گنجور

۳- آیات ۸ تا ۱۱

اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثیٰ وَ مٰا تَغِیضُ اَلْأَرْحٰامُ وَ مٰا تَزْدٰادُ وَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدٰارٍ (۸) عٰالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ اَلْکَبِیرُ اَلْمُتَعٰالِ (۹) سَوٰاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ اَلْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سٰارِبٌ بِالنَّهٰارِ (۱۰) لَهُ مُعَقِّبٰاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُغَیِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰی یُغَیِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ (۱۱)

خدا می‌داند آنچه بر می‌دارد هر ماده و آنچه را می‌کاهد رحمها و آنچه را می‌افزاید و همه چیز نزد او باندازه است (۸) دانای نهان و آشکار است بزرگست برتر است (۹) یکسانست از شما کسی که پوشید گفتار را و کسی که آشکار کرد آن را و کسی که او پنهانست بشب و آشکار است بروز (۱۰) مر او راست از پی هم در آینده‌ها از پیش روی او و از پس پشت او که نگهبانی می‌کنندش از امر خدا بدرستی که خدا تغییر نمی‌دهد آنچه با جمعیست تا وقتی که تغییر دهند آنچه در نفسهای ایشانست و چون خواهد خدا بجمعی بدی پس به گردانیدن نباشد مر آن را و نباشد مر ایشان را غیر خدا هیچ مددکاری (۱۱)

گو خدا داند که هر زن حمل او
در رحم چبود بد است آن یا نکو
نر بود یا ماده، کوته یا دراز
کآهد از وی یا شود افزوده باز
کم بود ز اعضایش اعنی در رحم
یا که افزون هست مستور این مهم
قصد یا مدت بود زآن بی مقال
اندکش شش مه فزون نزدیک سال
نزد او هر چیز باشد نیز هم
مر به اندازه بدون بیش و کم
اوست دانا بر نهان و آشکار
بس بزرگ و بس بلند از اقتدار
هست یکسان گر کسی قولی نهان
سازد از وی یا کند با کس عیان
یعنی اندر نفس سازد مختفی
یا که گوید فاش با یار وفی
وآنکه او در شب طلبکار خفاست
فعل خود پوشنده اندر پرده هاست
وآنکه او ظاهر کنندة فعل خود
هست اندر روز نزد نیک و بد
شد مساوی پیش آن دانای راز
کو بداند سرّ و جهر جمله باز
خود بُوند آیندگان او را ز پی
هم ز پیش روی و هم از پشت وی
تا نگهداری کنندش ز امر حق
مر ملایک از حوادث بر نسق
یا نویسند آن کرام الکاتبین
قول و فعل بنده را اندر زمین
دَه ملک باشد موکل بی نکول
بنده را وین هست اشارت بر عقول
در حدیث آمد نمی گشت ار ملک
مر موکل بندگان را یک به یک
جنّیانشان می ربودند از زمین
رمز معقول است این نیکو ببین
گفته اند این آیه از وجه نزول
هست راجع مر ضمیرش بر رسول
روزی آمد عامر ابن طفیل
سوی او با جملۀ اصحاب و خیل
گفت اسلام آورم گر من، به راست
چیست بهرم ، گفت آنچه عامه راست
در خلافت گفت داریم استوار
بعد خود، گفت این بود با کردگار
گفت، بر قومی کنی فرمانروا
گفت، نی بر عدل این باشد بنا
گفت، پس بدهی چه منصب ناگزیر
گفت، بر اصطبل و اسبانی امیر
گفت، حاجت نیست بر این منصبم
زآنکه من اسبان خود را صاحبم
با تو خواهم کرد تنها گفتگو
تا بیابم حق و باطل را نکو
گشت راضی مصطفی(ص) با او نشست
گفت، خادم حربه ای گیرد به دست
از قفا ناگه به پیغمبر زند
بیخبر کآن تیغ بر خود بر زند
احمد(ص) آن را دید و گفت ای ذوالمنن
کن کفایت شرّ ایشان را ز من
تافت برقی زود و خادم را فشرد
گو تو آن شمشیر بر وی خورد و مرد
رفت عامر گفت از لشکر به زود
پر کنم این شهر را من از جحود
در ره از مرکب به محرومی فتاد
دست و پایش خرد گشت و جان بداد
إنَّ االلهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوم
جز که خود بدهند تغییر آن زلوم
در خبر باشد که چون تحریم خمر
شد موکّد ز امر حق بر زید و عمر
بود روزی مصطفی(ص) اندر عبور
یک جوانی دید ز انصار او ز دور
شیشۀ بود از شرابش در بغل
چون فتادش چشم بر شاه اجل
گفت یا رب پرده یک بار دگر
بر کشی بر روی کار من اگر
ترک این عصیان کنم تائب شوم
ستر کن ای پرده پوش ذوالکرم
گفت پیغمبر مر او را چیست این
گفت باشد سرکه ای سلطان دین
گفت آور پیش تا بینم که چیست
چون چشید آن دید غیر از سرکه نیست
هم چشیدند از وی آن اصحاب و یار
بود سرکه آن جوان بگریست زار
گفت بود این خمر ای سلطان جان
چون تو را دیدم نمودم توبه زآن
گفت پیغمبر که آری خمر بود
توبه کردی یافت تغییر آن به زود
حق نخواهد بهر کس جز نیکویی
گر بد آید پیش، خود باعث تویی
نیکویی از نیکویی ها زایدت
بد کنی آن بد یقین پیش آیدت
حکمت حق چونکه یابد اقتضاء
تا که قومی را رسد سوء القضاء
نیست پس رد کردن آن را بی خلاف
باز نتوان داشت یعنی بر گزاف
مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَال را
باش موقن تا شناسی حال را
غیر حقشان والی ای یعنی که نیست
تا که دارد باز از ایشان گر بدی است
۲- آیه ۷: وَ یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ (۷)۴- آیات ۱۲ تا ۱۸: هُوَ اَلَّذِی یُرِیکُمُ اَلْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ اَلسَّحٰابَ اَلثِّقٰالَ (۱۲) وَ یُسَبِّحُ اَلرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ اَلْمَلاٰئِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ اَلصَّوٰاعِقَ فَیُصِیبُ بِهٰا مَنْ یَشٰاءُ وَ هُمْ یُجٰادِلُونَ فِی اَللّٰهِ وَ هُوَ شَدِیدُ اَلْمِحٰالِ (۱۳) لَهُ دَعْوَةُ اَلْحَقِّ وَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاٰ یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْ‌ءٍ إِلاّٰ کَبٰاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی اَلْمٰاءِ لِیَبْلُغَ فٰاهُ وَ مٰا هُوَ بِبٰالِغِهِ وَ مٰا دُعٰاءُ اَلْکٰافِرِینَ إِلاّٰ فِی ضَلاٰلٍ (۱۴) وَ لِلّٰهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِلاٰلُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصٰالِ (۱۵) قُلْ مَنْ رَبُّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ قُلِ اَللّٰهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیٰاءَ لاٰ یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لاٰ ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی اَلْأَعْمیٰ وَ اَلْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی اَلظُّلُمٰاتُ وَ اَلنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلّٰهِ شُرَکٰاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشٰابَهَ اَلْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اَللّٰهُ خٰالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ اَلْوٰاحِدُ اَلْقَهّٰارُ (۱۶) أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَسٰالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهٰا فَاحْتَمَلَ اَلسَّیْلُ زَبَداً رٰابِیاً وَ مِمّٰا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی اَلنّٰارِ اِبْتِغٰاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتٰاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذٰلِکَ یَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْحَقَّ وَ اَلْبٰاطِلَ فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا یَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَیَمْکُثُ فِی اَلْأَرْضِ کَذٰلِکَ یَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْأَمْثٰالَ (۱۷) لِلَّذِینَ اِسْتَجٰابُوا لِرَبِّهِمُ اَلْحُسْنیٰ وَ اَلَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مٰا فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولٰئِکَ لَهُمْ سُوءُ اَلْحِسٰابِ وَ مَأْوٰاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ اَلْمِهٰادُ (۱۸)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اَللّٰهُ یَعْلَمُ مٰا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثیٰ وَ مٰا تَغِیضُ اَلْأَرْحٰامُ وَ مٰا تَزْدٰادُ وَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدٰارٍ (۸) عٰالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ اَلْکَبِیرُ اَلْمُتَعٰالِ (۹) سَوٰاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ اَلْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سٰارِبٌ بِالنَّهٰارِ (۱۰) لَهُ مُعَقِّبٰاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُغَیِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰی یُغَیِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ (۱۱)
هوش مصنوعی: خداوند می‌داند که هر زن چه چیزی را در دل دارد و رحم‌ها چه چیزی را کم و چه چیزی را زیاد می‌کنند و هر چیز در نزد او اندازه و مقدار مشخصی دارد. او عالم به غیب و شهود، بزرگ و متعالی است. برای او تفاوتی نمی‌کند که شما آنچه را در دل دارید پنهان کنید یا علنی بگویید، یا اینکه در شب پنهان شوید و در روز به مراتب آشکارتر عمل کنید. در برابر هر فرد، فرشتگانی هستند که از او محافظت می‌کنند و آنچه خداوند امر کرده را اجرا می‌کنند. خداوند هرگز حال قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آن قوم خود را تغییر دهند. و اگر خداوند خیری را برای قومی بخواهد، هیچ‌کس نمی‌تواند مانع آن شود و آنها هیچ سرپرستی جز او ندارند.
خدا می‌داند آنچه بر می‌دارد هر ماده و آنچه را می‌کاهد رحمها و آنچه را می‌افزاید و همه چیز نزد او باندازه است (۸) دانای نهان و آشکار است بزرگست برتر است (۹) یکسانست از شما کسی که پوشید گفتار را و کسی که آشکار کرد آن را و کسی که او پنهانست بشب و آشکار است بروز (۱۰) مر او راست از پی هم در آینده‌ها از پیش روی او و از پس پشت او که نگهبانی می‌کنندش از امر خدا بدرستی که خدا تغییر نمی‌دهد آنچه با جمعیست تا وقتی که تغییر دهند آنچه در نفسهای ایشانست و چون خواهد خدا بجمعی بدی پس به گردانیدن نباشد مر آن را و نباشد مر ایشان را غیر خدا هیچ مددکاری (۱۱)
هوش مصنوعی: خدا می‌داند چه چیزی را برمی‌دارد و چه چیزی را کم می‌کند، رحم‌ها را و آنچه را که افزایش می‌دهد. هر چیزی نزد او به اندازه‌ای مشخص است. او دانای به نهان و آشکار است و برتر از هر چیزی است. در میان شما کسی نیست که گفتارش پنهان باشد و کسی که آن را آشکار کند، یا کسی که در دل پنهان است و شب و روز برای او روشن است. او از آینده و از پشت سر شما باخبر است و پاسداران آنچه را که دچار می‌شود، از سوی خدا دارند. به درستی که خدا آنچه را که در میان گروه‌هاست تغییر نمی‌دهد تا زمانی که آنچه در دل‌هایشان است تغییر دهند. و هرگاه خدا بخواهد برای گروهی بدی به وجود آورد، نمی‌تواند آن را دگرگون کند و هیچ کس جز خدا یاری‌دهنده‌ای نخواهد بود.
گو خدا داند که هر زن حمل او
در رحم چبود بد است آن یا نکو
هوش مصنوعی: خدا می‌داند که وضعیت بارداری هر زن در رحمش چگونه است، آیا خوب است یا بد.
نر بود یا ماده، کوته یا دراز
کآهد از وی یا شود افزوده باز
هوش مصنوعی: هرچه که باشد، نر یا ماده، کوتاه یا بلند، از آنچه وجود دارد، افزوده یا کم نمی‌شود.
کم بود ز اعضایش اعنی در رحم
یا که افزون هست مستور این مهم
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که ممکن است در درون رحم، چیزی کم باشد یا اینکه چیزی که اهمیت دارد، در درون پنهان مانده باشد و به وضوح دیده نمی‌شود.
قصد یا مدت بود زآن بی مقال
اندکش شش مه فزون نزدیک سال
هوش مصنوعی: موضوع این بیت به این اشاره دارد که به رغم آنکه مدت زمانی معین وجود دارد، در واقع انتظار و تلاش برای رسیدن به هدفی خاص، بیشتر از آنچه تصور می‌شود به طول می‌انجامد. به عبارت دیگر، گاهی اوقات زمان مورد نیاز برای دستیابی به مقصود، بیش از آن چیزی است که در ابتدا پیش‌بینی شده بود.
نزد او هر چیز باشد نیز هم
مر به اندازه بدون بیش و کم
هوش مصنوعی: در حضور او، همه چیز به اندازه خودش وجود دارد و هیچ چیز نه بیشتر است و نه کمتر.
اوست دانا بر نهان و آشکار
بس بزرگ و بس بلند از اقتدار
هوش مصنوعی: او به خوبی به اسرار و حقایق آشکار آگاه است و از نظر قدرت و عظمت، بسیار بزرگ و بلندمرتبه است.
هست یکسان گر کسی قولی نهان
سازد از وی یا کند با کس عیان
هوش مصنوعی: اگر کسی رازی را در دل نگه دارد یا آن را با کسی بیان کند، در اصل هیچ تفاوتی وجود ندارد.
یعنی اندر نفس سازد مختفی
یا که گوید فاش با یار وفی
هوش مصنوعی: شخصی در درون خود مسئله‌ای را پنهان می‌کند یا اینکه به طور صریح و آشکار با دوست وفادار خود سخن می‌گوید.
وآنکه او در شب طلبکار خفاست
فعل خود پوشنده اندر پرده هاست
هوش مصنوعی: فردی که در شب به دنبال جستجو و درخواست‌های پنهان است، کارهایش را به‌گونه‌ای انجام می‌دهد که در پس پرده باقی بماند و خود را ناپیدا نگه دارد.
وآنکه او ظاهر کنندة فعل خود
هست اندر روز نزد نیک و بد
هوش مصنوعی: کسی که عملکرد خود را در روز جزا به نمایش می‌گذارد، چه کارهای نیک و چه کارهای بد.
شد مساوی پیش آن دانای راز
کو بداند سرّ و جهر جمله باز
هوش مصنوعی: دانای راز که به همه اسرار و حقایق آگاه است، به گونه‌ای معادل می‌شود. او می‌داند که همه چیز چه آشکار و چه پنهان است.
خود بُوند آیندگان او را ز پی
هم ز پیش روی و هم از پشت وی
هوش مصنوعی: آیندگان او را هم از جلو و هم از پشت می‌شناسند و به او توجه می‌کنند.
تا نگهداری کنندش ز امر حق
مر ملایک از حوادث بر نسق
هوش مصنوعی: دوست را از فرمان الهی حفظ می‌کنند و ملایکه او را از اتفاقات و حوادث محافظت می‌کنند.
یا نویسند آن کرام الکاتبین
قول و فعل بنده را اندر زمین
هوش مصنوعی: نویسندگان فرشتگان خوب و درستکار، اعمال و گفته‌های من را در زمین ثبت می‌کنند.
دَه ملک باشد موکل بی نکول
بنده را وین هست اشارت بر عقول
هوش مصنوعی: ده ملک بر بنده‌ای نظارت دارند و هیچ ظالمی در کارش دخالت نمی‌کند؛ این بیانگر این است که تمام این امور به عقل و درک انسان مرتبط است.
در حدیث آمد نمی گشت ار ملک
مر موکل بندگان را یک به یک
هوش مصنوعی: در سخنی آمده است که فرشتگان مسئول و قدرت‌مند به طور فردی بر بندگان نظارت نمی‌کنند.
جنّیانشان می ربودند از زمین
رمز معقول است این نیکو ببین
هوش مصنوعی: جنّیان از زمین اسراری را دزدیده و به خود می‌گیرند که درک آنها ممکن است. این را با دقت مشاهده کن.
گفته اند این آیه از وجه نزول
هست راجع مر ضمیرش بر رسول
هوش مصنوعی: می‌گویند این آیه به دلیل نزول خود، درباره شخص رسول خدا صحبت می‌کند.
روزی آمد عامر ابن طفیل
سوی او با جملۀ اصحاب و خیل
هوش مصنوعی: روزی عامر ابن طفیل به همراه گروهی از یارانش به سوی او آمد.
گفت اسلام آورم گر من، به راست
چیست بهرم ، گفت آنچه عامه راست
هوش مصنوعی: شخصی می‌گوید که اگر به اسلام گروید، چه چیزی برای او خواهد بود. پاسخی می‌شنود که آنچه عموم مردم به آن معتقدند و باور دارند، می‌تواند پاسخ او باشد.
در خلافت گفت داریم استوار
بعد خود، گفت این بود با کردگار
هوش مصنوعی: در خلافت، گفتند که بعد از خود، ما توانسته‌ایم به خوبی ایستادگی کنیم. خداوند هم پاسخ داد که این خواسته برآورده خواهد شد.
گفت، بر قومی کنی فرمانروا
گفت، نی بر عدل این باشد بنا
هوش مصنوعی: او گفت که باید بر گروهی فرمانروایی کند، اما جواب داد که این کار بر اساس عدل و انصاف نیست.
گفت، پس بدهی چه منصب ناگزیر
گفت، بر اصطبل و اسبانی امیر
هوش مصنوعی: شخصی پرسید که اگر باید بدهی چه مقام و منصبی را قبول می‌کنی، که در پاسخ گفت: می‌خواهم در اصطبل و بالای اسب‌های امیر باشم.
گفت، حاجت نیست بر این منصبم
زآنکه من اسبان خود را صاحبم
هوش مصنوعی: شخصی بیان می‌کند که نیازی به این مقام و مسئولیت ندارد، زیرا او خود دارای نفوذ و قدرت در اداره امور اسب‌هایش است.
با تو خواهم کرد تنها گفتگو
تا بیابم حق و باطل را نکو
هوش مصنوعی: با تو صحبت می‌کنم تا حقیقت و نادرستی را به خوبی درک کنم.
گشت راضی مصطفی(ص) با او نشست
گفت، خادم حربه ای گیرد به دست
هوش مصنوعی: محمود، خادم، به نیکی نشسته بود و تصمیم گرفت که سلاحی به دست بگیرد تا از خود و دیگران در برابر خطرات محافظت کند. او باعث رضایت پیامبر شد و در کنار او قرار گرفت.
از قفا ناگه به پیغمبر زند
بیخبر کآن تیغ بر خود بر زند
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی از پشت به پیامبر حمله می‌کند، بی‌خبر از اینکه این حمله در واقع به خود او آسیب می‌زند.
احمد(ص) آن را دید و گفت ای ذوالمنن
کن کفایت شرّ ایشان را ز من
هوش مصنوعی: احمد(ص) آن را مشاهده کرد و گفت: ای صاحب نعمت، از شرّ آنها مرا نجات بده.
تافت برقی زود و خادم را فشرد
گو تو آن شمشیر بر وی خورد و مرد
هوش مصنوعی: باران ناگهانی به همراه خادم، که آن را فشرد، باعث شد که تو آن شمشیر را بر او بزنی و او بمیرد.
رفت عامر گفت از لشکر به زود
پر کنم این شهر را من از جحود
هوش مصنوعی: عامر به زودی گفت که از لشکر، این شهر را از کفر و نادانی پر خواهد کرد.
در ره از مرکب به محرومی فتاد
دست و پایش خرد گشت و جان بداد
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، از مرکب خود به زمین افتاد و به خاطر این سقوط، دست و پایش آسیب دید و در نهایت جانش را از دست داد.
إنَّ االلهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوم
جز که خود بدهند تغییر آن زلوم
هوش مصنوعی: خداوند سرنوشت و وضعیت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خود آن‌ها تصمیم به تغییر وضعیتشان بگیرند و اقدام کنند.
در خبر باشد که چون تحریم خمر
شد موکّد ز امر حق بر زید و عمر
هوش مصنوعی: گفته شده است که زمانی که مصرف شراب ممنوع شد، زید و عمر به شدت به دستور خدا عمل کردند.
بود روزی مصطفی(ص) اندر عبور
یک جوانی دید ز انصار او ز دور
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اکرم (ص) در حال عبور بودند که جوانی از مهاجران را از دور دیدند.
شیشۀ بود از شرابش در بغل
چون فتادش چشم بر شاه اجل
هوش مصنوعی: وقتی شیشه‌ای که پر از شراب بود به زمین افتاد، ناگهان نگاهش به پادشاه مرگ دوخته شد.
گفت یا رب پرده یک بار دگر
بر کشی بر روی کار من اگر
هوش مصنوعی: ای پروردگار، خواهش می‌کنم یک بار دیگر پرده را از روی کار من برداری و نشانم بدهی.
ترک این عصیان کنم تائب شوم
ستر کن ای پرده پوش ذوالکرم
هوش مصنوعی: از گناهی که انجام داده‌ام برمی‌گردم و تصمیم دارم توبه کنم. ای کسی که بر عیوب من پرده می‌افکنی، مرا بپوشان و عفوت را شامل حال من کن.
گفت پیغمبر مر او را چیست این
گفت باشد سرکه ای سلطان دین
هوش مصنوعی: پیامبر از او پرسید که چه چیزی است؟ او پاسخ داد که این همان سرکه است، ای پیشوای دین.
گفت آور پیش تا بینم که چیست
چون چشید آن دید غیر از سرکه نیست
هوش مصنوعی: گفت بیا تا ببینم چه خبر است، چون طعم آن را چشید، متوجه شد که جز سرکه چیز دیگری نیست.
هم چشیدند از وی آن اصحاب و یار
بود سرکه آن جوان بگریست زار
هوش مصنوعی: یاران از او طعم تلخی را چشیدند و آن جوان که سرکه داشت، به شدت گریه کرد.
گفت بود این خمر ای سلطان جان
چون تو را دیدم نمودم توبه زآن
هوش مصنوعی: نوشیدنی گوارا، ای پادشاه جان، زمانی که تو را دیدم، از آن دست کشیدم و توبه کردم.
گفت پیغمبر که آری خمر بود
توبه کردی یافت تغییر آن به زود
هوش مصنوعی: پیامبر فرموده است که اگر بنده‌ای از گناه شرابخواری توبه کند، به سرعت تغییر حال او مشاهده خواهد شد.
حق نخواهد بهر کس جز نیکویی
گر بد آید پیش، خود باعث تویی
هوش مصنوعی: اگر کسی به کارهای بد دچار شود، باید بداند که این نتیجه اعمال خود اوست و هیچ‌کس جز نیکوکاران چیزی جز خوبی نخواهد داشت.
نیکویی از نیکویی ها زایدت
بد کنی آن بد یقین پیش آیدت
هوش مصنوعی: اگر کار نیک انجام دهی، نتیجه‌اش فقط خوبی خواهد بود، و اگر بدی کنی، حتماً آن بدی به سراغت خواهد آمد.
حکمت حق چونکه یابد اقتضاء
تا که قومی را رسد سوء القضاء
هوش مصنوعی: وقتی حکمت الهی اقتضا می‌کند، تقدیر بد به گروهی خواهد رسید.
نیست پس رد کردن آن را بی خلاف
باز نتوان داشت یعنی بر گزاف
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نمی‌توان به سادگی از مشکلی عبور کرد و باید با دقت و توجه بیشتری به آن پرداخته شود. به عبارتی، هر چیزی نیاز به بررسی و تامل دارد و نمی‌توان بدون دقت از آن گذشت.
مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَال را
باش موقن تا شناسی حال را
هوش مصنوعی: بدان که هیچ حامی و پشتیبانی جز او ندارند، پس اگر این را خوب درک کنی، وضعیت را به خوبی می‌فهمی.
غیر حقشان والی ای یعنی که نیست
تا که دارد باز از ایشان گر بدی است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ کس به جز حق و واقعیت نمی‌تواند بر دیگران تسلط داشته باشد و اگر کسی بر آن‌ها تسلط دارد، به خاطر نادرستی و بدی است. در واقع، او می‌گوید که در غیاب حقیقت، هیچ چیز واقعی و مطمئن وجود ندارد.