برای کسانی که هوش و درک بالایی دارند، قابل استفاده و توجه است.
آن بلاد اندر سر راه شماست
در عیون رهگذر ی آن برملاست
هوش مصنوعی: آن کشورها در مسیر شما قرار دارند و در چشمان رهگذران آن، نشانه‌ها و رازهای آن آشکار است.
اندر اینکه یاد کردیم از یقین
آیتی باشد ز بهر مؤمنین
هوش مصنوعی: در مورد اینکه وقتی یاد می‌کنیم از یقینی که دارم، این یادآوری می‌تواند نشانه‌ای باشد برای مؤمنان.
بوده اند اصحاب ایکه ظالمان
ما کشیدیم انتقام از آن کسان
هوش مصنوعی: برخی از دوستانی بوده‌اند که ما از ظالمان انتقام گرفته‌ایم.
شرح یوم الظله را اندر عذاب
جای خود مذکور سازم در کتاب
هوش مصنوعی: در روزی که مردم در سایه‌ای از عذاب قرار می‌گیرند، باید موضوع را به طور دقیق و مفصل در کتاب مورد بررسی قرار دهم.
ایکه و مدین به راه روشن است
عابرین بینند و آن بس اَبیَن است
هوش مصنوعی: راه روشن و واضحی وجود دارد که مردم در آن عبور می‌کنند و این موضوع کاملاً مشخص و بدیهی است.