گنجور

۲۳- آیات ۶۳ تا ۶۷

فَلَمّٰا رَجَعُوا إِلیٰ أَبِیهِمْ قٰالُوا یٰا أَبٰانٰا مُنِعَ مِنَّا اَلْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنٰا أَخٰانٰا نَکْتَلْ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ (۶۳) قٰالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاّٰ کَمٰا أَمِنْتُکُمْ عَلیٰ أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللّٰهُ خَیْرٌ حٰافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ (۶۴) وَ لَمّٰا فَتَحُوا مَتٰاعَهُمْ وَجَدُوا بِضٰاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قٰالُوا یٰا أَبٰانٰا مٰا نَبْغِی هٰذِهِ بِضٰاعَتُنٰا رُدَّتْ إِلَیْنٰا وَ نَمِیرُ أَهْلَنٰا وَ نَحْفَظُ أَخٰانٰا وَ نَزْدٰادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ (۶۵) قٰالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّٰی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاّٰ أَنْ یُحٰاطَ بِکُمْ فَلَمّٰا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قٰالَ اَللّٰهُ عَلیٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ (۶۶) وَ قٰالَ یٰا بَنِیَّ لاٰ تَدْخُلُوا مِنْ بٰابٍ وٰاحِدٍ وَ اُدْخُلُوا مِنْ أَبْوٰابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ مٰا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِنِ اَلْحُکْمُ إِلاّٰ لِلّٰهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُتَوَکِّلُونَ (۶۷)

پس چون بازگشتند بسوی پدرشان گفتند ای پدر ما باز داشته شد از ما پیمانه پس بفرست با ما برادرمان را تا پیمانه گیریم و بدرستی که ما مر او را نگاهدارندگانیم (۶۳) گفت آیا امین گردانم شما را بر او مگر هم چنان که امین گردانیدم شما را بر برادرش از پیش پس خدا بهتر است از راه نگاهدارنده بودن و اوست رحم‌کننده‌ترین رحم‌کنندگان (۶۴) و چون گشادند متاعشان را یافتند مایۀ تجارتشان را که رد کرده شده بود بایشان گفتند ای پدر ما چه می‌خواهیم اینست مایه تجارتمان که باز پس داده شد بما و می‌آوریم طعامی برای اهلمان و نگهداری می‌کنیم برادرمان را و زیاده می‌کنیم پیمانه شتری را این پیمانه‌ایست اندک (۶۵) گفت هرگز نخواهم فرستاد او را با شما تا آنکه بدهید مرا پیمانی از خدا که هر آینه بیاریدش البته نزد من مگر آنکه احاطه کرده شود بشما پس چون دادند پیمانشان را گفت خدا بر آنچه می‌گوییم وکیل است (۶۶) و گفت ای پسران من داخل نشوید از یک دروازه و داخل شوید از درهای جداگانه و کفایت نمی‌کنم از شما و از خدا هیچ چیز نیست حکم مگر مر خدا را بر او و توکل کردم و بر او پس توکل می‌کنند توکل‌کنندگان (۶۷)

پس چو برگشتند بر سوی پدر
حال خود گفتند با او سر به سر
کآن قدر با ما نمود آن شهریار
نیکویی کآییم زآن سو شرمسار
بُد ز فرزندان یعقوب ار کسی
بیش از این با ما نمیکرد او بسی
گفت، شمعون چون شد ای ابناء من
بر گرو گفتند ماند او بی سخن
زآنکه از ما کیل را او داشت باز
بُد مگر بر ابن یامینش نیاز
داشت شمعون را نگه در نزد خویش
تا بریمش ابن یامین را به پیش
پس برادر را تو با ما کن روان
بهر آن گیریم تا کیل آن چنان
ما نگهبانیم او را بی سخن
آوریمش تا که باز اندر وطن
گفت یعقوب از کجا دانست هین
که برادر هستتان دیگر چنین
پیش او گفتند ما را از مهم
کس به جاسوسی نمودی متهم
حال خود گفتیم چون بر پادشاه
خواست از ما این برادر بر گواه
تا به صدق قول ما باشد دلیل
نک فرستش سوی آن صدر جلیل
گفت گیرم بازتان آیا امین
بر وی آنسان که به یوسف پیش از این
پس خدا باشد به حفظ او خوبتر
کوست بخشاینده تر در هر خطر
شاید او را حق ببخشد هم به من
تا نگردم بر فراقش ممتحن
هم ببخشاید به ضعف و پیری ام
بر غم و مهجوری و دلگیریام
چونکه بگشودند بار خویش را
یافتند آن هدیه ها تفتیش را
گشته بود آنها بر ایشان جمله رد
پس بگفتند ای پدر هذا السند
چه کنیم افزون طلب زآن شهریار
بیش از این کو کرده با ما ز اقتدار
کرده رد بر ما بضاعت های ما
که بر او بردیم از بهر بها
مر که برگردیم سویش ز اهتمام
آوریم از بهر اهل خود طعام
خود ز بنیامین نگهبانی کنیم
اخذ کیل افزون به آسانی کنیم
آوریم این یک شتر هم ناگزیر
پر ز گندم ذَلِکَ کَیلٌ یَسِیر
گفت نفرستم من او را با شما
تا که سوگند آوریدم از خدا
تا خورید اعنی به نام حق قسم
کآورید او را به سویم باز هم
جز فرو گیرد شما را ناگهان
ابتلائی که هلاک آیید از آن
پس به او دادند عهدی زآن قبیل
گفت حق بر گفت ما باشد وکیل
ابن یامین را پس از دلخواهشان
کرد یعقوب آن زمان همراهشان
گفت ای ابناء من گاه ورود
داخل از یک در نگردید از نمود
بل درآیید از جهات مختلف
کز شما گردد نظرها منصرف
دفع نکنم من بدین نَصح از شما
هیچ چیز از مشیّت و حکم خدا
جز که خواهد هر چه او خواهد شدن
من بر او کردم توکل بی سخن
تا شما را او کند حفظ از وبال
هم بر او باید نمودن اتکال
۲۲- آیات۵۸ تا ۶۲: وَ جٰاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ (۵۸) وَ لَمّٰا جَهَّزَهُمْ بِجَهٰازِهِمْ قٰالَ اِئْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ أَ لاٰ تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی اَلْکَیْلَ وَ أَنَا خَیْرُ اَلْمُنْزِلِینَ (۵۹) فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلاٰ کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَ لاٰ تَقْرَبُونِ (۶۰) قٰالُوا سَنُرٰاوِدُ عَنْهُ أَبٰاهُ وَ إِنّٰا لَفٰاعِلُونَ (۶۱) وَ قٰالَ لِفِتْیٰانِهِ اِجْعَلُوا بِضٰاعَتَهُمْ فِی رِحٰالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهٰا إِذَا اِنْقَلَبُوا إِلیٰ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۶۲)۲۴- آیات ۶۸ تا ۷۰: وَ لَمّٰا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مٰا کٰانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلاّٰ حٰاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضٰاهٰا وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمٰا عَلَّمْنٰاهُ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ (۶۸) وَ لَمّٰا دَخَلُوا عَلیٰ یُوسُفَ آویٰ إِلَیْهِ أَخٰاهُ قٰالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلاٰ تَبْتَئِسْ بِمٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۶۹) فَلَمّٰا جَهَّزَهُمْ‌ بِجَهٰازِهِمْ جَعَلَ اَلسِّقٰایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسٰارِقُونَ (۷۰)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فَلَمّٰا رَجَعُوا إِلیٰ أَبِیهِمْ قٰالُوا یٰا أَبٰانٰا مُنِعَ مِنَّا اَلْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنٰا أَخٰانٰا نَکْتَلْ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ (۶۳) قٰالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاّٰ کَمٰا أَمِنْتُکُمْ عَلیٰ أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللّٰهُ خَیْرٌ حٰافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ (۶۴) وَ لَمّٰا فَتَحُوا مَتٰاعَهُمْ وَجَدُوا بِضٰاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قٰالُوا یٰا أَبٰانٰا مٰا نَبْغِی هٰذِهِ بِضٰاعَتُنٰا رُدَّتْ إِلَیْنٰا وَ نَمِیرُ أَهْلَنٰا وَ نَحْفَظُ أَخٰانٰا وَ نَزْدٰادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ (۶۵) قٰالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّٰی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاّٰ أَنْ یُحٰاطَ بِکُمْ فَلَمّٰا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قٰالَ اَللّٰهُ عَلیٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ (۶۶) وَ قٰالَ یٰا بَنِیَّ لاٰ تَدْخُلُوا مِنْ بٰابٍ وٰاحِدٍ وَ اُدْخُلُوا مِنْ أَبْوٰابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ مٰا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِنِ اَلْحُکْمُ إِلاّٰ لِلّٰهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُتَوَکِّلُونَ (۶۷)
هوش مصنوعی: وقتی که برادران به نزد پدرشان بازگشتند، گفتند: "پدرجان، از ما جو را گرفته‌اند، پس برادرمان را با ما بفرست تا به خاطر او بار ببریم و ما از او مراقبت خواهیم کرد." پدرشان پاسخ داد: "آیا می‌توانم به شما اطمینان کنم در مورد او، همان‌گونه که قبلاً به شما درباره برادرتان اطمینان کرده بودم؟ خداوند بهترین نگهبان است و او از همه رحم‌کننده‌تر است." سپس وقتی کالای خود را گشودند، دیدند که جنس‌هایشان به آنان بازگشته است. گفتند: "پدرجان، ما به این چیز نیاز نداریم؛ جنس‌های ما به ما برگردانده شده و ما می‌توانیم خانواده‌مان را تامین کرده و برادرمان را حفظ کنیم و همچنین مقدار بیشتری دانه می‌گیریم که این کار برای ما آسان است." اما پدرشان گفت: "من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد مگر اینکه از جانب خدا، پیمانی محکم به من بدهید که حتماً او را به من بازگردانید، مگر اینکه بر شما غلبه شود." وقتی پیمان را به او دادند، گفت: "خداوند را بر آنچه می‌گوییم وکیل قرار می‌دهیم." و پدرشان گفت: "ای فرزندانم، از یک در وارد نشوید، بلکه از درهای متعدد وارد شوید. این مسئله به شما در برابر خداوند کمکی نخواهد کرد. حکم تنها برای خداوند است. بر او توکل کرده‌ام و باید توکل‌کنندگان بر او توکل کنند."
پس چون بازگشتند بسوی پدرشان گفتند ای پدر ما باز داشته شد از ما پیمانه پس بفرست با ما برادرمان را تا پیمانه گیریم و بدرستی که ما مر او را نگاهدارندگانیم (۶۳) گفت آیا امین گردانم شما را بر او مگر هم چنان که امین گردانیدم شما را بر برادرش از پیش پس خدا بهتر است از راه نگاهدارنده بودن و اوست رحم‌کننده‌ترین رحم‌کنندگان (۶۴) و چون گشادند متاعشان را یافتند مایۀ تجارتشان را که رد کرده شده بود بایشان گفتند ای پدر ما چه می‌خواهیم اینست مایه تجارتمان که باز پس داده شد بما و می‌آوریم طعامی برای اهلمان و نگهداری می‌کنیم برادرمان را و زیاده می‌کنیم پیمانه شتری را این پیمانه‌ایست اندک (۶۵) گفت هرگز نخواهم فرستاد او را با شما تا آنکه بدهید مرا پیمانی از خدا که هر آینه بیاریدش البته نزد من مگر آنکه احاطه کرده شود بشما پس چون دادند پیمانشان را گفت خدا بر آنچه می‌گوییم وکیل است (۶۶) و گفت ای پسران من داخل نشوید از یک دروازه و داخل شوید از درهای جداگانه و کفایت نمی‌کنم از شما و از خدا هیچ چیز نیست حکم مگر مر خدا را بر او و توکل کردم و بر او پس توکل می‌کنند توکل‌کنندگان (۶۷)
هوش مصنوعی: وقتی که به سوی پدرشان برگشتند، گفتند: "ای پدر، از ما پیمانه‌ای گرفته شده است. لطفا برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه را بگیریم، زیرا ما مسئول او هستیم." پدرشان جواب داد: "آیا می‌توانم شما را به او اعتماد کنم، در حالی که قبلاً برادرش را به او سپرده بودم؟ خداوند بهتر از هر کس دیگری می‌تواند از او مراقبت کند و او رحمت‌گراترین رحم‌کنندگان است." وقتی که بارشان را گشودند، متوجه شدند که مایۀ تجارتی که داده بودند، به آنها پس داده شده است. گفتند: "ای پدر، این است مایۀ تجارتمان که به ما بازگردانده شده و ما طعامی برای خانواده‌مان می‌آوریم و برادرمان را نگه‌داری می‌کنیم و پیمانه بیشتری هم به ما می‌دهند." پدرشان در پاسخ گفت: "هرگز او را با شما نمی‌فرستم، مگر اینکه از خدا پیمانی به من بدهید که او را حتماً به نزد من برگردانید، مگر اینکه بر شما مسلط شوند." وقتی که آنها پیمان دادند، پدرشان گفت: "خداوند بر آنچه می‌گویید، ناظر است." سپس به پسرانش گفت: "نباید همه از یک دروازه وارد شوید، بلکه جداگانه از دروازه‌های مختلف وارد شوید. من نمی‌توانم از شما و خدا چیزی را بپوشانم. این تنها فرمان خداوند است و بر او توکل کرده‌ام؛ و باید کسانی که توکل می‌کنند، بر او توکل کنند."
پس چو برگشتند بر سوی پدر
حال خود گفتند با او سر به سر
هوش مصنوعی: وقتی که به سوی پدر بازگشتند، تمام ماجراهای خود را برای او تعریف کردند.
کآن قدر با ما نمود آن شهریار
نیکویی کآییم زآن سو شرمسار
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که شهریاری با نیکویی و خوبی‌هایش به ما نشان داد که چقدر باید شرمنده باشیم و خود را کوچک احساس کنیم. او به قدری رفتار شایسته و بزرگواری دارد که ما از آن طرف احساس خجالت می‌کنیم.
بُد ز فرزندان یعقوب ار کسی
بیش از این با ما نمیکرد او بسی
هوش مصنوعی: اگر کسی از فرزندان یعقوب بود و بیش از این با ما رفتار می‌کرد، او خیلی بود.
گفت، شمعون چون شد ای ابناء من
بر گرو گفتند ماند او بی سخن
هوش مصنوعی: شمعون گفت: «ای فرزندان من، چرا در گرو من هستید؟» و آنها پاسخ دادند که او بدون حرف و سخن باقی ماند.
زآنکه از ما کیل را او داشت باز
بُد مگر بر ابن یامینش نیاز
هوش مصنوعی: با توجه به ارتباطی که با ما داشت، او به سمت ما آمد، مگر آنکه در پی نیاز ابن یامینش بود.
داشت شمعون را نگه در نزد خویش
تا بریمش ابن یامین را به پیش
هوش مصنوعی: شمعون را پیش خود نگه‌دار تا بتوانیم ابن یامین را به جلو ببریم.
پس برادر را تو با ما کن روان
بهر آن گیریم تا کیل آن چنان
هوش مصنوعی: برادر، تو نیز با ما همقدم شو تا بتوانیم به هدف مورد نظر دست یابیم.
ما نگهبانیم او را بی سخن
آوریمش تا که باز اندر وطن
هوش مصنوعی: ما مراقب او هستیم و بی‌هیچ کلامی او را به وطن بازمی‌گردانیم.
گفت یعقوب از کجا دانست هین
که برادر هستتان دیگر چنین
هوش مصنوعی: یعقوب می‌پرسد چطور می‌توانست برادرش را شناسایی کند در حالی که دیگران او را نمی‌شناختند.
پیش او گفتند ما را از مهم
کس به جاسوسی نمودی متهم
هوش مصنوعی: به او گفتند که ما را به خاطر اینکه از شخصیت‌های مهمی جاسوسی کرده‌ای متهم کرده‌اند.
حال خود گفتیم چون بر پادشاه
خواست از ما این برادر بر گواه
هوش مصنوعی: ما حال خود را بیان کردیم، چون برادر از ما خواسته که نزد پادشاه شهادت دهیم.
تا به صدق قول ما باشد دلیل
نک فرستش سوی آن صدر جلیل
هوش مصنوعی: برای اینکه صداقت حرف ما واقعی باشد، باید نشانه‌ای برای ارسال به آن جای بزرگ و مهم داشته باشیم.
گفت گیرم بازتان آیا امین
بر وی آنسان که به یوسف پیش از این
هوش مصنوعی: گفت آیا می‌توانم دوباره شما را به دست آورم، آیا همانند یوسف که در گذشته مورد امانت قرار گرفته بودید، این بار نیز بر من امین خواهید بود؟
پس خدا باشد به حفظ او خوبتر
کوست بخشاینده تر در هر خطر
هوش مصنوعی: خداوند همواره او را در برابر مشکلات نگه‌داری می‌کند و از همه بخشنده‌تر است.
شاید او را حق ببخشد هم به من
تا نگردم بر فراقش ممتحن
هوش مصنوعی: شاید خداوند او را ببخشد و من نیز از دوری او آزمایش نشوم.
هم ببخشاید به ضعف و پیری ام
بر غم و مهجوری و دلگیریام
هوش مصنوعی: با وجود ناتوانی و پیری‌ام، بر غم و دوری و ناراحتی‌ام نیز صبر می‌کنم و آن را می‌پذیرم.
چونکه بگشودند بار خویش را
یافتند آن هدیه ها تفتیش را
هوش مصنوعی: زمانی که بار و مسئولیت خود را گشودند، متوجه شدند که آن هدایا نیاز به بررسی دارند.
گشته بود آنها بر ایشان جمله رد
پس بگفتند ای پدر هذا السند
هوش مصنوعی: آنها همه بر روی ایشان سخن گفتند و بعد گفتند: ای پدر، این سند چیست؟
چه کنیم افزون طلب زآن شهریار
بیش از این کو کرده با ما ز اقتدار
هوش مصنوعی: چه کنیم که خواسته‌های ما از آن پادشاه بیشتر است، او که با قدرت خود بیش از این بر ما تسلط دارد.
کرده رد بر ما بضاعت های ما
که بر او بردیم از بهر بها
هوش مصنوعی: ما هرچه داشته‌ایم به او تقدیم کردیم، اما او همه‌ آنها را نادیده گرفت و بی‌اعتنا گذشت.
مر که برگردیم سویش ز اهتمام
آوریم از بهر اهل خود طعام
هوش مصنوعی: وقتی که به سوی او بازگردیم، به خاطر اهل خود تلاش می‌کنیم تا برایشان غذا فراهم کنیم.
خود ز بنیامین نگهبانی کنیم
اخذ کیل افزون به آسانی کنیم
هوش مصنوعی: ما از بنیامین محافظت خواهیم کرد و به راحتی می‌توانیم مقدار زیادی از او بگیریم.
آوریم این یک شتر هم ناگزیر
پر ز گندم ذَلِکَ کَیلٌ یَسِیر
هوش مصنوعی: ما این یک شتر را هم به ناچار با خود می‌آوریم، زیرا این مقدار گندم برای ما بسیار کم است.
گفت نفرستم من او را با شما
تا که سوگند آوریدم از خدا
هوش مصنوعی: من او را با شما نمی‌سپارم، تا اینکه از خداوند برایم قسم بخورید.
تا خورید اعنی به نام حق قسم
کآورید او را به سویم باز هم
هوش مصنوعی: برای توصیف این بیت، می‌توان گفت که تا زمانی که به نام خداوند او را به سوی خود جلب کنید، به او قسم می‌خورید.
جز فرو گیرد شما را ناگهان
ابتلائی که هلاک آیید از آن
هوش مصنوعی: مراقب باشید که ناگهان مصیبتی شما را فرا نگیرد که از آن هلاک خواهید شد.
پس به او دادند عهدی زآن قبیل
گفت حق بر گفت ما باشد وکیل
هوش مصنوعی: پس به او پیمانی دادند که بر اساس آن، خداوند بر گفتهٔ ما وکیل است.
ابن یامین را پس از دلخواهشان
کرد یعقوب آن زمان همراهشان
هوش مصنوعی: یعقوب در آن زمان پس از آنکه راضی شدند، ابن یامین را با خود آوردند.
گفت ای ابناء من گاه ورود
داخل از یک در نگردید از نمود
هوش مصنوعی: ای فرزندان من، وقتی که وارد می‌شوید، از یک در وارد شوید و به ظاهر و شکل‌ها توجه نکنید.
بل درآیید از جهات مختلف
کز شما گردد نظرها منصرف
هوش مصنوعی: با ورود شما از جهات مختلف، نگاه‌ها از شما منصرف می‌شود.
دفع نکنم من بدین نَصح از شما
هیچ چیز از مشیّت و حکم خدا
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی از ن advice شما رد نمی‌کنم، زیرا همواره مشیت و اراده خداوند را در نظر دارم.
جز که خواهد هر چه او خواهد شدن
من بر او کردم توکل بی سخن
هوش مصنوعی: فقط آنچه او بخواهد را می‌خواهم، و من بدون هیچ گفتگویی بر او توکل کرده‌ام.
تا شما را او کند حفظ از وبال
هم بر او باید نمودن اتکال
هوش مصنوعی: برای این که او از بدی‌ها و مشکلات شما را محافظت کند، باید به او اعتماد کنید.