۳- جذبه
سرّ عند مِن عبیده شد پدید
گر نجنبیدت دل از خود بر امید
حُسن چون بر دل زند اورنگ ناز
بین هلد برجا چه عشق یکه تاز
چیست شاهی و نبوّت پیش او
یا که ملک و ملتی در کیش او
نیست ملکی، ملک یکجا ملک اوست
چون کند طوفان امان در فُلک اوست
گر تو را دل بر کمندی بسته نیست
یا نظر بر طلعتی پیوسته نیست
با تو نبود حرف من و افسانه ام
حرف با خود می زنم دیوانه ام
من سخن با خویش گویم سال و ماه
از پی دل میروم بیگاه و گاه
میرود دل من ز پی می خوانمش
باز مر بر جای خود گردانمش
این سخنها با خود و با دل کنم
نی که با هر کودنی غافل کنم
ور تو با من همدلی مستانه باش
شد چو ذکر زلف او دیوانه باش
نیست مر دیوانه را هیچ آگهی
تا نبوّت چیست یا شاهنشهی
وقت آمد هیچ اگر دیوانه ای
از وجود و بود خود بیگانه ای
خواب شاهِ حُسن را تعبیر کن
عکس رخسارش به دل تصویر کن
تا که آید مهر و ماهت در سجود
خَم شود پشت سپهرت در شهود
یوسفا آموزدت ز آدابها
حق مگر تعبیر جمله خوابها
آخر این سوره شرح خواب، من
با تو گویم نک ز یوسف گو سخن
عشق گوید روز ما و کار ماست
خواب کی در پیشه و بازار ماست
خواب عاشق چون شب آمد زاری است
بیخبر از خواب و از بیداری است
دیده گر هیچ آن دو چشم نیم خواب
چشمش از طوفان دل باشد خراب
خاصه گر یعقوب غم پرورده است
همچو یوسف دلبری گم کرده است
گریه کن گو تا به گیتی زنده ای
چون صفی بر درد و غم زیبنده ای
یوسفا تو شاه حُسنی لاکلام
بر تو نعمتهای حق باشد تمام
هر که بیند روی خوبت بنده است
نعمت شاهی تو را زیبنده است
بر تو و بر آل یعقوب ای همیم
ای کریم ابن کریم ابن کریم
حق کند اتمام نعمت در دو کون
هم تو را باشد به هر غم یار و عون
همچنان که کرد اتمام نعم
بر پدرهایت دو تن ز اهل کرم
یعنی ابراهیم و اسحاق ودود
که عنایتشان ز حق پیوسته بود
حق بود دانا و هم استوده کار
هر شجر را تا ثمر چبود به بار
آگه است اعنی ز استحقاقها
تا که را باشد سزاوار اجتبا
باشد اندر یوسف و اخوان او
مر نشانها سائلین را مو به مو
گفت یعقوب، ای بُنَی ناور به پیش
خواب خود را با برادرهای خویش
زآنکه باشند آگه از تعبیرها
میکنند از کینه ات تدبیرها
پس شنیدند آن خبر اخوان او
رشک بردند از غلط بر جان او
هر خبر شایع شود اندر سبب
چون گذشت او از دو تن یا از دو لب
خواهی ار پوشیده ماند رازها
بر لب از دل بر میار آوازها
۲- آیات ۴ تا ۷: إِذْ قٰالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یٰا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سٰاجِدِینَ (۴) قٰالَ یٰا بُنَیَّ لاٰ تَقْصُصْ رُؤْیٰاکَ عَلیٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ لِلْإِنْسٰانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۵) وَ کَذٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحٰادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلیٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمٰا أَتَمَّهٰا عَلیٰ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْحٰاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۶) لَقَدْ کٰانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیٰاتٌ لِلسّٰائِلِینَ (۷)۴- آیات ۸ تا ۱۴: إِذْ قٰالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلیٰ أَبِینٰا مِنّٰا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبٰانٰا لَفِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ (۸) اُقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اِطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صٰالِحِینَ (۹) قٰالَ قٰائِلٌ مِنْهُمْ لاٰ تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیٰابَتِ اَلْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ اَلسَّیّٰارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فٰاعِلِینَ (۱۰) قٰالُوا یٰا أَبٰانٰا مٰا لَکَ لاٰ تَأْمَنّٰا عَلیٰ یُوسُفَ وَ إِنّٰا لَهُ لَنٰاصِحُونَ (۱۱) أَرْسِلْهُ مَعَنٰا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ (۱۲) قٰالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخٰافُ أَنْ یَأْکُلَهُ اَلذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غٰافِلُونَ (۱۳) قٰالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ اَلذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنّٰا إِذاً لَخٰاسِرُونَ (۱۴)
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرّ عند مِن عبیده شد پدید
گر نجنبیدت دل از خود بر امید
هوش مصنوعی: راز در دل کسی که در خدمت توست، آشکار شده است. اگر دلت از خودت دور نرود، به امید او حرکت کن.
حُسن چون بر دل زند اورنگ ناز
بین هلد برجا چه عشق یکه تاز
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی به دل مینشیند و جذابیتش را به نمایش میگذارد، دیگر جای هیچ شکی نیست که عشق بهطور کامل و بینقص در دل جاری میشود.
چیست شاهی و نبوّت پیش او
یا که ملک و ملتی در کیش او
هوش مصنوعی: در برابر او، مقاماتی مانند شاهی و پیامبری یا حکومت و ملت هیچ ارزشی ندارند.
نیست ملکی، ملک یکجا ملک اوست
چون کند طوفان امان در فُلک اوست
هوش مصنوعی: در این جهان چیزی از آنِ کسی نیست، بلکه همه چیز متعلق به اوست. وقتی طوفان به پا میشود، تنها اوست که در مرکز آرامش قرار دارد.
گر تو را دل بر کمندی بسته نیست
یا نظر بر طلعتی پیوسته نیست
هوش مصنوعی: اگر دل تو به چیزی وابسته نیست یا توجهی به زیبایی خاصی نداری،
با تو نبود حرف من و افسانه ام
حرف با خود می زنم دیوانه ام
هوش مصنوعی: با تو صحبت نمیکنم و داستانم را با خودم در میان میگذارم، انگار که دیوانهام.
من سخن با خویش گویم سال و ماه
از پی دل میروم بیگاه و گاه
هوش مصنوعی: من با خودم صحبت میکنم و در طول سال و ماه، به دنبال دلخواهی که دارم، به گاه و بیگاه میروم.
میرود دل من ز پی می خوانمش
باز مر بر جای خود گردانمش
هوش مصنوعی: دل من به دنبالِ شراب میرود و من هر بار آن را صدا میزنم تا به جای خودش برگردد.
این سخنها با خود و با دل کنم
نی که با هر کودنی غافل کنم
هوش مصنوعی: این کلمات را با خودم و در دل خودم میزنم، نه اینکه بخواهم آنها را به هر کسی که بیخبر است، بگویم.
ور تو با من همدلی مستانه باش
شد چو ذکر زلف او دیوانه باش
هوش مصنوعی: اگر تو با من به حالت شاد و بیخیالی همدل باشی، حال و هوای عشق و یاد معشوق مرا هم دیوانه خواهد کرد.
نیست مر دیوانه را هیچ آگهی
تا نبوّت چیست یا شاهنشهی
هوش مصنوعی: دیوانه هیچ گونه آگاهی ندارد که نبوت چیست یا پادشاهی به چه معناست.
وقت آمد هیچ اگر دیوانه ای
از وجود و بود خود بیگانه ای
هوش مصنوعی: زمانی که میرسد، اگر دیوانهای وجودش را از خود دور کرده باشد و با آن بیگانه باشد.
خواب شاهِ حُسن را تعبیر کن
عکس رخسارش به دل تصویر کن
هوش مصنوعی: به خواب زیبایی که در دل دارم، تأویل کن و تصویر چهرهاش را در دل من مجسم کن.
تا که آید مهر و ماهت در سجود
خَم شود پشت سپهرت در شهود
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید و ماه تو به حالت سجده درمیآیند، آسمان هم در دیدن تو خم میشود.
یوسفا آموزدت ز آدابها
حق مگر تعبیر جمله خوابها
هوش مصنوعی: یوسف به تو آداب و روشهای زندگی را یاد میدهد، مگر اینکه تفسیری از همه خوابها را بدانی.
آخر این سوره شرح خواب، من
با تو گویم نک ز یوسف گو سخن
هوش مصنوعی: در پایان این داستان، من برای تو از خواب و رویاها میگویم، نه از ماجرای یوسف.
عشق گوید روز ما و کار ماست
خواب کی در پیشه و بازار ماست
هوش مصنوعی: عشق به ما میگوید که همه روزها و کارهای ما به خاطر اوست و هیچکس نباید در خواب و غفلت باشد، زیرا زندگی و تلاش ما در میدان عشق است.
خواب عاشق چون شب آمد زاری است
بیخبر از خواب و از بیداری است
هوش مصنوعی: خواب عاشق مانند شب است که در آن به شدت ناله و گریه میکند، غافل از اینکه در حالت خواب است یا بیدار.
دیده گر هیچ آن دو چشم نیم خواب
چشمش از طوفان دل باشد خراب
هوش مصنوعی: اگر چشمان آدمی حتی در حالتی نیمه خواب باشد، اما دلش در تلاطم و وضعیت آشفتهای قرار داشته باشد، آن چشمها قادر به دیدن حقیقت نیستند.
خاصه گر یعقوب غم پرورده است
همچو یوسف دلبری گم کرده است
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه یعقوب از غم و اندوه پر شده است، مانند یوسف که دلربایی را گم کرده است.
گریه کن گو تا به گیتی زنده ای
چون صفی بر درد و غم زیبنده ای
هوش مصنوعی: برو و گریه کن، زیرا در این دنیا زندهای و مانند صفی، درد و غم به تو میآید.
یوسفا تو شاه حُسنی لاکلام
بر تو نعمتهای حق باشد تمام
هوش مصنوعی: تو همچون یوسف، زیبا و خوشخلقتی و نعمتهای الهی بر تو به کمال و بینقصی نازل شده است.
هر که بیند روی خوبت بنده است
نعمت شاهی تو را زیبنده است
هوش مصنوعی: هر کسی که چهره زیبایت را ببیند، بنده و غلام تو میشود و شایستهٔ نعمت و بزرگی تو است.
بر تو و بر آل یعقوب ای همیم
ای کریم ابن کریم ابن کریم
هوش مصنوعی: ای تو و خاندان یعقوب، ای همسرای خوشنوا، ای بخشنده و نیکوکار که نسل به نسل در نیکویی و کرامت ادامه داری.
حق کند اتمام نعمت در دو کون
هم تو را باشد به هر غم یار و عون
هوش مصنوعی: خداوند تو را در دو جهان به نهایت نعمت میرساند و در هر شرایطی، یار و کمککار تو خواهد بود.
همچنان که کرد اتمام نعم
بر پدرهایت دو تن ز اهل کرم
هوش مصنوعی: همچنان که دو نفر از افراد بخشنده و نیکوکار، نعمت را بر پدران تو تمام کردند و به پایان رساندند.
یعنی ابراهیم و اسحاق ودود
که عنایتشان ز حق پیوسته بود
هوش مصنوعی: ابراهیم و اسحاق و ودود افرادی بودند که همیشه مورد لطف و رحمت خداوند قرار داشتند.
حق بود دانا و هم استوده کار
هر شجر را تا ثمر چبود به بار
هوش مصنوعی: حق برای هر درختی، دانا و مستحق است که کارش را تا زمان باردهی خوب انجام دهد.
آگه است اعنی ز استحقاقها
تا که را باشد سزاوار اجتبا
هوش مصنوعی: خبر دارد از شایستگیها، تا ببیند که چه کسی سزاوار انتخاب است.
باشد اندر یوسف و اخوان او
مر نشانها سائلین را مو به مو
هوش مصنوعی: در داستان یوسف و برادرانش، نشانهها و ویژگیهایی وجود دارد که میتواند به دقت در مورد آنها برای درخواستکنندگان اطلاعات مفید باشد.
گفت یعقوب، ای بُنَی ناور به پیش
خواب خود را با برادرهای خویش
هوش مصنوعی: یعقوب به فرزندش گفت: ای پسرم، خوابهای خود را با برادرانت در میان بگذار.
زآنکه باشند آگه از تعبیرها
میکنند از کینه ات تدبیرها
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه آنها از تفسیرها باخبرند، بنا بر حسد و کینهتوزی، نقشههایی میکشند.
پس شنیدند آن خبر اخوان او
رشک بردند از غلط بر جان او
هوش مصنوعی: بعد از شنیدن آن خبر، برادران او از اینکه چنین اشتباهی در حق او شده، حسادت کردند و دلگیر شدند.
هر خبر شایع شود اندر سبب
چون گذشت او از دو تن یا از دو لب
هوش مصنوعی: هر خبری که در مورد علتی منتشر شود، وقتی از دو نفر یا از دو زبان بگذرد، تبدیل به شایعه میشود.
خواهی ار پوشیده ماند رازها
بر لب از دل بر میار آوازها
هوش مصنوعی: اگر میخواهی رازهایت پوشیده بماند، باید از دل خود صداها و احساسات را بیرون آوردی و بیان کنی.